سایر خبرها
از تحصیل در تگزاس تا شهادت در مهرآباد
به باند مخالف منتقل می کنند و مجدد به سمت فرودگاه برمی گردند. بچه ها همه تلاششان را انجام می دهند و این بار به سمت بیمارستان نیروی هوایی می روند، اما حسین در اثر خونریزی شدید، شهید می شود و به عنوان یکی از اولین شهدای ارتشی نامش در لیست شهدای آن روز ثبت می شود. چند ماه بعد از شهادت برادرم فرزندش به دنیا می آید. امروز دختر ایشان مهتاب دامغانی دکتر داروساز است. گفتید که آن روز سنندج بودید ...
شهادت پسرم مرا به رشد رساند
نرجس و بعد پسرهایم پیشنهاد دادند دوباره به مکتب رقیه که نزدیک منزلمان بود بروم. سیکل داشتم و 16 سالگی ازدواج کردم، بعدها درگیر بچه ها شدم اما درس خواندن را دوست داشتم. همسرم سال 55 فوت شد و همان زمان هم در بحث مبارزه با بی سوادی بود که مدتی در مدارس شبانه تدریس می کردم. • یک تصمیم این مادر صبور اظهار می کند: بعد از دوماه از شهادت محسن تصمیم خودم را گرفتم. فردای آن روز به مکتب ...
روایتی خواندنی از زندگی یک شهید/ از تحصیل در تگزاس تا شهادت در مهرآباد
منتقل می کنند و مجدد به سمت فرودگاه برمی گردند. بچه ها همه تلاششان را انجام می دهند و این بار به سمت بیمارستان نیروی هوایی می روند، اما حسین در اثر خونریزی شدید، شهید می شود و به عنوان یکی از اولین شهدای ارتشی نامش در لیست شهدای آن روز ثبت می شود. چند ماه بعد از شهادت برادرم فرزندش به دنیا می آید. امروز دختر ایشان مهتاب دامغانی دکتر داروساز است. گفتید که آن روز سنندج بودید؟ چطور متوجه ...
دو قلو هایی که ولادت و شهادتشان در یک روز رقم خورد
خانه آهن خریده بود. هر کسی می دید می گفت اینها را بنیاد شهید داده است. بعد از شهادت بچه ها مدرسه ای به نام آنها نامگذاری شد. وقتی پدر و مادرم به رحمت خدا رفتند، خیلی از والدین دانش آموزان از ما سؤال می کردند حالا که والدین تان فوت شده اند این مدرسه در گیرودار انحصار وراثت بیفتد ما چه کنیم؟ بچه هایمان را کجا بفرستیم؟ مردم فکر می کردند سند مدرسه به نام خانواده ماست. وقتی بنیاد شهید به پدرم گفته بود ...
همیشه منتظرش هستم رضا رضایی مجد
رفتیم و آموزش می دیدم. یک روز مرحوم حاج آقا نوایی از پیران جبهه و تدارکات گردان را دیدم که گفت بیایید برویم از دزفول برای بچه ها وسایل تدارکاتی و غذایی تهیه کنیم. بعد از بازگشت دو تا دبه سیر(ترشی) هم آورده بود که سعید و دوستش حمید معیا تا آنجا که دوست داشتند سیر می خوردند این دو را انگار خدا دوباره بهم رسانده بود. منتظری با یاد آوری نام شهدا تصریح کرد: ما نمی دانیم در چه ایامی چه ...
شهیدی که قبل از عملیات گفت من با خونم محاسنم را خضاب می کنم
رو گرفتی. آن سال گذشت، سال بعد که همراه حسن به اهواز رفتم و در آن جا مستقر شدیم، باز هم ایام نوروز رسید و باز هم به این فکر می کردم که امسال عید را با هم جشن می گیریم یا نه؟ نزدیک نوروز بود که به حسن گفتم امسال عید ان شاالله باهم به یزد می رویم. نگاهی کرد و خندید.... گفت: ان شاالله. تو عمودی و من افقی! خیلی جا خوردم، دست خودم نبود، اشکم سرازیر شد، حسن که ...
مدیر حوزه علمیه تهران: حمایت سران فتنه از آشوبگران، خیانت به مردم و کشور است
که طرح مدیریت سوخت را به صورت پلکانی و سالانه انجام می دادند و آن طرح قبلی که مورد قبول نظام و مردم بود را ادامه می دادند تا در سال های بعد این نابسامانی هایی که الان شاهد آن هستیم به وجود نمی آمد. حجت الاسلام والمسلمین رحیمی صادق در ادامه با اشاره به بیانیه خیانت آمیز سران فتنه در حمایت از آشوبگران، گفت: به اذعان کارشناسان سیاسی دنیا، مقام معظم رهبری با بیانات حکیمانه در حمایت از طرح ...
بیرون رانده نوشته ی ساموئل بکت
به ذهن سپردم. حتی برای بچه، در مقایسه با پلکان های دیگر که می شناخت بلند نبود، از بس آن ها را هر روز می دید و از آن ها بالا و پایین می رفت و روی پله هایشان بازی می کرد، قاپ بازی یا بازی های دیگر که حتی اسمشان را فراموش کرده است. آن وقت این برای مرد بالغ، مرد کامل بالغ، چه اهمیتی داشت؟ بنابراین سقوط چندان سخت نبود. در حین سقوط صدای بسته شدن در را شنیدم و این برایم، درعین سقوط، مایه ...
دعوای خانوادگی!
. مشتم را گره کردم و با تمام وجود آماده بودم دندان هایش را خرد کنم که ناگهان یاد خاطره ی روزهای اول دبستانم افتادم. خانمی که ما را درس می داد خیلی دوست داشتم. خیلی. حتی می توانم ادعا کنم که در آن سن عاشقش هم شدم. یک روز که لج کردم و مدرسه نرفتم، مادرم خِرکش ام کرد و به زور مرا به مدرسه برد. خانم معلم که متوجه حضور ما شد، نزدیک مان آمد و پرسید:"چی شده پسر گلم؟" گفتم:"خانم اجازه؟! مگه خودتون ...
داستان های پایداری دستاورد هشتمین دوره جشنواره ادبی یوسف
گرانقدر در عملیات بدر خلعت سرخ شهادت به تن کرد. در ادامه قسمت هایی از داستان کوتاه انتظار آزادی را می خوانیم: ...چند ساعت پیش رفته بودم سراغش. بذر التماس دعاهایم را پاشیده بودم تو دستانش و با گام های محکم و امیدوار به اجابت، برگشته بودم از کنارش. او از بچه های قدیمی جبهه و جنگ بود؛ در عملیات طریق القدس با گردان بلالی به منطقه اعزام شد و بعد از آن با گردان نور و کربلا در همه ...
پسر چوپان دختر مانکن و یکی از شاخ های اینستاگرام را ربود!
دختری جوان فروردین سال جاری به مأموران پلیس گزارش داد از سوی جوانی ربوده شده بود. او گفت: من چند صفحه تبلیغاتی در اینستاگرام دارم و کار های تبلیغاتی انجام می دهم، بیشتر ایام سال هم ایران نیستم. چند وقت قبل جوانی به من پیام داد و گفت: برای یک کار تبلیغاتی می خواهد با من کار کند و درواقع درخواست همکاری داد. او به من گفت: یک شرکت بزرگ لبنیات دارد. همه چیز خیلی عادی به نظر می رسید. عکسی هم ...
از مشهد تا کاخ صدام
نقشه را گفتم. من دقیقاً پشت سر صدام ایستاده و نزدیک تر از بقیه بچه ها به او بودم. دستانم کمی لرزید. هر چند ثانیه نگاهی به بچه هایی که کنار و پشت سرم بودند، می انداختم و منتظر بودم که موافقت همه بچه ها اعلام شود و کار را شروع کنم. چندین بار نقشه را در ذهنم مرور کردم هر از گاهی هم دست چپم را به شانه صدام نزدیک می کردم. صدام نیز که چهره انسان دوستانه ای از خود به نمایش گذاشته بود با نزدیک شدن دست من ...
خمار ساق های توام، چاق تر بشو!
شهر دهه 40 خودمان. نه جاده ای، نه آب آشامیدنی ای، نه درسی، نه معلمی، نه عشقی، نه چخوفی. زندگی در یک اتاق با پدر و مادر و چهار خواهر بزرگتر از خودش. توقع دارید از چنین دوزخ انتهای جهانی، کدام قدیس برخیزد و خود را سالم نگه دارد و سالم بمیرد؟ وقتی دیه گو تعریف می کرد که پدرم 4 صبح می رفت سر کار و نصف شب جنازه اش خسته و کوفته به خانه برمی گشت گریه ام گرفت. پدر او شبیه پدر همه ما بود. حتی مادر او هم مثل ...
وزیری: شاید خنده دار باشد، ولی مدال المپیک می خواهم
، مدال می خواهد. هرچند به نظر خودش شاید به نظر بعضی ها به حرفش بخندند. *چطور رفتید و دوباره با سهمیه برگشتید؟ فدراسیون بعد از المپیک مرا بدون کمیته انضباطی کنار گذاشت. اصلاً ممنوع الکار شدم و به همین خاطر 4-5 سال فعالیت ورزشی نکردم و حتی به حد افسردگی هم رسیدم، مخصوصاً که تازه ازدواج کرده بودم، با کمک همسرم کم کم خودم را پیدا کردم و کارم را با مربیگری در باشگاهم استارت زدم و البته کنارش ...
قاری بین المللی قرآن که خیلی زود به درجه عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ رسید
بابا شده بودند با پدرشان صحبت کردند. در روز عید قربان با بچه هایم خانه مادر شوهرم بودیم تا بعد از ظهر همان روز از حادثه منا خبر نداشتم همین که خبر را شنیدم بی قرار بودم، دلشوره عجیبی داشتم اصلا نمی خواستم به ندیدن دوباره همسرم فکر کنم. تنها چیزی که مرا در آن لحظه آرام می کرد شنیدن صدای همسرم بود، تا ساعت 9 شب منزل مادر شوهرم بود اما دیگر طاقت نیاوردم و سریع به خانه مادرم رفتم، دیدم اسامی ...
آیا خود امام علی( علیه السلام ) برای اثبات ولایت و امامت خویش به واقعه غدیر استدلال می کردند؟
فرزندان حسین، یکی بعد از دیگری. قرآن با ایشان است و ایشان با قرآن هستند. هیچ کدام از دیگری جدا نمی شوند تا این که بر حوض بر من وارد شوند . همه حاضران گفتند: به خدا که ما شنیدیم و به آنچه تو گفتی شهادت می دهیم و آن روز نیز شاهد بودیم.[5] 4. جابر بن عبدالله انصاری می گوید: علی بن ابی طالب( علیه السلام ) برای ما خطبه خواند پس خدای را ستود و بر او ثنا خواند سپس فرمود: ای مردم! جلو همین منبر چهار فرد ...
مشروح اظهارات مهم زینل زاده در نشست با خبرنگاران پس از ثبت نام یازدهمین دوره انتخابات مجلس
فانوس زاگرس؛ کاندیدای انتخابات مجلس در حوزه گچساران و باشت گفت:من خیانتی نکرده ام که نگران باشم، از روز اول هم گفتم نگرانی ندارم، اگر نظرم بر این بود ثبت نام نمی کردم، هم تایید می شوم و هم حرف برای گفتن دارم، این انتخابات متفاوت خواهد بود و انتخابات شگفتی ساز است. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فانوس زاگرس ، اردلان زینل زاده؛کاندیدای انتخابات مجلس 98در حوزه انتخابیه گچساران و ...
نگاهی به وضعیت زندگی دستفرشان در مترو
زندگی راهی مترو می شوند. خودش هم کمک خرج شوهرش است. چند روز در هفته به مترو می آید تا بتواند از پس هزینه پوشک بچه بربیاید. گاهی هم در پرداخت هزینه اجاره خانه به شوهرش کمک می کند. می گوید: درآمد شوهرم فقط به خرج خورد و خوراک و پول آب و برق می رسه. اجاره اتاق 9 متری که توش زندگی می کنیم هم ماهی دویست هزار تومنه من مجبورم به شوهرم کمک کنم. او بر خلاف خیلی از دختران می گوید که عشق باعث شده ...
سیمرغ هوانیروز
و روز سوم مربا بدهید. در سه روز باید از اینها استفاده کنیم وگرنه این اسراف است. من از شما خواهش می کنم که این کار را نکنید. من گفتم: چشم! امداد الهی با ذکر یا زهرا (س) شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در خاطره ای نقل می کرد : در کردستان درگیری شدیدی بین ما و ضدانقلاب شامل کومله و دمکرات به وقوع پیوست و من از هوانیروز درخواست کمک کردم. دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودند؛ یعنی شهیدان کشوری و ...
انتظار منصوریان از اسماعیلی فر برای ساختن اتوبان!
فکر می کردم که یک وقت این اتفاق نیفتد که فردا من را صدا کنند و بگویند دیگر در تیم نیستی؛ با اینکه در استقلال آقایی می کردم. 20 سال این شرایط را داشتم ولی بعد از این همه سال، هر روز سعی می کردم بهتر از روز قبل تمرین کنم و در مسابقه حاضر شوم. سرمربی ذوب آهن عنوان کرد: توقع من از دانیال بیش از این هاست چراکه معتقدم او باید یک طرف زمین را اتوبان کند و این توانایی را هم دارد. او بازی های خوبی برای ما داشته ولی پرسپولیس سنگینی دفاع خود را به سمت دانیال برده بود. قطعا اسماعیلی فر جزو بازیکنان خوب ما بود ولی توقعی که من از دانیال به عنوان یک بازیکن ملی داشتم، برآورده نشد. ...
آرزوهای ما کجاست؟
از یکی دوتا انگشتش قطع میشه. دو، سه روز بعد، وقتی پانسمان دست ها را باز می کنند، پدر از حال می رود. تا دست های بچه مو دید، حالش بد شد و افتاد روی زمین... گفت: وای دست های دخترکم! ؛ همه انگشت ها از روی بند اول دست قطع شده است. مادر رفت؛ از بس که... ما اینجا تنها مونده بودیم، دوتا دختر با پدربزرگ و مادربزرگ مون. خواهرها چشم شان کاسه خون است. هر شب لباس های خواهر ته تغاری را بغل می کنند و ...
ماجرای عجیب نیلوفر 17 ساله؛ سرقت میلیاردی
انجام داد. پیشنهاد فرار به ترکیه را هم صادق داد؟ او همه طلاها و سکه ها را فروخت و تبدیل به دلار کرد. 3 روز هم در خانه یکی از دوستانش بودیم و بعد قاچاقی به ترکیه رفتیم. می گفت بستگانش در استرالیا هستند و می خواهد مرا به آنجا ببرد. نمی دانید چه سختی هایی کشیدم تا به ترکیه رسیدیم. در آنجا به هتل رفتیم اما بعد مرا قال گذاشت. همه دلارها را برداشت و رفت. رهایم کرد. به همین راحتی. آواره شدم و ...
آیت الله رئیسی: طرح بنزین پیشنهاد دولت بود؛ همان جا گفتم این موضوع ربطی به جلسه سران ندارد/ دو سه بار ...
قضائیه با بیان اینکه در خصوص بودجه 99 هم اخیرا همین اعتراض را داشتم، گفت: گفتم موضوع بودجه مربوط به مجلس و دولت است و لازم نیست که در جلسه سران سه قوه طرح شود. وی بیان کرد: آنچه در جلسه مورد بحث قرار گرفت یک طرح نبود و حتی نظرات تیم اقتصادی دولت واحد نبود، یک بخشی هم در قانون پیش بینی نشد، دولت پیشنهادش این بود که پول حاصله را که در قانون باید به تولید و سایر بخش ها داد همه اش به مردم ...
امام جمعه مشهد: بسیجیان میدان انتخابات را تصرف کنند
در سال 78 و 88 و 96 و امسال فتنه های مختلف علیه انقلاب اسلامی ایجاد کرد و در هر بار نیز شکست خورد که شکست امسال دشمن مفتضحانه تر از قبل بود. در سال 88 فتنه دشمن سه یا چهار ماه دوام آورد اما فتنه اخیر آنها در 2 روز جمع شد. وی ادامه داد: این بدان معنی است که قدرت فعالیت و آمادگی مردم ایثارگر امروز چندین برابر سال 88 شده است و به دنیا نشان داد که دشمن ما فوق العاده ناتوان است و نیروهای ما ...
خراسانی ترین آخوند تاریخ
نگاه کنید! حضرت آقا برای خوش گلی ساعت نمی گذارد! آمار دقیقه ها را دارد! حواسش به دغدغه ها هست. مردم داری این سید پوپولیستی نیست. سیاست ورزی اش سیاسی نیست؛ سیاسی هست و سیاسی نیست! #آقا را از هر طرف بخوانی آقاست. مالک لشکر علی در اشتر آخرالزمان و هجوم فتنه ها، اغتشاش اعتراض را می کشت و راز تدبیر خامنه ای همین بود من نمی دانم نماز کدام یک از این مراجع طولانی تر است! آیت ...
ناگفته هایی درباره زندگی دادزن ها
بعد از این همه سال کار کردن خودم تشخیص می دهم. خیلی وقت ها ابتکار خودم است. الان قیمت اجناس داخل همه دستم است و حتی از این که چه جنسی کجا قرار دارد هم کاملا خبر دارم . خاطره ای که در کارش اتفاق افتاده باشد به نظرم یک سوال کلیشه ای می آید، ولی ازش می پرسم و او به یک خاطره اشاره می کند: خانمی داشت از این جا رد می شد که از این کفش ها و شلوار های یکدستی تنش بود. من بهش گفتم شما این ها را خریده ای ما ...
فتنه های دنیا زیر سر آمریکا است/ نقش بی بدیل رهبر در خاموشی آشوب
محمدی گلپایگانی با اشاره به اینکه بعد از 12 سال و خدمات ارزشمندی که آیت الله میرعمادی در لرستان انجام دادند، 12 سال کم زمانی نیست، عمده خدمت ایشان مردم داری بود، توفیق ایشان را خواستاریم، گفت: به جای ایشان یکی از فرزندان این مرز و بوم و این خطه از خاک به عنوان نمایندگی ولی فقیه و امام جمعه خرم آباد منصوب شدند. وی با بیان مقامات علمی حجت الاسلام شاهرخی روشن است، خانواده اصیل و شناخته شده ...
مردی دخترش را در تهران ارزان فروخت! / فروغ و لادن واسطه بودند!
.... مجبور شدم بچه ها را به آنجا ببرم و تحویل مهدی و خواهرش بدهم. چند هفته بعد تماسی تلفنی لیلا را دوباره به همان خانه کشاند. اما نه از هستی و باران خبری بود، نه از مهدی و خواهرش. همسایه ها نصف و نیمه به او گفتند که شوهرش با باران چه معامله ای کرده است. اما لیلا هم کاری از دستش برنمی آمد. او خودش کارتن خواب بود. امید لیلا لیلا سه سال بعد از آن روز هم مواد مصرف کرد تا اینکه ...
ماجرای سینمای بهبهان و سینما دار بهائی
آشنایان تعریف کنیم . فیلم خانه خدا برای ما بچه ها زیاد کشش نداشت . روزی که عده ای از بچه های آشنای لر دور هم جمع بودیم ، چند تا از بچه ها گفتند ما هم می خواهیم برویم فیلم خانه خدا را ببینیم . من جا نگروتهِ فسقلی از زبانم در رفت و گفتم نروید که فیلم اش خسته کننده است . عجب اشتباهی کردیم . باز هم قضیه اولاد میرزا علی بودن و بز و میش و کهره و بره دوستی شان را به رخ ما کشیدن که شما اولاد میرزا علی ...
قلعه نویی: برای استقلال عالم و آدم جو را بهم ریختند/ گلی که خوردیم خیلی خنده دار و آفساید بود
، صنیعی فر و پرهام همه نقش داشتند. نه تنها نساجی بلکه ملوان را هم دوست دارم. آن زمان به این تیم 30 میلیون از جیبم دادم چون پزشکان کانکس نداشتند و گفتم کانکس بخرید. اگر پدر شما یک عمر به شما خدمت کند انتظار دارد که پاسخ محبت های او را بدهید. سرمربی سپاهان گفت: امروز هم بازی خوبی را دیدیم که 4 گل داشت. فوتبال همین است. البته آن شعارهایی که داده شد از جای دیگر برنامه ریزی شده بود ولی این آقایان ...