سایر منابع:
سایر خبرها
روی سربرگ تمام صفحات دفترش می نوشت او می بیند
15 ساله را به شهادت برسانند. زینب کمایی سال 46 در آبادان متولد شد، با شروع جنگ تحمیلی در سال 59، به همراه خانواده مجبور به ترک شهر و دیار کودکی اش می شود و به طور اتفاقی شاهین شهر اصفهان را برای زندگی انتخاب می کنند. از خانواده 9 نفره آنها مهرداد، مهران، مهری و مینا در خوزستان می مانند تا بتوانند در جبهه فعالیت کنند و شهلا، زینب و شهرام به اتفاق پدر و مادر به شاهین شهر می آیند. مینا ...
از تحصیل در دانشگاه علامه طباطبایی تا شهادت هنگام نماز
داریم با شهید همت هم دانشگاهی بود. در ادامه زن عموی شهید درباره شهید قاسم اسلامیان امیری گفت: این شهید عزیز انس ویژه ای با قرآن کریم داشت و همیشه در خانه به بچه ها قرآن می آموخت. او معلم قرآن یکی از مدارس صالح آباد بود و پس از شهادت این مدرسه را به نامش مزین کردند. در هفته سه روز در منزل ما بود و چند روز هم به منزل خواهرش می رفت. همیشه ما را به نماز اول وقت و انس با قرآن توصیه می ...
نمی خواهم جا پای کسی بگذارم
ها دارد حاج آقا. از ابتدای مصاحبه لحن آرام و دلنشینش چاشنی لبخندهای گاه و بیگاهش است. هشت ساله بودم. تابستان مدرسه ها که تعطیل می شد. پدرم ما را می نشاند پای تشت نخ های رنگ شده. خدا رحمت کند پدرم را طرح نقشه های قدیمی را به من می داد که از روی آنها نقطه برچین کنم. گاهی هم کرک های رنگ شده را می ریختند در یک لگن بزرگ و ما آنها را پاچل می کردیم که دیگر رنگ پس ندهد. می خواستند ما را بسازند که با کار ...
من اولین زن استنداپ کمدین ایران هستم
. در هر هنری اولین بودن همواره ارزش خودش را داشته است و این اولین بودن برای مهسا ایرانیان با استنداپ کمدی گره خورده است. مهسا ایرانیان اولین زن استنداپ کمدین ایرانی سال هاست در این حوزه کار می کند و مخاطبان زیادی برای خودش دست و پا کرده است. ایرانیان متولد 20 تیر 1366 در شهر ری است. لیسانس تئاتر دارد و حالا فضای مجازی بستری شده که استنداپ هایش حسابی دیده شود. علاقه شما به تئاتر از کجا و ...
احوال ظالمان و نیکوکاران هنگام سکرات موت چگونه است؟
دارد از بدنم مفارقت می کند. به پسرم گفتم برو بچه ها را خبر کن بیایند. تا آمدند، دیدم نور چشمم رفت و به عالم دیگر منتقل شدم. در آن انتقال از من سؤال کردند چه آوردی؟ من هم شروع کردم به شمردن! مدرسه ساختم. مسجد رفتم. امام جماعت بودم. منبر رفتم. زندان رفتم و ... زیاد هم داشتم که بشمرم. کارهای زیادی کرده بودم. کتاب زیاد نوشته بودم، اما گفتند هیچ کدام از این ها ثبت نشده! گفتند می خواهی خودت را ببینی؟ گفتم ...
کارخانه ای که فقط افراد دارای سوء سابقه را استخدام می کند
ای بار نیامدم. بخشش را یاد گرفتم. یک روز عصر که روزنامه ها را فروخته بودیم و خوشحال از این که امشب شام داریم به خانه برمی گشتیم ، یک روز برفی سرد سال57 بود. مادرم تمام پول های مان را داد به آن خانم کولی که کنار خیابان نشسته بود و بچه اش را شیر می داد و بچه های دیگرش کنارش توی برف بودند. من مات و مبهوت مانده بودم که وای! هم سودمان و هم سرمایه مان رفت! بعد متوجه شدم که این یعنی بخشش. بخشش یعنی ...
کودکان کار، قربانیان آزار
و خنده هایش تمام نمی شود که می شود ساعت ها قربان صدقه اش رفت... نقاشی هایش از همه بهتر است، یک نقش قشنگ را یادگاری می دهد. رقیه 11ساله است و خواهر 15 ساله اش یک دختر دو ساله دارد. صغری که در خزانه دستمال می فروخته، می گوید: دستمال ها را 500 می خریم و هزارو 500 می فروشیم، کلی سود دارد اما کار سختی است... تعریف می کند که خانمی همیشه برایشان غذای گرم و کاپشن های نو می آورده؛ از همین فرشته ...
یادگارهای شهیدمان را پس ندادند
گوسفندی را که سرمایه زندگی مان بود، فروخت تا در کنار بچه داری، دردسر و مشغله دیگری نداشته باشم. خانم طوبی رمضانی می افزاید: روز اعزام آخر، شهید جور دیگرسر و صورت نوزاد را نوازش می کرد و با ما و تنها خواهرش فاطمه که اخیراً فوت کرده، خداحافظی کرد و رفت اما دو سه بار از سر کوچه برگشت و قنداقه خدیجه را به آغوش کشید. وی از خاطرات شهید نقل می کند: بعد از هر عملیاتی که از جبهه به ...
پدران کارگردان، فرزندان بازیگر
تمرکزش را بیشتر روی کار در زمینه گریم قرار داد. پسرش مورگان ایستوود نیز نقش های کوتاهی در فیلم های چالش برانگیز ( Changeling ) و دختر میلیون دلاری ( Million Dollar Baby ) داشت. کاترین ایستوود نیز همراه با خواهر ناتنی اش فرانچسکا ایستوود در فیلم پسران جرسی ( Jersey Boys ) حضور یافت. آلیسون ایستوود نیز نقش های کوتاهی در برخی از فیلم های پدرش مانند برانکو بیلی ( Bronco Billy )، نیمه شب در ...
تولد بعد از مرگ/ اینجا آسمان به رنگ زندگی است
مقابل اصرار برای امتحان مواد من بسیار مخالفت و مقاومت کرد تا اینکه از یکی از همسایه های منزل مسکونی خود که فروشنده بود، تهیه و برای امتحان مصرف کردم. مریم می گوید 5 سال به دور از نگاه پدر و برادرش مصرف کننده تریاک بود و در دو سال آخر هم کریستال و هم شبشه مصرف می کرد. هر زمان که آنها تذکری می دادند که اوضاع و احوال جسمی من مساعد نیست، با مخالفت من روبرو می شدند تا اینکه هفته قبل از مراجعه ...
جامعه شناس میلیاردری که جاسوس بود
احمد (پدر کاووس سید امامی) و فاطمه (اشرف الدوله) سید امامی است. بامزه اینکه نورالسلطنه، چون در دربار بزرگ شده بود، برایش صیغه اهمیتی نداشت. املاک مهمی داشتند [و خدمه زیاد]. هر خدمه زن که می آوردند به آقا محرم می شد. چون زن روشنفکری بود اول عموی مرا (دکتر احمد سید امامی) برای تحصیل به برلین فرستاد. بعد پدرم [صمد سید امامی] به بلژیک رفت و در بروکسل درس خواند. خود نورالسلطنه نیز ...
پیمانکار شرکت برق به دست پسرش کشته شد
؟ یک و نیم ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. در آن سال ها با مادربزرگم زندگی می کردم. وقتی هفت سال داشتم پدرم با نامادری ام ازدواج کرد. رابطه ات با نامادری ات چطور بود؟ من رابطه خوبی با او داشتم. وقتی خواهر و برادرناتنی ام به دنیا آمدند، رابطه ما بهتر شد. خواهر و برادر ناتنی ات چند سال دارند؟ خواهرم شش سال دارد و برادرم 13 ساله است. در ...
طلبه گیلانی که در کربلای پنج آسمانی شد
خواب بیدار و برای بچه ها صبحانه آماده می کرد و قبل از اینکه به مدرسه برود غذای ظهر بچه ها را نیز مهیا می کرد و با بودن قربانعلی بچه ها کمبود پدر و مادر را حس نمی کردند. قربانعلی تابستان ها که مدرسه تعطیل بود نیمی از روز را در منزل کنار بچه ها و نیمی دیگر را در مزرعه با کمک پدر و مادر می گذراند، مقطع ابتدایی را تا کلاس چهارم ابتدایی در همان روستا خواند و بعد به همراه خانواده در سال 1365 به ...
بازی کثیف زن برای شوهرش لو رفت
نیز به خاطر رفاقت با دوستان ناباب ترک تحصیل کرده ومعتاد Addicted شده بودند. هر دوی آن ها شیشه مصرف می کردند و به هنگام خماری همه زندگی ما را به هم می ریختند. وقتی پول تهیه مواد نداشتند، از نگاه کردن به چهره آن ها وحشت داشتم. برادرانم برای ترساندن پدر و مادرم و گرفتن پول وسایل منزل را می شکستند. آن ها حتی به جهیزیه خواهرم نیز که پس از طلاق به منزل پدرم آورده بود، رحم نمی کردند. من در ...
از زندگی خودم و خانوادهام شرمسارم
خواهر بزرگ تر و برادر کوچک ترم فقط شاهد جدل و دعواهای طولانی آنان بودیم و هیچ گاه طعم یک زندگی آرام را نچشیدیم. از سوی دیگر نیز مادرم که تک فرزند خانواده اش بود، به ولخرجی عادت داشت و به تمیز بودن منزل اهمیتی نمی داد. همین موارد باعث شد تا از نظر مادی در مضیقه قرار بگیریم به طوری که دیگر پرداخت اجاره منزل برای پدرم دشوار بود. به همین خاطر هم چند سال در منزل مادربزرگم زندگی کردیم اما اختلافات پدر و ...
فیلم های تلویزیون در تعطیلات/ پخش 171;دل شکسته187; و 171;بوسیدن روی ماه187;
...> در این فیلم، کوروش تهامی، لیلا بلوکات، علیرضا جلالی تبار و پویا امینی نقش آفرینی کرده اند. ************************************* فیلم تلویزیونی ستاره من به کارگردانی حسین سهیلی زاده، جمعه 27 بهمن ماه ساعت 8 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. خلاصه داستان فیلم از این قرار است که: پدر و مادر ستاره ی نه ساله، سال هاست که از یکدیگر جدا شده اند. ستاره با مادر زندگی می کند ...
اعترافات عاملان دو جنایت خانوادگی
ادامه متهم به نام جمشید تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: من و خواهرم در خانه پدری مان تنها زندگی می کردیم از مدت ها قبل به خواهرم جمیله ظنین شده و حتی با او سر این موضوع مشاجره کرده بودم. چند روز قبل هم بر سر همین مسئله با هم دعوا کردیم بعد از آن قهر بودیم و کاری به هم نداشتیم تا اینکه شب حادثه خواهرم نیمه شب به خانه بازگشت. من که از این رفتارهای او به شدت عصبانی بودم دلیل تأخیرش را پرسیدم که ...
از تهران تا شهرستان... / محمدرضا باقرپور
بازگشت پیروزمندانه صاحبخانه مقتدر از محل کار به منزل را تبریک عرض می کنیم. خلاصه دستت بازه و بسته به توانایی و هنرت! می تونی خیلی کارا انجام بدی؛ مثلا بچه ها و عیال محترمه مدیر را به مدرسه، دانشگاه و محل کارشون برسونی؛ تو می تونی دم در دستشویی، منتظر مدیر بمانی؛ در جاهایی که کفشاشو درمی آره و می ره تو، تا بیرون می آد، می تونی کفشاشو محافظت کنی و حتی برای کفشای مدیر واکس بزنی. فرد چاپلوس در ...
اعترافات عاملان 2 جنایت خانوادگی
خانه پدری مان تنها زندگی می کردیم از مدت ها قبل به خواهرم جمیله ظنین شده و حتی با او سر این موضوع مشاجره کرده بودم. چند روز قبل هم بر سر همین مسئله با هم دعوا کردیم بعد از آن قهر بودیم و کاری به هم نداشتیم تا اینکه شب حادثه خواهرم نیمه شب به خانه بازگشت. من که از این رفتارهای او به شدت عصبانی بودم دلیل تأخیرش را پرسیدم که جواب داد کارهایش به من ربطی ندارد. همین حرف باعث شد دوباره مشاجره شروع شود ...
آخرین استقبال/ بازگشت پیکر 3 دریانورد شهید سانچی پس از 40 روز
بود که تازه متوجه این مصیبت بزرگ شدیم. او در ادامه صحبت هایش می گوید: یسنا دختر مجید هنوز خیلی کوچک است. 4 سال بیشتر ندارد. برایش سخت است که در این سن و سال پدرش را از دست بدهد. همسر برادرم هم حال و روز خوبی ندارد. از لحظه شنیدن این خبر تا الان که 40 روز می گذرد، فقط اشک می ریزد و گاهی حالش بد می شود. پدرم هم که خودش مریض است و در این مدت حالش بدتر هم شده؛ پیش از این حادثه عمل باز قلب ...
نقشه کثیف خواهر شوهر برای عروس/شوهردومم من را در شرایط بدی دید و ..!
خاطر همین پسرم گرسنه به مدرسه می رفت و گرسنه هم بر می گشت.به غیر از تخم مرغ و یک تکه نان خشک و ماست ساده چیز دیگری نداشتم که به پسرم بدهم و تنها خوراک اعیانی ما بادمجان و تن ماهی بود که هر چند وقت یک بار مصرف می کردیم. زمانی که مدرسه از پسرم می خواست برای گرفتن کارنامه اش به آن جا بروم او به بهانه های مختلف و به دروغ به مدیر مدرسه می گفت که من سر کار یا در شهرستان هستم و نمی توانم به مدرسه بروم. حتی ...
دختر دبیرستانی که به لانه شیطان یک جوان پناه برد و ..!
این که روز بعد در مسیر مدرسه پسر غریبه سر راهم سبز شد و برای مدتی با هم همکلام شدیم. نمی دانم چرا خیلی زود به او اعتماد کردم . او به من قول داد که بعد از مدتی برقراری رابطه پنهانی برای بهتر شناختن یکدیگر به خواستگاری ام خواهد آمد. مدتی ماجرا به این منوال گذشت تا این که پسر غریبه روزی با من تماس گرفت و گفت که به خانه اش بروم و برای زندگی مان تصمیم بگیریم. اول دودل شدم اما او ...
در 57 شخصیت یافتم
علیه باطل اعزام شد و سرانجام در تاریخ 21 دی ماه 65 در شلمچه، بر اثر اصابت ترکش مجروح شد. وی را به بیمارستان اهواز و از آن جا به بیمارستان قائم (عج) انتقال دادند. اما شدت جراحات وارده آن قدر زیاد بود که بعد از 32 روز بستری شدن در بیمارستان، در تاریخ 24 بهمن ماه سال 65 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش پس از تشییع در گلزار شهدای دامغان به خاک سپرده شد. وصیت نامه شهید علیرضا شامانی ...
رد شنی تانک ارتش روی پیکر مادرم مانده بود
تشییع ایشان شرکت داشتند و تظاهرات تا نزدیکی حرم پیش رفته بود. مردم شعارهای انقلابی سرمی دادند و مأموران ساواک هم با گاز اشک آور دنبال مردم کرده بودند. مردم مجبور شده بودند از چهارراه شهدای مشهد پراکنده شوند که همسرم و پدرم توانسته بودند با پای برهنه از کوچه ، پس کوچه ها خودشان را به منزل برسانند. پس پدر و مادرتان هم از انقلابی های پای کاری بودند که در تظاهرات شرکت می کردند؟ بله ...
از دو فیلمِ شهاب حسینی تا اثر سه بعدی اسکورسیزی
...> داستان فیلم از این قرار است که یک گروه جاسوسی (شرکت استارنت) درصدد نفوذ به یک شرکت حساس دولتی (شرکت افق) هستند که برای رخنه به اطلاعاتِ آن شرکت از راه ها و شیوه های مختلف بهره می برند. ستاره من کارگردان: حسین سهیلی زاده دو جمعه 27 بهمن ساعت 8 آرمیتا مردای، سولماز غنی، مرجان محتشم و کیهان ملکی پدر و مادر ستاره ی نه ساله، سال ...
سیم پیچِ پامنار چگونه بزرگترین هواکش ساز خاورمیانه شد؟/از کار در خانه تا کارخانه 13هکتاری
در این حوزه کار می کردند؟ نه. پدر من کشاورز و صیفی کار بود به همین دلیل هم فامیلی من بستان چی است، بنابراین فعالیت من هیچ ربطی با شغل پدرم نداشت و من از طریق کارگاه های تعمیرات وارد این صنعت شدم. از سال 41 سر کار می رفتم مسیرِ خانه تا محلِ کارم خیلی دور بود و همیشه صبح زود باید مادرم من را بیدار می کرد. تا 17 سالگی در قم زندگی می کردم اما بعد از بیماری پدرم چون هزینه های زندگی با من بود ...
روایت داستانی - مستند حاج آقا خرمگس(6)
باچارچوب و با ضابطه. حتا مکث هم نکرد. دعوت را رد کرد . روی برگرداند و بسوی اتوبوس های دانشکده رفت. شب در خانه عباس بحث بالا گرفته بود.مریم گفت : شیرین نمی آید ؟ عباس گفت بعید است. احتمالش را می دادم. پدر نظری استوار ارتش است. مدافع شاه و ، شیرین هم جز این نمی تواند باشد . رها گفت عباس باز هم قضاوت کردی ؟ درادامه بحث به طبقات اجتماعی و زیربنا و روبنا کشانده شد. عباس با شیرین تاتر ...
شهادت به هنگام اقامه نماز؛ آخرین برگ زندگی معلم قرآن
...> در ادامه زلیخا وفسی، زن عموی شهید اسلامیان امیری اظهار داشت: قاسم سال 1342 در بابل به دنیا آمد. او دانشجوی رشته زبان فرانسه در دانشگاه علامه طباطبایی بود، به همین دلیل بیشتر اوقات را به منزل ما یا خواهرش می رفت. ما قاسم را مثل پسرخودمان می دانستیم. وی افزود: پدر شهید یک سال پیش از شهادت قاسم، به رحمت خدا رفت و مادرش سال ها پس از شهادتش فوت کرد. مادر شهید در اواخر عمرش آلزایمر گرفته بود و ...
این 2 دختر جوان را می شناسید / آنیتا و خواهرش را در یافتن مادرش کمک کنید + عکس
هم که می دید پدرم حاضر نیست طلاق بدهد تصمیم گرفت که برود. آخرین دیدار در آن زمان خانواده آنیتا در زیرزمین خانه پدربزرگ پدری اش زندگی می کردند. اختلافات پدر و مادر او آنقدر زیاد شد که در نهایت یک روز مادر خانواده بی آنکه از مقصدش به کسی چیزی بگوید خانه را ترک کرد و رفت. مادرم رفت، بدون اینکه کسی بفهمد کجا می رود. آن روز صبح مادرم من و خواهرم را از خواب بیدار کرد گفت اگه من ...
بیچاره دختر بچه در فشم چه بلایی سرش آوردند+ عکس
نوآوران آنلاین - این در حالی است که تنها متهم پرونده در جلسه محاکمه، خود را بیگناه دانست.به گزارش خبرنگارحوادث ایران و براساس اوراق پرونده، دختر دانش آموز روز نهم اسفند سال 91 در نزدیکی مدرسه اش واقع در منطقه لواسان ربوده شد و خواهر 12 ساله او که متوجه ناپدید شدن خواهرش شده بود بلافاصله موضوع را به خانواده اش اطلاع داد.همان موقع نیز جست وجوها برای یافتن حدیث آغاز شد. سرانجام روز بعد و ...