سایر منابع:
سایر خبرها
امدادهای نفس گیر و نبرد با شعله های خانمان سوز
آن مرحله موفق شدم جز 40 نفر قبولی در استخدام شوم، اواخر سال 98 وارد سازمان آتش نشانی شدم و دورهای عمومی آتش نشانی و تخصصی را طی کردم. از آن زمان تا امروز با افتخار در خدمت هم وطنانم هستم.برادر کوچکترم احمد نیز آتش نشان شرکت نفت ستاره هست . اولین مأموریت را به یاد دارید؟ آتش نشانان تازه کار را به مأموریت سنگین نمی فرستند من هم مانند همکاران جدید، از اطفا حریق های ...
سفر 900 کیلومتری با جسد همسر/ فکر کنم مهسا دیگر مرا دوست ندارد!
...> با هم فامیل بودیم حدود 8 سال قبل با او ازدواج کردم و حاصل این ازدواج فرزندی 5 ساله است. من عاشق همسرم بودم و دلم نمی خواست چنین اتفاقی بیفتد. اما از مدتی قبل به او مشکوک شده بودم. تصور می کردم که به من علاقه ای ندارد و با شخص دیگری در رابطه است. می دانید چه شد این افکار به ذهنم خطور کرد، از زمانی که مدام سرش داخل گوشی اش بود و من و بچه ام را نمی دید. هر وقت هم اعتراض می کردم با تلخی جوابم را می داد ...
مردم وقتی فهمیدم کسی که به من بعد بیهوشی تعرض کرده...!
عنوان منشی کارم را شروع کنم. او گفته بود اگر عصرها در تمیز کردن گلخانه نیز کمک کنم حقوق اضافی به من می دهد. 7 کارگر افغانی نیز در آنجا مشغول به کار بودند. آخرین بار عصر در حال تمیز کردن گلخانه توت فرنگی بودم که ب مرا به دفترش دعوت کرد، اما وقتی به آنجا رفتم متوجه نقشه شوم او شدم. دختر جوان که اشک می ریخت، گفت: او که به نظرم حال طبیعی نداشت به سمت من حمله ور شد و بدون توجه به ...
والی زاده: دوست داشتم 10 دور دیگر کشتی بگیرم/ دعا می کردم به حریف آمریکایی بخورم
هرکدام از آنها باشم و دوست دارم با همه شان کشتی بگیرم. استفان میسیچ که اول شد، اینطور احساس می کردم که دو برابرِ بقیه هست، نمی دانم واقعاً سر وزن بود یا نه، من روز وزن کشی همه را دیدم جز میسیچ، اما به هر شکل او هم زحمت کشید تا قهرمان 57 کیلوگرم جهان شود و حالا من در مورد خودم می دانم که می خواهم قهرمان جهان شوم. والی زاده اظهار داشت: واقعاً حیف شد که در بلگراد مدال نگرفتم، تلاشم را دوبرابر می کنم که اول برای المپیک انتخاب شوم و بعد از آن هم بهترین نتیجه را در پاریس بگیرم. ...
7 سال تلاش برای ساخت پورشه دست ساز در ایران
تصمیم به ساخت یک پورشه دست ساز گرفته که در پاسخ می گوید: راستش را بخواهید دلیل اصلی که تصمیم به ساخت این خودرو گرفتم، یادم نیست اما من همیشه دوست دارم که کارهای جدید انجام بدهم. من در هر شغل و حرفه ای که مشغول می شوم، 2 یا 3 ماهی که می گذرد، زود دلم را می زند و از آن بیرون می آیم. من کارهایی را دوست دارم که هر روزش با روز قبل آن متفاوت باشد؛ بنابراین سال 94 بود که من به همراه برادرم تصمیم به ساخت ...
مدافع حرمی که با پای خودش به اسارت رفت
را من گرفتم؛ حق ندارید دست به او بزنید. مال خودم است. به من دستبند زدند. من روی زمین افتاده بودم و پای یکی از آن ها روی سرم بود. توی دلم گفتم: خدایا! من اسیر شدم؟! هنوز نمی خواستم باور کنم که با پای خودم به دام تکفیری ها افتادم. با خودم می گفتم: چطور ممکن است سوری ها مرا اشتباه گرفته باشند؟ چرا مرا می زنند؟ هم چنان مبهوت بودم و نمی خواستم اسارتم را قبول کنم. می گفتم این ها حضرت زینب سلام الله علیها را می شناسند؛ برای همین بلند فریاد زدم: لبیک یا زینب! آن ها هم با مشت و لگد ریختند سرم. سپس مردی قوی هیکل که گونی روی سرم کشید دیگر مطمئن شدم که اسیر شدم. ...
تهیه فیلم خصوصی از آزار سیاه 20 زن و مرد مسن در تهران!
...: ادعایی که شکات درباره تعرض مطرح کرده اند درست نیست. من برای اینکه آنها را تهدید کنم فیلم گرفتم و تعرضی در کار نیست. من درخواست تبرئه دارم.با پایان گفته های متهم، قضات وارد شور شدند. منبع: اعتماد آنلاین بیشتر بخوانید افشای نقشه شوم 2 مرد و یک زن در باغ های شهریار | این مردان را شناسایی کنید + عکس پسر پولداری که با دزدی از یک دزد، شاه دزد شد سواستفاده از دختر جوان با وعده ازدواج جزئیات بازداشت ناگهانی بیش از 300 نفر در تهران ...
وقتی متوجه شدم شوهر جدیدم دوست پسر دخترم است و هر شب...!
دخترم را به من هدیه داد . وقتی نینا بزرگ تر شد اختلاف سنی کم ما با توجه به ظاهرمون خیلی جلب توجه می کرد . زندگی خوش و خرمی داشتیم تا اینکه همسرم در اثر حادثه ای که در محل کار رخ داد فوت شد و زندگی روی سیاه ش را به ما نشان داد . نینا دانشگاه قبول شده بود اما غم بزرگ از دست دادن پدرش کاری کرد که قید درس را بزند. شرایط زندگی ما روز به روز سخت تر شد و پولی که از ...
نقشه شوم پدرشوهر شیطان صفت برای عروس جوانش
است تا آن ها را به پسرش برسانم. من هم طبق معمول وقت ملاقات گرفتم اما زمانی که وارد محل بازرسی شدم، ناگهان ماموران زندان از جاسازی لوازم درون کیف، مقدار اندکی (2 گرم) موادمخدر از نوع تریاک بیرون کشیدند! من که هاج و واج و حیرت زده مانده بودم به آنها گفتم که من از موادمخدر خبری ندارم و احتمالا پدرشوهرم این مقدار تریاک را برای پسرش داخل لوازم جاساز کرده است! حالا نه تنها همسرم در زندان است و ...
شوهرم قرار نبود شب به خانه بیاید، اما ناگهان سرزده از راه رسید و من...!
... من هم که تحت تاثیر احساسات قرار گرفته بودم مبلغ 100 هزار تومانی را که همراهم بود به او دادم و از فروشگاه بیرون آمدم. چند ماه از این ماجرا گذشت و من مبلغی را که به او داده بودم به فراموش سپردم. تا این که چند روز قبل وقتی از خرید به منزل بازگشتم با آن مرد غریبه مقابل مجتمع مسکونی روبه رو شدم. او بعد از احوال پرسی و قدردانی از این که مبلغ 100هزار تومان راهگشای ...
آتش نشانی شغل نیست؛ عشق است
...؛ عشق است حمید غلامی 18 سال به عنوان آتش نشان در ایستگاه آتش نشانی استان البرز مشغول به کار است. وی در گفتگو با خبرنگار تیتر یک گفت: من و همه همکارانم که در این حرفه مشغول فعالیت هستیم از ابتدا با تمام خطرات و مقتضیات این شغل آشنا بودیم اما به آتش نشانی نمی توان به عنوان یک شغل نگاه کرد، بیشتر علاقه و عشق است و محافظت از جان هم وطنان در مقابل خطرات و اموال آن ها برای ما بسیار شیرین و ...
جوان مشهدی با یک جنازه در چمدان 1000 کیلومتر سفر کرد
را می داد. من به او شک کرده بودم و فکر می کردم به من خیانت می کند، چون دیگر حواسش به زندگیمان نبود. چند وقت از ازدواجتان می گذشت؟ حدود 7 یا 8 سال. او از اقوامم بود و حاصل این ازدواج یک فرزند 5 ساله است که با تصمیم آنی من، فرزندم حالا بی مادر شده است. از روز حادثه بگو، چه شد که جان همسرت را گرفتی؟ اختلافات ما برمی گشت به یک و سال و نیم قبل. همه چیز از همان ...
متوجه شدم، همسرم تمایل به چندهمسری دارد
همسر دوم بگیرد. سپس حرف های همسر دوم را می خوانیم، درباره اینکه چطور پذیرفت هووی دوست صمیمی اش شود. در ادامه گفت وگوی فردا را با این دو هوو می خوانید. آرزو: بعد از ازدواج متوجه شدم، همسرم تمایل به چندهمسری دارد همسر اول که 36 سال سن دارد و کارشناسی معارف اسلامی و کارشناسی ارشد تفسیر خوانده است، درباره ماجرای ازدواج با شوهرش می گوید: 20 سالگی ازدواج کردم. ...
ماجرای عجیب حمل جسد در چمدان از مشهد تا تهران
شدم و الان هم یک فرزند پنج ساله دارم، اما من او را بی مادر کردم. ای کاش زمان به عقب برمی گشت و الان همسرم پیش فرزندمان بود. شب حادثه فرزندتان خانه بود؟ نه، من او را نزد یکی از بستگان نزدیک برده بودم و خواستم چند روزی پیش آن ها باشد. به آن ها گفتم من و همسرم چند روزی برای انجام کاری به مسافرت می رویم و آن ها هم اعتماد کردند و فرزندم را در خانه شان نگه داشتند. بعد چه شد؟ آن شب ...
درباره نخستین و آخرین گروه زنان چترباز ایرانی | گزارش لحظه های دلهره آور یک سقوط وحشتناک
شد که سال 1356 با درجه ستوان دومی به ستاد مشترک ارتش منتقل شدم. او می افزاید: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چندین بار به من پیشنهاد کار داده شد اما به دلیل مصدومیتم نتوانستم جواب مثبت بدهم. بعد از پیروزی انقلاب به عنوان کارمند ستاد مشترک کارم را ادامه دادم و در نهایت سال 1370 با 30 سال خدمت بازنشسته شدم. امام علیزاده درباره اینکه فرزندانش به انجام چتربازی تمایلی دارند یا خیر می گوید ...
آخرین عکس هایی که از شهید حدادعادل گرفته شد
لی ناراحت بود و به من گفت آقای بیات! کجا بودی؟ برو داخل سنگر، برو داخل سنگر داخل سنگر شدم؛ چند دقیقه نکشید که سر و صدای بچه ها بلند شد و متوجه شدم مجید حدادعادل به شهادت رسیده است که بلافاصله از او عکس گرفتم. درباره شهید شهید مجید حدادعادل متولد زمستان 1330 بود که در عمر 30 ساله خود، هم تحصیل کرد و هم زندان های رژیم طاغوت را تحمل کرد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت های م ...
فلاحت پیشه: بخش بزرگی از مهاجرانی که وارد ایران می شوند جزو ارتش افغانستان بوده اند/ ورود روزی 10 هزار ...
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران افزود: ما وقتی جمعیت کشور را ثبت می کنیم با همان کیفیت هم باید تعداد مهاجرین را ثبت کنیم، وزارت کشور درخواست کرد که مهاجرین حضور خودشان را اظهار کنند اما کمتر از 1.5 میلیون نفر حضور خودشان را اظهار کردند، آن هم عمدتاً کسانی هستند که قدیمی اند، فقط در زمان طالبان چیزی حدود 2 میلیون نفر به ایران آمدند و الان طبق آخرین خبری که من از یکی از کارشناسان گرفتم روزی 10 هزار نفر از افغانستان وارد ایران می شوند. ...
خانه سالمندان؛ خانه ای پر از تنهایی برای آنهایی که روزی اسطوره های زندگی بودند
مردان سالمند بود حرکت کردم، فرصت کمی داشتم به همین خاطر از مددکار خواستم کسی را معرفی کند که بتوانم تمام سوالهایم را از او بپرسم؛ اتاقی را نشانم داد، وقتی وارد آن شدم حس کردم به خانه صمیمی یک پدر مقتدر آمده ام، او مردی سالمند با اندامی درشت و چشمانی با هیبت بود تمام اطرافش کتاب بود و جزوه و گلدان گل. شعر می گفت، متن های زیبا می نوشت و اطلاعات وسیعی داشت. می گفت بعد از 50 سال از همسرش ...
این افراد کم حرف اما پرتوان هستند
...؛ در مسابقات شیراز اول، مسابقات ارومیه چهارم و در مسابقات کرج سوم شدیم. وی همچنین بیان کرد: دو بار به تیم ملی والیبال دعوت شدم و از بین 30 نفر، 12 نفر را انتخاب کردند، طی دو سال تمرین های فشرده ای داشتیم، اما موفق به عضویت نشدم و سال سوم چون فقط تمرین می خواستند و مشکلات ما برای آن ها اهمیت نداشت دیگر نرفتم. آغاز خاطرنشان کرد: با توجه به وجود مشکلات مالی و از سویی چون ...
ابراهیم هادی یک اسم نیست، یک فرهنگ است/ هفت فصل روایت انیمیشنی
شهدا می شوم به کانال کمیل می روم، امسال برای عبور از مرز در حالی که قصد رفتن به کربلا را داشتم به کانال کمیل رفتم و متوسل به شهدا شدم و اذن دخول را از این شهدا گرفتم. شهید هادی معتقد بود شهدا راه کربلا را باز می کنند و این وعده شهدا امروز محقق شده است. خواهر شهید هادی در پاسخ به مجری این مراسم که ارتباط شما با شهید هادی بعد از شهادت چگونه بوده است، گفت: اخیراً حدود 2 ماه پیش برای زیارت ...
دردل های یک آتش نشان؛ از خاطرات تلخ پلاسکو
توانم به واسطه این شغل به افراد دیگر کمک کنم؛ یکنواخت نبودن کار و جایگاهی که آتش نشانان در بین مردم دارند نیز موجب شد تا این شغل را انتخاب کنم و در حال حاضر هم بسیار به این شغل علاقه مند هستم؛ قبل از اینکه آتش نشان شوم شغل دیگری داشتم و درآمد خوبی هم کسب می کردم، اما از داشتن آن شغل چندان خوشحال نبودم اما هنگامی که وارد این شغل آتش نشانی شدم انگار دوباره از نظر کاری زنده شده ام. وی در مورد ...
روز آتش نشان؛ بانوی آتش نشان ایرانی از شغل خود می گوید
به عنوان آتش نشان داوطلب (با شرط سنی 18 سال به بالا) با سازمان آتش نشانی همکاری داشته باشند و البته در وهله نخست موارد خود ایمنی را فرا خواهند گرفت و نگاهشان به موارد ایمنی تغییر می کند و یاد می گیرند سیستم اعلام و اطفاء حریق چیست و در زمان بروز حادثه چگونه باید با ابزاری مثل کپسول آتش نشانی که در نقاط اماکن مختلف وجود دارد کار کند. رسول نیا همچنین افزود: حضور در دوره های آموزشی آتش ...
درد دل به سبک امروزی ها در مهمانی مستجاب الدعوه ها
...، آخر سر رفتم مشهد و همانجا به خوابم آمد و گفت گریه نکن، به جای من پسری به دنیا بیاورید و اسمش را بگذارید محمد، همان شد سال بعد خدا فرزند پسری به ما داد، اسمش هم گذاشتیم محمدرضا. دلتنگی و بی قراری های من هم تمام شد، مثل آب روی آتش، بماند که هنوز هم محمدم اولِ چراغ خانه است ولی لااقل دلم آرام گرفت، وقتی اینجا کنار همرزمان و شهدای دیگه می بینمش آرام تر هم می شوم. بیشتر از ...
کاش می مردم، بعد ازدواج شوهرم مرا به خلوت دوستانش می فرستاد و ...!
اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم. تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد . اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و ...
روایت 10 سلبریتی هالیوودی از روی تاریک و دردسرساز شهرت
ناراحت شدم و نمی توانستم خودم باشم. من احساس می کردم از طرف چیزهایی که شغلم وارد زندگی ام کرده بود، تهدید می شوم. فرقی نمی کند سلبریتی ها چقدر در کانون توجه عمومی قرار داشته اند، از قرار معلوم عادت کردن به شهرت امری غیر ممکن است. جنیفر لارنس حتی بعد از بازی در فیلم بازی های مرگبار (The Hunger Games) و کسب شهرتی جهانی هم نتوانست با شهرتش کنار آید. او در اینباره گفته: من رابطه ...
وقتی سرفه ام می گیرد، همان موقع در دلم خدا را شکر می کنم
عملیات محرم حضور داشتم تا این که مجدداً در سال 1363 به لشکر امام حسین (ع) اعزام و در عملیات های بدر، والفجر8، کربلای 3، کربلای 4 و کربلای5 شرکت داشتم. حیات: در کدام عملیات و چگونه جانباز شدید؟ اسدالله محمدی: عملیات کربلای 5 در تاریخ 21 دی ماه سال 1365 رقم خورد که در اثر عامل خردل که یکی از عوامل شیمیایی است از ناحیه ریه، چشم و پوست شیمیایی شدم و از آن زمان تا کنون تحت درمان هستم ...
شهادت آتش نشان فداکار در روز تولدش
چند روز پیش قطعه شش آرامستان باغو در بندرعباس شاهد مراسم تشییع پیکر آتش نشان فواد اورنگی بود که با همکارانش ماموریت داشت تا جان یک مقنی را از عمق چاهی 120متری نجات دهد اما حادثه ای نامعلوم جان دو مقنی و فواد را گرفت. روز حادثه، یک مقنی افغان تصمیم گرفت برای ته زنی و کف زنی وارد چاه شود. دقایقی بعد هرچه دوستانش او را صدا زدند، پاسخی نشنیدند. با بالا گرفتن نگرانی ها، همکارانش از آتش نشانی بندرعباس ...
هر 4 تا 6 دقیقه یک تماس با آتش نشانی
مشاغل است. وی ادامه داد: یک آتش نشان از صبح که راهی محل کار می شود تا 24 ساعت بعد، خانواده او نگران هستند و ممکن است هر اتفاقی برای این آتش نشان بیافتد چون او وارد حادثه و معرکه می شود؛ به قولی زمانی که همه از محل حادثه فرار می کنند و سعی دارند تا خود را نجات دهند، آتش نشانان در حادثه می روند و خود را به آب و آتش می زنند تا جان یا اموال مردم را نجات دهند. ...
چگونه پزشک نماها را تشخیص دهیم؟
به گزارش شیعه نیوز ، پدیده پزشک نماها؛ پدیده ای است که با سکه شدن بازار جراحی های زیبایی بیشتر از گذشته رخ نشان داده و بسیاری فارغ از داشتن یا نداشتن تخصص در این حوزه، وارد آن شده و به هر نحوی پولی به جیب می زنند؛ چالشی که کارشناسان حوزه سلامت معتقدند قابل نظارت و پیشگیری است اما با این شرط که همه دستگاه های نظارتی و متولیان سلامت با هدف مقابله با این پدیده دست در دست هم داده و مجازات های این سودجویان از سلامت مردم را جدی تر و بازدارنده کنند. ...