سایر منابع:
سایر خبرها
ای کاش کسی به ملاقات پدرم نمی آمد!
با افزایش فوتی های کرونا به بیش از 400 نفر در شبانه روز، در میان پنج کشور اول از نظر تعداد کشته های این ویروس قرار گرفته ایم. هر روز با نگرانی اخبار را دنبال می کنیم و چشم به گوینده خبر ساعت 14 می دوزیم تا با اظهار تأسف از افزایش مبتلایان و تعداد کشته ها بگوید. اما چرا در موج سوم کرونا آمار مبتلایان و مرگ و میر افزایش پیدا کرد و از مرز 37 هزار نفر گذشت؟ روزنامه ایران در ادامه نوشت: بررسی وزارت بهداشت روی بیمارانی که با حال بد در بیمار ...
حکایت فرهنگی بی نون ، بی گاف و بی نقطه
جواب مثبت تکان می دهم؛ از سوال های دوستم متوجه می شوم از اینکه اتومبیلم را مقابل منزل آن ها پارک کرده ام ناراحت است، از اینکه می پرسد پلاک ماشینت چنده لحظه ای تعجب می کنم اما چند دقیقه بعد می فهمم که دلیلش دو شماره آخر پلاک اتومبیل است که نشان می دهد در پایتخت، این اتومبیل غریبه از آن یک فرد شهرستانی است. با دوستم خداحافظی می کنم و در خانه اش را پشت سرم می بندم؛ رفتار و کردار او و کودکش ...
بی دفاع در تیررس کرونا
همدان کار می کرد و سال ها بهیار بخش روانپزشکی زنان بیمارستان بود؛ بخشی که به کادر درمان لباس های حفاظتی مثل آنچه بر تن سایر پرستاران بخش های کرونا می بینیم، داده نمی شد و تنها به تحویل یک ماسک و دستکش اکتفا می کردند. همین هم شد تا ارتباط نزدیک فیزیکی با بیماران بخش روان، زن پرستار را درگیر بیماری کند و جانش را بگیرد. زهرا موسوی روز دوشنبه در آی سی یوی بیمارستان بستری بود، حرف می زد و حال خوبی ...
به روح الله گفتم خوب شد شهید شدی
پدرم خواست لباس بپوشد و برود. متوجه چیز بیشتری نشدم. پدرم سریع رفت و من و مادرم چند کلمه ای با نگرانی با هم حرف زدیم. مادر می گفت حنما حال مادربزرگت بد شده است. چند دقیقه بعد دیدم برادرم هم از خانه بیرون رفت. باز از مادرم پرسیدم چی خبر شده؟ و باز مادر گفت چیزی نشده است. خدا هم انگار نمی خواست من چیزی متوجه شوم. شاید هم خود آقا روح الله می خواست یک شب دیگر آرام بخوابم. برخلاف همیشه آن شب بدون اینکه ...
رها شدن؛ خرید و فروش، تن فروشی!
شعار سال :باد ملایمی می وزید و برگ های زرد و نارنجی درختان پارک شوش را به زمین می ریخت، بوی سیگار و حشیش در هوا پخش بود؛ زن ها، مرد ها و حتی بچه های مچاله شده، در هم می لولیدند و سیگار و پایپ را بین انگشتان لاغر و استخوانی شان رد و بدل می کردند. زنی که لنگان لنگان راه می رفت، به دنبال چیزی برای بستن زخم عفونی شده پایش بود. مردی که نای راه رفتن نداشت بدن چروکیده اش را به سختی به زیر درختچه کوچکی کشید و ولو شد. زنی که مانتوی خردلی رنگ و رو رفته ای به تن داشت، در کنار چند چمدان و ساک و پتو نشسته بود، پسر بچه ای که مو ...
مشکل بزرگ در مورد فرزندخواندگی فرهنگ جامعه است
از خیابان پیدا کرده اند، دو یا سه سال طول می کشد تا این بچه را بگیرند. بزرگترین مشکلی که با این خانواده ها برخورد می کنیم این است که در اوایل خیلی مشتاق هستند، اما به مرور از اشتیاق آن ها کاسته می شود. دومین مشکل با فامیل خودشان است. یعنی این بچه در خانواده آن زن یا مرد مورد قبول قرار نمی گیرد. بر فرض وقتی این بچه در دو سالگی به خانه خاله اش می رود. اگر با بچه خاله اش احیاناً دعوا کند ...
مسئولیت زنان خانه دار در شرایط کرونایی سبک تر شده یا سنگین تر؟
امور برسد. او تقسیم کار در منزل و همراهی و همکاری سایر اعضا در برداشتن بار از دوش مادر را بسیار با اهمیت دانست و گفت: مشارکت عامل کاهش استرس خواهد بود در غیر این صورت بی توجهی به مادر خانه دار، او را خسته و ضعیف و آماده دریافت هر نوع بیماری جسمی و روحی می کند زیرا کرونا به تنهایی انرژی زیادی از او می گیرد حال اگر دغدغه عدم همکاری سایر اعضای خانواده را داشته باشد دیگر توانی برایش نمی ماند ...
تیرباران طیب به روایت یک شاهد عینی
به گزارش نباء خبر،موقع اعدام هم طیب شاد و خندان بود. زن و بچه هایشان هم پشت نرده ایستاده بودند و اطرافشان پر بود از نیرو های امنیتی! همه سرهنگ ها بودند. یادم هست سرهنگ احترامی ناراحت بود و گریه می کرد! موقعی که سرباز ها چمباتمه زدند که شلیک کنند، طیب داشت می خندید! ابوالقاسم بیدگلی در سال 1342 در زندان قصر مشغول خدمت بوده و طی آن امام خمینی را در روز اول بازداشت و نیز شهیدان طیب حاج ...
حیدر برای همرزمانش مثل پدر بود
خواستم فکر منفی بکنم. چشم هایم دوید روی همه پارچه نوشته ها. روی یکی از آن ها نوشته بود: شهادت پرافتخار سیدحیدر سیادت را به خانواده اش تبریک و تسلیت عرض می نماییم . دنیا روی سرم خراب شد. باورم نمی شد که یتیم شده باشم. بعد از شهادت پدر، پیکر ایشان را دیدید؟! با پدر وداع کردید؟ بله به ما اجازه دادند پدر را ببینیم. ضجه های مادر بالای سر پدر را فراموش نمی کنم. موقع خداحافظی از پدر ...
یادداشت های ناصرالدین شاه جمعه 18 آبان 1245؛ امشب حنابندان عصمت الدوله است
درآمده بودند. خلاصه رفتم بیرون توی نارنجستان 1 . سردارکل را خواسته بودم آمد قدری صحبت کردم. نماز خوانده چای، هندوانه و انار خوردم. سقاباشی اسکندربیک 2 دیشب فوت شده است، خبر دادند. امشب حنابندان عصمت الدوله [دختر ناصرالدین شاه و تاج الدوله که در این زمان دوازده سال داشت] است؛ در اندرون خانه تاج الدوله مجلسی بود، والده شاه [مادر ناصرالدین شاه/ مهدعلیا] زن ها و غیره و غیره جمع بودند ...
یادی از کهنسال ترین مرد ایران
باران کرده و نماز تمام نشده، بغض آسمان ترکیده. محمد حسن زارعیان به ایرنا می گوید: دعای پدرم ردخور نداشت. بارها من شاهد بودم که به خیلی ها که بچه دار نمی شدند می گفت فلان وقت شما بچه دار می شوید و واقعاً این اتفاق می افتاد. حرف هایش بوی افسوس و دریغی عمیق دارد. آهی می کشد و می گوید: ما گوهری بی قیمت را از دست دادیم. پدرم همیشه خادم اهل بیت بود. خیلی ها به منزل می آمدند و می گفتند ...
نسخه ای برای نجات خانواده
شفاآنلاین اجتماعی از ابتدای فروردین 99تا 20مرداد که حواس همه ما پی ویروس کرونا و گرفتاری هایش بود، 34هزار و 457نفر در کشورمان طلاق گرفتند. در این پنج ماه چند برابر این عدد نیز در قالب پدر و مادر و اعضای خانواده، زوج ها درگیر تنش و اعصاب خردی شدند و یک جماعت آسیب پذیر به نام فرزند نیز به جمع بچه های طلاق پیوستند. آمارهای ثبت احوال کشور دراین باره هولناک است. در این پنج ماه زن هایی که مطلقه شده اند ...
خاطرات وکیل/ پسری که از روی غیرت نسرین را به جای شیرین کشت
فرزند خانواده هستم وپدرم تاجر فرش است و آنقدر ثروت دارد که بتونه خانه و ماشین و..را مهیا کند... تا اینکه گیر دادند به سربازی و نداشتن کارت پایان خدمت .گفتم پدرم در سنی است که سه چهار سال دیگر می تونام معافیت کفالت بگیرم . اما پدر شیرین گفت پسر ها برای مرد شدن باید سربازی رفته باشند و تو هم اگر دختر من را دوست داری باید بروی خدمت. بدشانسی ها تمامی نداشت وبعد از گیرهای الکی پدر ...
نگاهی به همسران بایدن و کامالا هریس
کنم و بعد تمام می شود. فکر نمی کردم که او مرا مجذوب خود کند. اما او به ووگ گفت که بعد از این که از قرار ملاقات و تماشای فیلم یک مرد و یک زن در سینمایی در فیلادلفیا به خانه برگشت، به مادرش تلفن کرد. وی به یاد می آورد: هنگامی که قرار ملاقات تمام شد فقط با هم دست دادیم. من به طبقه بالا رفتم و ساعت یک بامداد با مادرم تماس گرفتم و گفتم: مادر! بالاخره با یک جنتلمن آشنا شده ام. ...
قلب پلیس تهران برای رؤیای علی تپید!
، انگار دنیا روی سرم خراب شد که مگر بچه من دچار چه مشکلی ست که باید او را اینجا بیاورم. به لطف خدا؛ محیطی که رفتیم، بسیارخوب بود و کادر آنجا با همه مثل خانواده خودشان رفتار می کردند؛ ازاین رو، زود آن حس ترس از بین رفت. بعد از چندماه پرسیدم چرا علی چیزی را به سمت دهانش نمی برد؟ خانم کاردمان، او را تست کرد و گفت که باید به گفتار درمان مراجعه کنید. روز اول گفتاردرمانی بماند که چه حالی شدم؛ و این مرحله به ...
اگر کرونا گرفتیم با نوزاد در خانه چه کنیم؟
خمیردندان و نخ دندان جداگانه تهیه شود. جعفری بیان داشت: وسایل موردنیاز غذاخوری مثل لیوان، بشقاب و قاشق باید جدا شود و اتاق ها تهویه مناسب داشته باشند، در صورت نبود تهویه مناسب، پنجره یکی از اتاق ها در طول یک ساعت، حدود پنج دقیقه باز باشد و فرد مبتلا از ماسک سه لایه جراحی استفاده کند. این فوق تخصص بیماری های عفونی کودکان تصریح کرد: در صورت امکان، بچه ها از ماسک استفاده کنند و در ...
10 نشانه خیانت زنان به مردان و بررسی دلایل خیانت
.... همچنین تعداد کم دفعات رابطه جنسی، امتناع شوهر از برقراری رابطه جنسی، ناتوانی جنسی شوهر، تحقیر زن به خاطر داشتن میل جنسی زیاد، میل جنسی زیاد زن و ناتوانی مرد در برآوردن نیاز های جنسی زن، گاهی اوقات خیانت زن را دربر دارد. 2. تاثیر تفاوت های فردی بین زن و مرد بر خیانت زنان وجود تفاوت و ناسازگاری در جنبه های شخصیتی زن و مرد از عوامل روی آوردن زنان به روابط خارج از خانه است که شامل ...
سه قلو های پنجتن در ماراتن زندگی
باشی تا بفهمی حرف این 9 ماه که می شود، لحظه به لحظه اش یعنی چه. انتظار تمام شد و موعد مقرر رسید. خدا لطفش را در حق زندگی من و همسرم تمام کرد. بچه ها 20 شهریور به دنیا آمدند؛ گرچه بازهم پشت در های بسته برای کمک حداقلی ماندیم. حالا همه مرا مادر سه قلو ها صدا می زنند. با هرکس صحبت می کردیم، می گفت پدر جوان و مادر جوان این حرف ها را ندارد. شما قضاوت کنید که وضعیت برای ما چقدر سخت است. حالا ...
3 نسل فرت بافی
.... به پزشکی خیلی علاقه داشتم، اما چاره ای نبود باید خرج خانه در می آمد. هر روز 6 صبح بیدار می شدیم. مادر و خواهرم نماز می خواندند و دیگر نمی خوابیدند من هم همراهشان بیدار بودم. تا وقتی سرکار برویم کار های خانه را انجام می دادیم و صبحانه می خوردیم. بعد مسیری طولانی را پیاده می رفتیم تا به کارگاه قالی بافی برسیم. خانه ما بالای روستا بود و کارگاه پایین روستا. وقتی برف می آمد مسیری را از بالا تا ...
ستاره های کوکب ؛ روایتی از مادر شهیدان حسن، علی و رضا مظفر
؟ اما هرچه کرد یادش نیامد از چه بگوید. فقط نگاهش کرد تا او حرف بزند. گذاشت یک جفت النگوی باریک طلایی را که رویش آینه کاری بود و از بازار تهران خریده بود دستش کند. گذاشت پیراهن گل مخملی قرمزی را که دامن دورچینی داشت با دست خودش تنش کند و دل به ساعت شماطه داری داد که در تاریکی برق می زد. شیخ محمد آن را روی طاقچه گذاشت و گفت: - این را برایت خریدم تا کوکش کنی که صبح ها برای نماز صبح خواب ...
راز قتل هولناک پسر 9 ساله در خرابه ای واقع در خیابان نامجوی تهران
حالی که از ناحیه سر و گردن خونین بود وسط خرابه ها افتاده و در کنارش بدن نیمه جان زن جوانی قرار داشت که وی نیز رگ گردنش را زده و در حال مرگ بود. با اعلام موضوع به پلیس و اورژانس بلافاصله امدادگران در محل حاضر شدند و این مادر و پسر را به بیمارستان رساندن n، اما مرگ پسر کوچولو تأیید شد و مادرش نیز تحت درمان قرار گرفت. قتل پسر 9 ساله به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و با حضور تیم جنایی ...
روش های کنترل احساس گناه در دوران شیوع کرونا
. احساس گناه می کنم که در طول روز با بچه هایم بازی نمی کنم. من احساس افتضاحی دارم که والدینم در حال حاضر نمی توانند من و فرزندانم را ببینند. من سرشار از گناه هستم، زیرا بچه هایم بدبخت به نظر می رسند. احساس بدی دارم که نمی توانم در خانه سالمندان به ملاقات والدینم بروم. 3. شما قادر به کمک به دیگران نیستید به دلیل قوانین فاصله اجتماعی، کمک ...
روانشناسان حوزه کودک و نوجوان: پوشش بیش از حد و آزاد والدین سبب از بین رفتن حریم ها در خانواده می شود
رعایت شود؛ زیرا پوشش بیش از حد آزاد در والدین سبب از بین رفتن حریم ها در خانواده، به خطر انداختن حد و مرز های خانه و خانواده و در نهایت باعث می شود کودک خود را ملزم به رعایت کردن قوانین خانه احساس نکند. ساداتی با تاکید بر اینکه والدین باید در سنین بلوغ مراقب پوشش خود در مقابل فرزندان باشند، تصریح کرد: مادر نباید در مقابل فرزند جنس مخالف لباسهای بیش از حد باز، تنگ و بدن نما استفاده کند تا ...
شجاعت علی اصغر در جبهه هیبت یک فرمانده را تداعی می کرد
تمام خرجش را خودش داد. اگر می خواست طلا بخرد از پول خودش خرج می کرد. وقتی هم که از کار درآمد سریع به جبهه رفت. محمدعلی درباره روز های اعزام به جبهه برادر می گوید: من برادرم را خیلی نمی دیدم. اولین بار برای اعزام به جبهه شناسنامه اش را تغییر داد. از اصفهان و از روستای دستجرد از توابع اصفهان اعزام شد. سال 60 به جبهه رفت و در 19 سالگی در عملیات والفجر 8 در فاو شهید شد. شهید در قسمت ...
چشمانی که تسخیرم کرده بود
دنیا اومد. همه با همه موانع کنار اومده بودن. هفته ای یک بار به خونه همسر اولم می رفتم و بچه هام رو می دیدم. عجیب بود ولی همچنان عاشق دخترخاله ام بودم. ولی کسی باور نمی کنه این زن من رو تسخیر کرده بود. خرج خانواده اولم رو از مغازه ای که از جوانی خریده بودم، می دادم و از حقوق بانک خرج این یکی زندگی و خرید طلا و جواهر برای این فرشته شیطانی با وام های پشت هم ...
کودک ربایی سارق پس از دیدن مالباخته
.... او می گفت که زن جوان همدست شوهرش است. وی توضیح داد: روز قبل مقابل پارکی حوالی میدان شوش توقف کردم. برای خوردن آب وارد پارک شدم و سوئیچ ماشینم را روی نیمکت گذاشتم که مردی سوئیچ را سرقت کرد. به دنبال او دویدم اما مرد جوان همراه این زن (اشاره به همسر موقت سارق) سوار ماشینم شدند و آن را سرقت کردند. بعد از این اتفاق شکایت کردم تا اینکه 24ساعت بعد ماشینم را اتفاقی در خیابان دیدم و آنقدر دستپاچه ...
از اعزام نیرو به جبهه تا تشییع پیکر شهدا
خبرگزاری مهر ؛ مجله مهر _ مرضیه کیان: حاج احمد غلامحسینی متولد سال 1338، الان حدود 61 سال دارد که با محاسنی سفید شده در خانه ای نقلی در یکی از محله های شرق تهران روز و شب می گذارند. قراری برای گفتگو ترتیب گرفت و به منزلشان رفتم تا گوشه ای از خاطرات حضور 8 ساله اش در جبهه را تعریف کند. شغل و هنر حاج احمد خیاطی است که الان یک سالی هست خودش را بازنشسته کرده. او بعد از سال ها کارکردن و ...
از حسرت بوسیدن فرزند تا حضور داوطلبانه در آزمایشگاه کرونا
شوند از خاطرات خوب کادر درمان است. وی از فوت مادر 32 ساله می گوید که به کرونا مبتلا شده بود و نگران فرزندانش در خانه بود از پدربزرگ مبتلا به کرونا می گوید که دغدغه اش دوباره دیدن نوه هایش بود. دو ساعتی در کنار این عزیزان و هم صحبت آنان بودم گاهی کلمات قاصر است از بیان رشادت ها و فداکاری های مدافعانی که با اخلاص تمام برای سلامت جامعه در تلاش هستند به راستی که باید قدردان این ...
مصرف گل و حشیش میان دانشجویان دختر افزایش یافته است
بلند صحبت کردن و خندیدنشان نشان می داد که از صحبت ها و کاری که می کنند نهایت لذت را می برند و به همین خاطر، چند دقیقه یک بار قرار امشبشان در خانه مهراوه دوست دیگرشان و پهن بودن بساط دودشان را به یکدیگر یادآوری می کردند که در این میان، دو نفر از دوستانشان که دختران جوانی بودند و سنشان از بیست و یکی دو سال آن طرف تر نمی رفت، پیش آن ها رفتند و صدای جیغ های آن ها که حاکی از خوشحالی بی حد و حصرشان بود ...