سایر خبرها
حماسه ماندگار گلستانی ها؛ جهاد تمام نشده است
خبرگزاری فارس گلستان- پریسا مسعودی: امروز مردم شهرستان دارالمومنین گرگان در سالروز حماسه نهم دی با برپایی اجتماعی باشکوه در مصلی وحدت برای بار دیگر با با آرمان های بلند انقلاب تجدید میثاق کردند. پیروجوان، زن و مرد آمده بودند تا در کنار هم شعار وحدت سردهند و با حضور خود دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را چون همیشه دست خالی و ناامید برگردانند. همان گونه که امام جمعه گرگان امروز بیان ...
خیال ایستادن پشت آن تریبون!
کوچه اشکبوس وارد شوید. یاد یادداشتی می افتم که چند ساعتی پیش از این دیدار، درباره دیدار رهبری و مردم کرمان و خوزستان منتشر شد؛ تیترش این بود: مردی در خیابان کشوردوست با این تعبیر که: چه تلفیق جالبی شده اینکه رهبر مملکت مان خانه اش توی کوچه ای است به اسم شهید کشوردوست . پیش خودم می گویم: روزی کلمات هرکس را روی شاخ برگ درختان مسیرش چیده اند. ممکن است من هم از اسم اشکبوس، روزی نوشتن داشته باشم؟ ...
اینجا خانه ما| پیچیدن یاد حاج قاسم در محله
گروه زندگی: این روایت جریان زندگی است، زندگی در خانه ما. منتظر نشسته بودم تا ببینم سه نفری چطوری از در وارد می شوند، شنگول و پرانرژی یا با لب و لوچه آویزان. مقداد 10 تا پوستر تصویر حاج قاسم خریده بود. دم غروب از راه که رسید گفت: هرکی می خواد با من بیاد، زود لباس بپوشه . سجاد فوری گفت: اگه علی بیاد، منم میام . علی که مثل همیشه از سریش بازی های سجاد حرصش درآمده بود گفت: اصلا ...
مردم ایران در 9 دی 1388 انقلاب اسلامی را بیمه کردند
و ترکیبی علاوه بر تضعیف باورهای دینی مردم و دلسرد کردن آنها نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی از الگو و احتمال فراگیری جهانی مکتب اسلام سیاسی در مبارزه با نظام سلطه پیشگیری کند که این مهم را مردم و آزادی خواهان باید به خوبی واقف باشند. عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی همچنین با گرامیداشت ایام سالگرد شهادت سردار دل ها، حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و نیز تسلیت و تبریک شهادت سردار سیدرضی ...
ناگفته هایی درباره حاج قاسم سلیمانی از زبان خواهرش
روزه برمی گردم. حاجی به سوریه رفت، همان سه روز شد، مادرم از دنیا رفت. مادرمان را در سردخانه بافت گذاشتیم. از دفترش در تهران زنگ زده بودند که آقا می گوید: بیا گفته بود: کارم تمام نشده، نمی توانم بیایم. گفته بودند: نه؛ حتماً باید برگردی. همان شب برای قنات ملک آمد. خیلی برای مادر و پدرم احترام قائل بود. بارها خودم شاهد بودم که کف پای مادر ما را می بوسید. توصیه حاج قاسم به خواهرانش ...
نجات دختر فراری توسط سردار ایرانی/ احترام عراقی ها به فرمانده شهید مدافع حرم
، ما را هم با خودش می برد و در محلی با هزینه خودش، از ما پذیرایی می کرد که در کنارش باشیم و آخر شب با هم برگردیم. همین رفتارها و علاقه او به بودن در کنار هم باعث می شد دخترهایم هم به چنین پدری افتخار کنند. حق مردم حق مردم برایش خیلی مهم بود. یک بار که از فرودگاه به خانه رسیدیم و قفل مجتمع مسکونی مان را عوض کرده بودند و ما کلید جدید را نداشتیم، چون دیر وقت بود، حاج حمید نگذاشت ...
خانم جلسه ای به بازار نشر آمد
شان دیده اند. زن تراز انقلاب اسلامی می تواند زنی باشد در دل روستایی که با چند بچه قدونیم قد، کنار تنور، برای جبهه ها نان می پزد. می تواند زنی باشد که به خواست خدا فرزندی ندارد؛ اما عرصه تکلیف را رها نمی کند و با راه اندازی مکتب یا مدرسه ای، کمر به تربیت فرزندان جامعه پیرامونش می بندد. می تواند زنی باشد که در کنار همسرداری و تربیت فرزندان، خودش و جامعه اش را هم به خاطر دارد و غیره تاریخ ...
روایتی از تشییع باشکوه پیکر مطهر شهید گمنام در فولاد اکسین خوزستان
دل را که باز کنی فوج فوج ملائکه را می بینی که چه گونه بر این پیکر مطهر طواف می کنند ... جوانی کنار پرچم روی زمین نشسته است، ابروان گره خورده اش از تابش نور به هم دوخته شده اند و چشم هایش در سکوتی مبهم به نقطه ای خیره مانده است؛ گویی حُزنی شیرین به کام همه نشسته و دل های خسته شان را در یک حال و هوای واحد به انتظار نشانده است. مهمانان زیادی در محوطه ی شرکت صنایع فولاد اکسین خوزستان ...
مادر شهید مسیحی: رهبر انقلاب به خانه مان آمدند، محبت مان به دل همه افتاد
ت بر سینه می گذاشت و می گفت: هر کاری داشتید، فقط به خودم بگویید. باور کن همه کار های مراسم شهادت روبرت را هم همین حاج آقا داودی و اهالی محله انجام دادند. صبح که از خواب بلند شدم، سر تا سر کوچه را گل گذاشته بودند... شهید آشوری روبرت لازار آلفرد هم حرف های مادر را با یک خاطره خاص، تکمیل کرد: هیچ وقت یادم نمی رود؛ بچه محل ها در کلیسا برای شهادت روبرت، سینه زنی راه انداخت ...
ناصر حجازی و جنجال پاداش جام جهانی
به گزارش "ورزش سه"، بعد از گذشت یک سال، همچنان ماجرای پاداش بازیکنان تیم ملی برای حضور در جام جهانی 2022 قطر سوژه ای داغ در ورزش ایران است و تقریبا هر روز اظهارنظری تازه، به جنجال ها حول آن دامن می زند. اما ماجرای پاداش حضور در جام جهانی موضوعی نیست که تنها به این جام جهانی منحصر شود، بلکه دقیقا از اولین حضور ایران در جام جهانی در سال 1978، بازیکنان و فدراسیون با آن درگیر بودند و در دوره های بعدی نیز ...
درد دل های زنانه از اتاق زایمان تا آلودگی هوا در خانه پدری
ترین مهمان آقا را بشناسید برمی گردم چشم می دوزم به همان ستونی که صدای نوزاد را همان حوالی شنیده بودم. در سیل جمعیت چند قدمی نزدیک تر می شوم. مادر نوزاد 24 تا 25 ساله به نظر می رسد حالا می توان دلیل گریه های نوزاد را تشخیص داد. مقنعه مشکی مادر گله به گله سفید شده از شیرهایی که نوزاد بالا آورده است می توان دل درد روزهای اول را تشخیص داد. نوزاد آرام گرفته و پتو پیچ خوابش برده. می پرسم نوزادت ...
رضا عنایتی : برای بازی مقابل استقلال هیجان زده هستیم
لحاظ فنی بالاتر ببریم. وی افزود: در هفته های گذشته فوتبال روی خوش خود را به ما نشان نداد و با وجود بازی هایی که انجام دادیم، نتیجه ای که باید را نگرفتیم. در هر 4 بازی که در خدمت باشگاه پیکان بودم، همه کارشناسان اذعان دارند به کمترین حق خود رسیدیم و این خاصیت کار با بازیکنان جوانان است و نمی توان کاری کرد. باید تجربه کسب کنند و شرایط بازی را باید به بهترین شکل به سود خود تغییر ...
قتل هولناک دختر بچه 6 ساله پس از ناپدید شدن / قاتل نادیا کوچولو کیست؟ + عکس
به گزارش رکنا، پدر نادیا می گفت: دخترم حوالی ساعت 13 و پیش از پهن شدن سفره ناهار، برای شستن دست هایش به حیاط خانه رفت که دیگر برنگشت. ما همه جا را دنبال او گشتیم اما ردی از دخترم به دست نیامد و نمی دانیم چه بلایی بر سرش آمده است. با اظهارات این مرد، تحقیقات برای یافتن دختربچه آغاز شد تا اینکه یک روز بعد جسد بی جان و او در گودالی در زمین های خالی حوالی خانه شان پیدا شد. با حضور پلیس در ...
عنایتی: با بازیکنان جوان نمی شود کار کرد
پرمهره است و باید با تمام تمرکز در طول 90 دقیقه کار کنیم تا بتوانیم با نتیجه گرفتن، شرایط خود را در جدول بهتر کنیم. احساس می کنم فردا تماشاگران و افرادی که پای تلویزیون نشسته اند، بازی خوبی می بینند. نتیجه با خدا است و فقط تلاش می کنیم. عنایتی درخصوص خطرناک ترین بازیکن استقلال، توضیح داد: استقلال در کل تیم خطرناکی است و نمی توانیم یک نفر خاص را در نظر بگیریم. بازیکن تاثیرگذار در همه تیم ...
بزرگ ترین افشاگری های کتاب های خاطرات سلبریتی های هالیوودی در سال 2023
تابناک با تو – سال 2023 مملوء از افشاگری های جنجالی سلبریتی های هالیوودی در کتاب های خاطرات شان بود. پرفروش ترین آن ها، کتاب خاطرات بریتنی اسپیرز به نام زن درون من به طور حتم در صدر تمام کتاب های خاطرات منتشر شده از ستاره های هالیوودی در سال 2023 قرار دارد و حاوی افشاگری [...]
تراژدی پیراهن گشاد!
حریف بدهیم بازنده شدیم، چون روح بازیکنان در زمین حضور نداشت! نمی دانم بازیکنان من چطور می تواننند بیرون بروند خودم هم خجالت می کشم بیرون بروم. چون گل خوردیم قصد داشتیم تلافی کنیم و با سه مهاجم بازی کردیم، اما بازیکنی که به میدان رفت 10 متر هم ندوید. شوت زن و دریبل زن نیستید؟ اشکالی ندارد، اما دویدن را که دیگر بلدید! انگار در پارک هستند یا با خانواده به سیزده بدر رفته اند. بازیکنی داریم که این فصل ...
گفتگو با پلیسی که مامور خرید انسولین پیرزن 80 ساله شد
مأمور که برای حفاظت از جان مردم به صحنه رفته بود در اثر به اصطلاح شادی گذرای چند جوان بینایی اش را از دست داد و جانباز شد. جو سنگین می شود...مجتبی از مخاطرات کارش می گوید: از اینکه پلیس بودن یعنی اینکه غیرتمند باشی، مقتدر باشی و اینکه درد مردم را درد خودت بدانی. می پرسم در ماموریت ها تا به حال زخمی شده ای، کتک هم خورده ای؟ سر تکان می دهد و می گوید: پلیس بودن اصلاً ...
خدا کند کسی شبیه نیما نباشد!
.... به نظرتان چرا این کار آنقدر دیده شد؟ این کار جدید و ترکیبی از تخیل، رئال، موسیقی و رنگ است و برخلاف تفکری که همیشه دنبال سبک های امتحان پس داده شده است، من فکر می کنم مردم کارهای جدید را بیشتر می پسندند. یک دلیل دیگر هم این است که مگه تموم عمر چند تا بهاره خیلی شبیه جهان بینی و فلسفه زندگی آقای صحت و یک کار دلی و مصداق این است سخن که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند . به عنوان ...
حاج قاسم خودش را نوکر اهالی این کوچه می دانست
شهید برای ما تعریف کند. خیلی خوب بود، بدی نداشت، با خدا بود، نماز را به وقت خودش می خواند، گریه می کرد و همیشه می گفت: پدر و مادرم هیچ کسی را به غیر از ما ندارند، مراقب شان باشید.خودش هم کمک رسان همه بود . با شیطنت می پرسم، حاج خانم! شهید توی کارهای خانه به شما کمک می کرد، پاسخ می دهد: من اینجا غریب بودم، کسی را نداشتم، کمک دستِ من بود، خیلی زحمتکش بود . فوزیه خانم 15 سال از ...
از ام البنین ها بپرسید چرا هنوز شهید می آورند...
می بست، انگار داشت در آسمان ها سیر می کرد. اما هرچقدر علی خوشحال بود، غم و غصه دست از دل من بر نمی داشت. تعارف نداشتم؛ دلم به رفتنش رضا نبود. آخه بچه 16ساله را چه به جبهه و جنگ؟ هرچه تلاش کردم منصرفش کنم، نشد که نشد. هرچه گفتم نرو، هنوز برای تو زوده، هرچه گفتم جنگ که تموم نمی شه، حداقل صبر کن وقت سربازیت که شد، اون موقع برو، هرچه گفتم اگه هدفت خدمت کردنه، بمون و به پدر پیرت خدمت کن، به گوشش نرفت ...
یک داستان کاملا واقعی!
چاقوکش نوجوان را گرفته بودند و زنگ زده بودند به پدرهای شان. بگذریم از این که پدرها هرکدام خودشان یکی در میان زبان شان خوش نمی چرخید و چاقوکش اصلی بچه طلاق بود. بگذریم که پسرعمویی که به این دو پول داده بود فرار کرده بود و بگذریم از این که پدرش فراریش داده بود. بگذریم از این که مادر پسری که قرار بود چاقو بخورد ترس داشت که اگر حقش را بخواهد دفعه دیگر توسط خانواده چاقوکش ها همه شان کشته شوند و من نقش به ...
علی خطیر: 2 باشگاه همه را مسخره کردند/ مگر از اورتون 10 امتیاز کم نشد؟/ سپاهان فقط 1000 میلیارد در نقل ...
باشد قیمت بازیکن پایین بیاید، خود عرضه تقاضا باعث می شود این اتفاق رقم بخورد. قبلا هم سقف قرارداد گذاشتیم و ماشین و میلگرد می دادند. الان هم هوادار متمول و شرکت و کارگزار داریم. 1000 را برای دور زدن قانون پیدا می کنند. حرف شما کاملا درست است. شما بر مبنای تجربه و اتفاقات قبلی فوتبال کشور همان ابتدا گفتید مطمئنا قابل اجرا نیست. چون به ضعف مدیران ما در اجرا واقف بودید. من استقلال را با 880 ...
راز گریه کردن وزیر آموزش و پرورش چه بود؟
و پرورش دنبال من دور حوض می دویدند هرچه تلاش کردند نتوانستند من را بگیرند که ناگهان متوقف می شوند. بعدها پدر برای من تعریف کردند وقتی من دنبال شما می دویدم یک مرتبه جرقه ای به ذهنم زد که خدایا من از پس بچه خودم برنمی آیم اگر تو کمک و مدد نکنی چطور از پس تربیت 11 میلیون دانش آموز که زیر دست من هستند بربیایم، وقتی این فکر به ذهن مرحوم ابوی خطور می کند متوقف می شوند و شروع می کنند به گریه ...
همراه با یک جست وجوگر نور؛ شرط اول تفحص، عاشقی است
منطقه باران باریده بود و مسیر گل بود و زمین شرایط خوبی نداشت، به راننده گفتم: بچه ها را سوار کن و بیا من پیاده می آیم، به من که رسیدید، سوار می شوم، همین که راه می رفتم یک مرتبه اسم امام حسین (ع) را آوردم، بی اختیار اشک از چشم هایم جاری شد، گفتم یا حسین (ع) من به شما متوسل شدم، چند نوبت هم است که شهید پیدا نکرده ایم و دست ما به شهید نرسیده است، شما اگر سالار شهیدان هستید خودتان کاری کنید، همین طور ...
داخل خانه و زندگی الهه رضایی را دیده اید+ عکس
خوای تهیه کنی یا فراهم کنی باز به بن بست می رسی، خب آدم عصبی می شه. اگه ممنوع التصویر می شدین؟ کار نمی کردم. اگه مجری نبودین چکاره می شدین؟ یه زمونی خیلی درسخون بودم و داروسازی رو خیلی دوست داشتم. دوست داشتین جای شخصیت دیگه ای باشین؟ نه. کودکی هاتون چی؟ نه هیچ وقت. شما یه جور الگو هم بودین برای بچه ...
امتحان زمستونی
محمد رضا شبانی در ضمیمه آفتاب مهتاب امروز روزنامه اطلاعات نوشت: آن شب من و بقیه ی بچه های کلاسِ چهارمِ ب تا صبح بیدار بودیم و چشممان به آسمان بود، آسمان گرفته بود و بوی برف می داد اما خبری از برف نبود، خانم بهاری معلممان، تنها معلم مدرسه بود که در عمرش، حتی یک روز هم نشده [...]
کاش می توانستم به دوران نوجوانی برگردم
بچه هایم دخالت نمی کنم حتی اگر آن مسأله، ازدواج آنها باشد. من معتقد هستم که خودتان باید انتخاب کنید و من صرفا برای شما تحقیق می کنم تا اگر شخص مقابل شما مشکلی نداشته باشد، موردی ندارد و مبارک تان. کدام نقش مادر بودن به دل تان بیشتر نشسته و به خودتان نزدیک بوده؟ من در هر فیلمی خودم هستم و همیشه سعی می کنم از جان و دل برای کار خود مایه بگذارم. در صحنه دیدار با تابوت فرزندم در فیلم ...
جام جم
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد فیلم و موسیقی و برنامه تقاضا می کرد مشکل خویش بَرِ حاج رضا بردم دوش کو به اقساط کلان حل معما می کرد دیدمش خرم و خندان چک و اسناد به دست واندر آن برگه و اوراق تماشا می کرد عاقبت جام جمی را بخریدم با قسط گر چه قسطش کمرم را خم و دولا می کرد بردمش خانه و دادم به زن و بچه ی خویش ...
روایتی از ام البنین های عصر حاضر/ مادرانه هایی از جنس ایمان
به گزارش خبرگزاری پردیسان آنلاین، همه کارت های دعوتشان را به دست گرفته اند و داخل صف ها ایستاده اند تا نوبت بازرسی شان فرارسد، نگاهم به قاب عکسی که بالا گرفته است، گره می خورد. یاد شب قبل و خواندن نماز مغرب و عشا در امام زاده ای در میانه راه افتاده ام، در حال صحبت با همین قاب عکس بود، من را که دید، گفت: هرجا برم بچه هامو با خودم می برم، روضه، هیئت، راهپیمایی... گفتم شون فردا دارم می ...
عطر ریخته در اصفهان اثر زایگارنیکیِ اصفهان کد خبر: 907495 / دیروز, 15:27 / فرهنگ و هنر / یادداشت
باران رفیق بود با کاشی ها. خورشید یواشکی شاه عباس را می دید. همه ی نقش جهان شده بود اسب و چوگان. دل تنگی هم بود؟ به حتم بود. پیر در نقش جهان زیاد نبود. پیر، مرشد و مراد وظیفه ی شان آرام کردن آدم های دل تنگ بود. در جست وجوی پیر بودم. به داخل مسجد رفتم. لهجه های مسافران طعم داشت. ساز شده بودند آدم ها. تار بود از خراسان. کمانچه بود از لرستان. دف بود از کردستان. دمام بود از خوزستان ...