سایر منابع:
سایر خبرها
مفارقت روح از سرزمین وحی
: برادر! بی وفایی اهل کوفه را نسبت به پدر و برادرت دیدی و من می ترسم با تو نیز چنین کنند. اگر صلاح می دانی در مکه بمان که عزیزتر و محترم تر از تو در اینجا کسی نیست. امام فرمود: می ترسم که یزید در حرم مرا به قتل برساند و به وسیله من حرمت این خانه از بین رود. محمد عرض کرد: حال که چنین است به سوی یمن و اطراف آن برو. فرمود: در باره پیشنهادت فکر می کنم. سحرگاهان حسین(ع) آماده رفتن بود که ...
امروز مخالف با امام خمینی (ره) مخالف با امام زمان (عج) است
آرزوی تو و خودم رسیدم و داماد شدم؛ عروسم اسلحه ام بود و سنگر حجله گاهم و امیدوارم که از این بابت ناراحت نباشی سومین وصیت ام به برادرانم این است که اسلحه مرا بگیرند و بر علیه ظالمان و خون خواران ظالم بجنگند و راهم را ادامه بدهند و در آخر به تمامی خواهران، پدر و مادر و برادرانم التماس دعا دارم که سعی کنند نمازها و روزه های غذای مرا تا حدی که می توانند به جا آورند و در آخر از شما تمامی امت حزب الله که ...
جهاد امام سجاد با شمشیر دعا
کرده است که آن حضرت فرمود: چون پدرم را وقت رحلت رسید مرا به سینه خود چسبانید و فرمود: ای فرزند گرمی تو را وصیت می کنم. به آنچه وصیت کرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت که پدرش او را وصیت کرده بود به این وصیت در وقت رحلت خود: که زنهار ستم مکن بر کسی که یاوری به غیر از خدا نداشته باشد. و علی بن ابراهیم به سند حسن از حضرت امام رضا (ع) روایت کرده است که حضرت علی بن الحسین علیه السلام در ...
اشعار آیینی در مورد امام حسین (علیه السلام)/پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر...
سال رفت و تو هنوز زخم می خوری هزار سال رفت و تازه است زخم حنجرت هزار سال رفت و دسته دسته قوم کوفیان گرفته تیغ بر کف ایستاده در برابرت سرِ بروی نیزه ات حقیقت محمّدیست چرا زمانه پی نمیبَرد به اصل جوهرت؟ بیا کنار خیمه های تشنه لب نگاه کن ببین که زخم تیرها چه کرده با برادرت شب وداع آمد و سری زدم بمجلسی ...
خطبه امام سجاد (علیه السلام) در مسجد شام
رَسُولُ اللَّهِ در این حال امام سجّاد علیه السلام عمامه خویش را از سر برداشت و خطاب به مؤذّن گفت: تو را به حقّ محمّد ساکت باش تا من سخنی بگویم. آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد تو است، همه می دانند که دروغ می گویی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟! حضرت این ...
عاشورا در مصاف با هدم دین با پوشش دینی؛ بنی امیه و شگردِ مهرورزی!/ نوشتاری از هادی سروش/ بخش یازدهم
. به معاویه گفتند: با خشمی که در تو سراغ داریم، چطور تادیبش نکردی؟ گفت: تا زمانی که مردم میان من و حکومت حایل نشوند، مانع زبانشان نمی شوم. نمونه دیگر؛ معاویه به عمروعاص دستور داد کاخ بسازد و خانه هایی را گرفتند تا اینکه خانه پیرزنی بود که گفت راضی نیستم ... معاویه گفت همه کاخ را بسازید مگر خانه مخروبه پیرزن را ، و این نکته خوبی دارد و آن این است مردم می فهمند که معاویه چقدر به حق الناس ...
حقی که باید ادا شود/ ناگفته هایی درباره شهدای کرمان
، 62 نفر شهید نیروی انتظامی، 13 نفر از جهاد، 4 نفر شهید ترور، 4 نفر شهدای انقلاب، 54 نفر از ارتش، یک نفر اصالتاً عراقی( شهید علاءالدراجی )، یک نفر جدید الاسلام که ذاتاً زرتشتی بوده( شهید کریم کاویانی )، دو شهید مدیرکل، 23 نفر شهید گمنام و تعدادی دو برادر و یک مورد هم سه برادر داریم. وی ادامه داد: دو خانواده سه شهید، 6 شهید حرم ایرانی(یکی سنگ یادبود شهید بادپا) 5 شهید حرم فاطمیون در گلزار ...
سی و پنج سال پیش من را کرونا گرفت/ محمد شریفی
با دیدن کیسه ی پول کیفش کوک حسابی شد، در اولین اقدام چشمهای آبی ام، را خوب ورانداز کرد، بعد زبانم را نگاه کرد، گفت: اسمت چیه؟ مادر بزرگم گفت: اسمش آمیرزا است. ملا گفت: ماشاء الله هزار ماشاء الله نوم خدا ، پسر گلم مدرسه میری؟ باز هم مادر بزرگ امان نداد که خودم جواب بدم ،گفت: بله مدرسه میره معدل پارسالش هم نوزده و نیمه، هر روز برایش شپک میزنن، هورا میکشن، تو انشا نوشتن لنگه نداره.... ...
در خط ولایت باشید و از دین، قرآن و اسلام حراست کنید
) افتادم. شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان مهمان ام کلثوم دخترش بود. علی(ع) مرتب می آمد و به ستاره های آسمان نگاه می کرد و از خبر حضرت خاتم الانبیاء محمد(ص) یاد می کرد که گفته بود عم اوغلی در آن شب تو را به قتل می رسانند. فرج که خود اهل دل بود در زیر آتش گلوله حتی با نگاه به ستارگان نیز به یاد مولایش می افتاد. او که اهل زیارت و دعا بود در 20 اسفند ماه 1365 به زیارت امام رضا(ع) رفته بود و بخشی از ...
بیرانوند: رسول پناه برای مدیریت باشگاه کوچک است/ با پرسپولیس قرارداد داشتم و رسول پناه به زور برای رسیدن ...
ندارم و به خودش اجازه می دهد تا به من بگوید برو از پرسپولیس شکایت کن. من چگونه از این باشگاه شکایت کنم و جلوی هواداران بایستم. وقتی می توانند بدون شکایت پول مرا بدهند، چرا باید از پرسپولیس شکایت کنم بیرانوند افزود: رسول پناه با این حرف یا می خواهد مرا خراب کند یا انصاری فرد. چهار سال با پرسپولیس زندگی کردم و در کنار هواداران بزرگ شدم. هرکسی جای من باشد دنبال حقش می رود. من هم ...
آندو: سرژیک مثل کوه پشتم بود
بتوانیم این درد را تحمل کنیم. من با کمک سرژیک فوتبالیست شدم و اگر مشاوره ها و راهنمایی های او نبود هرگز نمی توانستم به یک فوتبالیست بزرگ تبدیل شوم. سرژیک از همان روز اول که من به فوتبال علاقه نشان دادم من را کمک می کرد تا بتوانم رشد کنم. او برادری نبود که مرا به حال خودم رها کند. همیشه دلسوز من و خانواده بود و سعی می کرد هرچه خودش در فوتبال آموخته را به من هم یاد بدهد. یاد سرژیک هیچ گاه از ذهن من پاک نمی شود و امیدوارم خداوند روح او را مورد آمرزش قرار دهد. از مردم عزیز هم می خواهم برای سرژیک و خانواده تیموریان دعا کنند. ...
متن تسلیت شهادت امام سجاد + عکس
، تویی فاتح شام ویران شهادت امام سجاد (ع) تسلیت باد ای سرور عابدان عالم، امشب که شب رحلت توست، به درگاهت می آیم تا بر جوانی ام دعا کنی، تا در لطافت و غلظت و رقت و نورانیت تو شناور شوم و ذوب شوم در زلال نگاهت. شهادت امام چهارم بر شما تسلیت باد هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد او ماند که در کنار زینب باشد سجاد که سجاده به او دل می بست ...
تردید در یا لیتنا کنا معکم!
با شما و شمشیرهای آنان بر شماست ؛ برخی منابع تاریخی دو سؤال درباره احکام نذر و حج هم از وی نقل کرده اند! و خبر بعدی شان این است که فرزند پیغمبر را رها کرده و به کاروان امام نپیوسته است. عبیدالله بن حر جعفی در پاسخ به دعوت امام این گونه می گوید: یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته می شوم و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ ...
با حسین(ع) باشی کربلا دفن میشوی
، دائماً مصائب حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بیاد می آوردم و گریه می کردم همسرم خیلی شگفت زده بود، چون علت گریه های مرا نمی دانست، از علت این گریه ها می پرسید اما، نمی توانستم به او جوابی بدهم. سرانجام روزی با توکل به خدا، تصمیم گرفتم حقیقت را برای او بیان کنم به او گفتم: من به مذهبم اسلام، همچنان پای بندم و تنها برای وصال تو، تظاهر به نصرانیت کردم و علت گریه هایم را به او گفتم: وقتی ...
پیامک های عاشقانه با موضوع نفس
شده ام که نفس های آخرش را میزند و التماس میکند یکی پیدا شود و برش گرداند من هم نه لطفا برم نگردانید بگذارید تمام شوم ^ ^ ^ ^ پیامک عاشقانه به نفس های خسته این گرگ نگاه نکن دنیا رابرای کسی دریدم که مرا به سگی فروخت ^ ...
با شهدای ناشناس کربلا آشنا شوید؛ از نخستین شهید دشت کربلا تا حماسه قاری قرآن
تو را رحمت کند. تو از بیعت من آزادی. برو و برای رهایی فرزندت تلاش کن. او گفت: درندگان مرا زنده زنده بخورند اگر از شما جدا شوم و شما را با وجود اندک بودن یاران، تنها گذارم و بخواهم سراغ شما را از کاروان ها بگیرم. امام فرمود: پس این جامه ها را به پسرت محمد (که در کربلا همراه پدرش بود) بده تا برای آزاد کردن برادرش از آن استفاده کند. امام پنج لباس گرانبها به ارزش هزار دینار به او داد. شهادت ...
چرا مصرف زیاد و لاکچری در چشم مردم سربلندی دارد؟
میوه و تره بار، از اینکه فقط دو سه کیلو میوه خریده ام، می خواهم از خجالت آب شوم و انگار در صورت همه می خوانم همین؟ - که البته این هم فکر شخصی خودم درباره خودم است- آن وقت می خواهم سریع این میوه ها را به خانه برسانم و هر چقدر در و همسایه مرا با این وضعیت کمتر ببینند بهتر است، اما وقتی مثلاً 15-10 کیلو میوه خریده ام، می ایستم و با تک تک آدم ها احوالپرسی می کنم، یعنی که مرا خوب ببینید. به قول آن کمدین ...
تجلی حکمرانی قرآنی در قیام عاشورا
دادند که من به درگاه خدا دعا می کنم بتوانیم این کار را به نیکویی به سرانجام برسانیم و به شما پاداش فراوان بدهد؛ من در روز هشتم ذیحجه به سمت شما حرکت کردم؛ وقتی فرستاده من نزد شما آمد، در انجام امورتان تعجیل کنید؛ من هم به زودی به شما ملحق می شوم. وی افزود: امام(ع) در منزل ثعلبیه مذاکرات و سخنان زیادی دارند؛ از جمله در پاسخ به سؤالی که پرسیده شد: یوم ندعوا کل اناسیَوْمَ نَدْعُو کُلَّ ...
پس حسین یاران تعبیه کرد و بایستاد تا کوفیان حرب را ابتدا کنند
بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، برادر را و پسر را فرستاد تا ایشان را خاموش کردند – حسین گفت الحمدالله که شما را نزدیک خدای – عزوجل – هیچ حجت نیست. پس دعا کرد و فرج خواست و از اشتر بر اسب نشست و بایستاد تا ایشان به حرب ابتدا کنند پس گفت: یا مردمان، هر که مرا داند، خود داند که من کیم و هرکه نداند: من پسر دختر پیغامبرم و پسر وصی پیغامبر خدایم – علیه السلام – و اندامی از اندام های پیغامبرم ...
متن خطبه مشهور امام سجاد (ع) در مجلس یزید/ از واکنش های یزید تا سخنان عالم یهودی
یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد (5) . در نقل دیگری آمده است که: چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را بحق این محمد که لحظه ای درنگ کن، آنگاه روی به یزید کرد و گفت: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ می گوئی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را ...
البلاء للولا؛ شعر عاشورایی شهریار
غزل عاشورایی البلاء للولا سیدمحمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) دلم سر به هامون رها می پسندد سرم بالش از صخره ها می پسندد نهان خواهدم در دل خاک و خونین که چون گوهرم پُر بها می پسندد چرا جفت دیوانگانش نباشم که از عاقلانم جدا می پسندد روا نیست کام دل دوستانش گر او کام دشمن روا می پسندد نیارد مرا دید با کس، از آن رو ...
سخنان امام حسین(ع) در شب عاشورا خطاب به حضرت زینب(س) و اصحاب خویش: خواهرم برای من گریبان چاک مکن و صورت ...
...، آن را مرکبی برای رفتن بر گیرید (از تاریکی شب برای رفتن استفاده کنید) و هر کدام از شما، دست مردی از اهل بیت مرا بگیرد با خود ببرد و در میان قبایل خویش و شهرهای خود متفرق شوید تا آن زمان که گشایش از جانب خداوند پیش آید؛ زیرا این مردم مرا می خواهند و چنانچه بر من چیره شوند، با دیگران کاری نخواهند داشت. در این هنگام برادرش عباس گفت: برای چه چنین کنیم؟ برای زنده ماندن پس از تو؟ خداوند ...
شرح کامل وقایع شب عاشورا در خیمه های حسینی +اسناد دقیق
مادامی که قبضه شمشیرم در دستم باشد با آن می جنگم و اگر سلاحی نداشته باشم با سنگ آنها را می زنم تا آنکه با تو بمیرم. سعید بن عبد الله حنفی گفت: به خدا قسم تو را رها نخواهم کرد تا خدا بداند که ما در زمان غیبت حضرت رسول الله (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از شما محافظت کرده ایم، به خدا قسم اگر بدانم که کشته می شوم سپس زنده می شوم سپس زنده سوزانده می شوم سپس تکه تکه می شوم و هفتاد مرتبه با من ...
دعای علقمه + متن و صوت
...> از تو درخواست می کنم به حق محمّد خاتم پیامبران و علی امیرمؤمنان و به حق فاطمه دختر پیامبرت و به حق حسن و حسین، من در این جایگاه به وسیله آنان به تو توجه می کنم و به ایشان متوسّل می شوم و به آنان به درگاه تو شفاعت می خواهم و به حق آنان از تو درخواست می کنم و سوگند می خورم و تو را سوگند می دهم و به شأنی که برای آنان نزد توست و به حق قدری که برای آنان پیش تو است و به آنچه آنان را بر جهانیان برتری ...
نمی توانم به خاطر یک دست ناقابل جبهه را رها کنم
به سینه زنی کردند. رضا داشت نوحه سرایی می کرد. غوغای عجیبی بر پا بود. بچه ها حال و هوای عجیبی داشتند. دلم برای رضا تنگ شده بود. خیلی وقت بود با هم بودیم ولی تا آن روز آنقدر دلتنگ او نشده بودم. بعد از تمام شدن دعا منتظر ماندم از سنگر بیرون آمد. مرا که دید با عجله به طرفم دوید همدیگر را بغل کردیم و از هم حلالیت خواستیم بعد رو به من کرد و گفت داداش مواظب خودت باش. من هم به او گفتم رضا تو ...
مقتل خوانی | حال و هوای حسین(ع) و یارانش در شب عاشورا
این وضعیت که دشمن محاصره ات کرده رها کنیم و برویم؟ نه به خدا قسم! خداوند مرا در چنین حالی نبیند. من در اینجا تا نیزه خود را در سینه دشمن بشکنم و تا زمانی که شمشیر در دست دارم، با شمشیر بر آنها حمله کنم و اگر سلاحی هم نداشتم، با انداختن سنگ به سوی آنها می جنگم. من از تو جدا نمی گردم تا اینکه در رکاب تو به شهادت برسم. بعد سعید بن عبدالله حنفی برخاست و گفت: ما تو را تنها و غریب رها نمی ...
اعمال مستحب روز عاشورا چیست؟
فرزندان حبیب تو محمد بن عبد الله که تو او را به رسالت برگزیدی و بر وحی خود امین قرار دادی . ای خدا پس در امور ما گشایش و آسایش عطا فرما به حق رحمت بی پایانت ای مهربانترین مهربانان عالم. ابن عیاش گفت شنیدم از حسین بن علی بن سفیان بزوفری که می گفت حضرت صادق علیه السلام می خواند این دعا را در این روز و فرموده که این دعا از دعاهای روز سوم شعبان است و آن روز ولادت حسین علیه السلام است ...
کیستی ای "نام" در ابعاد دفتر نیستی؟
...! آبش می دادند تا آنجا که آب از دهانش می ریخت ولی همچنان می گفت: آبم دهید که تشنگی مرا کشت! پیوسته این چنین بود تا آن که به هلاکت رسید! تیری به پیشانی امام اصابت کرد آنگاه مردی از سپاه دشمن به نام ابوالحتوف جعفی تیری به سوی امام رها کرد. تیر به پیشانی امام اصابت کرد. آن را بیرون کشید، خون بر چهره و محاسن امام جاری شد، عرض کرد: اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَری ما أَنَا ...
الا یا اهلَ العالَم قُتِلَ الحسین بکربلا/ در روز عاشورا چه گذشت؟/ ندای امام زمان(عج) بعد از ظهور چیست؟
زندگی خود را فدای خدا و دینش کردند و اسلام را با خون خود زنده نگه داشتند. روزهای نهم و دهم محرم که به تاسوعا و عاشورا معروف اند سرشار از حوادث گونان و تلخ برای خاندان امام حسین(ع) بوده است. روز عاشورا چگونه گذشت؟ 5:47 اذان صبح امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان ...
روز تاسوعا چه اتفاقی افتاد؟
...، نظر ابن زیاد را عوض کردی و او را از پذیرفتن پیشنهاد من، باز داشتی. تو کاری را که نزدیک به صلح بود، تباه ساخته، به فساد کشاندی! سوگند به خدا! حسین(علیه السلام ) زیر بار ذلّت نمی رود، اوفرزند شجاع و نفوذناپذیر علی بن ابی طالب(علیه السلام ) است... شمر گفت: این حرف ها را رها کن؛ حالا بگو ببینم چه تصمیم می گیری؛ جنگ یا صلح؟ عمرسعد گفت: من آماده نبرد هستم؛ تو امیر پیادگان باش و من ...