روایتی از قرنطینه رزمندگان ایران در کتاب برای عاطفه
سایر منابع:
سایر خبرها
دردسرهای مستانه (5): بارداری ناخواسته
همسرش جوری است که ممکن است هر آن تصمیم بگیرد به کشوری برود و ممکن است این سفرها طولانی باشد. سه روز بعد از آن تماس تلفنی، منصور از آلمان برگشت. هر چند مستانه از این رفتار منصور گلایه مند بود، اما با رفتار خوب و هوشمندانه ی منصور، همه چیز فراموش شد و زندگی دوباره برای مستانه شیرین شد. بویژه که کلاس های مستانه هم در دانشگاه شروع شده بود و او عاشقانه مشغول تحصیلش بود و از درس خواندنش لذت ...
خاطرات بعد از جانبازی
بسیاری بچه ها خسته شده و بعضی بچه ها در راه ماندند. برای آمادگی عملیات کربلای چهار، به یک عملیات شبانه دست زدیم، تقریباً بعد از صرف شام به راه افتاده، درکوه ها و تپه در زیر آتش رگبار و انفجار های ایجاد شده عبور می کردیم، قرار بود در این مانور، یک جاده را تصرف کرده و نگه داریم، این کار انجام شد و ما پس از تصرف جاده، ساعتی را کنار این جاده ماندیم تا صبح شد، بچه ها که خیلی خسته شده بودند همان ...
نمی گذاریم کارهای شورای کتاب کودک زمین بماند
فرهنگ داشتم. به یاد دارم مادرم به خاطر روز تولدمان برای مان کتاب می خرید یا ما را به تماشای فیلم های ویژه بچه ها می برد. دایی من هم در زندگی فرهنگی ام بسیار تاثیر داشت. چند سالی به خاطر ماموریت پدرم به شهرستان رفتیم. هیچ وقت یادم نمی رود که روزهای شنبه مجله "کیهان بچه ها" منتشر می شد و وقتی پدرم به خانه می آمد، مجله در دستش بود. ما شیفته و مشتاق "کیهان بچه ها" بودیم و پدرمان هم سواستفاده می کرد و ...
روایتی تلخ از سرنوشت دختری مسلمان در آمریکا/ اینجا مهد آزادی به وقت نقض حقوق بشر!
. سارا یک نگاه به من کرد و رفت. بعد از چند دقیقه برگشت و گفت: نیلی باورت نمی شه چی شده؟ من که منتظر برگشت سارا بودم باعجله پرسیدم: چی شده؟ بگو. مدیر با تو چی کار داشت؟ سارا با صدای آرام گفت: تعدیل نیرو شده! گفتم: یعنی چی؟ یعنی ما رو بیرون می کنن؟ چی داری می گی سارا؟ درست حرف بزن ببینم چی شده؟ سارا جواب داد: نترس! به تو کاری ندارن. به من گفتن به خاطر تعدیل نیرو، دیگه نمی تونم اینجا کار کنم ...
دستورالعمل شهدا برای مواقع خطر/ تلاوت قرآن زیر باران گلوله
ز جایش بلند شد و پس از قدری صحبت گفت: ما در خودمان بنیه ای دیده ایم که تا اینجای کار آمده ایم. احساس تکلیف می کنیم و حرف شما را قبول نداریم که باید به شهرستان برگردیم تا در نوبت های بعدی اعزام شویم. ما با گفتن تکبیر حرف های او را تأیید کردیم، ولی باز هم آن برادر پاسدار زیر بار نرفت و شروع به صحبت کرد. در این موقع آن برادر 14 ساله از جایش بلند شد. ما هم به هیجان آمده و رفتیم جلوی چند مینی بوس که آنجا ...
دستورالعمل شهدا برای مواقع خطر/ تلاوت قرآن زیر باران گلوله
جایش بلند شد و پس از قدری صحبت گفت: ما در خودمان بنیه ای دیده ایم که تا اینجای کار آمده ایم. احساس تکلیف می کنیم و حرف شما را قبول نداریم که باید به شهرستان برگردیم تا در نوبت های بعدی اعزام شویم. ما با گفتن تکبیر حرف های او را تأیید کردیم، ولی باز هم آن برادر پاسدار زیر بار نرفت و شروع به صحبت کرد. در این موقع آن برادر 14 ساله از جایش بلند شد. ما هم به هیجان آمده و رفتیم جلوی چند مینی بوس که آنجا ...
روایتی تلخ از بخش کرونای بیمارستان کودکان
باردار و کودک زندگی می کنند و تا جوابش منفی نباشد، نمی تواند به کارش برگردد. از اتاق محمدکیان، تصویر کودک مو حنایی از میان دریچه شیشه ای اتاق پیداست. مادر کلافه از جیغ ها و بی تابی ها، کودک را با همه آن لوله ها از روی تخت بلند کرده، روی پا خوابانده و تکان می دهد. یک دستش گوشی تلفن است و دست دیگر پاهای کودک را گرفته که نیفتد. چند دقیقه بعد، ساعت تعویض داروهاست. سرپرستار با لباس ...
مستندنگاری از همایش دو روزۀ پیشوای قیام؛ نحن خُردادیّون!
طبقۀ بالا رساندم اما دیدم که صحبتهای آقای اصلانی تمام شده و جمع دارند در مورد یک طرح حرف می زنند. آقای داوودآبادی در صحبتهای مفصلی ضرورت ایجاد یک موسسه در شهر پیشوا برای ثبت اسناد آن روز تاریخی را توضیح دادند؛ به آقای وحیدزاده که کنار دستم نشسته است می گویم یعنی بعدِ 57 سال از آن واقعه و 42 سال از پیروزی انقلاب یعنی مرکزی برای ثبت اسناد 15 خرداد نیست؟! وحیدزاده خندید. آقای داوودآبادی گفت که اسناد 15 ...
در مهمانی های شبانه آدم های پولدار چه می گذرد؟
می توانست از آنِ یک مدل باشد. این زنان دو نشانۀ جسمانی بااهمیتی را دارند که خبر از جایگاه رفیع اجتماعی شان می دهد: بلندقامتی و باریک اندامی؛ هرچند ممکن است چند سانتی متر کوتاه تر یا چند سالی پیرتر از معیارها باشند و به این ترتیب بود که این استاد جامعه شناسی توانست جایی در این بازی پیدا کند. تمام زنانی که این سرمایۀ جسمانی را دارند همه جا دختر خوانده می شوند. در میخانۀ آدم های خیلی مهم ...
پیش گویی شهید مدافع حرم در مورد پیکرش/همسر شهید: باور نمی کردم به سوریه برود
.... آقا محمود خندید و با شوخی گفت: شاید شما را هم با خودمان بردیم. همه خندیدند. در مراسم خواستگاری موضوعی نبود که بخواهیم در موردش بحث کنیم. 24 ساله بودم که 10 بهمن سال 84 با شهید رادمهر عقد کردم. بعد از هفت ماه هم در 31 خرداد 85 عروسی گرفتیم. شهید رادمهر در کنار پدربزرگ و مادر بزرگش *اهل شوخی و خنده بود اما با سیاست خودش محمود خیلی اهل شوخی و خنده بود ...
دردسرهای مستانه (4): غیبت ناگهانی منصور
از خانه و شهرش، اشک می ریخت. یک هفته ای از عروسی گذشته بود و هنوز منصور و مستانه در ویلایشان در رامسر بودند. سیمین دخت چند باری در این مدت زنگ زده بود و احوال دخترش را پرسیده بود، اما با اینکه می دانست می شنید که همه چیز خوب است، باز هم نگران این بود که دخترش بعد از جدایی از خانواده چه حالی دارد. تا اینکه روز نهم منصور گفت: دیگه وقت رفتنه، خوش گذرونی و استراحت بسه. باید زودتر برگردیم ...
از تعویق انداختن آزمون سراسری تا افزایش نرخ مجدد بیمه تامین اجتماعی
گزارش گروه شهروند خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان ، روزانه پیامک های ارسالی شما به سامانه 10001915 در سایت باشگاه خبرنگاران جوان به نشانی www.yjc.ir منتشر می شود. از میان انبوه پیامک های رسیده در تاریخ بیست و سوم تیر ماه مهمترین آن ها در ادامه قابل مشاهده است. 8244...0937: سلام خواهش می کنم باشگاه خبرنگاران جوانان به گوش مسئولین برسانید که کنکور سراری را لغو یا به تعویق ...
روایت مددجوی کمیته امداد که حالا یکی از تولید کنندگان صندلی چرخ دار در کشور است | کاشف راز های پیش ...
. دوباره کودکی ام داشت تکرار می شد: بی پناهی، تنهایی و حالا 4 تا بچه. هیچ کسی را هم نداشتیم اما خدا ما را رها نکرد. یک شب توی خواب و بیداری، همسرم به نظرم رسید. ناراحتی هایم را به او گفتم و درددل کردم. دلداری ام داد و با من حرف زد. همان چند لحظه، برای من آبی روی آتش بود. دوباره مثل روز اول شدم، پر از انرژی. از حضرت زینب(س) مدد گرفتم و فردای همان روز، دو سه تا النگو داشتم، آن ها را فروختم و با پولش ...
عضو اسبق سازمان مجاهدین خلق: سازمان، قبل از انقلاب هم برای بغداد جاسوسی می کرد
من به او مظنونم افسر کلانتری هم به کمیته مشترک زنگ می زد، آنها می آمدند سوالات خاصی از صاحبخانه می پرسیدند، بعد می گفتند قبل از این که بخواهیم کاری کنیم به شما می گوییم که مثلا به منزل برادرتان بروید و اینجا نباشید . رژیم حماقت کرد و جریان دادگاه گلسرخی را پخش کرد که ده پانزده نفر طوری حرف می زدند که همه سخنان شان تعریف و تمجید از خاندان سلطنت و ابراز پشیمانی بود. در واقع آنها فکر می ...
معرفی و نکته برداری برخی از مهمترین کتاب های آکادمیک رشته مطالعات رسانه و علوم ارتباطات
...> مکانی: امور اقتصادی جهانی شده است و بر اثر آن محدودیت های مکانی رو به نیستی گذارده اند. 5- در حجم اطلاعاتِ در گردش افزایش شگفت آوری رخ داده است که قبلاً هرگز وجود نداشته اند. دانیل بل می گوید که جامعه فراصنعت گرایی جامعه با مشاغل خدماتی است و طبقه کارگر از میان می رود. – آنتونی گیدنز : نظریه دولت– ملت و نظارت: از موارد دیگری که ناگریز به جامعه اطلاعاتی منجر ...