گفت و گو با جاعل حرفه ای که در آمریکا درس خوانده بود
سایر منابع:
سایر خبرها
رتبه عجیب زندانی اعدامی در کنکور امسال
به سازمان سنجش اطلاع داد که داوطلبانی برای کنکور دارند. روز کنکور یک نماینده از سازمان سنجش به زندان آمد و همزمان با داوطلبان دیگر کنکور دادیم. در آن روز من بودم که رشته عمران سازه را می خواستم و دو نفر دیگر که دانشگاه پیام نور شرکت کردند. در این سال ها فکر می کردی خانواده مقتول رضایت بدهند؟ به خانواده اولیای دم حق می دادم که بخواهند مرا قصاص کنند. من همکار همسرم را به خاطر ...
از قتل در خانه مجردی تا قتل مرموز استاد دانشگاه آزاد در دفتر کار
بتوانم مخارج زندگی ام را تأمین کنم با آنکه علاقه عجیبی به تحصیل داشتم اما نمرات تحصیلی ام نیز خوب نبود و همین موضوع بهانه ترک تحصیل را به دست پدرم داد وقتی برای رفتن به مدرسه با پدرم به مشاجره پرداختم او حتی تا یک هفته مرا به خانه راه نداد، در این مدت به منزل خواهرم رفتم و پس از آن با کمک شوهر خواهرم شاگرد سنگ کاری شدم تا این حرفه را بیاموزم. هنگامی که در پایان هفته کارفرما دستمزدم را می ...
محمود احمد زاده هروی؛ درگذشت وزیری دیگر از دولت موقت بازرگان
چون پس از برگشت، زمینی را که در خیابان کارگر تهران داشتم، فروختم، یک خانه کوچک خریدم و قرضم را پرداختم. هنگام تحصیل در دانشکده فنی، حدود 3 سال در وزارت صنایع به عنوان کارمند کار کردم. پس از بازگشت از آلمان، در دانشگاه تهران به تدریس رشته معدن مشغول شدم. در ابتدا چون دست یار بودم هر کاری اعم از فعالیت در آزمایشگاه سنگ شناسی، کانی شناسی و ... را که می گفتند انجام می دادم. از سال 1341 تا سال ...
پای دختر کردستانی در کفش مردها/ لیمو چهار مهندسی مردانه دارد
... قبولی در این آزمون به معنی گذراندن دوره 3 ساله راهنمایی بود و مسیرم را سه سال نزدیک تر می کرد در همه درس ها با نمره خوبی گرفته بودم، وقتی پدرم کارنامه ام را آورد در طرح جامع هم قبول شده بودم دوست داشتم در سنندج ادامه تحصیل بدهم با خودم فکر می کردم شانسم برای شرکت در کنکور و قبول شدن در دانشگاه با دور شدن از محیط و زندگی روستایی بیشتر می شود. بعد از امتحانات 10 روز در ...
پدر برادران تصویربردار سینما میهمان شب نشینی شد
مسئله باعث میشود بیشتر دلتنگ خودم شود. متاسفانه آخرین بار پس از 3 ماه او را دیدم چون بخاطر کارهایم در سفر بودم. او اظهار داشت: من با همسرم بسیار با شوخطبعی رفتار میکردم به طوری که اگر شوخی نمیکردم تصور میکرد من ناراحت هستم. همسرم هیچ وقت مرا ناراحت نکرد. انسان همیشه دلتنگ آدم های خوب می شود و این دلتنگی بسیار دشوار است. همسرم از کارهای من کیمیا و ستایش را بیشتر از همه دوست داشت و همیشه ...
خیانت عروس 14 ساله قبل از ازدواج با داماد خیانتکار
یکی از خواستگارهایم درآمدم ابتدا مخالفتی نداشتم و از صابر که آن زمان 17 سالش بود خوشم آمده بود و کم کم به او علاقه مند شدم. خانواده همسرم هم از تمکن مالی خوبی برخوردار نبودند و صابر باید پول مهریه و هزینه ازدواج رو جور می کرد اما علیرغم گذشت 2 سال از دوران نامزدی ما هنوز شرایط ازدواج و شروع زندگی مشترک فراهم نشده بود. خیانتی که عشق زن جوان را کور کرد تو این دوران ...
قتل همسر به بهانه پیامک بازی با دوستان
بیرون بودند. همسرم مثل همیشه سرش با گوشی اش گرم بود، برای همین به او اعتراض کردم به هر حال دقایقی بعد با هم درگیر شدیم و من هم او را کتک زدم. او با چاقو به من حمله کرد و وقتی خواستم چاقو را از او بگیرم. دستم زخمی شد. خیلی عصبانی شده بودم که گردنش را گرفتم و فشار دادم وقتی رهایش کردم دیدم نفس نمی کشد. قصد کشتن او را نداشتم و خیلی پشیمان شدم، اما از ترس فرار کردم. در این مدت در کارواشی مشغول به کار بودم که ماموران مخفیگاهم را شناسایی و دستگیرم کردند. متهم پس از اعتراف به قتل به دستور قاضی ساسان غلامی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. ...
سلفی بامزه سروش جمشیدی و پسرش +عکس
دار شد. یکی از دلایلی که باعث شد در این دو سال دیده شوم خود مهران مدیری بود که کارهایش پرمخاطب است و مردم همه آثار او را می بینند. تیم مورد علاقه سروش جمشیدی پرسپولیسی هستم و دوست نداشتم فوتبالیست شوم اما فوتبالیست ها رو دوست دارم کار تدوین سروش جمشیدی یک مدتی تدوین هم می کردم و یک سالی هم منشی صحنه بودم .آن زمان منشی صحنه مرد خیلی کم پیدا می شد و خیلی از کار من استقبال هم کردند. سعی می کردم کارم را درست انجام بدهم و به همین خاطر، خیلی پر کار شده بودم. ...
مستند مبارزات سردار سلیمانی نمایش داده می شود
کشیده شده است. اسلام زاده ادامه داد: من به دنبال ساخت کار متفاوتی برای حاج قاسم بودم و به همین دلیل عجله ای برای تولید آن نداشتم. در ابتدا، ایده هایم را مشخص کردم. در مسیر پیش تولید جذب بچه های کرمان شدم و آرشیو مناسبی درباره حاج قاسم پیدا کردم. در ادامه دنبال روایت قصه از زبان کسی بودم که در دوران جنگ و در سیستان و بلوچستان و در سوریه با حاج قاسم بوده باشد. برای تحقق هدفی که داشتم، خیلی ...
همسر و مادری که همسفر خوبی برای اُنس با قرآن بود
اول و من دختر دوم خانواده بودیم و شش سال با هم تفاوت سنی داشتیم؛ 15 سال پیش وقتی مادرم مرحوم شد خواهرم جای او را برایم پر می کرد، او بسیار مسئولیت پذیر و مهربان بود. هر وقت کمک می خواستم یا مشکلی داشتم با خواهرم حرف می زدم، آروم می شدم. او برای خانواده مثل یک پشتوانه بود و بعد مادرم هر کاری از دستش برمی آمد، برای خانواده انجام می داد. او به نماز اول وقت خیلی مقید بود و همیشه سجاده و مهر به ...
بازنشستگی، فرصت شکوفایی ( قسمت اول)
کاره من بودم و ایشان فقط پشت صندوق می نشست و از هنرجویان پول می گرفت. به قول معروف "طرف را ساززن کردم و دهل را به دست خودم داد". متأسفانه با وجود تلاش گسترده ای که می کردم، این خانم در پایان سال اعلام می کرد که سر به سر شده ایم و آموزشگاه سودی نداشته است درحالی که به دلیل استقبال گسترده و حضور هنرجویان فراوان، اطمینان داشتم آموزشگاه درآمدزایی بالایی دارد. پس از گذشت 10 سال متوجه شدم که نباید به این ...
روایت لطفی که نصیب راننده رامسری شد/ از نذر گل تا ثابت قدمی در مسیر اربعین
و بغض کرده بودم، در یکی از مسیرها درحالی که مشغول انتقال لوازم به ماشینم بودم، فردی به من گفت با این لاستیک کهنه نمی توان به اربعین رفت من هزینه اش را پرداخت می کنم، نمی دانستم آن لحظه چه بگویم فقط اینکه لطف آقا را دیدم که لاستیک ماشینم را نو کرد ، باورم نمی شد آقا به فکر ما هم هست. این راننده یادآور می شود: باتوجه به اینکه می توانم دو سه نفری را با خودم همراه کنم هر سال افرادی که دست ...
سرانجام عشق و عاشقی پسر 16 ساله
اما زانوهایم را به باک موتورسیکلت فشار می دادم تا فرزاد متوجه ترس من نشود به محض این که از کنار آن دختر جوان عبور کردم ناگهان فرزاد گوشی را از دست او قاپید و فریاد زد برو ولی من که استرس زیادی داشتم و وحشت زده بودم به جای آن که گاز موتورسیکلت را بفشارم دسته ترمز جلو را فشار دادم که در همین هنگام تعادل موتورسیکلت از دستم خارج شد و هر دو نفر نقش بر زمین شدیم فرزاد بلافاصله از روی زمین بلند شد و پا ...
راننده تاکسی زن خیانتکار را با 25 ضربه چاقو کشت!
چاقویی که از جیبش در آورد او را به کوچه کشاند و پشت سرهم به ناهید چاقو زد من از ترس فرار کردم و بعد که متوجه شدم زن مرده است. با پایان تحقیقات میدانی و انتقال متهمی که خودش را قاتل ناهید معرفی کرده بود بازجویی از وی شر ع شد.این متهم در اظهاراتش مدعی شد. چند ماهی بود که از همسرم جدا شده بودم یک روز درحال رانندگی و مسافرکشی بودم که ناهید بعنوان مسافر سوار خودرویم شد موقع پس دادن ...
فرار دختر 13 ساله از خانه شوهرش/ نمی توانم زندگی زناشویی را بپذیرم
نیز راهی مشهد کنند تا در کنار او باشم. این گونه بود که از همه دلبستگی های کودکانه ام جدا شدم و به مشهد آمدم. هنوز در افکارم صحنه های خاله بازی را مرور می کردم که در برابر مسئولیت شوهرداری قرار گرفتم اما باور کنید پذیرش و تحمل زندگی زناشویی را نداشتم و روزهای تلخی را می گذراندم. بارها از دست رمضان فرار می کردم و به منزل پدرم می رفتم. خیلی دوست داشتم هنوز هم به گوشه اتاق پناه ببرم و با عروسک های ...
خشونت خانوادگی در عراق؛ از هر هفت زن یک نفر در معرض خشونت قرار می گیرد
... وی گفت: بهانه این اقدامات خشونت آمیز بیشتر مربوط به مشکلات معیشتی، بیکاری، کیفیت غذا و دلایل کم اهمیت تر دیگر بود. شیماء خضر (21 ساله) هم می گوید: من بنا به رسوم عشیره ای و بدون رضایت خاطر خودم با پسر عمویم ازدواج کرد و طی پنج سال گذشته در معرض خشونت جسدی قرار داشتم و همسرم مرا با زنجیر آهنی می بست و آب سر بر رویم می ریخت. خضر افزود: هر بار که خانه را ترک کرده و به نزد ...
سعید اسماعیلی در گفتگوی اختصاصی با طرفداری: قبل از مسابقات جهانی کشتی داغدار شدم/ خیلی سختی کشیدم
قهرمان شدم ولی امسال سختی های خیلی بیشتری کشیدم. چطور؟ به این خاطر که شش ماه در اردو بودم و خودم را برای مسابقات آماده می کردم که یک هفته قبل از مسابقات، پسرعمویم که برایم مثل برادرم بود فوت کرد. واقعا شرایط سختی داشتم، همان زمان از اردو رفتم خانه و همان زمان بود که مربیانم خیلی زحمت کشیدند تا توانستم برای مسابقات آماده شوم که در نهایت با کمک خداوند توانستم اول شوم. ...
عامل ربودن دختر12ساله ای که از دست آدم ربا گریخت : فکر کردم 20ساله است،می خواستم با او ازدواج کنم
وی گفت: روز حادثه بعد از آنکه کلاسم تمام شد به خانه دوستم رفتم. غروب بود که از آنجا خارج شدم تا به خانه خودمان برگردم و درحالی که منتظر تاکسی بودم، خودروی پرایدی بوق زد و من مسیرم را گفتم. به گمان اینکه مسافرکش است سوار ماشین وی شدم و راننده که پسری جوان بود حرکت کرد اما در بین راه ناگهان تغییر مسیر داد. من هم به او اعتراض کردم و راننده مدعی شد به دلیل ترافیک از مسیر دیگری می رود تا مرا زودتر به ...
چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟/ ماجرای شفای فرزند شیخ عباس قمی با روضه حضرت رقیه(س)+مداحی
شروع شد. صاحب خانه می گوید: همسرم رابه بیمارستان بردم و خودم برگشتم، آمدم نزد حرم حضرت رقیه (س) و به ایشان متوسل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم رانجات دادی و شفای آنان را از خدا خواستی و گرفتی خانه ام را به تو تقدیم می کنم. مدتی مشغول توسل بودم، بعد به بیمارستان رفتم و دیدم همسرم روی تخت نشسته و بچه دربغلش سالم است. همسرم گفت: کجا رفتی؟ گفتم رفتم جایی کاری ...
زن خیانتکار برای تفریح دلباخته مرد متاهل شد / فیلم سیاهش را شوهرش دید و بی آبرو شد
من و ارسلان ماه ها طول کشید و در این مدت من پولی را که همسرم با هزار زحمت و تلاش شبانه روزی به دست می آورد، به او می دادم تا بتواند جشن عروسی بگیرد و سرزنش های خانواده نامزدش را نشنود. آن قدر به او اعتماد داشتم که هر مدرک و سندی را چشم و گوش بسته امضا می کردم و اثر انگشت می زدم و به هیچ چیزی جز رضایت خاطر ارسلان نمی اندیشیدم تا این که کم کم وضعیت مالی ارسلان بهتر شد و به خرید و فروش گسترده تلفن ...
دسیسه سیاه برای لیلای 17 ساله
خودم در آن وضعیت نامناسب آرزو کردم ای کاش می مردم. چطور می توانستم با خانواده ام روبه رو شوم. مطمئن بودم پدر و مادرم با دیدن من در این وضعیت دق می کردند. تنها راه را فرار از این شهر می دیدم. برای همین با اندک پولی که داشتم بلیت اتوبوس گرفتم اما قبل از سوار شدن به اتوبوس از حال رفتم. ظاهراً خانواده ای که مرا بی هوش در ترمینال دیده بودند با پلیس تماس گرفته و مرا به کلانتری منتقل ...
روایتی از زندگی شخصی و حرفه ای وحید والی مدیرعامل هلدینگ نیک اندیش / در پی خلق ارزش
. هیچ وقت نمی دانستم در آینده چه مسیری پیش رویم خواهد بود. مثلاً به عنوان شاگرد نانوا تصور می کردم بعد از مدتی شاطر می شوم و بعد نانوایی می زنم. در 14 یا 15سالگی نیز در یک رستوران کباب کوبیده می زدم؛ در کل سردرگم بودم. والی که شوق رشته نرم افزار را داشت، سال 1384 در مقطع کاردانی رشته کامپیوتر در دانشگاه بیرجند قبول شد: در دبیرستان رشته ریاضی خوانده بودم. مدتی به رشته ریاضی علاقه داشتم، ولی ...
صنعت چاپ در حال نابودی است/مسئولین باید فکری راهبردی به حال ماندگاری این صنعت بکنند
چاپ می گوید: حمیدرضا عمرملی متولد سال 1351 هستم و از سال 1365 وارد کار و حرفه چاپ شدم؛ به وضوح به خاطر دارم که در همان ابتدا آن قدر عشق و علاقه به این کار را در وجود خود به صورت سرشار دیدم که به صورت مداوم در کنار تحصیل مشغول به انجام این حرفه به صورت مداوم گشتم در همان زمان دقیقاً بعد از گذشت دو سال یعنی در سال 1367 به خدمت سربازی رفته و بعد از بازگشت از خدمت نیز به ادامه حرفه ...
نقشه سیاه خواستگار مست برای دختر زیبای مشهدی
پذیرفت و مرا نزد پزشکان متخصص می برد. خلاصه 9 سال بیشتر نداشتم که اولین سیگار را کنج لبم گذاشتم تا بزرگ شدنم را به دیگران ثابت کنم. وقتی در کنار دوستان بزرگ تر از خودم سیگار را با شیوه غرورانگیزی روشن می کردم، احساس خود بزرگ بینی داشتم. معاشرت با دوستان خلافکارم خوب به خاطر دارم آن روز وقتی به خانه رسیدم و پدرم متوجه بوی سیگار شد، سیلی محکمی به صورتم نواخت. در این هنگام مادرم به ...
ماجرای ساک پر از پول دکتر و چشم گریان بیمار
؛ سال 1392 ماجرای ساک پر از پول و چشم گریان بیمار بیماری با رضایت خاطر و برای قدردانی از پزشکی که جانش را نجات داده با کیفی از پول به مطب دکتر می رود، حالا واکنش دکتر چه باشد خوب است؟ روایت عاشقانه های دکتر دوایی را از زبان شاگردش؛ دکتر کلانتر با خاطره ای جالب بشنوید: من در کلاس درس دکتر دوایی بزرگ شدم، جان گرفتم، پزشک شدم. افتخار من این بود که داماد دکتر دوایی شدم و دوشادوش دخترشان که ...
جوان تهرانی برادر دوستش را کشت / قتل خونین در سناریوی چاقوی کشی مرگبار در جنوب تهران + عکس
پیام اختلاف حساب مالی پیدا کرده بودم. چند بار از او خواستم تا پولم را پس دهد. اما هربار بهانه می آورد و امروز و فردا می کرد..آخرین بار با او تماس گرفتم و گفتم برای حل اختلاف حساب مقابل خانه شان میروم. من به آنجا رفته بودم تا با او صحبت کنم. اما پیام مقابل در نیامد .چند دقیقه منتظر شدم تا اینکه برادرش یاور در حالی که چاقوی سلاخی در دست داشت مقابل درآمد .چون پدر آنها قصاب است او با چاقوی قصابی به م ...
روایت ماه عسل و اربعینی به یادماندنی
پیاده روی اربعین را انتخاب می کند، آن هم بدون هتل و هواپیما و شرایط مناسب! به این چیزها اهمیتی ندادم اما سه روزبیشتر تا زمان سفر نمانده بود و ما هنوز گذرنامه نداشتیم. در همین فکرها بودم و داشتم ظرف های نهار را می شستم که همسرم از راه رسید صدای شادی اش مرا از افکارم بیرون آورد، همسرم با دو گذرنامه در دست و خندان می گفت : دیدی گذر نامه ها را گرفتم ، دیگه چه می گی؟ می بینی که بساط ماه عسلمون ...
ماجرای وحشتناک خون بها؛ اقدام پسر برای به آتش کشیدن مادر
تومان از قاتل گرفت و رضایت داد. در این میان من هم که سرپرستی فرزندانم را به عهده داشتم، پس از شکایت های متعدد حدود 700 میلیون تومان خون بها برای فرزندانم گرفتم و از قصاص قاتل گذشتم. با این پول یک خانه و مغازه خریدم تا از مستاجری نجات یابم و پسر بزرگم نیز فروشگاه لوازم رایانه ای راه اندازی کرد اما چند سال بعد و در حالی که سامان متاهل بود، سر ناسازگاری با من گذاشت و مدعی شد مبلغ ارثیه او از پدر ...
یک قتل عجیب در شهر ری | مرد عصبانی سر زن خیانت کارش را برید + جزئیات
...> شواهد نشان می داد این مرد در غیاب برادر، زن برادر و دو فرزندش دست به جنایت خانوادگی زده است . عزیز به قتل همسر ش اعتراف کرد و گفت : من و همسرم افغان هستیم و سالها قبل به ایران آمدیم. من ضایعات جمع کن هستم و از این طریق زندگی خودم و همسر و دو فرزندم می گذرانم . او ادامه داد: مدتی پیش در گوشی موبایل همسرم عکس های مشکوکی دیدم و از او در این باره سوال کردم .اما جواب سربالا داد. من ...