سایر منابع:
سایر خبرها
آرپی جی زنِ ماهر
و برادر بزرگم در سال 50 و 51 با فاصله اندکی به دنیا آمدند و در سال 55 خواهر کوچکترم به دنیا آمد. زندگی در خانه ای کوچک به همراه سه فرزند و پدر و مادر گرچه سخت، اما با محبت بسیاری که به خانواده داشت، شیرین می گذشت. انقلاب که پیروز شد در مسجد جامع ابوذر به همراه حاج رضا مطلبی که امام جماعت مسجد بود، نقش بسزایی در سروسامان دادن زندگی اهالی نیازمند محل داشتند. از سرکشی به خانواده های شهدای ...
روایت غم بار "پسر نوجوان شهید تقی پور" از جای "پنجه بوکس اغتشاشگران" بر سر پدر
. صبح رفتم باشگاه وقتی برگشتم خانه، دیدم در باز است و یکی از خاله هایم با لباس مشکی در خانه است. شکّم بیشتر شد دیدم میز گذاشتند و روی میز را تزئین کرده اند. کم و بیش فهمیدم یک اتفاقی افتاده. به مادرم گفتم چه اتفاقی افتاده؟ گفت پدرت مجروح شده. چیزی نگفتم و نشستم ولی من فهمیده بودم. شروع کردم به اشک ریختن. بعد از اینکه فرمانده لشکر و چند تا از دوستان پدر و فرمانده های سپاه به خانه ما آمدند ...
عشق به معلمی و مطالعه
. بچه هایی که تعدادشان بیشتر از هفت یا هشت نفر نبود. صبح ها با دوچرخه به جعفرآباد می رفتم و عصر ها دوباره همان مسیر را برمی گشتم. از تختخواب هم مواقعی استفاده می کردم که امکان بازگشتم به نی ریز وجود نداشت. به طور مثال یک بار که در جعفرآباد بودم، باران گیر شدم. سه چهار روز پشت سر هم باران بارید و امکان رد شدن از منطقه وجود نداشت. خدا رحمت کند همه بزرگان جعفرآباد را که مردمان بسیار بامحبتی ...
جنایت کومله را از این ویلچرنشین بپرسید
به دوران نوجوانی شما بزنم؛ روزهایی که با ایام اول انقلاب همزمان شده بود. برای ما از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در شهرستان تکاب بگویید. دوران دبیرستان بودم که تحرکات انقلابی در تکاب شروع شد. مثل دیگر نقاط ایران، مردم شهرستان تکاب هم در تظاهرات علیه رژیم طاغوت شرکت می کردند. من خط خوبی داشتم و شعارنویسی می کردم و در مساجد حضور داشتم. کتابخانه مسجد صاحب الزمان (عج) در این زمینه ...
مسجد 800 ساله تهران که میرزا اسماعیل دولابی پیشنمازش بود
تابلو مسجد هم درج شده است. این را حجت الاسلام محمدعلی حاتمی، امام جماعت مسجد می گوید و وارد بحث می شود و ادامه می دهد: بعد از کرونا هم دوباره اقامه نماز در مسجد جان گرفته است و من توفیق دارم، شب ها در مسجد برای اقامه نماز حاضر شوم. جلسات منظم آموزش قرآن برای خواهران و برادران هم قبل از کرونا برگزار می شد. سخنرانی هم در این مسجد هرروز بعد از نمازهای یومیه برپا بود. این مسجد محل بررسی مشکلات خانوادگی ...
پدرم به اجبار گفت باید بروی هنرستان!
کدام متخصص سازی بودند و یکی از آنها (رودولف اوربانتس) هم متخصص سازهای بادی مسی بود و ضمنا رهبر ارکستر بود، کمپوزیسیون هم کار می کرد. ایشان معلم من بود و هورم به من درس می داد. هورم یک ساز ارکستر سمفونیک است که بین همه سازها ایجاد همبستگی می کند. این ساز بسیار مشکل بود. من در هنرستان این ساز را یاد گرفتم. خود من در سال سوم شروع کردم به ساختن آهنگی برای چهارتا کر که معلمم بسیار از این کاری ...
بسیجی همه فن حریفی که قله شهادت را هم فتح کرد
. دومین ویژگی ایشان نظم بوده. بی نظمی را تحمل نمی کردند. یک برنامه زندگی بسیار دقیق داشتند. صبح قبل از اذان برای نماز شب بیدار می شدند و بعد از نماز صبح هم به سایر فعالیت هایشان می پرداختند. قبل از انقلاب این طور بوده که چون بابت کلاس های قرآن و عقیدتی محدودیت داشتند، این برنامه ها را صبح برگزار می کردند. صبح ها نیم ساعت ورزش می کردند. بعد از صبحانه سر کار می رفتند. شب ها هم ساعت 9:30 به بعد باید ...
فرازهایی از دست نوشته های شهید حسن اثنی عشری
از تویش بیرون ریختم و فقط به اندازه نصف یک وعده نان خالی برداشتم. این جا دیگر ترموس را هم گذاشتیم. *** روز سه شنبه 25/11/62 که از خانه رفتم، ناهار را در پایگاه شهید بهشتی خوردیم و عصر به پادگان امام حسین علیه السلام ما را بردند. عجیب بود. همه جا چشمم به دنبال مرتضی پایدار فرد می گشت. با وجود آنکه یقین به شهادت مرتضی داشتم، هر بسیجی با اندام ریز و صورت معصوم بچه گانه می دیدم ...
عمو و پدرم همزمان در سوریه می جنگیدند
جبهه مقاومت یعنی مسئله اسرائیل و صهیونیست تمرکز کرده بود. انسان در هر حیطه ای که فکر کند، آدم های دور و برش هم در همان حیطه اند. اکثر رفقای پدرم را که می بینم، متوجه می شوم که همه در رده اول دشمنی با اسرائیل هستند. **:یعنی افرادی هستند که اسرائیل از آن ها احساس خطر دارد... فرزند شهید: بله؛ یادم هست زمانی که با پدرم بودم، حجم مطالعات ایشان بسیار بالا و اکثرش هم درباره رژیم ...
خاطره پشتکوهی ها از یک سفر/ اروست قدمگاه رهبری شد
سفر زنگار محرومیت از اروست و پشتکوه زدوده شد. مدرسه المهدی آن روزها بین 60 تا 70 دانش آموز داشت و بچه ها از روز قبل که متوجه شده بودند، مدرسه آنها میهمان ویژه دارد اقدام به تشکیل گروه سرودی کرده بودند تا در رثای رهبر فرزانه انقلاب اجرا کنند. از قضا محمدنبی تک خوان گروه شب قبل از تخت خوابگاه مدرسه به زمین می افتد و فردا آن روز با صورت زخمی و پانسمان شده، به سرودخوانی می پردازد. ...
روایت ایستادگی پانزده نفره مقابل دشمن
پی جی را می شنیدیم و انفجار تانک ها را همان شب وقتی داشتیم داخل سنگر نگهبانی می دادیم عده ای را می دیدم که با لباس سبز سپاه آر پی جی به دست از تپه رها می شدند و با استفاده از سیاهی شب و غفلت دشمن خودشان را به تانک ها می رساندند ما مثل تماشاچی های یک فیلم سینمایی از دور فقط صدای شلیک آرپی جی را می شنیدیم و انفجار تانک ها را. پاسداران گاهی دستشان را به تانک ها می زدند و از آنها بالا می رفتند و ...
همسر شهید مدافع امنیت "حسین تقی پور": دشمن اشک های مرا نخواهد دید
اما هیچ وقت آرزویی بزرگتر از شهادت نداشت. زینب آذروند همسر شهید حسین تقی پور است. او در گفت وگو با تسنیم از خصوصیات و علاقه مندی های همسرش روایت می کند: * تسنیم: خبر شهادت همسرتان را چطور شنیدید؟ شهادت همسرم را روز 28 صفر ساعت 12 ظهر به من خبر دادند. او روز قبلش سر کار بود، ساعت سه کار را تعطیل می کند، اضافه کار نمی ماند و خیلی با عجله محل کار را ترک می کند، با من تماس گرف ...
شما همون "رنگ خدا" هستید !
اینها دیالوگ های یکی از معروف ترین سکانس های فیلم رنگ خدا به کارگردانی مجید مجیدی است که محسن رمضانی بازیگر نوجوان این فیلم 8 سال قبل، بعد از گذشت حدود 17 سال، همچنان از حفظ برای ایسنا بیان کرد و گفت که این دیالوگ ها هیچ وقت از ذهنش پاک نشده است. ایسنا به بهانه روز جهانی نابینایان مروری دارد بر فیلم رنگ خدا مجید مجیدی، یکی از فیلم های ماندگار سینمای ایران که با موضوع نابینایان ساخته شده است. محسن رمضانی با اشاره به روزهای بعد از حضورش در فیلم رنگ خدا به ایسنا گفته بود: دیگر معروف شده ...
چند نکته درباره زندگی شهید اشرفی اصفهانی
در شب از نور چراغ نفتی توالت های مدرسه استفاده می کردم. در روزهای جمعه به یکی از مساجد دور افتاده اصفهان می رفتم و از صبح تا عصر درآن مسجد درس های یک هفته را دوره می کردم. در مدت دوازده ساعتی که آنجا مطالعه می کردم، غذای من فقط مقداری دانه ذرت برشته بود. در سال 1302 و در سن 20 سالگی جهت ادامه تحصیل و نیل به مقامات عالیه و دینی رهسپار حوزه علمیه قم شد. در تمام طول مدت 23 سال اقامت در قم ...
پاییز آمد ؛ یک عاشقانه آرام از کوران جنگ
می بارید. با اینکه ژاکت موهر مامان لعیا را زیر روپوش گشادم پوشیده بودم، باز سردم بود. در مدرسه همه کلاس ها گرم نبود. نفت کم بود. زنگ ورزش بود و داشتم والیبال بازی می کردم. یک دفعه دیدم خانم فرزانه ادریسی، از هم مدرسه ای هایم که همسر آقای رسول ملایی شده بود، صدایم می زند. رفتم پیشش، گفت: کجایی باهات کار دارم . دوتایی رفتیم توی کلاس و روی نیمکت نشستیم. گفت: حقیقتش من از طرف آقای احمد ...
می خواهم دو برابر پدرم تکفیری ها را نابود کنم
معنی این است که به دست تکفیری ها افتاده بود؟ فرزند شهید: بله، آن زمان پیکر پدرم دست نیروهای جبهه النصره افتاده بود. **: البته جبهه النصره اهل بردن پیکر شهدا نبود. فرزند شهید: نبرده بود اما در همان صحنه، به پیکر پدرم جسارت کرده بودند. **: آنطور که در گفتگوها پیداست، اهالی جبهه النصره نسبت به داعشی ها کمتر خشن هستند. فرزند شهید: حرف شما درست ...
تجاوز جنسی به دختر جوان مشهدی توسط زن و مرد متاهل | رابطه شیطانی مرد متاهل با دختر جوان جلوی چشمان همسرش ...
ماجرای رابطه نامشروع مرد متاهل با دختر جوان از آنجا شروع شد که : دختر 28 ساله در حالی که اشک حسرت و ندامت از چشمانش سرازیر بود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت من در خانواده ای متولد شدم و رشد کردم که از لحاظ موقعیت اجتماعی، مالی و فرهنگی در وضعیت متوسطی قرار داشتیم . پدرم مردی پرخاشگر و متعصب بود و رفتارهای مرا به شدت کنترل می کرد به گونه ای که من همواره از کمبود عاطفه و محبت رنج ...
درگذشت ویکتوریا دانشور
. او هر جا می رفت، مرا با خودش می برد. حتا بعدها وقتی با جلال آل احمد می رفتند دماوند، من هم با آن ها می رفتم. ما شش خواهر و برادر بودیم که همه فوت شده اند و فقط من مانده ام. در زمان کودکی هر وقت میهمان می آمد، سیمین شعرهای مختلفی می خواند و من ویولون می زدم. پشت پرده قایم می شدم، به پدرم می گفتم، بابا بگو من هم بیایم و ساز بزنم. بعد قرقر ویولون می زدم. ویکتوریا دانشور همچنین درباره علاقه ...
ماجرای شهید بوشهری که زنده از جنگ برگشت!/ فریب رزمندگان با عکس امام و پرچم ایران
.... همه اهالی روستا مینی بوس گرفتند و به بوشهر رفتند. همگی شب را منزل پسرعموی حسن ماندند و فردا صبح وی را به گلستان ساحلی منتقل کردند. مراسم استقبال از حسن خدری در روستا خیلی عالی برگزار شد. تمام اهالی روستا همگی به استقبال از ایشان آمدند، حتی یک نفر در خانه نماند. به گزارش فارس، حسن خدری به مدت 773 روز در اسارتگاه رُمادیه 6 اسیر بوده و شکنجه های سخت روحی و روانی را تحمّل می کند. پس از ...
درباره آیت الله اشرفی اصفهانی؛پنجمین شهید محراب/ شهیدی که 2 مقبره دارد
... زمانی در حجره ای با سه نفر دیگر در مدرسه نوریه اصفهان زندگی می کردیم. بسیاری از روزها نه چای داشتیم نه نفت و نه قند. برای مطالعه در شب از نور چراغ نفتی دستشویی های مدرسه استفاده می کردم. در روزهای جمعه به یکی از مسجدهای دورافتاده اصفهان می رفتم و از صبح تا عصر در آن مسجد درس های یک هفته را دوره می کردم. در مدت دوازده ساعتی که آنجا مطالعه می کردم، غذای من فقط مقداری دانه ذرت برشته بود... . ...
این امام جماعت مسجد، یک مخترع است
می دیدند خودشان تبلیغ هم می کردند. با لبخند می افزاید: این را هم بگویم اگر ماشینم را دزد نمی زد، شاید هیچ وقت به سراغ اختراع نمی رفتم، اینجاست که باید گفت عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد... این روحانی مبتکر از برخورد مراجعان و مشتری هایی که برای نصب دزدگیر خودرو مراجعه می کردند، اینطور می گوید: برخی اوقات که به دلیل نزدیکی به وقت نماز و کمبود وقت مجبور بودم با عمامه و عبا بروم دزدگیر نصب ...
حق مردم: حضرت آیت الله مظاهری
سبب شود دیگری غیبت کند و تهمت بزند. امام صادق(ع) به کسی که با ایشان نسبتی داشت، فرمود: انّ الحَسن من کل احد حَسن، و انّه منک احسن، لمکانک منّا؛ و انّ القبیح من کل احد قبیح و انّه منک اقبح، لمکانک منّا : کار خوب از هر که باشد، خوب است و برای تو خوب تر، به خاطر پیوندی که با ما داری؛ و کار بد از هر که سر بزند، بد است و از تو بدتر، به خاطر پیوندی که با ما داری. نماز شب از همه خوب است، از طلبه خوب ...
حاج حسن یک رزمنده عرصه اعتقادی و فرهنگی بود
شهید حاج حسن زواره محمدی در همان نخستین روز های جنگ خود را به جبهه رساند و مثل یک پدر مراقب سایر نیرو ها هم بود. حاج حسن به واسطه معنویت و اعتقادات بالا جایگاه خاصی بین نیرو ها داشت و تأثیر زیادی روی دیگران می گذاشت. شهید زواره محمدی مثل یک عارف در جبهه ها زیست می کرد و جز رضایت معبود و خدمت به خلق هدف دیگری نداشت. این مجاهد فی سبیل الله در نهایت در راه آزادی خرمشهر مجروح و در روز آزادی این شهر ...
حکایت تصویب نشدن قرارداد گس - گلشائیان
اینجا ماندیم و گزارشی در 50 صفحه به مکی دادم. آنها رفتند که در مجلس شب بمانند. و قرار شد که ساعت شش فردای آن روز من هم به مجلس بروم تا اگر اشکالی از نظر خط و نکته ای ناخوانا بود، برطرف کنم. نطق مهم حسین مکی صبح بلند شدم و نماز خواندم و بعد از نماز لرز و وحشت عجیبی مرا گرفت. نگران شدم که خدایا عاقبت این موضوع چه می شود. از قرآن تفال زدم. آیه ای آمد که مرا امیدوار کرد و به من ...
امام جمعه سوق: برخورد با سلبریتی هایی که دعوت به آشوب می کنند
شهید هفته در نماز جمعه گفت: شهید سید قدرت الله فاطمی در سال 1345 در خانواده ای مذهبی در شهر سوق به دنیا آمده است ولی با توجه به فقر خانواده نتوانست در کودکی به مدرسه برود ولی نبوغ و استعداد خارق العاده ایشان عوامل فقر را کنار سد و علیرغم اینکه در روز به چوپانی مشغول بود ولی شب با همکاری برادرش شروع به درس خواندن کرد تا اینکه در پایه پنجم قبول شد و تحصیلات را بعد از آن ادامه داد و با معدل بالا موفق ...