سایر منابع:
سایر خبرها
دردهایی که با خوردن نمک از شما دور می شود
از طریق عرق، کم آبی و ترشح خلط ایجاد می شود. خلط زیاد، مجاری ادرار و مجرای گوارش را مسدود می کند. در این بیماری از دست رفتن یون های سدیم و کلرید به شکل نمک بسیار بالا است تا اندازه ای که پوست بیماران شور است. برای جبران این ضایعه، چنین افرادی باید غذای شور و نمکی مصرف کنند از آنجا که مخاط مانع جذب چربی در شکم می شود، افراد مبتلا به فیبروز کیستی ممکن است در مواد مغذی محلول در چربی مثل ...
بیوگرافی خواندنی سپند امیر سلیمانی+ تصاویر
من خواست تا برای بازی در فیلم حدیدش تست بدهم. متنی داد و گفت بخون، چند خطی که فیلمنامه را خواندم گفت بس است، با خودم گفتم که حتما در تست رد شده ام، اما دو روز بعد برای بستن قرار داد با من تماس گرفتند اولین تجربه تلویزیونی در سال 77 تجربه کوتاهی را با سریال لگذار آفتاب برآید، بدست آورد سپس در سریال آسمان همیشه ابری نیست سال 89 ایفای نقش کرد و در شب های برره سال 84 ...
مستندنگاری از فاجعه منا به روایت یک مادر/کاردانی: برای نوشتن کتاب با دختر شیرخوارم هر روز از قم به تهران ...
یادآوری آن برای خانواده های شهدا اذیت کننده است. اما چیزی که برای من جالب بود این بود که این خانواده ها واقعا از اینکه کسی به سراغ آنها آمده بود و می خواست از داغی که آنها دیده اند بداند، خوشحال می شدند. برای خود من این لحظات سخت بود. وقتی خانواده ها از یادآوری خاطرات آن سال منقلب می شدند و گریه می کردند به من احساس عذاب وجدان دست می داد. اما هربار می گفتم دوست ندارم اذیتتان کنم خودشان ...
گفتگو با عالیه حجت زاده، یکی از اولین دانش آموخته های رشته روزنامه نگاری در ایران
سال های حضورش در مشهد نیز سلسله گزارش های او درباره افزایش سن حضانت فرزندان به مادران به نتیجه می رسد. روزنامه نگاری شغلی حساس و تخصصی است، اگر خبرنگار تاریخ بداند، اگر به اصول اخلاقی پایبند باشد. انشایی درباره جنگ ویتنام او در خانواده ای پرورش می یابد که پدر اهل مطالعه و پیگیر اخبار روز است و روزنامه هم خواندنی محبوب خانه آن هاست. از آنجا که دختر خانواده قریحه نوشتن دارد و پیگیر ...
داوری اردکانی: نباید می گفتم غرب نفسانیت است
بین بودن نیست. به هر حال در جامعه ایران پویایی فکری وجود دارد و این امیدوارکننده است، اما پویایی فکری باید به خودآگاهی برسد. من نمی دانم این همه کتاب خوب، چقدر از سوی جوانان خوانده می شود و چه تاثیری در آن ها می گذارد. در این مورد، چنانکه گفتم، محققان باید تحقیق کنند.
روایتگری مدافع سلامت از مدافع حرم
تشخیص بدهیم چه کسی مبتلا و چه کسی سالم می باشد بهتر است حتی در برخورد با نزدیکانمان هم رعایت بکنیم چون ممکن است همان عزیزی که امروز با او دست دادیم یا یک ساعت کنارش نشستیم و درد دل کردیم فردا با علائم کرونا به مراکز درمانی مراجعه کند و مشخص شود ناقل کرونا است. خب وارد بحث اصلی مان شویم، چطور اسم شهید محمد حسن قاسمی به گوش تان خورد و از شهادت ایشان با خبر شدید؟ شهید محمد حسن ...
ویروسی که ناگهان جا خالی داد!
جانبه را داشت در حالی که زیرساخت ها برای اجرای برخی دستورالعمل ها هنوز فراهم نیست؛ نمی توان از مردم خواست از خانه بیرون نیایند، اما گرفتاری های اقتصادیشان را ندید.. خلاصه این ویروس منحوس همتی می خواهد از جنس مدیریت های دلسوزانه؛ مدیریتی که در آن مسئول، خود را جدای از مسئولیت هایش، یک شهروند بداند و پیش از حضور در جلسات و تصویب دستورالعمل ها، اندکی خود را به جای مردم بنشاند؛ مردمی که در هر برهه ای در میدان عمل بوده اند و نشان داده اند که اگر مسئولان پای کار و عامل به قوانین و مصوبات خود باشند، مردم باز هم آماده اثبات برادری خود هستند. کرمیانی – خبرگزاری صدا و سیما - قم ...
نعمت زاده: وقتی ارز 4200 تومانی از تلویزیون اعلام شد، توی سرم زدم!/ اگر دخترم گرفتار شده، خودم را مسئول ...
بخشی از این بدهی او را صاف کنیم، متاسفانه چون دارایی نداریم نمی توانیم کمک کنیم. من در هیچ صنعتی در کشور سهم ندارم من جمله پتروشیمی، ولی افتخار این را دارم که 40-30 واحد پتروشیمی را به عنوان مدیر دولتی و مسئول نظام ایجاد کردم. کسی که به من نماینده مجلس گفتم این دنیا هیچ، از آن دنیا بترسید که چرا تهمت می زنید، چرا بدون سند حرف می زنید که می گویی من 11 تا پتروشیمی دارم. من می گویم همه این پتروشیمی ها ...
چرا خودکشی به اشتباه، آخرین راه حل بی بازگشت برخی ها می شود؟
.... همه چیز به مانند گردابی متلاطم هولناک بود. با خود می اندیشیدم که راه چاره این است که از خود بیخود شوم. از دست دادن هوش و حواس تنها راه فرار از مشکلاتم بود و فکر می کردم تنها راه از دست دادن هوش و حواس هم پریدن از جایی بلند و مرتفع است. “تنها فکری که کردم این بود که خود را به بیرون برسانم. از راه باریک گربه رو به ساختمان مجاور رفتم. مطمئن بودم دست کم یک نفر از پشت آن همه پنجره مرا ...
چگونه از درد دندان در شب خلاص شویم؟
...، اعصاب در دندان های شما ممکن است در معرض قرار بگیرند و باعث درد شوند. از دست دادن پر کردن اگر یک پرک را از دست بدهید، عصب داخل دندان ممکن است در معرض قرار گیرد. دندانی مخفی یا آلودگی در دهان گاهی اوقات آبسه دندان نامیده می شود. مواد غذایی و یا سایر مواد مخدر در دندان های شما متولد می شوند. مواد ارگانیک و غیر معدنی در دندان های شما می تواند باعث ایجاد فشار بین دندان ها شود ...
ناجی عملیات های دفاع مقدس چه کسی بود؟
تا باهم صحبت کنیم. بعد از ظهر آمد و یک محلی بود کنار بهمنشیر که عراقی ها می آمدند از این چولان ها عبور کرده و حمله می کردند یا کار اطلاعاتی انجام می دادند. آنجا را به احمد نشان دادم و گفتم که شما بروید آنجا. او رفت و بعد از مدتی برگشت و گفت: "اینجا کار ما نیست یک جایی را بدهید دست من که به درد بخورد." در چه سالی؟ در سال 59 نه احمد سال 84 . می گفت: "یک جایی به من بده به درد بخورد و بتوانم ...
برادر ناتنی اوباما: باراک می خواهد مردم او را بپرستند/ بایدن خیلی پیر است!
شان- که فقیر بود و در خانه در حال فروپاشی زندگی می کرد و زغال می فروخت- یک درخواست شخصی مطرح کرد. مالک می نویسد: خجالت آور بود که سعی داشتم آرزوهای عمه هاوا را به برادرزاده اش انتقال دهم. او می خواست باراک به او برسد، خانه ای برایش بسازد و ... به باراک گفتم به گردن عمه هاوا و خانواده حق دارد، اما او گفت که ورشکسته است. مالک همچنین از شرح خاطرات باراک اوباما به نام "رؤیاهای ...
رنجِ نداری
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: هر روز کلی آدم با شکل و شمایل مختلف می آیند و خیلی مرموز و مبهم یا سالم یا مرده شان را از بیمارستان بیرون می کشند. دلم می خواهد قصه این مرد را هم بدانم. باید مبتلا شدنش به کرونا شنیدنی باشد. به قیافه اش نمی خورد اهل ماسک زدن باشد یا بتواند هر دقیقه دستانش را با آب و صابون بشوید. خدا کند حالش روبه راه شود تا من بتوانم پاسخ پرسش هایم را پیدا و قصه ناتمامم را تمام کنم. دکتر بالای ...
گفت وگو با همسر شهید ضیائی | یا عباس آقا یا هیچ کس!
هم برای اینکه بیشتر بشناسمش، روبند زدم و همراه خواهرم بصورت ناشناس و به عنوان مشتری برای خرید گوشت به مغازه اش رفتیم. من که تمام وجودم را استرس گرفته بود، با صدای لرزان گفتم پنج سیر گوشت می خواهم. ( آنجا به رویم نیاورد ولی بلافاصله بعد از عقد گفت که همانجا مرا شناخته و می خواست بقیه پولم را ندهد و بگوید سر عقد می دهم ولی ترسیده بود با استرسی که من داشتم همانجا بیفتم). گوشت را داد و به خانه برگشتم ...
رییس کمیته اقتصادی شورای شهر تهران: کارنامه اوقاف رضایت بخش نیست/این دستگاه همانند بخش خصوصی عمل کرده و ...
دوست دارم ببینم که ایشان نسبت به واقعیت هایی که به صورت سند در دست من هستند، چه واکنشی نشان می دهند و چه رفتاری می کنند. محمود میرلوحی در کارنامه خود سابقه کار در استانداری و وزارت کشور را دارد، اما هیچ کدام از سوابق او به اندازه فعالیت فعلی اش در شورای پنجم خبرساز نشده است، حالا که میرلوحی رییس کمیته اقتصادی شورای شهر است، با اتکا به این جایگاه، امکان دسترسی به مستندات بی شماری را یافته است ...
سرگذشت عجیب و بی نظیر شهید طلبه مدافع حرم
من دادند، گفتم خدایا تو همان روز خواستگاری خبر شهادتش را به من دادی. خودش هم خواب شهادتش را دیده بود، خواب شهادت حضرت سجاد (ع) را دیده بود، در خاطراتش نوشته بود: چهره آن حضرت را دیدم و به من فرمودند: تو به شهادت دست پیدا می کنی من نوید شهادت را به مادرم دادم و من منتظر آن روز می مانم تا هر وقت که خدا صلاح بداند؛ ولی از این به بعد همیشه در قنوت نمازم دعای اللهم الرزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک را می ...
ماجرای زندگی زنی که فیش حجش را به مرکز سل اهدا کرد
گرفته بود که هروقتی رویا می بیند، صلوات بفرستد، لبخند بزند و دعا کند که همه چیز صادقه شود. شهروند در ادامه نوشت: جمیله خانم دوماه پیش هم خواب دیده بود. خواب لباسی سفید. خواب دیده بود که لباس سفید پوشیده و کعبه را 7بار طواف کرده، خواب دیده بود که خانه شیطان را سنگباران کرده، 7بار از میان صفا و مروه گذشته و آخر سر در مسجد الحرام ایستاده و قامت بسته برای چند رکعت، قربه الی الله. خواب که ...
خدابنده: کم کاری مسئولان باعث بی تفاوتی ما نمی شود
سرویس ورزشی جوان آنلاین: حضور در مناطق محروم، آن هم در چنین فصلی از سال که گرما و حالا بیماری (کرونا) بیداد می کند کار چندان ساده ای نیست. درست است؛ گرما بیداد می کند، اما کافی است یک بار رفته باشید و از نزدیک دیده باشید آنچه را که ما دیدیم. باورش سخت است، شما از گرما نفس کشیدن برایتان سخت است، اما آن ها با پای برهنه روی زمین سوزان قدم برمی دارند. به نظر می رسد عمق فاجعه تأثیر زیادی روی کاپیتان تیم ملی تکواندوی بانوان ایران داشته است. مثل فیلم های سینمایی می ماند، وسط بیابانی که تا چشم کار می کند هیچ چیز دیگری نیست، یک کپر می بینی ...
با ضعف عضلانی و مه مغزی بعد از درمان کرونا چه کنیم؟
زدن دندان ها یا دوش گرفتن، خسته می شوند. این اتفاق می تواند مانند یک شوک باشد، خصوصاً برای بیمارانی که پیش از ابتلا به بیماری، خیلی فعال و پُرتحرک بوده اند. چه باید کرد؟ با ایجاد تغییراتی در سبک زندگی که به نفع عملکرد سالم ریه ها می باشد می توانید هر چه سریع تر به فعالیت های عادی خود برگردید. اجتناب از قرار گرفتن در معرض دود دست دوم سیگار و در صورت سیگاری بودن بیمار ...
بنیانگذار بزرگترین کارخانه کامیون سازی خاورمیانه
کنار همه غرفه ها می گذشت، تنها به غرفه ما وارد شد. دید انگار ما حرف های دیگری داریم. پرسید: این ها ساخت کجاست؟ گفتیم: همه را خودمان ساختیم. گفت: عجب، انگار ما همچین صنعتی داشتیم و خودمان نمی دانستیم! نشست و گفتگو کرد. خواست خودنمایی ایی بکند، گفت: این چیز هایی که تو ساختی، لابراتوار و... می خواد، اینطور که نمی شود! گفتم: اعلیحضرت ما لابراتوار نداشتیم، اما روی تجربه اطلاعاتی پیدا کردیم؛ مثلا ...
8 روایت دردناک از قرنطینه خانگی مبتلایان به کرونا و مبارزه آن ها برای غلبه بر بیماری
است دیگر. من هم از ترس مبتلا نشدن او، سه هفته تمام در اتاقم ماندم. غذا را مادرم پشت در می گذاشت و من فقط از پشت در اتاقم با او صحبت می کردم. پدرم را خواهر بزرگم در مدت بیماری ام به خانه اش برد. او بیماری قلبی دارد و همه نگرانش بودیم. از هفته سوم، کم کم برخی علائم کم رنگ شد، ولی از بین نرفت؛ مثلا بدنم درد می کرد، اما نه به اندازه قبل. اشتهایم بهتر شده بود، اما انگار کاه می جویدم؛ غذا ها نه ...
نشان سرلشکری اهدایی رهبری زیبنده شانه های مادرم است
پایگاه را زدند. وحشتناک بود. خوب به یاد دارم خانمی دست من را گرفت و برد داخل خانه اش تا پناه بگیرم. مادربزرگم می گفت یک هفته قبل از شهادتش آمد و گفت ماشین سر خیابان است و باید زود برویم. دندانش درد می کرد گفتم اگر دندانت درد می کند نرو، گفت مادر از این حرف ها نزن. این حرف ها از شما بعید است، مگر می شود من نروم، آن یکی نرود پس مملکت را دست چه کسی بسپاریم؟ هر چه گفتم نرو، گفت این حرف ها چیست مادر ...
لحظاتی پای صحبت های مادر دو شهید/ شهدای خانه ام را فدای مادرشان حضرت زهرا (س) کردم
عملیات برایش مهم بود. در آن عملیات سیدجمال با چند ترکش مجروح شد. آنقدر در منطقه ماند تا بهتر شد و بعد به خانه برگشت. دو سه روزی می شد که از جبهه آمده بود. سیدجمال که در خانه می ماند، کسی متوجه نمی شد، اما این دفعه کم حرفی اش دلیل دیگری داشت. به حیاط رفتم. با دیدن من سلام کرد. کنارش نشستم و گفتم: مادر! یادم رفت بپرسم. این بار با دایی کاظم در یک منطقه بودید یا نه؟ لبخند زد و گفت: در ...
از صبا مهر آموختم
آقای صبا رسید. مرا خواست و گفت: ابراهیم! چرا ساز نمی سازی؟ گفتم: کارگاهم تعطیل شد و هیچ پولی در بساط ندارم که بتوانم دوباره کار را شروع کنم. هنوز کلمات صبا را به یاد دارم. با دست زد روی زانویش و گفت: می دانستم تو یک بلایی سر خودت می آوری. با هم رفتیم قدمی بزنیم تا درددلی کنم و سبک شوم که خودم را مقابل بانک دیدم. چند دقیقه بعد درحالی که صبا 500تومان از حساب بانکی اش برداشته بود پیش من آمد. 400تومان به ...
هر چه داشتیم فروختیم تا بدهی دخترم را صاف کنیم/ پاکی ذات مهمترین ویژگی آیت الله هاشمی بود/ ولایتی می ...
فروختیم تا بخشی از این بدهی او را صاف کنیم، متاسفانه چون دارایی نداریم نمی توانیم کمک کنیم. من در هیچ صنعتی در کشور سهم ندارم من جمله پتروشیمی، ولی افتخار این را دارم که 40-30 واحد پتروشیمی را به عنوان مدیر دولتی و مسئول نظام ایجاد کردم. کسی که به من نماینده مجلس گفتم این دنیا هیچ، از آن دنیا بترسید که چرا تهمت می زنید، چرا بدون سند حرف می زنید که می گویی من 11 تا پتروشیمی دارم. من می گویم همه این ...
نعمت زاده: دخترم از زندان تماس گرفت که فامیلی نعمت زاده را عوض می کنم
آخر سال 1396 هم خوب بود. یک ارز دولتی و یک ارز آزاد داشتیم. من پای تلویزیون بودم که این را شنیدم و باور کنید، بر سر خودم زدم و گفتم این باعث می شود ارز گران شود، باعث می شود بروکراسی ایجاد شود. فکر کردند ترامپ چوب را برداشته بر سر ما بزند، ما زودتر به مقابله آن برویم. من 3-2 تا از وزرا گفتم در کابینه بودند مگر خواب بودید؟ در مورد فروش سکه؛ در شورای پول و اعتبار بودیم، آقای سیف زنده است و ...
نقد کتاب ترس و لرز -2 / تشابه و تفاوتهای کی یرکگور و نیچه
هم این است که هر دو سرنوشت تراژیکی داشتند. اما بزرگ ترین تفاوت این دو از نظر نگارنده، در امر خداپرستی است چون نیچه مرگ خدا را اعلام کرد حال آن که کی یر کگور با همه مشکلاتی که با کلیسای پروتستان دانمارک داشت، در پی خدا بود و دغدغه ایمان داشت. وال می گوید کی یر کگور لااقل می اندیشد که هر قدر فرامین خدا سخت و هر اندازه اراده هایش متناقض باشند، و هرچه درباره او هرچه بگوییم، در واقع هیچ نگفته ...
شیرزن کارخانه
.... همیشه فکر می کردم از داخل شهر من را به جزیره آورده اند. هنوز هم بعد از این همه سال این محله به چشم من جزیره متروک و دورافتاده ای است. او حرفش را این طور ادامه می دهد: تمامی این جزیره پر از باغ های میوه و خانه باغ بود. جوی بزرگی از وسط این محله می گذشت. من و خواهر همسرم عصرها اطراف این جوی راه می رفتیم و تفریح می کردیم. دو سه سالی در خانه مستأجری ماندیم تا وقتی دختر10ماهه ام در این ...