سایر منابع:
سایر خبرها
ترک اعتیاد/ مرد زرگر: طلاهایم را با شیشه عوض کردم
الکلی و سیگاری بودم. افکارم دنبال کارهای منفی بود و حس درس خواندن نداشتم. بعد از 14 سالگی که در دام مواد گرفتار شدم نتوانستم درسم را ادامه دهم و ترک تحصیل کردم. بعد از ترک تحصیل کنار برادرم که طلاساز بود مشغول به کار شدم. دوستان الکلی و سیگاری جدیدی پیدا کردم و با آن ها مدام دنبال دوستی با جنس مخالف بودیم. برادرم وقتی دید که رفیق بازی ام تمامی ندارد در 18 سالگی مرا مجبور کرد ...
محاکمه زن حسودی که به یک افغانی 5 میلیون داد تا خواهرش را بکشد
با شرایط ویژه در شهرری پیدا کرده ام که خیلی ارزان است، از خواهرم خواستم با من همراه شود تا به آنجا برویم. همه چیز از قبل آماده و الیاس در آن خانه منتظر ما بود. به محض اینکه به محل رسیدیم، خواهرم به موضوع شک کرد؛ چون من آنها را تنها گذاشتم. الیاس به سمت خواهرم رفت، او را هل داد و سرش به دیوار برخورد کرد و بیهوش شد. بعد الیاس جسم نیمه جان خواهرم را داخل گونی گذاشت و داخل چاهی انداخت و بعد هم فرار ...
زنی بی بندوبار بودم
آشنا شدم و زمان زیادی طول نکشید که به خواستگاری ام آمد که پدرم او را از منزل بیرون کرد.من هم بعد از دو شب از خانه خارج شدم و با هم فرار کردیم و به یکی از استان های مرکزی رفتیم. در آن جا با همدیگر ازدواج کردیم اما عمر این ازدواج کوتاه بود و بعد از یک سال کامران مرا رها کرد و مجبور شدم طلاق غیابی بگیرم. مریم، دست هایش را به هم گره زد و ادامه داد: در آن شهر تنها شده بودم و در مغازه ای شروع به فروشندگی ...
گرمای دست برادر شهیدم را روی شانه ام حس می کنم
باید جلو می رفتیم. لحظه دردناکی بود. من در آن عملیات مجروح شدم و چند روز بعد فهمیدم به شهادت رسیده است. برادرم می گفت: اگر ما تکه تکه شویم هم پیروزیم و هم سربلند. خدا را شکر می کنم که چنین برادری داشتم. هنوز گرمای دستش را روی شانه ام احساس می کنم. در آن عملیات 11نفر از خانواده ما شهید یا اسیر یا جانباز شدند. از جمله خواهرزاده ام که به اسارت درآمد. چهار سال اسیر بود و الحمدلله به وطن بازگشت. ...
ماجرای مادری که پسر سارقش را لو داد!
: پسرش سارق است و مدام با دوستانش موجبات زحمت و نارضایتی را برای من و سایر اعضای خانواده ایجاد کرده است. این خانم با اشاره به اینکه پسرش پول های به دست آمده از راه سرقت را صرف مصرف مواد مخدر می کند اعلام داشت: پسرم هر روز با افراد خلافکار مختلفی رفت و آمد داشته و در حال حاضر هم با یک دستگاه خودرو تیبا سرقتی تردد می کند. با اطلاعات به دست آمده از صحبت های این خانم موضوع به صورت ...
ازدواج در کودکی روزگارم را سیاه کرد
نمی دادند من به شهرستان و دنبال پسرم بروم. حتی مادر شوهرم به من گفت که پدرش او را به آلمان برده است. راست و دروغش را نمی دانم اما از آن زمان تاکنون دیگر هیچ وقت پسرم را ندیدم. ایرنا: بعد از آن چه شد؟ زهرا: چند سال در خانه پدرم بودم. خواهر کوچکم هم با پسرعموی معتادم ازدواج کرد و برای زندگی به شهرستان رفت. خواهر بزرگم هم از شوهرش جدا شد و او نیز به خانه پدری ام برگشت. دچار ...
سحر ماهی هرات
من متولد سال 1312 هستم. در شهر تبریز به دنیا آمدم و در همین شهر بزرگ شدم. زمانی که سن خیلی کمی داشتم به یاد دارم که پدربزرگم به همراه پدرم فرش هایی را به بغداد و استانبول صادر می کردند. نامه هایی هم از طرف پدربزرگم موجود است که خطاب به پدرم در ارتباط با تجارت فرش نوشته است؛ این نامه ها هم نشان می دهد که پدربزرگ من در کار فرش مشغولیت داشته است. همچنین در سال های بعد پدرم یک کارگاه ...
مادر پسر سارقش را به پلیس معرفی کرد
همیشه برای تأمین پول مواد با ما درگیر می شد. بعد از آن برای تأمین پول مواد شروع به سرقت کرد و بیش از گذشته آبروی ما را برد. مأموران قبلاً او را چند بار به اتهام سرقت بازداشت کرده اند، اما هر بار بعد از آزادی دوباره سرقت هایش را شروع کرده است. زن جوان ادامه داد: در حال حاضر هم او یک خودروی تیبا سرقت کرده و با دوستان خلافکارش رفت و آمد دارد. با اطلاعاتی که زن جوان در اختیار کارآگاهان پلیس گذاشت ...
دختر نوجوان حاضر نبود تن به خواسته پلید مادرش بدهد! / او چاره ای نداشت
...:یک روز که به ملاقات شوهرم رفتم از من خواست نزد یک زن به نام معصومه بروم تا از او بدل اندازی را یاد بگیرم من هم رفتم و بعد از آن دزد شدم. سمیه ادامه داد:دخترم بی گناه است همیشه کلی گریه می کرد تا دیگر این کار را نکنیم، اما نمی شد من می دانستم فروختن طلا ها در شهرمان ما را لو می دهد بخاطر همین هفتگی یکبار سوار اتوبوس می شدم و به تهران می رفتم و در آنجا طلا ها را براحتی می فروختم آنقدر ...
ماجرای غم انگیز فروش دختر 17 ساله به خانه فساد
ترس و نگرانی عمیقی در چهره اش به چشم می خورد. هنوز نوجوان است، اما همانند غنچه ای که دست بی رحم سرنوشت او را از شاخه جدا کرده هر روز خشکیده تر می شود. تازه 17 سالش تمام شده، اما کوله باری از تجربیات تلخ را با خود به دوش می کشد. وقتی مقابل خانم مشاور انتظامی نشست نمی دانست داستان پر غصه زندگی کوتاهش را از کدام سکانس آغاز کند. چهار ساله بودم که اعتیاد شدید پدرم، طاقت مادر را به سر آورد و ...
آیت الله سیدمحمد موسوی بجنوردی: نظر امام این بود که مفسد فی الارض تنها، حکمش اعدام نیست
؛ من واقعاً عاشقش بودم. غیر از این که حدود سیزده سال در درس ایشان شرکت کردم، عاشق اخلاق، شجاعت و اندیشه های ناب امام شدم. همه ی این موارد سبب شد که بنده به طرف ایران بیایم. بعد هم من با فرزند ایشان، حاج آقا مصطفی خیلی دوست بودم؛ او هم یکی از علت های به ایران آمدن من بود. دوستی ما در اندازه ای بود که سالی پنج بار از نجف تا کربلا پیاده می رفتیم. از نجف تا کربلا 90 کیلومتر راه است و دو شب در راه بودیم ...
بازیگر مرد مسلمان در امریکا: من و همسرم همزمان وضع حمل کردیم!!
برایش با ارزش بود که حالا آن را در مقام مقایسه معادل فرزندش می داند. او می گوید، بعد از دریافت جایزه اسکار یکباره همه چیز تغییر کرد. بردن اسکار به خانه درست مانند بردن نوزاد تازه متولد شده ام به خانه بود، کار پشت کار به من پیشنهاد می شد تا جاییکه مجبور شدم برای از بین نرفتن تعادل زندگی و اینکه همسرم هم بتواند به حرفه اش به عنوان یک هنرمند ادامه دهد، از قبول خیلی از کار ها خودداری کنم . من ...
دل شکسته با موی سپید
...: بعد از فوت همسرم فرزندانم بر سر اموال با من اختلاف پیدا کردند، خانه ام را ساختم و به هر یک از چهار فرزندم که سه پسر و یک دختر هستند، یک واحد آپارتمان دادم، اما آنها سیری ناپذیر بودند و می گفتند خانه ای که در آن نشسته ام را نیز باید بین شان تقسیم کنم. وی ادامه می دهد: بر سر این موضوع، آنها با من اختلاف پیدا کردند. حدود یک سال است که سری به من نمی زنند و برایشان مهم نیست که من زنده ...
گفتگو با زن تهرانی که دستور بریدن سر شوهرش را داد + فیلم
... گفتگو با مرد عاشق پیشه امیر 49 ساله که بعد از جدایی از همسرش حالا به عشقی رسیده که بخاطر او دست به قتل زده ادعا می کند تنها کمبود زندگی اش که محبت بوده را از سوی سمیه دیده و دیگر هیچ آرزویی ندارد. سابقه داری؟ بخاطر مواد و قاچاق کالا دستگیر شدم. ازدواج کردی؟ بله، 3 دختر هم دارم اما 8 سال است که از زنم جدا شدم. چرا طلاق گرفتی؟ ...
حمله اسیدی هدیه عروس برای خواهر شوهر
با بچه ها در خانه تنها بودیم که ناگهان دیدم الهه با شال به طرف من حمله کرد. می خواست مرا خفه کند. دست و پا زدم و او را از خودم دور کردم. بعد یک لحظه صورتم خیس شد و شروع به سوزش کرد. همه صورتم می سوخت، همان موقع متوجه شدم که اسید ریخته، بعد هم که به بیمارستان رفتم. الان دو سال از آن حادثه گذشته ولی مثل همان روز اول همه صحنه ها را به خاطر دارم. آن روزها الهه زن برادرتان در جلسات بازپرسی ...
مامورین پهلوی مزار شهید را نبش قبر کردند/ عکس شاه را آتش زدیم و کتکش را هم خوردیم
همراه پدرم، برادر دیگرم و چند نفر از دوستان به سمت دامغان حرکت کردیم. چند کیلومتری که از محل دور شدیم، برادرم از شدت جراحت و خونریزی تمام کرد. وقتی دیدیم برادرم شهید شد دیگر به دامغان نرفتیم و به روستایمان برگشتیم. همان روز هم برادرم را تشییع کردیم و خود پدرم، فرزندش را غسل داد و تدفین کرد. بعد از شهادت برادرم، مردم در مبارزه علیه شاه متحدتر شدند جلالی با بیان اینکه شهادت برادرم ...
اعتیاد و آزار جنسی، 10 هزار کودک کار تهرانی را تهدید می کند
کار کنم لذا من از دست پدرم به شدت ناراحت هستم؛ من و برادرم سه- چهار روز یک بار به خانه می رویم و یکی از مباحث ما در خانه این است که چرا پدرم دنبال کار نمی گردد؛ نکته مهم دیگر اینکه پدرم به دلیل مصرف مواد مخدر حواس درستی ندارد و کتک زدن ما برای او به یک عادت مانند خوابیدن در شب تبدیل شده، لذا ما سعی می کنیم که زیاد به خانه نیاییم . علی در خصوص اینکه شب ها کجا می خوابد و غذای خود را از ...
ازدواج های نافرجام در کودکی؛ امان از حرف مردم
همسرم 3 سال اختلاف سنی داشتیم. 6 سال با هم زندگی کردیم و به دلیل اینکه اعتیاد داشت نتوانستم تحمل کنم و با یک دختر ناچار به طلاق شدم. تا دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده و فرصت ادامه تحصیل را هم نداشته. بعد از شکست در ازدواج اجباری بار نخست، دوباره ازدواج می کند. هرچند این بار هم باز به خواسته خودش پیش نرفت اما حداقل رضایت نسبی داشت هرچند چندان به طول نکشید و همسرم دومش بر اثر سانحه تصادف ...
بی رونقی در میان کوره های آجرپزی
خانم های کارگاه ببرد تا بتوانم با وی صحبت کنم. با هم نزد یکی از خانم ها می رویم. حدود 40 سال سن و 2کودک زیر 5 سال دارد که کودک بزرگ تر از خواهر کوچک تر خود مراقبت می کند، درباره فرزندانش می پرسم، می گوید: توی کوچه هستند، بازی می کنند. تعجب می کنم، کودک 5ساله چطور از خود دفاع می کند اما ترجیح می دهم بحث را ادامه ندهم. درباره محل زندگی و شغل همسرش سوال می کنم، پاسخ می دهد: شوهرم صبح ها سر کار ...
ناگفته های خلبان صولتی از سقوط هواپیمای حامل فرماندهان ارتش و سپاه
هواپیماهای C130 در پایگاه های مهرآباد و شیراز بودند. همان سال (1354) تشکیل خانواده می دهد. محیط کار و زندگی برای همسرم نامانوس بود و با فضای خانه های سازمانی آشنایی نداشت. من همان موقع به او گفتم امروز که با من می آیی شاید فردا دیگر من را نبینی. حاصل این ازدواج پسری به نام امید بود که 6 ماه بعد از تولد، پدر و مادر متوجه بیماری و معلولیت او می شوند. این ...
من کشاورز هستم
شعار سال: می گوید "فراموش نکردیم وقتی شرق و غرب ما را در جنگ تحمیلی تنها گذاشتند؛ مستشاران سوریه و لیبی به کمک مان آمدند". منتظر کسی مثل ماهاتیر محمداست تا با فساد مبارزه کند. می پرسد "ما چه چیزی برای پیشرفت کم داریم؟ ". می گوید "من خودم منتقد دولت احمدی نژاد هستم و به دلیل انتقادهایم تهدید های جدی هم شدم" و بلافاصله ادامه می دهد"انصاف هم چیز خوبی است؛ من از خدا می ترسم، نمی توانیم ...
خوزستان| وقتی فقر و دیابت شیرینی زندگی را از خانواده دزفولی می زداید
نداری سبب آسیب رسیدن به دیگر اعضا بدن شان شده است. در ادامه گزارش خبرنگار تسنیم با خانواده آقای منصوری که این روزها با فقرگرسنگی و بیماری دست و پنجه نرم کرده را ملاحظه می کنید. با پدر خانواده که هم صبحت شدم از وضعیت معشیتی اش سوال کردم که اظهار داشت: خودم و همسرم با 8فرزند، 6دختر 2پسر در این خانه زندگی می کنیم که با توجه به مشکلات درمانی دخترانم و وضعیت اقتصادی خود با مشکلات ...
40 میلیون تومان هزینه یک دوچرخه معمولی/ هدفم کسب مدال قهرمانی آسیاست
چند روز گفتند که برای شرکت در مسابقات لیگ کشوری انتخاب شده ام، به اتفاق مادرم در مسابقات شرکت کردم و در عین ناباوری موفق شدم مدال طلا را در رده سنی جوانان بگیرم البته هنوز وارد رده سنی جوانان نشده بودم. همین موضوع باعث انگیزه من شد تا ادامه بدم. *چگونه وارد تیم ملی شدید؟ در همان سال اول که در لیگ شرکت کردم به اردوی قهرمانی آسیا 2014 دعوت شدم برای شرکت در رقابت های ...
با روش کاهش وزن بهاره رهنما آشنا شوید
و بعد از مدتی دوباره به وضعیت اول برمی گشتم. چطور شد به فکر جراحی افتادید؟ حدود 2 سال قبل از طریق یکی از دوستانم که او هم تحت عمل جراحی چاقی قرار گرفته بود با دکتر فرهمند آشنا شدم، ولی باز هم به دلیل اخبار بدی که از عمل جراحی چاقی شنیده بودم، تمایلی به عمل جراحی نداشتم. حتی مادر و دخترم هم با عمل جراحی مخالف بودند، اما چاقی واقعا مشکلات زیادی برای من ایجاد کرده بود. ...
محاکمه پدری که دختر معلولش را خفه کرد
خودم آمدم، او خفه شده بود. متهم ادامه داد: آن قدر از کار خودم پشیمان شدم که در جا آرزوی مرگ کردم. بعد از مرگ دخترم هر روز خودم را سرزنش می کنم که چرا این کار را کردم و چرا همچنان در برابرش صبور نبودم. من همیشه تحمل می کردم و چیزی نمی گفتم اما دخترم پرخاشگری می کرد. من برای او همه چیز می خریدم. هر کاری می خواست، می کردم فقط اصرار داشتم که ورزش هایش را انجام دهد تا عضلات بدنش از بین نرود اما ...
عروسان کوچک
اینکه من مقصر بودم از خواب بیدار می شوم ولی بعد یادم می آید که آن موقع فقط 16سال داشتم. این روایت، تنها بخشی از 3 روایتی است که نازی، حوریه و اشرف از ازدواج زودهنگام شان نقل می کنند. ازدواج هایی که در سال های دور و نزدیک براساس تحمیل خانواده یا فقط به خاطر یک تصور نادرست از عشق بین 12 تا 16سالگی رقم خورده و نتیجه اش چیزی جز روزهای سخت و دشوار در جوانی و میانسالی نبوده است. یک بار 12سالگی و بار دیگر ...
از آبجوسازی به فرهنگ سازی رسیدیم
فروشگاه مواد غذایی کارکنان کارخانه تبدیل کرد. محمد کاظم زاده از دیگر اهالی محله که این را می گوید، داغ دل حاج محمدرضا تازه می شود و دوباره یادش می افتد که در آن سال ها، مشکلات این محله، یکی و دو تا نبود: کارخانه آبجوسازی، تنها معضل محله ما نبود. یک صابون پزخانه هم روبه روی کارخانه قرار داشت که از آن صابون های زرد معروف تولید می کرد. مشکل آنجا بود که هر روز مقدار زیادی استخوان از کله پزی ها به آنج ...
شناسنامه نداریم و تحت پوشش نیستیم
زاهدان رفته ولی پولی ندارد که برگردد خانه. لحظه ای بعد خواهر بزرگ تر یعنی حمیرا می آید. او دعوت مان می کند به خانه. اینجا هم پدری نیست که او را ملاقات کنیم. مادر بچه ها به بقیه گفته که مرد خانواده اش چند سال پیش به رحمت خدا رفته ولی دختربچه ها می گویند پدر زنده است. حمیرا می گوید: مادرم دروغ می گوید. پدرم معتاد است و ما را چند سال پیش به حال خودمان رها کرد. از او خبری نداریم. برای فرار از ...
عوارض موبایل در دوران بارداری، آیا خطر دارد؟
سوال مخاطب نی نی بان: سلام دوستان من دیروز آزمایش دادم باردار شدم فقط فعلا نرفتم واسه سونو ببینم بچه وجود داره چند وقتتشه منتظرم تا شنبه برم دفترچه بیممونو بگیریم بعد به نظرتون مشکلی نداره تا شنبه برم سونوگرافی؟تو این چندروز چیکارکنم چی بخورم چی نخورم ؟بهم گفتن زیاد گوشی دستت نگیر خطرناک واسه بچه اشعه داره درسته پاسخ دکتر فاطمه نجار، جراح و متخصص زنان و زایمان: دوست عزیز هیچ ...