سایر منابع:
سایر خبرها
مرگ به وقت 8 شب
علت ابتلا به کرونا فوت کرد و ناامیدی من هم بیشتر شد. توان گریه برای پدرم که عزیزم بود را هم نداشتم، هر روز بدتر از روز قبل بودم و اصلا امیدی به زندگی نداشتم مخصوصا شب ها که به حال مرگ می رسیدم. بعد از فوت پدرم، همسرم هم مبتلا شد و من همچنان در آن حال به سر می بردم و توان ایستادن نداشتم. در مراسم خاکسپاری با حال بد حاضر شدم اما اجازه نمی دادم کسی به سمتم بیاید، نگران مردمی بودم ...
شوهرم با دعوت از دوستان مرا آزار می دادند
برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و انوش سرد و بی روح شد. با این که بیشتر از یک ماه از تولد فرزندم نمی گذشت ولی دیگر همسرم توجهی به نیازهای عاطفی و روحی من نداشت، به گونه ای که هر روز بیشتر از هم فاصله می ...
اعتراف به جنایت به خاطر رابطه پنهانی
نشان نمی داد. بیشتر ساعات روز را بیرون از خانه بود. من با ماهان دوست شده بودم. قبول دارم اشتباه کردم که وارد این رابطه شدم، اما طراح نقشه قتل شوهرم نبودم. ماهان به من گفت با شوهرم تماس می گیرد و با او پشت کوره های آجرپزی قرار می گذارد تا با او درباره طلاق من صحبت کند و بگوید می داند او معتاد است. آن طور که ماهان به من گفته بود، قرار بود او با شوهرم تماس بگیرد و بگوید یک بسته دارد و از او بخواهد ...
نقشه مرد متأهل برای دختر رزمی کار
چند روز بیشتر به عقدمان نمانده بود یک شب زن جوانی به مقابل خانه ام آمد و در حالی که شناسنامه اش را نشانم می داد گفت که همسر آرش است. او به من گفت که آرش و الناز برای تصاحب پول هایم چنین نقشه ای کشیده اند. دختر ورزشکار ادامه داد: وقتی مطمئن شدم زن جوان درست می گوید ارتباطم با آرش و الناز را قطع کردم، اما از آن روز به بعد مزاحمت ها و تهدید های آرش شروع شد و من هم برای اینکه از دستش راحت شوم از دوستانم خواستم از وی زهر چشم بگیرند. با اظهارات دختر جوان، بازپرس دادسرای ویژه سرقت دستور تحقیقات در این پرونده را صادر کرد. منبع: روزنامه ایران ...
میلاد با توطئه زن خائن به دام شیطانی افتاد
گفت :شوهرم پیک موتوری بود و شب ها به عنوان نگهبان خوابگاه دختران کار می کرد.شوهرم آخرین بار با یک مرد جوان قرار ملاقات داشت .او از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت .من نمی دانم چه کسی شوهرم را کشته است. کشف جسد خونین در اتوبان سعیدی وقتی بررسی های پلیسی پرده از رابطه پنهانی همسر قربانی با یک مرد غریبه به نام میلاد برداشت ، یک ماه بعد میلاد29ساله در اسلامشهر ردیابی و بازداشت شد ...
دیگر کسی برای هنر اره به دست نمی گیرد
در آینده شرایط بهتری برای چنین کار فراهم شود. آشنایی ام با هنر معرق به سال های بعد از انقلاب بر می گردد. سال ها کار معرق را انجام دادم تا اینکه سال 70 با استادی به نام آقای شمسیان آشنا شدم. آن زمان هم کار معرق می کردم و هم به عنوان یکی از مدیران ایران خودرو دیزل مشغول به کار بودم. طی جلسه ای که با استاد شمسیان داشتم قرار شد شش ماه آموزش ببیننم. به ایشان گفتم مدت هاست کار معرق انجام می ...
مرد باوقار دنیای طنز
بیشتر مردم تصورشان این بود که او آدم شادی است و طبق قانون زیستن، مرگ دیرتر سراغ آدم های شاد و شوخ می رود اما نصرآباد در 49 سالگی از دنیا رفت. خیلی زود جوانمرگ شد و دوستان، طرفداران و شاگردانش را غمگین تر از آن چیزی کرد که به تصور می آمد. نوع مردنش هم غم انگیز بود. در تنهایی و دور از هیاهوی شهر تهران. دو روز بعد از فوتش برادرش، محمد او را پیدا کرد. سکته کرده بود...همان زمان ...
یک لحظه غفلت یک عمر حسرت
داغدار درد دل هایی دارند، یک لحظه غفلت باعث شده است تا یک عمر حسرت نبود عزیزانشان را بخورند، 47 هزار خانواری که مرگ عزیز را دیده اند و بدون شک برخی از آنها پشیمان هستند که چرا این ویروس را جدی نگرفتند. یکی از شهروندان خرم آبادی که پدر خود را بخاطر ابتلا به این ویروس از دست داده است می گوید: عصر روز آفتابی بیرون خانه بودم که خواهرم تماس گرفت و خبر داد که تب پدرم به بالای 40 درجه رسیده است ...
پاسخ به پرسش های حقوقی بانوان در هفته نامه شهربانو
دلیل نشوز من از دادگاه حکم ازدواج دوباره بگیرد، این موضوع به من اجازه می دهد که به استناد بند های سند ازدواج مثل عسر و حرج یا بند 12 عقدنامه از او طلاق بگیرم؟ خیر، از آنجا که ازدواج با اجازه دادگاه انجام شده است، شما به این دلیل حق طلاق ندارید. همسرم در دادگاه علیه من شکایت طرح کرده است و خواهان فسخ نکاح به دلیل بیماری صرع من است درحالی که من اصلا صرع ندارم. تنها یک مرتبه بعد از ...
گفت وگو با بانویی که 16 سال است قطع نخاع شده، اما 300 اثر نقاشی با دهان ثبت کرده است
چیز را به هم می زند. بعد از تصادف گردنم به شدت آسیب دیده بود طوری که در آن پلاتین گذاشتند. پزشکان آب پاکی را روی دست خانواده ام ریختند. مدتی بیمارستان بستری بودم و بعد من را به خانه ای که قرار بود بعد از عروسی، با همسرم در آن زندگی کنیم، بردند. در همان مدت دچار زخم بستر شدم. نفس تنگی داشتم و به دارو های مسکن وابستگی زیادی پیدا کرده بودم. شرایطم آن قدر وخیم بود که بیش از چند ماه نتوانستند در خانه ...
ماجرای خوشگذرانی با پول های زن غریبه!
را رها کرده بودم و در باغ ویلای گیتی ساکن شدم. اگرچه او از نظر مادی هر آن چه می خواستم فراهم می کرد اما چندین برابر آن پول، سفته از من می گرفت. من هم که شیفته آن زن بودم هیچ گاه به عاقبت کارهایم فکر نمی کردم و هر آن چه از من می خواست چشم و گوش بسته انجام می دادم.آن زن به اندازه ای مرا از خانواده ام دور کرده بود که حتی چهره کودکانم را به خاطر نداشتم و در منجلاب فسق و فجور فرو رفته بودم ...
اقدام شیطانی پسر تهرانی با عمه جوانش
شدن گاز و انتشار آن شده است بنابراین احتمال مرگ بر اثر گازگرفتگی مورد بررسی قرار گرفت. از طرفی نبود آثار کبودی و جراحت روی بدن زن جوان و مرتب بودن خانه این فرضیه را قوت بخشید. اما بازپرس شعبه 10 دادسرای امور جنایی پایتخت دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرد. صحنه سازی در قتل زن مطلقه با انجام آزمایشات متخصصان پزشکی قانونی و تنها کمتر از 24 ساعت از کشف جسد زن جوان، مشخص ...
خاطرات کرونایی یک خبرنگار، زن خانه دار، کارمند و مدیر همدانی
نشده بود اما در این روزها تا غروب در بیمارستان بودم که بعد از چند روز احساس بدن درد شدید و تنگی نفس به من دست داد و مجبور شدم در خانه بمانم و تنها با تکیه بر دعا و توسل به ائمه توانستم شب ها و روزهای سخت قرنطینه را به تنهایی بگذرانم. امروز دقیقاً یک ماه و 7 روز است که از بیماری سختمان گذشته و خدا را شاکریم که نعمت سلامتی را دوباره به ما برگرداند و فرصت دوباره با هم بودن را به ما عنایت ...
حسرت که بر دل پسر سیروس گرجستانی ماند
. وی ادامه داد: از آن روزها بیاد دارم پدرم وقتی مشغول به کاری میشد. مقابل یک آین های که داشتیم و همچنان در خانه داریم مینشست و ساعت ها نقش را تمرین میکرد. پدرم می گفت مهم نیست اسمم در تیتراژ کجا قرار بگیرد گرجستانی عنوان کرد:از زمانی که حرفه پدرم را شناختم، روی میز کارش یک آیینه تعبیه می کرد و بعد از هر قرارداد برای هر کاری مقابل آن آیینه ساعت ها می نشست و نقش را می ...
وقتی زن 29 ساله عاشق پسر 20 ساله شد / 12 سال زن موقتش هستم !
این جملات اظهارات زن 42 ساله ای است که با در دست داشتن مرجوعه قضایی مبنی بر ایراد صدمه بدنی عمدی به کلانتری احمدآباد مشهد مراجعه کرده است تا از همسر 33 ساله اش شکایت کند او در شرح ماجرای ازدواجش به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده ای نسبتا مرفه در شهر مشهد متولد شدم پس از پایان تحصیلات در دوره متوسطه و کسب مدرک دیپلم در حالی که کنکور سراسری را پیش رو داشتم منوچهر به خواستگاری ام ...
آخرین شعر سیروس گرجستانی که حکایت از رفتن داشت/ حسرتی که بر دل پسرش ماند
و نشیب شغل پدرم آشنا شدم. حتی یک نقشی هم بازی هم کردم. وی ادامه داد: از آن روز ها بیاد دارم پدرم وقتی مشغول به کاری میشد. مقابل یک آین های که داشتیم و همچنان در خانه داریم مینشست و ساعت ها نقش را تمرین میکرد. پدرم می گفت مهم نیست اسمم در تیتراژ کجا قرار بگیرد گرجستانی عنوان کرد:از زمانی که حرفه پدرم را شناختم، روی میز کارش یک آیینه تعبیه می کرد و بعد از هر قرارداد ...
مخمصه وحشتناک برای دختر جوان در پی ارتباط عاشقانه
به گزارش بخش قضایی سایت خبرمهم ، روزی که از نیروی انتظامی با من تماس گرفتند و درباره حساب بانکی از من سوال کردند خیلی متعجب شدم چرا که کارت و رمز بانکی آن حساب دست شریکم بود که از مدتی قبل به قصد ازدواج با هم در فضای مجازی آشنا شده بودیم. آن جا بود که فهمیدم چه بلای وحشتناکی بر سرم آمده است و ... دختر 18 ساله ای که با یک ارتباط عاشقانه در فضای مجازی دچار مخمصه عجیبی شده بود، درباره ...
خاطرات وکیل/ چقدر بدبختم من که باعث شدم حق زنی با چندبچه یتیم، پایمال شود
هماهنگی و اذن موکل ها مستقلا به وی سپردم و دورادور مراقب اوضاع و احوال قضیه بودم. جلسه اولین پرونده ی مستقل را به خوبی پشت سر گذاشت و چند هفته بعد دادنامه به نفع موکل صادر شد.بدیهی بود که ازموفقیت در اولین پرونده اش ذوق زده و خوشحال باشد . دادنامه به دست وارد دفتر شد،سایر همکاران موفقیتش را تبریک گفته،پیش از شروع کلاس آشنایی با اصول و اخلاق حرفه ای وکالت هر یک از دوستان در توصیف عملکرد ...
گروگانگیر، جان گروگان را نجات داد
صاحبکارم به من اطمینان داد که دستگیر نمی شویم و در مدتی کوتاه پولدار می شویم. من هم تصمیم گرفتم ریسک کنم و خطر را به جان بخرم اما در آخر پشیمان شدم. چرا؟ چون صاحبکارم دستور قتل گروگان را داد. در نقشه او جنایت نبود. قرار نبود کسی کشته شود. همین که دست به آدم ربایی زده بودم، کلی ریسک کرده بودم و حالا از من می خواست که قتل انجام دهم. به همین دلیل جا زدم و می خواستم هر طور شده از وسط این میدان ...
وقتی دانشمند هسته ای کشورمان عروسی خود را در سلف سرویس دانشگاه برگزار می کند
ازدواج با شهید شهریاری عمق رفتار نمونه و متشرع بودنش را در زندگی شخصی خودمان دیدم و نماز شب خواندن همسرم را مشاهده کردم. در شب اول ازدواج مان سجاده نماز شب شهید شهریاری پهن بود. شهید شهریاری بسیار مبادی اخلاق بود و ادب، نگاه، صحبت، رفتار و تقدم سلام وی همیشه زبان زد بود. یادم هست برای انجام کاری به کرج رفته بودم که با شهید شهریاری تماس گرفتم و به وی گفتم برای فرزندان مان غذا درست کند که وی بدون ...
یادداشت های ناصرالدین شاه، جمعه 9 آذر 1245؛ زن ها جمیع ناخن های پلنگ را کندند!
. تفنگچی در سیاسنگ زده، از ترس مواخذه به غلام زرین کمر فروخته است. خلاصه، رخت پوشیده سوار شدیم به اسب میرزامهدی. قدری راه رفته بدهوایی می کرد. پیاده شده اسب آقا میرزا هاشمی را سوار شدم. کلب حسین خان بود، می گفت: دو سه روز است آمده ام. ناخوش بودم. از سر تپه امیرآخور و از خانه میرشکار سربالا رفتیم برای کوک داغ کوچک. عین الملک و دیگران مرخص شده رفتند برای کبک. ما رفتیم. به سرخی ها که رسیدیم ...
زندگی تهی از عشق
تمام کرده بودم که برای سال سوم ثبت نامم نکرد. هرچه گریه کردم، هرچه التماس کردم، گفت تا همین جا هم زیادی خوانده ای و باید در خانه بمانی... خیلی گریه کردم اما مادرم روی حرفش ماند که ماند. آن وسط پدرم هم کاره ای نبود که بخواهد میانجی گری کند و حرف، حرفِ مادرم بود.... نشستم توی خانه و با حسرتِ روزهای مدرسه، به زندگی ام ادامه دادم. وقتی دوستانم را می دیدم که با چه شوق و ذوقی از مدرسه می گویند ...
آرزویم رسیدن به المپیک است/ استعدادهای درخشان تیراندازی در دشتستان / نبود سیم کش های الکترونیکی در سالن ...
این درد دل همه ورزشکاران است و مسئولین این را می دانند. ولی واقعا یک تقدیر و تشکر درستی از ما نشد. امسال اولین بانو بودم که در رشته تپانچه که در استان به لیگ برتر راه یافتم. قبل از من در این رشته ورزشکار لیگ برتری نداشتیم. تیم ما دوم شد و باز هیچ تقدیری نشد. صحبت پایانی مربی جوان تیراندازی در پایان از خانواده و همسر خود تقدیر و تشکر می کند و می گوید: اول از خانواده ام که خیلی خوب در این سال ها من را حمایت کردند و همچنان حامی من هستند. تشکر می کنم. از همسرم که حامی و پشیبان من و عالی است تشکر می کنم. او همیشه من را حمایت می کند. ...
مخمصه وحشتناکِ دخترجوان با ارتباط عاشقانه
انداخته است، به طوری که مردان بسیاری فریب او را خورده اند و پول های زیادی را از دست داده اند. این بود که بلافاصله با تنها شماره تلفنی که از امید داشتم با او تماس گرفتم و ماجرا را برایش بازگو کردم اما امید با شنیدن موضوع کانال همسریابی، گوشی تلفن را قطع کرد و دیگر پاسخم را نداد.حالا هم من که هیچ مشخصات دیگری جز همین شماره تلفن از او ندارم، در مخمصه وحشتناکی افتاده ام و نمی دانم چگونه خودم را از این گرداب هولناک نجات بدهم و ... شایان ذکر است، به دستور سرهنگ معطری (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) پرونده این دختر جوان برای بررسی های کارشناسی و قضایی در دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت. ...
دلسوزی آدم ربا گروگان را از مرگ نجات داد
که پیرمرد را نکشند. به سختی توانستم مجاب شان کنم که روز دیگری برای قتل بیایند. وقتی رفتند با پیرمرد از باغ خارج شدیم و او را فراری دادم. من فقط می خواستم پولی به دست بیاورم، هدفم آدم کشی نبود. بعد از فرار کجا رفتید؟ از من خواست به خانه اش بروم.به او گفتم خطرناک است، پیدایت می کنند و مرا هم که در فرارت نقش داشتم می کشند. به همین خاطر فقط چند ساعتی به خانه اش رفتیم ...
خاطرات تلخ و شیرین پرستار مشهدی در بخش کرونا
انگیزه اصلی من خدمت به مردم در حکومت حضرت مهدی (عج) و نیاز جامعه به پرستار زن جهت ارائه خدمت به جامعه بانوان بود. او که از بوروکراسی های اداری و به قول خودش کاغذبازی و گزارش نویسی های دست و پاگیر که مانع انجام کار مفید پرستاران و ارائه خدمات بیشتر به بیماران می شود، بسیار گلایه دارد در ادامه سخنانش بیان می کند: با شیوع کرونا و کاسته شدن از ساعات کاری و خانه نشینی من به این فکر افتادم که ...
نقشه زن ورزشکار برای انتقام جویی از خواستگار قلابی
زن ورزشکار که به اتهام سرقت و گروگانگیری دستگیر شده، در دادسرای جنایی مدعی شد برای انتقام جویی از خواستگار قلابی اش نقشه گروگانگیری کشیده است. به گزارش همشهری، چند روز قبل مرد جوانی نزد ماموران پلیس رفت و گفت در دام گروگانگیران سارق گرفتار شده است. وی توضیح داد: در حال رفتن به خانه بودم که یک خودروی پژو 206سد راهم شد. 3مرد جوان از آن پیاده شدند و طوری به من ضربه می زدند که حدس زدم رزمی کار ...
یادداشت ویژه در مورد شهدای مدافع سلامت / از همان روزی که برنگشتی...
تشخیص داده نشد. بعد از گذشتن چند روز از بیماری و بدتر شدن حال وی ، پزشک معالج ، دستور انجام سی تی اسکن داد که متاسفانه نشان می داد ، بیش از 70 درصد از ریه همسرم درگیر شده. عظمت در بیمارستان بستری شد. اما به درمان جواب نداد و بعد از تحمل چند روز درد و رنج بیماری، به رحمت خدا رفت. حالا من مانده ام و دختر سیزده ساله ام که بعد از فوت مادرش دچار افسردگی شده. در ماههای اول هفته ای یک بار او را ...
اجیر کردن سارق بر سر ارثیه خانوادگی
حمل بار، شماره تلفنم را روی کامیون ثبت کرده ام. عصر روز حادثه مردی تماس گرفت و گفت که می خواهد یک محموله بار پلاستیک را از کارخانه ای در خیابان اتحاد به شهرستان رویان منتقل کند. بعد از توافق بر سر کرایه قرار شد که ساعت 10:30 شب به محل بارگیری بروم. آن شب وقتی در محل قرار حاضر شدم با شماره تلفن آن فرد تماس گرفتم که گوشی اش خاموش بود. از آنجا که محل قرار محوطه کارخانه ای و محلی خلوت و تاریک بود، من ...