خاطره خاص از نابغه اطلاعاتی/ حسن باقری با صدای بلند گریه کرد
سایر منابع:
سایر خبرها
درگذشت فخری خوروش در 94 سالگی در لس آنجلس + شرح مختصر زندگی
دکتر والا به مدت شش ماه با من صحبت می کرد تا متقاعدم کند به شکل حرفه ای این کار را انجام دهم. البته حضور در صحنه تئاتر و جاذبه های این کار هم باعث شد تا به این کار علاقه مند شوم و آن را ادامه دهم. *پس زمانی که پدرتان در تهران بستری شدند شما یک بازیگر حرفه ای تئاتر شده بودید؛ برخوردشان چطور بود؟ - البته این را بگویم که پدرم به نسبت زمان خودش آدم بسیار روشنفکری بود. وقتی در ...
بازیگر معروف کرمانشاهی الاصل در آمریکا درگذشت
خیلی مورد توجه قرار گرفت، به نحوی که دکتر والا به مدت شش ماه با من صحبت می کرد تا متقاعدم کند به شکل حرفه ای این کار را انجام دهم. البته حضور در صحنه تئاتر و جاذبه های این کار هم باعث شد تا به این کار علاقه مند شوم و آن را ادامه دهم. پس زمانی که پدرتان در تهران بستری شدند شما یک بازیگر حرفه ای تئاتر شده بودید؛ برخوردشان چطور بود؟ - البته این را بگویم که پدرم به نسبت زمان خودش آدم بسیار ...
حاج همت می گفت سال ها باید بگذرد تا بروجردی را بشناسیم
را دو سال کوچک تر گرفته اند! چون خوب یادم است 13 خرداد سال 1342 مصادف با روز عاشورا، یک بچه شش ساله بودم و دست برادر کوچک ترم را که 5/4 سال داشت گرفته بودم و در هیئتی که عمویم رئیس آن بود، شرکت کرده بودیم. دسته این هیئت قبل از ظهر عاشورا داشت به سمت میدان گمرک سابق می رفت که یک نفر شعری خواند به این مضمون: قم دشت کربلا/ فیضیه قتلگاه/ خون دل علما/ شد موسم یاری مولانا الخمینی... من نفهمیدم که این ...
فخری خوروش هم در غربت دارفانی را وداع گفت
زمانی که پدرتان در تهران بستری شدند شما یک بازیگر حرفه ای تئاتر شده بودید؛ برخوردشان چطور بود؟ - البته این را بگویم که پدرم به نسبت زمان خودش آدم بسیار روشنفکری بود. وقتی در بیمارستان بستری بود خیلی تلاش کردم شرایطی مهیا شود تا مداوای او سریع تر انجام شود. وقتی پدرم بهبودی کامل پیدا کرد، مادرم به او گفت: فخری باعث شد تا تو خوب شوی. بعد از چند روزی که به دیدن پدرم رفتم به من گفت: شنیدم که تو ...
ایده متفاوت آیت الله هاشمی درباره پایان یا ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر
فکر می کردم بر اساس اظهاراتی که قبل از شروع فرماندهی در جلسات متعدد داشتیم، می توانستیم با ذکر دلایل و منطق نظامی، امام را راضی کنیم. چون بعد از حکم ایشان و قبل از سفر به جبهه که برای خداحافظی خدمت امام رسیده بودم و نظر و هدفم را گفته بودم، امام لبخندی زدند و از سر ملاطفت نگاهی به من کردند و جوایی ندادند. وقتی به جبهه رفتم همان حرف را در جمع فرماندهان جبهه گفتم که بعضی ها استقبال و بعضی ها مخالفت کردند. ...
درگذشت بازیگر سوته دلان/بیوگرافی فخری خوروش
معلم بودم. در همان سال ها قرار شد تا جامعه لیسانسه ها تئاتری را اجرا کنند. آنان من را برای بازی در این تئاتر انتخاب کردند. من هم موضوع را با همسرم در میان گذاشتم و او هم به من اجازه داد که این کار را انجام دهم. - نه، اتفاقا من خیلی علاقه مند بودم که در رشته طب تحصیل کنم. زمانی هم که این کار را انجام دادم اصلا فکر نمی کردم یک روز حرفه ای این کار شوم. من حتی زمانی که دومین کارم، یعنی دست ...
دیدار با مادر و همسر شهیدی که 18 سال انتظار کشید | میان تابوت شهدا دنبال عبدالله می گشتم
از دنیا رفت. تا کلاس ششم ابتدایی درس خواندم، 12 سالم که شد، صمد، شوهرم، آمد خواستگاری. نمی دانم مرا از کجا می شناخت فقط شنیده بودم که مادرش از در و همسایه سراغ دختر نجیب و شریفی را گرفته و اهل محل هم خانواده مرا معرفی کرده بودند. فقط یک بار او را دیدم آن هم در جلسه اول خواستگاری. سنم کم بود و نمی دانستم از زندگی چه می خواهم اما همان دیدار اول کافی بود که مهرش به دلم بنشیند و رضایتم را جلب کند: صمد ...
ماجرای رزمنده ای که در جبهه مرد شد + عکس
...> محسن چند ماهی در تهران می ماند تا 16 سالش تمام شود. او دوباره رفتن به جبهه اش را این طور بازگو می کند: دوباره تصمیم گرفتم به جبهه بروم. پدرم راضی نبود، اما مادرم گفت که اشکالی ندارد. یک روز صبح به دور از چشم پدر ساکم را زیر چادرش گذاشت و به بهانه مدرسه من را تا پشت کوچه مهدیه برد و ساک را دستم داد و گفت برو خدا پشت و پناهت. من بدون آموزش راهی جبهه شده بودم و بنابراین به لشکر 27 محمد رسول الله ...
کنایه تلخ فرمانده دفاع مقدس به ایده باستانی بنی صدر برای مقابله با صدام
کلاه گذاشته است و یکی، دو محافظش هم زیر لوله نشسته اند من هم رفتم آنجا کنارشان نشستم. آقای شکرریز من را به بنی صدر معرفی کرد و گفت ایشان مرتضی اصفهانی است که فرمانده محور ایستگاه 7 و ایستگاه 12 است. بنی صدر هم با من احوال پرسی کرد. می خواست به خطمان بیاید، ولی، چون در چهارصدمتری دشمن بودیم نیامد. به من گفت شما اینجا چه کار می کنید؟ گفتم اینجا خط پدافندی داریم. بعد نگذاشتم حرفش را بزند و ...
شوهر بی غیرتم مرا در شرایط بدی برابر مردان هوس باز قرارمیداد و خودش..!
بود که خیلی زود در دل افراد جا می گرفت. برزو به اندازه ای خوش برخورد و پر از مهر و عاطفه بود که ناخودآگاه توجه دیگران را به خودش جلب می کرد. او با همین شیوه تعریف و تمجید، مرا از پدرم خواستگاری کرد، در حالی که با زبان چرب و نرمش همه را سر کار می گذاشت. من که تازه دیپلم گرفته بودم دیگر ادامه تحصیل ندادم و در حالی بیرون از منزل مشغول کار شدم که همسرم خانه نشین بود و سر کار نمی ...
وقت لبیک است
داشت که رفت و شهید شد. زن های فامیل دورم را گرفته بودند که: بیا چرا معطل می کنی؟! باورتان می شود پای رفتن نداشتم؟ هرکاری می کردم ، نمی توانستم قدم از قدم بردارم. انگار این پایم به آن پایم می گفت: خدا لعنت کنه ترو، راه نرو! گفتم: من نمی تونم بیام! با تعجب گفتند: مگه میشه؟ تو که تا اینجا اومدی! گفتم: پاهام فرمون نمی برن! یکی از زن ها گفت: تو که الآنه حالت خوب بود! گفتم: انگار پاهام برای این ...
نگاه امام (ره) درباره زنان در اسلام چه بود؟
؟ چون خانم نمی توانند پایین بیایند. گفتم: بله آقا ما خدمت شما هستیم، با هم آمدیم. توی حیاط که حاج احمد آقا رسید و به ایشان گفت: آقا چند نفر از دکترها آمده اند، با شما کار دارند. امام فرمودند: بسیار خوب، بگویید باشند تو اتاق من الان می روم پهلویشان و بلافاصله رفتند و شاید ده دقیقه طول نکشید، پیش پزشکان بودند و برگشتند. وقتی که آمدند من در حیاط منتظرشان ایستاده بودم. به من گفتند: دکترها می ...
گریلیش : در این بازی افتضاح بودم
انگلیسی منچسترسیتی تصریح کرد: در این بازی افتضاح بودم اما اهمیتی به آن نمی دهم چون کسب سه گانه با این گروه از بازیکنان و این کادر فنی بسیار خاص است. هر کسی که مرا می شناسد می داند که من مرد خانواده هستم و چقدر فوتبال را دوست دارم و این چیزی است که تمام عمرم برایش کار کرده ام. وقتی هم به قهرمانی می رسید، به همه افرادی که در این راه به شما کمک کرده اند فکر می کنید و فقط دیدن خانواده ام در ...
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 51
زیادی از نفرات شما سینه خیز به طرف خاکریز می آمدند، عده شان خیلی زیاد بود. به سرعت روی زمین می خزیدند و پیش می آمدند. خیلی ترسیدم و به سربازان اطرافم گفتم: ایرانیها آمدند. آنقدر نزدیک شده بودند که من صدا می کردم شما کی هستید؟ و البته کسی جواب نمی داد. ترس و وحشت وجودم را فراگرفته بود. متحیر بودم و نمی دانستم چکار کنم. ناگهان این عده مسیرشان را تغییر دادند و آمدند پشت خاکریز. برگشتم و آنها را نگاه کردم ...
ماجرای قتل تاجر آهن فاش شد
. چرا دلیل خوبی است البته اگر تو بفهمی که ساعت تماس تو با خانه مادرت در شمال به جای ساعت 9 و 10 دقیقه شب، 9 و 10 دقیقه صبح بود، یعنی تو بالای سرجنازه بودی و با مادرت تماس گرفتی، راستش را بگو؟ خب، باید مجید را می کشتم، به شما دروغ گفتم که او با پدرم دوست بود، من اصلاً پدری ندارم و در واقع این آقای پولدار پدر من است. یعنی چی؟ وقتی مادرم جوان بود با مجید، ازدواج پنهانی کرد، پدرم ...
عقب نشینی بعثی ها در عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا
به گزارش سراج24 ؛ 20 خرداد 1360 خبر حکم امام خمینی (ره) به ستاد مشترک ارتش در خصوص عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا در رادیو اعلام شد. همزمان با اعلام عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران از فرماندهی کل قوا عملیاتی مشترک توسط نیروهای سپاه و ارتش با نام فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا اجرایی شد. در این عملیات دشمن حدود 3 کیلومتر عقب نشینی کرد و سه گردانش کاملاً منهدم شد ...
جناب آقای ظریف دوران دیپلماسی التماسی پایان یافته دوران هایپرسونیک است
دیگر کانال های فضای های مجازی حضور شما در کلاب هاوس به سمع و نظر افکار عمومی رسید محتوا صحبت های شما ،یا تمجید و تعریف از مذاکرات برجامی شما در دولت خودتان بود یا تمجید از علی اکبر صالحی و حسن روحانی وو بود بهتر بود نامی از سر تیم مذاکرات شما یعنی حسین فریدون هم میکردید چون در وین سر تیم شما حسین فریدون بود(روندی بی سابقه در عرصه دیپلماسی بین المللی برادر رئیس جمهور سرتیم مذاکرات یک کشور باشد) فی ...
کارتن خواب نمی دانست بدون ازدواج زن و بچه دارد ! / شناسنامه ام عقل از سرم پراند !
سفال ها است و زود ترک می خورد. مثل بخت من که تنها دو سال بیشتر نداشتم که مادرم به دلیل بیماری فوت کرد و من یتیم شدم. اصلا هرکسی که گفته آدم از پدر یتیم می شود، اشتباه کرده است. او ادامه می دهد: پدرم مرا برای زندگی به ملایر فرستاد تا با پدربزرگ و مادر بزرگم زندگی کنم. اما خودش بعد از فوت مادرم ازدواج کرد و به تهران رفت. 4 ساله بودم که عملا نه پدر داشتم و نه مادر پس جای این دو را پدربزرگ ...
یکی از مهمترین جنگ ها، جنگ تبلیغاتی است
و مدرکش شهادت است پدر و مادرم، از مرگ من ناراحت نباشید و افتخار کنید که چنین فرزندی را پرورش دادید و افتخار کنید که امانتی را که خدا به شما داده بود، همان گونه به او تحویل دادید. پدر و مادرم، بدانید که فرزند خودتان را به راهی فرستادید که راه انبیاء و جهاد فی سبیل الله است. بدانید که فرزند خود را به دانشگاهی فرستادید که دانشگاه انسان سازی است که مرا انسانی، انسان تر می سازد. دانشگاه ...
یک شاهد شیدایی از دیار سر بداران
ویژه مادر عزیزتر از جانم، مادر عزیزم و پدر گرامیم امیدوارم که مرا ببخشید که تاکنون نتوانستم یک ذره ای ازکارها و زحماتی را که در این مدت زندگیم برای من کشیده اید جبران کنم و من در این دنیا هیچ کاری برای شما انجام نداده ام. امیدوارم که بتوانم با شهادتم اگر لایق آن باشم برای سعادت آخرتتان کاری انجام داده باشم و اما شما خواهران و برادران عزیزم خواهش من از شما این است که اگر می ...
خواهر ان؛ زینب وار همیشه بکوشید که حجاب را رعایت کنید
زینب وار همیشه بکوشید که حجاب را رعایت کنید. ای برادر ها من از شما خواهش می کنم اسلحه مرا بدست بگیرید و در سنگری را که من خوابیده بودم خالی نگذارید. من با آرزوی پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل و ظهور هر چه سریعتر آقا امام زمان (عج) صاحب الزمان وصیت خود را به پایان می رسانم. انتهای پیام/ ...
پسری که دختر شد ؛ گزارشی خواندنی از جوانی که تغییر جنسیت داد | از کودکی عاشق لوازم آرایش مادرم بودم | ...
مادرم احساس کند الان دختری دارد که همه جوره کنارش است، همان طور که او سال ها کنار من بود و غمم را خورد. البته من آن زمانی که بچه بودم و مادرم خیلی دوست داشت دختر داشته باشد همه به او می گفتند که پسرت خیلی ظریف است و دست و پایی شبیه زنان دارد، اما او چیزی درباره ی ترنس ها نمی دانست و این ها را هم زمانی به من گفت که تصمیم نهایی ام را برای تغییر جنسیت گرفته بودم. در گفت وگو با ر می رسم به این ...
پیشکسوتان خلبان، فنی و فرزندان شهدای نیروی هوایی ارتش تجلیل شدند
رهبری امام و ایثارگری رزمندگان اجازه ندادند یک وجب از خاک عزیزمان در جنگ تحمیلی به تصرف دشمن درآید . وی افزود: اگر امروز مسولان نظام در عرصه های بین المللی با قدرت حرف می زنند و اگر امروز ایران امن ترین کشور در منطقه است، این ها همه به خاطر دفاع جانانه پیشکسوتان دفاع مقدس و برکت خون شهدا و ایثارگری رزمندگان است . رئیس اداره عقیدتی سیاسی نیروی هوایی ارتش در ادامه با بیان اینکه جنگ به تعبیر ...
روایت قهرمان جام تختی از درگذشت پدرش
به گزارش "ورزش سه" و به نقل از تسنیم، محمدرضا شاکری که چند روز بعد از قهرمانی اش در جام تختی پدرش را از دست داد، در حالی که به اردوی تیم ملی جوانان ملحق شده است، اظهار داشت: اردو بودم که این اتفاق افتاد، مربیان گفتند پدرت بیمار شده و باید به خانه برگردی، اما من همان وقت فهمیدم که اتفاق بدی افتاده، چون پدرم سابقه هیچ بیماری ای نداشت. به بروجرد برگشتم و آنجا بودم، اما آقا محسن (کاوه) خواست که به ...
دربانانِ خانه امام رضا (ع)
: ببینید حاج آقاها، هنوز مسافری نیامده که نبات تبرکی تقدیم اش کنید. جواب سوال های من را هم که نمی دهید. اگر یک وقت اسم تک تک تان را نوشتم و شکایتتان را به امام رضا (ع) بردم دل خور نشوید! حاج آقای رنجبر با خنده گفت: اسم ما را از کجا بلدی دختر جان؟ عکس هایی که یواشکی از اتیکت اسمِ روی لباس هایشان گرفته بودم را از دور نشان شان دادم و گفتم: از اینجا! اسمم را ننویس بین خودشان جلسه ...
قرار است امام حسین مطرح شود؛ نه ما/ گفتگو با یکی از پیشکسوتان عرصه ستایشگری اهل بیت علیهم السلام
پیدا می کنیم و اگر قبول نکند ما به چیزی نمی ارزیم. فقط باید التماس کنیم که ما را از این درگاه بیرون نکنند. گفت: هرگز نگویم که زکرم دست ما بگیر، عمری گرفته ای مبادا رها کنی! من اگر اسم امام حسین علیه السلام رویم نباشد، قیمت و قدری ندارم. قرار است امام حسین مطرح شود؛ نه ما. اوضاع مداحی در دوره و زمانه ای که هستیم؛ قدری خوب است. منتهی اگر تقوا بیشتر از این باشد بهتر می شود یعنی مدح امام ...