سایر منابع:
سایر خبرها
آغاز نام نویسی سفر به سوریه /هزینه اعزام
با حضور در شهر دمشق در هتل 5 ستاره اسکان داده می شوند. همچنین سفر به سوریه در ایام ولادت حضرت زینب (س) در گروه 4 شب و 5 روز در نظر گرفته شده که هزینه این سفر معنوی 3 میلیون و 795 تومان پیش بینی شده است. در این دوره علاوه بر زیارت حضرت زینب (س)، زیارت مرقد حضرت رقیه (س) دختر سه ساله امام حسین (ع) نیز در برنامه کاروان اعزامی کشورمان به سوریه گنجانده شده است. بازدید از باب الصغیر ...
واقعیت قرص و کیک در برخی از شهرهای آذربایجان غربی چه بود؟
و عریان و بی محابا از نفت عراق و سوریه سخن می گویند! آری نقشه قرص های درون کیک ادامه نقشه های دیگرشان در لبنان، یمن، نیجریه و عراق است. به پس مانده های بعثی، تکفیری لباس معترض پوشاندند تا نوجوان شانزده ساله عراقی را در میادین بغداد آویزان و سلاخی کنند. طراحان ناامنی و تجزیه کشورهای خط مقاومت آرزو دارند و می خواهند به جای جاسازی قرص در کیک و کلوچه، میادین تهران، تبریز و مشهد ...
کیمیا علیزاده و ماجرای ازدواجش + بیوگرافی و تصاویر
کارگاه ساخت رومیزی دارد، مادرش نیز اهل استان اردبیل می باشد. کیمیا فرزند اول خانواده است و یک برادر کوچک تر از خودش دارد. کیمیا زمانی که 7 ساله بود توسط مادرش مورد تشویق قرار گرفت تا در کلاس های تکواندو شرکت کند. البته هدف آن ها در ابتدا فقط پر کردن اوقات فراغت بود. اما پس از چندی استعدادهای شگفت انگیز کیمیا در این رشته ی ورزشی شکوفا شد و پای او را به مسابقات کشوری باز کرد. ...
قوانین عجیب مراسم ازدواج در یک کشور/ از ممنوعیت لباس سفید برای مهمانان تا قدغن بودن نگاه در آینه برای ...
می باشند. در این گزارش چند مورد از آداب و رسوم مردم ایتالیا در مراسم ازدواج را می خوانید؛ 1. هزینه های عروس در سال اول ازدواج طبق سنت ایتالیایی، خانواده عروس، تمام وسایل شخصی او را می خرد، علاوه بر لباس و لوازم جانبیش؛ برای اولین سال ازدواج، داماد مجبور نیست هزینه لباس های همسرش را پرداخت کند. 2. نگاه نکردن در آیینه عروس در روز ازدواج خود نباید ...
مهاجرت معکوس از تهران به دَلگان
همین سفر طولانی و سخت، اما دوست داشتنی هم بود که باعث شد شش سال بعد یک بار دیگر بار سفر ببندند برای خدمتی دیگر در شهری دیگر. در روز هایی که مدیر خوش فکر و خستگی ناپذیر 47 ساله داستان ما و همسر و پنج فرزندش، مهمان مردم خونگرم بم هستند و فصل تازه ای در خدمتگزاری جهادی برای او آغاز شده، پای صحبت هایش نشستیم و از خاطرات شیرینش شنیدیم. وقتی پول داری، اما حالت خوب نیست در ...
نامردی دایی سپیده زندگی اش را تباه کرد
این میان، خانواده سپیده با توجه به شرایط مالی حمیدرضا راضی به ازدواج دخترشان با او نبودند و این در حالی بود که سپیده اصرار داشت با حمیدرضا ازدواج کند و با هم زندگی شان را بسازند.اصرارهای سپیده کافی بود تا خانواده اش جواب مثبت بدهند و خیلی زود مراسم عقد و عروسی این زوج جوان برگزار شد و سپیده با لباس عروس به خانه بخت رفت.یک سال از ازدواج آن ها گذشت و سپیده صاحب یک فرزند دختر شد . این در حالی بود که ...
فوت 2 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اهواز
نژادیان رییس دانشگاه علوم پزشکی اهواز ضمن تسلیت فوت 2 نفر از دانشجویان این دانشگاه به خانواده و جامعه دانشگاهی، توضیحاتی را در این خصوص ارائه داد. او افزود: روز گذشته یک دانشجوی پسر که در رشته داروسازی مشغول به تحصیل بود، در کلاس درس بدون علائم تنفسی و قلبی به بیمارستان گلستان اهواز منتقل شده و عملیات CPR (احیای قلبی، ریوی) انجام گرفت، اما نتیجه ای نداشت و دانشجو فوت شده بود. همچنین یک ...
تعطیلی مدارس و دانشگاه های برخی شهرستان های خوزستان در نوبت عصر
مدارس و دانشگاه های اهواز، کارون، شادگان، باوی و خرمشهر که پیش از این در نوبت صبح امروز به دلیل آبگرفتگی در پی بارش شدید روز گذشته باران تعطیل اعلام شده بودند، در نوبت عصر هم به علت ادامه آبگرفتگی معابر تعطیل شدند. به گزارش ایسنا، امروز همچنین ادارات اهواز و کارون تعطیل هستند.
آخرین اخبار از آبگرفتگی ها در خوزستان/ اسکان اضطراری 100 خانوار/ مورد فوتی گزارش نشده است
اندیکا از نجات سرنشینان 10 خودروی گرفتار در برف منطقه کوهستانی تاراز این شهرستان خبر داد. تعدادی از پمپ های تخلیه آب در اهواز خاموش شدند 1398/09/26 - 21:45 مدیرعامل آبفا اهواز علت خاموش شدن تعدادی از پمپ های تخلیه آب در این کلانشهر را آبگرفتگی عنوان کرد و گفت: تعمیر این پمپ ها در حال انجام است. انج ...
منشأ بوی بد تهران مشخص شد
همچنان ناسالم برای همه گروه ها. روز گذشته سامانه پایش کیفی هوای کشور از دسترس خارج بود و اطلاعاتی از دیگر شهرهای صنعتی که آنها هم وضع قرمز داشتند، در دست نبود. سایت کنترل کیفیت هوای تهران هم پیش بینی 24ساعت آینده را حذف کرد و دسترسی به جزئیات کیفیت هوای ایستگاه های مختلف سخت تر شد. اما همه جا صحبت از بو بود؛ میان مردم، در شبکه های اجتماعی، در مجلس و شورا. طیبه سیاوشی، نماینده تهران و یکی از ...
چرا به خاطر ناموس آدم می کشند؟
اهالی روستا می گویند ز هزار و یک برنامه برای آینده خود داشت و به مزاحمت های پسر همسایه بی توجه بود. می گویند برادر و عمویش، اما نگران آبرو خانواده بودند و آن روز پس از آنکه جوان هم روستایی خود را یک دل سیر کتک زدند، سراغ ز رفتند. عمو از اهمیت غیرت و آبرو می گفت و برادرزاده جوان هم عصبی تر می شد؛ به خانه که رسیدند برادر سر خواهر را پشت سر هم به دیوار می کوبید و عمو نگاه می کرد تا جایی که ز دیگر ...
محله مطرود جزیره کیش کجاست؟
چراغانی است و صدای بزم و سور می آید. هرجایی از جزیره که پا می گذاری، انگار وارد جشن شده ای. صدای هیاهو و خنده و تفریح و تفریح؛ پاساژهایی که راهروهای برقی آن ها را به یکدیگر وصل می کنند و راهروهای پیچ درپیچشان معماری مدرن را به رخ می کشند. می توانی ساعت ها از تمیزی، زیبایی و تنوع مثال زدنی موجود در جزیره برای تفریح و شادی کردن حرف بزنی، خاطرات تجملی بسازی و غرق در امکانات توریستی جزیره کیش خوش بگذرانی. هتل های سفید و رؤیایی که در خط های ممتد در تمامی جزیره ردیف شده اند و هرکدام شبیه یک باغ است؛ گل های سرخ آویزان شده از شاخه ها روی سنگ های سفید مرمر. صدای مردم بومی را از خاک زیر یکی از همین هت ...
کوت عبدالله، شهری که شهر نیست
فاضلاب این منطقه رسیدگی کند، از آن روز تا حالا کمی بیشتر از یک هفته گذشته است. حالا شاید از سر ناامیدی از کارآمدی آن مثلث و شاید هم به دلیل انتظار بیشتر برای انجام کار علمی و منطقی، آل کثیر می گوید که انتظار اصلی او و فعالان اجتماعی این است که مهم ترین و قدرتمندترین سازمان منطقه وارد گود شود؛ وزارت نفت: انتظار اصلی ما از وزارت نفت است. مردم و ساکنان اصلی این محله ها کسانی هستند که همه ...
آغاز نام نویسی سفر به سوریه +هزینه اعزام
دمشق در هتل 5 ستاره اسکان داده می شوند. بیشتر بخوانید: اولین کاروان زائران ایرانی در دمشق بعد از نابودی داعش +عکس همچنین سفر به سوریه در ایام ولادت حضرت زینب (س) در گروه 4 شب و 5 روز در نظر گرفته شده که هزینه این سفر معنوی 3 میلیون و 795 تومان پیش بینی شده است. در این دوره علاوه بر زیارت حضرت زینب (س)، زیارت مرقد حضرت رقیه (س) دختر سه ساله امام حسین (ع) نیز در ...
نامردی دایی سپیده زندگی اش را تباه کرد
خانواده اش جواب مثبت بدهند و خیلی زود مراسم عقد و عروسی این زوج جوان برگزار شد و سپیده با لباس عروس به خانه بخت رفت. یک سال از ازدواج آن ها گذشت و سپیده صاحب یک فرزند دختر شد . این در حالی بود که خانواده دختر جوان از همان ابتدا با توجه به مخالفتی که با ازدواج دخترشان داشتند رابطه شان را با او کم کردند و دختر جوان با هر سختی که بود به زندگی در کنار مرد رویاهایش ادامه داد. درخواست ...
کافه کتاب ترنجستان دختران شریف افتتاح شد+ تصاویر
اتفاقاتی که من خواندم در حالی اتفاق می افتد که شما 21 سالتان بوده. شما متولد 1338 هستید، شاید الان شنیدن این ها برای یک دختر 21 ساله کمی عجیب و غریب باشد و شاید برخی احساس کنند که داستان سرایی و مثلاً خیال پردازی است! واقعاً نسل های بعدی، اینطور چیز ها به ذهنشان می آید که چطور ممکن بوده یک دختر 21 ساله اینگونه با اتفاقات روبرو بشود و تصمیم بگیرد و عمل کند. برای ثبت در تاریخ، قدری واقع نمایی کنید ...
آغاز نام نویسی سفر به سوریه در ایام ولادت حضرت زینب (س) +هزینه اعزام
حضور در شهر دمشق در هتل 5 ستاره اسکان داده می شوند. همچنین سفر به سوریه در ایام ولادت حضرت زینب (س) در گروه 4 شب و 5 روز در نظر گرفته شده که هزینه این سفر معنوی 3 میلیون و 795 تومان پیش بینی شده است. در این دوره علاوه بر زیارت حضرت زینب (س)، زیارت مرقد حضرت رقیه (س) دختر سه ساله امام حسین (ع) نیز در برنامه کاروان اعزامی کشورمان به سوریه گنجانده شده است. بازدید از باب الصغیر و بازار ...
کافه کتاب ترنجستان دختران شریف افتتاح شد+ تصاویر
اتفاقاتی که من خواندم در حالی اتفاق می افتد که شما 21 سالتان بوده. شما متولد 1338 هستید، شاید الان شنیدن این ها برای یک دختر 21 ساله کمی عجیب و غریب باشد و شاید برخی احساس کنند که داستان سرایی و مثلاً خیال پردازی است! واقعاً نسل های بعدی، اینطور چیز ها به ذهنشان می آید که چطور ممکن بوده یک دختر 21 ساله اینگونه با اتفاقات روبرو بشود و تصمیم بگیرد و عمل کند. برای ثبت در تاریخ، قدری واقع نمایی کنید ...
(تصاویر) محله دیده نشده؛ مطرودان کیش
کشور خارج شدند، آبادانی های جزیره برای مردم دستاوردی نداشت. بعد از آن هم هرروز به تعداد کارگران مهاجر منطقه افزوده شد که حالا همنشین بومیان منطقه در محله صفین هستند. وارد صفین می شویم. از جزیره ای که عروس جزایر نامش را گذاشته اند، خیلی دور شده ایم. اینجا هیچ شباهتی به جایی که از آن آمدیم ندارد. روی یک مبل زهواردررفته جلوی خانه ای با دیوار های سیمانی نشسته است. پیرمرد 80 ساله دشداشه بر تن ...
مرگ دو دانشجو در اهواز، مخلوطِ تائید و تکذیب!
داروسازی می خواند، روز گذشته در یکی از کلاس های درس پیدا شده است. دو هفته پیش از این دو دانشجوی متوفی نیز دو دانشجوی دیگر در اهواز از دنیا دست شستند. دو تن از دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز که یکی از آن ها یعنی ر. ش 19 ساله بود و یک روز پس از آنکه خوابگاه را ترک می گوید و بازنمی گردد، جست و جو برای یافتنش آغاز می شود و در جسدش در یک ساختمان نیمه کاره کشف می گردد. البته ...
زندگی نامه امام باقر ( علیه السلام ) را بیان کنید؟
شیعه نیوز : پاسخ اجمالی محمّد بن علی بن الحسین( علیه السلام )، ملقب به باقر و کنیه ابو جعفر فرزند امام سجاد( علیه السلام ) است. برخی روز تولد آن حضرت را در مدینه اول ماه رجب مصادف با روز جمعه می دانند و برخی دیگر، سوم صفر دانسته اند. پدر ایشان امام سجّاد( علیه السلام )، پیشوای چهارم شیعیان و مادرش ام عبدالله دختر امام حسن مجتبی( علیه السلام ) است؛ لذا هم از جهت پدری و هم از جهت مادری ...
مرگ سریالی دانشجویان اهوازی؛ ماجرا چیست؟
نژادیان رییس دانشگاه علوم پزشکی اهواز ضمن تسلیت فوت 2 نفر از دانشجویان این دانشگاه به خانواده و جامعه دانشگاهی، توضیحاتی را در این خصوص ارائه داد. او افزود: روز گذشته یک دانشجوی پسر که در رشته داروسازی مشغول به تحصیل بود، در کلاس درس بدون علائم تنفسی و قلبی به بیمارستان گلستان اهواز منتقل شده و عملیات CPR (احیای قلبی، ریوی) انجام گرفت، اما نتیجه ای نداشت و دانشجو فوت شده بود. همچنین یک ...
گردباد مد لباس های عجیب و غریب در البرز
فارس نوشت: گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات امروزی به خصوص شبکه های اجتماعی موجب شده دنیای مد و لباس مخاطبان بسیاری داشته باشد تا جایی که می توان گفت، گرایش های گروهی مردم به سبک های خاص البسه، مد را می سازد که از نظر برخی افراد، معیار زیبایی و شخصیت آن ها نیز به شمار می رود. در گذشته اگر لباس یکی از فرزندان خانواده برای وی کوچک می شد آن را برای خواهر یا برادر کوچک تر کنار می گذاشتند و ...
زندان پایان ازدواج عجولانه دختر جوان
تهران (پانا) - دختر جوان با یک تصمیم اشتباه وقتی عروس شد، نمی دانست سرنوشت شومی خواهد داشت. به گزارش خراسان، سال 96 بود که سپیده 22 ساله پس از گرفتن مدرک دیپلم با توجه به شرایط مالی خانواده اش در یک مانتو فروشی مشغول به کار شد. سپیده خیلی زود به یکی از فروشندگان مرد که در مانتوفروشی کار می کرد علاقه مند شد، این در حالی بود که پسر جوان به نام حمیدرضا نیز دلباخته سپیده شده بود. ...
حال خوش سلامت همدان
...> شاید بتوان یکی از بهترین ثمرات و دستاوردهای حوزه سلامت که با اجرای طرح تحول سلامت فراهم شد را افزایش امید به زندگی در مردان و زنان و رسیدن آن به سن 80 سالگی دانست؛ البته تغییر نگرش مردم به حوزه سلامت، توسعه زیرساخت های سلامت و تجهیزات و امکانات موردنیاز را می توان از دیگر عوامل موثر در افزایش امید به زندگی دانست. افزایش دستگاه های و تجهیزات به روز و پیشرفته مورد نیاز بیمارستان های ...
ماندن با روحانی مرزبندی با اصلاحات
به گزارش فرهیختگان آنلاین ، حزب کارگزاران را می توان یکی از احزاب پراگماتیسم میان اصلاح طلبان خواند، چه آنکه بیش از هرچیز قائل به نتیجه هستند؛ نتیجه ای که خواه کاندیدای رقیب برایشان رقم زند و خواه کاندیدای اصیل خودی و در این میان حتی بارها تاکید داشتند که نقد رقیب به از نسیه خودی است. در شماره های گذشته پرونده تا بهارستان فرهیختگان (18 و 21 آذرماه 98) به بررسی حزب اتحاد ملت و جبهه پایداری ...
گزیده اخبار ایران و جهان/اخبار اجتماعی داعش قرآن آمریکایی را برگزید
شبکه فاضلاب وجود دارد که حدود 50درصد آن به دلیل جنس بتنی لوله ها فرسوده است، در سیل اخیر 220 نقطه فاضلاب در اهواز دچار ریزش شد.وزیر نیرو نیز روز گذشته درخصوص مشکلات فاضلاب اهواز گفت: وزیر نیرو از آماده شدن طرح جامعی برای حل مشکل فاضلاب اهواز که منابع مالی آن هم مشخص است خبر داد و گفت: تلاش می شود برای حل این مشکل با مشارکت دستگاه های دیگر و حمایت دولت، طبق برنامه ریزی و طراحی صورت گرفته در کوتاه ترین ...
شکایت محرمانه دختر 14 ساله مشهدی/دوست تلگرامی پسر بود
به گزارش رکنا، با پایان یافتن سخنان کارشناس اجتماعی کلانتری، دختر نوجوانی که در همین مخمصه گرفتار شده بود مشاور پلیس را پناهگاه مورد اعتماد خود یافت و رازی را فاش کرد که مدت ها آزارش می داد. این دختر 14 ساله درحالی که شرم و حیا از چهره اش می بارید، گفت: هفت سال قبل زمانی که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من با چشمانی گریان راهی مدرسه شدم. آن ها من و ...
مهران زند؛ قهرمان معلولی که می خواهد کلیه اش را بفروشد
روزنامه شهروند – محمد باقرزاده: هنوز 6 سالش تمام نشده بود که روزگار از او تصمیم گیری دشواری می خواست؛ مهران زند لشنی سال 76 باید تصمیم می گرفت که برای ادامه زندگی خانواده پدر یا مادرش را انتخاب کند و او پیش از این با مادربزرگش یعنی مادرِ پدرش انس گرفته بود. مهران پس از جدایی پدر [...] روزنامه شهروند – محمد باقرزاده: هنوز 6 سالش تمام نشده بود که روزگار از او تصمیم گیری دشواری می خواست؛ مهران زند لشنی سال 76 باید تصمیم می گرفت که برای ادامه زندگی خانواده پدر یا مادرش را انتخاب کند و او پیش از این با مادربزرگش یعنی مادرِ پدرش انس گرفته بود. مهران پس از جدایی پدر و مادر دیگر آن کودک شاد نبود و بازی هایش از کوچه های دورود در استان لرستان به کنج خانه و همزبانی با مادربزرگی قصه گو و دلسوز کشیده شد. دوری از پدر و مادر، اما پایان تراژدی زندگی کودکی با آرزو های بزرگ نبود و روزگار برای مهران بازی های دیگری هم در چنته داشت. هر چه زمان می گذشت نرمی استخوان مهران هم بیشتر خودنمایی می کرد، اما او مصمم به زندگی و پر از امید و آرزو بود تا نوبت به آن صبح حادثه ساز رسید؛ در آن روز مهران پانزده ساله شال و کلاه کرده بود که به دیدن مادرش برود، اما خودرویی از پشت او را چنان نقش زمین کرد که پس از 13 سال هنوز برخاستن برای او دشوار است. بازی روزگار و خطای پزشکان هر دو پای مهران را به یغما برد و حالا چند سالی است که از آن کودک شاد و پرامید، جسمی ناقص و روحی پر از درد و دل نگرانی به جای گذاشته است. مهران زند لشنی در همه این سال ها در سر سودای ایستادگی و مبارزه داشت و پس از خداحافظی از نیم تنه پایین بدنش، بر فشار های روحی و جسمی مسلط شد. او این بار پرامیدتر از گذشته روی دو دست خود بلند شد و به والیبال نشسته روی آورد. چند بار روی سکوی قهرمانی ایستاد و درست در روز هایی که گمان می کرد امید و روشنی به زندگی اش رسیده است، مشکلات تازه سربرآوردند. مهران در 28 سال گذشته هر چه در توان داشت برای زندگی گذاشت، اما روزگار چندان روی خوشی به او نشان نداد؛ بدعهدی مسئولان و بی توجهی دوستان حالا مهران را به جایی رسانده است که می خواهد کلیه اش را بفروشد و همین چند روز پیش هم برگه اهدای کلیه را پر کرده است. با کِرمی که گوشت بدنم را می خورد، درد دل کردم 27 سال از نام گذاری سوم دسامبر، 12 آذر، به نام معلولان در سازمان ملل متحد و با هدف توجه به مشکلات این گروه از جامعه و آماده سازی زمینه رشد آن ها می گذرد، اما همچنان میلیون ها معلول در ایران و در بسیاری از کشور های دنیا برای ابتدایی ترین نیاز های خود تلاش می کنند. مهران یکی از همین افراد است که سال هاست در آرزوی یک خبر خوش شب و روز را به سختی پشت سرمی گذراند. او تک فرزند خانواده ای است که خیلی زود از هم پاشید و پدر و مادر هر کدام زندگی تازه ای را برای خود برگزیدند. دلتنگی مهران، اما هیچ وقت رهایش نکرد و پس از جدایی پدر و مادر، همواره دلش برای هر دو آن ها تنگ می شد هر چند حالا می داند که زندگی کاری با دلش ندارد: پدرم گاهی اوقات به من سر می زد، اما خودش ازدواج کرده بود و همسرش راضی نبود که من پیش آن ها زندگی کنم و مادرم هم همین شرایط را داشت. دلتنگی من یک چیز بود و واقعیت زندگی چیز دیگر. او، اما همه این روز ها را گذراند تا به پانزده سالگی رسید: 15 سالم بودم که تصادف کردم. صبح زود بیدار شدم که بروم مادرم را ببینم؛ ماشین از پشت به من زد، زمین خوردم و جفت پاهایم شکست، اعزامم کردند به تهران و بیمارستان شفا یحیائیان میدان بهارستان. همان روز سریع من را اعزام کردند. پس از آن روز و با آغاز دشواری های تازه، سختی های گذشته و دلتنگی های کودکی برای مهران تبدیل به روز های خوب زندگی شد: بیمه نبودم، وضع مالی خوبی نداشتم، پدر و مادرم سختی های خودشان را داشتند. سختی زندگی تازه شروع شده بود، ولی همه کمک کردند و به تهران اعزام شدم. گفتند باید پلاتین بگذاریم. برگه رضایت را امضا کرد و پلاتین ها هم به بدن نحیفش اضافه شد، اما درد و دل شوره مهران کم نشد: پلاتین خوب در بدنم جا نگرفته بود. باعث شد که پاهایم بی حرکت بماند و زخم بستر بگیرم. بعد از سه چهار سال فهمیدیم که این درد ها و مشکلات به پلاتین برمی گردد. او پس از عمل، سال های زیادی را روی تخت گذراند، پاهایش سیاه شده بود و نمی توانست قدمی بردارد و همین باعث شد زخم بستر بگیرد: شنیدن این دوران دل می خواهد، آن قدر تلخ و آن قدر سیاه است که هر کسی نمی تواند گوش کند. در همین حد که یک روز به پشت پایم دست زدم و دیدم کرم ها مشغولند. یکی را به دست گرفتم و با هم حرف زدیم. درد دل کردم، بعد هم سرجایش گذاشتم و گفتم بخور این روزی تو است. روز وداع با نیمی از بدن مهران هفت سال را روی تخت گذراند و در همه این سال ها هم مادربزرگش همراه و همدرد او بود: هفت سال آرزو داشتم برف را لمس کنم، باران را لمس کنم و بوی خوش بهار را بچشم، اما همه این تغییرات را فقط از شیشه پنجره می دیدم. سال 92، نوبت به روز دشوار و تصمیمی سرنوشت ساز رسید. مهران انتخاب کرده بود که با پا ها و نیمی از بدنش وداع کند: پاهایم سیاه شده بود و خودم رضایت دادم که قطع شوند. هفت سال روی تخت بودم؛ هفت سال که لحظه لحظه اش سخت و تلخ بود. خانواده می گفتند مهران را بگذارید کهریزک. من همه این ها را می شنیدم و ذره ذره آب می شدم و خجالت می کشیدم که چرا سرنوشت مهران باید این باشد؟ چرا یک اشتباه باید من را به اینجا برساند. اما مادربزرگم لحظه ای تنهایم نگذاشت. مهران تصمیمش را گرفته بود، اما پزشکان نظر دیگری داشتند: می گفتند اگر پاهایت قطع شود خونریزی شدید باعث مرگت می شود، چون زخم بستر هم داری و این خون اگر به بالا و قلب برسد حتما می میری، پزشکان متخصص زیادی به من می گفتند و به همین دلیل این پروسه هفت سال طول کشید و خانواده ام هم راضی نمی شدند. می گفتند همین جوری نفس بکشی هم خوب است، چون معلوم نیست بعد عمل زنده بمانی. جوان بیست ودو ساله آن روز، از هفت سال نفس کشیدن سخت روی یک تخت و زل زدن به سقف خسته شده بود: در نهایت خودم رضایت دادم که پاهایم قطع شود. زمانی که می خواستم بی هوش شوم برای قطع پا، آیت الکرسی را با خود برده بودم اتاق عمل. هیچ کس نبود و فقط من بودم و خدای خودم. فکر می کردم شاید دیگر دنیای من تمام شده باشد، اما زندگی راه و رسم خودش را دارد. باید بدون پا برمی خاستم مهران از آن عمل سخت هم جان سالم به در برد، اما دیگر دو پایش را از دست داده بود. جسم تازه با خود سختی های دشوار هم می آورد و روح انسان را آزار می دهد. افسردگی پس از عمل، مهران را رها نمی کرد، اما او تصمیم گرفته بود بدون پا برخیزد: گفتم این حق من است و باید زندگی کنم، با پا یا بدون پا. باید زندگی کرد. پیش خودم گفتم وقتی خداوند به من فرصت زندگی داده چرا من کوتاه بیایم؟ دوره سخت نقاهت، مبارزه با افسردگی و آشنایی با بدن جدید برای مهران چند ماه طول کشید و او این روز ها را هم پشت سرگذاشت و بار دیگر برای زندگی بلند شد. این بار می خواست با ورزش و والیبال به روز های آینده اش رنگ زندگی بپاشد: تصمیم گرفتم بروم در عرصه ورزش. عمه ام خیلی کمکم کرد. می دانستم باید تلاش کنم. رفتم سراغ والیبال. شرایط من از همه هم بازی هایم بدتر بود، اما می خواستم و انرژی زیادی داشتم. او دوستان تازه ای پیدا کرده بود و با هم شوخی و خنده های خود را داشتند. به نواقص بدن هم گیر می دادند و با هم می خندیدند و روزگار هم به آن ها چراغ سبز نشان داده بود. تمرین دوستانه برای مهران نتیجه داد: تیم خوبی شده بودیم و تمرین مان هم زیاد بود. توانستیم در والیبال نشسته چندین مقام بیاوریم. دو مدال طلا، یک نایب قهرمانی و یک سومی. در مسابقات شهرداری تهران قهرمان شدیم و خیلی خوب پیش می رفتم. تا همین سه ماه پیش و روی دیوار های خانه ای که حالا از بین رفته، مدال ها، لوح تقدیر و تصویری از مهران در کنار محمدباقر قالیباف شهردار پیشین تهران، خودنمایی می کرد. حالا انگار سرنوشت آن مدال های افتخار هم شبیه آوارگی مهران است: خانه متعلق به یک خیّر بود. دو سه ماه به من داده بود که تا قبل از تخریب، آنجا زندگی کنم. خیلی لطف داشت، اما او هم زندگی خودش را داشت و برای خانه اش برنامه دیگری ریخته بود. خودم که آواره ام و وسایلم هم شبیه زندگی خودم. سختی های تازه از راه می رسد حضور در جامعه و گذران زندگی با ورزش برای هر معلولی در ایران با مشکلات فراوانی همراه است و پس از سال ها شعار و برنامه هنوز پایتخت ایران برای حدود 10 درصد از ساکنان مناسب نیست. اما برای مهران تهران شهر بهتری بود. او دوستان تازه ای پیدا کرد، چند قهرمانی هم کسب کرد و درست در روز هایی که به تیم ملی فکر می کرد، جسمش بازی تازه ای درآورد: بعد از چند سال عوارض بیماری باعث شد زمین بخورم و دیگر نتوانم ادامه دهم. جایی نداشتم بخوابم و شرایط مالی هم بد بود. دیگر نمی توانستم بروم خانه عمه ام. چند روزی پیش پدرم رفتم، ولی همسر پدرم راحت نبود و مشکلات روحی برگشت. هیچ کس را نداشتم. جوانی تنها حالا مزه زندگی و پیروزی بر مشکلات را چشیده بود. او نمی خواست تسلیم شود. مشکلات تازه او را به نهاد های دولتی و مستقل فراوانی کشاند، اما هیچ کس دست او را نگرفت: به هر نهادی برای کمک رفتم که حقوقی به من بدهند یا مسکن بدهند، ولی هیچ کس کمک نمی کرد. مجلس که رفتم من را راه ندادند. بنری همراه داشتم و روی آن نوشته شده بود: آقای لاریجانی من می خواهم با شما درد دل کنم. به هر جایی که فکر می کردم ممکن است موثر باشد رفتم. ناامیدتر از همیشه برگشتم. بعد ها دوباره به مراکز بهزیستی و همه جا رفتم، ولی هیچ کس کمکی به من نکرد. او حالا باید با دریافتی ماهی 160 هزار تومان از بهزیستی و ماهی 45 هزار و 500 تومان یارانه چرخ زندگی را بچرخاند، اما نمی شود: هزینه داروها، اسپری و کپسول تنگی نفس و چندین مورد دیگر را که برای تنگی تنفس باید استفاده کنم، ندارم. این دارو ها یک طرف، لباسم هم یک طرف. من غرور دارم، می خواهم در این مملکت نان بازوی خودم را بخورم. الان باید منتظر بمانم که آیا همسایه لباس جدید می خرد یا نه که لباس کهنه اش را به من بدهد. آوارگی: امید دادند و ناامیدم کردند مهران زند لشنی حالا تنهاست؛ نه خانه ای، نه حقوقی، نه همراهی. او که چندماهی در خانه یک خیّر زندگی می کرد، جایی برای زندگی ندارد: قبلا در تهران خانه عمه، دختر عمه و ... بودم؛ 10-15 روز یک بار خانه هر کدام از دوستان و آشنایان می روم و حتی هزینه ایاب و ذهاب هم ندارم. بعضی وقت ها هم می روم دورود، خانه عمویم. در همین سال ها مهران یک بار با رسانه ای حرف زد و یک بار هم به برنامه ای تلویزیونی رفت و وعده های فراوانی گرفت: از شبکه سه به من قول دادند، ولی الان حتی جوابم را هم نمی دهند. وقتی به من وعده دادند خیلی خوشحال شدم و یک لحظه دردم فراموش شد. گفتم مشکل خانه ام حل می شود و ورزشم را ادامه می دهم، ولی الان سردرگم هستم که چرا بعضی افراد به راحتی قول می دهند و فراموش می کنند همه این وعده ها و بدقولی ها روی روح و روان جوانی که تنها یک زندگی ساده می خواست، تاثیر گذاشته است و حالا مهران 28ساله ناامید است: وقتی می بینم اطرافیانم آینده خود را رقم می زنند خوشحال می شوم، اما وقتی به خودم نگاه می کنم، غبطه می خورم که مهران دلش پاک بود، برای کسی بدی نمی خواست، چرا به این روز افتاد. روزگار سخت مهران و بدقولی مسئولان، در چند ماه گذشته با مجموعه ای از خبر های بد تکمیل شد: پدرم چند ماه پیش فوت کرد؛ همان پدری که به من پیام می داد مهران، پسرم! فکر می کنی دوست ندارم پیش من باشی؟ پدرم می خواست، ولی شرایط مالی و شرعی اجازه نمی داد که من پیش او باشم. کاش پدرم بود و فقط به من می گفت پسرم، همین. همان پدر را هم از دست دادم. از هیچ چیزی بهره نبردم، نه از راه رفتن، نه از نفس کشیدن و نه از زندگی و ازدواج، اما شاکرم. سرماخوردگی، عفونت، آسم، مشکل ریه، بی پولی و در به دری از جوانی ورزشکار، مهرانی ناامید و خسته ساخته است. او هرچه فکر می کند هیچ راه و روزنه امیدی نمی بیند تا جایی که چند روز پیش تصمیم دشواری گرفت: آن همه قول و وعده ای که به من دادند و هیچ کدام اجرایی نشد، شرایط من را از قبل بدتر کرد. دیگر واقعا به بن بست رسیده ام و هیچ کاری نمی توانم انجام دهم. نه کاری می توانم بکنم، نه درآمدی از خودم دارم. تصمیم گرفتم کلیه ام را بفروشم، هرچند دکتر ها من را از این کار منع کردند و گفتند ممکن است خطرناک باشد. می گویند شانس موفقیت چند درصد است، ولی چند روز پیش رفتم و فرم اهدای کلیه را پر کردم. تصمیمم را گرفتم و این کار را کردم. درست یا غلط آن را نمی دانم، اما این را خوب می دانم که هیچ کس اطرافم نیست و هیچ کس دستم را نمی گیرد. مهران حالا و پس از این تصمیم سخت، نمی داند چه روز هایی انتظارش را می کشد و حتی نمی داند چند روز دیگر زنده است، اما یک جمله برای مردم دارد: بدانید که آرزو داشتم تنها یک شب سرم را راحت بگذارم و بخوابم. روزگار سپری شده مهران، سرگذشت یکی از چندمیلیون ایرانی معلول است که با وجود تمام تغییرات همچنان بسیاری از حقوق ابتدایی آن ها نادیده گرفته می شود؛ جمعیتی که همین چند ماه پیش، همایون هاشمی نماینده مردم میاندوآب در مجلس تعداد آن ها را حدود 10میلیون اعلام کرد و براساس اطلاعات مستند، بهزیستی ایران تا سال 96، تنها یک میلیون و 415 هزار نفر از آن ها را تحت پوشش قرار داده است. درج شده توسط : ...
خاطرات خوش خانواده آقای مدیر از مهاجرت معکوس از تهران به دَلگان
دوست داشتنی هم بود که باعث شد 6 سال بعد یک بار دیگر بار سفر ببندند برای خدمتی دیگر در شهری دیگر. در روزهایی که مدیر خوش فکر و خستگی ناپذیر 47 ساله داستان ما و همسر و 5فرزندش، مهمان مردم خونگرم بم هستند و فصل تازه ای در خدمتگزاری جهادی برای او آغاز شده، پای صحبت هایش نشستیم و از خاطرات شیرینش شنیدیم. فرشاد محمدزاده، از تهران به دلگان، و از آنجا به بم مهاجرت کرده است ...