اظهارات پسر شیشه ای که پدرش را کشت: پول مواد نمی داد، انتقام گرفتم
سایر منابع:
سایر خبرها
پیام شرم آور عروس 13 ساله مشهدی به دوست پسر سابقش | داماد مچ او را گرفت!
دختر 13 ساله ای که در عقد مرد جوانی بود، فیلش یاد هندوستان کرد و به عشق سابقش پیام داد اما شوهرش مچ او را گرفت و حادثه ای تلخ رقم خورد. مادرم که نمی توانست سرشکستگی و سرزنش های اطرافیانش را درباره رفتارهای پدرم تحمل کند، سر ناسازگاری گذاشته بود تا این که چند ماه بعد از جدایی از پدرم با مرد دیگری ازدواج کرد و اکنون نیز صاحب دو فرزند دیگر شده است و سالی یک بار برای دیدار من به سرکوچه محل ...
قتل فقط بخاطر غرور جوانی
پدرم ازدواج کردم. آن ها هم در روستا ساکن بودند و پدر و مادرم بعد از گفت وگو و کسب رضایت خانواده دختر، او را به من معرفی کردند . خلاصه حدود 2 سال بعد از ازدواج بود که یک دستگاه پراید اقساطی خریدم و معاشرتم با دوستان ناباب آغاز شد. ابتدا درون خودرو به مصرف موادمخدر می پرداختیم اما پس از مدتی خانه مجردی یکی از بستگان مادرم سردرآوردم و دیگر به طور علنی موادمخدر استعمال می کردم. ...
اعتراف به دفن جسد برادر در باغچه خانه مادری
را هل دادم. ایرج روی زمین افتاد و من هم همان سیم را به دور گردنش انداختم و کشیدم، وقتی به خودم آمدم دیدم برادرم فوت کرده است. عذاب وجدان متهم در حالی که اشک پهنای صورتش را پوشانده بود، گفت: من قصد قتل برادرم را نداشتم، اما کار از کار گذشته بود و پشیمانی هم فایده ای نداشت. به هرحال در باغچه خانه مادرم چاله ای بزرگ کندم و برادرم را در آنجا دفن کردم. از آن روز به بعد عذاب وجدان ...
پدر و مادرم خوشحال باشید که فرزندتان در راه اسلام شهید شده است
کرد و او چه خوب راهنمایی کرد؛ در رختخواب ذلّت و خواب غفلت بودم، بیدارم کرد و هوشیارم کرد که گول این از خدا بی خبران و این شیادان کثیف را نخورم. خوشا به حال آنانی که در عصر خمینی چشم به جهان گشودند و برای خدا و خدمت به مسلمین هجرت کردند و از جان و مال شان گذشتند. من هم از خدای بزرگ می خواهم مرا از هدایت شدگان به درگاهش قرار دهد. من می خواهم یکی از ادامه دهندگان خط سرخ شهیدان ...
خداحافظ سالار ؛ پرفروش ترین کتاب بهمن ماه انتشارات 27 بعثت
نمی کند. من در اتاق بغلی فالگوش ایستاده بودم و می شنیدم که مادرم می گفت: مادر من حسینه، حسین همه جوره تیکه تن ماست. و پدرم جواب می داد: حسین پسر خوبیه، خواهرزاده امه و بزرگش کردم و هیچ مشکلی نداره اما دست و بالش خالیه. و مادرم صدایش را بلندتر می کرد: دو رکعت نماز حسین به یه دنیا پول می ارزه. من راضی به وصلت با غریبه ها نیستم. اصلا جواب خواهرت رو چطور می خوای بدی؟ می خوای بگی به خاطر پول، پروانه رو ...
چایت را من شیرین می کنم به چاپ سیزدهم رسید
... در بخشی از این کتاب می خوانیم: آن روزها من یک ساله بودم و برادرم دانیال پنج ساله. مادرم همیشه نقطه ی مقابل پدر قرار داشت، اما بی صدا و جنجال. او تنها برای حفظ من و برادرم بود که تن به دوری از وطن و زندگی با پدرم داد؛ مردی که از مبارزه، تنها بدمستی و شعارهایش نصیب مان شد. شعارهایی که آرمان ها و آرزوهای دوران نوجوانی من و دانیال را تباه کرد؛ و اگر نبود، زندگی مان شکل دیگری می شد ...
زن 32 ساله در پاتوق معتادان
زن 32 ساله گفت: 15 سال قبل زمانی که در مقطع دبیرستان تحصیل می کردم روزی پدرم از داربست ساختمان سقوط کرد و در دم جان سپرد. پدرم کارگر بود، اما چون کارفرما بیمه تامین اجتماعی او را پرداخت می کرد بعد از فوت او، مستمری به مادرم تعلق گرفت و این گونه با حقوق اندک پدرم، روزگارمان می گذشت، ولی مرگ پدر تاثیر وحشتناکی بر روحیه مادرم گذاشت چرا که آن ها یکدیگر را خیلی دوست داشتند و حتی یک روز هم ...
سرگذشت تلخ ایران؛ اولین زنی که در ایران اعدام شد! +عکس
قربانیان کودک همسری در دهه 40 ایران دانست. در سیزده سالگی مجبور به ازدواج با مردی هم سن و سال پدرش می شود و صاحب هفت فرزند. آن طور که خودش در بازجویی ها می گوید، دوبار ازدواج کرده است. همسر اولش ماشاا... خان است. او اذعان می کند که با او زندگی خوبی داشته تا اینکه سر و کله رمضان پیدا می شود. می گوید: رمضان دوست شوهرم بود. بعد از مدتی رفت و آمد گفت که به من علاقه مند شده است، فشار رمضان بر ماشاا ...
انتقام گیری کارگر اخراجی از کارفرما با سرقت پرادو
ماشینت را بده. او هم از ترس تسلیم خواسته من شد و به این ترتیب بود که ماشین پرادوی او را دزدیدم. چرا پرادو؟ می خواستم با یک تیر دو نشان بزنم؛ نخست انتقام از کارفرمایم که بی دلیل مرا اخراج کرد. او به من تهمت زد و بعد مرا از کارخانه بیرون انداخت. هدف بعدی ام این بود که با ماشین او مواد مخدر جا به جا کنم، اما خیلی زود گیر افتادم و دستگیر شدم. فکر می کنم کارفرمایم صدایم را شناخته و به همین دلیل لو رفته ام. ...
قتل به خاطر سوت زدن!
متهم را که اکنون 29 سال دارد در یک عملیات غافلگیرانه به دام انداختند. با انتقال متهم به اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، بازجویی های تخصصی از وی زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی) آغاز شد و متهم در حالی که وانمود می کرد قصد داشت بعد از ترک اعتیاد خود را به پلیس معرفی کند، لب به اعتراف گشود و راز این جنایت را فاش کرد. او گفت: فقط به خاطر این که سوت زدم آن پسر و پدر کشاورز ...
زمزمه های عاشقانه یک شهید در گچساران
... *در بهار سرها همه پیدا شوند /هر چه خورده است این زمین رسوا شود خدایا از تو می خواهم برای ما مقدر کنی از نوع آن قضا و قدری که یقین و تبدیل نمی پذیرد. خداوندا: تو شاهدی از آن لحظه ای که از خانه خارج شده ام فقط به خاطر تو و برای رضای تو آمده ام. پدر و مادرم، خانواده ام و دوستانم را ترک گفتم زیرا عشق من به تو مهم تر از دوستی آنان بوده است. خداوندا: مرا ...
زنی که می خواست همسر پزشک مشهور را بکشد اما خودش را کشت!
اطلاعاتی که ماموران پلیس به دست آورده بودند سه روز بعد سه قاتل اجاره ای ردیابی و بازداشت شدند و در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه اولیای دم برای متهمان حکم قصاص خواستند. سپس متهم ردیف اول، جمشید 29ساله، گفت: من در مترو دستفروش بودم و چند بار فریبا را در مترو دیده بودم. او می دانست شرایط مالی بدی دارم و برای تامین هزینه های بیماری قلبی ...
روایت فارس از ناگفته های مهاجمان به شاهچراغ / روز حادثه خونین چه گذشت؟
رفتم مسافرخانه ولی خانه یک ساله گرفتم و اصلا اطلاع نداشتم. بعد از بازداشت شدن، کاملا همکاری داشته و هیچ موضوعی را کتمان نکردم. من فقط دستور گیرنده و رابط بودم. وکیل بر روی صندلی نشست و محمد رامز برای دفاع از خودش به جایگاه آمد. _از کارم پشیمونم و کاملا از موضوع ناآگاه بودم. اگر می دونستم، اصلا همکاری نمی کردم. از نوع عملیات اطلاعی نداشتم. من محاربه نکردم. رئیس دادگاه ...
پسر شیشه ای: موجود خیالی فرمان قتل داد
مسافرخانه می خوابیدم. خبر نداشتی برای پدر و مادرت چه اتفاقی افتاده است؟ نه. من فکر کردم آن ها زخم کوچکی برداشته اند. به همین دلیل هم پس از حادثه دوبار به خانه مان رفتم و بار اول به خاطر کینه ای که داشتم وسایل خانه مان را آتش زدم که همسایه ها دوباره خاموش کردند و بار دوم روز چهارشنبه به خانه رفتم و در حال تخریب وسایل خانه بودم که همسایه ها با پلیس تماس گرفتند و مأموران هم مرا دستگیر کردند. من اگر خبر داشتم پدرم به قتل رسیده است و مادرم در بیمارستان بستری است، اصلا به خانه مان نمی رفتم. فکر می کردم آن ها به مسافرت رفته اند. ...
اعترافات تلخ پسری که پدرش را کشت | قاتل به محل جنایت بازگشت
. بنده های خدا ناچار می شدند از ترس جان شان یا آبروریزی به من پول بدهند. یادم آمد... یک بار برای تهدید و ترساندن شان خانه را آتش زدم. این اتفاق برای یک سال قبل بود. چرا خانه را به آتش کشیدی؟ آن زمان تازه از کمپ بیرون آمده بودم. خانواده ام چندبار مرا به کمپ فرستادند اما هربار بعد از اینکه بیرون می آمدم باز دوباره سمت مواد می رفتم. نمی توانستم شیشه را کنار بگذارم. به همین دلیل ...
پیام شرم آور عروس 13 ساله مشهدی به دوست پسر سابقش / داماد مچ او را گرفت!
13 ساله به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: هنوز نوزادی 10روزه بودم که مادرم مرا به آغوش پدر معتادم انداخت و از او گرفت. مادرم که نمی توانست سرشکستگی و سرزنش های اطرافیانش را درباره رفتارهای پدرم تحمل کند، سر ناسازگاری گذاشته بود تا این که چند ماه بعد از جدایی از پدرم با مرد دیگری ازدواج کرد و اکنون نیز صاحب دو فرزند دیگر شده است و سالی یک بار برای دیدار من به سرکوچه محل ...
درخواست بی شرمانه از همسر برای درآمدزایی در فضای مجازی
من که بی کس و تنها مانده بودم به آغوش مادر بزرگ پدری ام پناه بردم و نزد او بزرگ شدم ولی گویی چرخ روزگار به کام من نمی چرخید چرا که فقط چهار سال بعد و در حالی که کلاس سوم ابتدایی بودم مادر بزرگم را هم از دست دادم و در سوگ او سیاه پوش شدم. در همین روزها مادرم که متوجه مرگ مادربزرگم شده بود در عصر یک روز پاییزی به سراغم آمد و مرا نزد خودش برد. با آن که هنوز کودکی خردسال بودم ولی رنج سختی های مادرم ...
از قتل فجیع فرزند 10ماهه تا قتل پدر توسط پسر شیشه ای
به سوی من حمله کرد و من هم که روی زمین افتاده بودم در همان حالت با چاقویی که آنجا بود ضربه ای به پایش زدم و فرار کردم. بررسی های بیشتر درباره ادعاهای متهم توسط سروان منفرد (افسر پرونده) و با راهنمایی های مقام قضایی همچنان ادامه دارد. قتل پدر به دست پسر شیشه ای این حادثه عصر بیست وششم دی ماه امسال رخ داد. آن روز وقتی کارآگاهان جنایی پایتخت در جریان درگیری مرگبار در ...
نقشه سیاه پسر همسایه و دوستش برای ملیکای 22 ساله / هر دو مرا سیاه بخت کردند!
. چند روز قبل از حادثه دوباره دخترم از خانه خارج شد و با یک کتانی برگشت که من فهمیدم آن کتانی را همان پسر جوان برای او خریده بود.فردای آن روز باز هم می خواست از خانه خارج بشود که این بار چون من موضوع را فهمیده بودم؛ به او اجازه ندادم. یک ساعت بعد آن پسر به دخترم زنگ زد و شروع کرد به داد و بیداد و فحاشی و می گفت کتانی را به من پس بده. بعد از چند دقیقه دخترم هراسان با همان لباس های خانگی و ...
شاهکار ارنست.جی.گینز منتشر شد
و مادرم چندبار گفته بودند که من نمی توانم در لوییزیانا زندگی شادی داشته باشم و بهتر است که به کالیفرنیا بروم. تابستان بعد از سال دوم دانشگاه به دیدن پدر و مادرم رفتم، ولی نتوانستم آن جا بمانم و به لوییزیانا برگشتم که خاله را خیلی خوشحال کرد. همه ی عمرم این جا بزرگ شده بودم و نمی توانستم طور دیگری زندگی کنم. نمی توانستم از این جا بروم. رمان درسِ پیش از مُردن شاهکار ارنست.جی.گینز با ...
وقتی با زیرشلواری آزادم کردند کسی مرا نمی شناخت!
.... بعد از مدرسه رفتم در خانه مصطفی که پدرش تا مرا دید گفت محمود فرار کن برو، دیشب مصطفی را گرفتند. فوری برگشتم خانه و با پدرم خانه را پاک سازی کردیم. یک سری کتاب و رساله امام را کارتن کردیم و از خانه بردیم بیرون. گفتم دوستم را گرفتند. پدرم دورادور از کارهای من با خبر بود، گفت: حلالت نمی کنم اگر با سواک همکاری کنی، از شلاق نترس، تو پسر من هستی. با این حرف هایش روحیه من شد هزار برابر. ...
گپ و گفتی با پدیده تیم ملی تیراندازی؛ شکست دادن پدر حس دوگانه ای دارد/ نخبه ورزشی دهه هشتادی: بالارفتن ...
نگرانی از اینکه آسیبی به خودم بزنم، پدرم هم دست کمی از مادرم نداشت و اجاز شلیک کردن را نمی داد. روزها گذشت تا اینکه بلاخره سماجت هایم برای تیراندازی جواب داد و تفنگ را در دست گرفتم، حس آن لحظه فراموش شدنی نیست، راستش نگرانی ها را خیلی درک نمی کردم اما همین که به آرزویم رسیده بودم، گویا دنیا را فتح کرده ام. همزمانی تحصیل و شرکت کردن در تمرین و اردوها، برای روند تحصیلی فرزندتان ...
حکم قصاص سرانجام یک قتل خانوادگی
به گزارش شهرآرانیوز، متهم در پی اختلاف بر سر هزینه مواد مخدر با پسرعمویش درگیر شد و او را مقابل یک قهوه خانه به قتل رساند. این درگیری خونین در سال 96 اتفاق افتاد. پلیس متوجه شد درگیری ای بین دو جوان رخ داده و سامان 29 ساله زخمی و به بیمارستان منتقل شده، اما ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان سپرده است. با مرگ پسر جوان تحقیقات پلیسی آغاز و در بررسی ها روشن شد سامان در درگیری ...
تلاش پسر 16 ساله کرمانی برای نجات زندگی خانواده اش / کپرنشینانی که پول ندارند غذایی بخورند که در آن گوشت ...
خانواده تحویل دهند؛ اما او از مابقی نیازهایی که دارد سخن می گوید. این پسر، که بزرگترین فرزند خانواده است، به رکنا می گوید: پدرم ندارد و مادرم نیز دارد برای همین، نتوانستیم روستایی دریافت کنیم. از سال 1392، در این زندگی می کنیم. تلویزیونمان سوخته است. در طول ماه، شاید یک بار پیش بیاید که غذایی بخوریم که در آن گوشت وجود داشته باشد. امیرحسین در ادامه می گوید: پدر و مادرم کارگری می ...
تجاوز به زن شوهردار تهرانی جلوی بچه اش
...> زن جوان که هدف این اقدام هولناک سارق شیطان صفت قرار گرفته به خبرنگار رکنا گفت: همراه فرزند 4 ساله ام برای خرید از خانه خارج شدیم و در زمان بازگشت این پسر جوان شروع به ایجاد مزاحمت برای من کرد که من از ترس به سرعت به سمت خانه حرکت می کردم و او قدم به قدم مرا تعقیب می کرد تا اینکه در نزدیکی خانه دیگر او را ندیدم اما وقتی در خانه را باز کردم و وارد پارکینگ خانه شدم پسر جوان با هل دادن در مانع بسته ...
تعرض شیطانی به زن تهرانی توسط جوان نوازنده
وارد خانه شد. این زن جوان عنوان کرد: دقایقی گذشت و وقتی پیگیر ساز و نوازندگی اش شدم ادعا کرد که او را فراموش کرده و سپس موضوع را عوض کرد تا اینکه ناگهان آرش را با چاقوی بزرگی که در دست داشت پیش روی خودم دیدم. الناز ادامه داد: آرش با چاقو مرا تهدید کرد و پس از اجرای نیت شومش اقدام به سرقت طلاها و پول هایم کرد و سپس پا به فرار گذاشت. در فکر شکایت بودم که آرش با من تماس گرفت و ...