سایر منابع:
سایر خبرها
روزگاری شهید شدند که هنوز نام مدافعان حرم برسرزبان ها نبود
می گفت. شاید می خواست من را برای رفتن خودش اینگونه آماده کند. نهایتاً یک روز به من گفت: اگر من بخواهم بروم شما به من اجازه می دهید؟ اصلاً فکرم به اینجا نمی رسید که روزی بخواهد لباس مدافعان حرم را به تن کند و راهی شود. از همان روز به بعد در خانه ما حرف از رفتن و اعزام به سوریه شروع شد. برای من سخت بود. خودم کم سن و بچه ها کوچک بودند. وقتی از من این سؤال را پرسید رضایت مختصری دادم، آن هم فقط و فقط به ...
(14+) آوا دختر 4 ساله ارومیه ای براثر شدت شکنجه نامادری اش درگذشت / جزییات تکان دهنده
بیمارستان کودکان شهید مطهری بستری شد . همان دختری که فیلم کتک خوردنش از نامادری، در فضای مجازی پخش و باعث خشم شدید مردم شد. آوا کوچولو، با بدنی زخمی از شکنجه های نامادری، روی تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم کرد و نامادری هم بازداشت شد. پدر آوا درباره رابطه فرزندان و همسر دومش می گوید: به بچه ها گفتم اگر شما را اذیت می کند به من بگویید، خودم دستش را می گیرم و پرت می کنم جلوی خانواده اش ...
متهم: سرقت موتور های لوکس را در فضای مجازی آموزش دیدم
خودم آمدم دیدم معتاد شده ام. پدرت چکاره است؟ پدرم هم در دوران جوانی معتاد به مواد مخدر شد و وقتی اعتیادش را ترک نکرد، مادرم او را از خانه بیرون کرد و بعد از آن کارتن خواب شد. متأسفانه همه وقتی بدبختی یکی از نزدیکانشان را می بینند، درس عبرت می گیرند و راه درست را انتخاب می کنند، اما من پدر کارتن خوابم را دیدم، اما باز هم درس عبرت نشد و راه پدرم را ادامه دادم. در صورتی که می توانستم ...
قصه گویی در ازای نان و پنیر
لولایی در مصاحبه ای خود را این گونه معرفی کرده است: سوم دی سال 1334 در میدان سپاه (عشرت آباد) به دنیا آمدم. فرزند چهارم خانواده بودم. ما 10 فرزند بودیم. در آن دوران امکانات خیلی کم بود. در دو اتاقِ تودرتو بودیم و همه دور هم زندگی می کردیم. خانه ما قدیمی و حیاط دار بود. مثل الان نبود که بچه ها هرکدام صاحب اتاقی هستند و برای خودشان امپراتوری دارند. آن زمان من همیشه مشکل جوراب داشتم. هر کسی زودتر از ...
آوا کوچولو بر اثر شکنجه های نامادری اش درگذشت
قانون از من حمایت نکند، خودم آن را اجرا می کنم. پدر آوا 38 ساله و کارگر است. در خانه دوربین مداربسته داشتید؟ چون در شهرستان کار می کنم، برای امنیت خانه و پرسه احتمالی خلافکاران دوربین نصب کردم، برای بچه ها نبود. همسر دوم تان را می شناختید که با او ازدواج کردید؟ من هیچ آزاری به زن اولم نرساندم اما رفت. تا 6 ماه بچه هایم آواره خانه پدر ومادرم، پدرومادر زن ...
آوا دختر 4 ساله ارومیه ای فرشته آسمان ها شد + فیلم و جزییات
. اولین حرفی که پدر آوا به ما می زند، مجازات است. بعد می گوید باید همه بدانند چه بلایی سرم آمده است. اگر قانون از من حمایت نکند، خودم آن را اجرا می کنم. پدر آوا 38 ساله و کارگر است. در خانه دوربین مداربسته داشتید؟ چون در شهرستان کار می کنم، برای امنیت خانه و پرسه احتمالی خلافکاران دوربین نصب کردم، برای بچه ها نبود. همسر دوم تان را می شناختید که با او ...
آوا کوچولو پر کشید
نداشته همسر دومش بچه ها را شکنجه می کرده است. او گفت: من برای کارگری به تبریز می رفتم. برای امنیت خانه و بچه ها هم دوربین مداربسته نصب کرده بودم که کسی مزاحم خانواده ام نشود. یک روز همسر دومم تماس گرفت و گفت آوا از پله سقوط کرده و دچار تشنج شده است. او گفت آوا را به بیمارستان برده اند که خودم را به ارومیه رساندم و به بیمارستان رفتم. پزشکان به من گفتند بچه تشنج نکرده، بلکه به خاطر شکنجه به کما رفته است ...
روایتی از دیدار مردم خوزستان با رهبر انقلاب
هم نبود. نا امید در انتهای صف ایستادم بلکه فرجی شود و اجازه ورود بدهند،دستور آمد از همان جایی که آمدی برگرد، ورود فقط با کارت. انگشتانم از سرما کرخت شده بود، حال خوبی نداشتم، بغض راه گلویم را بسته بود، کنار خیابان ایستادم و به غفلتم لعنت فرستادم تقریبا همه وارد شدند و من ماندم و یک دنیا حسرت در همین افکار بودم که خیلی اتفاقی مدیر حوزه هنری را می بینم و وی را در جریان می گذارم، آقای ...
دختر زیبایم در یک پارتی شبانه آلوده شد ! / با بچه ای در شکمش به خانه ام بازگشت !
دهد و در پایان شب خودشان آرزو را به خانه باز می گردانند. از سوی دیگر نیز آرزو بسیار اصرار می کرد که باید حتما در جشن تولد دختر خاله اش شرکت کند. دیگر چاره ای جز موافقت نداشتم اما دلشوره عجیبی بر دلم افتاده بود و آرام و قرار نداشتم به همین دلیل چند ساعت بعد خودم راهی آن باغ شدم ولی نه تنها خواهرم در آن جا حضور نداشت بلکه آن ها مختلط بود و بساط گناه و مشروب خوری نیز وجود داشت. این بود که ...
شهیدی که حر مدافعان حرم نام گرفت
دیگر حضور مادی ندارد تا با آنها گرم بگیرد و بازی کند. او داداش مجید همه بچه های محله یافت آباد بود. پیران محله مجید را دوست داشتند چون هر کدام را که می دید و به کمک احتیاج داشتند، کمکشان می کرد و حتی خریدهایشان را که توانایی نداشتند با خود به منزل ببرند، آنها را تا پای یخچالشان می برد تا نکند اذیت شوند. با همه مردم محل دوست و رفیق بود با هر کسی زود دوست می شد و با شوخ طبعی هایش دل هر کسی را می برد تا ...
پسردایی ام تعرض می کرد، او را کشتم
همسرم تصمیم گرفتیم ارتباط عرشیا و روزبه را با هم خوب کنیم. به همین خاطر روز حادثه ما خانوادگی به باغ رفتیم و من از برادرزنم و روزبه هم دعوت کردم که به باغ بیایند تا بچه ها با هم صحبت کنند و همه چیز خوب پیش برود. روزبه تنها به باغ آمد. برادرزنم عباس با من تماس گرفت و گفت بیا جلوی در صحبت کنیم. من جلوی در باغ رفتم. او گفت بگذار بچه ها دو نفری صحبت و مشکل شان را حل کنند، ما هم اینجا مراقب هستیم که درگیر ...
مردم فوج فوج به استقبال می آمدند انگار از حج برگشته ایم!
کمبود شدید تجهیزات و امکانات مواجه بودیم. گاهی اسلحه هم نداشتیم و باید می رفتیم از بچه های ارتش می گرفتیم. ارتشی ها هم به خاطر خیانت های بنی صدر به ما اسلحه نمی دادند. اگر هم تجهیز می شدیم به خاطر غنایمی بود که از عراق به دست می آوردیم. بعد از چهار ماه وقتی به مرخصی رفتیم جمعیت زیادی به استقبال مان آمدند. به طوری که انگار از مکه برگشته بودیم. مردم گروه گروه به خانه مان می آمدند تا بدانند در جبهه ...
مهندس الکترونیک تخصصش مالخری بود
حسابی ندارم. سابقه ات چه بود؟ سرقت اماکن. انباری های خانه ها را سرقت می کردم اما یک شب که برای سرقت انباری رفته بودم، متوجه شدم کارگران مغازه فرش فروشی در حال خالی کردن بار در انباری در همان حوالی هستند. آن شب فقط تماشا کردم و اطلاعات بدست آوردم و شب بعد راهی انبار فرش ها شدم و تعداد زیادی تخته فرش سرقت کردم. دوربین های انبار شماره پلاک خودروام را با اینکه مخدوش کرده بودم ...
فیلم / خودکشی دزد حرفه ای از ترس آبرویش ! / عجیب ترین باند سرقت یک دقیقه ای در تهران !
پلیس وارد خانه مان شد و من چون در آن لحظه دیدم که همسرم متوجه ماجرا شده خودم را از طبقه سوم به پایین انداختم که شاید در صحنه فرار فوت کنم . چون دیگر نمی توانستم در چشمان همسرم نگاه کنم. چند سال داری؟ 38 سال سابقه سرقت داشته ای؟ بله سال 1400 به جرم سرقت بازداشت شدم و 1401 آزاد شدم چرا باز دست به خرید و فروش مال سرقتی زدی؟ این کار را دوست دارم و پول خوبی به ...
حمید درخشان: کرنر زدن در زمین خاکی سخت ترین کار دنیا بود
همشهری آنلاین – حسن حسن زاده: فوتبالیست ها و فوتبال دوستان شرق تهران خاطرات بسیاری با زمین یخچالی دارند. همان زمین خاکی که روزگاری یخچالی بود وسیع که با آب قنات پر می شد و تابستان ها یخ مورد نیاز اهالی را تامین می کرد. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
حضرت آیت الله خامنه ای: ملت بزرگ فلسطین غرب و آمریکا را بی آبرو کرده است
خانه تان را دزد زده. آقای زنگنه وقتی مطلع شد می خواست بدون من به اهواز برگردد اما من قبول نکردم و گفتم که نمی گذارم تنها بروی و باید همراهت بیایم. از همان ابتدای حرکت از شهرستان باغملک به اهواز تمام تلاشش این بود که به هر نحوی که شده حال و هوایم را عوض کند و مرا بخنداند. تمام مدت به شوخی و بذله گویی گذشت تا جایی که از فکر خانه مان بیرون آمده بودم و دیگر نگران به سرقت رفتن اسباب منزل نبودم. حتی اگر ...
رؤیای گوشت
پیسرم بَ خانَه آمد و گفتَه کرد: به به چَه بوی کبابی مَی آید؛ هوس کباب بَکردم. مَثال برق خودم را از روی بخاری بَ روی زمین انداختم و داد بَزدم: سوختم، سوختم. این قدر ناراحت و خستَه بودم که خودم هم نفهمیدم بعد از برگشتن بَ خانَه، بَ جایَ صندلی، روی بخاری رَوشن نشستَه کردم و در فکر گَرانی و مخارج زیندَگانی فرو رفتَه ام. دلم بَگرفت؛ وقت زیادی است که بچَه ها یَک آبگوشت ...
قتل دلخراش تازه عروس به دلیل رفت و آمد به خانه مجردی خواهرش + جزییات
همان بازجویی های اولیه به قتل میثم اعتراف کرد و در تشریح جزئیات ماجرا به مأموران گفت: بعد از ازدواجم متوجه شدم همسرم مدام به خانه مجردی خواهرش در محله امامزاده حسن می رود و وقتی هم آنجاست به تلفن هایم جواب نمی دهد. چند روز قبل یک گوشی موبایل از جیب همسرم پیدا کردم که مدعی شد گوشی متعلق به خواهرش است. وقتی گوشی را بررسی کردم، متوجه شدم مردی غریبه بارها با او تماس گرفته است. وقتی از همسرم درباره تماس ...
از بیماری شوهرم سوء استفاده کردم و به منزل دوست پسرم رفتم...
کردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکنید در آخرین روزهای زندگی همسرم به جای اینکه در کنار او باشم غرق خوشگذرانی با انسان هوسبازی بودم که ذره ای به من علاقه و تعلق خاطر نداشت. تنها کاری که به ذهنم می رسید این بود که برای انتقام؛ از ندیم به اتهام تعرض شکایت کنم. می دانم که شکایتم راه به جایی نمی برد چون من با میل خودم و آگاهانه در این مسیر قدم ...
آن ها کار می کنند؛ دلالان می خورند!
را نشان می دهد: مادرم که مرد، برادرهایم خانه را فروختند و من در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار شدم و چون دختر کوچک خانواده بودم هر روز میهمان یکی شان بودم همان جا بود که شوهرم دادند. دوزنده روکش مبل بود. با سه چهار میلیون تومان، خانه ای کرایه کردیم. کار و بارش بد نبود اما نمی دانم چه شد که گرفتار اعتیاد شد. زن ادامه می دهد: اول تفریحی می کشید اما بعد مصرفش زیاد شد؛ اگر جهنم را دیده باشی ...
عمرا اگه می دونستید این بازیگر معروف داماد شاه قاجار است ؟!
برای این که مرا تشویق به درس خواندن کند، می گفت اگر درس هایت را خوب بخوانی شب جمعه می برمت چون نمایش های آن سالن تنها در شب های جمعه اجرا می شد. من هم که شیفته تماشای این نمایش ها بودم با ذوق و شوق زیادی درس می خواندم تا بلکه دل پدرم را به دست بیاورم و او را راضی کنم شب جمعه من را به تماشای نمایش های مختلف ببرد. اولین جرقه های من نسبت به بازیگری و هنر تئاتر در همان دوران زده شد. ...
پیکر شهید گمنام در بوستان شهدای آذر قم خاکسپاری شد
به شهادت رسیده بود، بر روی دستان مردم قم از آستان مقدس امامزاده موسی مبرقع (ع) تشییع و در بوستان شهدای آذر محله سردار شهید جواد دل آذر خاکسپاری شد. گفتنی است، پیکر مطهر این شهید گمنام روز یکشنبه در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) به همراه 6 شهید گمنام دیگر در حرم مطهر حضرت معصومه (س) تشییع شده بود. ...
شهید مسعود فروتن ، جانبازی که ویلچر را خسته کرده بود
دمِ در هیئت بود، قید بالانشینی را زده بود و هرکسی که دنبالش بود، می توانست همان حوالی در ورودی هیئت او را پیدا کند، برای دوستداران اهل بیت ( ع) خادمی می کرد. مردی که یلدای امسال را ندید و یک روز به پایان پاییز و آغاز زمستان مانده بود که راهی آسمان شد و در اولین روز فصل زمستان پیکر پاکش روی دستانِ شاگردان و دوستان و بچه های هیئتش تا خانه ابدی بدرقه شد ؛ این بار واژه ها از جانباز شهید ...
گلایه سید جواد هاشمی از برخی همکارانش
سید جواد هاشمی، بازیگر و کارگردان سینما در برنامه به افق فلسطین شبکه افق از همکاران رسانه ای خود ابراز گلایه مندی کرد که چرا بابت جنگ غزه از مردمان فلسطینی حمایت نکردند. هاشمی گفت: من وقتی راهپیمایی بزرگ لندن را دیدم، اول بابت خیلی از رفقای خودم غبطه خوردم که مردمان کشور های غربی متوجه مظلومیت فلسطین شدند، ولی همکارانم نه. از طرفی، خوشحال شدم که همه دنیا متوجه ظلم به غزه شدند و هنوز ...
اینجا خانه ما| ماست جشن تولد قاطی قیمه یلدا!
که به عشق او اسم شان را انتخاب کرده بودیم، بی هدیه و تم و با تزییناتی که به اسم آن معصوم انجام می شود. مقداد جشن تولد رایج را دوست ندارد، چون خوشش نمی آید که بچه در تمام مدت یک شب مرکز همه توجه ها باشد؛ بی دلیل و بهانه، خروارها کادو بگیرد و هیچ وسیله ای باقی نماند که نداشته باشد و در طول سال برای یک هدف تربیتی، انگیزه رسیدن به آن را داشته باشد؛ سطح انتظارش از برنامه آنقدر بالا برود که ...
سرقت 12 فقره گوشی همراه با اسلحه فقط برای هیجان!
فیلم ها دست به سرقت های مسلحانه زدید؟ شاید خنده دار باشد، اما دقیقا دیدن این فیلم ها مرا وسوسه کرد. صبح تا شب با گوشی به دیدن کلیپ های دزدی و سرقت مسلحانه مشغول بودم. وقتی می دیدم مردم با دیدن اسلحه یا چاقوی دزدان وحشت می کنند و از ترس جان شان تسلیم می شوند، وسوسه شدم که با این شیوه و شگرد سرقت کنم. دیدن فیلم ها که دلیلی برای سرقت نمی شود. علت اصلی که باعث شد سرقت کنید چه بود ...
آشنایی با امام خمینی(ره) همزمان با واقعه 15 خرداد
مردم ریختیم روی گاری و بردیم بیمارستان بازرگان. همیشه قیافۀ او یادم بود و هیچ وقت قیافه اش یادم نرفت، چون خودم این صحنه را شاهد بودم. در روز 15 خرداد خیلی ماجراها اتفاق افتاد. رفتم سبزه میدان. یادم هست که رفتگرهای شهرداری با چنگک توی جنازه ها می زدند و بعد توی زباله ها می انداختند و می بردند. من خودم این صحنه را در ساعت هشت شب در سبزه میدان دیدم. بعد از 15 خرداد خفقان عجیبی را به وجود آوردند ...
در رسانه| امنیت معتادان و ناامنی محله
پشت این دیوار دودخورده، محله ای کم برخوردار از امکانات فرهنگی و ورزشی اما پر از نوجوانان و جوانان بااستعداد است که از حضور کارتن خواب ها ناامن شده است. اهالی محله خاتم الانبیا(ص) می گویند معتادان اینجا در مسیر رفتن به پاتوقشان که از خیابان های ثنایی، خادم الشریعه و محله خاتم الانبیا(ص) می گذرند، هر مدل زورگیری و کیف قاپی و سرقت و... را انجام می دهند. به گفته مردم از همه پاتوق های اطراف هم به اینجا می آیند، چون دیده اند که هیچ مسئولی از هیچ ارگانی چندان به این پل سر نمی زند و حالا این فضا مقر امنی برای معتادان متجاهر شده است که گاه تعدادشان به دویست نفر و بیشتر هم می رسد . ما به همراه مرتضی یعقوبی، مسئول کمپ ترک اعتیاد محله لشکر، حبیب و مصطفی و رضا که در این کمپ کار می کنند، به اینجا آمده ای ...
مردان متاهل گزینه های مورد علاقه ام برای رابطه بودند...
. *فکر می کردی شناسایی شوی؟ نه. چون از تلفن عمومی زنگ زده بودم. *می دانی جرمی که مرتکب شده ای تاوان دارد؟ من از دست پدر و مادر خودم عصبانی بودم و اشتباه کردم. این را می دانم. *از خانواده ات کسی هست که کمک کند؟ من کسی را ندارم و تک فرزند هستم، پدرم که معتاد است و مادرم هم ازدواج کرده. البته من با کسی هم تماس نگرفتم. *چرا تماس ...
پسر سارق: ای کاش پدرم مرا به زندان می انداخت
سالار به جرم سرقت چند قطعه طلا از خانه شهروندی بازداشت شده است. او برای سایت جنایی از زندگی اش می گوید. *سابقه داری؟ نه؛ اما این سرقت که به خاطرش بازداشت شدم، اولین سرقتم نبود. من دوبار دیگر هم سرقت کردم. *یعنی پلیس نتوانست تو را دستگیر کند؟ کسانی که از خانه شان سرقت کرده بودم از من شکایتی نکردند و فقط خواستند اموال سرقتی را برگردانم. *از کجا ...