واکنش ساعی به اتفاقات لیگ: توهین ها ادامه پیدا کند نمی مانم
سایر منابع:
سایر خبرها
سیلی هادی ساعی به خودش!
صبح در سالن بودم، اما نزدیک ظهر بود که رییس فدراسیون وارد سالن شد و من وقتی کنار او رفتم، تازه گوینده اعلام کرد که هادی ساعی هم در سالن است و به او خوشامد می گوییم. من هم به آقای پولادگر گفتم این عین بی احترامی است که بعد از چند ساعت نام مرا اعلام می کنند. امروز نیز دقیقا همین اتفاق افتاد. من در سالن بودم که تمجید رییس سازمان لیگ آمد و گفت که به جایگاه ویژه بروید، اما من از او تشکر کردم و گفتم که ...
هادی ساعی: فدراسیون جریمه ام را از طلبم کم کند
من هفته گذشته هم به این آقایان جلوی آن ها گفتم که لطفا دیگر اسم من را پشت بلندگو نیاورید و به من خوش آمد نگویید. این دینی است پس از اتفاقات روز پنجشنبه به آقای پولادگر زنگ زدم اما پاسخ تماس من را نداد و دیگر هم با من تماس نگرفت. من هم دیدم وقتی پاسخ نمی دهد، دیگر تماس نگرفتم. به هر حال این ها زیردست مدیر مجموعه هستند و وقتی دید که هفته گذشته به عمد با شیطنت به من بی احترامی کردند، با آن ها برخورد ...
از برخورد ساعی شوکه شدم
اخلاق مدار است و احترام حرف اول را در آن می زند. سعی کردم، آموزش های استادم در تکواندو را رعایت کنم. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی دبیر سازمان لیگ فدراسیون تکواندو گفت: هنوز شوکه هستم و علت این برخورد را نمی دانم. حتی با آقای ساعی صحبت کردم و علت را جویا شدم. ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم و هر دو زیرنظر استاد مهیمن کار کرده ایم. وی در پاسخ به این سوال که ساعی ...
برای اثبات خودم به کادرفنی تیم ملی تکواندو خیلی زحمت کشیدم
حمیدرضا هادیان بازیکن تیم تکواندوی فتح صدر البرز در گفت و گو با خبرنگار کشتی و رزمی گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان ، در مورد انتخابش به عنوان فنی ترین بازیکن لیگ برتر تکواندو در گروه الف بیان کرد: حدود یک سال از تیم ملی دور بودم و می خواستم خودم را به کادر فنی تیم ملی نشان دهم. تمام تلاشم را کردم تا بتوانم خودم را دوباره به مربیان ملی ثابت کنم و برای این هدف خیلی زحمت کشیدم. او ادامه ...
ماجرای حقوق های نجومی 40 نفر در یک شرکت دولتی چه بود؟
بودید که مخالف با کابینه آقای روحانی حرف زدید. مخالفت بنده نه برای اینکه مثلاً مخالفت با اشخاص باشد یا آقای روحانی باشد، بلکه تا ساعت سه بعد از نصفه شب برنامه ایشان را مطالعه کردم، دیدم این برنامه برای مردم نتیجه خوبی نخواهد داشت، لذا آمدم و ثبت نام به عنوان مخالف کردم و نام من درآمد و بالاخره اشکالاتی را که به برنامه داشتم و به برخی از افراد کابینه بود، بیان کردم. آقای رئیس جمهور ...
از حضرت زهرا برای زندگی ام کمک خواستم
.... رسیدم جلوی در مسجد و افتادم. گفتم امام زمان (عج) نمی دانم چه بگویم! اگر شکایتی کنم و سد راهش شوم می ترسم و از شما شرم دارم. اگر هم نشوم از زندگیم می ترسم. اگر مرتضی شهید بشود، چطور تنهایی زندگی کنم؟ اگر هم نرود چطور اسم شما را به زبان بیاورم؟ من که هر هفته دارم این مسیر را می آیم، چطور بعد از این بیایم؟ آن شب حالم هم خوب بود و هم بد. خادم های مسجد آمدند و مرا بلند کردند. قضیه را ...
وصلت عجیب عبدالمهدی
گوش زهیر خواند تا نام او هم در ردیف نام شهدای کربلا قرارگرفت. آنجا دیگر زبانم بسته شد. گفتم باشه و گفت خود حضرت زینب(س) نگهدارتان باشد. چند بار اعزام شدند؟ عبدالمهدی یک بار اعزام شد. یک هفته قبل از اعزامش در مرخصی بود که خبر شهادت مسلم خیزاب را به ایشان دادند. گریه اش گرفت. اشک می ریخت و می گفت خوش به سعادتش. عاقبت بخیر شد. خدا من را هم عاقبت بخیر کند. خواب دوستش شهید خیزاب را دیده ...
مرد تهرانی برای ازدواج پنهانی با یک دختر جوان زنش را کشت + عکس
باورم نمیشود دست به چنین اشتباه بزرگی زده ام . وی ادامه داد : همسرم مدتی بود سردردهای میگرنی داشت و به همین خاطر به دنبال داروی گیاهی برای درمان سردرد هایش می گشت. آن روز وقتی قرص برنج را از عطاری خریدم آن را پودر کردم و داخل کپسول ریختم. من کپسول را روی اپن آشپزخانه گذاشتم .همسرم که فکر می کرد کپسول همان قرصی است که از عطاری خریده ام آن را مقابل چشمانم خورد. من بلافاصله پشیمان شدم و گفتم ...
همسرکشی به خاطر ازدواج دوم
یک سال قبل مردی به نام امیر همسرش، سودابه، را به بیمارستان برد و مدعی شد او قرص خورده و مسموم شده است. امیر گفت: همسرم سردرد داشت من یک قرص از عطاری خریده بودم، وقتی همسرم آن قرص را خورد، حالش بد شد. زن جوان جانش را از دست داد. بعد از آن وقتی مأموران از امیر پرسیدند کدام عطاری چنین قرصی به او داده، این مرد نتوانست عطاری را معرفی کند. ضمن اینکه خانواده سودابه از اختلاف بین امیر و ...
چرا پروانه معصومی برای دریافت جایزه "گل های داودی" غایب بود؟
.... در را باز کردم، دیدم استاد عزت الله انتظامی پشت در هستند و دستشان را بالای سرشان گرفته اند. بعد شروع به دست زدند کردند. گفتم چی شده؟ گفتند تبریک می گویم، جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره گرفتید. گفتم از کجا و چه کسی گرفتم؟ گفتند در جشنواره فیلم فجر، به عنوان بهترین بازیگر زن شناخته شدی. خوشحال شدم، چون این خبر را استاد به من داده بودند. گذشت و نمی دانم جایزه را به چه کسی داده بودند. در ...
توصیه نواب صفوی به ملک حسین پادشاه اردن چه بود؟
حسینیه بایست و هرکس خواست با کلاه شاپو و کراوات وارد شود نگذار داخل بیاید. بگو کلاه و کرواتشان را در بیاورند و بعد وارد شوند. من به آقا گفتم اگر قبول نکردند چی؟ آقا گفت: نگذارید داخل بیایند. به آقا گفتم استاندار می خواهد بیاید. آقا گفت: هر کسی می خواهد باشد. استاندار با تشریفات خاصی آمد. من در ورودی حسینیه به او گفتم آقا ببخشید لطف کنید کلاه تان را به این قلاب ها آویزان کنید. استاندار کلاهش را درآورد ...
رمز و راز موفقیت روایت فتح
به گزارش روابط عمومی شبکه آی فیلم، اسفندیار شهیدی فیلمبردار باسابقه تلویزیون و سینمای کشورمان، که شب گذشته مهمان برنامه خارج از کادر در این شبکه شد، با بیان اینکه درست بعد از انقلاب یعنی اول سال 58 به ایران آمدم و قصد نداشتم بمانم؛ چون آنجا خانه و زندگی داشتم، گفت: از من خواسته شد در دانشکده صداوسیما مشغول آموزش و اصلاح ساختار شوم و برای اولین بار وارد مقوله آموزش شدم. بعد هم جنگ شد و من به عنوان ...
تجربه خوبی از ارز 4200 تومانی نداریم/ماجرای روابط لاریجانی با دولت روحانی/ نامه محرمانه واعظی به 4 وزیر ...
و فکر می کنم چهاردهم ماه رمضان بود و با زبان روزه گفتم 8:30 بیایند که مستنداتی را درباره سند 2030 هست که اینها را در اختیارتان بگذارم و مختصر توضیحاتی بدهم و شما درباره این سند ادامه کار نظارتی که می خواهیم تهیه کنیم را انجام دهیم. تقریباً ساعت 9 از دفتر به داخل صحن رفتم و مجلس شروع شد. از 10 و نیم تا موقع نماز هر چه با این دوستان که در دفتر بودند تماس گرفتم، دیدم تلفن آنها جواب نمی دهد ...
فرشته نجات کودک 14 ماهه/ طنین دلنوازترین آهنگ حیات
شروع شد، مادر کودک در حالی که پرستار کمک می کرد وارد اتاق احیا شد، هنوز هم توان صحبت کردن نداشت، بریده بریده به سوال های پزشک اورژانس جواب می داد. بعد از تحویل دختر 14 ماهه به همکاران بیمارستان کودکان، به سمت پایگاه حرکت کردیم، در حالیکه از افت قند دستانم می لرزید ولی از ته دل بسیار خوشحال و پرنشاط بودم، هرگز موسیقی بهتر از گریه کودک پس از احیا و تولد برایم قابل تصور نیست، صدای گریه او زیباترین طنین برای رفع خستگی ام شد . انتهای پیام/60021/ ...
هادی ساعی به مدت یک سال محروم شد
مسابقات شد، دبیر سازمان لیگ تکواندو به حاضران اعلام کرد که او وارد سالن شده است. چند لحظه بعد صدای سیلی و سپس فحاشی هادی ساعی در فضای سالن پیچید که سر یک نفر فریاد می کشد که چرا اسم مرا دیر اعلام کردی! pic.twitter.com/kHufycAA90 — ⚡Freedom & Justice⚡ (@Alireza1922) January 14, 2021 دبیر کمیته انضباطی ادامه داد: هادی ساعی در این خصوص مطالبی را مطرح کرد که در دو صفحه ...
ماجرای حقوق های نجومی 40 نفر در یک شرکت دولتی چه بود؟
خواهم از وقت استفاده بیشتری کنم. حداقل نیم ساعت یا سه ربع کمتر رفتن و آمدن نباشد و معمولاً در دفتر راحت تر هستیم. معمولاً بعد از نماز صبح شروع بکار می کنم که معمولاً تا ساعت دوازده یا ده دقیقه مانده دوازده مشغول کار هستیم و وقت خیلی کم می آید. آخر هفته ها هم به اصفهان می روید؟ بله، حتماً می روم. تا قبل از کرونا ملاقات های مردمی را روز های شنبه برگزار می کردیم. چند ...
بدون تعارف با سردارحاجی زاده یک سال پس از حمله موشکی سپاه به عین الاسد
درس می گیرند، بعد گفت چطور نمی زنند، گفتم جرأت نمی کنند، بزنند ما هم می زنیم. ولی بالاخره زدن عین الاسد کار کوچکی نبود که حالا بعضی از دوستان بگویند حرکت هماهنگ بود. نه اگر ما با امریکا هماهنگ بودیم که دیگر این درگیری ها لازم نبود اتفاق بیافتد. مجری: در این یک سال در منطقه کمرنگ تر شدند، اتفاق خاصی افتاد؟ مهمان: نه کمرنگ نشدند، ولی وحشت زده اند، می ترسند یعنی همین روز ها ک ...
هادی ساعی: سیلی زدن به صورتِ دبیر سازمان لیگ تکواندو؟ این حرف ها همه دروغ است / توهین ها ادامه پیدا کند ...
...، ادامه داد: هفته پیش برای لیگ از 8 صبح تا بعد از ظهر در سالن بودم، ده مرتبه با آقایان چشم در چشم شدم و با من صحبت کردند اما به محض اینکه آقای پولادگر وارد سالن شد و او را دیدند، پشت بلندگو به من خوش آمد گفتند. خب معنای این کارها چیست؟ همانجا به آقای پولادگر گفتم می بینید چطور به من توهین می کنند؟ او گفت "این ها حتما تو را ندیده بودند." گفتم نخیر صد بار با من سلام و علیک کردند، هر اره و اوره ...
هادی ساعی : دبیر سازمان لیگ نام من را در بلندگو صدا زد و من از کوزه در رفتم
میکروفون اعلام نکنند. من عادت ندارم به جایگاه ویژه بروم و معمولا کنار بچه ها روی سکوها می نشینم. هفته گذشته هم من از صبح در سالن بودم، اما نزدیک ظهر بود که رییس فدراسیون وارد سالن شد و من وقتی کنار او رفتم، تازه گوینده اعلام کرد که هادی ساعی هم در سالن است و به او خوشامد می گوییم. من هم به آقای پولادگر گفتم که این عین بی احترامی است که بعد از چند ساعت نام مرا اعلام می کنند. امروز نیز دقیقا همین ...
ماجرای سیلی زدن هادی ساعی از زبان خودش!
ندارم به جایگاه ویژه بروم و معمولا کنار بچه ها روی سکوها می نشینم. هفته گذشته هم من از صبح در سالن بودم، اما نزدیک ظهر بود که رییس فدراسیون وارد سالن شد و من وقتی کنار او رفتم، تازه گوینده اعلام کرد که هادی ساعی هم در سالن است و به او خوشامد می گوییم. من هم به آقای پولادگر گرفتم که این عین بی احترامی است که بعد از چند ساعت نام مرا اعلام می کنند. امروز نیز دقیقا همین اتفاق افتاد. من در سالن بودم ...
ساعی: بی احترامی ها برنامه ریزی شده است
هم اکنون مدیر فنی تیم فرمانیه در لیگ برتر است، گفت: از مدت ها قبل به دبیر سازمان لیگ گفته بودم که خود را وارد حاشیه های برنامه ریزی شده برخی ها نکند، اما این جریانات به وی هم سرایت کرده بود. وی ادامه داد: برخی ها چشم دیدنم را ندارند، اگر غیر از این بود وقتی وارد سالن شدم، من را نادیده نمی گرفتند. هفته قبل چندین ساعت در سالن خانه تکواندو نظاره گر مسابقات بودم، وقتی پولادگر وارد سالن شد ...
تراژدی بوئینگ وفادار در ویلا
هواپیما که وارد ویلا شده بود، اقدام کرده و بعد از دو ساعت وارد هواپیما شدیم. پس از جست وجو در داخل کابین چهار جسد سوخته پیدا و به بیرون منتقل کردیم. هنوز دقایقی از انتقال هواپیما نگذشته بود که فرزند خلبان پرواز به محل حادثه آمد. او مدعی بود پدرش خلبان جنگنده بود و از او خواسته بودند این ماموریت را انجام دهد و قرار بود پدرش به زودی بازنشسته شود. دقایقی بعد مسوولان ارتش آمدند و گفتند سوخت ...
هفتاد و پنج سال اول به روایت بهمن فرمان آرا
...> حرف های مان که تمام شد گفتم کاش این زندگی پرماجرا روی کاغذ بیاید و هنوز جمله ام تمام نشده بود که گفتند چرا خودت آن را نمی نویسی؟ یکی دو گفت وگوی بعد آن هم اشاره هایی به این زندگی مکتوب داشت. اما روزنامه و مجله اجازه چنین کاری را نمی داد؛ وقت می خواست. قید روزنامه و مجله را که زدم دوباره گفتند شروع نمی کنی؟ شروع کردیم. هشتادوچند ساعت گفت وگوی تازه و ده ...
پولادی ترین زن ایران؛ یک مورد خاص!
...: خورد و خوراک و تغذیه ام خیلی خوب است. من هم از نظر جسمانی قوی هستم و هم از نظر روانی. شما ببینید پدر عزیز بنده روز قبل از ثبت رکوردم به رحمت خدا رفت، عاشق پدرم بودم و هستم، اوپیگیر کارهایم بود و منتظر که روز ثبت رکورد اسکات نشسته ام هم فرا برسد و کنارم باشد که متاسفانه روز قبل از ثبت رکورد ایست قلبی کرد. آن قدر به من شوک وارد شد که اسپانسرهایم، دکتر رحیمی و دکتر دبیری گفتند، اگر می خواهی ثبت ...
قتل فجیح جوان ناکام مقابل چشمان مادرش در کندرود
از وی مراقبت می کردم و همه کارهای شخصی وی را انجام می دادم. وی افزود: تقریبا بعد از 12 روز بعد از ترخیص همسرم از بیمارستان، مادر وی به خانه ما آمد و خواست چند روزی دخترش را به منزل خودشان ببرد. حاجی زاده ادامه داد: از آن جایی که خودم هم خسته بودم، گفتم خدارو شکر باهم آشتی کرده اند و سوءتفاهم ها برطرف شدند؛ بنابراین اجازه دادم تا چند روزی را به منزل پدری اش برود. وی ...
لیگ برتر تکواندو| نتایج کامل رقابت های روز اول مرحله نخست گروه ب اعلام شد/ درگیری عجیب ساعی در سالن
این موضوع دلخوری شدید داشته و معتقد است مسئولان سازمان لیگ هفته گدشته نیز در حالی که او را بارها در سالن دیده اند اما پس از ساعت ها به او خوش آمد گفته اند. ساعی به پولادگر رییس فدراسیون تکواندو نیز گلایه کرده و گفته بود این برخوردها با نیت خاص و با هدف بی احترامی و کوچک کردن او صورت می گیرد. انتهای پیام/ ...
کم لطفی هایی که تا به امروز در حق میراث تاریخی جلفا شده اند
؛ این فکر پیشرو، سال 1353، بواسطه برگزاری کنگره تخت جمشید تکرار و در آن زمان برای این پرسش که چه نوع معماری با بافت تاریخی ما همخوان است، پاسخ های مختلفی مطرح شد. او ادامه می دهد: جریانی که بنده از آن به عنوان معماری زمینه گرا یاد می کنم و امروز بعد از گذشت پنجاه سال به آن معماری میان افزا می گویند، از همان زمان آغاز شد و سال 1356، مرا که تحصیلاتم در دانشگاه تهران، تمام شده بود، مجذوب ...