جنایت آتشین بعد از معامله ساختگی خودرو
سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف تلخ پدر به قتل پسر معتادش
روزنامه ایران: تیر سال گذشته دختر جوانی قدم در اداره چهارم پلیس آگاهی گذاشت و از ناپدید شدن برادرش خبر داد: مدت ها قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و پدرم مدتی بعد ازدواج کرد. یک هفته قبل برادرم یوسف که به تنهایی زندگی می کرد برای میهمانی به خانه ما در اطراف تهران آمد. بعد از چند روز نیز به همراه پدرم به باغ مان در اطراف کرج رفت. آنطور که پدرم می گفت، بعد از ساعاتی دوستان برادرم با او تماس می گیرند ...
شیطان در میان مرد صاحبخانه و زن مستاجر
مرد 46 ساله ای که به اتهام قتل صاحبخانه اش دستگیر شد بود، درباره سرگذشت خود گفت: در یک خانواده پر جمعیت به دنیا آمدم و مادرم همسر دوم پدرم بود که همگی در یک منزل زندگی می کردیم چرا که اوضاع اقتصادی پدرم مناسب نبود و نمی توانست برای هرکدام از همسرانش منزل جداگانه ای تامین کند. ♥ کلیک کنید: موضوعی مهم در مدارک خودرو که خیلی ها نمی دانند ♥ زندگی 11 خواهر و برادر تنی و ناتنی در ...
نقشه زن تبهکار برای ربودن مرد برج ساز
مقابل مأموران پلیس قرار گرفت، در تشریح ماجرا گفت: در کار برج سازی هستم و وضع مالی خوبی دارم. روز حادثه سوار خودرویم شدم تا به محل کارم بروم اما پسر جوانی راه را بر من سد کرد و با تهدید سوار خودرویم شد. پسر جوان به نام فریبرز مرا به خانه ای متروکه در جنوب تهران برد و سه روز در آنجا زندانی کرد. مرد ثروتمند ادامه داد: از همان روز اول که مرا گروگان گرفت، تهدید کرد و حتی با خانواده ام نیز تماس گرفت ...
مرد معتاد توسط همسر و دخترش به قتل رسید
باز و به جرم خود اقرار کردند. دختر مقتول در اعترافات خود اعلام کرد پدرم به دلیل اعتیاد شدید به مواد مخدر بیکار شده بود و هر بار که موادش را برایش تأمین نمی کردیم به من و مادرم فحش های رکیک می داد و ما را به باد کتک می گرفت. دیگر از دست کارهایش به تنگ آمده بودیم و جانمان به لب رسیده بود تا اینکه نقشه قتل پدرم را کشیدیم و روز حادثه وقتی پدرم در اتاق بود به او حمله ور شده، با چکش بر سر او ضربه زده و ...
خواب نجات بخش در شب اجرای حکم
باعث درگیری لفظی و به دنبال آن دعوای فیزیکی شد. در این میان پسران نوجوان که چاقو داشتند مرد دستفروش را مجروح کردند و حتی ضربه ای نیز به چشم راست پسر 10 ساله وی اصابت کرد. در همین اتفاق حسین آقا به قتل رسید و چشم پسرش نابینا شد. مادر ، پسرش را به کلانتری برد سه روز بعد از این درگیری مرگبار زن جوانی به همراه پسر 17 ساله اش به یکی از کلانتری های شیراز رفت و مدعی شد پسرش در نزاعی خونین شرکت ...
مثله شدن پسر به دست پدر
به گزارش شیعه نیوز ، راز ناپدید شدن پسری جوان پس از گذشت 13 ماه زمانی فاش شد که پدرش به قتل او اعتراف کرد. یکی از روزهای تیرماه سال گذشته، زنی به اداره پلیس تهران رفت و خبر از ناپدیدشدن برادرش داد. وی گفت: برادرم به نام آرش آرایشگر است و بعد از جدایی پدر و مادرم با پدرم زندگی می کرد. اما این اواخر با پدرم دچار اختلافاتی شده بود و به همین دلیل مهمان خانه من بود. او ادامه داد ...
جنایت فجیع پسرکشی در تهران/ جسد تکه شده در سطل زباله پیدا شد
برادر خود خبر داد و گفت: برادر ناپدیدشده ام از چند روز قبل از اینکه مفقود شود در خانه ما مهمان بود و قرار بود با پدرم برای انجام کاری به ساوجبلاغ برود اما وقتی از خانه خارج شد دیگر از او خبری ندارم و هرچه گشتم ردی از او پیدا نکردم، به همین خاطر نگران هستم. در بررسی هایی که پس از طرح شکایت زن جوان آغاز شد معلوم شد پسر جوان تا مدتی قبل در تهران و قزوین مغازه آرایشگری داشته اما به دلیل اعتیاد ...
مردی زنش را کشت تا با دختر 9 ساله ازدواج کند ! / مقتول خاله عروس کوچولو بود ! + عکس قاتل
فاطمه شیخ علیزاده ؛ اهالی شهرستان بزرک از توابع کاشان خانواده ابوذر را کم و بیش می شناختند.چند سالی می شد که مرد جوان افغان در این شهر سکونت داشت.در باغ های اطراف شهر کارگری می کرد و خرج زندگی شان را از همین راه می گذراند.همسایه ها تا همین چند روز قبل گمان می کردند که ابوذر 2 دختر و 2 پسر دارد.اما ساعت 5 صبح 5 مرداد زمانی که صدای فریادهای اهل خانه ابوذر، خبر از یک فاجعه می داد؛ پرده از اسرار این ...
سرنوشت تلخ دختر جوان/ از 7 سالگی پدرم من را به هروئین معتاد کرد
از کودکی کنار پدرم بزرگ شدم زمانی که بزرگتر شدم فهمیدم پدر و مادرم از هم جدا شدند و مادرم برای همیشه رفته است و من آینده ای بدون محبت مادر و دست نوازش او خواهم داشت. پدرم اعتیاد شدیدی به هروئین داشت و همین دلیلی بود که مادرم از اوجدا شده بود و علاقه ای به مدرسه رفتن من نداشت. من بعنوان یک فرد بی سواد بزرگ شدم و من نه خواهری داشتم و نه برادری و نه فامیلی که این شرایط سخت را با اوتقسیم ...
قرار صوری زن جوان با مرد میلیاردر | لو رفتن رابطه نامشروع مینا و مرد پولدار + جزییات
.... او همزمان از اظهارات اسفندیار فیلم گرفت و سپس او را مجبور کرد به صرافی بروند و مقداری دلار برای فرمان بخرد تا او آن فیلم را منتشر نکند یا در اختیار همسر اسفندیار نگذارد. خلاصه من هم که ترسیده بودم سوار بر خودرو با آن ها تا مقابل یک صرافی بزرگ رفتم اما وقتی آن ها پیاده شدند من از فرصت استفاده کردم و از آن جا گریختم چند روز بعد با اسفندیار تماس گرفتم و به او گفتم مموری آن فیلم را از ...
پسری به دنبال مادر؛ از جزیره هرمز تا حوالی خانه خدا
یبی بود، غمگین پدرم بودیم، پدرم را برداشتم با حاج سلیمان و زن دایی ام برگشتیم هرمز. پیگیر شدیم گفتند 69 نفر دیگر هم مفقود هستند. بارقه امید بعد از 2 ماه حدود 2 ماه گذشت تا اینکه از حج با بنیاد شهید تماس گرفته بودند که پیگیر موضوع مفقودین هستیم عربستان اجازه داده است به تعداد مفقودین از هر خانواده نزدیک ترین شخص برای شناسایی بیاورید. این بار برای پیدا کردن مادرم، قرع ...
زنان نامداری که در کربلا حضور داشتند
جنادة بن کعب انصاری و پسر نوجوانش عمروبن جناده از مکه به کاروان امام حسین(ع) پیوستند. همسر بحریه در حمله اول جنگ و پسرش نیز در ادامه جنگ به شهادت رسیدند. وقتی عمرو بعد از پدرش خواست به میدان برود، امام فرمود: پدر این جوان کشته شده شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود. عمرو گفت: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است. بعد از شهادت عمرو، سرش را برای مادرش انداختند. مادرش آ ...
همسایه فضول سر دختر جوان را به باد داد!
گفتم حرف های نگفته زیادی با فتانه دارم. باید از او بپرسم چرا این کار را با من کرده است. از طرفی 70 میلیون تومان پول در این مدت به او داده بودم تا برایم پس انداز کند، باید پول هایم را هم از او می گرفتم. حالا که مرا نمی خواست باید پول هایم را برمی گرداند. با او تماس گرفتم و گفتم می خواهم او را برای آخرین بار ببینم. درنهایت فتانه قبول کرد و برای آخرین دیدار راهی خانه اش شدم. فتانه خودش در ...
بانوی قاجاری که یک نفر و نصفی بود
امروز دهم مهر ماه یک صد و سی و نهمین سالروز تولد اشرف الملوک فخرالدوله یکی از سرشناس ترین زنان سلسله قاجار در سال 1262 است. فخرالدوله کیست؟ اشرف الملوک فخرالدوله در اولین ماه از پاییز سال 1262 در تبریز به دنیا آمد. او نهمین دختر مظفرالدین شاه بود. مادرش اشرف ملک خانمِ سرورالسلطنه ملقب به حضرت علیا، دومین همسر عقدی مظفرالدین شاه و دختر فیروز میرزا ملقب به نصرت الدوله، نوه فتحعلی شاه قاجار بود. ...
قتل فرزند در ساوجبلاغ اعتراف در تهران
زندگی می کنم و برادرم همچنان در تهران تنها زندگی می کند. اعتیاد دختر جوان ادامه داد: برادرم بهمن مدتی قبل در رفت و آمد با دوستان ناباب معتاد به مواد مخدر شد و به همین دلیل کم کم مغازه آرایشگری اش را بست. چند روز قبل او مهمان ما شد و از پدرم خواست برای او مغازه آرایشگری در شهرستان ساوجبلاغ راه اندازی کند. پدرم به او قول داد مغازه ای کنار خانه ویلایی مان در شهرستان ساوجبلاغ در ...
زن 31 ساله طعمه هوس های مرد 60 ساله شد
به یک رمال معرفی کرد که نسخه هایش دشمنان را به یکدیگر پیوند می دهد! او که مدعی بود رمال 60 ساله تاکنون گره مشکلات خانوادگی بسیاری را با وردهای شفابخش گشوده است، پیشنهاد کرد که به آن مرد رمال شک نکنم و مشکلاتم را برایش بازگو کنم. این بود که راهی خانه آن مرد حیله گر شدم. زن جوان که دیگر اشک هایش پهنای صورتش را پوشانده بود، با بغضی ترکیده و در میان گریه ادامه داد: آن روز پول زیادی به مرد ...
محموله 180 میلیارد ریالی فلزِ قاچاق در اصفهان کشف شد
رو شدند لب به اعتراف گشوده و به جُرم خود اقرار کردند و دختر مقتول در اعترافات خود گفت: پدرم بدلیل اعتیاد شدید به مواد مخدر بیکار شده بود و هر بار که موادش را برایش تامین نمی کردیم به من و مادرم فحش رکیک می داد و ما را به باد کتک می گرفت و چون از دست کارهایش به تنگ آمده بودیم، نقشه قتل او را کشیدیم و روز حادثه وقتی پدرم در اتاق بود به او حمله ور شده و با چکش بر سرش ضربه زده و او را به قتل رساندیم و ...
بیماران بی هویت
حمایت بیمه درمانی رقم زده است. هزینه بالای درمانی با وجود کمک اندک برخی خیّرها، قرض سنگینی را بر دوش این خانواده کارگر گذاشته است. برای همین بعد از ماجرای عمل جراحی رقیه، دو فرزند دیگر خانه برای درآمد بیشتر به شهر مشهد رفتند و همراه پدر مشغول کار نگهبانی هستند، مادر و دختر بیمار هم در این اتاق 10متری سر می کنند و چند روز یک بار برای شیمی درمانی راهی مشهد می شوند. مادر جوان چادر مشکی را روی ...
قتل تکان دهنده دختر جوان/ برادرش او را زنده زنده در آتش سوزاند
پرونده متشکله به دادسرا ارجاع شد. منبع: ایسنا بیشتر بخوانید اعترافات هولناک برادری که خواهرش را در خودرو چانگان به آتش کشید + فیلم سوزاندن زن جوان وسط خیابان | گناه الهام 34 ساله چه بود؟ + عکس دود غلیظی از ماشین چانگان بلند شد | فریادهای دردناک سوختم، سوختم دختر 34 ساله آتش زدن وحشیانه خواهر توسط برادر وسط خیابان | لحظه سوزاندن دختر جوان در خودرو + فیلم ...
شرم بر صداوسیما، شرم بر سازندگان برنامه حسینیه معلی
...: شب های گذشته برنامه ای بنام حسینیه معلی از شبکه سوم تلویزیون پخش شد که پدر و مادر یک مفقودالاثر میهمانش بودند. در میانه به پدر و مادر پیری که میهمان برنامه بودند، به یکباره پیکری نشان داده و گفته شد که پیکر فرزند شهید آنهاست. آنچه در آن دقایق بر آن پدر و مادر پیر و خسته دل گذشت تا برنامه سازان (به هر قیمتی حتی بردن یک پیرمرد و پیرزن تا آستانه مرگ) موفق به بالا بردن دوز سوز و گداز شوند، دلیل نوشتن این یادداشت است؛ یادداشتی که احتمالا ...
دختر 6ساله راز قتل پدر بلاگرش را لو داد
رفت که وی راز هولناک قتل پدرش را فاش کرد و گفت: مادرم با همدستی دوست پدرم باربد او را کشتند.پس از این اظهارات بلافاصله دستور بازداشت زن جوان صادر شد. وی که چاره ای جز اعتراف نداشت گفت: وقتی با همسرم ازدواج کردم زندگی خوبی داشتیم، شوهرم ورزشکار بود اما مدتی بعد متوجه شدم به قرص ترامادول اعتیاد دارد و همین موضوع سبب شده بود که مدام با هم بحث و درگیری داشته باشیم، کم کم درگیری ها باعث شد دیگر عشق و ...
پس از این که رتبه ام 2 رقمی شد شوهر کردم، اما پای منقل...
.... صبحت های پدرم هر روز جلوی چشم ام بود که می گفت عجله نکن درس بخوان وبعد ازدواج کن. یک روز صبح که از خواب بلند شدم دیدم پسر 6ساله ام را رامین پای بساطش برده انگار آب داغ بر تنم ریختند. دستش را گرفتم و نمی دانم چطور شد که از آن اتاق بیرون آمدم... در روزهایی که رامین مرا کتک می زد و از درد به خود می پیچیدم او با مخدرهایی که داشت مرا نیز آلوده کرده بود. با این وضع به خانه پدرم ...
در زندان به دنیا آمدم و در زندان می میرم
محکوم شده بود، وقتی آزاد شد من هم پیش مادرم رفتم اما یک ماه بعد از آزادی متوجه شدیم سرطان گرفته است و خیلی زود هم فوت کرد. من هم در جای درست وحسابی زندگی نمی کردم. آخر هم افتادم به کار خلاف. من در زندان به دنیا آمدم و فکر کنم آخرش هم همین جا بمیرم. *پدرت کجاست؟ من هیچ وقت از پدرم خبر نداشتم و اصلاً نمی دانم کیست. چند باری از مادرم پرسیدم گفت به چه دردت می خورد پدرت کجاست؛ جواب ...
راز قتل زن جوان در صندوقچه اسرار
) سمیره موسوی نژاد نام داشت و 5 سال قبل در کوی طلاب زندگی می کرد. او بعد از جدایی از همسرش، پسر معلول (ناتوان ذهنی) خود را به خانواده خودش سپرد و به زندگی خود ادامه داد. این زن آخرین بار در شهرک نجف مشاهده شده است اما دیگر کسی از او اطلاعی ندارد. در همین حال تصویر وی با دستور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (شعبه ویژه پرونده های جنایی) در روزنامه خراسان انتشار یافته است تا چنان چه افرادی اطلاعاتی درباره این زن جوان دارند با شماره تلفن های 110 یا 09016205911 تماس بگیرند. ...
اعترافات مردی که زن مورد علاقه اش را کشت
نداشت و گفت تصمیمش را گرفته است و نمی خواهد با من ارتباط داشته باشد که عصبانی شدم و با چاقو او را زدم. *بعد کجا رفتی؟ ترسیدم، فرار کردم، اما قصد قتل نداشتم و به همین خاطر بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتم و موضوع را خبر دادم تا نجاتش دهند. پس از آن هم با خودرویم چند مسافر جابه جا کردم تا اینکه فهمیدم مهرانه فوت کرده است. *چطوری متوجه شدی؟ با یکی از همسایه ها ارتباط داشتم و او به من گفت که مهرانه در بیمارستان فوت کرده است. همان لحظه عذاب وجدان به سراغم آمد و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. ...
گفت وگو با خواهر شیخ حسین انصاریان، مادر شهید و بانوی خیّر محله آهنگ | دورهمی های خانوادگی برکت است
پیدا کرد. پدرم به حجاب و نماز اول وقت بیشتر از هر چیز اهمیت می داد. روز عرفه یا ایام البیض را به اتاق می رفت و در را می بست، با سوز روضه می خواند و گریه می کرد. در ساعتی که خلوت می کرد ما حق نداشتیم به آن اتاق برویم. مادرم هم بانوی متدینی بود، همه ما را در مدرسه اسلامی ثبت نام کرده بود. رفت و آمدمان به مدرسه را کنترل می کرد و روی رفتارمان نظارت داشت. بانو از شروع زندگی مشترکش می گوید ...
دلواپسی های مادرانه | رضا برای بچه اش نقشه ها کشید، اما ...
. در این خانه لحظاتی مهمان محبوبه خانم بودم تا از دیروز و امروز زندگی خود و شهیدش بگوید. رضا نه بچه اول بود و نه ته تغاری. اما هر جا پدر می رفت، دنبالش راه می افتاد. آقا برات مکبر و مؤذن مسجد محل بود. رضا برای هر وعده نماز وضو گرفته و آماده، جلوی در بود تا با هم به مسجد بروند. بابا دوست داشت بچه هایش اهل دیانت بار بیایند. هر وقت هم از گوشه و کنار حقوق اندک شرکت راه آهن هزینه سفری جمع و ...
بهنام و دوستش لباس هایم را پاره کردند؛ در بیابان بی عفت شدم!
وقتی اتفاقی پیامک های من را در گوشی ام دید درحالیکه به شدت تعجب کرده بود موضوع را سرپوشیده به پدرم گفت و من دیگر حق بیرون رفتن و گوشی داشتن را نداشتم اما من از هر فرصتی استفاده می کردم و با تلفن خانه با بهنام در تماس بودم ...اما این ماجرا هم لو رفت بنابراین پدرومادرم مرا تحت فشار گذاشتند که در یک تماس با بهنام مقابل آنها درباره پایان ارتباط با او حرف بزنم. یک روز که مادرم خانه نبود بهنام ...