سایر منابع:
سایر خبرها
داستان 23 نفر چیست؟
اسیر کم سن و سال وجود دارد، دستور داده بود که آن ها را از بقیه اسرا جدا کنند. در اجرای دستور صدام، از حدود 200 نفر اسیری که در زندان بغداد بودند، 23 اسیر کم سن و سال که یکی از آن ها من بودم، را جدا کردند و در واقع داستان 23 نفر از چهار روز بعد از اسارت مان آغاز شد. فصل مشترک همه ما کم سن و سالی مان بود. به طوری که پشت لب هیچ کدام مان سبز نشده بود. زمانی نگذشت که متوجه شروع ماجرای تبلیغات سنگین و ...
آزاده شماره 11054/ از آب و نان سهمیه ای تا جشن آزادی با سیب زمینی آب پز
رزمندگان ما آمدیم ولی نبودید. پلک چهارم، روز مبادله/ بر دوش مردم در غوغاکده زخم و جراحت و دلواپسی هم بندان، یا اندیشه پریشان برای ایران غوطه ور بودند که خبر موافقت مبادله جامع و کامل اسرا را شنیدند، بعد از خبر، یاد وطن بغض شد و تمام دریاهای خدا اشک شوقشان. اسرا بقچه یادگاری هایی اردوگاهی و اسارت را به دوش گرفتند و راهی شدند، گوشه ای از آنچه 26 مرداد سال 69 تا ورود ...
شهید اسدزاده، وزیر فرهنگ اردوگاه اُسرا بود
...> ضیاء بیان کرد: آن قدر این شهید در اردوگاه اسرا به کار های فرهنگی علاقه مند بود که به او وزیر فرهنگ اردوگاه لقب داده بودند. این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: شعر سرودن شهید اسدزاده در اردوگاه نیز ادامه داشت و ما هم از اشعار او بهره مند می شدیم. باشگاه خبرنگاران جوان خراسان جنوبی بیرجند ...
حکایت صلوات هایی که نقشه بعثیان را در اردوگاه موصل 2 خنثی کرد
مرحوم ابوترابی داشته باشیم، باید بواقع ایشان را حکم پدر خانواده فرض کرد که با دقت بر روی تک تک مسایل فرزندان شان احاطه داشت و تلاش می کرد ضمن شناسایی مشکلات، راه حلی برای آن ها ارائه کند؛ فرزندانی که دست روزگار، سرنوشت اسارت را برای آن ها مقدر کرده بود. [ایشان تنها برای روزگار محدود زندگی در اردوگاه، برنامه نداشتند و بر این نکته آگاه بودند که روزی روزگاری، اسارت به پایان می رسد و هر آسیب ...
در دانشگاه اسارت به سن تکلیف رسیدم
ریز دشمن بود بسته شد، من و 23 نفر از هم گردانی هایم به محاصره دشمن درآمدیم و دیگر راهی برای برگشت نداشتیم. پس از اسارت چند روز در بصره و سپس به مدت هشت ماه در پادگان الرشید اسیر بودم و سپس به اردوگاه استان صلاح الدین دین که تمامی اسرای مفقودالاثر در آنجا اسیر بودند، منتقل شدم. اسرا قبل از رسیدن به اردوگاه استان صلاح الدین در پادگان اطلاعات عراق بسیار شکنجه می شدند تا تخلیه اطلاعات نظامی ...
توکل به نیروی لایزال الهی، رمز مقاومت اسرا بود
لایزال الهی را می شنیدند. وی ادامه داد: در اردوگاه ها و با وجود کمبود مواد غذایی که هرفردی به خصوص جوانان را دچار مشکل می کند، بسیاری از اسرا تمام طول سال به جز روز های حرام را روزه می گرفتند و جیره و مواد غذایی خود را در اختیار سایرین قرار می دادند. گفتنی است در این همایش بزرگ معنوی گروه سرود نور المهدی دو اثر ماندگار ایثار و شهادت اجرا نمود و یکی از سرداران دفاع مقدس،آزاده حاج حمید طایفه نوروز به ایراد خاطره پرداخت . انتهای پیام/ ...
خاطرات آزاده لرستانی؛ از تقلا برای جرعه ای آب تا شکنجه به جُرم هیچ
بسیار کوچک هم بود جا دادند؛ بچه ها خیلی تشنه بودند و تنها کمک عراقی ها برای رفع تشنگی اسرا گرفتن شیلنگ آب به پنجره سالن آسایشگاه بود که رزمندگان باید صورت خود را جلو می آوردند تا ذره ای از آن آب را به سختی به لب های خود بزنند و این نوع آب دادن شاید تشنگی بچه ها را هم بیشتر می کرد. بعد از دو سه روز ما را بردند به منطقه ای به نام نهروان، در نزدیکی های بغداد که آنجا هم یک پادگان نظامی و یک ...
خاطرات آزاده دیری از هشت سال شکنجه در زندان های عراق
اسرا هر شب اعلامیه می دادند و ما را به آرامش و صبر زینب گونه و تحمل شکنجه ها و استقامت دعوت می کردند. ماجرای برگشت به وطن وی بیان کرد: بیش از هشت سال از اسارت می گذشت و ما با سختی های اسارت کنار آمده و زندگی می کردیم که یک شب یکی از عراقی ها برای ما خبر آورد که عراق و ایران برای تبادل اسرا توافق کرده اند؛ چند روز بعد ما را به مرز آوردند و نکته جالبی که آنجا دیدم فرمانده عراقی ...
حکایت ماندگار اسرای ایرانی در عراق/ هدف مقدسی که باعث دوام اسرا شد
به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، 32 سال از بازگشت اسراء به کشور می گذرد و راویان هنوز خاطرات شنیدنی و ناگفته ای از آن روزها دارند، محمد مهدی عبداللهی آزاده و جانباز دوران دفاع مقدس که در سن 16 سالگی عازم جبهه شد و در سن 17 سالگی در تاریخ 65/10/4 در عملیات کربلا 4 به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمد. محمد مهدی عبداللهی، آزاده ای از استان خراسان رضوی که 4 سال از عمر خود را در زندان رژیم بعث ...
10 تصویر ماندگار از کامبک فرزندان ایران به وطن - پایگاه خبری تحلیلی صبح خرد
شده اند به شیشه اتوبوس ها می چسبانند و از آزاده ها می پرسند در جنگ یا اردوگاه اسرا او را ندیده اید؟ این یک روایت کوتاه از آخرین روزهای مرداد سال 69 است که آزاده ها سرافرازانه به خاک وطن بازگشتند و روایت ها درباره آن روز و آدم هایش تمام شدنی نیست. بی احساسی در اسارت در درصد قابل توجهی از اسرا شیوع داشت. بعضی از اسرا می گفتند حتی اگر خانواده های مان را پشت سیم های خاردار ببینیم هیچ گونه ...
روایت آزاده گلستانی از 100 ماه اسارت در اردوگاه های عراق؛ نمادی از آزادگی و مقاومت
، برنامه روزانه و همیشگی ما شده بود. از لحظه آزادی برای مان بگویید؟ 2 سال بعد از پذیرش قطعنامه به ما خبر دادند که آزاد هستیم. 26 مرداد اولین گروه اسرا وارد ایران شدند و سه روز بعد اتوبوس ما از مرز خسروی وارد ایران شد. پس از سجده بر خاک ایران، گریه هایم شروع شد. شکستن بغضم به خاطر پایان دوری از کشورم نبود بلکه بیش از همه دلم برای حضرت امام (ره) تنگ شده بود. در اولین ...
مگه میتونی چیزی از ما بنویسی؟
قلم | qalamna.ir : روزنامه اعتماد نوشت: اسارت در لغت به معنای اسیری و بردگی است. در صفحات وب در تعریف اسیر جنگی نوشته شده است: اسیر جنگی به شخصی نظامی یا غیر نظامی می گویند که در طول یک جنگ یا بلافاصله پس از پایان یک جنگ توسط نیروهای طرف مقابل دستگیر و به اسارت گرفته می شود. کنوانسیون های چهارگانه ژنو، دولت های امضاکننده را به رعایت حقوق اسرای جنگی مکلف کرده است. در مفاد این کنوانسیون ها هر گونه رفتار غیر انسانی، شکنجه، تهدی ...
5 سال زندگی در اسارت با گلوله ای عجیب در گردن/ لحظه آزادی نشستیم و خاک وطن را بوسیدیم
به ما دست داد که سربازان امام زمان(عج) و امام خمینی(ره) را می بینیم و دوست داشتیم خود را فدای بچه های بسیجی کنیم. اول شهریورماه سال 69 آزاد شدم. * تسنیم: وقتی بعد از این همه سال اسارت، قدم در خاک پاک میهن عزیزمان گذاشتید، چه کار کردید؟ تا از اتوبوس پایین آمدیم، نشستیم و خاک وطن را بوسیدیم و پرچمی که دست بچه ها بود را نیز بوسه زدیم. بچه های سپاه را در آغوش گرفتیم و خداروشکر ...
ما فراموش شدگانیم
استان قزوین 666 آزاده است. به همین مناسبت ایکنای قزوین، به سراغ آزاده سربلند، رضا نظرنژاد رزمنده سال های دفاع مقدس رفته است تا ضمن تشکر از رشادت های ایشان از روزهای اسارت برایمان بگوید. این آزاده قزوینی، سال 65 در 19 سالگی در عملیات کربلای 4 به اسارت نیروهای بعث عراق درآمد و پس از تحمل چهار سال اسارت، در روز پنجم مرداد سال 1369 به آغوش میهن بازگشت. وی فرزند دوم خانواده است و ...
روایتی از خاطرات اسرای ایرانی در بند رژیم بعث/ از 6 قاشق جیره غذایی تا جلوگیری از ورود سران منافقین به ...
نزدیک توپخانه آغاز شد و به محاصره افتادیم و در 11 شهریور سال 60 اسیر شدم و پس از تحمل حدود 9 سال اسارت در 29 مرداد سال 69 به آغوش وطن بازگشتم. موسوی که در اردوگاه موصل 4 بوده، می گوید: عراقی ها اسم این اردوگاه را قفس الحروس الخمینی (اردوگاه پاسداران خمینی) گذاشته بودند چراکه با وجود سردار آزادگان حجت الاسلام ابوترابی فرد، اسرا در این اردوگاه برای خود حکومتی تشکیل داده بودند. ...
برگی از دفتر 3000 صفحه ای آزادگان به تعبیر نویسنده کتاب آن 23 نفر
. دفتر سه هزار صفحه ای اسارت ما وقتی خدا خواست دو روزه بسته شد و در مرز خسروی سُرنا و دُهل می زدند و زنان کل می کشیدند که ما به خاک وطن رسیدیم و بر آن سجده شکر کردیم. نویسنده کتاب اردوگاه اطفال گفت: حالا از آن 26 مرداد، 32 سال گذشته است. صدام حسین، طارق عزیز، طه یاسین رمضان، عزت ابراهیم، برزان تکریتی و ... همه مرده اند و ما با مردم همسایه مان عراق دو نقطه پررنگ مشترک داریم، مشهد و کربلا ...
وقتی نماز شب یک اسیر را نجات داد/ برگرداندن جانباز در حال شهادت به اسارت
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، حسین ابوالقاسم گرجی رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس پیش از اینکه به اسارت سربازان رژیم بعث عراق درآید دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران و طلبه حوزه علمیه بود. او پس از اسارت به اردوگاه موصل 2 برده شد و کلاس درس ریاضیات و دروس عربی را برای اسرا تدریس کرد و در نهایت پس از هفت سال به همراه دیگر اسرا به میهن اسلامی بازگشت. گرجی در گفت وگو با خ ...
اسارت دانشجویان دانشکده اقتصاد/ماجرای مادری که اشک اسیران را درآورد
گفت و گو او باز هم از آن چشم ها می گوید. می گوید ما در روزآزادی شرمنده آن پیرزن و پدر و مادرهایی بودیم که آمده بودند به استقبال تا خبری از بچه هایشان بگیرند و ما در برابراین همه چشم های نگران جوابی نداشتیم. اما امیررضا سرداری ماجرای اسارت و روز آزادی را با یک روایت ناب به پایان می رساند؛ در میان همه نگاه های نگران و بغض ما در میان خیل عظیم جمعیت، ناگهان نگاه همه مان به یک نقطه خیره شد. میان جمعیت یک نفر عکس بزرگی از حضرت امام خمینی (ره) را در دست گرفته بود. این عکس آبی بود روی آتش دل ما. چقدر مشتاق دیدن آن چشم های باوقار و مهربان بودیم. انتهای پیام/ ...
گفتگوی تفصیلی با آزاده سرافراز کرمانشاهی/ از چرخاندن در خیابان های بغداد تا روایت هایی از وضع غذا و ...
وضعیت خیلی بدتر می شد و از همه طرفه کتک می خورد. گاهی وقت ها خودشان عمداً پایشان را می آوردند جلو که زمین بخورید. به هر شکلی می زدند؛ با کابل، سیلی با دمپایی. این نحوه پذیرایی اسرا بود تا اینکه وارد آسایشگاه شوند. تلخ ترین خاطره تان از ایام اسارت چیست؟ در محوطه اردوگاه بلندگوهایی بود که معمولا بعثی ها از آن ترانه های عربی پخش می کردند. در روز رحلت امام انگار که عراقی ها از این ...
آزادگان در برابر دشمن سر خم نکرده و جوانمردانه در مقابلشان ایستادند
بار من را هم به خاطر عزاداری دو روز به زندان ابوغریب بردند و شکنجه دادند. رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: اسارت در کنار شکنجه ها از الطاف الهی جهت تذهیب نفس، تکامل روحی و اخلاقی بود. وی بابیان اینکه ما از راهی که رفته بودیم، ذره ای خارج نشدیم، گفت: شب آخر در اردوگاه را خوب به خاطر دارم همه بچه ها تک تک گوشه ای نشسته بودند و اشک می ریختند. آرزومندی با اشاره به استقبال گسترده مردم در ...
از نوشتن نوحه روی کاغذ سیمان تا بوسه بر دستان شکنجه گر
شدم و بعد از آن 5 سال به اردوگاه تکریت 5 انتقال داده شدم و سپس به اردوگاه عنبر 13 و بعد از آن به اردوگاه مخفی 17 عراق انتقال دادند؛ چراکه از نظر صدامی ها انسان های خوبی نبودیم و اسرای مورددار در این مکان نگهداری می شدند و تقریباً دو سال را در این زندان پشت سر گذاشتم و آخرین گروهی که به ایران وارد شدند ما بودیم و پس از افراد مفقودالاثر به ایران بازگشتند. حدود 2 هزار نفر از اسرا را به صلیب سرخ ...
از لحظه شنیدن خبر ارتحال امام تا توسل 72 اسیر به امام حسین (ع)
بنشینیم که ادامه مشروح آن را می خوانید: دفاع پرس: از نحوه ورود به جبهه و اسارت خود بفرمایید. سال 1360 وارد مجموعه بسیج شدم و به عنوان بسیج دانش آموزی، در سال 1365 زمانی که 18 سال داشتم، جزو نیرو های غواص خط شکن لشکر 32 انصارالحسین (ع) در عملیات کربلای 4 به خط دشمن زدیم، در جریان این عملیات و در پی ورود ما به خط اول دشمن، پخش عظیمی از همرزمانم به شهادت رسیدند؛ نهایتا در صبح روز ...
دفاع از وطن و آرمان انقلاب تحمل رنج های اسارت را آسان کرد/2 بار استحمام در 28 ماه اسارتِ اردوگاه تکریت
نامه ام در اسارت به دست خانواده ام رسید و این شکل آنان از وضعیت من مطلع شدند. وی با اشاره به این که جزو اولین گروه از آزاده هایی بودم که وارد خاک ایران اسلامی شدند؛ یادآور شد: مرداد ماه سال 69 بود که با اعلام آتش بس عراقی ها به ما گفتند؛ قرار است اسرا را مبادله کنیم، در ابتدا باور نمی کردیم ولی فردای آن روز از صلیب سرخ آمدند و هزار نفر را از میان بیش از یک هزار و 700 نفری که در اردوگاه ...
رنج اسارت و روحیه ای که رنگ نباخت
حمید حسنوند، آزاده 58 ساله لرستانی اهل روستای سرآستان خرم آباد در گفت وگو با ایکنا از لرستان، با بیان اینکه در دوران دفاع مقدس و در عملیات رمضان به اسارت نیروهای بعثی عراقی درآمدم و مدت 98 ماه در زندان های عراق بودم، گفت: در عراق از اول تا پایان جنگ 23 اردوگاه وجود داشت که اسرا به طور متناوب در این اردوگاه ها اسیر بودند و سخت ترین اردوگاه عراق ابوغریب در بغداد بود که زندانی های خاص و زندانی های ...
لحظه های تلخ و شیرین اسارت به روایت خیبریان غیور وطن
شرمنده هستیم و همانگونه که کربلا در کربلا می ماند، اگر زینب نبود، زینب بریده شدن سر برادرش و مشکلات اسرا را دید، اسارت ما هم در دست این چنین افرادی بود اما با توکل بر خدا برای دفاع از وطن خود رفتیم؛ اگر ملت در میان ما باشند به حال ما گریه می کنند، مصیبت بعد از اسارت را اکنون تجربه می کنیم ولی درد خود را نمی توانیم به کسی بگوییم. این اسیر هفت سال دفاع مقدس تاکید می کند: ما برای هدف مشخصی ...
برای مردان قبیله غیرت
سر به زیر، از این دست عمری به سر برده ایم.... آن روز وطن پر شد از عطر خاک باران خورده از بارش چشم، خنده های گره خورده با اشک شوق، دود اسپند و دست های باز و انگشت های گره خورده، اسرا با مردم و مادران چشم به راه و پدران منتظر. روزی که همه برای خوش آمد گویی آمده بودند. خوش آمدید ابر مردان مرد، قربان زخم های کهنه دل و تن تان. زمین غرّه شد به خود آن روز که جای پای قدم های شما ...
حفظ قرآن کریم ارمغانی از دوران اسارت بود
10 نفر بودیم، اما چون بعد از آن عملیات کربلای 5 اجرایی شد، تعداد اسرا هم بیشتر شد و حدوداً هر سلول 30- 35 نفر شدیم. جایی برای خوابیدن نبود. همه اش می نشستیم. دو ماهی در این سلول ها بودیم تا اینکه 5 اسفند ماه همان سال من را به اردوگاه تکریت 11 منتقل کردند. تا تاریخ 6 شهریور ماه سال 69 یعنی سه سال و هشت ماه در اسارت بودم. روز های اسارت تان چطور گذشت؟ در ایام عزای سید الشهدا (ع) چطور مراسم ...
واکنش شجاعانه اسرای ایرانی به توهین بعثی ها به امام خمینی (ره)/ نحوه اطلاع اسرا از احوال امام (ره)
شدند مرداد سال 69 بود که سرانجام دوران اسارت ما به پایان رسید و پس از سختی های فراوان بار دیگر بوی وطن را استشمام کردیم. تقریبا 40 نفر بودیم که با یک اتوبوس که مربوط به شرکت اتوبوسرانی درون شهری عراق بود بدون هیچگونه تغذیه ای از شهر موصل تا مرز خسروی آمدیم و تنها عشقمان این بود که پس از سال ها دوری سرانجام به وطن می رسیم. به مرز که رسیدیم، اتوبوسی هم از اسرای بعثی رسید که همگی ...