بنز صفر کیلومتر برای بچه های یتیم خانه!
سایر منابع:
سایر خبرها
ولایت پذیری شهید حتی در سینه خیز رفتن
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا ، حسین اسکندرلو از رزمندگان و فرماندهانی بود که رجزخوانی هایش، ولایت پذیری اش را در میان بچه های گردان زبانزد کرده بود. او در آغاز 25 سالگی، درست یک روز بعد از روز تولدش به شهادت رسید، دیروز روز تولدش بود و امروز روز شهادتش. حسین اسکندرلو، 12 اردیبهشت سال 1341 در خانواده ای پارسا و مستضعف در جنوب تهران متولد شد، دوران تحصیل را تا مقطع دیپلم با هوش و ...
جزئیات ترور رامین یکتاپرست توسط اسرائیل در تهران/ رامین یکتاپرست عضو سپاه قدس بود؟/ عکس
برنامه ریزی برای اقدام علیه یهودیان در آلمان را داشته است. چند ماه پیش واشنگتن پست و نشریه تلگراف مدعی شده بودند، یکتاپرست برای حمله به مراکز یهودیان در آلمان برنامه ریزی کرده است. رامین یکتاپرست 37 ساله و شهروند دوتابعیتی ایرانی آلمانی بود که در محافل و کلوب های موسیقی راک و کلوب موتور سیکلت سواری فعالیت می کرد. روز 27 آبان 1401، یک شهروند ایرانی آلمانی به نام بابک به خاطر ...
گپ و گفت با میراث دار سنت پرورش اسب یورقه در مهدی آباد| ما که هرچه بردیم، با رفقا خوردیم
.... الان ما یک جادادی (جای پیش بینی شده/ ظرفیت) نداریم برای مسابقه. مجبوریم کنار زمین، کنار راه، کنار ماشین و موتور، اسبمان را هیِ کنیم. چند ماه قبل، بچه یکی رفت زیر ماشین. چند هفته قبل، یکی خورد به موتور، دستش شکست. همین مسابقات چهل سال است که برگزار می شود. خب، بیایند برای همین مسابقه ها یک جایی درست کنند. زمین خدا بسیار است. جایی را بگیرند و بگویند این ملک برای شما عشق بازها! ما هم ...
جزئیات ترور رامین یکتاپرست توسط اسرائیل در تهران
برای اقدام علیه یهودیان در آلمان را داشته است. چند ماه پیش واشنگتن پست و نشریه تلگراف مدعی شده بودند، یکتاپرست برای حمله به مراکز یهودیان در آلمان برنامه ریزی کرده است. رامین یکتاپرست 37 ساله و شهروند دوتابعیتی ایرانی آلمانی بود که در محافل و کلوب های موسیقی راک و کلوب موتور سیکلت سواری فعالیت می کرد. روز 27 آبان 1401، یک شهروند ایرانی آلمانی به نام بابک به خاطر پرتاپ کوکتل ...
نمی توانیم نداریم
جا بود که شما روش آموزشی را به وجود آوردید که بچه های بی سواد را در عرض 15 روز با مهارت خواندن و نوشتن به خانه بفرستد! ماجرای شکل گیری این روش و نحوه آموزشش به چه صورت بود؟ عمو خیاط: بله. من در این دوران که برای سوادآموزی با بچه ها در ارتباط بودم، خیلی به حفره های خالی فکر می کردم. در نهایت به سراغ نقاط ضعف این ماجرا رفتم و بررسی کردم که چرا آموزش زبان فارسی برای بی سوادها مشکل است ...
گزارش خواندنی لوموند از روستای احمدی نژاد | پسرعموی محمود عاقل روستاست
های برنج و قوطی های روغن نشسته اند، گوش شان به حرف های علی شاه حسین است و سرشان را تکان می دهند. این جا همه، احمد، پدر رییس جمهور را می شناسند. او هم قبل از این که از این جا برود و آهنگر شود، در این روستا بقالی داشت. محمود، وقتی از این روستا رفت، خیلی جوان بود و از آن به بعد فقط برای مراسم های فامیلی به این جا می آمد. اما محمود کوچک چگونه بود؟ خیلی جدی و کوشا. او ...
کارگر فرودگاه مشهد و پاکدستی به رسم همسایگی
و حیران می پرسم یعنی هر روز مسیر فرودگاه تا منزل را با موتور تردد می کنید؟ می گوید: بله 45 دقیقه طول می کشد اما بعد گذشت سا ل ها طی کردن این مسیر برایم عادی شده است. لقمه حرام؟ این رسم همسایگی نیست بالاخره سوالی که از ابتدای گفت وگو در ذهنم بود را می پرسم: چرا پول را برای خودتان برنداشتید؟ مرد میانسال مشهدی از جایش بلند می شود، رو به حرم امام مهربانی ها می ایستد، دستش را به ...
من عاشق معلمی و بچه ها هستم/ خیلی از معلمان در کنار شغل معلمی شغل دوم دارند
در پی درس نیستند و می گویند دوست داریم آزاد باشیم و یا موتور سواری کنیم و مشکلات خانوادگی نیز دارند و نمی شود سخت گرفت یا کاری کرد. -بارها شده که پدر دانش آموز تماس گرفته که اگر نمره نیاورد دیگر در خانه راهش نمی دهم و یا ... دانش آموز شاید چند ساعت در مدرسه بین دوستان خود و معلمانش به تحصیل می پردازد و نمی شود توقع داشت همه چیز را به روش آموزش یا معلم خوب و بد ربط داد زیرا بقیه روز را در ...
درآمد 150میلیونی مالخری وسوسه کننده است
خودت را معرفی کن محمود 54 ساله هستم. چرا دستگیر شدی؟ به خاطر خرید اموال مسروقه از سارقان. سابقه داری؟ بله. خودم چندبار به اتهام سرقت دستگیر شدم و حالا که سنم بالا رفته کار مالخری می کنم. چه چیزی سرقت می کردی؟ اول از خانه ها سرقت می کردم، ولی بعد از چند بار دستگیری پیشانی سفید شده بودم و پلیس خیلی زود سراغم می آمد. به همین خاطر سراغ روش ...
فرمانده ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود
حیدریه به نام گلبوی کدکن بود و هشت بچه قد و نیم قد یعنی سه دختر و پنچ پسر داشت. ولی چه زمان قبل انقلاب و بعد از انقلاب این توفیق را داشت که در فعالیت های انقلابی شرکت کند. با شروع جنگ هم که بارها به جبهه رفت. ما بیشتر عید نوروزها پدرمان را نمی دیدیم. همیشه به مدت های طولانی در جبهه می ماند. خودم فرزند اول خانواده و متولد بهمن 1348 هستم. من آن زمان شهادت پدرم 15 ساله بودم و خواهر کوچکم (زینب) سه ماهه ...
زنی که کودکان بازمانده از تحصیل را نجات می دهد
تشکیل داده بود و در هر سال تحصیلی دانش آموزانی که به زیارت امام رضا نرفته بودند را پیدا می کرد. بعد هم چند نفری پول روی هم می گذاشتند تا تعدادی از آنها را به همراه خانواده به مشهد بفرستند. اگر می دید کسی بین بچه ها رنگ و ر ویش پریده یا خبردار می شد یکی از دانش آموزهایش شرایط خوبی در خانه ندارد، سراغش می رفت و تا آنجا که می توانست کمکش می کرد. تا اینکه سر و کله کرونا پیدا می شود و مشکلات ...
یادی از غلامرضا صدیق غریب، معلم فرهیخته مشهدی| شاعری که غریب نبود
شعر بگوید. وقتی پدرش به رحمت خدا رفت او در مغازه یکی از خویشاوندانش کار می کرد. بعد از فوت پدر به جای آنکه فامیل بیشتر هوایش را داشته باشند به او گفتند: حالا که پدرت مرده برو کار دیگری پیدا کن و طردش کردند. غلامرضا دل شکسته به خانه برگشت. مادر که چهره درهم دلبندش را دید او هم دلش ریخت. متوجه شد که چه بر سرش آمده. یک روز به او گفت: مادرجان یک بار دیگر برو و ازشان بخواه تا به تو کاری ...
نکونام: سر کسانی باید پایین باشد که مردم آنها را می شناسند/ سقف را رعایت کردیم و گریه مان درآمد، سرمان ...
بود اما توان ما همین قدر بود و توان رقابت با تیم های مدعی رانداشتیم. امسال بچه های من خوب کا رکردند و تمرکز ما برای دو بازی داخل خانه است و هر چه قسمت باشد و خدا بخواهد همان می شود. او درباره موقعیت های کم تعداد استقلال در این بازی گفت: تراکتور تیم کوچکی نیست و نیمکت خوبی دارد و این طور نبود که سوار بازی باشیم و 10-15 موقعیت داشته باشیم. آن ها ما را کنترل کردند و به خاطر عدم خلاقیت در ...
خبرنگاری که معلم شد
هایم را بیاورم . گفتم: خب پدرت کجاست؟ لبخند زد و گفت: پدرم شیراز است، اصلاً خانه نیست. مادرم هم با عمو و پدربزرگم که با ما زندگی می کنند، دعوایش شد و رفت قهر . بعدها فهمیدم پدرش مدتی در کمپ ترک اعتیاد بوده است. یک روز با دمپایی آمد مدرسه. همه بچه ها دورش جمع شده بودند. زنگ تفریح صدایش کردم. سرش را پایین انداخت و آرام گفت: خانم با عجله آمدم مدرسه، برای همین دمپایی ...
دبیر فرهنگ و هنر
راحتی باشد. بعضی وقت ها همین طور که در راهم، قربان صدقه خدا می روم. در حینی که باعجله از مدرسه به خانه برمی گردیم، سریع غذا می خورم، لباس می پوشم و تک تک دنبال بچه ها می روم تا به جلسه برسیم. قربان صدقه اش می روم که به جسم و روحم توان داده. این طور نیست که همیشه با خوشی همراه باشد. یک شب دو مادر هم زمان تماس گرفتند که بچه هایمان فرار کرده اند یا مثلا در گفت وگو با دانش آموزی، به مشکلات خانوادگی اش ...
خانه موزه ای در تهران که نماد عقل و عشق است
...، آیت الله طالقانی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، دکتر علی شریعتی و بسیاری از روحانیون و شخصیت های دیگر. خانه در دو طبقه بنا شده است که در طبقه اول دست نوشته ها و وسایل شخصی شهید مطهری و در طبقه دوم کتاب های آن شهید به نمایش درآمده است. طبقه پایین شامل یک حال و پذیرایی بزرگ است که پس از بازسازی حالت نگارخانه گرفته است. نشان از خانه روحانی ندارد. اما برای اینکه زندگی استاد با تصاویر و ...
مروری بر نقش آفرینی های ریما رامین فر و امیر جعفری مقابل هم در سینما و تلویزیون به بهانه پخش جنگل آسفالت
هاست درگیر اختلاف اند و دور از هم زندگی می کنند. سیمین در یک بنگاه خیریه کار می کند و ایرج به دنبال مفت خری و قاچاق و ... است. با این حال پسر و دخترشان، بیشتر از اینکه به سمت سیمین کشیده شوند، به ایرج علاقه دارند. تا جایی که دخترشان حتی دلش نمی خواهد مادرش را ببیند. طبق چیزی که از زبان ایرج میشنویم سیمین بچه ها را از خانه بیرون کرده و شواهد هم همین را نشان می دهد. با گم شدن پسرشان امیر و ...
کلاس این آقا معلم در مدرسه تشکیل نمی شود
درسی درباره بازار، خرید، مصرف، تولید و توزیع داشتند. برای توضیح این درس یک ساعت در روستا گشت زدیم. به نانوایی سر زدیم و درباره اهمیت قرار دادن نان در کیسه پارچه ای از نانوای قدیمی روستا نکاتی را یاد گرفتند. بعد از آن به مغازه کاک خدارحم سر زدیم و درباره آداب خرید صحبت کردیم. دقایقی هم با دستفروش دوره گرد گذراندیم و درباره احترام به مشاغل نکاتی را گفتم و دست آخر هم به کتابخانه روستا سر زدیم و راه و ...
شهیدی که شاهد ترور رهبر انقلاب بود
دوستانش او را حسین صدا می زدند. رو کرد به من و گفت مامان! بچه ها من را حسین صدا می زنند. حسین اسم قشنگی است. نام حسین را دوست داشت حتی در نامه هایش هم نام خود را حسین می نوشت. پس از شهادتش هم زمانی که دوستانش می خواهند از او یاد کنند با نام حسین او را می شناسند. داریوش نماز شبش ترک نمی شد. آخرین شب حضورش در خانه هم از باقی شب ها مستثنی نبود. روز اعزام تصمیم داشتم او را تا مسجد محل بدرقه کنم ...
این آدم ها، آن دنیا را جذاب تر از این دنیا کرده اند
عمرانی و مهران مدیری آغاز کرده بود. او در برنامه های خنده بازار ، محله گل و بلبل و سریال بچه محل هم ایفای نقش کرد. شهریور سال گذشته بود که آرش از میان ما رفت. مردی که همیشه می خندید و می خنداند. عسل بدیعی حضور موفق عسل بدیعی در فیلم بودن یا نبودن کیانوش عیاری به حدی تأثیرگذار بود که تمامی اهالی سینما معتقد بودند که یک ستاره جدید در سینما ظهور کرده است. او برای دست های آلوده نیز تا ...
اتفاقی معلم نشدم
...، اشاره کردم اما بعد از انقلاب بهانه و فرصتی شد که بیشترین و بابرنامه ترین سفرها را به این استان داشته باشم. یعنی توفیقی حاصل شد که با جمعی از شعرا و نویسندگان کودک و نوجوان 10 تا 15 سالی به جز سال هایی که در ایران نبودم به طور متوالی و در هر سال یک هفته کامل به سیستان و بلوچستان برویم. برنامه هم این بود که برای بچه های شهرهای مختلف، برنامه های شعرخوانی و قصه گویی داشتیم. ضمن این که در این ...
سریال حریم سلطان آبروی من را برد/ خانم ها می گویند خوش تیپ هستم!
حرف های علی پروین همواره جذاب است و شنیدنی. سلطان پرسپولیس بهار سال 1392 در مصاحبه ای جذاب با عادل فردوسی پور حرف های بسیار خاصی را بر زبان آورد که خبرورزشی یازدهم اردیبهشت همان سال آن را پوشش داد. با هم چکیده حرف های علی آقا را می خوانیم:
ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطه ای بی فرجام
مدعی شد قتلی مرتکب نشده است. او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راه پله پایش لیز خورد و روی پله ها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم. انکارهای آرمان فایده ای برای او نداشت، با اینکه او در زمان قتل چند روز تا 18سالگی زمان داشت و هنوز به 18سالگی نرسیده بود، در دادگاه محاکمه و ...
شیشه عمر دو جانبه
، اما پرسپولیس هم تیمی نیست که به همین راحتی در خانه باج بدهد. مدافع عنوان قهرمانی بعد از کنار رفتن از جام حذفی تشنه تر از قبل به دنبال قهرمانی در لیگ است و این موضوع که در زمان شروع بازی آنها نتیجه دیدار استقلال هم مشخص شده، شاید یک مزیت باشد. همان قدر که نبرد تبریز برای آبی های پایتخت دشوار است، در تهران هم قرار نیست اوسمار شب راحتی داشته باشد. ژوزه مورایس پس از حواشی اخیر و گرویدن به اسلام، بیش ...
شهیدی که سرنوشتش با پاییز عجین شد
رود و اعلام می کند که چند دقیقه پیش با یکی از مردم آبادی تماسی گرفته شده و گفته اند که چند نفر از رزمندگان دهنویی و حسین آبادی شهید شدند. یاد رسول می افتم و دلم می ریزد. دست بچه ها را می گیرم و تا رسیدن به خانه پدرم صدبار جان می دهم. به خانه داشی که می رسم، در را فشار می دهم. داشی روی بالکن ایستاده است. با دیدن سگرمه های درهم کشیده اش لرزه بیشتری به جانم می افتد. می خواهم بپرسم چه شده ...
ناطور شب به بازار کتاب آمد
انداخت با او روبه رو می شد. آن روز صبح کمی اطراف چرخید، می دانست که قرار بود لاباته بیاید تا چند سطل را لحیم کند. وقتی دوست قدیمی اش قدم زنان وارد پارکینگ شد به سمتش رفت. توماس زیاد خوشش نمی آمد غیرمستقیم حرف بزند. نشر کامک اخیراً این کتاب را در 483 صفحه و با قیمت 389 هزار تومان عرضه کرده است. ...
مشهد در کنار کنارک | روایت خدمت نیرو های شهرداری مشهد برای کمک به سیل زدگان در سیستان و بلوچستان
رفته و مسدود شده بودند و خانه ها بدتر از آن ها. جاده را با خاک های تازه که هر روز از معدن می آوریم، هموار کردیم و آب خانه ها را هم با پمپ تخلیه. شاید این حرف ها که می زنم اغراق باشد و باورتان نشود ساعت 4 بامداد زنگ بیدارباش ما را می زنند و بعد از نماز کارمان را شروع می کنیم و تا نیمه های شب مشغولیم؛ تا ساعت 11، 12 و گاهی اوقات هم تا یک نیمه شب. ما هم آدمیزادیم و حرف درستی نیست اگر بگویم ...
هنوز جاده چندین روستای سیستان و بلوچستان بر اثر سیل مسدود است/مردم سیل زده:چند هفته است گرسنه ایم
اسفند ماه. دور تا دور خانه و روستای ما سیلاب بود؛ برای رفت و آمد باید سوار قایق می شدیم. چند ساعت قبل از انتخابات، چند نفر از فرمانداری با قایق صندوق رای آوردند و بعد از رای گیری، صندوق را با قایق بردند و در این دو ماه، این تنها دفعه ای بود که آدم های دولتی به روستای ما آمدند. روستای ریمدان 26 کیلومتر تا مرز پاکستان فاصله دارد و فضیله می گوید در این دو ماه، نه از هلال احمر و نه از سپاه و ...
خاطرات خاک خورده صحنه
برای ژاله قرار بود در مراسم بزرگداشت اکبر زنجانپور، ژاله علو بازیگر مطرح سینما و تلویزیون، حضور داشته باشد و از او هم تقدیر شود اما علو در پیامی صوتی ضمن عذرخواهی از حاضران گفت که به دلیل کسالت، نتوانسته در کنار دوستان و همکارانش حضور داشته باشد. او عنوان کرد که در رادیو نمایش های بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سال ها هنوز به خوبی از آنها یاد می شود. او در پایان شعری از سروده های خودش را خواند.سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کا ...
معلمی که 17 دختر و 13 پسر معنوی دارد
وادار می کند برای دقایقی هم که شده، چشم از شهر بگیرد و به تماشای آسمانِ آبیِ روستا بسپارد. زنگ تفریح به صدا در می آید و بچه ها به حیاط می آیند. سراغ یوسف را می گیریم. او را در کلاس، در حالی که دارد با چند دانش آموز راجع به درس صحبت می کند می یابیم و گفتگو آغاز می شود. ماه رمضان سال 1390، زمانی که می خواست در مراسم شب قدر مصلی اردبیل شرکت کند، چشمش به میزی افتاد که سرشار از ...