سایر منابع:
سایر خبرها
غواص ها بوی نعنا می دهند!/ دریادلان خط شکن
نعنا بیاید که آن هم آمد و من فکر کردم نکند همه چیز دارد تمام می شود و خیلی آنی و حتی بلند گفتم: نه. نمی گذارم. تیر می آمد می خورد به گل های دور و برم و می پاشیدشان به صورتم و من به بچه ها به آنها که لای سیم خاردارها تیر می خوردند می گفتم: بیایید بیرون، بیایید این ور! تیربار عراقی هنوز آتش می ریخت و من بی اختیار و معلوم نبود به کی فریاد زدم خاموشش کن! شاید اغراق باشد و نشود باور ...
شهیدی که هنوز دست به خیر است + تصاویر
شهید خرازی رو گذاشته بودم پروفایلم. حسین خیلی آن را دوست داشت؛ تا مدت ها همان را گذاشت پروفایل خودش. شهید خرازی گفته بود: گاهی یک نگاه حرام، شهادت را برای کسی که لیاقت شهادت دارد سال ها عقب می اندازد. چه برسد به کسی که هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده . خیر و برکتی که تمامی نداشت بچه هیأتی بود و در هیأت محبان ابوالفضل محله شان، یک پای ثابت همه برنامه ها و مراسم ها؛ با وجود ...
ایثار زنان ایرانی فراموش نمی شود
، نتوانستم برای شما بیاورم. آن موقع 34 سال بیشتر نداشتم و همسرم کنارم نبود. دوست باایمانی داشتم که اتفاقاً در منزل ما مهمان بود. با اطمینان گفت: خدا را شکر کن و استوار باش. با شنیدن حرف او دلم قوت گرفت. سریع وضو گرفتم، سجاده را پهن کردم و 2 رکعت نماز شکر خواندم. هیچ وقت حال و هوای آن نماز از یادم نمی رود. اگر 2 رکعت نماز در عمرم قبول افتاده باشد، همان است. با خودم گفتم: خدایا این بهترین عیدی ای است که به ...
پلتفرم های بومی، المان های اقتدار در دفاع سایبری
اقتصاد مردم است. باید توجه داشت که همه افراد جامعه متخصص فضای مجازی نیستند و نگاهشان به اظهارنظر متخصصان این حوزه است. پس زمانی که متخصصان و کارشناسان موضوع را این طور توجیه می کنند، دیگر تلاش برای ترغیب مردم به سمت پلتفرم های داخلی جوابگو نیست. در حالی که نگاه و رفتار مردم باید طوری باشد که از حاکمیت و مسوولان، خدمات بومی را مطالبه کنند. آنها باید بگویند که ما نمی خواهیم کشورمان وابسته باشد و باید ...
داستان علمی- تخیلی یافت شدیم ، نوشته آیزاک آسیموف
دلیل برایشان ممکن شده بود که ساختمان های فلزی بسیار سست و پیچیده ای بسازند که دارای خصوصیات حیاتی ساده ای بودند. گفتم: فکر می کنی، همه شان را گرفتیم؟ چه طور می توانم، بگویم؟ اگر یکی هم باقی مانده باشد، برای به دست آوردن ذخیره فلز مورد نیاز خود و شروع دوباره، بقیه را خواهد خورد. قدری بیشتر سروصدا کنیم. آن قدر به این کار ادامه دادیم که از پا افتادیم، دیگر برایمان مهم ...
شهیدی که در آسمان ها به مراد دلش رسید/ ماجرای "سه متر به گودی یک متر!" چه بود؟
مدتی که من با عباس در امریکا هم اتاق بودم، همه تفریح عباس در امریکا در سه چیز خلاصه می شد: ورزش، عکاسی و دیدن مناظر طبیعی. او همیشه روزانه دو وعده غذا می خورد، صبحانه و شام. بعضی وقت ها عباس همراه شام، نوشابه می خورد؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی که آن زمان موجود بود، بلکه او همیشه نوشابه پرتقالی می خورد. چند بار به او گفتم که برای من پپسی بگیرد، ولی دوباره می دیدم که نخریده است. ...
خودکشی روی صحنه
افتاده بود. از بد حادثه دچار یک نوع بیماری لاعلاج نیز شد، مرضی که از درون، جسم او را می خورد و از بیرون هر چه در جیب بود و هست. میان زمین و هوا معلق بود، هرگز فکر نمی کرد به چنین ورطه ای بیفتد. تنهایی، نداری، بیکاری و از همه بدتر بیماری او را به تنگ آورده بود. بارها فکرهای ناجور به مغزش خطور کرد، اما زود پشیمان شد. حلقه بلایا هر لحظه به دور گردنش تنگ تر می شد. هر چه داشت و نداشت را خرج بیماری کرد ...
روایت اهل قلم/عبادتی در گفتگو با شفقنا از اثر گذاری محتوای رسانه ای تا تبعات محدودیت ها در مطبوعات می ...
برای حل این مسئله راهکار دهند و دولت به سخنرانی صرف اکتفا نکند. او می گوید: اگر رسانه ها در درج خبر آزاد بودند و خط قرمزها و سایه تهدید بالای سرشان نبود نه تنها تغییرات اساسی رخ می داد بلکه مردم اعتمادشان نسبت به رسانه های داخلی برمی گشت. عبادتی در پایان روایت می کند: یک بار با چند نفر از اعضای کانون بازنشستگان در دفتر روزنامه جلسه داشتیم و در آخر به قصد شوخی با مهمان ها گفتم ...
همرزم ها ننه خیرالله صدایم می کردند
...... تدارکات آوردی؟ _آره... ولی حاجی فقط دو تا گونی آوردیم، بیشتر از این نرسید! _ همین دو تا گونی خودش زیاده... هیچ کدوم از بچه ها هم نموندن ، همه شهید شدن! جنگ این طور بود. کافی بود آتش دشمن بر سر نیروهایمان بریزد، تا همه شهید شوند. همین قدر وحشتناک و عجیب. راه رفتنت مرا یاد پسرم می اندازد ننه خیرالله لابلای خاطراتش یاد خاطره ای از یک ...
تبعید قیمه و قورمه سبزی در هجوم پیتزا و لازانیا!
شده با مواد آماده؟ کافی است نظرسنجی کنیم، بی شک همه پیشنهاد سوسیس سیب زمینی، سوسیس بندری و ژامبون و... می دهند. یا در بهترین حالت مجبورم خورشت های آماده داغ کنم. حالا به لطف تکنولوژی انواع غذا ها به صورت کنسروی در دسترس مردم است و بیشترین مشتری این محصولات آن هایی هستند که مثل من وقت برای آشپزی سنتی ندارند. اصلاً وقتی همه چیز به صورت آماده در بازار موجود است چرا باید به خودمان زحمت بدهیم غذا های پر ...
روایت اهل قلم از دل حماسه
، یک جور اعلام وجود و ابراز استقلال بود از فرهنگ مسلط به رسانه های رسمی. پارک ملت هم برای خودش مقرراتی داشت، هر نوع بازی ممنوع بود. آوردن توپ و راکت بدمینتون ممنوع بود. آوردن ضبط ممنوع بود. بلندگوی پارک مدام هشدار می داد و تهدید می کرد. ساعت 9 شب هم پارک تعطیل می شد. این ها را گفتم تا معلوم بشود که تشکیل محفل ترانه در آن فضا چقدر سخت و عجیب بود. با دوست سربازم رفتیم تا موقع غروب آفتاب رسیدیم زیر یکی ...
ساناز طاری مجری برنامه جنجالی تلویزیونی شد + فیلم دیده نشده
، قدرتی پیدا کند که از آنجا فرار کند. ساناز طاری ، بازیگر کشورمان از شدت ترس حتی کیفش را در محل جا گذاشت و مدام از پشت سر توهین های این مرد شیطان صفت را نسبت به خودش می شنید. دلایل رسانه ای نکردن حمله تهیه کننده به ساناز طاری او در پاسخ به این سوال که چرا زودتر موضوع را رسانه ای نکرد؟ گفت : از همکارانم به من زنگ زدند و گفتند که این مرد همسرش باردار است و این ماجرا را ...
تیم نامجومطلق در حد قهرمان آسیا بازی کرد/سعادتمند بیش از اندازه خودش را خراب نکند
...: باشگاه استقلال باید قدر امثال نامجومطلق را بداند و خیلی راحت سرمایه های خود را نسوزاند.امثال نامجومطلق، زرینچه و مجیدی و خیلی افراد دیگر که اسمی از آنها نیاوردم سرمایه های باشگاه استقلال هستند و باید به آنها احترام گذاشت. برومند تصریح کرد: این نفراتی که از آنها اسم آوردم سالها برای استقلال زحمت کشیدند و خیلی از مردم آنها را تشویق کرده و به قولی بزرگشان کردند، وقتی این همه زحمت برای ...
مهاجری: در مس به چیزی جز صعود فکر نمی کنم
اسکلت تیم را بستیم و منتظریم تکلیف لیگ برتری ها مشخص شود تا با جذب دو، سه بازیکن دیگر تیم را تکمیل کنیم. روزی که من آمدم، با مدیرعامل باشگاه صحبت کردم و گفتم باید بتوانیم تیم را حفظ کنیم و نهایتا سه، چهار بازیکن اضافه شوند، اما متاسفانه همه جدا شدند. خیلی از بازیکنان ما با توجه به قانونی هم که فدراسیون گذاشت و ورود خارجی ها را ممنوع کرد، جذب باشگاههای لیگ برتری شدند. با این حال توانستیم 3، 4 بازیکن ...
منافی: میرحسین تلاش کرد که مجلس به من رای اعتماد ندهد /به خاتمی گفتم نگذار اطرافیانت آبرویت را ببرند/ ...
با من لج می کرد بودجه وزارتخانه را نمی داد و گاهی تا نزدیکی صبح در دفترش می ماندم تا بودجه را بگیرم تا خللی در کارهای وزارتخانه رخ ندهد. او خودش را بزرگ تر از همه می دانست و یک آدم خاصی بود و اعتقادش این بود که از همه بیشتر می داند. آن موقع من وزیر بهداری بودم و موسوی خیلی دستور می داد و یک روز گفت بیا استعفا بده. گفتم تو نخست وزیری من را معرفی نکن. موسوی گفت: نمی توانم. من گفتم پس معرفی کن! اما ...
رئیس جمهور حزبی مناسب تر است یا رئیس جمهور غیرحزبی؟
اجتماعی قوی و مورد اعتماد باشند که هم حزب آن ها را پذیرفته باشد و هم در جامعه، دارای اعتبار باشند. ترقی بیان کرد: بنابراین اگر رئیس جمهوری از سوی حزبی معرفی شود باید ابتدا خودش یک سری الزامات را رعایت کند پس از آن حزب نیز پاسخگوی مردم باشد نه یک شخص. وقتی که شخصی به صورت انفرادی و مستقل روی کار بیاید، خلف وعده کرده و به تعبیری زیر قولش می زند و همه وعده های خود را فراموش می کند و پاسخگو نیست ...
داستایوفسکی و نوشیدن چای به وقت کلافگی!
فرزندانش بخواند. خودش شب ها می نوشت. ساعت 11 یا 12 شب آغاز می کرد و تا 5 یا 6 صبح ادامه می داد و بعد از آن می خوابید و عصر بیدار می شد و چای درست می کرد و داستان هایش را ویرایش می کرد و راس ساعت 6 همراه خانواده اش در سالن غذاخوری حاضر می شد و شام می خورد و با آنها گفت وگو می کرد. از ساعت 8 در تنهایی به کارهای روزمره اش فکر می کرد و بعد ساعت 9 برای پیاده روی بیرون می رفت. عادت داشت از مهمان هایش در خانه ...
عملیات کربلای 5 عملیاتی با رمز پرواز!
.... در مقر خودمان وارد سوله شدیم فکر می کردم خالی است رفتم داخل سوله با تعجب چشم چرخاندم حدود 20 نفر در آنجا بودند لباسشان خیلی تر و تمیز بود اما همه شان پکر بودند، بعضی هایشان سر روی زانو گذاشته بودند آرام شانه هایشان تکان می خورد به یکی از آن ها که کنار در دراز کشیده بود گفتم شما مال کدوم گروهانی، جوان کم سن و سالی بود سرش را بلند کرد و گفت: یعقوبعلی بغضش ترکید و زد زیر گریه دلم هوری ریخت پایین ...
واکنش خنده دار اسرای ایرانی به سخنرانی پر تهدید افسر بعثی
توضیح می دادم؛ ما که سرباز یا نیروی ساده ای بیشتر نبوده ایم! او که این چیز ها را نمی فهمید. تجسم مادر و پدرم که دیگر نمی توانستند مرا، حتی جنازه ام را ببینند به شدت آزارم می داد. من به آن ها قول داده بودم هر طور شده برمی گردم. افسر خشمگین عراقی راست می گفت اگر همه ما دو هزار نفر از اردوگاه 11 تکریت را می کشتند آب از آب تکان نمی خورد. ما مفقود بودیم. دنیای مفقود ها ...
زندگی نامه جانباز شیمیایی هرمزگان در روشنای خاطره ها قرار گرفت
نمایش گذاشته شده است. در بخشی از این کتاب زهرا اسپید آمده است: بلافاصله بعد از من، عباسی هم خودش را به پشت خاکریز رساند و با خنده گفت: فکر کردم زدنت! گفتم: نه، زدن من به این راحتیا نیست! این را که گفتم دوتایی خندیدیم. آخر وقتی با عباسی لب اروند با دوربین خط دشمن را زیر نظر می گرفتیم، همیشه به شوخی ، دستش را روی شانۀ من می گذاشت و فاتحه ام را می خواند، می گفت: الان گلوله میاد مستقیم می ...
استقلال خودش را درگیر انتخاب سرمربی نکند
شکست نمی خورد. استقلال به خوبی می دانست الشرطه روی ضربات ایستگاهی قدرتمند است اما روی همین اتفاق گل خورد و خط دفاعی این تیم نا هماهنگ بود. پیشکسوت استقلال خاطرنشان کرد: به طور حتم حاشیه ها و اتفاقاتی که در این مدت برای استقلال شکل گرفته بود در روند تیمی آبی پوشان تاثیر داشت و باعث شد همانند نیمه اول تمرکز لازم را نداشته باشد. مژدهی تصریح کرد: ارسلان مطهری بازیکن تاثیرگذاری برای ...
گزارش پشت صحنه| بدون توقف با سردار نقدی/ پاسخ به سوالات جوانان درباره سپاه پاسداران
... اینطور که پیدا است دکور آبی رنگ برای مناظره های مردمی و زمان قبل از کرونا بود که مردم و تماشاچی های بسیاری در برنامه حاضر می شدند و با یکدیگر به صحبت می نشستند. اما از زمانی که این ویروس در کشور شیوع پیدا کرده است دیگر این دکور بلا استفاده مانده است و جایی شده برای استراحت همراهان مهمان ها و بچه های پشت صحنه برنامه. ** عواملی که پروتکل های بهداشتی را رعایت می کنند به ...
جزئیات تازه از فیلم خائن کشی مسعود کیمیایی
برای یک ساعت به او اجاره دهد و مهمان هایش را در کاخ بگرداند او حتی دویست جفت دمپایی با رنگ های مختلف پشت در اتاقها گذاشت و به مشتری ها گفت این اتاق ها را اجاره داده و نمی شود از آنها بازدید کرد! 500 هزار تومان بیعانه گرفت تا ده روز بعد ملک را تحویل بدهد اما دیگر خبری از او نبود بلیغ اما درگیر یک انتقام جویی شد که زندگی اش را به هم ریخت و همین قصه فیلم تازه مسعود کیمیایی است. بلیغ همراه ...
مربع های قرمز یادآور حضور ملکوتی شهیدان است
از ادبیات می شویم؛ خصوصاً وقتی در سرآغاز کتاب می خوانیم: همه از آقای خمینی حرف می زدند که چند دقیقه پیش مهمان این خانه بود. در اتاق کوچک چشم گرداندم و مطمئن شدم دیر رسیده ام. آقای خمینی رفته بود. جای خالی اش روی تشکچه ی پای دیوار و نصفه ی سیبی در پیش دستی. آن شب خیلی اتفاقی از خانه ی آقای میانجی، عالِم محل سردرآوردم. از بین مردم وارد خانه ای شدم که درش باز بود. خانه ی آیت الله احمدی میانجی که آقا ...
از برکت خون شهدا استکبار جهانی در مقابل جمهوری اسلامی به زانو در آمده است
که هر جایی نور خدا روشن شد همه ظرفیت خودش را برای خاموش کردن آن به کار بگیرد. عسگری با اشاره به اینکه تمام کشورهای دنیا به طور مستقیم و غیر مستقیم با ما در جنگ بودند؛ اضافه کرد: دفاع مقدس یک واقعه تاریخی صرف نبود بلکه نشان دادن اراده یک ملت اسلامی بود که بعثت مجدد اسلام را بعد از واقعه غدیر به منثه ظهور گذاشت و اسلام جانی دوباره گرفت. فرمانده سپاه آمل با بیان اینکه اراده الهی پشت انقلاب اسلامی است تصریح کرد: به اراده الهی و تدبیر رهبر فرزانه و همت جوانان عزیز از شرایط تحریم گذشتیم و امروز ملت ایران در اوج اقتدار و عزت مشکلات را پشت سر می گذارد. انتهای پیام/ ...
از گربۀ بهنوش طباطبایی تا دوچرخۀ آتقی!
مردم به نام یکی از نقش ها- آتقی -شهرت داشت. در صحنه ای از آن زنِ خانه به دوچرخۀ زهوار دررفتۀ آتقی (با بازی به یاد ماندنی جواد گلپایگانی ) گیر می دهد و او در دفاع از خود می گوید: همه چیز در این خانه سر جای خودش است و فقط دوچرخۀ من نیست؟! (خانه تا دل تان بخواهد به هم ریخته و نابسامان بود). حالا حکایت ماست. از در و دیوار پدیده های غربی می ریزد، پول دوست ترین جامعه در دنیاییم، گران شدن سکه ...
پاشازاده: استقلال می تواند الاهلی را شکست دهد
درست مثل بازی با تراکتور، استقلال بازهم در نیمه اول اصلاً خوب نبود، اما در نیمه دوم خیلی بهتر ظاهر شد و بازنده از زمین خارج نشد تا کماکان برای صعود شانس داشته باشد . چرا استقلال این همه نوسان دارد ؟ این سؤال را باید کادر فنی استقلال جواب دهد چون از همه ما و سایرین به تیم نزدیک تر هستند. متأسفانه همان طور که گفتم ما دونیمه متفاوت دیدیم؛ درست مثل بازی با تراکتور. استقلال در نیمه ...
بازنمایی لشکر مخلص خدا در ادبیات جنگ
رخ کماندوهای دوره دیده و باتجربه بعثی در سنگر دفاع از آب و خاک سینه سپر کرد و یکی درس و دانشگاه را ارزانی آن ها داشت که مترصد فرصت بودند تا فردای صبح پیروزی با عناوین و مدارکی که برای خود ذخیره می کردند همه چیز را چهار قبضه کنند و خود با موقعیت شناسی سنگر علم در دانشگاه را با سنگر عمل در میدان جهاد عوض کرد و درس آزادگی مشق کرد. آن یکی با همان لباس روحانیت خودش را از حجره های جهد و بحث حوزه به ...