سایر منابع:
سایر خبرها
خاله باهوش،خواهرزاده اش را طعمه قرار داد تا خواستگار شیاد را به دام بیندازد
به گزارش مردم سالاری آنلاین به نقل از خبر آنلاین، او اظهار داشت:چندبار تلفنی صحبت کردیم تا اینکه با هم قرار گذاشتیم. چون نخستین قرارمان بود طلاهای گران قیمتم را هم برداشتم و به سر قرار رفتم. محسن با یک خودروی بی ام دبلیو به سر قرار آمد و سوار ماشینش شدم. اما به بهانه تفریح مرا به منطقه ای خلوت برد و ناگهان چاقویی زیر گلویم قرار داد و همه طلا و جواهراتم را سرقت کرد. بعد درحالی که ماشین در حال حرکت ...
سرنوشت تلخ پسر گورستان خواب
طلاق را بر شناسنامه خودشان ثبت کردند. پدرم مردی نظامی بود. مادرم نیز در یکی از مراکز درمانی کار می کرد اما هرکدام حساب بانکی جداگانه ای داشتند و مادرم نمی خواست درآمدش را برای خرید زمینی هزینه کند که پدرم قصد داشت سند آن را به نام خودش بزند. من پدرم را انتخاب کردم و به همراه او به همدان رفتم. مدتی بعد پدرم با زن جوانی ازدواج کرد و صاحب یک فرزند دیگر شد اما من که با نامادری ...
انگیزه مبهم برای قتل فجیع فرزند
تازه از استرالیا به ایران آمده است. این زن گفت: پسرم ناگهانی گم شده است. من بیرون از خانه بودم، وقتی آمدم پسرم نبود. از پدرش سوال کردم گفت نمی داند سیاوش کجا رفته است. به تلفن پسرم هم زنگ زدم اما جواب نداد. تحقیقات ماموران نشان داد سیاوش و پدرش در خانه با هم بوده اند و تلفن همراه آنها بعد از گم شدن سیاوش یک جا آنتن داشته است. به همین دلیل پدر سیاوش بازداشت شد. هرچند مرد ...
خانواده 7 نفره در مراسم هنرمندان سرقت میکردند
بازداشت شده بود، به ناچار لب به اعتراف گشود و به سرقت های سریالی با همدستی اقوام نزدیکش اعتراف کرد. زن جوان گفت: من در خانواده ای بزرگ شدم که کمترین خلاف آنها همین جیب بری بود. راستش پدر و مادرم را درست و حسابی نمی دیدم برای اینکه آنها بیشتر عمرشان را در زندان به سر می بردند و من هم نزد اقوامی بودم که آنها هم خلافکار بودند. پدر و مادرم گاهی اوقات برای انجام کارهای خلافشان مرا با خود می بردند و من از ...
پسر 18 ساله در جگرکی پدرش مزاحم مادرش را کشت + جزییات
رفت و آمدهای ما اطلاع داشت در غیاب من و پدرم مقابل خانه مان رفته بود .او می خواست به زور وارد خانه شود و مادرم را دهد که مادرم با داد و فریاد از همسایه ها کمک گرفت و پژمان فرار کرد .من و پدرم از این ماجرا شوکه بودیم. به همین خاطر پدرم تهدید کرده بود اگر بار دیگرپژمان را مقابل خانه مان ببیند او را می کشد .تا اینکه مدتی بعد یکی از هم محله ای ها به مغازه جگرکی آمد و گفت پژمان پشیمان است و قصد دارد به ...
اجاره خودروهای لوکس برای خواستگاری شیطانی از زنان و دختران در تهران + گفتگو
خوب است. بعد از جلب اعتماد، از آنها اطلاعات می گرفتم. اگر تنها زندگی می کردند که سرقت کار سختی نبود با آنها قرار می گذاشتم و به محلی خلوت رفته و پس از بستن دست و پایشان، کلید خانه و وسایل با ارزشی را که همراه داشتند سرقت می کردم. بعد راهی خانه هایشان شده و اقدام به سرقت وسایل با ارزش خانه شان می کردم. اگرهم با خانواده شان زندگی می کردند، صبر می کردم تا خانواده شان به مسافرت یا میهمانی بروند و ...
سرقت به خاطر هیجان!
به گزارش اینتیتر به نقل از اعتماد، سارق، سوار بر موتوسیکلت با اسلحه ای که تهیه کرده بود، صبح های زود طعمه های خود را در خیابان های خلوت مرکز تهران شناسایی و گوشی آنان را سرقت می کرد. این سارق مسلح یک روز در میان به خیابان ها و کوچه ها می رفت و طعمه های خود را که فقط مردان بودند، زیرنظر می گرفت و سپس گوشی آن ها را می دزدید. ترفند عجیب موبایل قاپ نابغه برای اخاذی با افزایش ...
عمرا اگه می دونستید این بازیگر معروف داماد شاه قاجار است ؟!
...:سعی می کردم فعالیتم را در عرصه تئاتر دور از چشم پدرم انجام دهم، بعدها هم که برای اجرای نمایش های رادیویی، پایم به تلویزیون باز شد، سعی کردم این کار را از خانواده ام مخفی کنم، اما یکی از دوستان پدر به گوش او رساند که من در رادیو نمایش اجرا کردم و همین موضوع باعث شد که پدرم مرا از خانه بیرون کند!او مدام به من می گفت که برایت آرزو دارم و نمی خواهم مطرب شوی...، بعد از یک ماه با وساطت اقوام به خانه ...
بازداشت معتادانی که به یک ساختمان نیمه کاره خسارت میلیاردی زدند
همدستانش نیز معتاد هستند. متهمان این پرونده پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی روانه دادسرا شدند. موضوع تأمل برانگیز در این سرقت، اینجاست که این افراد خسارت میلیاردی به ساختمان وارد کرده بودند، درحالی که هرآنچه از تأسیسات سرقت می کردند به ضایعاتی ها به مبلغی کمتر از 20 میلیون تومان می فروختند. موضوعی که نشان می دهد آن ها فقط برای تأمین پول مواد مخدرشان دست به این اقدام می زده اند. اما اگر مالکان این پروژه در حال احداث از نگهبان مطمئن استفاده می کردند و در صورت استفاده از کارگران غیربومی حواسشان بیشتر به این کارگران بود، دچار این خسارت هنگفت نمی شدند. ...
قصه گویی در ازای نان و پنیر
کرده بودم. در آشپزخانه متروکی که داشتیم سینما درست کردم. خواهرم هم بلیت ها را می فروخت. بچه ها می آمدند و بلیت می خریدند. اجرا که تمام می شد بچه ها به خانه هایشان می رفتند اما پس از مدتی خانواده ها دم خانه ما می آمدند به اعتراض اینکه حمید پول بچه هایمان را گرفته است و بچه ها الان گریه می کنند. من هم پول هایشان را پس می دادم. در واقع هدف اصلی ام این بود که فُرم واقعی سینما رعایت شود و بچه ها برای ...
برای دفاع از خودم او را کشتم
دادم اما او توجهی به حرف هایم نمی کرد و آخرین بار وقتی بحث مان شد به من حمله کرد و قصد داشت تا جانم را بگیرد که من هم برای دفاع از خودم با پتک به سرش زدم. اگر او را نمی زدم مرا کشته بود. قاضی از متهم پرسید چرا بعد از فوت پسرت او را مثله کردی؟ متهم جواب داد: بعد از این اتفاق حالم خیلی بد بود و فقط می خواستم جسدش را از خانه بیرون ببرم و دفن کنم اما از آنجایی که خانه مان ویلایی است ترسیدم همسایه ها متوجه ماجرا شوند به همین دلیل ناچار شدم او را مثله کنم. حالا هم از اتفاقی که افتاده شرمنده و پشیمان هستم. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند. انتهای پیام/ ...
قتل پس از سفر غیرقانونی 4 جوان به ترکیه / گفتم به خواهرت نظر ندارم
پولی نداشتم. وی در ادامه به اختلاف دیگرش با مقتول اشاره کرد و گفت: در این میان من چند باری به خواهر رحمان پیام داده بودم و او متوجه این موضوع شده بود به همین خاطر وقتی آخرین بار با هم دعوا کردیم او از این کارم ناراحت شده و کینه به دل گرفته بود. با اینکه به او گفتم نظری به خواهرت ندارم و فقط به خاطر مسائل مربوط به کارمان به او پیام دادم او قبول نمی کرد و مدعی بود خیانت کرده ام. ...
گمنام شصت ویک هنوز هم بی نشان است
به گزارش عصر امروز گاهی اوقات نوه ها گذشته ها را نمی بینند، اما به خوبی روایتگر بی تابی ها، انتظارها و غم های پدربزرگ و مادربزرگشان هستند، روایت امروز ما درباره کسی است که بعد از هشت سال جنگ تحمیلی به دنیا آمده و در همان دوران کودکی و نوجوانی اش به خوبی معنی انتظار را از جدپدری اش یاد گرفته است، با ما همراه باشید تا روایتگر یک انتظار نافرجام از زبان نوه خانواده به نام احسان باشیم که حالا خودش پدر ...
به یاد اولین معلم ورزش نی ریز
عمران دارد و دخترش هم خانه دار است. به دلیل عمل قلبی که داشته، هر صبح پیاده روی و ورزش می کند. او می گوید: نی ریز را خیلی دوست دارم و افتخار می کنم که نی ریزی هستم. من این را در مراسم خواستگاری خود در کرج هم اعلام کردم و خودم را گم نکردم. پدرم لاری و مادرم یزدی است. من در نی ریز به دنیا آمدم و باعث افتخارم است که اولین شهید نی ریز، خواهرم صفا حقیقی است. او خودش را اولین دبیر ورزش نی ریز می داند. البته ظاهراً مرحوم محمدجواد زهری هم معلم ورزش بوده، معلم ورزشی که به گفته او تحصیلات ورزشی نداشته است. ...
روزگاری شهید شدند که هنوز نام مدافعان حرم برسرزبان ها نبود
آنقدر با من صحبت کرد که راضی شدم. غلامعلی می گفت: من فقط برای بحث خدمات دهی و پشتیبانی می روم. ما را برای جنگ نمی برند و به ما اجازه رویارویی با دشمن را نمی دهند. اما دو شب مانده به رفتنش، به من گفت: عزیزم دعا کن که من شهید شوم! همین یک جمله کافی بود تا حالم را دگرگون کند. این همه سال او به مأموریت می رفت، حرف از شهادت هم می زد و من هم می گفتم تو مأموریت می روی، شهادت شهادت هم می گویی، اما ...
شکافتن سر جوان 20 ساله برای دزدیدن گوشی+ فیلم
8 صبح روز جمعه بود همان نزدیک آموزشگاه؛ داشتم از خیابان رد می شدم یک موتوری آمد و گوشی ام را زد و رفت؛ تا مدتها هر هفته جمعه می آمدم تا دوباره سارقان را ببینم... گوشی ام پر از مطالب درسی و فایل های آموزشی بود. * زورگیری با گاز و قمه؛ اعتراف سارقان به 100 فقره! بعد از پایان گفت وگو با متهمان، سرهنگ گودرز داوری رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی پایتخت در جمع خبرنگاران به جزئیات پرونده ...
آن ها کار می کنند؛ دلالان می خورند!
را نشان می دهد: مادرم که مرد، برادرهایم خانه را فروختند و من در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار شدم و چون دختر کوچک خانواده بودم هر روز میهمان یکی شان بودم همان جا بود که شوهرم دادند. دوزنده روکش مبل بود. با سه چهار میلیون تومان، خانه ای کرایه کردیم. کار و بارش بد نبود اما نمی دانم چه شد که گرفتار اعتیاد شد. زن ادامه می دهد: اول تفریحی می کشید اما بعد مصرفش زیاد شد؛ اگر جهنم را دیده باشی ...
جنایت هولناک در باغ شهریار / مرد جوان بخاطر 5 میلیون تومان دوستش را کشت و جسد را آتش زد
در باغ دفن کردم .چند ساعت بعد سگی را هم روی جسد او دفن کردم تا اگر کسی به ماجرا پی برد فکر کند جسد کشف شده متعلق به حیوان بوده است و راز قتل پنهان باقی بماند. وی ادامه داد: من هر هفته بر سر مزار دوستم می رفتم و برایش فاتحه می خواندم .تا اینکه بعد از یک ماه بازداشت شدم. با اظهارات این مرد بقایای جسد در حالی در باغ شهریار کشف شد که پلیس اثری از سر وی به دست نیاورد . ...
پسردایی ام تعرض می کرد، او را کشتم
من بزرگ شده بودم و توانستم از خودم مراقبت کنم. متهم گفت: روز حادثه به محض اینکه پدرم از در باغ بیرون رفت روزبه به سمت من آمد و خواسته شرم آوری را مطرح کرد. ما جر و بحث کردیم و من که به شدت عصبانی بودم با چاقو او را زدم. در آن لحظه به هیچ چیز فکر نمی کردم و اصلاً رفتارم دست خودم نبود. ضمن اینکه مشروب هم خورده بودم و مست بودم. من دایی ام را دوست داشتم حتی روزبه را که پسردایی ام بود دوست ...
شهیدی که حر مدافعان حرم نام گرفت
اینکه من شهید شدم شما این آهنگ را در مراسم ختم من بگذارید. و ما آن آهنگ را در مراسم یادبود و ختمش گذاشتیم. همیشه هر وقت زنگ در خانه را می زد می گفت : اون پسر خوشکله کیه ، داره نیسان آبی ، به همه بدهکاره، اون اومده . و مادرم وقتی صدایش را می شنید انگار زندگی اش و روزش تازه شروع شده است. با شادمانی به استقبالش می رفت. قبل از رفتن به سوریه از همه اهل محل حلالیت طلبید ، می گفت شاید ...
درباره نویسنده ای که با هزینه شخصی، کاری بزرگ برای بچه های یکی از محلات قم انجام داده است/ کلبه کاغذی ...
نخستین بار با بچه های حاشیه شهر قم آشنا شده و واقعاً شگفت زده شدم. بچه هایی که با آن ها کار می کردم برخلاف بسیاری از بچه های دیگری که قبلاً برای آن ها کلاس داستان نویسی برگزار کرده بودم و یا به واسطه کتاب هایم با آن ها دیدار داشتم با ذوق و شوقی خاص از کلاس هایی که برگزار می شد استقبال می کردند. نکته جالب درباره بچه ها این بود آن ها به واسطه نوع زندگی و وضعیت خانوادگی، تقریباً هیچ بهانه ای برای خوشحال ...
تازه داماد تهرانی غیرتی شد و مرد جوان را در خانه مجردی خواهرزنش کشت / زنم همیشه آنجا بود! + جزییات
خواهرش است. وقتی گوشی را بررسی کردم، متوجه شدم مردی غریبه بارها با او تماس گرفته است. وقتی از همسرم درباره تماس های مرد غریبه توضیح خواستم مدعی شد او دوست خواهرش است. برای اینکه موضوع حل شود به همسرم گفتم دیگر حق نداری به خانه خواهرت بروی اما او توجهی به حرف هایم نمی کرد و بازهم به آنجا می رفت و تا دیروقت در آنجا می ماند. آخرین بار وقتی همسرم به خانه برگشت آنقدر عصبانی بودم که با او دعوا کردم. ...
ارتباط نامشروع در پارک شهر !
دختر 25 ساله ای گفت: از روزی که به خاطر دارم همواره شاهد درگیری و قهر و آشتی های پدر و مادرم بودم به طوری که دیگر این رفتارها برای من و تنها برادرم عادی شده بود. پدرم اعتیاد شدیدی به مصرف مواد مخدر و الکل داشت تا جایی که همیشه بطری مشروبات الکلی او در یخچال منزل خودنمایی می کرد و من هم بر اثر کنجکاوی گاهی به بطری مشروب و گاهی به سیگار و شیره اش دستبرد می زدم مدتی بعد برادر کوچکم نیز با من همراه ...
در رسانه| امنیت معتادان و ناامنی محله
هستم و چون با خانواده ام زندگی می کنم، دلم نمی خواهد دیگر به آن ها آسیب بزنم. خودم هم خسته ام. به خدا گفته ام یا من را از روی زمین بردار یا خوبم کن. البته فقط به شرطی ترک می کنم که ما را در کمپ ها سیاه و کبود نکنند و شغل هم بدهند . فکر می کنند ما بی کس وکار هستیم . دکتر که چشم می چرخاند تا سراغ بقیه برود، حبیب را درمیان معتادهایی که حالا بیشترشان اعتماد کرده و برگشته اند، می بینم. برای یکی از ...
جزئیات تازه از قتل فجیع مادر گوینده اخبار
فراری در هتلی در گروتن اقامت دارد. بدین ترتیب چهارشنبه گذشته پلیس راهی آنجا شد و او را بازداشت کرد. شاون در بازجویی های پلیسی ابتدا خود را بیگناه نشان داد اما بعد به قتل اعتراف کرد و گفت: من چند سالی اتاقی را در خانه مقتول اجاره کرده بودم، اما از اواخر سال 2022 اجاره ام را پرداخت نکرده بودم، این موضوعی بود که بارها بر سر آن با صاحبخانه ام دعوایم شده بود. در آخرین باری که در مورد این ...
قاتل 17 ساله: قصد سرقت داشتم
ردی از قاتل پیدا نکردند. چون متهم پلاک موتورش را مخدوش کرده بود و شاهدان حادثه هم هیچ نشانی از او نداشتند. دوربین ها فقط صحنه درگیری مرگبار را ثبت کرده بودند که پسر جوانی با چهره ای تار به پیمان نزدیک می شود و در درگیری او را با ضربه چاقویی به قتل می رساند و با سرقت تلفن همراهش از محل می گریزد. 15 ماه بعد چند روز قبل در حالی 15 ماه و 17 روز از حادثه مرگبار گذشته و پرونده قتل ...
رسولی: اگر 10 درصد امکانات حدادی را داشتم طلای المپیک می گرفتم
بود ولی چون تغییرات در فدراسیون رخ داد کارها نیمه تمام ماند. مبینی هم آمد ما مجبور به توضیح بودیم که حتی او هم گفت به تمام قول های داده شده عمل خواهد کرد اما همه انها فقط در حد حرف بود. رسولی در واکنش به اینکه پدرش همیشه حامی او بوده گفت: طبیعی است که پدرم هم از این اتفاق ناراحت شد و حتی پیشنهاد کرد به خانه برگردم و تنها تمرین کنم و حتی به من توصیه کرد که مصاحبه هم نکنم. امیدم به مسئولان ...
روایتی از شب یلدای مخالفان شاه در نیویورک
بین رفیع زاده و دکتر مرتضی محیط صورت گرفت، دکتر محیط می گفت کار او تقریبا تمام است و خیال دارد به ایران برگردد و تا چند ماه دیگر به ایران خواهد رفت و دیگر لزومی ندارد در آمریکا بماند. از او سوال شد فکر نمی کنی تو را اذیت بکنند و مزاحمت تولید کنند؟ دکتر محیط گفت: نه! به چند دلیل. اول اینکه مخالف در آن مملکت زیاد است، اگر قرار باشد همه مخالفین را بازداشت کنند، زندان بسیار بزرگی لازم دارد. دوم اینکه ...
این زورگیران خشن زن و مرد برایشان فرقی نداشت / برای سرقت دست به قمه می شدند + فیلم گفتگو و عکس
موتورسیکلت شدم اول اهمیت ندادن اما یکدفعه یک پسر ریز نقش به سمتم حمله کرد قمه اش را در آورد و دستش را به سمت گردنم برد و زنجیر طلای گردم را کشید با چاقو به من ضربه ای زد و سوار موتور شد و فرار کرد. این شاکی که به شدت از ناحیه سر مجروح شده بود پدرش را به نمایندگی خودش به آگاهی فرستاده بود او از روز حادثه گفت: پسرم برای رفتن به دانشگاه از خانه خارج شد و بعد از نیم ساعت زنگ در خانه را زد وارد ...