نامه شهید: دوست داشتم دکتر شوم ولی...
سایر منابع:
سایر خبرها
یادی از شهید گل محمد غزنوی، فرمانده گردان و محور عملیاتی لشکر 5 نصر
یکدیگر خداحافظی می کردند و حلالیت می طلبیدند. من هم گوشه ای نشسته بودم و قادر نبودم با برادرم خداحافظی کنم. با لبخند جلو آمد و دستم را گرفت و مرا بلند کرد و گفت: اول اینکه من توی این عملیات طوری نخواهم شد، یعنی شهید نمی شوم، دوم اینکه این را بدان که اگر تو شهید شوی، من پایم را روی شکمت می گذارم و از روی آن عبور خواهم کرد. خاطرت جمع باشد. در آن عملیات گل محمد از ناحیه سر و دست و پا مجروح شد. قبل تر ...
خواسته عجیب مدافع حرم قبل از آخرین اعزام/ حالم خوب است اما تو باور نکن!
های عمرم است. با گریه گفتم: علی! تو را به خدا این حرف ها را نزن! گفت: دلم می خواهد تو قوی باشی، دوست ندارم کسی به شما زور بگوید، حواست به بچه ها باشد. من در این زندگی کاری کردم که تو بتوانی از پس خودت بر بیای. علی تمام زندگی من بود گاهی از سر عشق و علاقه به او می گفتم اگر حتی روزی دیگر مرا دوست نداشتی، برو زن بگیر و با هر که می خواهی زندگی کن، اما خانه ات روبروی خانه من باشد تا ...
دوری از اسلام همانا ذلت و خواری را به همراه خواهد داشت
تو من هیچم مرا لحظه ای به خود وامگذار به نام مقدست قسم می خورم که جز تو کسی یا چیزی دیگری را نمی پرستم از تو می خواهم در آن دنیا به پوست نازکم رحم کنی من عاشقانه در راه تو گام برمی دارم؛ زیرا عاشق تو هستم و از تو می خواهم که از گناهانم در گذری و معصیت های خود را از سرم کم مگردانی. و من به منافقان می گویم دست از کار نفاق بردارید چون خود را نابود همه و همه نابود می کند همه می دانند که از ...
چنین روزی در هزار سنگر آمل چه گذشت
نظامی مهاجمین بود، به محاصره درآمد. تقریباً 17 نفر مسئول حمله به بسیج بودند. حین عبور از خیابان های شهر، هرگاه با نیروی مسلح به افرادی که ظاهر حزب اللهی داشتند، روبه رو شدند به آنها حمله می کردند و آنها را به شدت به شهادت می رساندند و یا زخمی می کردند. اکبر نصیری از شاهدان عینی ماجرا اینگونه روایت می کند: آن سال تازه به محله اسپه کلا آمده بودم و کسی مرا نمی شناخت و خسته از ...
انگلیسی حرف زدن با مادر در خواب
چه کار باید بکنم. آقا رضا گفت: عیبی ندارد. وقتی از سفر برگشتی می دهی و ما رفتیم سفر و یک سال بعد برگشتیم به تهران. تا برگشتیم رفتم سراغ آقا رضا. اما آقا رضا مرده بود. آقا رضا برادری داشت در بازار حلبی سازها. رفتم سراغ او گفتم: خدا بیامرز برادر شما سه تومان از من طلبکار است. حتما آن مرحوم زن و بچه هم دارد! گفت: بله. گفتم: اجازه بدهید این سه تومان را بدهم به شما، شما بدهید به زن و بچه اش، و او هم ...
رابطه نماز و مهدویت + مسابقه
الله حصنی از آن طرف داریم ولایه امیرالمؤمنین، ولایه علی بن ابی طالب علیه السلام حصنی آدم از این چه می فهمد؟ حصن با ح و صاد، یعنی قلعه. اگر شما موحد شدی و دستت را در دست خدا گذاشتی این توحید تو را حفظ می کند. دنبال طاغوت و رنگ و وارنگ نمی روی. دنبال نفست نمی روی. من چه دوست دارم، مردم چه دوست دارند، طاغوت چه می خواهد؟ می گویی: خدا چه می خواهد؟ این قلعه توحید شما را حفظ می کند که در خانه های دیگری نروی ...
پدر و مادر، مظهر ربوبیّت خداوند
گرفتنش در دو سال است، آری به او سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوی من است و اگر تو را وادارند تا در باره چیزی که تو را بدان دانشی نیست به من شرک ورزی از آنان فرمان مبر! ولی در دنیا به خوبی با آنان معاشرت کن و راه کسی را پیروی کن که توبه کنان به سوی من بازمی گردد و سرانجام بازگشت شما به سوی من است و از حقیقت آنچه انجام می دادید، شما را با خبر خواهم کرد. (لقمان، آیات ...
مناجات شهید چمران با خدا
خلقت را دوست دارند و می پرستند. هرچه را دوست داشتم از من گرفتی، مناجات شهید چمران خدایا هرچه را دوست داشتم از من گرفتی، بهر چه دل بستم، دلم را شکستی، بهر چیز عشق ورزیدم آنرا زائل کردی، هر کجا قلبم آرامش یافت تو مضطرب و مشوش کردی، هر وقت دلم بجایی استقرار یافت تو آواره م کردی، هر زمان به چیزی امیدوار شدم تو امیدم را کور کردی... تا به چیزی دل نبندم، و کسی را به جای تو نپرستم و ...
سرنوشت تلخ دختر توسط خواستگار رقم خورد
به گزارش بولتن نیوز ، زن 39ساله که به اتهام ترک انفاق از همسرش شکایت کرده بود، درباره سرگذشت اسف بار خود به کارشناس اجتماعی کلانتری سیدی مشهد گفت: پدرم بازنشسته ای آبرودار و بسیار مظلوم است که هیچ وقت در برابر خواسته ها و توقعات من و خواهر و برادرم نه نمی گفت و به خانواده اش عشق می ورزید. در این شرایط من تا مقطع لیسانس تحصیل کردم و چند سال بعد، در حالی که 27سال داشتم، در یک آزمایشگاه ...
من درختی هستم که میوه ی تلخم زندگی و میوه ی شیرینم شهادت در راه خداست
و ای مادر گرامی، امیدوارم از من راضی باشید چون اگر راضی نباشید خدا از من راضی نیست و به آن هدفی که می خواهم برسم نخواهم رسید. مادر جان تو باید نیمی از فرزندان خود رابا کمال میل و افتخار تقدیم انقلاب اسلامی کنی. پدر جان به قربان آن دست های پینه بسته تو، که مرا به سن 15سالگی رساندی و من نتوانستم کاری برای شما انجام بدهم. وصیت می کنم و می دانم که بسوی خدای خویش می روم و اگر پرواز کردم به سوی خدای ...
در وصف نویسنده پایی که جا ماند | چهارده ساله بودم که عاشق شدم/سومین بار دلم سخت عاشق پایم شد
...> اشک که سرازیر می شود بی محابا شیار گرمی روی صورتم خط می اندازد ولی باران که می بارد آنهم وقت هایی که یک دل سیر دلم گریه می خواهد، اول قطره های سردش ضربه می زند بعد راه می افتد رد اشک را روی شیار صورتم پر می کند، سرد می شوم از افکاری که مرا سخت عاشق می کند، صدای قدمهایم همین قدر فرق دارند. پای سالمم رد سنگینی اندامم را بر تن رنجور و خاکخورده و نمور جاده، جای می گذارد و دیگر پایم سرد و سنگین، ردپایی ...
گوچی: روزی در ایران بازی خواهم کرد
تنگ شده است. خاطرات خوبی در تیم ملی داشتم. به خصوص در سال های اول که رفاقت بین بازیکنان زیاد بود. دلم برای لحظه های خوبی که با هم شکل دادیم و خاطرات خوبی که ساختیم تنگ شده است. خوشحالم که این لحظه ها و این خاطرات خوب را در زندگی تجربه کردم. وضعیت تیم ملی خوب نیست واقعیت این است که وضعیت تیم ملی خوب نیست با اینکه اطراف تیم ملی در سال های اخیر شلوغ بوده است. امیدوارم در ادامه ...
دلم برای زیارت کربلا تنگ می شود؛ حتما در زیارت کربلا مرا هم یاد کنید
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: شهید مدافع حرم ابوالفضل نیکزاد متولد سال 1363 در روستای اوز بلده شهرستان نور نور و ساکن تهران بود و یک فرزند پسر با نام علی نیز از او به یادگار مانده است. پسری که در هنگام شهادت پدر تنها 3 سال سن داشت. شهید نیکزاد از بسیجیان لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود که نیمه نخست ماه رمضان سال 95 به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم آل الله به سوریه اعزام شد و در نهایت ...
من به کسی عشق می ورزم که به من عشق ورزید
به گزارش نوید شاهد سمنان ؛ شهید محمدعلی خواجه زاده یکم بهمن ماه 1340 در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش علی اکبر، کارگر شرکت ذغال سنگ بود و مادرش پری نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم تیرماه 1361 با سمت تک تیرانداز در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای روستای جزن از توابع شهرستان زادگاهش واقع است. ...
یادکردی از یک شهید روحانی عملیات کربلای 5
شیخ عبدالمجید باقری بنابی دروس حوزوی را آغاز کرد. در سال 1361 به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفت. در ابتدای ورود به جبهه با عنوان یک نیروی ساده و بسیجی مشغول خدمت شد، ولی پس از مدتی در مسئولیت ها و جایگاه های مختلف مشغول نبرد و جهاد در راه خدا شد. احمد سرانجام 1365/10/26 در منطقه شلمچه عملیات کربلای 5 در اثر اصابت ترکش های زیاد خمپاره به شهادت رسید. از آن جا که محل شهادتش، زیر آتش ...
هر خطی غیر از خط امام، انحراف و باطل است
داده ای که هرکس را بخواهم او را می کشم و خون بها می دهم و خون بهای او خودم هستم. خدایا می خواهم حسین وار از این دنیا بروم. می خواهم در میدان نبرد شهید شوم تا با لباس و سر و روی خونین و بی غسل و بی کفن دفن شوم. معبودا تو شاهدا که نه به آرزوی بهشت و نه از ترس جهنم به جنگ آمدم و شهادت را خواستم فقط به فرمان تو که فرمودی و جاهدوا فی سبیل الله به اموالهم و انفسهم و برای لبیک گفتن به ندای هل ...
به دور این رهبر حلقه بزنید و او را تنها نگذارید/ متحد شوید تا آمریکا و اسرائیل را از پای درآورید
.... یا الله، یا الله، برای تو می روم، برای تو می کشم و برای تو کشته می شوم. برای تو شب ها نمی خوابم، برای تو ماشه مسلسلم را می چکانم. برای تو سینه دشمن را می شکافم. برای تو از ناموسم دفاع می کنم. برای تو از مملکتم دفاع می کنم. برای تو از دینت دفاع می کنم و برای تو از رهبرم دفاع می کنم. پس یا الله، تنها یک آرزو دارم، آن شهادت است. این شهادت را نصیب من بگردان؛ و بی اختیار ...
اس ام اس تبریک تولد متولدین بهمن ماه
...> همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است.چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟ فرشته ای فقط در قالب یک انسان. فقط ساده میتوانم بگویم تولدت مبارک. اس ام اس تبریک تولد بهمن ماه هیییییی یارووووو...... یاد روزای با هم بودنمان بخیر..... “عشق” دیرینه و کپک زده و فاسد من!!!!! تولدت مبارک!. اس ام اس تبریک تولد بهمن ماه ...
ضرب المثل دو قورت و نیمش باقی است
اطراف انداخت و چون همه چیز را مهیا دید به آدمیان و پریان فرمان داد تا خلق خدا را بر سر سفره آورند. ساعتی نگذشت که ماهی عظیم الجثه ای از دریا سر بر کرد و گفت:”پیش از تو بدین جانب ندایی مسموع شد که تو مخلوقات را ضیافت می کنی و روزی امروز مرا بر مطبخ تو نوشته اند، بفرمای تا نصیب مرا بدهند.” سلیمان گفت:”این همه طعام را برای خلق جهان تدارک دیده ام. مانع و رادعی وجود ندارد. هر چه می خواهی بخور ...
لحظه ها سپری می شود و همه اعمالمان می ماند
... بسم الله الرحمن الرحیم قسمتی از پیام خود به ملت عزیز و جانباز و غیور و دلیر: وصیتی ندارم، چون مالی ندارم، جوانی تازه نهالم، گفته ای ندارم. از مادیات به معنویات گرویدم. سخنم با جوانان پدران و مادران این می باشد که زمان می گذرد لحظه ها سپری می شود و همه اعمالمان می ماند. جوانی می رود و مرگ انسان را فرا می گیرد در (روز) واپسین لحظات به یاد خدا می باشم. شما نیز به ...
وصیت شهید ولی اسدی: تسلیم خواسته دشمن نشوید
شهید ولی اسدی در وصیت نامه خود آورده است: در راه خدا با وجود مصیبت ها سست نشوید و هیچ گاه در برابر دشمن اظهار ضعف و ناتوانی نکنید و به هیچ عنوان تسلیم خواسته های شوم دشمن نشوید که خداوند انسان های صابر را دوست دارد. شهید ولی اسدی از شهدای نیروی زمینی ارتش در دفاع مقدس است. وی نهم مرداد 1346 در نهاوند (استان همدان) متولد شد. پدرش اسماعیل نام داشت. وی سی ام اسفند 1366 به شهادت ...
گنج قارون دارد
که وقتی علما و اشراف بنی اسراییل مجتمع شوند و موسی به موعظه و نصیحت مشغول گردد او را به زنا متهم سازد. چون موعد مقرر فرا رسید قارون با تجمل و غرور به آن انجمن آمده در برابر موسی بنشست و آغاز تمسخر و استهزا کرد. آن گاه به موسی گفت: “آیا زانی را مطابق تورات نباید سنگسار کرد؟” موسی جواب داد: “چرا ” قارون گفت: “پس در این صورت تو باید سنگسار شوی زیرا اطلاع موثق دارم که با فلان زن ...
مقاله ای که 70 سال پیش محمد علی جمال زاده در مورد کالیگولا نوشت
و فرماندهان برسم سوگواری ریش خود و موی سر زنانشان را تراشیدند و حتی شاهنشاه اشکانیان در آن ایام از رفتن بشکار صرف نظر نمود و بزرگان را بخوان خود نپذیرفت. امپراطور سابق که سه سالی بیش نیست که وفات نموده و موسوم به تی بریوس بوده است کالیگولا را بفرزندی شناخت و جانشین خود ساخت. هنگامی که ده ماه پیش با همراهان خود به رم وارد شدم کالیگولا سپرده بود که مرا بدون تشریفات طویل و عریض ...
شیفت جان/تیغ تیز کرونا بر گلوی سپید جامگان
اتاق رست کمی با هم صحبت کردیم و گفت که به جاهای خوبی رسیده اند تنها لبخندی بود که در طول این چند ماه بعد از شنیدن بازگشت مهرداد از تهران به چابهار بر لبم نشسته بود. آن شب هر دو با هم به خانه برگشتیم ترانه و مهرناز خوابیده بودند صبح که بیدار شدم کمی حالت تهوع داشتم و مهرداد هم از سردرد ناله می کرد فکر می کردیم از فشار کار و خستگی است و با دیدن لبخند مهرناز هر دو ماجرا را فراموش کردیم. ...
روایت غسال باغ رضوان از برادرِ مرگ
...> خیلی ها به ما دست نمی دهند یا جلو نمی آیند یا از کنار ما با فاصله رد می شوند... در دلم می گویم مطمئنم من از تو خیلی سالم تر هستم، خدا درهایی روی ما باز کرده که شما نمی دانید. حالا که کرونا آمده ترس و وسواس خیلی ها بیشتر شده، اما من همیشه می گویم ترس زودتر آدم را داخل قبر می کند. راست می گویند ترس برادر مرگ است، ترس و استرس واقعا آدمیزاد را از پا در می آورد. گاهی شده که صاحب ...
خاطره بازی های آقای بازیگر؛ دوستی با علی حاتمی دو جا به ضررم تمام شد
رفتیم برای انتخاب لوکیشن های فیلم سوته دلان. من و علی خیلی با هم دوست بودیم؛ روز و شب با هم بودیم. دوستی شما با مرحوم علی حاتمی از کجا آغاز شده بود؟ یک روز بهروز به نژاد به من گفت: علی حاتمی می خواهد مجموعه ای از داستان های مولانا را کار کند و دارد یک تیم برای این کار درست می کند؛ تو هم هستی یا نه؟ در این تیم به نژاد بود و آقای مشایخی و آقای عباس مغفوریان که از کارگردان های خوب ...
سبکسران اشتر گاو پلنگ
بخش هایی از این نامه طولانی را در ادامه می خوانید. دوست عزیز محترم این روزها به واسطه تعطیل ایام عید اینها، چند روزی بالنسبه فراغتی دارم لهذا ازجمله چیزها که خواندم (یعنی مکرر و به دقت خواندم والا سابق یک مرتبه سرسری خوانده بودم) کتاب یکی بود و یکی نبود سرکار است. شهدالله که از عمر خود برخوردار شدم و حلاوت عبارات روان تر از ماء زلال و گواراتر از رحیق و سلسال آن کام روح و قلب بکله تمام وجود مرا شیرین کرد. الحق در شیرینی و سلاست ان ...
مهمان ویژه خانه ابومهدی المهندس که بود؟ + عکس
به گزارش نما – کتاب صباح، حاصل تلاش 10 ساله راوی این کتاب، خانم صباح وطن خواه و نویسنده اش، خانم فاطمه دوست کامی است. این کتاب که بیانگر تلاش های جهادی خانم وطن خواه در دوران مقاومت در شهر خرمشهر است را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است. خانم دوستکامی درباره اتفاق بی نظیری که برای خود و کتابشان رخ داده می گوید: فردای روز شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود که تصمیم گرفتیم با ...