ماجرای مرموز ربودن و شکنجه مرد جوان توسط پدرش
سایر منابع:
سایر خبرها
یک مرد میانسال پدرش را به آدم ربایی متهم کرد
مردی میانسال از پدرش به اتهام آدم ربایی شکایت کرد و گفت بی دلیل مدتی در کمپ ترک اعتیاد زندانی بود و شرایط سختی را تحمل کرد. چندی پیش مرد میانسالی با مراجعه به اداره پلیس آگاهی تهران از پدرش شکایت کرد و در تشریح دلیل شکایت خود گفت: من از مدتی قبل با پدرم [...]
محاکمه 3 مرد جوان به جرم تجاوز به 2 دختر
سه مرد جوان که دو دختر را در بیابان های اطراف ورامین مورد تعرض قرار داده بودند در مقابل قضات اتهاماتی را که قبلاً به آن اعتراف کرده بودند، انکار کردند. به گزارش اعتمادآنلاین، متهمان که پیشتر به آزار و اذیت دو دختر و ربودن سه دختر اعتراف کرده بودند وقتی مقابل قضات شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفتند، اتهام خود را انکار کردند. دختری جوان به نام سارا مدتی قبل به ماموران ...
روزگار سیاه زن جوان زیر کتک های شوهر خیانتکار
در خانه سوءظن دارد.با آن که دخترم به دنیا آمده بود، ولی رفتارهای شوهرم هر روز وحشتناک تر می شد تا حدی که حتی اجازه رفتن به منزل پدرم را هم نداشتم.با گذشت 5سال از زندگی مشترک دیگر نتوانستم کتک کاری ها و توهین های شوهرم را تحمل کنم به همین دلیل نزد پدرم رفتم و هر آن چه را در این مدت بر سرم گذشته بود برایش بازگو کردم و دستش را بوسیدم که آن روزها به نصیحت هایش توجهی نکردم و این گونه آینده ام را به تباهی کشیدم. پدرم نیز مرا به پزشکی قانونی برد و با طول درمانی که از پزشک گرفتیم به کلانتری آمدم تا از همسرم شکایت کنم ... ...
مرد جوان: همسرم علاقمند به مشروب خوری در کنار مردان است
مرد 31 ساله گفت: من و آزیتا به دنبال یک آشنایی خیابانی با هم ازدواج کردیم. آن زمان من ثروت زیادی داشتم و از سوی دیگر نیز پدرم که اوضاع مالی بسیار خوبی دارد، مرا حمایت می کرد؛ اما من جوانی خوشگذران بودم و مدام در پارتی ها و دورهم نشینی های دوستانه و مختلط شرکت می کردم. در این شرایط آزیتا هم پا به پای من کنار بساط های مشروب خوری می نشست و مانند من محرم و نامحرم نمی شناخت. با ثروتی که ...
به همسرم خیانت کردم چون ظرفیت اعتماد او را نداشتم!
زن جوان صحبت هایش را این گونه آغاز کرد: در خانواده ای سنتی به دنیا آمدم پدرم کارگر ساده یکی از سازمان های خدماتی بود که تنها اندکی خواندن و نوشتن می دانست اگرچه پدرم مردی ساده دل و دوست داشتنی بود اما برای حضور در اجتماع و معاشرت من با دیگران بسیار سخت گیری می کرد او حتی معتقد بود به هیچ وجه نباید از اینترنت، ماهواره و حتی گوشی تلفن استفاده کنم هیچ گاه اجازه نمی داد بدون حضور برادر و یا مادرم از ...
این پدر دختر 13 ماهه خود را ربود
رئیس پلیس آگاهی پایتخت از بازداشت پدری که دختر 13 ماهه خود را در تهران ربوده بود، خبر داد. به گزارش عرشه آنلاین؛ رئیس پلیس آگاهی پایتخت از بازداشت پدری که دختر 13 ماهه خود را در تهران ربوده بود، خبر داد. سردار کارآگاه " علی ولیپور گودرزی" اظهار کرد: چندی قبل زن جوانی هراسان به اداره یازدهم پلیس آگاهی مراجعه کرد و به کارآگاهان گفت، از همسرم جدا شدم و دادگاه به دلیل اینکه او ...
تجاوز وحشیانه 3 شیطان صفت به نوعروس جوان جلوی چشمان نامزدش
دختر جوان و نامزدش از ترس آبرویشان ماجرا را به پلیس گزارش نمی کنند، اما چند روز بعد متوجه شکایت آن ها شدیم و تصمیم به فرار گرفتیم. نامزد دختر جوان که این سناریوی سیاه در برابر چشمان وی به اجرا رسیده بود به بازپرس پرونده گفت: همسرم در خانه تنها بود که برای سرکشی به دیدنش رفتم و پس از چند ساعت به خانه مان برگشتم که در میان راه متوجه جا ماندن ریموت خانه پدرم در خانه نامزدم شدم و به همین خاطر دوباره به ...
دام شیطانی سه پسر برای دخترهای جوان
توانست فرار کند اما من گرفتار شدم و آنها مرا آزار دادند .من برایشان اشد مجازات می خواهم. انکار جنایت سیاه در دادگاه سپس سه متهم یک به یک به دفاع پرداختند و هیچ کدام اتهامشان را گردن نگرفتند. سیامک گفت :من اصلاً دریا را نمی شناسم و هرگز او را ندیده ام اما قبول دارم همراه فرهاد با ساناز و دختر خاله اش بیرون رفتیم و با هم مشروب خوردیم و گل کشیدیم .من با میل ساناز با او رابطه ...
اشتباه عجیب سارق بدشانس هنگام فرار از زندان
سارق رفت و گفت: تو گوشی مرا به سرقت بردی؟ اما دزد جوان که با شنیدن این جمله شوکه شده بود، فرار کرد. مالباخته به دنبال او دوید و همین موجب شد تا سارق با کمک مالباخته و مردم دستگیر شود. ازجیب های سارق، 8گوشی موبایل سرقتی به دست آمد که او همان روز با کمک همدستانش آنها را سرقت کرده بود. این سارق چاره ای جز اعتراف ندید و گفت با همدستی 2 نفر از دوستانش در ایستگاه های مترو و اتوبوس، دست به سرقت ...
مانکن خلافکار
اما کسی جوابگو نبود. چند بار زنگ زدم. در همین موقع چند خودروی پلیس جلوی در منزل آمده و آنجا را محاصره کردند. خواستم فرار کنم اما راه فراری نداشتم. بسته ای هم که دستم بود آن قدر بزرگ بود که نمی توانستم هیچ کاری اش بکنم. خودم را جمع و جورکرده و با اعتماد به نفس ایستادم و وانمود کردم با واحد دیگری کار دارم غافل از این که این موضوع از قبل لو رفته و به پلیس گزارش شده بود و به این ترتیب با مقدار زیادی مواد مخدر دستگیر شدم. حالا من مانده ام و یک پرونده سنگین و نمی دانم چه سرنوشتی در انتظارم است. مژده مظهری - تپش ...
وصال به معبود در سرزمین وحی، پاداش صبر بانوی شهیده اهل سنت گلستان
مخارج زندگی را تامین و مرا با نان حلال بزرگ کرد. خدیجه خرمالی در کنار دامادش عبدالباقی گلچشمه فرشته خرمالی افزود: تا وقتی بزرگ شدم و ازدواج کردم، مادرم همیشه پشت و پناهم بود او هم برایم پدر بود و هم مادر و هرگز نگذاشت من سختی بکشم. وی اضافه کرد: آنگونه که مادرم تعریف می کرد، نام فرشته را پدرم برایم انتخاب کرده بود و مادرم پس از جاویدالاثر شدن پدرم، مرا پری جان صدا ...
گفتگو با تبهکار خطرناک مشهد / شکست عشقی مرا به این روز انداخت!
به گزارش زیرنویس، این جوان 25 ساله که بعد از انجام سرقت مسلحانه در بولوار شهید فرامرز عباسی مشهد متواری شده بود با رصدهای اطلاعاتی گروهی از کارآگاهان ورزیده پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ همتی (رئیس دایره مبارزه با سرقت های مسلحانه) در یکی از هتل آپارتمان های شهرستان چناران به همراه همدستش دستگیر شد [... ...
عجیب ترین دلیل یک زن برای طلاق؛ شوهرم زود از سر کار برمی گردد
وقتی مرد جوان در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، در جواب سؤال قاضی که علت درخواست طلاق را می پرسید، پاسخ داد: آقای قاضی باورتان نمی شود ولی ما فقط به خاطر ساعت کاری من تصمیم به جدایی گرفتیم. زندگی ما به خاطر این که من زود از سرکار به خانه برمی گردم، ازهم پاشید. کار من دولتی و اداری است. من صبح خیلی زود سر کار می روم، تقریبا حدود ساعت15 کارم تمام می شود و به خانه برمی گردم. حتی درهمین ...
اخبار حوادث امروز 7 آذر از اعدام قاتل شهیدان سپیدرو و کاظمی تا خودکشی کارمند صداوسیما از طبقه 13 ساختمان ...
ریالی حین فرار و خروج از کشور خبر داد. حمله زورگیر موتورسوار به زن جوان در شرق تهران یک مرد جوان که با استفاده از موتورسیکلت با پلاک مخدوش اقدام به قاپ زنی می کرد دستگیر شد. علت مسمومیت تعدادی از دانش آموزان ایذه چه بود؟ اداره کل آموزش و پرورش خوزستان جزییات مسمومیت چند تن از دانش آموزان یک مدرسه در شهرستان ایذه را توضیح داد. حادثه مرگبار ...
با معلولیت نجنگیم، با موانع معلولیت بجنگیم
دارید؟ آن ها سالم هستند؟ یک خواهر و یک برادر دارم که خدا را شکر مشکلی ندارند. قبل از آشنایی با مؤسسه هم مشغول کار بودید یا به خاطر معلولیت خانه نشین بودید؟ یک روز هم در خانه ننشسته ام. دو سال روزنامه نگار بودم. کلاس های مختلفی مثل نقاشی و موسیقی می رفتم و سه سال هم معرق کاری می کردم؛ و آشنایی با مؤسسه؟ از طریق یکی از دوستانم به اینجا معرفی شدم. ...
سرنوشت قصاص چشم در صلح و سازش بررسی می شود
متهم را شناسایی و بازداشت کردند. وی در بازجویی ها با اظهار پشیمانی به جرم خود اقرار کرد. وی در ادعایی گفت: شاکی همیشه در کار من دخالت می کرد و همین موضوع باعث اختلاف ما شده بود. آن روز وقتی او را دیدم خیلی عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم که با چاقو به او ضربه زدم. قصد نداشتم او را کور کنم و چاقو هم از یک روز قبل که گوسفندی را کشته بودیم، داخل حیاط خانه مان بود و من برداشتم و با آن ضرباتی به شاکی ...
نامادری منکر دخالت در قتل دختر کوچولو شد
لب به اعتراف گشود و گفت: همسر آخرم مخالف زندگی دخترم با ما بود و به من گفت مریم را به مادرش تحویل دهم، اما من قبول نکردم با این حال وقتی مرا تحت فشار گذاشت از خیابان ناصرخسرو قرصی خریدم و یک روز به بهانه تفریح دخترم را سوار موتورم کردم و باهم به پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم و در راه بازگشت به تهران در منطقه خاورشهر متوجه شدم او بیهوش شده است. به همین خاطر او را کنار جاده از ...
زندگی جگرسوز دختربچه ای که توسط پدرش کشته شد
به گزارش سلام نو به نقل از اعتمادآنلاین، نامادری دختری که به دست پدرش کشته شده است به اتهام معاونت در قتل محاکمه شد و رازهایی از زندگی دردناک دختربچه را فاش کرد. هرچند پرونده مرگ دردناک دختر 9ساله چند بار در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شده است اما در جلسه محاکمه ای که برای نامادری او برگزار شد، برای اولین بار سختی هایی که دختر 9ساله در عمر کوتاه خود تحمل کرده است، توضیح داده شد ...
قتل هولناک یک مرد به دست همسر و دخترش
با رد اتهامش گفت: مجتبی فقط دوبار من را به بیمارستان رساند. شب حادثه همسرم با پای خودش بیرون رفت و من قرصی به او ندادم. روز بعد هم خبر دادند به قتل رسیده است. دختر مقتول هم گفت: مجتبی چند بار مرا تا آرایشگاه رساند و هیچ ارتباطی با هم نداشتیم. شب حادثه وقتی از سرکار به خانه برگشتم، پدرم در حال بیرون رفتن از خانه بود. حرف های قبلی ام تحت فشار بازجویی بود و قبول ندارم. پس از آخرین دفاع متهمان و وکلای آنها، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند. ...
شکایت از پدر به اتهام آدم ربایی
جوان آنلاین: به گزارش جوان ، چند روز قبل مرد جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از پدرش به اتهام آدم ربایی شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: چند سالی است همراه پدرم کار می کنم تا اینکه با هم اختلاف مالی پیدا کردیم. هر چقدر تلاش کردم اختلاف ما حل شود، فایده ای نداشت و پدرم قبول نمی کرد. به همین دلیل چند باری ما با هم درگیر شدیم تا اینکه یک ماه قبل داخل خیابان ناگهان خودرویی راه مرا سد کرد و ...
شکنجه پسر جوان در کمپ ترک اعتیاد که معتاد نبود / پدرم دستور ربودن مرا داده است
به گزارش رکنا، چندی پیش مرد میانسالی با مراجعه به اداره پلیس آگاهی تهران از پدرش شکایت کرد و در تشریح دلیل شکایت خود گفت: من از مدتی قبل با پدرم اختلاف و مشاجره داشتم که کارمان به درگیری هم رسیده بود؛ اما هیچ وقت اقدام جدی برای انتقام از او انجام نداده بودم تا اینکه حدود یک ماه قبل 3 نفر در خیابان من را سوار یک ماشین کردند و به زور به یک کمپ ترک در جنوب تهران بردند. هرچه به آنها گفتم معتاد نیستم ...
دزد بدشانس قربانی زیرکی مالباخته شد
پیاده شدم تازه فهمیدم تلفن همراهم سرقت شده است. چهره آن مرد کاملاً در خاطرم بود و مطمئن شدم او تلفن همراهم را سرقت کرده است و به سرعت به ایستگاه بعدی برگشتم و دیدم همان مرد جوان داخل ایستگاه نشسته و در کمین طعمه دیگری است. خودم را به او رساندم و یقه اش را گرفتم و گفتم تلفن همراهم را پس بده. مرد جوان ناگهان مرا هل داد و فرار کرد و من هم او را تعقیب کردم و با فریاد آی دزد، آی دزد از رهگذران درخواست کمک ...
جزییات پرونده ی آزار و اذیت 9 زن و دختر
در پارکی در شمال شرق تهران بودم که این مرد از پشت سر به من حمله کرد و آن قدر گلویم را فشار داد که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم مرا آزار داده است. رئیس دادگاه سپس اتهام تجاوز به عنف، مزاحمت برای زنان و اطفال، تهدید با چاقو و ایجاد جرح با چاقو را به متهم تفهیم کرد و از او خواست از خود دفاع کند. مرد جوان وقتی در جایگاه قرار گرفت، در دفاع از خود منکر اتهاماتش شد و گفت: این زنان ...
خاطره ای از گذشت شهید مصطفی صدرزاده
جوان آنلاین: کانال فرهنگراه در بله خاطره ای از شهید مصطفی صدرزاده را به نقل از سیدمجید به قول خودش بچه نااهل محل به اشتراک گذاشت. در این خاطره می خوانیم: در محل گشت می زدند و مراقب بودند که جرمی چیزی اتفاق نیفتد، ایشان رفیق من رو که سوار موتور بود، نگه داشت، من آنجا رسیدم و با او درگیر شدم، یک بیلی بود که ای کاش نبود، آن را برداشتم و به سر او کوبیدم و رفتم. در محل پیچید، دنبال من هستند و باید ...
تب و تاب زندگی در بی حرکتی
: برادرم که در تصادف فوت کرد، عروس مان مهریه اش را اجرا گذاشت و بچه هایش را رها کرد و رفت. حالا پدرم با حقوق ناچیز هم مهریه عروسش را می دهد، هم خرجی خانواده، هم هزینه نگهداری مرا. نمی دانم چرا چند روز است به من سر نزده و نگرانش هستم. او مرا دوست دارد و همیشه دلتنگم می شود. نکند پدرم دیگر نیاید؟به او اطمینان می دهند که پیرمرد دچار سرماخوردگی فصلی شده و از ترس سرایتش، به دیدن او نیامده اما نگرانی هنوز ...
خاطره بازی با پروانه معصومی با تماشای عکس سریال ها
: پلیس جوان یک سریال 26 قسمتی بود که قصه بدی نداشت و از استخوان بندی خوبی بهره می برد اما به شرطی که چیزهایی از آن حذف می شد. وقتی هم که با آقای سیروس مقدم صحبت می کردیم اگر چیزی درست بود تصحیح می کرد و از کار راضی بودم ولی بعد که کار پخش شد فقط موفق به دیدن چند قسمت آن شدم. یک روز جلوی تلویزیون بودم و دیدم نوشته قسمت سی و سوم، یک دفعه جا خوردم! چطور ممکن است یک سریال 26 قسمتی 33 قسمت بشود؟! ...
حکم قصاص برای دستفروشی که همکارش را کشت
مرد دستفروش که در درگیری خونین با همکارش او را به قتل رسانده است، به قصاص محکوم شد. به گزارش اعتمادآنلاین ، متهم که مدعی بود در دفاع از خودش دست به قتل زده است و دفاع مشروع کرده، از سوی دادگاه محکوم شد و گفته های او مورد قبول قرار نگرفت. متهم پرونده به نام سامان یک سال قبل با پلیس و اورژانس تماس گرفت و درخواست کمک کرد. وقتی ماموران در محل حاضر شدند جسم نیمه جان مردی به نام ...
قتل دختر 8 ساله به دست پدرش
خاطر اختلاف هایی که با ناصر داشتم از هم جدا شدیم و سرپرستی سیما به من سپرده شد. وقتی دخترم به سن 7 سالگی رسید ناصر از من خواست تا سرپرستی بچه را به او واگذار کنم اما حاضر به این کار نشدم چون می دانستم او برای چهارمین بار ازدواج کرده است و نمی خواستم دخترم زیر دست نامادری بزرگ شود اما می گفت پول به او بدهم یا دخترم را با خودش می برد. چند روز بعد او سیما را از راه مدرسه تحویل گرفت و با خودش برد و ...