سایر منابع:
سایر خبرها
چشیدن طعم طنازانه زندگی دانشجویی دهه هفتاد با آبنبات نارگیلی
.... پرسیدم: بی بی چه خبر؟ بی بی گفت: حسین برات زنگ زد. نمی دانستم حسین کیست.یک اوستا حسین داشتیم که در کارگری با او آشنا شده بودم و بعید بود او با من کاری داشته باشد، چون شماره خانه مان را نداشت. به بی بی گفتم: بی بی جان این دفعه فامیلش هم بپرس؛ ببینم کی بوده . بی بی گفت: خا، پس برام از فشاری آب جا مکنی؟ مامان! از وقتی من دانشجو شدم به بی بی آب ندادین؟ معلومه منتظر بود یکی ...
عکس و ویدئو | این مادر جوان صاحب 5 فرزند است
.... دلم می خواهد بروم خانه شان و ببینم همه چیز واقعا همان قدر گل و بلبل است که می گوید؟! دو روز بعد از تماس تلفنی و استقبال گرمش، روبه رو در ورودی خانه ایستاده ام. زیرلب زمزمه می کنم: چه حوصله ای دارد. اگر من بودم اصلا شرایط پذیرش مهمان را نداشتم. زنگ را فشار می دهم. طولی نمی کشد که در باز می شود. بچه های قد و نیم قد پشت در ایستاده اند و با کنجکاوی نگاهم می کنند. چه استقبال گرمی! تعارف می کنند بروم ...
سفارش استاد فاطمی نیا در یک مراسم خواستگاری به زوجین
.... من باید بیام خدمتشون شاگردی کنم. چندی بعد گفتند: نه این که این تعریف ها را برای خوشایند شما بگم. ما مثل غربی ها نیستیم، ما هنر را به معنای هنر به فضل خدا می فهمیم. به قول مرحوم امام که گفت: من ورزشکار نیستم ولی ورزشکارا رو دوست دارم؛ بچه های من می دونن بنده یه عمری با عشق هنرمندان زندگی کردم و نفس کشیدم. بنده نه اهل تار زدن هستم، نه اهل چیزی، طلبه ای هستم. ولی مقامات موسیقی رو می شناسم. یعنی ...
مقابله نادر طالب زاده با جریان رسانه ای آمریکا
.... یک روز وارد دفتر ایشان شدم و چندین جوان عرب را دیدم که از لبنان آمده بودند و حاج نادر به آن ها آموزش می داد تا تلویزیون تأسیس کنند و شبکه المنار با تلاش های ایشان شکل گرفت. وی اضافه کرد: حاج نادر باورهای عقیدتی خود را مدیون امام می دانست و می فرمود این طور نیست که بنده فقط در عقاید مدیون پدر و مادر باشم؛ بنده مادر ایشان را در سال های 74 و 75 دیدم و بسیار خانم موقر و عفیفه بودند ...
پایان تراژدی "خون بس" به روایت دل افروز ،شیرزن دلاور زاگرس
پیشنهاد نفی بلد قوم قاتل برگشتند، نفی بلد یعنی: قبیله قاتل، ناموس و گله هایشان را بردارند و بروند و همه خانه ها و چراگاه ها و باغات و مزارع را رها کنند و بروند چند کوه و گریوه آنسوتر در سیاه چادر زندگی کنند و خدا را شکر کنند که الاقل زنده اند و نفس می کشند. در این مرحله کمر قوم قاتل خم میشود و زبانشان کوتاه و اشک در حدقه چشمانشان خون می شود. به التماس می افتند و تقاضای نفس کشیدن و ...
حاشیه های پنجاه وپنجمین محفل طنز قمپز
ازدواج و فرزندآوری فراخوان آثار شده بود، بعد از تسلیت درگذشت استاد فاطمی نیا واعظ محبوب نسل جوان، با خواندن شعری از شروین سلیمانی آغاز کرد: نان گران است؟ ما نمی دانیم، نرخِ جان است؟ ما نمی دانیم/ گُرده ما برای بعضی ها، نردبان است؟ ما نمی دانیم/ سهمِ ملت فقط از این سُفره، استخوان است؟ ما نمی دانیم... . او سپس به شعارهای دهه هفتاد از جمله فرزند کمتر، زندگی بهتر و بچه که عمر و نفسه، یکی ...
فرزندآوری به روایت تازه مادر شده ها در بخش نوزادان/ تجربه مادری پس از 13 سال انتظار
صدای من را شناخت دیدی وقتی برایش سوره حمد را خواندم آرام شد. آخه من همیشه وقتی باردار بودم برایش قرآن می خواندم. پسر من همه سوره های قرآن را شنیده. لبخندی می زنم و نام نوزاد را می پرسم: اسمش علی آقا است. خدا علی آقا را بعد از 5 سال به ما داده. بعد از فرزند اولم، 5 سال نتوانستم باردار شوم. ولی خدارا شکر علی آقا به دنیا آمد. من یک پسر 8 ساله دارم اما انگار برای اولین بار است مادر شدن را تجربه می کنم ...
کتاب جمعه دوم آوریل در قم رونمایی شد
تخریب بودم و اتفاقات بسیار سنگینی را از نزدیک دیدم از جمله شهادت خیلی از رفقای خودم و متحمل سختی ها، اذیت ها و درد های مختلف شدم که بسیار سخت است ولی حاضر هستم همه خدماتی که بر فرض در زمان جنگ و پس از آن انجام داده ام را بدهم و با یک شب استرس و اضطراب همسر شهید ابراهیمی عوض کنم. وی ادامه داد: با خواندن کتاب دوم آوریل بارها و بارها بلند بلند گریه کردم و مقابل بزرگی شهید ابراهیمی که چه زحمت ...
شما شهید بشو، من هم برایت شعر می گویم
معلمی را هو نکردند، صدای زنگ استراحت بلند شد و این شد بهترین خاطره ی دوران معلمی ام. برای بهتر شدن فضای فرهنگی و هنری و پیشرفت در حوزه فرهنگ و هنر در این شهرستان چه پیشنهادی دارید؟ برای پیشرفت هنر و فرهنگ در هر شهر و کشوری دو چیز لازم است، اول مسئولان و هنرمندان دلسوز و دوم بودجه. به قول آقای قرائتی درست است که حضرت عباس علیه السلام برای خدا می جنگد اما اسبش که کاه و ...
نمایشگاه کتاب ؛ یک باشگاه فرهنگیِ عمومی
هم هست، نخواهد رسید. ما کتابخانه ی مرحوم حاج مصطفی خوانساری را بعد از وفات ایشان خریدیم. ایشان کتابخانه ی بسیار نفیسی با پنج شش هزار جلد کتاب خوب داشت که حدود هزار و اندی از کتاب هایش خطی بود. من چون دیدم این کتاب ها از دست می رود و ضایع می شود، همه اش را خریدم. ایشان مثل چشمش این کتاب ها را حفاظت می کرد و در زمان حیاتش آن ها را به هیچ کس نشان نمی داد، ولی من می دانستم چنین کتابخانه ای ...
یک جانباز قطعی نخاعی از بی اطلاعی مردم از رنج هایش می گوید...
انگشتانم قرار دادم و اولین قاشق را به دهان بردم. وقتی آن مرد غذا خوردن مرا دید، گوشش را کشید و انگشت سبابه را بین دندان هایش گزید و چند بار استغفرالله گفت! انگار جن دیده بود! انگار موجود عجیبی دیده بود. انگار می خواست تمام بدی هایی را که با من است، از خودش دور کند. دیگر نتوانستم غذا بخورم. آن از حرف پسردایی و این هم از استغفرالله گفتن این مرد. خدا خدا می کردم که برادر ها و مادر زودتر بلند شوند و مرا به خانه ببرند. ...
او با توکل و توسل دشواری ها را پشت سر می نهاد
گفته بود ما 9 سال است بچه دار نمی شویم و از این بابت، خیلی ناراحت هستیم! آقا فرمودند: یک مقدار آب بیاورید تا من بر آن دعایی بخوانم، بلکه ان شاءالله خدا فرجی حاصل کند. این بنده خدا هم رفت آب آورد و آقا هم دعا را خواندند و جریان آن شب تمام شد. سال بعد دوباره آن آقا، مرحوم والد را به منزلشان دعوت کرد. وقتی رفتیم نوزادی را آورد و گفت آقا! این هدیه الهی است که خدا بعد از 10 سال به ما داده و این به ...
کتاب جمعه دوم آوریل در قم رونمایی شد
محمدحسن ابراهیمی بیان کرد. وی گفت: شهید ابراهیمی شخصیتی انقلابی، حزب اللهی داشت علاوه بر حرکت در مسیر انقلاب و مکتب قرآن و اهل بیت(ع)، از همه علایق مادی بریده بود. این پیشکسوت دفاع مقدس با اشاره به عظمت شهید حجت الاسلام ابراهیمی و رنج طاقت فرسایی که همسر شهید در این زمینه کشیده است، بیان کرد: بنده در جنگ تحمیلی در گردان تخریب بودم و اتفاقات بسیار سنگینی را از نزدیک دیدم از جمله ...
همایش عفاف و حجاب در دانشگاه آزاد یاسوج برگزار شد/ ماجرای جالب بانوی ژاپنی بعد از مسلمان شدن
ژاپنی مسلمان شده گفت: مسلمان شدم و 12 سال پیش به جمهوری اسلامی مهاجرت کردم و پنج سال ساکن قم و همسایه حضرت معصومه هستم. در خانواده بودایی به دنیا آمدم خانواده من اخلاق مدار بوده ولی مقید هم نبودند خانواده ما روحانی بودایی هستند و در معبد زندگی می کردند بیش از همه بچه ها با دین بودایی آشنایی داشتم در همان معبد بازی می کردم و بزرگ شدم. هوشینو ادامه داد: عموی من دانشجوی مسیحی شده بود به ...
گفت وگویی کمتر خوانده شده با همسر امام خمینی (ره)
اید؟ می فرمایند: خیر. اصلا. اما وقتی در پاریس بودیم یک دختر خانم یونانی که می گفت دانشجو است به اتفاق خانم دیگری که به عنوان مترجم با ایشان آمده بود، مثل همه کسان دیگری که به دیدارمان می آمدند و صحبت می کردند و ضمن صحبت های عادی که با شوخی هم توام بود دو سه سوالی کردند که جوابشان را گفتم. ولی بعدا متوجه شدم که این گفت و شنود معمولی بعنوان مصاحبه در یکی از نشریات منتشر شده که بسیار ...
واعظ درس آموز
تعلیم بخش و راهنمای مبلّغان دینی و اهل علم است. اما نکته حائز اهمیت این است که این معارف بلند انگیزه بخش، سازنده و جریان ساز در عین والایی، دارای زبان ساده برای مخاطب عام نیز هست. یعنی این مفاهیم هم برای مخاطب خاص یک نسخه و یک نشان دهنده مسیر است و هم برای مخاطب عام. نقل قولی قدیمی در میان ما ایرانیان رایج است که سخن خوب آن است که عوام بفهمند و خواص بپسندند، یعنی طوری سخن باید گفته شود که عوام فهم ...
جنگ روانی روزنامه های زنجیره ای را به هیچ می گرفت!
...، همراه با مادربزرگم در جلسات مذهبی شرکت می کردم. از همان مقطع، علاقه زیادی به مساجد و علما داشتم. وقتی بزرگ تر شدم، با جلسات قرآن محله آشنا شدم و هر هفته برای یاد گیری قرآن به این مجالس می رفتم. در آن روز ها دو یا سه جلسه قرآن در خانه مادر شهید امینی و یک جلسه نیز در منزل ما برگزار می شد. مهر 1375و بعد از درگذشت همسر دوم حاج آقا حسنی، ایشان از طریق دفترشان به جلسات قرآنی سپرده بودند همسری را به ...
موضع دولت درباره روسیه و اوکراین بسیار خوب بود/مخالف گره زدن آب خوردن به مذاکرات بودم/به سیف و جهانگیری ...
باید برود جزو ذخایر ارزی ایران. زمانی که آقای رئیسی سکاندار دولت شدند دو پیشنهاد برای ایشان داشتم که دستمان به ایشان نمی رسد. اول مساله کرونا بود که به درستی حل شد خیلی عملکرد خوبی داشتند و بحمدالله حل شد خدا پدرش را بیامرزد می گفتم اگر آقای رئیسی این کار کند عین 4 سال شیر مادر حلالش. *رئ یسی به دنبال کنترل تورم است دوم کنترل تورم؛ ما در این حوزه هنوز نتوانستیم کار اساسی انجام ...
احزاب در ایران ژله ای هستند
استاد دانشگاه بشود. فرض کنید یک رشته خوب در یک دانشگاه با برند بالا قبول بشود بعد برود دکترایش را هم بگیرد و فلان و فلان. من واقعا این بچه هایی که در کنکور رتبه تک رقمی یا دو رقمی می آورند کاملا حس می کنم از همان ابتدا یعنی وارد مهدکودک شدند دنبال درس و مشق و این ها بودند و از همه بازی و تفریحات و امثال آن دندان کندند و توانستند بالاخره بین یک میلیون مسابقه دهند رتبه تک رقمی بیاورند. در اقتصاد هم ...