اسکوچیچ: فرش قرمز نه، اما انتظار احترام دارم
سایر منابع:
سایر خبرها
امیری: دودستگی بین بازیکنان تیم ملی وجود ندارد/ برای اسکوچیچ احترام لازم را قائل نشدیم!
در هر جایگاهی هست، سعی کند کارش را به نحو احسن انجام بدهد. به شما قول می دهم اتفاقات خیلی خوبی برای تیم ملی کشورمان رخ بدهد. امروز بهترین روزی است که در 100 روز گذشته داشتم و اولین روزی بود که توانستم کمی تمرینات فوتبالی داشته باشم و از کسانی که این روز را برای من رقم زدند تشکر می کنم. بیش تر بخوانید؛ اعلام آخرین وضعیت درمان هافبک ملی پوش پرسپولیس/ تشکیل کمیسیون برای اعلام زمان بازگشت امیری اسکوچیچ: فرش قرمز نه؛ انتظار احترام دارم/ برخی می خواهند کار من در تیم ملی ایران را بی ارزش کنند! ...
جهان اول کشوری است که در برابر همه سختی ها ایستاده است
به گزارش ایسنا، استاد پیشکسوت دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک)، چهره ماندگار مکانیک، عضو پیوسته فرهنگستان علوم، استاد برتر انجمن مهندسان مکانیک ایران، دارنده مدال طلای آلبرت اینشتین یونسکو (2008)، یکی از برترین و شناخته شده ترین چهره های مهندسی مکانیک جهان، عضو فِلو (Fellow) انجمن مهندسان مکانیک آمریکا (ASME)، عضو فِلو انستیتو هوا فضای آمریکا و یکی از پژوهشگران ناسا در پروژه شاتل فضایی، تنها بخشی از افتخارات علمی پروفسو ...
امید قالیباف کیست؟
من در دولت آقای حسن روحانی مخصوصا دولت دوم ایشان خیلی از نظر روحی آزار و آسیب دیدم برای اینکه هیچ مسئولی وجود نداشت !یعنی شما هرچه می گفتی این هندوانه گران شده یک نفر بیاید جواب بدهد ، میدیدی مسئول ندارد. از تهدید تا شکایت هر شب دو برابر زمان برنامه باید جواب بدهیم چرا اینطور سوال کردی چرا آن طوری گفتی ! تهدید هم شدم و الان چندتا شکایت حقوقی هم دارم ...
پول کارگری کم بود، زورگیر شدم
نوشتن سواد دارم، بیشتر سواد ندارم. *همه این سال ها زورگیری می کردی؟ نه. کار می کردم تا اینکه حدوداً 20ساله شدم و دیدم با کار کردن نمی توانم پول زیادی به دست آورم. *مگر با زورگیری چقدر پول به دست می آوردی؟ گاهی در یک زورگیری چند میلیون گیرم می آمد. *بهتر نبود زندگی سالمی برای خودت درست می کردی؟ نشد. کارگری فایده نداشت. پولی درنمی آمد. *چرا به روستای خودتان برنگشتی؟ آنجا چه کار می کردم؟ *فکر می کنی زندگی ات از این به بعد چه می شود؟ فعلاً که باید به زندان بروم. بعد از آن را نمی دانم. ...
بخاری برقی، سیستم گرمایشی شخصی!
درها و پنجره ها هم عایق نبودند که گرما بیرون نرود. گذشته از همۀ این ها خانه ها حیاط دار و ویلایی بودند و گرما و سرما و باد و باران کاملاً در اطراف خانه حس می شد. یکی از وسایلی که همیشه در فصل سرما در خانه می چرخید، جعبۀ مستطیلی اغلب به رنگ سفید یا قرمز بود که میله هایی قفسی شکل داشت و در آن المنت ها می سوختند و نارنجی می شدند. بعضی وقت ها هم سرش دعوا می شد. چون یکی می خواست ...
تجاوز بی شرمانه به زن شوهردار در مقابل فرزندش
شده بودم، به همین دلیل هم دست به چنین کار وحشتناکی زدم. متهم که همسر نیز دارد، گفت: من زن جوان را می شناختم، اما اصلا نسبت به او نظر بدی نداشتم. روز حادثه در خانه ام شیشه کشیدم و از حالت عادی خارج شدم، اصلا قصدم این نبود که به کسی تجاوز کنم، فقط به خاطر شیشه از حالت عادی خارج شده بودم. وارد خانه زن جوان شدم و آن اتفاق هولناک افتاد. البته من به او تجاوز نکردم، اما قبول دارم تعرض اتفاق ...
بانوان را از تمرکز بر گوشی های هوشمند به محیط کار و تولید دعوت می کنم
از من توانستند تحصیلات خود را ادامه دهند. وی افزود: علاقمندی ام به فرشبافی باعث شد در کنار تشویق های پدرم در سال 1364 یک تخته فرش را با طرح های ذهنی و با حک عبارت یا حسین ببافم و آن را به قیمت یک هزار و 300 تومان به فروش برسانم که تحسین اهالی روستای علیشار را به همراه داشت. عزیزی اظهار کرد: در سالهای بعد که در حرفه فرشبافی تسلط بیشتری یافتم موفق شدن نخستین کلاس آموزش فرشبافی ...
گوهر یک دانه و ستاره دوبله ایران را از دست دادیم ... تمام شد
تا فیلم را از قبل نمی دید. منوچهر واقعا خاص و تک بود. محبتش به موقع و عصبانیتش هم به موقع بود. تمام عشقش دوبله بود. محمود قنبری سخنانش را اینگونه به پایان می رساند: ممنون از زحمات شما که همیشه پیگیر ما دوبلورها هستید، لطف دارید و حالمان را می پرسید و آنقدر برایتان ارزشمند هستیم که وقتی هم دوبلوری از میان می رود باز هم به یادش هستید و برایش احترام قائلید. ان شاءالله همیشه موفق باشید و خدا شما را حفظ کند. واقعا حالم با حرف زدن بهتر شد و سبک شدم. ...
از سفرنامه عتبات تا داستان های آیینی و مذهبی
طور عام و داستان نویسی به طور خاص، آموزش دادنی است؟ آیا برای این نوع نوشتن، دوره آموزشی گذراندید؟ 40 سالگی ام داشت تمام می شد که راه کربلا باز شد و قصد سفر کردم. با خودم فکر کردم چطور و چگونه حق این زیارت را به جا آورم. سال ها انتظار کشیده بودم و هی با خودم خوانده بودم، از جوانی به پیری رسیدم، عاقبت کربلا را ندیدم. فکر کردم و فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که همه دیده ها، شنیده ها و ...
نساجی باید در فوتبال ایران آقایی کند/ روی حمایت هواداران حساب ویژه بازکردم
...> سرمربی نساجی بیان کرد: واقعا نگاه من نسبت به طرفداران اینگونه است و دوست دارم آنها هم از بازیکنان و کادرفنی حمایت کنند تا ان شالله بتوانیم اول یک فوتبال قابل احترام و در نهایت با نتایج خوب دل این هواداران را شاد کنیم. مطهری در ادامه در خصوص تیم حریف صحبت کرد و افزود: ملوان تیم باسابقه ای است و وقتی اسم تیم ملوان می آید من خودم یاد آقا سیروس قایقران میافتم؛ چون او هم همبازی من بود در ...
حذف از یک چهارم جام ملت ها وجه مشترک من و کی روش بود؛ قلعه نویی محاکمه شد و او قهرمان
هستند که درباره شان زیاد حرف زده ام. من در مربیگری کارنامه ای دارم که کاملا مشخص است. تعداد گل های زده من، تعداد بردهایم ، همه چیز مشخص است. در تیم هایی که مربیگری کرده ام عملکرد خوبی در آسیا داشتم. خیلی از مربیان بزرگ بودند که با تیم هایشان قهرمان جام جهانی شدند اما در آسیا موفق نشدند. من با استقلال و سپاهان می توانستم قهرمان آسیا شوم اما اتفاقاتی رخ داد که این مهم شکل نگرفت. من با استقلال توانستم ...
وعده های پسا برجامی
سلام دوستان خبرچین! خوبید؟ تو این مدت ما خیلی چشم انتظار نتیجه مذاکرات هستم. خیلی استرس دارم شما چی؟ بخاطر استرس هام حال و هوای زندگیم و روحیه ام تخریب شده حتی به همسرم هم بی توجه شدم. خبرچین: سوال شما چند بخش داشت. از مسائل سیاست خارجی گرفته تا مسائل روحی و روانشناسی و مسائل ...
انتظار فرش قرمز ندارم اما احترام حداقل چیزی است که می خواهم
این حال مربی این تیم ماندید و به زودی هم مقدمات سفر به قطر برای حضور در جام جهانی را آغاز خواهید کرد. اسکوچیچ: به طور کلی، من آدم خوشیفته ای نیستم و بعد از انجام یک کار خوب انتظار ندارم برایم فرش قرمز پهن کنم، اما حداقل انتظار احترام دارم، چون مشخص است من هم شایستگی حضور در این جام جهانی را دارم. افرادی هستند که برای منافع مختلف سعی می کنند هر کاری را که تاکنون انجام داده ام بی ارزش ...
در نشست خبری نمایش پدر چه گذشت؟
یکی از مهم ترین بازیگرانی است که دوستش می دارم. یکی از دلایل بازی من در این نمایش ویژگی بدیهه پردازی کارگردان آن است. بعد از سال ها کار کردن با دکتر رفیعی نمی توانم در زندان کارگردان هایی بازی کنم و کار کنم که همه چیزشان از قبل مشخص است. از طرف دیگر هم زمان با کار در تئاتر در هیچ پروژه دیگری کار نمی کنم چون آن را کم فروشی می دانم. حمایت از تئاتر از دوره احمدی نژاد به فراموشی سپرده شد ...
اسکوچیچ: منتظر فرش قرمز نبودم؛ تلاش کردند کارم را بی ارزش کنند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ایرنا: سرمربی تیم ملی فوتبال ایران گفت: انتظار نداشتم فرش قرمز برایم پهن کنند و عده ای هم تلاش کردند تا کارم را بی ارزش کنند. بحث تغییر دراگان اسکوچیچ به یکی از تکراری ترین سوژه های فوتبال ایران بدل شده است. حتی برخی نامزدهای ریاست فدراسیون فوتبال هم از این موضوع به عنوان یکی از ابزار تبلیغات خود استفاده می کنند آن هم در شرایطی که ا ...
اسکوچیچ: انتظار فرش قرمز نداشتم، ولی انتظار احترام را دارم
، با این حال مربی این تیم ماندید و به زودی هم مقدمات سفر به قطر برای حضور در جام جهانی را آغاز خواهید کرد. اسکوچیچ: به طور کلی، من آدم خوشیفته ای نیستم و بعد از انجام یک کار خوب انتظار ندارم برایم فرش قرمز پهن کنم، اما حداقل انتظار احترام دارم، چون مشخص است من هم شایستگی حضور در این جام جهانی را دارم. افرادی هستند که برای منافع مختلف سعی می کنند هر کاری را که تاکنون انجام داده ام بی ارزش ...
اسکوچیچ: می خواهم کاری کنم که هیچ کس انجام نداده
ه به دلیل تنش های سیاسی و خصومت بین دو تیم، همه حساسیت آن را می دانند. این گفت وگو را در ادامه می خوانید: * گمانه زنی زیادی در مورد جدایی شما از تیم ملی ایران وجود داشت اما ماندید و به زودی کار را شروع خواهید کرد. اسکوچیچ: من کسی نیستم که زیر بار غرور بروم و بعد از انجام یک کار خوب، انتظار فرش قرمز را داشته باشم، اما انتظار احترام دارم. چون مشخص است که من شایستگ ...
ببینید | حمله وحشیانه به پژمان جمشیدی | ترور شخصیتی پژمان جمشیدی در ملاعام
سطح B رفته ام و دلم می خواهد مربیگری کنم که به نظرم سخت ترین کار جهان است ولی دوست دارم در جای خوب و با یک گروه خوب این کار را انجام بدهم. به مخالفینم احترام می گذارم همه ایران از سریال پژمان استقبال کردند. بحث هایی که باعث شد کسانی با بازیگری من مخالفت و انتقاد کنند، بعد از اینکه در تئاتر بازی کردم و قرار شد در این عرصه ماندگار شوم، به وجود آمد. آدمی که مشهور می شود، باید ...
عاشق ایرانم و شهروندی آمریکا را قبول نکردم!
تر مردم ایران به من احترام می گذارند و زندگی راحتی دارم من برای زندگیم تلاش و زحمت زیادی کشیدم اگر کسی بگوید من ریالی سواستفاده کردم بیاید بگوید. مردم ما در شرایط بد اقتصادی قرار دارند و خیلی از افرادی که می شناسم با سیلی صورت شان را سرخ نگه داشتند؛ اما مردم ایران زیر بار حرف زور نمی روند و به هیچکسی باج نمی دهند و با هر سختی مقابله می کنند و در زمان نیاز به کمک یکدیگر می روند. همه ما ...
عاشق ایرانم و شهروندی آمریکا را قبول نکردم/ از کشورهای حاشیه خلیج فارس هم پیشنهادهای خوبی داشتم
سرمربی تیم ملی فوتسال گفت: در سال 2000 به من پیشنهاد دادند تا شهروند آمریکا شوم اما آن را رد کردم، چون عاشق ایران و ایرانی ام.
پاسخ به چهارمین سری سوالات جنسی و زناشویی
ظاهرا خوب شدم دیگه نه سوزش داشتم و نه ترشح بعد یه هفته بازم شروع شد میشه منو راهنمایی کنید واقعا اذیت میشم مخصوا شبا که میخوابم بخوابم چون رد طول روز فعالیت دارم.. زیاد اهمیت نمیدم به سوزشش ولی شبا خیلی اذیت میشم پاسخ پزشک: احتمال شما بدنبال خوب شدن مجددا دچار عفونت می شوید. شاید لازم باشد که شوهر شما نیز درمان شود. در هر حال با بررسیهای تکمیلی از خود شما و شوهرتان، مشکل قابل حل است ...
رسول معتمدی: برای شکستن رکورد جهان عجول بودم
و مجموع جهان را ارتقاء دهم. متاسفانه 175 کیلوگرم را که از دست دادم، دستم برای انجام این حرکت بسته شد. او افزود: وقتی وزنه 175 کیلوگرم را از دست دادم، یک لحظه در سالن گرم کردن احساساتی شدم و به کادرفنی گفتم وزنه را بالای 180 کیلوگرم بگیرد. طبیعتا این تصمیم احساساتی بود و ریسک زیادی داشت. از طرفی ملاک اول ما گرفتن مدال طلای بازی ها بود اما تمام فکر من این بود که رکورد جهان را بشکنم و ...
رخت پلیس های سایبری را بر تن کردیم
یا هر نقش دیگری را بازی کنم، یعنی واقعا آن شخصیت را دارم؟ من آدمی هستم که با پذیرش نقش، تمام تلاشم را می کنم تا آن را درست بازی کنم. به جای این طرز فکر باید دید آیا توانسته ام آن نقش را به درستی اجرا کنم یا خیر. متاسفانه در فرهنگ ما جا افتاده است که، چون فلان نقش را بازی کردی، ممکن است بعدش چنین و چنان شود. داوودنژاد هم در این مورد می افزاید: من بازیگر هستم و این چیز ها برایم اهمیتی ندارد. ضمن این که سعی می کنم به گونه ای ایفای نقش کنم که مردم از رضا داودنژاد انتظار و دوستش دارند. ...
کرمانی مقدم: پروین گفت با 20 عملی قهرمان آسیا می شویم/ جمال شریف از من می ترسید
بدهد و ما هم بازی را دو بر صفر بردیم. بعد از آن دیگر وارد باشگاه پرسپولیس شدم. * گویا قبل از این دیدار میان محمد پنجعلی و تیم چمران که شما در آن عضویت داشتید کل کل وجود داشت و به همین خاطر این بازی هماهنگ شد تا انجام شود و بعد هم آقای پنجعلی شما را به پرسپولیس معرفی کرد. بله همین طور است، می توانم بگویم تمام زندگی ام را مدیون محمد پنجعلی هستم. چون با کمک او هم به پرسپولیس آمدم و ...
تابستان 1369 رونمایی شد/ سرهنگی: علیه فراموشی می نویسیم
ناشناخته است. در بخش دیگر برنامه معصومه آباد نویسنده کتاب من زنده ام درخصوص شخصیت ادبی سرهنگی اظهار داشت: همه اسرای آزاد شده هر آنچه که گفته اند مرهون زحمات مرتضی سرهنگی است. کتاب دو وجه دارد آنچه که نوشته می شود و آن کس که می نویسد. آنچه که نوشته می شود قطعاً بیان خاطرات تلخ و شیرین از اسرایی است که جوانی خود را در راه آرمان های خود داده اند، نوشتن درباره درد سخت است و قلم می شکند. یکی از ...
دو روایت تازه از جنگ دارم
اسیر می کند و... برایم جالب بود که بدانم این خانم زنده است یا نه که خدا را شکر فهمیدم زنده است و در همان روستای گورسفید زندگی می کند. تلاش کردم تا خاطراتش را ثبت کنم. اوایل راضی نمی شد اما بالاخره رضایت داد. همان طور که گفتم نوشتن این کتاب برایم سخت بود چون برای انجام مصاحبه ها مجبور بودم مسیر سه ساعته تا روستای محل زندگی خانم حیدرپور را بروم و دوباره سه ساعت آن مسیر را برگردم. اما خدا را شکر کتاب ...
شب نشینی در منزل پدری شهید مدافع امنیت/خوشحالم پسرم به شهدا پیوست + فیلم و عکس
و آخرت است به همه جوانان و به ایشان بدهد. من پسرم را به امام زمان (عج) تحویل دادم و چون شنیدم به جنگ با داعش رفته و آن ها را به هلاکت رسانده خیلی خوشحال شدم و گفتم دلم می خواهد خاک پایش را بیاورند تا با آن تیمم کنم و خدا را شکر می کنم که فرزندم اینقدر شجاع بود. همیشه پیشانی اش را می بوسیدم و شنیدم که پیشانی اش تیر خورده؛ همانجایی که روی تربت امام حسین (ع) سجده می کرد؛ احترام ...
پیدا و پنهان عروسی متفاوت سردار با دختر خرم آبادی + عکس
...> **: رفتارتان با مادرشوهر چطور بود؟ با همدیگر صمیمی بودید ؟ همسر شهید: بله. من و مادرشوهرم خیلی به هم احترام می گذاشتیم. حرفش را گوش می کردم. من همیشه مادرشوهرم را با مادر خودم مقایسه می کردم. مثلاً می گفتم: اگه مادرم جارو بزنه، خسته میشه. بعد دیگر خودم دست به کار می شدم. تا وقتی که حسین و محسن را باردار شدم و نمی توانستم کاری بکنم. وگرنه هرکاری از دستم برمی آمد برایشان انجام می دادم. مثلاً پخت و پز، جارو. آن موقع هم این جور نبود که لباس شویی همه داشته باشند؛ لباس هایشان را هم می شستم. *ادامه دارد... ...