حتی برای چایی خوردن من را به صداوسیما راه نمی دهند/ خودم را تسلیم پلیس ...
سایر منابع:
سایر خبرها
تصویر لو رفته از خاص ترین ملاقات رونالدو در تهران
؟ دیگر مطمئن شدم که خود شازده کوچولو است. نگاهی به سرتاپایش انداخته و پرسیدم: تو چند سالته؟ آدم فضایی ها بزرگ نمیشن؟ شازده کوچولو داشت دوباره تکرار می کرد رونالدو کجاست که سریع پریدم وسط حرفش و گفتم: بیا می برمت. موبایلم را درآوردم تا یک تاکسی خبر کنم. به شازده کوچولو گفتم چند دقیقه صبر کن تا ماشین برسد. +ماشین چیه؟ -مثل اسبه، فقط اسب نداره. ...
زندگینامه سردار شهید مرتضی رئیسی
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از گرگان، مرتضی رئیسی در پنجم تیر سال 1345 در گرگان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت در زادگاهش گذراند. در سال 1360 عضو سپاه شد. پس از گذراندن چند دوره و به خاطر داشتن هوش بالا به سمت جانشین فنی مهندسی لشکر منصوب شد. وی 68 ماه در جبهه بود و سرانجام در 25 شهریور 1368 در حین اعزام با وسیله ی نقلیه سپاه به اتفاق همسر در جاده اراک به بروجرد تصادف کرد و به ...
آخرِ خط!
وقتی اتوبوس ایستاد و سوار شدم دیدم همه بلند شدند. لبخند زدم و بلند گفتم بفرمایید بنشینید، بفرمایید بنشینید، راحت باشید. به راننده نگاه کردم و وقتی دیدم با اخم به من نگاه می کند گفتم: واقعا چرا مردم جامعه ما این طوری هستند؟ وقتی یک آدم محبوب مثل من را که مردم به خاطرش از جایشان بلند می شوند می بینند، چشم دیدنش را ندارند و آن ها هم همین طوری که شما با اخم به من نگاه می کنید به انسان موفق ...
داریوش سجادی: غلط می کنند که می گویند کارآمدیم | فضا را باز کنید، هیچ اتفاقی نمی افتد
ای گذشت و دوباره آقای خامنه ای را دیدم. گفتم چه شد؟ گفت امام هم از برنامه شما راضی بوده و آن را می دید اما بعد از مدتی ظاهرا فشار آوردند و امام به من گفتند به دکتر بگو همان هایی که می شناسی شان از مشهد آن قدر فشار آورده اند که مجبور به توقف برنامه شدیم. می خواهم بگویم امام با آن کاریزما و قدرت گاهی مجبور می شد کوتاه بیاید. الان آقای خامنه ای یک چیزی می گویند که به حسب ظاهر باید حرف آخر ...
اصلاحات ارضی، حق رای زنان وقایع خرداد 42 از زبان هوشنگ نهاوندی
جلسات دارم. وحشت و ارعاب و ضعف بعضی از ایرانی ها در مقابل، من اصلاً در مقامی نبودم که بتوانم حرف بزنم فقط می نشستم آنجا گوش می کردم، در مقابل یک س- آمریکایی. ج- آمریکایی و آمریکاییان دیگر که اصلاً بدیهیات را هم جرأت نمی کردند به این بگویند. و گانتر بالاخره یک برنامه تثبیت اقتصادی به دولت ایران تحمیل کرد که باعث آشوب هایی شد مثل مصر اخیراً، مثل تونس، مثل شیلی، مثل کشورهای دیگر ...
متن نوار دوم مصاحبه با نصرت الله امینی | رابطه آیت الله کاشانی با فداییان اسلام چگونه بود؟
می کنم که به قول شما در جراید هم منعکس نشده یکی که چون قبلاً گفتم که یک روزی در منزل کاشانی پورسرتیپ به من گفت که بله شاه را می خواهید دک کنید و ما نمی گذاریم، این عبارت او بود که معلوم شد که در همان جا در آن منزل نقشه ای برای این کار بوده است. و در آن پرونده ای که من خدمتتان عرض کردم و در این جا هم منعکس گردید که پرونده ای که در دیوان کشور بود راجع به بهایی ها، آقای حائری یک روزی به من گفتند که ...
فال حافظ امروز دوشنبه 27 شهریورماه/ زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد
چون مه تابان به درآیی تعبیر فال حافظ امروز شما نشان می دهد عجولانه تصمیم نگیرید که بی فکری باعث پشیمانی و حسرت شما خواهد شد. از ظاهربینی حذر کنید و قبل از عمل کردن به حرف های دیگران عقل و اندیشه خود را به کار بگیرید. مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم که پیش چشم بیمارت بمیرم چنان پر شد فضای سینه از دوست که فکر خویش گم شد از ضمیرم ...
دستم همچنان بلندی ها را طلب می کند
...، سعی کرده اند مدیریتشان بر خودشان بیشتر باشد. من هرگز آن ها را نصیحت نکرده ام؛ اما با آن ها مشورت می کنم. گاهی که عصبانی هستم و درباره مشکلم با آریان صحبت می کنم، به من می گوید: بابا عصبانی نباش! لازم نیست بابت هرآنچه اتفاق می افتد خود را درگیر کنی. بگذار که بگذرد! وقتی به سوهانا می گویم که احساس غم دارم، او می گوید: می توانی با من حرف بزنی! اما من نمی دانم چطور باید با تو حرف بزنم؛ چون تو از ...
شادمهر عقیلی جنجال به پا کرد | پلیس به دنبال شادمهر عقیلی
...، شادمهر گفت من فرودگاهم، دارم سوار هواپیما می شوم که بروم، می توانی خودت را به فرودگاه برسانی؟ من گفتم الان مشهدم، چرا بی خبر می روی؟ گفت بله قرار نیست هیچ کس از این ماجرا خبردار شود، لحظه آخر خواستم شما را ببینم و چون من تهران نبودم نتوانستم او را ببینم. سهیلی درباره حیف شدن استعداد شادمهر عقیلی گفت: به نظرم حیف نشد، اگر این جا بود خوب بود، اما ماجرای رفتن برای کسی بد می شود که ...
وزش باد خزان بر محفل شاعران قزوینی/شدم تنها و محفل یادم آمد
تاریخی به صورت حرفه ای وارد شعر و شاعری شدید؟ در سال 75 اولین بار کارم را در مطبوعات آغاز کردم، در دوران تحصیل و مدرسه هم یک سری چیزهایی می نوشتم چون رشته تحصیلی من علوم انسانی بود، اما به صورت حرفه ای در همان دهه، نخستین شعر من در نشریه حدیث چاپ شد، سپس از سال 85 به بعد فعالیتم را با همکاری انجمن ها پیش بردم و سپس به صورت مستقل انجمن را پیگیری کردم و با حوزه هنری و سایر نهادهای مرتبط ...
شاعران بدون خلوت درونی نمی توانند حرفی برای گفتن داشته باشند
نسل جدید کمک کرد تا کیفیت آثارش ارتقایی روزافزون داشته باشد؟ آیا چنین قصد و نیتی در نسل قدیم وجود دارد تا به کمک نسل جدید بیاید؟ چه چیزی باید حلقه واسط بین نسل ها را تشکیل دهد؟ - ظرفیت های استان اصفهان را در زمینه شعر چطور می بینید؟ به نظر شما اصفهان قابلیت تبدیل شدن به قطب شعر کشور را دارد؟ - اگر بخواهیم یک برنامه و چشم انداز چندساله برای تبدیل اصفهان به قطب شعر کشور تدوین کنیم، به نظر شما چه اقداماتی باید صورت بگیرد و چه موانعی باید برطرف شود؟ ...
دعا کردم همسرم شهید شود
.... با وجود اینکه در زندگی خیلی تلاش کرده بود به او می گفتم دیگر می خواهی چه کار کنی شما همه قدم ها و کارهایی که انجام داده ای برای رضای خدا بوده. پاسخ می داد نه آنها خیلی کم است. نحوه آشنایی و ازدواج من در سن 14 سالگی با فرشاد پسر عمه ام که 19 سال سن داشت به خاطر اینکه عقایدمان شبیه هم بود ازدواج کردیم؛ شرط او برای ازدواج این بود که تا زنده است در خدمت نظام و اسلام باشد و ...
مهسا مسعودی، افسر دومی که به علت زن بودن، روی دریا به او کار نمی دهند/ به من گفتند هیچ کس دریانورد خانم ...
تا دوره دستگاه های تجهیزات کمک ناوبری ما تایید شود درحالی که آقایان همکلاس ما خیلی راحت امتحان دادند و مدارک خود را دریافت کردند اما ما یک سال و نیم فقط درگیر مدرک بودیم. می گفتند اصلا ما چنین چیزی نداریم. خلاصه بعد از یک سال و نیم اوکی شد و ناگفته نماند که این وسط کرونا هم کار ما را به تعویق انداخت. حرف ما این بود که اگر ارایه مدرک مشکل داشته، همان اول باید به ما می گفتند. چرا دوره را گذراندیم ...
بازخوانی یک گفت وگو با علی شاه محمدی درباره مستند شهسوار | نفرین تختی پشت ساخت فیلم درباره اوست!
بعد مسابقه حرف هایی تختی زده بود که اگر آن جا را فقط بازسازی می کردم جالب درنمی آمد. ترجیح دادم کشتی را بازسازی کنم تا حرف های قبل و بعدش را خودش بگوید. مثل این که پیروزی بر حریف مجاری سخت بود. چرا باید برای جهان پهلوان این پیروزی سخت باشد. چون سنی را گذرانده بود و در دهه چهارم زندگی اش بود و فشارهای زیادی رویش بود. من درکل پنج روز فیلمبرداری داشتم که دو روز آن صرف بازسازی شد. من سه ساعت سالن هفتم ...
گفتگویی اختصاصی با خانم افسانه احمدی دانش آموخته رشته شیمی، فرمولاتور و کارآفرین
ما بگویید . افسانه احمدی هستم. فارغ التحصیل کارشناسی شیمی محض. از همان ابتدا علاقه زیادی به کار کردن داشتم و زمانی که فارغ التحصیل شدم، مثل بقیه دوستانم اصلا به ادامه تحصیل فکر نکردم؛ بلکه همیشه در جستجوی کار در روزنامه نیازمندی ها بودم. آن سالها هنوز شبکه های اجتماعی مثل امروز گسترده نبود و تنها راه یافتن شغل از طریق روزنامه ها بود. بالاخره بعد از شش ماه تلاش و جستجو مسئول کنترل کیفیت ...
حاشیه های اکبر عبدی و رضا شفیعی جم با تلویزیون
خانم گفتم آقای عبدی استخدام رسمی تلویزیون نیست، فکر نکنید ایشان استخدام است (با خنده) چون فکر می کنم باز مدرسم دیر شد اولین کارش بود و مجانی برایمان کار کرد. گله مندی ام از ایشان این است که بعد از سه، چهار برنامه ای که با هم داشتیم، دقیقا یادم نیست سال هفتاد و چند، نزدیک عید نوروز بود که می خواستیم برنامه ای با آقای زنده یاد حسین محب اهری بسازیم و از آقای اکبر عبدی به عنوان مهمان دعوت کردیم که ...
تکه ای از ماه
را خیس کرد. مجبور شدم به اتاقم برگردم و آن دو را تنها بگذارم. *** مامان گفت: من مطمئنم. گفتم: از کجا می دانی ؟ باشد، فردا برویم. - نه. اگر نمی آیی، خودم تنها می روم. گفتم: 17 سال منتظر بوده ای و صبر کرده ای. حالا این یک روز هم رویَش. مادر حرف نزد، بلند شد، چادرش را سرش کشید و بی اعتنابه من به طرف در رفت. من هم ...
مجری با سابقه تلویزیون: خودم را تسلیم پلیس کردم!
نکردم و گفتم شما زحمت بکشید من را آفیش کنید هرروزی که هماهنگ شد من می آیم. چند روز بعدش مسئول دفترش به من زنگ زدند که آقای خدابخش عذر خواهی کرده اند و مثل این که ممکن نیست شما وارد شوید. بدتر از این هم اتفاق افتاده. برای کار غیرتلویزیونی من مهمان یک مجموعه ای بودم. درمرکز همایش ها که همه می توانند، برنامه برگزار کنند. مخابرات در این مرکز همایش ها، برنامه ای داشت که با من برایش قرارداد ...
از خودمان پرسشگری کنیم
تاثیرگذاری و نتایج آن با ارائه کلام است. دوم حضور و باور خود شخص است که بتواند این حرف را به جمع منتقل کند. جمع فرق نمی کند چند نفر باشند و اصولا چون دارد تک گویی می کند در زندگی یک تعریفی دارد و در تعریف خیلی معمولی یعنی مرا ببینید من دارم با شما حرف می زنم. حرف من این است؛ یعنی من دارم از بودن خودم در میان یک جمع به عنوان یک انسان با شما حرف می زنم. این تک گویی وقتی در جهان نمایش عرضه می شود اولا باید ...
کارگردان عروسی مردم: طبقه متوسط جامعه درحال ازبین رفتن است
این خط کشی فیلمسازان معنا گرا و فیلمساز سینمای بدنه ندارم. البته میل به تجربه گرایی در کار های شما دیده می شود، از دبیر اجرایی جشنواره قصه گویی گرفته به عنوان مشاور کارگردان برنامه مهمونی تا کلیپ هایی که برای بزرگان سینما می سازید دربرگیرنده این نکته است. تمام این حوزه ها در فرهنگ و هنر خلاصه می شود و همه به هم مربوط است، چه جشنواره قصه گویی کانون پرورش فکری کودکان و چه حوزه ...
توره را با 55هزار دلار آوردم پیکان، 180 هزارتا گرفت رفت پرسپولیس!/ قلعه نویی و گل محمدی فنی ترین مربیان ...
کارگزار رسمی در فوتبال ایران فعالند؟ ما حدودا 34 یا 35 نفر هستیم و خودمان اولین دشمن دلالان غیررسمی! چرا خیلی ها همه مشکلات فوتبال را از ناحیه دلال ها می دانند؟ روزی در یک برنامه تلویزیونی گفتند شما باعث بالا رفتن قیمت ها هستید. من گفتم شما هیچ چیز از فوتبال نمی دانید چون نقش مدیران ضعیف را نمی بینید! طرف با رانت و رابطه آمده و هیچ چیز از فوتبال نمی فهمد، چه کمکی به فوتبال ...
احسان مهدی: مسئولان به دنیای بچه ها خیلی بیشتر از آن چیزی که هست، بها بدهند
تهران (پانا) - احسان مهدی می گوید کار کودک انگار جدی نیست و جدی گرفته نمی شود و درباره آن تنها حرف زده می شود و به آن عمل نمی شود. احسان مهدی در گفت وگو با پانا از چگونگی ورودش به حوزه کودک و نوجوان گفت: متولد 12 مهر 1363 در تهران هستم ، پدربزرگم و پدرم و به قولی اکثر خانواده ام درگیر هنرهای نمایشی بودند بعد از مدتی من هم به این سمت وسو آمدم و از انتخابم بسیار راضی هستم. وی ...
روایتی جذاب و متفاوت از عاشقانه های زوج ایرانی
خانواده اش یادشان می رفت کلید خانه با خود ببرند، و آرش که همیشه خانه شان را رصد می کرد بدو بدو می آمد تا از دیوار بالا برود و از آن طرف در را باز کند. آرش خندید و گفت ولی باز هم پدرش با ازدواج ما مخالف بود و می گفت بچه ام. یک بار برایش خواستگار آمد و من چنان خشمگین و غمگین شدم که شیشه ی بخاری خانه را شکستم؛ و یک سال بعد دوباره رفتیم خواستگاری و من با لبخند ادامه دادم ...و حتما مثل فیلم عروس، دستت ...
موشک سوم که زیر هواپیما خورد با صندلی ام پرتاب شدم
عمل کردم و اسیر شدم. گفت ملعونِ فلان فلان شده ما تجاوز کردیم؟ شما بودید که تجاوز کردید! گفت دوباره بیایند مرا بزنند. روز بعد برایش چای می آوردند. گفت ببین من سکوت می کنم، هر وقت دلت خواست حرف بزن! دردم شدید بود ولی سکوت می کردم. * تا آن موقع هیچ درمانی نداشتید؟ نه. 5 روز با همان وضع گذشت. گفتم طبق قانون ژنو باید اول مرا معالجه کنید، بعد بازجویی کنید. گفت پدرِ تو و فلان و ژنو و ...
فرهاد قائمیان: فیلمنامه رستاخیز را با زبان روزه و وضو خواندم/ نفسم در سکانس های توبه حضرت حر بالا نمی آمد
دوربین چنین برنامه هایی نبوده ام و بلد هم نیستم چطور حرف بزنم. اگر در فیلم و سریال ها دیالوگی گفته می شود به عنوان هنرور تمرین می کنم و می گویم. می دانید که در این برنامه ها شرکت نکردم. اما این بار وظیفه دانستم که در این برنامه باشم، چون قسم های زیادی به اسم امام حسین (ع) خورده شد که بیایم. به احترام این اسم و همه شما عزیزان من اینجا هستم. اگر امثال من بازیگر در این برنامه ها بغض کنیم ...
ماجرای دعوت نامه امام برای یک زائراولی
گفتم کاش بیاید، مشهد برای حال همه آدم ها خوب است . پوریا چشم بسته گفت حرف کیانوش را وسط کشیدی؟ به انکار یا تایید من نرسیده امیرآقا گفت بله موضوع سر کیانوشه . کیانوش دوست گرمابه و گلستانم نبود و فقط در کلاس مان میز آخر دو کنج دیوار می نشست و دم به دم داستان به بار می آورد و خرابکاری می کرد. البته گاهی هم معرفت به خرج می داد و گفته های پشت سرش را بی اثر می کرد، در کل اهل مرام و ...
نفرین به روزی که زاده شدم/ تاملی در سخنان احمد زیدآبادی
به ویژه دوستان مطبوعاتی اش را،که خیلی هایشان به او متذکر شدند همین الان که او دارد از فضای تقریبا آزاد مطبوعاتی سخن می گوید دو تن از همکارانش در بندند. قاعدتا من هم با زیدآبادی موافق نیستم جز آن که او را خائن و مزدور نمی دانم. القابی که این روزها به راحتی به او نسبت می دهند. حتی بی آن که سعی در توجیه حرف های او داشته باشم گمان می کنم او این حرف ها را درباره دولت به زبان آورده و نه دیگر نهادهای ...
گام به گام با شهید مقاومت در سفر اربعین
...؛ چون اعتقاد داشت حق الناسی است که در گردنش می ماند، یک دیگ خریده و در همان حیاط می گذارد. خودتان چه شغلی داشته و در حال حاضر دارید؟ من بازنشسته ارتش و در حال حاضر مختار منطقه خودمان هستم. در عراق هر منطقه یا محله یک مختار دارد، یک بزرگی که باید آن منطقه را بشناسد. تمام کسانی که در آن منطقه ساکن هستند زیر نظر مختار منطقه هستند. یعنی اگر خانواده ای بخواهد به این منطقه اثاث ...
درخواست دیه برای مردی که بعد از شکست عشقی دست به جنایت زد
تماس گرفتم و گفتم می خواهم او را برای آخرین بار ببینم. در نهایت فتانه قبول کرد و برای آخرین دیدار راهی خانه اش شدم. فتانه خودش در ورودی را برایم باز کرد و وارد ساختمان شدم و در راه پله ها به او گفتم، حالا که می خواهی بروی پولی را که دستت امانت بود برگردان. اما با کمال خونسردی گفت پولی دست من نداری بعد هم گفت دیگر نمی خواهد مرا ببیند و تصمیم به ازدواج دارد. آن قدر از شنیدن این حرف ها عصبانی شدم که یک دفعه چاقو را بیرون آوردم و او را زدم. ...