سرنوشت سیاه عروس 16 ساله مشهدی ! / مادرم را بدکاره نامیدند !
سایر منابع:
سایر خبرها
از شوهرم جدا شدم و مخفیانه صیغه پسر جوان درآمدم
زن 19 ساله با بیان این که کاش می توانستم برای یک بار در زندگی تصمیم عاقلانه بگیرم درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: نوزادی دوماهه بودم که مادرم به دلیل اختلافات شدید خانوادگی جدا شد. طبق گفته های دیگران مادرم هیچ علاقه ای به پدرم نداشت و به همین دلیل سرناسازگاری گذاشته بود تا این که در مدت کوتاهی بعد از طلاق با مرد دیگری ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت. این ...
فرار نو عروس 16 ساله با دوست پسرش/ در خانه ویلایی چه گذشت؟!
: به اصرار خانواده ام با عزیز که 27 ساله بود و در یک مکانیکی کار می کرد ازدواج کردم چون او کسی نبود که من دوستش داشتم زندگی برایم تیره و تارشده بود و برای دور بودن از وی صبح به مدرسه می رفتم و بعد از آن هم به اتاق خوابم پناه می بردم و خانواده ام را چون خائنی می دیدم که مرا در آتش ناخواسته انداخته اند و مرا درک نمی کنند. امتحانات سال دوم را خراب کرده بودم، اندوهگین و کسل بودم، دیگر از ...
مهاجر سرزمین آفتاب راوی سرگذشت تنها مادر شهید ژاپنی
زنان ژاپنی نیستی؟! و من قاطعانه پاسخ دادم وقتی اسلام به ما می گوید تنها در برابر خدا تعظیم کنید، چطور می شود این اصل را به شوهران خود نیز تسری بخشیم؟ انتخاب همسرم بخاطر اسلام نبود بلکه از او اسلام را شناختم، انسانیت و منش بابایی مرا جذب اسلام کرد و شخصیت او مرا به این کیش نزدیک کرد. رفته رفته پس از ازدواج و دو سال بعد از آنکه به ایران مهاجرت کردم اسلام را شناختم. روایت خاطرات ...
ایزابلا روسلینی از اینگرید برگمن می گوید
کارگردان در سال 1950 اشاره می کند و اینکه چه سروصدایی در روزنامه ها برانگیخت زیرا برگمن هنوز از پتر لیندستروم جدا نشده بود و این خشم به آمریکا رسید و حتی سنای آمریکا علیه برگمن موضع گیری کرد. روسلینی ادامه داد: اما او موضع خود را حفظ کرد و گفت این مردی است که می خواهم با او ازدواج کنم و در آینده 3 فرزند از او داشته باشم. او همین کار را هم کرد و از پدرم صاحب 3 فرزند شد و من فکر می کنم همه اینها ...
روایت ماه عسل و اربعینی به یادماندنی/ اینجا ریسمان زندگیتان محکم می شود
گروه زندگی: هنوز که هنوز است و به هشت سال پیش فکر می کنم، حرف هایی یادم می آید که در گوشم زنگ می زند: وا، حالا چرا کربلا برای ماه عسل؟ ، اونم پیاده روی اربعین؟ ، دیگه این مگه ماه عسل می شه؟ یا حالا ماه عسلتونو می رفتید جای دیگه، بعدا خدا قسمت می کرد، کربلا هم می رفتید . از این دست حرف ها کم نشنیدم. هر چند اگر واقعیت را هم بگویم، خودم هم تصمیم قطعی نداشتم، قرص و محکمی همسرم، پای مرا به این سفر ...
مهریه سنگین کمکی به تحکیم خانواده نمی کند/حق ثبت مهریه تاثیری در کاهش طلاق ندارد
... نقش مهریه در پشتوانه مالی، طلاق آسان تر و گرفتن حضانت فرزندان چه میزان است؟ نمی توان نقش مهریه را در راحت طلاق گرفتن زنان یا گرفتن حضانت فرزندان پررنگ دانست، زیرا درحال حاضر بیشتر مهریه ها در قالب سکه بوده و انتقال ملک برای زن در نظر گرفته نمی شود. بنابراین مرد معمولاً تعهد می کند از یک تا شش دانگ منزل در زمان خانه دارشدن خود را به نام زن کند. این موارد وجود خارجی ندارد و زن ...
جوان 31ساله همه معصومین را زیارت کرد+عکس
خواهد شما غصه بخورید! **: شما سال بعد به پیاده روی اربعین رفتید؟ همسر شهید: بله؛ شکر خدا جز پارسال که به خاطر کرونا، راه ها بسته بود، هر سال با دعای آقانوید، قسمت شده که به این سفر بروم. یک سال با یکی از دوستانم رفتم و سال بعد هم با کاروانی که انگار آقانوید جور کرده بود همراه شدم. البته در مسیر پیاده روی تنها بودم و فقط تا نجف با آن کاروان رفتم. **: اساسا شما کجا با ...
تجاوز خواستگار پلید به نیلوفر در باغ | بهزاد فیلم گرفته بود
حتی نمی دانستم با بهزاد به کجا رفته ام و گفت وگوی ما چند ساعت طول کشیده است. از آن روز به بعد بهزاد مدام مرا تهدید می کند که از ارتباطمان فیلم و عکس تهیه کرده است و اگر با او ازدواج نکنم، آبرویم را می برد. من که از شنیدن حرف های او ترسیده بودم تصمیم گرفتم تا به هر طریق ممکن فیلم ها و عکس ها را از او بگیرم چرا که می دانستم اگر مادرم متوجه این ماجرا شود، حادثه ناگواری رخ خواهد داد. به ...
تلاش پسر نوجوان برای نجات مادر معتاد
آفتاب نیوز : سروش نوجوانی 18ساله است. مادرش به خاطر اعتیاد و سرقت دستگیر شده و حالا باید دادگاهی شود. سروش از روزهای سخت زندگی اش می گوید. *دنبال کار مادرت آمده ای؟ بله. دستگیر شده و کسی جز من نیست که کمکش کند. *پدر نداری؟ پدر من چند سال قبل فوت کرد. مادرم بعد از آن دو بار ازدواج کرد و همان موقع بود که معتاد شد. از هر شوهرش هم دو بچه دارد که ...
معرفی خودش را به خاطر شناساندن اسلام و شهدا پذیرفت
، دوستانش او را میهمان و از ایشان به خوبی پذیرایی می کردند. انتخاب حجاب برتر ماحصل زندگی مشترک شان سه فرزند می شود؛ یک دختر و دو پسر. بلقیس بابایی از همان ابتدا از فضای خانه شان می گوید: فضای خانواده ما مذهبی بود. پدرم انسان معتقدی بود. وقتی که بزرگ شدم و متوجه شرایط خانواده شدم، خودم به عینه رفتار های پدرم را می دیدم. مادرم از همان اوایل آشنایی خاصی با اسلام نداشت. ایشان اسلام را بعد ...
ماشین گران قیمت علی دایی در خیابان های تهران | برخورد شایسته علی دایی با طرفدارش
به گزارش شمانیوز، علی دایی اسطوره فوتبال فوتبال ایران است. علی دایی متولد 1 فروردین 1348 در اردبیل است. علی دایی در سال 1383 با مونا فرخ آذری ازدواج کرد. دختر علی دایی چند سالی است در خارج از کشور زندگی می کند. ماجرای ازدواج علی دایی ازدواج علی دایی در اول بهمن ماه 1383 صورت گرفت و به جرگه متاهلین پیوست. علی دایی در سال 1384 در مصاحبه ای با سایت تبیان در خصوص شیوه آشنایی با ...
(ویدئو) تابوشکنی دختر جوان؛ راندن ریکشا در جامعه ای مردسالار
سایر رانندگان ریکشا، علیشاه نیز در هنگام جستجوی مشتریان با مشکلاتی روبرو می شود. او افزود: برای محافظت از خودم، سعی می کنم به خانواده ها یا زنان خدمات ارائه کنم. وی گفت که اگر ریکشای او خراب شود، خودش آن را هل می دهد و به مکانیکی می رسد تا آن را تعمیر کند. او افزود: وقتی بیرون می روم، مادرم مرا دعا می کند... و بعد از آن هیچ ترسی ندارم. او افزود: بخش بزرگی از درآمد من صرف خرید ...
زهره حمیدی: امام حسین (ع) تمام آرزوهای مرا برآورده کرد+فیلم
پنجم نشان ارادت با اشاره به خاطراتی از حاجت گرفتن از فرهنگ غذای نذری در ایام عزاداری سیدالشهداء (ع) گفت: برای کمک به تهیه غذای نذری در همسایگی منزل خود رفته بودم که صاحب این نذر معتقد بود هر کس اینجا هر حاجتی از امام حسین (ع) طلب کرده، برآورده شده است. من همانجا نذر کردم که امام حسین (ع) به من پسر بدهد. همان زمان در کرمان زندگی می کردم و در آن شهر غریب بودم. از امام حسین (ع) خواستم که تا سال بعد ...
یک عمر زندگی با پزشکی
35ساله بودم که به اندازه دوست هم سن و سال خودم که کارمند یک اداره معمولی بود یا دوستان مهندسم که لااقل 12سال از فارغ التحصیلی شان می گذشت، درآمد نداشتم اما اداره مالیات طور دیگری فکر می کرد. اداره مالیات مرا مانند کارخانه تولید اسکناس می دید و می خواست مالیات نگرفته از کل مشاغل را از من و هم ردیفان من بگیرد. دوستان و اطرافیان و مردم هم کم از اداره مالیات در این تلقی اشتباه نداشتند! سال ها ...
افزایش موارد طلاق در عراق با ناتوانی در پرداخت اقساط و بدهی های مراسم ازدواج
سال پس از ازدواج برای تکمیل فرایند طلاق به دادگاه الکرخ بغداد مراجعه کرده است، می گوید: دلیل نخست و مستقیم طلاق ما، کثرت مشکلات زناشویی ناشی از وخامت اوضاع معیشتی است. العزاوی گفت: من برای تامین هزینه های ازدواج ناچار شدم مبلغی حدود 10 هزار دلار از نزدیکان و دوستان قرض گرفتم، تنگنای مالی من را به اتخاذ تصمیمات اشتباه برای راضی کردن همسرم و خانواده اش واداشت، آنها شرط کرده بودند ماه عسل ...
تنها مادرشهید ژاپنی چگونه اسمش را عوض کرد؟
. آقای بابایی رستورانی را در کوبه انتخاب کرد. آنجا بر خلاف مجلس عقد، خانواده ام همگی آمدند. روز بعد هم به خانه آقای بابایی رفتم و زندگی مشترکمان را در یک واحد آپارتمان اجاره ای در شهر کوبه، خیابان یامامو تودوری، محله ایکوتاکو، پلاک 77 آغاز کردیم. یک ماه بعد از ازدواج، آقا گفت: خانم! رسم ما این است که بعد از ازدواج سفری به اسم ماه عسل داشته باشیم. پرسیدم: کجا؟ نام ناکازاکی برای هر ...
آوینی زمان | هادی باغبانی؛ خبرنگاری که شهید مدافع حرم شد
هادی پخش شد و همین باعث آرامش دلم شد که همسرم توانسته در راه دین خدا قدمی بردارد. پدرم همیشه مراقب من است کار هر روز رضوانه دیدن فیلم هایی است که با پدر دارد. بازی هایی که با هم می کردند. قصه هایی که می شنیده و همه صحنه هایی که عاشقانه های پدر و دختری شان را نشان می دهد. او حالا 12 سال دارد و دلش می خواهد مثل پدرش فردی فداکار باشد. می گوید: پدرم همیشه مراقب من است حتی بعد از ...
پسر 22 ساله خواهان ازدواج با شوگر مامی 54 ساله/ مادر داماد راضی نیست
نزد خانواده ام بازگردم خلاصه درحالی که به رفتارهای او عادت کرده بودم یک روز صبح درحالی که پیژامه پوشیده بود از خانه خارج شد تا سطل زباله را بیرون از خانه بگذارد اما دیگر به خانه بازنگشت. چند ماه بعد خانواده همسرم پیغام فرستادند که به دادگاه بروم و طلاقم را بگیرم چرا که الیاس دیگر حاضر نبود با من زندگی کند من هم که هیچ پشتوانه ای نداشتم به ناچار پذیرفتم تا با دریافت نفقه از خانواده همسرم پسر 3ساله ...
دسیسه سیاه برای لیلای 17 ساله / مرد تنومند عفتش را در رستوران متروکه برد !
سعید به سر قرار رفتم. کنار دکه ای در خیابان به انتظارش ایستاده بودم که ناگهان مردی قوی هیکل با خالکوبی هایی روی دستش به من نزدیک شد. او هیچ شباهتی به عکس هایی که از سعید دیده بودم نداشت. وقتی تعجب مرا دید خودش را پسرخاله سعید معرفی کرد و گفت سعید نتوانست خودش بیاید و مرا فرستاده تا تو را پیش او ببرم . من هم بدون هیچ سؤالی سوار ماشین آن مرد غریبه شدم. چند دقیقه ای گذشت از شهر خارج شدیم و به محلی ...
اشتباهاتی که باعث طلاق میشوند
از اختلاف نظرها آغاز می شود. گرفتن تصمیمات شتاب زده و از روی احساسات، مشورت نکردن با همسر و عدم بررسی منطقی مشکلات باعث دامن زدن به تنش های بین زوجین می شود. اشتباهاتی که باعث طلاق می شوند قوانین سفت و سخت در مورد امور منزل حاکم بودن قوانین سخت و انعطاف ناپذیر در امور منزل می تواند یکی از دلایل طلاق باشد. چنین اشتباهی در زندگی مشترک سبب می شود به جای اینکه خانه مکانی امن ...
درخواست پسری که به خاطر پول مواد پدرش را کشت
و گفت: برادرمان چند سالی بود که به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود و همیشه با پدرم به خاطر پول مواد درگیر بود و در آخر هم به همین خاطر پدرمان را بی گناه کشت. ما به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستیم. پس از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن ابراز ندامت گفت: من چند سال معتاد بودم و اختیارم دست خودم نبود. از صبح که بیدار می شدم فقط همه فکر و خیالم مواد و تهیه آن بود و هیچ وقت هم فکر نمی کردم که روزی ...
آدم ربایی نافرجام خواستگار مست!
سیگار را با شیوه غرورانگیزی روشن می کردم، احساس خود بزرگ بینی داشتم. خوب به خاطر دارم آن روز وقتی به خانه رسیدم و پدرم متوجه بوی سیگار شد، سیلی محکمی به صورتم نواخت. در این هنگام مادرم به دادم رسید و مرا از خانه بیرون کرد. پدرم نظامی بازنشسته بود. به نظم و انضباط اهمیت بیشتری می داد، اما مسیر اشتباه من تغییری نکرد. همچنان به معاشرت با دوستان خلافکارم ادامه می دادم و دیگر ترک تحصیل کرده ...
پیدا کردن زن صیغه ای در سایت همسریابی
همین خاطر در سایت همسریابی با زنی به نام حمیرا آشنا شدم. حمیرا از همسرش جدا شده بود و همراه دختر خردسالش در آپارتمانی زندگی می کرد که او را برای مدت معلومی با مهریه مشخص صیغه کردم. من از همان روز اول با حمیرا شرط گذاشته بودم زمانی که همسرم درمان شود ارتباطم را با او قطع می کنم که قبول کرد . به هرحال چهار سال با او صیغه موقت را تمدید کردم تا اینکه همسرم بیماریش بر طرف شد و من ...
سارقان مرا به تعرض تهدید کردند
توانستم پاهایم را باز کنم. از یک خانم و آقا که داشتند رد می شدند کمک خواستم. آنها از من دور بودند، فریاد زدم و درخواست کمک کردم. در نهایت آمدند و به پلیس زنگ زدند. *در دادگاه گفتی از بعد سرقت خیلی حال روحی بدی داری، در این باره توضیح بده. بعد از این سرقت پدرم دیگر اجازه نداد سر کار بروم. من در خانه ماندم. وضع روحی بدی دارم. می ترسم و بیرون نمی روم. از یک سال پیش تا به حال تحت ...
حاج ناصر ثروت پدر زنش را بالاکشید و به کانادا فرارکرد
.... سی وچند سال پیش جلوی درِ کارخونه ی پدرم از خروس خون تا بوق سگ توی سرما و گرما روی چهارپایه چوبی تق و لقی می نشست و لیست کامیون هایی که از کارخونه خارج می شدند، یادداشت می کرد تا روزی که پدرم خبر آورد ناصر ،همون دانشگاهی قبول شده که من قبول شده بودم،خیلی سخت بود که با پادو و کارگر پدرت توی یک دانشگاه درس بخونی و سخت تر اینکه همه ی دانشگاه حرف وگفت اون بود سال اول دانشگاه تموم نشده بود ...
مرد باهوش خودش را از دست گروگان گیران نجات داد!
شد و سرعتش را کم کرد. در همان لحظه مردی که در صندوق عقب بود توانست خودش را به بیرون از ماشین پرتاب کند و راننده کامیون به کمک او شتافت. ماجرای این گروگانگیری به پلیس اعلام شد و مرد گروگان در توضیح ماجرا گفت: من و همسرم ملکی به ارزش 20میلیارد تومان داریم که 3دانگ آن به نام ما و 3دانگ دیگر به نام 2 نفر از اقوام همسرم است. روزحادثه با این دو نفر قرار گذاشتیم تا یکی از ما سهمش را به دیگری ...
از ربودن یک جوان از خانه با شلیک های وحشت آور تا پدرکشی برای پول مواد
آنها به جایگاه رفت و گفت: برادرمان چند سالی بود که به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود و همیشه با پدرم به خاطر پول مواد درگیر بود و در آخر هم به همین خاطر پدرمان را بی گناه کشت. ما به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستیم. پس از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن ابراز ندامت گفت: من چند سال معتاد بودم و اختیارم دست خودم نبود. از صبح که بیدار می شدم فقط همه فکر و خیالم مواد و تهیه آن بود و هیچ وقت هم فکر ...
شوخی با مهران رجبی و حضور همیشگی اش در تلویزیون!
جشنواره فیلم فجر شد یکی از بهترین کارهای او حضور در سریال روزگار قریب در سال 1386 بود که نقش میرزا علی اصغر پدر دکتر قریب را ایفا می کرد ازدواج و فرزندان سال 1369 زمانی که معلم بودم با همسرم که کارمند آموزش و پرورش بود و رفت و آمد کاری داشتم آشنا شدم و در فرصتی مناسب برای پیشنهاد ازدواج اقدام کردم حالا ثمره این زندگی دو دختر بنام زهرا و سارا و یک پسر بنام ...