سایر منابع:
سایر خبرها
یک فرهنگ گم شده؛ اگر تاکسی سوار دائم هستید، بخوانید
به گزارش فارس- اردبیل| کبری عزیزی: نمی دانم چرا هر وقت سوار تاکسی می شویم یادمان می افتد که باید چند تماس تلفنی داشته باشیم. انگار از تاکسی تنها برای رسیدن به مقصد استفاده نمی کنیم بلکه تلفن های ضروری و غیرضروری را هم به تاکسی موکول می کنیم. بعد از یک روز پراسترس و پر کار خبری؛ در هوای گرگ و میش برای رسیدن به خانه، منتظر تاکسی می مانم. اولین تاکسی که می آید سوار می شوم و چون عقب سه ...
داستان زاهدان؛ آدم هایی که هستند اما نمی دانیم کیستند
اتفاقاتی که بعد از نماز جمعه اهل سنت در عیدگاه (محل برگزاری نماز جمعه و چسبیده به مسجد مکی زاهدان) رقم خورده بود، توصیه شده بودم که با هر کسی گرم نگیرم و سوالات مورددار نپرسم! اما مگر می شد این همه راه بیایی و با مردم حرف نزنی؟ دل را به دریا زدم و پرسیدم: میگن زاهدان این روزها شلوغ شده؟ قضیه چیه؟ . تا سوال را پرسیدم، درد دل جوانِ مو مشکی باز شد. خوشحال شدم! قرار بود با اولین نفری که در زاهدان می بینم ...
سلیمی نمین: در گشت ارشاد باید تجدید نظر شود/ اصلاح طلبان و اصولگرایان تندرو موجب تشدید التهابات در جامعه ...
دریافت می کنیم احزاب، گروه ها و جریانات مدنی می توانند از نیروهای حاکمیتی تأثیرگذارتر باشند کار بعضی از اصولگرایان ندیدن نارضایتی های مردم و نسبت دادن به خارج از کشور بود همه اینها را عامل بیگانه معرفی کردن، طبیعی است که به التهاب دامن می زند طبیعتا باید دشمن را در صحنه ببینید که اصلاح طلبان اصلا حاضر نشدند دشمن را ببینند منظور من بیشتر وقایع بعد از این اتفاق بود که گفتم چقدر از ابزار ...
بغض نمی دهد امان...
هم اعتراضی نداشت، نیمه شب هم بود، نای اعتراض در کسی نبود و همه چشم بسته بودند به امید صبح و ترمینال شیراز. حوالی ساعت 10-11 ترمینال شیراز پیاده شدم و بعد هم با کمک عزیزی، جایی برای اسکان پیدا شد، از همین خانه های قدیمی که حالا میزبان مسافران و توریست ها بودند. یک کیلومتری با شاهچراغ فاصله داشت. اسباب سفر را زمین گذاشتم. تلفن همراه و ریکوردر و کاغذ و قلم برداشتم و سمت شاهچراغ رفتم. چند ساعت بعد از ...
شلیک رسانه های پوشالی غرب به سمت جوانان ایرانی/ گام نخست تضعیف اراده ها
سرویس : خراسان جنوبی - زمان : شناسه خبر : 1227157 خبرگزاری شبستان -خراسان جنوبی؛ عصر چهارم آبان ماه بود که خبری در رسانه های مختلف و فضای مجازی پیچید، خبری که دل بسیاری از هموطنان و مردم آزادیخواه جهان را جریحه دار کرد حمله تروریستی به حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) در شیراز . در این حمله تروریستی که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت 13 هموطنِ زائر از جمله چند زن و کودک به شهادت ...
مهاباد: دیروز، امروز و فردا/ صلاح الدین خدیو
هاناخبر - دکتر صلاح الدین خدیو ؛ کانالی تلگرامی که بیشتر به بحث درباره مسائل سیاست خارجی می پردازد، در نوشته ای نامتعارف به بیان آرزوها و پنداشته های خود درباره حوادث اخیر مهاباد پرداخته است. هیچوقت بنا نداشته ام که وارد مجادلات قلمی و بحث های بیهوده شوم، این چند سطر را هم عجالتا به امید مفاهمه و ایجاد زمینه گفتگو می نویسم. چه این روزها که مردم مهاباد در کنار سایر هموطنان خود در شیراز ...
جلال مقامی دوبلور و مجری در سن 81 سالگی درگذشت وداع با صدای خاطره ها و دیدنی ها
زمان یادش بخیر من هم یک جوان 24 ، 25 ساله بودم، همه جوانان شلوغ بازی می کردند و وقتی متوجه شدند که گوینده اش من هستم باور کنید چنان به سمت من هجوم آوردند که خودم تعجب کردم. از طرفی وقتی می دیدم که مردم برای کارمان، سینما و دوبله ارزش قائل هستند خیلی خوشحال می شدم. روایت جلال مقامی از دیدنی ها مقامی با حضورش در ایسنا درباره برنامه دیدنی ها که در دهه 60 باعث شهرتش شد، حرف های جذابی زد ...
به روزنامه ها بروید، بنویسید و فریاد بزنید
مداحان به عنوان تریبون دار در شهرستان ها، وظیفه جهاد تبیین دارند رحیم آبفروش دبیر جامعه ایمانی مشعر در این نشست با بیان اینکه امروز این نهال نوپا به دهمین گردهمایی فصلی خود رسیده است اظهار داشت: در این نشست آقای رضا سراج معاون بین الملل سازمان اطلاعات سپاه، حجت الاسلام پناهیان کارشناس دینی، حاج حسین یکتا رئیس جمعیت امام رضایی ها و حاج منصور ارضی از پیرغلامان اهل بیت علیهم السلام به تبیین و ...
آرزوهای مرد شش کیلو و 500 گرمی!
. گفتند که پسر شما با این مشکل ژنتیک متولد شده و با آن هم باید زندگی کند. فقط یادم هست 3عدد آمپول برای آقامحمد تجویز کردند تا توانایی راه رفتن در او تقویت شود. آمپول هایی گران قیمت که بعد از چند ماه جست وجو در ایران یافت نشد و دست آخر به واسطه یکی از اقوام پزشکان آقامحمد از یکی از کشورهای اروپایی تهیه شد. با تزریق آمپول ها، پسرم توانست راه برود. هر چند هنوز هم پای راستش هنگام پیاده روی کمی لنگ می ...
زندگینامه خودنوشت ماریا شاراپووا – معرفی کتاب توقف ناپذیر
.... و من با افتخار 188 سانتی متر. و این بدین معنی است که سایز و قدرت بخش مهمی از بازی من بوده اند. یوری می گوید باید به خودم افتخار کنم، چون خودم باعث شدم رشد کنم یادم می آید وارد مغازهٔ بولگاری شدم و ویترین و انگشترهای زیبا نگاه می کردم، و بعد به مادرم زنگ زدم اجازه گرفتم یکی از آن ها بخرم چون خیلی گران بودند. می توانید افکار و حرف های مردم در مورد خودتان را کنترل کنید. نمی ...
13 نحوستی که باعث خودکشی می شود/چطور طلاق عاطفی والدین باعث تفکرات یاس آلود بچه ها می شود؟
بگویند که دعوا بین زن و شوهر امری اجتناب ناپذیر است بله این حرف درستی است اما با قوانین درست خودش مثل اینکه فقط زن و مرد روی مشکلشان تمرکز کنند، به گذشته باز نگردند، با کنایه و طعنه صحبت نکنند، علت یابی کنند و در نهایت هم خوب به هم گوش دهند در این صورت می توان انتظار داشت که این جرو بحث یا دعوا حل شود. اما اگر زن و مرد در دعوا شروع به فرافکنی کرده و مستقیم به سراغ خانواده های هم بروند و به عیب ...
گاهی به آسمان نگاه کن
فضای ماشین هنوز به مشام می رسد. خیابان ها شلوغ است و اصلا حوصله ماندن در ترافیک را ندارم. کنار خیابان پارک می کنم و صندلی را کمی می خوابانم تا استراحت کوتاهی بکنم. در دل تاریکی آسمان، چراغ چشمک زن قرمزی می بینم که عبور می کند. شاید مسافر آن شبم سوار همین هواپیما باشد. چشمانم سنگین می شود و درحالی که به خودم نهیب می زنم فقط اجازه یک چرت کوتاه را دارم، دو ساعت بعد از خواب بیدار می شوم ...
ایران نگران آرتین
. یک راست رفتیم ایستگاه پرستاری و سراغ مجروح ها را گرفتیم. مسئول بخش اما اجازه ورودمان را نداد و گفت: متأسفم تا با خودم تماس نگیرند نمی توانم اجازه ورودتان را بدهم. واقعاً شرمنده ام وگرنه هرکاری از دستم بربیاید در خدمتم باز دست به دامان گوشی شدیم و تماس پشت تماس. بعد از یک ساعت و اندی بالاخره مجوز ورود را گرفتیم. خانم مسئول بخش، ما را به یکی از اتاق ها راهنمایی کرد. مرد میانسالی با چهره رنج ...
دشواری های رساندن خبر شهادت در یک کتاب
بکر به دست مخاطبان کتاب رسیده است. برای روشن شدن ذهن شما، خلاصه ای از فصل دوم کتاب را برایتان انتخاب کرده ایم. آن اوایل کار، وقتی ماشین آمبولانس را به من دادند، فکر می کردم پشت فرمان این ماشین خیلی انگشت نما هستم. یک وانت نیسان سفید به شکل آمبولانس انگار موتور تانک توش کار گذاشته اند. گرومب گرومب. با آن صدای آزاردهنده اش! با این حال مردم بهم احترام می گذاشتند. همان روزها از ...
ستاره چهل و یکم؛ اوستا عبدالحسین
ابوالقاسم محمدزاده بعضی از آدم ها انگار از بهشت آمده اند و یک جورِ عجیبی خوبند. امن اند ، آرام اند ، دلنشین اند و تو می توانی ساعت ها کنارشان، بدون هیچ تکلّفی، خیلی راحت؛خودت باشی! من این طیف آدم ها را دوست دارم، آدم هایِ مهربان و اصیلی که حالِ دنیا و آخرتمان را خوب می کنند و مثل ستاره های آسمان مدام چشمک می زنند که مجذوب شان شوی و من امروز از حال و هوایم می نویسم. از حال و ...
بغض مادران کرج برای تنهایی "آرتین" و شهادت "آرشام" ترکید/ سلبریتی ها و خواص پاسخگوی حادثه تروریستی ...
استفاده می کند. مسئولین، خواص و سیاسیون موضع خود را مشخص کنندو حرف بزنند، چرا که ترس راه را برای دشمن و نفوذ بیشتر آن باز می کند. مردم پای انقلاب و نظام ایستاده اند، نباید خون شهدای شاهچراغ و اغتشاشات پایمال شود، باید آنها را جوانان خودمان بدانیم". امنیت قابل معامله نیست خانم دیگری که دست پسرش را در دست دارد در گفتگو با خبرنگار تیتریک، می گوید؛ قلبم برای ...
مشتریان پشت در های بسته بانک ها
فاطمه غلامی | شهرآرانیوز؛ صبح زود برای انجام کار های بانکی به یکی از شعب بانکی در بولوار پیروزی مشهد مراجعه کردم. ساعت از 7:15 صبح هم گذشت، اما کرکره بانک بالا نرفت. باوجود اینکه متصدیان باجه ها پشت میز کار خود بودند، رسما بانک هنوز کار خود را شروع نکرده بود. چرا برخی از بانک ها در شهر سر ساعت 6 و 30 دقیقه کار خود را آغاز نمی کنند تا مردم این قدر علاف نشوند؟ من یک معلم هستم و باید از 7 ...
برای آرتین، برای ایران
. دو سه تا خانواده زودتر از ما رسیده اند. چند نفر را هم نمیشناسم. تعداد بچه ها از بزرگترها بیشتر است. بچه های بزرگتر چسباندن پوسترها به نرده ها را به عهده می گیرند و کوچکترها ناظران ذوق زده روشن کردن شمع ها می شوند. ما خانم ها خیلی حرف و بغض و گریه برای هم داریم. اما فرصت بروز همه اش نیست. به همان آغوش گرم کوتاه و نم اشکی که پای چشممان می جوشد، اکتفا می کنیم. توجه رهگذران رویمان را ...
بازار داغ حاجی تنوری
ک روز خنک پاییزی که هوا رو به سردی می رود، به کارگاهش در پیچ یک کوچه و طبقه پایین خانه ای تقریبا قدیمی در مرکز شهر سنندج می روم، البته من از بلوار کردستان نمی روم و از سمت چهار راه فلسطین به آنجا رسیدم ولی خود حاجی تنوری اصرار دارد که آدرسش همانی باشد که بالاتر نوشتم. سرتا پایش گلی است و هرازگاهی سیگاری روشن و با چپق چاق می کند و بین تنورها راه می رود و برایم حرف می زند. ...
از تزریق؛ روایتی دیگر!
کافی است و مابقی جثه و کله پاچه و دل و جگر خبرنگار پشت دوربین مخفی می ماند! خلاصه طبق معمول دستم را در آستین راست کت کردم و میکروفون را در برابر مرد مفتخر به تزریق نهادم اما او میکروفن را با دست کناری زد. گفت تو هنوز پاسخم را نداده ای؟ به دوربین نگاه کردم و همکار تصویربردار حالی ام کرد که دوربین روشن است. اندکی میکروفن را بالا گرفتم و گفتم من آماده پاسخ دادنم فقط بالاخره ...
نشاط و تفریح |ماجراجویی خانوادگی ما در جنگل کارا
...> بیشتر از یک ساعت است که راه می رویم، مادرم خسته شده. مسیر پاکوب به سمت پلنگ چال را داریم پیش می رویم. من قدم هایم را کندتر و کوتاه تر می کنم و به همه خوراکی تعارف می کنم. کم کم کافه عمران را می بینیم. برادرم می گوید: خب خب، خانواده عزیزم، بیشتر راه رو اومدیم. حالا بیاین بریم تو کافه یه چای مهمون من. یه نفس هم تازه کنید و بعد راه بیافتیم به سمت جنگل. وارد کافه می شویم محیطی زنده و پر از ...
همسایگان خلیج فارس هم صدا با شیراز/ راهپیمایی علیه جنایت تروریستی در شاه چراغ+ فیلم
...، حماسه ای برای سرکوب کردن آنهایی که با طرح کشته سازی و اعمال دروغ بر سر ملت ایران، از خارج از مرزها، با احساسات این مردم بازی کردند. همه برای ایستادن پشت این نظام آمده ایم دست بر روی شانه دختری جوان می زنم و از او می خواهم تا از هدف خود برای هم قدم شدن با مردم زیر این آفتاب داغ سخن بگوید، دختر جوان، صدایی که بخاطر شعار دادن کمی گرفته است را صاف می کند و می گوید: آمده ام ...
جسد باران 7 ساله داخل یخچال مرد تهرانی پیدا شد!+فیلم
...> اهالی که متوجه می شوند خبرنگارم، هر کس از گوشه ای سخنی می گوید! تکه های حرف هایشان انگار پازل در هم ریخته داستان جنایت را کامل می کند.پسربچه ای سمتم می دود و می گوید: خاله چی شده؟ با چشمان کنجکاوش به من چشم و دوخته و سرسری می گوید: فوتبال ... اما اینجا سر یک بچه را بریدند! وقتی زمزمه این جنایت آمیخته با شایعه، اینطور سقز دهان بچه های محل هم شده، این یعنی سایه وحشت در این محله ...
از آتش تنور نانوایی تا خدمت به ورزش استان اردبیل
توانستم اعتبار کوچکی در بین مردم پیدا کردم ،با همین شاطری رزق و روزی خود را تامین میکنم و از خدای خودم راضی هستم و صد البته که این شغل یکی از مهمترین مشاغل کشور است که اگر یک روز نباشد جامعه با مشکل رو برو می شود و جا دارد از این طریق از همه شاطران زحمت کش دنیا و کشور بابت زحماتی که می کشند تقدیر و تشکر کنم و اصلا ناراحت نمی شوم که کسی فکر کند من شاطر هستم چرا که هیچوقت گذشته خودم فراموش نمی شود و ...
نظر هنرمندان و شخصیت های مختلف کشور در باره حادثه تلخ شاهچراغ
...، محدود کردن علت این حمله صرفا به آشوب های اخیر کشور را، ظلمی به واقعیت بزرگتر پشت این حادثه دانست. مهدی جهان تیغی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت: تحلیل ساده انگارانه از عملیات تروریستی شاهچراغ و ربط دادن آن به چند نشانه آشکار این روزها، ظلمی به واقعیت بزرگتری است که در پشت صحنه برای ایران طراحی شده و کمترین اثر آن شفاف نشدن دست آمرین اصلی است 1-به محیط داخلی ایران ...
قهرمان شهر
ببیند زهرا غذای مورد علاقه اش را بار گذاشته است، حتما خیلی خوشحال می شود. رؤیاهای زهرا با تماس مجدد برادرشوهرش آوار شد. دفترچه تأمین اجتماعی حمید را می خواست. می گفت پایش شکسته است. پیدا بود دارد دروغ می گوید. بعد هم آمد به خانه شان دنبال او و امیرمحمد. می گفت حمید به کما رفته است و باید برایش دعا کنند. چند ساعتی طول کشید تا سرانجام زهرا فهمید دیگر همه چیز تمام شده است. پدر شهیدم ...
شهیدان زنگانه؛ نماد ایستادگی نسل مبارز و آرمان خواه برای حفاظت از ایران و انقلاب
علاوه بر موافقت با اعزام فرزندانم، به بسیج محله رفتم و برای رفتن به جبهه نام نویسی کردم." پدر شهیدان زنگانه افزود: یعقوب پسر دومم بود. چند بار عازم جبهه ها شده بود و ما دیگر به نبود طولانی مدت او عادت کرده بودیم. در آخرین اعزام و بر خلاف همیشه، با همه ما و بعد با فامیل ها و آشناها خداحفاظی کرد و حلالیت خواست . رفتارش برای ما عجیب بود. "رفتارم همسر مرحومم برای اعزام آخر یعقوب ...