کودک آزاری پدر بی رحم سکوت زن جوان را شکست
سایر منابع:
سایر خبرها
راز هذیان های دخترک در خانه ناپدری
شوهرم را تغییر داده بود، مرا کتک می زد و تمام دستمزدم را از من می گرفت تا پول موادش را جور کند، اصلاً برایش سرنوشت من و دخترش اهمیت نداشت تا اینکه مجبور شدم درخواست طلاق بدهم. می دانستم طلاق چه سختی هایی به همراه دارد اما وقتی در اخبار می خواندم که معتادان به شیشه و دیگر مواد مخدر صنعتی دچار توهم شده و امکان دارد دست به کارهای خطرناک بزنند برای نجات دخترم طلاق گرفتم و سرپرستی دخترم به من واگذار شد ...
تتو های خانمان برانداز
توانستم با خودم، ارزش هایم و شیمای جدید کنار بیایم و برای همین، پیشنهاد طلاق توافقی را دادم. و شیما گفت: این بهترین هدیه زندگی ام بود، ممنونم دانیال! شیما بی تفاوت به سخنان پر از حسرت همسر، نشسته بود و با ناخن هایش بازی می کرد. دانیال که ساکت شد، سرش را بالا گرفت و گفت: دانیال حقیقت را می گوید. راستش را بخواهید من از همان وقت که خانه پدرم بودم، با حال درونی و نمای بیرونی ام مشکل ...
خانه پدری زیر پوست شهر
. دخترش به خانه اش برمی گردد و به پلیس زنگ می زند تا او را دستگیر کنند و پاک شود. بهناز شعری که برای دخترش گفته را برای ما خواند. دخترم زود بیا حال دلم ویران است / چشم پاییزی من اوج غم آبان است خانه متروکه و بی روح شده، می فهمی؟/ بی تو این خانه برایم قفس و زندان است.... در مهمانی شبانه معتاد شدم از خانواد ه های متمول بود. راه رفتن و حرف زدنش هم اتیکت دارد. انگار بینی اش را ...
قصاص مجازات قتل همسر سابق
مرداد ماه سال گذشته زنی به اداره پلیس شهرستان شهریار رفت و گم شدن دخترش فریبا را گزارش داد. او گفت: دخترم سه ماه قبل به خاطر اختلافی که با شوهرش داشت طلاق گرفت و با دو فرزندش به خانه مان برگشت. شوهرش به مصرف موادمخدر اعتیاد داشت و دخترم را اذیت می کرد برای همین فریبا حاضر به ادامه زندگی با شوهرش مهدی نشد و طلاق گرفت. بعد از مطرح شدن این شکایت، مأموران پلیس آگاهی شهریار در این باره تحقیق کردند ...
سرگذشت تلخ دختری که شاهد خیانت های پدرش بود
مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد توضیح داد: در خانواده ای مرفه بزرگ شدم و تنها فرزند خانواده بودم باآن که در رشته تربیت بدنی دانش آموخته شدم اما به قول معروف ظاهرم از سر درونم خبر می دهد چرا که به مصرف سیگار آلوده هستم و روزی 2 پاکت سیگار را دود می کنم! من همه ناهنجاری ها و مسیرهای خلاف را از همان دوران نوجوانی تجربه کرده و اکنون به آخر خط رسیده ام ولی من تنها مقصر این گونه رفتارهای زشت و زننده نیستم ...
ماجرای تلخ جانباختن دختر 20 ساله در آغوش مادرش/ تپش قلب محدثه در سینه بیمار نیازمند
عضو رضایت دادم. مادر داغدار دختر جوان درباره روزهای بعد از این حادثه و وضعیت خانواده شان نیز می گوید: جای دخترم در خانه مان خالی است و هنوز هم باورم نمی شود که او را از دست داده ایم اما خوشحالم که هنوز قلب او می تپد و زنده است. با اینکه او با رفتنش ما را عزادار کرد اما اهدای اعضای بدنش ما را سربلند کرد و خدا را شکر که به خاطر دخترم دست کم 4بیمار از مرگ نجات پیدا کردند. آخرین اخبار حوادث تهران را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید . صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید. ...
زایمان مشکوک در خانه خواهر زاده
زن 40 ساله گفت: 16 سال بیشتر نداشتم که مرا به عقد جوانی معتاد درآوردند چرا که پدرم وقتی 6 ساله بودم، فوت کرده بود و روزگار خانواده ام به سختی می گذشت. با این حال، آن زمان هیچ کدام از اعضای خانواده ام نظر مرا نپرسیدند و خودشان همه تصمیمات مربوط به ازدواجم را گرفتند و این گونه من زندگی مشترکم را آغاز کردم. شوهرم کارگری ساده بود و هنگامی که از سرکار به خانه بازمی گشت بساط تریاک کشی را پهن می کرد ...
مرد عاشق پیشه اعدام می شود
این مرد هنوز در رؤیای زندگی عاشقانه بود که با بررسی گوشی موبایل همسرش دست به جنایتی فجیع زد. مرداد ماه سال 1401 زن میانسالی به پلیس آگاهی شهریار مراجعه کرد و کمک خواست. وی گفت: دخترم فریبا که مطلقه است دیروز از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. او سه ماه قبل و بعد از 15 سال زندگی مشترک از همسرش خسرو جدا شد و همراه 2 دخترش به خانه من آمد تا با من زندگی کند، اما حالا گم شده و ...
بنای زندگی با کلید صبر و بخشش
من مادر هستم و بیرون از خانه هم مسئولیت دارم، بسیار نمود پیدا کرده است و به تحکیم بنیان خانواده ام کمک می کند. رضایتمندی زوجین در زندگی های امروزی حاصل همکاری زن و شوهر در خانه است. زیرا زنان نقش اقتصادی هم دارند. این نوع نگاه و همکاری و مسئولیت پذیری را مدیون مادرم هستم. حجت افرادی، پزشک متخصص (طب انتقال خون) :پدرم فرهنگی بود و خانواده ما قشر متوسط اجتماع به حساب می آمد. اما یادمان ...
تیپ گنگ دختر پژمان بازغی عقل از سر همه پروند | خانم با این مدل مو و لباس عین ملکه ها شده
توانیم فیلم های : (ناهید، خانه دیگری، بارکد و همه چی عادیه) را معرفی کنیم. ازدواج و همسر پژمان بازغی او با مستانه مهاجر تدوین گر سینما ازدواج کرده و این زوج حالا صاحب دختری زیبا به نام (نفس) می باشند. پژمان بازغی می گوید: دوست ندارم دخترم وارد دنیای بازیگری شود، اما خود او به بازیگری علاقه دارد. من او را به رشته های دیگر هنری و همچنین ورزشی تشویق می کنم. بیوگرافی ...
پیشکش به فرشتگانی که خود را وقف فرشته ها می کنند
فروختیم و خرج او کردیم، درمانش جواب داد و الان راه می رود، با اینکه مستاجریم ولی حضور دخترم برایمان در زندگی از هر چیزی مهم تر است. زوج دیگری که پسر بچه ای 3 ساله دارند، می گویند: پسرم در زمینه کلیه، قلب، گوش و فک به درمان نیاز دارد، با آگاهی از تمام مشکلاتش او را پذیرفتیم و به عنوان فرزند خوانده تحویل گرفتیم، من راه پدرم را ادامه دادم که 2 فرزند خوانده از بهزیستی را تحویل و بزرگ کرد و ...
ابوذر روحی: برخی مداحان از ترس ریزش مستمع از جهاد تبیین فرار می کنند
دخترهایی که صدا کردیم همان دختر بی حجاب بود. به او کارت هدیه ای دادیم و در گوشش گفتم اگر چادری بودی، به تو چادر هم هدیه می دادیم، چادر می گذاری؟ او گفت بله حاج آقا. من هم چادری به او هدیه دادم. بعداً یکی از مسئولان شهرستان پیام داد که این دختر از همان لحظه چادر به س کرد و حجاب خود را رعایت می کند و به همه می گوید من بخ خاظر فلانی چادری شدم. خُب اشکال ندارد. من بانی بودم و از این به بعد باید جذبش کنیم ...
آنام غریب گِددی / روایتی از غزل های دلتنگی دختر شهیده راهِ حجاب
.... سر صحبت را باز کردیم و تازه متوجه وجه تمایز این خانواده شهید با بقیه شدم؛ اینجا خانه دختر شهیده ای است که جان خود را در راه حیا و نجابت خود، در راه حفظ حجاب از دست داده است البته در دوران ماجرای کشف حجاب رضاشاهی که تاکنون کسی بازگو نکرده و غریب مانده است. واقعه کشف حجاب سلسله وقایعی است که به دنبال تصویب قانونی در 17 دی 1314 شمسی در ایران رخ داد و به موجب آن، زنان و ...
روایت پدر شهیدان کاووسی فر از نقشی که مسجد در زندگی او و فرزندانش ایفا کرد
. همچنین شهید حسین فرزند دیگرم با لشگر پنج نصر از مشهد اعزام شد چراکه برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه در آن شهر حضور داشت و با اینکه هنوز سن اعزام به جبهه را نداشت اما با تاسی به این سخن امام راحل که فرمودند: هرکسی می تواند تفنگ دست بگیرد باید به جبهه برود ، عازم شد و برای دوره آموزشی به تربت جام رفت و و با لشگر پنج نصر که در آن زمان فرماندهی اش به عهده آقای قالیباف (رئیس مجلس) بود پیوست و ...
آرامش بی انتهای مادر یک شهید سبزواری با تربت کربلا
.... با تمام شدن جنگ، باز هم در انجام کارهای جهادی با ستاد همکاری کردم. برای بچه های خانواده های بی بضاعت لباس می دوختم . دوخت و دوز جهیزیه نوعروس ها را انجام می دادم. یک تنور کوچک روی پشت بام خانه داشتیم که برای بچه های نیازمند کلوچه می پختم خلاصه هر کمکی که می توانستم برای رفاه حال خانواده هایی که دست شان تنگ بود انجام می دادم اما هیچ کدام این کارها مرا راضی نمی کرد. بی تاب و بی قرار بودم انگار ...
شاید پٌلی برای رسیدن...
گروه جامعه و اقتصاد سدید ؛ نشست شاید پٌلی برای رسیدن از جمله نشست های روایت محور مدرسه آزاد روزنامه نگاری است که در تاریخ 25تیرماه1402 و با حضور تعدادی از هنرمندان، فعالین اجتماعی و فرهنگی ایرانی و افغانستانی برگزار شد. آنچه در این گزارش پیشِ روی شماست، شرحی از روایت های بیان شده در این نشست است. قاب اول شاعر است و از اهالی ادبیات. از آن چهره های نسبتا شناخته شده در فضای مجازی و واقعی که خاطرات زیادی از زندگی در ایران دارد. ا ...
شمیم| ادیب یزدی: هیأتی ها با صبر فعال، زنان بی حجاب را در مجالس محرم بپذیرند+فیلم
افزایش دادم. طوری که بعد از اینکه دیپلم گرفتم عملاً در سخنرانی توانمند شده بودم و به هیأت های دیگر هم دعوت می شدم. خاطرم هست هیأتی به نام فلزکاران در تهران با مدیریت مجید نیکومندی بود که من را دعوت می کرد. من حدود 16 سال سن داشتم و منبر می رفتم. در همین سن و سال با آقا میرزا اسماعیل دولابی آشنا شدم و این باب آشنایی من با شوهر خواهر ایشان آقای سیداحمد نجفی شد. ایشان یکی از موثرترین شخصیت ...
هفت سند از گریه رسول خدا و اهل بیت (ع) بر امام حسین (ع)
می دادم؛ اما پاداش تو همان دعایی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره حسان بن ثابت فرمود که همواره به خاطر دفاع از ما اهل بیت، مورد تأیید روح القدس خواهی بود. در روایت علقمه آمده که به امام باقر (علیه السلام) عرضه داشتم: فدایت بشوم چگونه است، اجر و ثواب کسی که در شهرهای دوردست و بلاد غریب و بعید است؛ به طوری که برایش امکان ندارد، در چنین روزی به زیارت حضرت بشتابد؟ حضرت ...
قتل زن بیگناه به جرم خیانت ! / جنون این قاتل پذیرفته نشد !
. من به دنبال دخترم رفتم و او را به خانه آوردم. وقتی وارد خانه شدم همسرم در حال صحبت کردن با تلفن بود .او فورا گوشی تلفن را قطع کرد و گفت در حال صحبت کردن با مادرش بوده است و به آشپزخانه رفت . چند دقیقه بعد بار دیگر موبایل همسرم زنگ خورد اما همسرم جواب نداد .من از او خواستم تا جواب تلفن را بدهد اما قبول نکرد و گفت بعداً پاسخ می دهد .شماره یک غریبه روی گوش همراه همسرم افتاده بود و من به ...
سورپرایز شهاب حسینی با دختر 33 ساله | چهره ساناز ارجمند همسر دوم شهاب حسینی سوژه شد + تصویر
شهاب حسینی به همراه همسر 33 ساله اش ساناز ارجمند در اکران خصوصی فیلم جدید خود حضور یافت و علاقه مندان سینما که در چارسو حاضر شده بودند را سورپرایز کرد. شهاب حسینی، بازیگر و کارگردان مشهور سینمای ایران به همراه همسر دومش ساناز ارجمند در اکران خصوصی فیلم مقیمان ناجا حضور پیدا کرد. شهاب حسینی و همسرش ساناز 17 سال اختلاف سنی دارند. تصاویر حضور مشترک شهاب حسینی و چهره سرد همسر این بازیگر در فضای مجازی بازتاب فراوانی داشته و مورد بحث قرار گرفته است. شهاب حسینی مدتی است که از همسر اولش پریچهر قنبری جدا شده و برای دومین ب ...
سرنوشت تلخ خانم دزد کرمانی که نامادری اش دختر همسایه بود + جزییات
و من ماندم با غرور خرد شده و آبروی رفته ام. دختر گفت : بعد از آن من بیشتر و بیشتر در دام اعتیاد افتادم تا اینکه نامادری ام از اعتیاد من مطلع شد و به پدرم خبر داد و او هم من را به شدت کتک زد، از خانه فرار کردم و به یک دختر فراری تبدیل شدم که برای تهیه مواد و جایی برای ماندن مجبور به هر کاری شدم. بعد از آن به مصرف مواد مخدر صنعتی روی آوردم و چهره ام دیگر شور جوانی را نداشت و ...
قتل مادر بی گناه به خاطر بدبینی شوهر!
پلیس آگاهی منتقل شد. قتل به خاطر خیانت به نقل از ایران، شایان 36ساله در بازجویی ها گفت: من همسرم را به خاطر خیانت در خانه خفه کرده ام. من همسرم را کشتم چون فکر می کردم به من خیانت کرده است.من در بازار صاحب یک مغازه هستم و وضع مالی خوبی دارم. آن روز در محل کارم بودم که همسرم چند بار با من تماس گرفت و پرسید چه ساعتی به خانه برمی گردم. من از رفتار او تعجب کردم. چند دقیقه بعد دخترم ...
صبحانه با طعم خمپاره
آنجا پدرش به او گفت علی شهید شده دیگر منتظر او نباش، با شنیدن این خبر تا مدتی در بستر بیماری افتاد؛ آن زمان خواهرم 5 و دو برادر دیگرم 7 و 9 ساله بودند و من تنها فرزند بزرگ خانواده محسوب می شدم و باید به مادرم دلداری می دادم. مسئولان سپاه پاسداران و بنیاد شهید در مدتی که مادرم در بستر بیماری بود به دیدنش آمدند بعد او کم کم حالش بهتر شد و توانست این داغ را تحمل کند. آن زمان به خاطر شرایط ...
پسر ارباب حسن فصیح که به آمریکا رفت و از درخونگاه نوشت
و سه شب پس از آن می رود خواستگاری اش و با او ازدواج می کند. من بچه ته تغاری آنها بودم. بچه دوازدهم...تو کوچه درخونگاه اولین کوچه دست چپ می گفتند کوچه شیخ کرنا، دو تا حیاط داشتیم و ارباب حسن صاحب دو تا مغازه شد. یکی سر چهارراه گلوبندک و دیگری سر سه راه شاهپور. من سه سال و یک ماهم بود که پدرم فوت کرد...وقتی من به دنیا آمدم سه تا دختر اولی شوهر کرده بودند. من دایی یک پسری بودم که خودش پانزده شانزده ...
شیر سامرا پیشنهاد رشوه آقازاده ها را نپذیرفت
که زن های بد حجاب به مراسم عروسی مان بیایند. دم دمای عروسی که پدرم داشت لیست مهمانان را آماده می کرد، عده ای از آن ها خانواده هایی بودند که خانم هایشان بدحجاب بودند. احترام پدرم را داشت و جلویش چیزی نگفت؛ اما دو روز خانه مان نیامد. در همین دو روز زنگ زده بود به پدرم و گفته بود: من مریم را در 29 سالگی پیدا کردم. اگه این مسئله باعث بشه که شما بگین مریم را بهت نمی دم، بدونید تا آخر عمرم زن نمی گیرم ...
حکایت واقعی از تاثیرات مثبت ساخت خوابگاه دختران بر ادامه تحصیل
به گزارش خبرگزاری برنا، صدای جیغ زینب در خانه پیچید. قادر نیم خیز شد و نگران فریاد زد: چی شده؟ چرا این دختر جیغ می کشه؟ در اتاق باز شد و زینب هیجان زده و خوشحال وارد شد و پشت سرش هم سلیمه. صدای زینب از شدت شعف می لرزید. _ قبول شدم آقاجان. قبول شدم. قادر متعجب و کمی نگران از سلیمه پرسید: چی میگه این دختر؟! سلیمه خندید و جواب داد: دانشگاه قبول شده. ...
دختری که معلولیت را زمین گیر کرد
کرد که همه کارهایم را خودم انجام دهم. آنوقت ها معنی سختگیری هایش را نمی فهمیدم. اما حالا که از پس همه کارهایم بر می آیم، منظورش را می فهمم. من آشپزی می کنم و همه کار انجام می دهم؛ هیچ وسیله ای هم در خانه برای من مناسب سازی نیست؛ حتی دستشویی فرنگی هم نداریم. انگار من و خانواده در کنارهم یاد گرفته ایم که چطور با یک سری از مسائل مواجه شویم و مشکل حسابش نکنیم. انگار نه انگار که من معلولیت دارم. این ...