سایر منابع:
سایر خبرها
بازخوانی یک روایت شنیدنی از پرواز تاریخی امام
. با هماهنگی ای که با روزنامه داشتم، یکی دیگر از روزنامه نگاران همکارم به نام محمد ابراهیمیان با موتور به فرودگاه آمد و من بلافاصله که هواپیما نشست، اجازه گرفتم و سریع پیاده شدم که مطالب را به روزنامه برسانم. با در دست داشتن یادداشت و عکس ها به خارج از فرودگاه رفتم، سوار موتور شدم و خودم را به روزنامه رساندم. صالح یار (سردبیر)، محمد حیدری (دبیر اجتماعی) و احمدرضا دریایی و دیگران ...
وارد خانه که شدم صحنه ای دیدم که تمام بدنم به لرزه افتاد / امیدوارم آن چه من دیدم هیچ زنی شاهد آن نباشد!
وارد خانه شدم و زن جوانی را کنار همسرم دیدم. باورم نمی شد کسی که تا این حد در زندگی مشترک به او اعتماد و اطمینان داشتم این گونه بامن رفتار کند! خلاصه آن روز باقر متوجه اشتباهش شد و از من عذرخواهی کرد و قول داد که دیگر چنین خطایی را مرتکب نخواهد شد. من هم آن چه را دیده بودم در همان جا دفن کردم و در این باره با هیچ کس حتی خانواده خودم سخنی نگفتم تا آبروی همسرم و زندگی خودم حفظ شود با آن که ...
بابک برای خیانت راحت تر کافی شاپ راه انداخت / زن پولداری بودم !
به گزارش رکنا ، اما او هفت سال بعد از این ماجرا به دلیل ابتلا به سرطان ریه جان سپرد؛ چرا که از همان روزهایی که من به یاد دارم او هر سیگارش را با سیگار قبلی روشن می کرد و بالاخره همین زیاده روی ها در مصرف سیگار و او را به سرطان مبتلا کرد. در این شرایط من نزد مادرم بودم، ولی او هم سه سال بعد از مرگ پدرم با جوانی ازدواج کرد که چند سال از خودش کوچک تر بود. پدر خوانده ام تعمیرگاه موتورسیکلت ...
همسرم باعث شد با دختران دم بخت طرح دوستی بریزم! | او مرا به زندان انداخت
و جواهر فروشی او در پاساژ بروم. وی ادامه داد: او با این ترفند، کیفم را که پر از طلاهایم بود، به سرقت برد و فرار کرد. من هم تمام مغازه های پاساژ را رفتم و متوجه شدم که هیچ کس فرزاد را نمی شناسد. بعد هرچه به موبایلش زنگ زدم جوابم را نداد و آنجا بود که متوجه شدم مرد شیاد با این ترفند فریبم داده تا طلاهایم را به سرقت ببرد. جسد دختر جوان کنار یک خیابان تهران | دوربین مداربسته ...
تجاوز به زنان به بهانه مسافرکشی | درباره عقرب سیاهی که کابوس زنان تهرانی شد
داخل چاه شنیده بود، گفتم کمک کنید من در چاه گیر کرده ام. مرد میانسال گفت صبر کن تا بروم کمک بیاورم. باز با خودم گفتم شاید کابوس دیده ام و او دیگر برنمی گردد اما نیم ساعت بعد یک تیم آتش نشانی از اصغرآباد رباط کریم آمد و مرا نجات داد. مرا ابتدا به درمانگاه بردند و وقتی مرخص شدم، با حضور در اداره پلیس از متهم شکایت کردم. قربانی دیگر مرد شیطان صفت می گوید: پدرشوهرم فوت کرده بود و من برای ...
ساپینتو قبل از سوت شروع دربی به بازیکنانش حرف عجیبی زد؛ مگر جنگ است؟ | فصل بعد با کلاه کاسکت به ورزشگاه ...
واقعا هم برخی از آنها گفتند استقلالی هستیم و عذرخواهی می کنیم. او در پایان گفت: امیدوارم واقعا از فصل بعد فکری برای پیشگیری از تکرار این اتفاقات داشته باشند. من که خودم شاید یک بار حتی به صورت نمادین هم که شده با کلاه کاسکت به استادیوم برای فیلمبرداری بروم، تا شاید دیگر شاهد رفتارهای پرخطر اینچنینی از روی سکوها و همین طور نیروهای کنترل کننده نظم علیه خبرنگاران و اهالی رسانه نباشیم. ...
بی تابی امام در شب عملیات حصر آبادان به روایت محافظ سابق حاج احمد خمینی
... وی گفت: روزها از پی هم می گذشت و خستگی زیاد بود ولی دیدن امام دو سه روز یکبار برایم لذت بخش می شد، تا یک روز که در خیابان پاسداران برای پر کردن باک بنزین با سرعت می رفتم با یک ماشین تصادف کردم. بحرینی ادامه داد: خودم با وجود داشتن کلاه و جلیقه ضد گلوله، بدنم حدود 20 بخیه خورد ولی نفر پشت سرم که بچه شهر قم بود پایش شکست ما را به بیمارستان بردند و بعد از چند روز مرخص شدم و سبب شد که ...
پرنده آسیا چگونه سقوط کرد؟
به تیم ملی دعوت شد: 17 سال داشتم که به تیم ملی دعوت شدم. نخستین بازی ملی ام سال 56 در کویت بود. پس از آن سال 57 در مسابقات فیلیپین، سال 59 در مسابقات ازمیر ترکیه و سال 60 در مسابقات هندوستان بازی کردم. او درباره بهترین بازی ملی که انجام داده است، می گوید: بهترین بازی که از خودم نشان داده ام و خیلی به دلم نشسته است بازی با ژاپن بود. من خیلی زیاد می پریدم. یک عکس از من گرفته بودند که در آن بازی آنقدر ...
لوچانو اسپالتی: ناپولی آینده خوبی خواهد داشت؛ دیگر آن انرژی سابق برای کار کردن را نداشتم
چقدر این تصمیم برایم سخت خواهد بود. من تیمی را ترک می کنم که از هر نظر قوی است و پایه هایی برای ساختن بیشتر دارد. عشقی که مرا احاطه کرده به من این قدرت را می دهد که تصمیمی که گرفته ام را قبول کنم. این ایده را دوست دارم که شهروند افتخاری ناپل شوم، 10 سال بعد مجددا به اینجا برگردم و هنوز هم بسیاری مرا در اینجا دوست داشته باشند. ...
شهیدقنبرعلی زمانیان: خدایا! ملت ایران را بر کفر جهانی پیروز کن
باطل حاضر شدم، اعمال مرا به لطف و کرمت به شایستگی قبول کن و مرا در بین بندگان صالح ات داخل کن که تویی شنونده دعا. خدایا! امام زمان مهدی موعود و نایب بر حقش خمینی کبیر را از من راضی و خشنود گردان. خداوندا! خود گواهی که در برابر جوانانی کم سن و سال عظمت و ابهت و ایمانی که در وجود آنهاست مرا خجالت زده می کند. درود خدا بر شهیدان راه اسلام بخصوص بر شهدای انقلاب اسلامی که ...
با کیارنگ علایی که بیش از 100 گربه را نجات داده است/ 70 درصد درآمدم برای درمان گربه هاست
دانشگاه بروم هنگام تدریس، بچه گربه از ذهنم دور نمی شد، برای همین بعد از پایان کلاس به سرعت خودم را به خانه می رساندم. طوری شده بود که به محض باز کردن در پارکینگ بچه گربه به سمت من می آمد. همان روزها متوجه شدم چشم بچه گربه به شدت عفونت کرده، چون در آن زمان هیچ اطلاعاتی درباره بیماری های گربه ها نداشتم، فکر کردم بچه ها با ساچمه به چشمش زده اند. او را برای درمان بردم و این، اولین درمان یک گربه توسط من ...
درباره کتاب کاوه گلستان؛ عکس ها و یک گفت وگو ؛ نمی توانی جلوی حقیقت را بگیری؛ هیچ کس نمی تواند
. آنجا چند جنازه بادکرده و بنفش شده سربازان عراقی افتاده بود و مجبور شدم شش ساعت در آن سنگر بمانم. در دنیای مردگان، نهایت نابودی. بعد از جنگ تا چند سال خودم را پیدا نمی کردم. حتی در بیداری. ناگهان لحظه های جنگ برابر چشم هایم ظاهر می شد. چند سال طول کشید تا آرام گرفتم. در طول جنگ همیشه یک دستمال داشتم که همراهم بود که آن را در مواقع ضروری، جلوی دهان و بینیم می بستم. این دستمال در ذهن من بوی مرگ می دهد ...
دردسر خوردن قرص های نازایی و زندگی در کنار هوو در یک ساختمان + جزییات
محمدعلی هم ساختمانی دو طبقه ساخت تا هرکدام از ما به طور جداگانه زندگی کنیم چرا که دعواها و درگیری های من و هوویم شروع شده بود. او دومین فرزندش را باردار بود و محمدعلی نمی توانست دیگر فرزانه را طلاق بدهد! از سوی دیگر هم احمد (پسر هوویم) همواره نزد من بود چرا که فرزانه نمی توانست از هر دو فرزندش مراقبت کند! من هم که همچنان به شوهرم علاقه مند بودم احمد را مانند پسر خودم دوست داشتم او هم مرا خاله صدا می زد ...
وقتی که مرحوم ابوترابی سرگرد عراقی را از طلاق نجات داد
: زورت به زن می رسد؟! فردا با یک شاخه گل برو و از دلش در بیاور. چند روز بعد سرگرد با روی گشاده و خندان وارد محوطه اردوگاه شد و به سمت آسایشگاه حاج آقا ابوترابی رفت. سرگرد مرا صدا کرد و فوری رفتم. گفت: به ابوتراب بگو حرفت را گوش کردم. با دسته گل و لباس نظامی به دادگاه رفتم تا بر حکم قاضی اثر بگذارم. همسرم وقتی من را با دسته گل دید، خم شد تا پایم را ببوسد. دستش را گرفتم و نگذاشتم چنین کند ...
ماجرای حضور داور دربی در شادی پرسپولیسی ها
قضاوت دارید. من باتوجه به شرایط سنی ام، یک سال دیگر می توانم در خدمت جامعه داوری باشم. حداقل نیاز به یک ماه استراحت دارم و باید ببینم شرایط جسمانی ام اجازه می دهد یا نه. اگر خدا بخواهد ادامه می دهم. قصد خداحافظی ندارم. *در مورد عکس عجیبی که از شما به ثبت رسیده حرف بزنید؛ محمد عسگری بغل تان کرده و شما لبخند زده اید! دوستان مطرح کردند که من در شادی بعد از گل پرسپولیس شرکت کردم ...
دکتر زهرا عالی نژاد: در کره زمین چیزی ارزشمندتر از اندیشه انسان نیست
پرستارها و روانپزشک ها شد. در مراسم عروسی یک نفر مرا به دکتر اخوت معرفی کرد. ایشان گفتند می دانی که کتاب تو روی میز مطب من است و من به عنوان روانپزشک از کتاب تو استفاده می کنم. دکتر پورافکاری مرا در یونسکو دید و گفت عالی نژاد سال ها آرزو داشتم تو را ببینم. دکتر طریقتی از کسانی بودند که سال ها بعد گفتند در حال نوشتن کتابی هستم درباره روانپزشکی حقوقی و می خواهم از آخرین طبقه بندی بیماری های روانی که سازمان ...
خلق اثر هنری بدون پیش زمینه و مطالعه نهایتا به تکرار می رسد/انگیزه ام حمایت از هنرمندان جوان بود
...> متولد بیست وسومین روز از آذر سال 1366 هستم و راستش را بخواهید از همان دوران کودکی به کارهای حجمی علاقه داشتم. به یاد می آورم که حدودا هفت سالم بود که به همراه خانواده به پارکی نزدیک محل زندگی مان در قم می رفتیم. در این پارک یک مجموعه و کانونی برای بچه ها تاسیس کرده بودند که انواع و اقسام رشته های مختلف هنری مثل نقاشی و مجسمه سازی را آموزش می دادند، من که همیشه مجسمه سازی را دوست داشتم و مادرم یک بسته ...
واکنش کاپیتان ایران برای ماندن یا رفتن از فاینورد
زیادی در اولین فصل حضورم در فاینورد تجربه کردم. هافبک ایرانی درباره اینکه قراردادش تمدید می شود یا نه، گفت: هنوز در این زمینه صحبتی با باشگاه نداشتم. من در اینجا احساس می کنم در خانه خودم هستم و این برای من اهمیت زیادی دارد. با هواداران فاینورد دو سال خوب را پشت سرگذاشتیم. ما به دنبال جام های بیشتری هستیم. کاپیتان ایران در پایان، گفت: من از الان منتظر شروع لیگ قهرمانان اروپا ...
در دوچرخه سواری خوزستان سر نخواستن من دعواست/ با روی گشاده به من گفتند برو!
صد حضور در تیم ملی را هم ندارم. اردوی تیم ملی در حال برگزاری است و من در خانه هستم. هزینه ها بالا است و من چگونه می توانم از پس این هزینه ها بربیایم تا بتوانم در مسابقات و حتی اردوهای تیم ملی شرکت کنم و هیات هم دریغ از کمک مالی. در این دو، سه سال تمام هزینه های حضور در اردوی تیم ملی و مسابقات هم برعهده خودم بوده است. حتی برای حضور در مسابقات قهرمانی کشور پول خوابگاه را هم از جیب خودم دادم. ...
خلبانی که پس از سه بار اخراج برگشت و جنگید و اسیر شد
در شمال از ماجرا خبردار شدم، روز 25 شهریور خودم را به تهران رساندم و زن و بچه را به خانه رساندم و خودم راهی همدان شدم. تصمیم گرفتم دیگر برنگردم. همسرم گفت دفعه بعد اعدامت می کنند. وقتی به پایگاه رسیدم به بخش پرسنلی رفتم و اسم این یازده نفر اخراجی را گرفتم. اسم خودم اول بود. تمام شاگرد اول های ایران و آمریکا بودند. فهرست را برداشتم و رفتم پیش آقایی که نماینده امام در پایگاه شده بود ...
رامین رضاییان به پرسپولیس بازگشت!
رامین رضاییان که از بازیکنان دیرینه پرسپولیس است، طبق شواهدی قطعی شده که این بازیکن از سپاهان جدا شده است. رامین رضاییان که در دل هواداران پرسپولیس جای خود را از چند سال پیش باز کرده، می خواهد دوباره پیراهن پرسپولیس را بر تن کند. پس از آخرین بازی سپاهان مقابل مس کرمان، رامین رضاییان، مدافع ملی پوش کشورمان با هواداران تیمش خداحافظی کرد و گفت: دوست داشتم این تیم برنده شود اما شرمنده ...
در قراردادم با باشگاه هوادار بند جدایی وجود دارد اما دوست دارم بمانم
...، اما چون تحت قرارداد هوادار بودم و شرایط جابه جایی نیم فصل در فوتبال ایران سخت است، جدا نشدم و ماندم. وی درباره آخرین وضعیت مصدومیتش تصریح کرد: در بازی با گل گهر از ناحیه دنده مصدوم شدم و دوباره در بازی فولاد همین مصدومیت تشدید شد. از آنجایی که مصدومیت دنده کمی حساس است نظر پزشکان این بود که در چند بازی آخر استراحت کنم و خیلی به خودم فشار نیاورم. در مسابقه فولاد من و ساسان انصاری ...
ازدواج این سلبریتی ها به یک سال هم نرسید!
...> من در ایران 4 حکم کیفری داشتم. قرار بود بخاطر جریحه دار کردن عفت عمومی یکسال به زندان بروم. من به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شدم. فشارهای زیادی رویم بود اما به جای زندان به دو میلیون تومان جریمه محکوم شدم. بعد از آن چمدانم را بستم و به ترکیه مهاجرت کردم و صد سال سیاه برنمی گردم. او در ادامه به حادثه ای که در آن مهدی کوشکی جانش را نجات داد اشاره کرد و گفت: یک مرتبه در خواب بودم و با دستم ناخوداگاه جلوی دست و بینی ام را گرفته بودم و داشتم خودم را خفه می کردم که مهدی کوشکی دستم را کشید والا خودم را خفه کرده بودم. ...
عمری: قراردادم با پرسپولیس 500 میلیون است
مهاجم تیم فوتبال پرسپولیس گفت: من عاشق پرسپولیس هستم و در این تیم می مانم.
عمری: قراردادم با پرسپولیس 500 میلیون است
محمد عمری مهاجم تیم فوتبال پرسپولیس درباره علت دعوت نشدنش به تیم ملی امید و بزرگسالان اظهار کرد: سنم از 23 رد شده و به همین خاطر عنایتی من را خط زد. در لیست قبلی تیم ملی بزرگسالان بودم، اما مصدومیت داشتم. با شناختی که از خودم دارم، تلاش می کنم و پیراهن تیم ملی را به دست می آورم. عمری گفت: پاس گلم مقابل تراکتور را از همه گل هایم بیشتر دوست دارم. در دریبلینگ و شوت زنی خوب هستم. دفاع راست ...
پاسخ عنایتی به منتقدانش
جایی وارد شوید تا رزومه بین المللی داشته باشید. اگر قرار است هر بار فقط در مورد این موضوع صحبت کنید، تا آخر هم نمی توانید چنین رزومه ای داشته باشید. من به همه مخالفانم احترام می گذارم. او ادامه داد: 24 سال است مرا تحمل می کنید و می دانید زمانی که بازی می کردم هم دوست داشتم برای هدف خود بجنگم و وقتی هم مربی شدم این کار را انجام دادم . شاید در 50_40 سال سابقه نداشت که یک مربی تیمش را با آن ...
شاید به تیمی بروم که تنش نداشته باشد
به گزارش جوان آنلاین به نقل از ایرنا، یحیی گل محمدی روز جمعه در گفت وگوی تلویزیونی درخصوص کسب 2 جام در این فصل اظهار داشت: در موفقیت هایی که بدست آمد، قطعا کم ترین سهم را من داشتم و بیشترین سهم متعلق به بازیکنان و هواداران بوده است. شاید باور رسیدن به این موفقیت ها برای خود ما هم سخت بود، اما کاری که انجام دادیم این بود که به همدیگر اعتماد کردیم و اراده خاصی در تیم حاکم شد که ما می توانیم همه ...