سایر منابع:
سایر خبرها
شبح نویسنده پولانسکی آخر هفته به خانه هایتان می آید
آمده است: الینا دختربچه ای است که پدرش را به تازگی از دست داده و خانواده فقیری دارد. او که تحت فشار روانی است با معلمش خانم هولم، که بداخلاق و سختگیر است سرناسازگاری دارد. روزی الینا به باتلاقی که قبلا پدرش به آنجا می رفته، می رود و در اثر بی توجهی درون باتلاق می افتد، مادر و آقای معلم به کمک الینا آمده و او را نجات می دهند و ... فیلم تلویزیونی سفر به کارگردانی روح الله فخرو، جمعه 29 ...
بگذارید یک دل سیر گریه کند محمد/ بنا را محبوبه اش کشت
آورد که یک سفر یلخی اش به ایران برای دیدن مادرش، پاگیرش کرد. بوی کشتی را که شنید و آدمک ها را که دید و رفقای قدیمی را که بغل کرد، اصلا پایش گیر کرد و ماندگار شد. ممرضا طالقانی فقط گفت برو یک نگاه به کشتی ها بینداز و او دیگر محبوبه قدیمی اش را پیدا کرد. محبوبه ای که او را از همه ویرانه ها و مرگ اندیشی ها نجات داد. 4- بگذارید یک دل سیر گریه کند محمد. او این بار از دست محبوبه اش نارو خورده ...
فیلم هایی که می توانید امروز و فردا تماشا کنید
...> ************************************* فیلم سینمایی الینا به کارگردانی کلاوس هارو، جمعه 29 مرداد ماه ساعت 09:00 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. در خلاصه داستان فیلم آمده است: الینا دختربچه ای است که پدرش را به تازگی از دست داده و خانواده فقیری دارد. او که تحت فشار روانی است با معلمش خانم هولم، که بداخلاق و سختگیر است سرناسازگاری دارد. روزی الینا به باتلاقی که قبلا پدرش به آنجا می رفته، می رود و در اثر بی ...
چهره خونین کودتای 28 مرداد 32 در میدان شهرداری گرگان
بود و بعد از انقلاب برگشت که رستوران بابا طاهر را در گرگان راه انداخت. او جزء حزب توده بود. اما من یادم هست که پدر او یعنی مرحوم آقا سید علی اکبر طاهری که از بزرگان بود و پسر عمه من می شود و شهردار بود خودش طرفدار مصدق بود. یعنی یک نوع دموکراسی نسبی در خانواده ها حاکم بود . چون آقای سید علی اکبر طاهری از بزرگان بود و طرفدار دکتر مصدق ، اما پسر بزرگش بیشتر با حزب توده ایها بود. خلاصه من ...
پارسا از من خواست تا بهانه ای جور کنم و به دیدنش بروم - او مرا به میهمانی مختلط برد
خوابگاه زندگی می کنم و پدرو مادر بیچاره و ساده دل من فکر می کنند دخترشون رو برای تحصیل فرستادن ولی خبر ندارن که چه گندی زده ام ومطمئنم اگر بفهمند سکته خواهند کرد. وی ادامه داد: دختر سر به راهی بودم و کاری به کسی نداشتم و سرم توی درس و کتاب بود . چند تا هم اتاقی هم داشتم که سرو گوششون می جنبید خیلی توگوشم خواندند که بابا چرا تو اینقدر پاستوریزه ای و عضو هیچ شبکه ای نیستی! هرچند اوایل زیر ...
شیرمرد دجیل از پیشکسوتان قرارگاه سری نصرت؛ از نقش کلیدی در فتح فاو تا ایجاد اختلاف بین النصره و داعش/ ...
گروه حماسه و مقاومت رجانیوز - کبری خدابخش: مرور زندگی برخی آدم ها، با تفکر همراه است، برخی با تاسف و سرزنش، برخی با تنفر، برخی با حسرت، برخی با غبطه، برخی با عبرت، برخی با تحسین و لبخند، برخی با اشک، اشکی از سر شوق و شاید آغشته به دلتنگی. خیلی از اوقات با مطالعه زندگی نامه شهدای گران قدر با خود می گوییم هر چند همیشه مدیون رشادت آنهاییم، اما فضای آن زمان و نیاز کشور به دفاع، حضور و شهادت آنها را می طلبیده است، اما گویا شهادت م ...
منتظری فکر می کرد جایگاهش از امام بین مردم بالاتر است/ نوار خاطراتش را از ابتدا تا آخر منتشر کنند
می داد اما نگران قتل بی گناهان نبود وقتی برادر داماد آقای منتظری یعنی مهدی هاشمی دو نفر افراد بیگناه را یک پدر و دو پسر را می کشد و در چاه می اندازد، آنجا می گوید اشتباه کرده و حالا یک اتفاقی افتاده است اما وقتی نوبت مجازات منافقین می رسد، ایشان وااسلاما سر می دهد بنابراین می توان گفت که آقای منتظری استقلال شخصی نداشته و همیشه آلت دست بوده است. *منتظری فکر می کرد جایگاهش از ...
شاگرد کلاس پنجم
می گویم: من واقعا از داشته هایم راضی نیستم؟ بعد سعی می کنم به داشته هایم فکر کنم. خنده ام می گیرد. چندثانیه بیشتر نمی گذرد که مطمئن می شوم راضی نبودن از داشته ها یک حرف بی اساس است. من آیدا را دارم و به خاطر همین بسیار خوشبختم. پدر و مادرم را دارم و بسیار هم از این داشته ام راضی ام. پدر و مادر آیدا، برادر و خواهر هایمان و بچه هایشان را دارم. مگر می شود با این همه داشته نایاب، ناراضی بود؟ بلند می شوم و با ذوق می گویم: من از پیر شدنم و بزرگ شدن ملیکا خیلی هم راضی ام . آیدا از ته دل می خندد. ...
حمید روحانی هم به فایل صوتی مرحوم منتظری واکنش نشان داد؛ او به شدت تحت تاثیر آقای ربانی شیرازی بود
نفر افراد بیگناه را یک پدر و دو پسر را می کشد و در چاه می اندازد، آنجا می گوید اشتباه کرده و حالا یک اتفاقی افتاده است اما وقتی نوبت مجازات منافقین می رسد، ایشان وا اسلاما سر می دهد بنابراین می توان گفت که آقای منتظری استقلال شخصی نداشته و همیشه آلت دست بوده است. *منتظری فکر می کرد جایگاهش از امام بین مردم بالاتر است دلیل حمایت آقای منتظری از محاربینی که حکم آنها مبتنی بر حکم ...
آخرین مکالمه بیسیمی محسن ذکر یا حسین بود
متولد مهر 90 است. زمانی که پدرش شهید شد دوسال بیشتر نداشت. شهید حیدری تقریباً از اولین شهدای مدافع حرم هستند، چطور شد که بحث سوریه رفتنشان پیش آمد؟ اگر یادتان باشد چند سال پیش دو اتوبوس از درجه داران سپاه به عنوان زائر به سوریه رفته بودند که یکی از اتوبوس ها به دست تروریست ها افتاد. آقا محسن آن روز با دادن این خبر به خانه آمد و داشتیم با هم صحبت می کردیم که ناگهان برگشت به من گفت شاید ...
اقدام زشت و ناجوانمردانه 4 جوان با دختر بیهوش
زندگی می کنم و پدرو مادر بیچاره و ساده دل من فکر می کنند دخترشون رو برای تحصیل فرستادن ولی خبر ندارن که چه گندی زده ام ومطمئنم اگر بفهمند سکته خواهند کرد. وی ادامه داد: دختر سر به راهی بودم و کاری به کسی نداشتم و سرم توی درس و کتاب بود . چند تا هم اتاقی هم داشتم که سرو گوششون می جنبید خیلی توگوشم خواندند که بابا چرا تو اینقدر پاستوریزه ای و عضو هیچ شبکه ای نیستی! هرچند اوایل زیر بار نرفتم ...
کارآفرینی با دست های خالی/ از زندگی در خیابان تا کارگاه صحافی
بیمارستان بستری می شود. حالا علاوه بر خرج حسین و اجاره خانه باید دست تنها هزینه های بیمارستان را هم تامین کند. همسرش دوباره به مواد مخدر روی آورده است و مریم که به دلیل بار جدید، دستور استراحت مطلق از پزشک دریافت کرده است، چند بار تصمیم میگرد فرزندش را سقط کند اما هر بار در آخرین دقایق پشیمان می شود. نازنین حالا 7 سال دارد و به اینجای صحبتهای مادر که می رسد گوشهایش سرخ می شود ...
بهائیت در عصر قاجار (2)
انجمن های مخفی نیز حضور فعالی داشتند که از این انجمن ها، می توان از انجمن ناصری نام برد که از زمان تشکیل آن توسط، کیخسرو جی و مانکجی لیمجی هاتریا، (17) بهائیان در آن عضویت داشتند. در این انجمن پروفسور جوانمرد که سمت منشی آن را به عهده داشت، نظام نامه انجمن را تنظیم و برای عبدالبهاء فرستاد. از دیگر بهائی های عضو این انجمن می توان به مستر خدابخش اشاره کرد که دو سال بعد از مشروطه به دست یک زرتشتی به ...
4 داستان کوتاه درباره زنان زیرزمین پایتخت
. باشه؛ حتما. تو چند سالته؟ مگه خبرنگاری؟ آره. 26. خیلی وقته میای مترو برای فروشندگی؟ یه ساله که میام. از اولم بدلیجات می فروختم. چی شد که اومدی مترو؟ یعنی جریان زندگی چطوری تو رو کشوند اینجا؟ لطفا از نگاه بالا به پایین با من حرف نزن. من بچه ی شهرستانم اما یه روز مثل تو بودم. من لیسانس کامپیوتر دارم و از خانواده ...
کری گرانت بازیگر درخشان تاریخ سینما جهان را بشناسید
خانه دار بود و پدرش در خشکشویی کار می کرد. پدر کری برای یافتن کار در ساوث همپتون خانه را ترک کرد و در آنجا همسر دیگری اختیار کرد و از او بچه دار شد. وقتی ده ساله بود، به گرانت گفتند که مادرش مرده در حالیکه واقعیت این بود که پدرش او را در آسایشگاه بستری کرده بود. گرانت که فکر می کرد مادرش فوت کرده از این قضیه بسیار غمگین و گوشه گیر شد، زیرا از سوی پدر نیز حمایت اندکی می دید. در ...
دو داستان به مناسبت سالروز بازگشت رزمندگان به وطن
یک بار، مادر صدایم بزند؛ من دستهایی کودکانه می خواستم که بر موی سرم چنگ بزند؛ من بچه ای می خواستم که شب و روز شیره جانم را بمکد و... من چیزی دیگر نمی خواستم و نمی خواهم پدر! شما که باید در این مدت هفت سال، مرا شناخته باشی؛ می دانی که من هرگز انتظاری از رضا نداشتم و هیچ وقت از مشکلات زندگی، دَم نزدم... پدر مهربانم! سراغ رضا را از من نگیرید که هیچ خبری از او ندارم! بعد از دادگاه آخر، برای ...
یک روز با فتاح و فقرا +تصاویر
کوچک بودن، اسباب و اثاثیه محقرش در نهایت سلیقه، چیده شده؛ می گویند 14 سال بعد از آنکه پدر مریم کلیه اش را پیوند زد، بر اثر یک سرماخوردگی ساده، کلیه هایش عفونت می کند و حالا مجبور است هفته ای 3 بار زیر دستگاه دیالیز بخوابد. زنش می گوید دیالیز، حسابی ضعیفش کرده و گوشت تنش را آب کرده؛ چروکیده اش کرده رگ های دستش متورم شده و از زیر پوستش مثل غده ای بزرگ، ورم کرده؛ این اواخر پوکی استخوانش هم شده قوز ...
بنیاد در آینه مطبوعات
در 15 سالگی شناسنامه اش را دریافت کرده است بنابراین عمر واقعی او 125 سال است. اگر چه حاج غلامرضا از سه سالگی پدر و مادر خود را از دست داده است اما با توجه به این که یک خانواده مذهبی داشت با ایمان و توکل به خداوند متعال به شغل کشاورزی و دامداری مشغول شد و سپس ازدواج کرد. او دارای چهار دختر و دو پسر است که یکی از پسرانش در دوران هشت سال دفاع مقدس در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. هم اکنون این پیرمرد ...
حرکت در جاده بندگی
تقوا یعنی گواهینامه بندگی در جاده زندگی. بندگی را به رانندگی در جاده زندگی معنا کردیم. گواهینامه اش تقواست. هرکس هم گواهینامه داشته باشد، آخر به مقصد می رسد. مرحله جاده صاف زندگی را گفتیم که دارایی های ماست. در جاده دارایی ، بخشی از دارایی ما که ما غم و غصه کم داریم. تقوا در جاده دارایی ها یعنی شکر نعمت. هرکس می خواهد بداند در دارایی هایش تقوا دارد یا نه، ببیند شکر نعمت دارد یا نه. شکر نعمت هم ...
شگردهای جدید گدایی در فضای مجازی
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : پریا کوچولوی 3 ساله دچار بیماری لاعلاجی شده و هر هفته برای زنده ماندن باید آمپولی بزند که از خارج وارد می شود. پدر پریا کارگر ساختمانی است و چندماهی می شود که بیکار است. متأسفانه آمپول های دخترک بینوا تمام شده و خانواده اش قادر به تهیه دارو نیستند و اگر تا آخر هفته آمپول را به پریا تزریق نکنند به کما می رود. پس از همه کسانی که می خواهند به این دخترک کمک ...
زمانی برای شکستن مرزهای طبقاتی
چطور با اردوهای جهادی آشنا شدید؟ اسلام پور: ازسال 91 عضو بسیج دانشجویی و با بچه هایی آشنا شدم که فعالیت های جهادی انجام می دادند. من هم که از قبل تجربه خدمت رسانی به مناطق محروم را داشتم به حضور در این اردوها راغب شدم. البته به علت مشغله کاری و محدودیت زمانی نمی توانم در بیش از دو اردو شرکت کنم، ولی هر زمان که مقدور باشد، حتما شرکت خواهم کرد. عبدالملکی: من و همسرم سال 92 با هم ازدواج کردیم و چون او در این اردوها شرکت می کرد ...
شکسپیر، چخوف، فیروز و دیگران
عسل عباسیان : حمید امجد، کارگردان و نمایش نامه نویس مطرح ایران پس از 12 سال، با اجرای نمایش سه خواهر و دیگران دیگر بار بر صحنه تئاتر شهر آمده و طرحی نو درانداخته است؛ نمایش نامه ای که او سال 93 نوشته و امروز آن را روی صحنه تالار اصلی برده است، شاید بدعتی تازه در جریان نمایش نامه نویسی ایران باشد؛ بدعتی که در آن مضامین، تم ها و حتی شخصیت پردازی چند نمایش نامه مهم تاریخ تئاتر جهان مانند سه خواهر و ...
ماجرای فرار دیکتاتور پیشین ایران
او رفته است و چاره ای ندارم غیر از اینکه از خدا بخواهم که مرا هم هر چه زود تر ببرد و از این زندگی رقت بار خلاص شوم. اکنون در حدود ده سال است که از این قلعه نتوانسته ام خارج شوم و از روی حقیقت از این زندگی سیر شده ام... گاه می شود که در روز چند کلمه هم صحبت نمی کنم... این است وضع زندگی اشخاصی که یک عقیده ای دارند و تسلیم هوا و هوس دیگران نمی شوند. اگرچه نارضایتی از حکومت پهلوی ریشه در سال ...
دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار
کاملا می شناسیمشون. پدرش پزشکه و مادرش هم متخصص زنان و زایمانه. خانواده اصیلی هستن. خب حالا چی می شه چند باری با هم برید بیرون تا بیشتر با هم آشنا بشید. اون چشمش تو رو گرفته و قصد ازدواج با تو رو داره. هر چه فکر کردم که چه طوری به مهسا بفهمانم که بابا من اونی نیستم که شماها فکر می کنین، عقلم به جایی نرسید! بالاخره قرار شد من و سامان توی کافی شاپ نزدیک دانشکده با هم ملاقات کنیم. ...
پنجمین کنگره شعر فرهنگیاران پاسدار برگزیدگان خود را شناخت
همراه بابا ! پدر،آن روزها خیلی جوان بود، نگاهش چون همیشه مهربان بود برای ما زیارت نامه می خواند، میان صحن، هنگام اذان بود ! مسافرخانه نزدیک حرم بود از آن جا،فاصله،بسیار کم بود من و لیلا بلد بودیم آن را میان ما وآقا،یک قدم بود محمد ازهمه کم سال تربود همیشه حرف بابا،گل پسر بود کنارمرقد آقا که می رفت به روی دست یا دوش پدر بود ...
طعم بادام
بدزدی ش؟ شاید فقط کافی بود که از پدرت خواهش کنی، اون هم بهت می دادش. اما من چیزی درباره ی پدرش نمی دانم. شاید سختگیر بوده. شاید هم دست و دلباز. پدر من آدم دست و دلبازی است. یکی از بزرگ ترین دست و دل بازی های او در خاطر من نه با طعم بادام که با مزه ی پسته گره خورده. سه ساله ام و تازه لوزه هایم را برداشته اند. گلویم خیلی دردر می کند. خیلی ها معتقدند باید به بچه هایی که لوزه هایشان را ...
تربیت کودکان، از دوسالگی جواب می دهد؟
تطبیق می دهند و در نتیجه در امر تربیت او توفیق های بیشتری عایدشان می شود. کودک دو ساله شما فرمانبردار خوبی است. این زمان مناسبترین زمان برای تربیت صحیح فرزند شماست لجبازی کودک دو سال و نیمه کودک در این سن، منفی باف، لجوج و سرسخت است. اگر مادر بخواهد با عجله لباس او را تنش کند، کودک فریاد می زند: خودم می خواهم بپوشم و اگر پدر به او بگوید: لباست را بپوش خواهد شنید که می ...
روایت مادرانه از 3 شهید و 2 جانباز بروجردی
... تابه حال دو بار به دیدار رهبر معظم انقلاب رفته است؛ یک دیدار عمومی و یک دیدار خصوصی، دراین باره می گوید: دوست دارم اگر قسمت شود و آقا از ما دعوت کنند بار دیگر به محضر ایشان بروم و به ایشان بگویم ما خانواده شهدا کسی نیست که درد و دلمان را به او بگوییم اگر هم بخواهیم نامه بدهیم به رهبر انقلاب معلوم نیست کی بررسی شود، حرف دل ما این است که به این اوضاع که باعث ناراحتی ما شده و مسئولان شهر هم این ...
چهره شکسته پدر و مادرم در لحظه دیدار شوکه ام کرد
که از غصه ریخته بود یک طرف ، هیچوقت لحظه ای که پدرم را دیدم و شوکی که آن لحظه به من وارد شد را فراموش نمی کنم هنوز که به یاد می آورم برایم سخت است. وی ادامه داد: بعد از گذشت دوماه موهای پدرش از همان قسمت هایی که ریزش پیدا کرده بود دوباره رشد کرد و پدر دوباره سرپا و شاداب شد. انتهای پیام/ ...
جنگ، رنج، دوری
همه دور و برش را گرفته بودند و سعی داشتند برایش سنگ تمام بگذارند. ما بچه بودیم و بزرگ ترهای ساکن منازل مسکونی منطقه هوایی مهرآباد آن روز نمی گذاشتند مثل هر روز دست همبازیمان را بگیریم و برویم به آتش سوزاندن. امیر آن روز در کانون توجه قرار گرفته بود و ما که از هیچ جا خبر نداشتیم کم کم داشتیم حسودی می کردیم. یکی از بچه ها خبر آورد که بابای امیر داره برمی گرده ، باباش مگه اسیر نبود؟ ، خب آره دیگه ...