سایر منابع:
سایر خبرها
خواهر زنم به من علاقمند شده و عقدش کردم
به دریا زدم و مانند فیلم های سینمایی موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم. پدر و مادرم حیرت زده به من خیره شده بودند چرا که هیچ گاه تصور نمی کردند روزی از چنین دختری خواستگاری کنم. پدرم مرا نصیحت کرد که این عشق و عاشقی ها فرجام تلخی دارد ولی من هم مانند خیلی از جوان های دیگر این حرف ها را خرافات می دانستم و معتقد بودم فقط عشق و دوست داشتن برای زندگی مشترک کافی است! بالاخره با همه کشمکش ...
ماجرای حلقه ازدواج میلیاردی نیوشا ضیغمی پس از طلاق / خانم بازیگر دوباره شوهر کرد ؟!
نظر می گرفت اما پدرم با بازیگر شدن من زیاد موافق نبود. پدرم اصولاً کارهای علمی را دوست داشته و دارد و ترجیح می داد من پزشک یا مهندس شوم تا بازیگر وقتی وارد این عرصه شدم، نیوشا ضیغمی با کار آقای مسعود جعفری جوزانی شروع کردم و پس از آن هم بلافاصله وارد سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع داد و با کار من موافقت کرد. نیوشا ضیغمی تصویر زیر را در پیج اینستاگرامش به اشتراک گذاشت و بعد از مدت ها پیج اینستاگرامش را بروزرسانی کرد. اقتصاد آنلاین کدخبر: 822260 1401/06/14 17:00:00 لینک کپی شد ...
عکس مشکوک پژمان جمشیدی و همسر بازیگر سریال پایتخت | نسبت همسر ارسطوی پایتخت با پژمان جمشیدی لورفت
. فکر می کنم او از بهترین کوهنوردهای تاریخ ایران است. مادرم هم زمانی والیبال بازی می کرد. نسبتا خانواده ام ورزشی بودند اما درس برای شان در اولویت بود. کار من هم وقتی سخت شد که برادرم سال 70 مهندسی دانشگاه شریف قبول شد و دیگر همه از من هم انتظار داشتند که یک رشته خوب در یک دانشگاه خوب بخوانم. برای همین مجبور شدم کنار فوتبال درسم را هم ادامه بدهم. زندگی خانوادگی ما یک زندگی آرام با درآمد کارمندی بود ...
ادعای عجیب سارق دوچرخه: شاکی به همسرم علاقه دارد از من شکایت کرد تا به زنم برسد!
شکایت کرد و گفت که نقشه سرقت دوچرخه در واقع پاپوشی بوده تا او را به زندان بیندازند چرا که محسن عاشق همسر من است و می خواهد مرا از سر راه بردارد. سیامک در این شکایت به قضات شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران گفت: من دو سال قبل با مرجان ازدواج کردم. چند ماه قبل همسرم اصرار کرد که من خانه ام را بفروشم و در نزدیکی خانه مادرش خانه ای بخرم. من هم قبول کردم. اما مدتی بعد متوجه تغییر رفتارهای ...
روایت گنده لاتی که در پیاده روی اربعین توبه کرد
اکبر (ع) علم کنیم؟ با عشق تکیه را علم کردیم. تکیه تبدیل به هیات شد و من هم خادم نوجوان هیاتمان شدم. برای عزاداران حسینی چای می ریختم و نوکری می کردم. اما چند سال بعد طوری در باتلاق گناه فرو رفته بودم که حتی روی آمدن به هیاتی که خودم بانی اش بودم را هم نداشتم. آن شب که مادرم مرا نفرین کرد و سرش را لای همان پرچم گرفت و گریه کرد، خاطرات راه اندازی هیات از ذهنم گذشت و دلم لرزید. * انَّ ...
مرد شیشه ای زن 16 ساله باردارش را کشت
ای پس از انجام اقدامات درمانی برای ترک اعتیاد، روز گذشته در برابر قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد قرار گرفت و به صراحت قتل همسر 16 ساله اش را پذیرفت. او گفت: همسر قبلی ام به خاطر اعتیاد از من طلاق گرفت و من سال گذشته با فاطمه – ک (مقتوله) ازدواج کردم اما پولی برای تامین مخارج زندگی نداشتم و درآمدم حتی کفاف هزینه های اعتیادم را هم نمی داد به همین دلیل وقتی با تقاضای همسرم برای خرید اسباب ...
ماجرای پیامک وحشتناک چه بود؟ | 16 سال بیشتر نداشتم که عاشق ناصر شدم
به گزارش همشهری آنلاین، زن 22 ساله که برای دریافت اسناد و مدارک و نسخه ای از گزارش پلیس 110 وارد کلانتری قاسم آباد مشهد شده بود درباره چگونگی وقوع این ماجرای تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 6 سال قبل عاشق نگاه های ناصر شدم و به او دل باختم. آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم و در مقطع دبیرستان تحصیل می کردم. اگرچه همه اطرافیانم از فرجام تلخ اینگونه عشق و عاشقی های هیجانی به من هشدار می دادند ...
سرکرده باند زورگیری در مشهد به دام افتاد
خواست درس بخوانم، آدم باشم، عاشق درس و مدرسه بودم چون حیاط مدرسه بهترین تفریحگاه من بود ولی پدرم نگذاشت. او می گفت: از درس و مشق هیچ چیزی به دست نمی آوری! و... انگار که الان همه دنیا را به دست آورده ام. پدرت نظرش را گفت اما تو را که از تحصیل منع نکرد؟ یک روز وقتی در کلاس پنجم درس می خواندم، از مدرسه به خانه آمدم و دیدم خواهر کوچکم نیست. از مادرم پرسیدم کجاست؟ با ترس گفت: ...
رتبه عجیب زندانی اعدامی در کنکور امسال
که بخواهند مرا قصاص کنند. من همکار همسرم را به خاطر سوء تفاهم و ناخواسته به قتل رسانده بودم. اوایل ناامیدی بر من غلبه کرده بود تا اینکه خوابی دیدم. من به خاطر اتفاقاتی که افتاده بود دیگر نماز نمی خواندم و بعد از دیدن خواب دوباره نماز خواندم، این بار حتی روزه های 5 ماهه و 3 ماهه نیز گرفتم. خواب دیدم در دادگاه هستم و همه از من سؤال می پرسند. گیج بودم و نمی دانستم چکار کنم که شروع به خواندن آیت الکرسی ...
عقده هایی برای قدرت نمایی!
روان در دامغان را تشریح کرد. بیشتر بخوانید مرگ مشکوک فعال فضای مجازی در پاریز همزمان با کشف جسد پسر جوان پشت فرمان خودرو در شهر پاریز سیرجان، دادستان این شهر از رسیدگی ویژه به پرونده خبر داد. بیشتر بخوانید فرجام یک ازدواج اشتباه! 11 سال قبل مادرم التماس می کرد که مسیر اشتباهی را برای ازدواج در پیش گرفته ام، اما من کور و کر بودم و جز رسیدن به آن جوان ...
سرنوشت 3 تفنگدار فیلم فارسی چه شد؟ + عکس
، حاضرم آن را بسازم. تو چیزی داری؟ گفتم: باید فکر کنم. از چپ: منصور سپهرنیا، محمد متوسلانی و مرحوم گرشارئوفی در فیلم این گروه زبل چون پول لازم داشتم دست به کار شدم و یک فیلمنامه به نام از دریا شروع شد نوشتم. یک روز آن را برای میثاقیه خواندم و او خیلی پسندید و با ما قرارداد بست. اسمش هم شد سه تفنگدار . اکران عمومی که شد استقبال، نسبتا خوب و بالاتر از متوسط بود. بلاف ...
قتل همسر به بهانه پیامک بازی با دوستان
بیرون بودند. همسرم مثل همیشه سرش با گوشی اش گرم بود، برای همین به او اعتراض کردم به هر حال دقایقی بعد با هم درگیر شدیم و من هم او را کتک زدم. او با چاقو به من حمله کرد و وقتی خواستم چاقو را از او بگیرم. دستم زخمی شد. خیلی عصبانی شده بودم که گردنش را گرفتم و فشار دادم وقتی رهایش کردم دیدم نفس نمی کشد. قصد کشتن او را نداشتم و خیلی پشیمان شدم، اما از ترس فرار کردم. در این مدت در کارواشی مشغول به کار بودم که ماموران مخفیگاهم را شناسایی و دستگیرم کردند. متهم پس از اعتراف به قتل به دستور قاضی ساسان غلامی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. ...
نجات معجزه آسای یک برزیلی | مرد برزیلی یازده روز در اقیانوس درون یک فریزر روی آب ماند + جزئیات
می خواستم که کسی را برای نجات من بفرستد. به بچه ها و همسرم فکر می کردم. هر روز به مادرم، پدرم و همه خانواده ام فکر می کردم. این به من قدرت و امید می داد. اما فکر می کردم راهی جز اینکه در فریزر بمانم وجود ندارد. وقتی ماهیگیرها رسیدند، او گفت: صدایی شنیدم و بالای فریزر یک قایق بود. آن ها فکر می کردند کسی آنجا نیست. بعد به آرامی رفتند. نمی توانستم خوب ببینم اما احساس کردم قایقی نزدیک من است. دست هایم را بالا بردم و کمک خواستم. رودریگز از زنده ماندنش بسیار خوشحال است و آن فریزر را معجزه ای از جانب خدا می داند. (استفاده از مطالب اختصاصی 55آنلاین بدون ذکر منبع ممنوع است. ...
هدیه ای که در مسجدالنبی با اشک عجین شد
سمیرا خادم بانویی اصالتاً دانمارکی است که طی آشنایی با یک دانشجوی ایرانی مقیم دانمارک ازدواجشان براساس رسوم مشترک صورت می گیرد؛ مشروط بر اینکه دین سمیرا عوض نشود. پس از گذشت هفت سال از ازدواج و داشتن دو فرزند، این بانوی اهل دانمارک که از مسیحیان بود، مسلمان می شود. سمیرا خادم این بانوی تازه مسلمان شده دانمارکی، در گفت وگو با ایکنا از خراسان رضوی اظهار کرد: از زمانی که م ...
هیولایی به نام اعتیاد دارایی، شخصیت و سلامتی ام را ربود
م اعتیاد و مصرف مواد مخدر زندگی، شخصیت، مال و دارایی، زیبایی و سلامتی را از من ربود و در صدد گرفتن خانواده ام بود. بعد از ترک اعتیاد مردم من را به عنوان یک مجرم و خرابکار می شناختند، اعتماد و باورشان نسبت به من از بین رفته بود از آن جایی که در دوران مصرف دارایی ام را از دست داده بودم بعد از ترک، 9 ماه با درآمد ماهی 15 هزار تومان زندگی را گذراندم، بارها من و همسرم با شکم گرسنه خوابیدیم؛ توانایی پرداخت ...
پسر 16ساله عاشقی که دزد شد!
ناطقان : نوجوان 16 ساله ای که به اتهام گوشی قاپی دستگیر شده بود در حالی که بیان می کرد تحت تاثیر رفتارهای یکی از دوستان خلافکارش قرار گرفته است درباره ماجرای خلافکاری هایش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: تازه تحصیل در کلاس نهم دبیرستان را به پایان رسانده بودم که پدرم اجازه نداد برای ادامه تحصیل انتخاب رشته کنم. او معتقد بود در جامعه امروز مدرک تحصیلی به درد نمی خورد ...
چه شد که این زن به مردش خیانت کرد؟
این بار وقتی شوهرم مرا از خانه بیرون کرد به منزل خالی از سکنه ای رفتم که پدرم در مشهد خریداری کرده بود اما مدتی بعد ناگهان همسرم به همراه چند مرد غریبه از بالای دیوار به درون حیاط پریدند و... به گزارش وقت صبح ، به نقل از خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 37ساله ای است که قرار بود تا ساعتی دیگر به مراجع قضایی معرفی شود. او که دست بندهای قانون بر دستانش خودنمایی می کرد درباره سرگذشت خود ...
پدر برادران تصویربردار سینما میهمان شب نشینی شد
بسیار با شوخطبعی رفتار میکردم به طوری که اگر شوخی نمیکردم تصور میکرد من ناراحت هستم. همسرم هیچ وقت مرا ناراحت نکرد. انسان همیشه دلتنگ آدم های خوب می شود و این دلتنگی بسیار دشوار است. همسرم از کارهای من کیمیا و ستایش را بیشتر از همه دوست داشت و همیشه طی این سال ها از من پشتیبانی می کرد. او ادامه داد: حاصل ازدواج من و همسرم نیز سه پسر و یک دختراست. هر سه پسرم در حوزه تصویربرداری فعالیت ...
از قتل در خانه مجردی تا قتل مرموز استاد دانشگاه آزاد در دفتر کار
بتوانم مخارج زندگی ام را تأمین کنم با آنکه علاقه عجیبی به تحصیل داشتم اما نمرات تحصیلی ام نیز خوب نبود و همین موضوع بهانه ترک تحصیل را به دست پدرم داد وقتی برای رفتن به مدرسه با پدرم به مشاجره پرداختم او حتی تا یک هفته مرا به خانه راه نداد، در این مدت به منزل خواهرم رفتم و پس از آن با کمک شوهر خواهرم شاگرد سنگ کاری شدم تا این حرفه را بیاموزم. هنگامی که در پایان هفته کارفرما دستمزدم را می ...
ماجرای قرعه کشی و طلبیده شدن یک زوج جوان به سفر اربعین
، من اما مات و مبهوت نگاه می کردم که چطور خدا مرا به اینجا رسانده است. نمازمان را خواندیم و گوشه ای استراحت کردیم اما خیلی زود مجبور به ترک نجف شدیم. آنجا دعا می کردم که امام علی(ع) کمک کند همه دختران دم بخت ازدواج کنند و همه تازه عروس ها خوشبخت شوند. آن شب با همه خستگی به مسیر کربلا بازگشتیم و در موکبی که برایمان تدارک دیده بودند و خوشبختانه هم خیلی تمیز بود، استراحت کردیم. شنیده بودم ...
خیانت عروس 14 ساله قبل از ازدواج با داماد خیانتکار
یکی از خواستگارهایم درآمدم ابتدا مخالفتی نداشتم و از صابر که آن زمان 17 سالش بود خوشم آمده بود و کم کم به او علاقه مند شدم. خانواده همسرم هم از تمکن مالی خوبی برخوردار نبودند و صابر باید پول مهریه و هزینه ازدواج رو جور می کرد اما علیرغم گذشت 2 سال از دوران نامزدی ما هنوز شرایط ازدواج و شروع زندگی مشترک فراهم نشده بود. خیانتی که عشق زن جوان را کور کرد تو این دوران ...
همسر و مادری که همسفر خوبی برای اُنس با قرآن بود
قاری تمایل داشت ضبط فیلمبرداری در منزل پدرم انجام شود و معتقد بود که این خانه مکتب رشد او بوده است؛ بنابراین این مطلب را با مادرم در میان گذاشتم و او هم با کمال میل استقبال کرد و گفت: همه ماسک می زنیم بگو بیایند . 15 نفری در منزل پدرم برای ضبط جمع شده بودیم که متأسفانه همین حضور ما در آنجا موجب شد، مادرم درگیر کرونا شود . آرمیده در رواق حضرت زهرا(س) ربابه مکاریان خراسانی پس از سال ...
زندگی سیاه دختر جوان بعد از فرار از خانه
سارا وقتی نوجوان بود از خانه فرار کرد و حالا عضو یک باند سرقت شده که خانه های مردم را خالی می کردند. سارا در فروش اموال به این باند کمک می کرد. او از زندگی اش می گوید. *چطور با این باند آشنا شدی؟ به پسری علاقه مند بودم که بعد فهمیدم دزد است. او با باند بزرگی کار می کرد، من هم کم کم وارد باند شدم. *از هر سرقت چقدر پول گیرت می آمد؟ پول زیادی نبود چون من ...
منتظر بودم از سربازی برگردد و دامادش کنم
فراموشش نشود، هر طور که هست با حال و هوای سخت این روز ها و کسالتشان همراهی مان می کند و می گوید: سال 1334 وقتی که 13ساله بودم، ازدواج کردم. هفت فرزند داشتم. پنج پسر و دو دختر. پرویز اولین پسرم بود که به شهادت رسید و پسر دیگرم دو سال پیش درگذشت. اصالتاً ملایری و ساکن تهران بودیم. همسرم در سازمان آب کار می کرد. بعد از مدتی که در تهران بودیم، به اسلامشهر نقل مکان کردیم. پرویز قبل از خدمت سربازی اش در ...
خیانت زن متاهل به شوهرش با فروشنده سوپرمارکت محله
و دلبستگی به همسرم نداشتم تا این که روزی وقتی برای خرید به سوپر مارکتی فروشی محله رفته بودم، با فروشنده جوانی آشنا شدم که در آن جا مشغول کار شده بود. به خاطر خلأ عاطفی یا شاید هم لجبازی با همسرم، با آن جوان ارتباط برقرار کردم. جمشید با حرف های عاشقانه اش مرا جذب خودش کرده بود و من هم به تماس های گاه و بی گاه او پاسخ می دادم تا این که روزی به طور پنهانی تعدادی عکس های بدون حجاب از من ...
پژمان جمشیدی در دورهمی دختران | سبیل های پژمان جمشیدی تاریخی شد!
های دور و بر شما میانه شان با فوتبال چطور است؟ مادرم و خواهرم وقتی بازی می کردم به خاطر من نگاه می کردند ولی الان دیگر نگاه نمی کنند، یعنی الان مادرم قطعا سال هاست فوتبال ندیده و خواهرم هم همچنین. به طور کلی زنان دور و بر من اکثرا فوتبال دوست ندارند یا خیلی کم نگاه می کنند؛ مثلا فقط بازی های ملی مهم را می بینند. کمی از فضای خانوادگی تان برای ما می گویید؟ پدر و مادرتان چه می ...
پای دختر کردستانی در کفش مردها/ لیمو چهار مهندسی مردانه دارد
... قبولی در این آزمون به معنی گذراندن دوره 3 ساله راهنمایی بود و مسیرم را سه سال نزدیک تر می کرد در همه درس ها با نمره خوبی گرفته بودم، وقتی پدرم کارنامه ام را آورد در طرح جامع هم قبول شده بودم دوست داشتم در سنندج ادامه تحصیل بدهم با خودم فکر می کردم شانسم برای شرکت در کنکور و قبول شدن در دانشگاه با دور شدن از محیط و زندگی روستایی بیشتر می شود. بعد از امتحانات 10 روز در ...
برای بازدید از مدرسه دو فرسخ پیاده می رفتیم
این گونه 18 ماه دوران خدمتم سپری شد. بعد از پایان هجده ماه، بلافاصله در آموزش و پرورش استخدام شدم. دو سال را در روستاهای کوشکک و دهچاه گذراندم و به خاطر فعالیتی که در دوره ی سپاه دانش داشتم، به دانشسرای عالی دعوت شدم و پس از یک امتحان سراسری و قبولی در آن، به عنوان مأمور به تحصیل، به تهران رفتم. یعنی هم درس می خواندم و هم حقوق می گرفتم. دو سال بدین منوال گذشت و پس از دوسال، به عنوان معلم ...
دنیای بعد از مادر شدن / روایت یک مادر آتش نشان
بودن مخصوصاً در دوران بارداری شرایط فیزیکی سخت و ر استرسی دارد. من تا دو روز قبل از زایمانم در محل کارم حاضر بودم. حتی با نظر پزشکم تا 5 ماه ابتدای بارداری عملیات هم می رفتم. بعد از 9 ماه مرخصی زایمان هم مجدد به کارم برگشتم. در این میان خیلی هم نگران بودم که آیا می توانم از پسش بربیایم یا نه! من هم مادرم هم آتش نشان. با همه نگرانی ها زندگی شیرین و لذت بخش بود. با خودم می گفتم بچه را چه ...