سایر منابع:
سایر خبرها
خودکشی در دنیای عشق گمشده و خیانت / گریه های کودکانه مادرش را نجات داد
که ازدواج کنیم دوران عقد بسیار شیرینی داشتیم . به خاطر اعتمادی که به محسن داشتم خانه و ماشینی که پدرم به من هدیه داده بود بدون اینکه پدر و مادرم بفهمند به نام محسن زدم. همچنین با سرمایه ای که پدرم به اصرار من در اختیار محسن قرار داده بود، توانست شرکت کوچکی تاسیس کند و در مدت کوتاهی نیز پیشرفت خوبی داشته باشد. اصرار به سقط بچه چند ماهی از رفتنمان به سر خونه زندگی مان گذشته بود ...
کتاب زندگی شهید بهشتی منتشر شد
آمده است: حاج آقا قرائتی می گوید: فرزند آقای بهشتی در منزل ما مهمان بود. به ایشان گفتم: خاطره ای از پدرتان تعریف کنید. گفت: وقتی در کشور آلمان بودیم به قبرستانی رفتیم که قبر مارکس هم در آنجا بود. در قبرستان دوتا سگ داشتند می رفتند. کسی که همراه ما بود به پدرم گفت: این دو سگ دارند می روند سر قبر مارکس فاتحه بخوانند. پدرم بلافاصله گفت: اگر ما با فکر مارکس مخالف هستیم، نباید به او توهین کنیم ...
خاندان شاه آبادی پیشتاز در عرصه ایمان و جهاد و شهادت
رساله که وجهه فقاهتی و اصولی شان کمتر مورد توجه قرار گرفته، در حوزه فقه و اصول از چهره های نامدار عصر خودشان بودند و در حوزه عرفان نظری و عرفان عملی شخصیتی صاحب سبک به شمار می روند. استفاده حضرت امام از محضر ایشان و ذکر خصوصیات بارز ایشان در مکتوبات و سخنان از استاد شاه آبادی، باعث شده که این چهره بعد از انقلاب اسلامی بیشتر شناخته شود. چهره برجسته دینی عصر حاضر عارف واصل و عالم زاهد آیت الله محمدعلی ...
زن جوان: سیروس با جملات عاشقانه نابودم کرد
... سیروس هم که جا و مکانی نداشت به ناچار نزد پدرش رفت و من هم در منزل پدرم ماندم ولی گاهی به منزل پدر سیروس می روم و چند شب را در آن جا سپری می کنم. با این حال سیروس همچنان بیکار است و اعتراض های مرا با مشت و لگد پاسخ می دهد. دیگر از آن روزهای عشق و عاشقی خبری نیست و جملات شیرین عاشقانه جای خود را به توهین و فحاشی داده است. البته اکنون که به درک بالایی از زندگی زناشویی رسیده ام تازه ...
مرگ کودک در دنیای افیونی مادر
کار رفتم و بعد از چند سال توانستم از شوهرم جدا شوم عضق جدید. پدر و مادرم در عرض یک سال فوت کردند و من با پولی که از ارث پدری گرفته بودم توانستم یک خانه اجاره کنم و با دخترم زندگی جدیدی بسازم با آنکه هزینه های زندگی بالا بود ولی راضی بودم چون آرامش داشتم تا اینکه با مهران آشنا شدم او چند سالی از من کوچک تر بود ولی ادعای عاشقی می کرد. من هم که محبتی از شوهر سابقم ندیده ...
حسن روشن: گفتند من و گوگوش، آقای طالقانی را شکنجه دادیم!/ می گفتند تاجی ها همه ساواکی هستند/ اسم برادر ...
رفتیم امارات. قرار بود بابت انتقالم 300 هزار تومان به باشگاه تاج بدهند. آمدند صحبت کردند 150 هزار درهم به ما دادند و ما رفتیم صرافی پول را تبدیل کردیم که به تاج بدهیم. 273 هزارتومان شد و 27 هزار تومان هم از جیب دادیم. 300 هزار تومان را معلوم نشد چه کسی برد و خورد! پیگیری کردیم و شاه حسینی رییس تربیت بدنی، فکری و قلیچ خانی قائم مقام بعد از انقلاب تحقیق کردند اما معلوم نشد. آن سال هم یک خانه و یک ماشین ...
آرزوهای بزرگ کودکان کار در گوشه و کنار خیابان های مشهد
.... یک روز با دوچرخه از سرکار برمی گشت، ماشینی بهش زد و فرار کرد. مادرم هم علف زنی می کند و روزی 170 هزارتومان درآمد دارد. چهارتا بچه هستیم. خرج خانه را باید در بیاورم. تازه 40 میلیون پول رهن خانه بود و 2 تومان هم اجاره! 20 میلیون قرض کردیم باید پس بدهیم. می پرسم دوست داشتی چه کاره شوی که چشمش را به نقطه ای خیره می کند و می گوید: معلم شوم. البته آرزو دارم برای خودم موتور تریلر بخرم. بعد ...
قاتلان مرد مغازه دار مهلت گرفتند
ما به صورت تلفنی بود، اما بعد از چند وقت یکدیگر را ملاقات کردیم. او به من زیاد محبت می کرد و من هم عاشقش شدم و تصمیم گرفتم از شوهرم جدا شوم و با او ازدواج کنم. وقتی موضوع بدرفتاری های شوهرم را به فرزین گفتم، دو نفری تصمیم گرفتیم او را ادب کنیم. شب حادثه همسرم خواب بود و من در خانه را باز کردم و فرزین همراه برادر و دو دوستش وارد خانه شدند. من و دخترم در پذیرایی بودیم و آن ها هم در اتاق خواب با ...
مسیر شهادتی که با یک سیلی باز شد
او را به در خانه مان تعریف کرد. خیلی دلش سوخت و گریه کرد. هرچه به مادرم گفتم؛ مادر من و عارف دوستان نزدیک و صمیمی بودیم و مطمئن باش از شما چیزی به دل نگرفته، قبول نمی کرد و می گفت: سید اولاد پیغمبر را با حرفم ناراحت کردم. از آن به بعد هر وقت برای زیارت قبور شهدا به بهشت زهرا (س) می رویم، مادرم سفارش می کند حتماً سر مزار سید عارف کاظمی هم برویم. منبع: اشتری، علیرضا-داود عطایی کچویی، یاران دبیرستان (خاطرات شهدای مکتب امام صادق (ع) دبیرستان سپاه تهران)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، چاپ اول 1401، صفحات 627، 628 انتهای پیام/ 118 ...
روایتی جالب از تنها سفر حج امام خمینی
بعد سوریه و بیروت و از آنجا با کشتی تا هفت شبانه روز به جده که مجموع مسافرت شان سه ماه و نیم طول کشید و در این مدت تنها یک نامه از ایشان داشتم . (صفحه 90 کتاب زندگی نامه خدیجه ثقفی) نامه ای که خدیجه ثقفی در دست نوشته هایش اشاره کرده، همان نامه معروفی است که به خاطر ادبیات محبت آمیز امام خمینی (ره) نسبت به همسرش بسیار مورد توجه قرار گرفت. نامه ای که پیش از رسیدن به عربستان و مکه نوشته ...
درخواست مقام معظم رهبری از مادر شهید چه بود؟ (+فیلم)
به همراه تعدادی دیگر از خانواده شهدای مدافع حرم در فهرست میهمانان ویژه ای قرار داشتند که صبح روز سه شنبه 30 خرداد مصادف با اول ذی حجه سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها در حسینیه امام خمینی(ره) میهمان آیت الله خامنه ای بودند. در این دیدار خانواده شهید درخواست کردند تا خطبه عقد دخترشان زینب قربانخانی توسط رهبر انقلاب جاری شود. به این ترتیب حسینیه ...
توصیه شهید شجاعی به مادر برای تربیت فرزندانش/ صلابت مادر شهید شجاعی در برابر بدخواهان
از او ندارد، چشم انتظار او می شود و در خانه اش همیشه باز است. هرگاه زنگ خانه به صدا درمی آمد، مادرم می گفت: پسرم برگشته است. شجاعی در مورد صبوری های مادرش در نبود پسرش گفت: مادر سختی می کشد، اما اجرش نزد اباعبدالله (ع) است و آن نزد خدا محفوظ است، اما در این سال ها همیشه و همه جا خیلی ها به مادرم متلک می گفتند و می گفتند: شما بچه تان را دادید رفت و معلوم نشد چه شد، اما الحمد لله مادرم ...
خبر تکان دهنده از خودسوزی دختران و زنان جوان در کرمانشاه
کند و همان جا در تنهایی زندگی را پیش ببرد. خودش تکرار می کند: خانه و زندگی برای آنهاست چون مثل یک خانواده به من کمک کردند . منیره حالا بی مقدمه، بعد از سکوت و بغضی چند ثانیه ای، از آن روز تلخ می گوید که حالا بعد از چند سال هنوز روز و شبش را با هر لحظه از یاد آن پیش می برد. همه چیز را هر اندازه که خودش دوست دارد، تعریف می کند: پسرهای آن زن کوچک بودند، ما هم یک تلویزیون کوچک داشتیم، پسر ...
چوپانان کوچک
چهارمحال وبختیاری و کهگیلویه وبویراحمد گفت وگو کرده ایم. به نام خالق ایل و تبارم وقتی قرار است خودش را معرفی کند، اینگونه شروع می کند: به نام خالق ایل و تبارم / که با نام او سرآغاز بهارم.... هستی غریب شاهی از عشایر شهرکرد هستم. هستی 13ساله صحبتش را این طور شروع می کند. او قرار است در سال تحصیلی جدید در کلاس هفتم بنشیند: وقتی درسم را می خوانم به کوه می روم و به مادرم کمک می ...
علی صالح آبادی: نقش روزنامه نگار تأثیرگذاری بر حاکمیت و دفاع از حقوق اساسی مردم است/ هر بار که به دادگاه ...
به گزارش جماران؛ انجمن خراسانیان چندی پیش با حضور معاریف خراسانی از بیست سال روزنامه نگاری علی صالح آبادی تجلیل و تقدیر کردند. بخش پایانی این نکوداشت نقطه نظرهای علی صالح آبادی، مدیر مسئول پیشین روزنامه همبستگی و مدیر مسئول روزنامه ستاره صبح در حال حاضر است که در ادامه می آید: ***** لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق (هر که از مخلوق تشکر کند، مثل این است که از خالق تشکر کرده است). بر همین اساس من از انجمن خراسانیان، آقای خروشی و آقای تقی زاده که بانی جلسه شدند و همچن ...
داستانِ یاسمین حسنات، بانویی از قندهار
که چیزی بگویم و خود را به نادانی بزنم یا اینکه خواهرهایم و مادرم چیزی بگویند، گفتم می روم و آماده رفتن شدم. پدرم خیلی وحشت زده شده بود و باورش نمی شد آن ها دختران جوان را در این ولایت، از خانه همراه خود ببرند. گفت: اجازه نمی دهم دخترم را ببرید. من را ببرید و دخترم را نبرید. جواب آن ها منفی بود. می گفتند که فقط چند تا سؤال داریم و او را رأس ساعت پنج تا شش ع ...
گنج باارزش امام هادی(ع) به یک مالزیایی در حج (حکایت اهل راز)
. خود را به خداوند سپردم تا خود مرا هدایت نماید که به کدام سو بروم، با که سخن بگویم، چه بگویم و.... به طبقۀ دوم رفتم. برخلاف هر روز که کنار پاکستانی ها می نشستم، آن روز کنار یک مالزیایی نشستم. گویی ندایی در درونم می گفت با ایشان سخن بگو. پس از معارفه ابتدایی، از رشته تحصیلی و شغلم پرسید. گفتم: دکتری ادیان و عرفان دارم و استادیار دانشگاه هستم. پرسید: آیا ...
اخراج یک طلبه اهل اصفهان از استرالیا
در این 16 سال داشته ام را به رشته تحریر بیاورم و کتابی بنویسم البته در این چند روز از سوی موسسات مختلف درخواست ها و پیشنهاداتی داشته ام منتهی در حد ارزیابی هستم و اگر اتفاق بیفتد مایلم تا برگردم چون به هر حال مدت زیادی ساکن استرالیا بودم نسبت به فرهنگ آنها اشراف دارم و تجاربی کسب کرده ام که کسی دیگر ندارد و زمان می برد تا شناخت پیدا کند لذا احساس می کنم می توانم برای نشر اسلام و مفاهیم ناب دینی در این کشور مفید باشم تا ببینم خدا چه می خواهد و چه مقدر کرده است؛ راضی به رضای او هستم. انتهای پیام ...
امام باقر(ع) در مقابل توهین یک نصرانی به مادرشان چه کردند؟
گفته شده در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست. با همین مبنا بود که وقتی قرار شد در آستانه سالروز شهادت امام باقر علیه السلام، در مورد گوشه ای از سیره و سبک زندگی امام باقر(ع) بیشتر بیاموزیم، موضوع صحبتمان شد؛ اهمیت زود از کوره در نرفتن، تند مزاج نبودن و زود عصبانی نشدن. در این گزارش حجت الاسلام محمد هادی هدایت ، با توضیح چند شاهد رفتاری از سبک زندگی امام باقر(ع) در رابطه با این موضوع و نیز دکتر ...
حمید نمی توانست ظلم را ببیند و ساکت بماند
فرزند چندم خانواده بود؟ ما سه فرزند هستیم؛ دو برادر و یک خواهر که برادرم حمیدرضا الداغی متولد شهریور 1356 و فرزند اول خانواده بود. من تنها دختر خانواده هستم. به خاطر کار پدرم حمیدرضا متولد شاهرود بود، ولی از پنج سالگی در سبزوار بزرگ شد. چون پدرم کارمند جهانگردی بود، ما چند سال یک بار مجبور بودیم شهر و محل سکونتمان را عوض کنیم. مادرم هم فرهنگی است و طبیعتاً فرهنگیان یکسری قوانین و چارچوب هایی ...
روایتی از سبک زندگی شهید کاوه/ توصیه شهید به مادر برای شهادتش
شهید کاوه در قبال نیرو های رزمنده با توجه به اینکه نقش و حضور پدر در منطقه جنگی خیلی مؤثر بود، واقعاً خیلی کم پیش ما حضور داشت؛ طوری که مادرم می گوید: سه ماه بعد از تولد من، تازه به خانه برگشته بود تا برای اولین بار من را ببیند؛ حتی مادرم چند روز قبل از آمدن پدر گله کرده بود که: محمود! بچه سه ماهه شد. قرار بود روز اول بیایی و ببینی اش. پدر هم گفته بود که اینجا بچه های مردم ...
کار زشت پسر 15 ساله با دختر 17 ساله غوغا به پا به پا کرد! + عقد اجباری
آن دختر اجازه دادم چند روز در آن جا بماند؛ من هم هر روز با تهیه مواد خوراکی ساعت هایی را در کنار او می ماندم. آن دختر آخر هفته به منزلشان بازگشت و دیگر او را ندیدم. حالا پدر و مادرش مدعی هستند که با شرایط به وجود آمده باید آن دختر را به عقد رسمی خودم دربیاورم اما من هنوز هم باورم نمی شود که چگونه در گرداب فساد افتاده ام و سرنوشتم این گونه تغییر کرده است. من آن دختر را نمی شناختم و تنها تحت تاثیر بازی های رایانه ای و تصاویر مستهجن قرار گرفته بودم که سعی کردم با او ارتباط داشته باشم. ...
آب اولویت شورای اسلامی شهر از گذشته تا امروز
اطلاعیه ها و اعلامیه های امام را پخش می کرد، رساله امام را همان سال من اولین بار از دست ایشان گرفتم. حضور در جبهه با تشکیل کمیته فرهنگی جهاد، عضو این کمیته شدم، سپس به شاخه حزب جمهوری اسلامی که مسئولیت آن در اصفهان برعهده شهید علی اکبر اژه ای بود پیوستم. جزوات و مطالب را از ایشان می گرفتیم و در مدارس توزیع می کردیم. از دوم راهنمایی به جبهه رفتم و در عملیات رمضان ...
شناسایی پیکر شهید از روی جوراب های برادر
یا امام جعفر صادق در شب شهادت آن حضرت در یکم فروردین سال 1366 به عنوان مسئول گروه خط شکن بعد از فتح چند سنگر نیرو های بعثی در ارتفاعات گرده رشت از جمله ارتفاعات مشرف به ماهوت عراق به شهادت رسید و 11 سال و 6 ماه مفقودالاثر بود، پیکر وی بهمن سال 1377 توسط شهید سردار شمسی پور مسئول گروه تفحص شهدا در استان همدان شناسایی و به وطن بازگشت. شمسی پور چند سال بعد از شناسایی پیکر حمید پس از بازگشت از سوریه ...
شوهر بی وفا تبهکار از آب درآمد | لو رفتن کثافتکاری شوهر با پیامک اپراتور تلفن همراه | به خاطر ثروت پدرم ...
سال در این دنیای پر از حیله و نیرنگ زندگی کرد. بعد از مرگ ناگهانی سوسن ضربه روحی سختی خوردم و در حالی به سوگ نشستم که زندگی ام دیگر سرد و یخ زده بود. روزها به همین گونه می گذشت تا این که به طور اتفاقی و با ارسال پیامک از سوی یکی از اپراتورهای تلفن همراه متوجه شدم که چند سیم کارت به نام من ثبت شده است. خیلی تعجب کردم و با آن شماره ها تماس گرفتم ولی هر بار خانمی از آن سوی خط پاسخم را می ...
خاطرات کمتر شنیده شده چراغ دار آستان حضرت عبدالعظیم | از چراغ های روغنی حرم تا ساخت نخستین مدرسه در شهر ...
دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرد اما همچنان نقش و طرح های قدیمی روی در و دیوار این خانه مانده و گچبری های هندسی با طرح های اسلیمی معماری زیبای اسلامی را یادآوری می کند. شیشه های رنگی داخل ساختمان هم متمکن بودن این خانواده را در سال های دور تاکنون نشان می دهد. افسرالسادات آقاگل تقوی، تنها بازمانده این خانواده است که در این خانه زندگی می کند. او می گوید: نزدیک به 80 سال دارم و از 2سالگی به ...
کشاورزی که دردشت کربلا بذرشعرکاشت.../اگر امام حسین (ع) مرا بیرون کرد من چه کنم؟
رامهرمز با سیره اهل بیت (ع) و همچنین الفبای عروض و قافیه آشنا شد. از جوانی به سرودن پرداخت و از آغاز مداحی اهل بیت (ع) را جانمایه اصلی شعرهای خود قرار داد. وی در چهارم تیر 1392، در بیمارستان شرکت نفت اهواز درگذشت. پیکر وی در محوطه آرامگاه امامزاده علی ابن مهزیار اهواز به خاک سپرده شد. *** چند سال است که شعر می گویید؟ بنده از 10، 12 سالگی خدمتگزار ائمه (ع) هستم. و در همان سنین ...
کسب وکاری با رنگ همدلی و از جنس دست گیری
کمک های خانواده ام توانستم در چند سال پیاپی به عنوان کارآفرین برتر استان شناخته شوم. وی ادامه داد: بنده در سال 97 بعد از یکسال از شروع فعالیتم به عنوان کارآفرین برتر انتخاب شده و در سال 1399 نیز منتخب کسب و کار تهران در جشنواره البرز شدم، همچنین در سال 1400 کارآفرین برتر استان و در سال گذشته هم موفق به کسب عنوان جوان برتر استان در حوزه کارآفرینی شدم. این کارآفرین جوان تصری ...