انگیزه عجیب مرد جوان برای قتل سرشناس ترین شرور مشهد
سایر خبرها
تازه داماد در یک قدمی طناب دار!
دنبال مشروب خوری و دعوا بودند که من هم تحت تاثیر رفتارهای آن ها قرار گرفتم و مدام با دوستانم مشروب می خوردم یا با آن ها سرکوچه می ایستادم! گاهی برای خودنمایی و نترس نشان دادن خودمان، چاقویی به کمر می بستیم تا قدرتمان را به رخ دیگران بکشیم! آرام آرام به یک جوان شرور تبدیل شدم و همیشه با خودم چاقو حمل می کردم تا این که شش ماه قبل از این حادثه به خواستگاری دختری رفتم که پدرش از دوستان پدرم بود! تصمیم ...
فرار شبانه دختر 16 ساله از دست بردارش
. چند بار هم به منزل آن ها رفتم و به طور پنهانی با رامبد به گشت و گذار پرداختیم. در همین حال برادرم متوجه ارتباط ما شد و موضوع را به خانواده ام اطلاع داد . از آن روز به بعد ورق برگشت و رابطه خانواده ام با من تغییر کرد. برادرم مرا مقابل چشمان پدر و مادرم کتک می زد و نمی گذاشت از خانه بیرون بروم. فیروزه که در جریان ماجرا قرار گرفته بود، موضوع ارتباط من و رامبد را برای خانواده اش بازگو کرد تا این که ...
دستگیری عامل جنایت در پارک گلهای مشهد / بوکسور قاتل چطور دستگیر شد؟
، در بازجویی های تخصصی ضمن اقرار صریح به جنایت گفت: آن شب در مغازه یکی از دوستانم در بولوار امامت مشهد مشروب نوشیدم و سپس به همراه یکی از دوستانم سوار پراید شدم و به پارک گل ها رفتم که پاتوق همیشگی ما بود. حال طبیعی نداشتم به همین دلیل هم به دوستانم گیر می دادم که در همین حال با احمد درگیر شدم! او که رزمی کار بود، مرا روی زمین انداخت و کتک زد. من هم چاقو را از کمرم بیرون کشیدم و چند ضربه به طرف او ...
کمک به ایتام شرط اولیای دم برای بخشش قاتل
.... این مرد ادامه داد: روز حادثه به او زنگ زدم و گفتم می خواهم او را ببینم. به مقابل خانه اش رفتم و زنگ که زدم در را باز کرد. من عصبانی بودم و با او درگیر شدم. صورتش را به دیوار کوبیدم و بعد خفه اش کردم. وقتی دیدم نفس نمی کشد تازه فهمیدم که چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام. تصمیم گرفتم صحنه سازی کنم تا انگیزه قتل را سرقت نشان بدهم. به همین دلیل دست و پایش را با شال و روسری بستم و جسد را زیر تخت ...
تأیید حکم قصاص پسر خاله جنایتکار
به فریبا علاقه مند بودم، نمی توانستم به راحتی از کنار آزار و اذیت های او بگذرم. آخرین بار وقتی دختر بزرگ آن ها به من گفت که پدرش فریبا را کتک زده خیلی عصبانی شدم و به دنبال تلافی کارش بودم. شب حادثه به خانه آن ها رفتم و بعد از مهدی خواستم مرا به خانه ام برساند. حوالی اتوبان امام علی با چاقو چند ضربه به او زدم که جان باخت. سپس او را به سمت جاده ورامین بردم. نگران بودم که اثر انگشتم روی ماشین مانده ...
مصطفی بعد از قتل یک ماه با مادرش در خیابان بود / آزادی پس از 16 سال کابوس +عکس
. به این ترتیب وی بار دیگر پای میز محاکمه ایستاد و گفت: ناپدری ام مادرم را اذیت می کرد. مادرم بارها از او کتک خورده بود. به همین دلیل آن ها از هم جدا شدند، اما اختلاف های آن ها ادامه داشت و ناپدری ام اجازه نمی داد مادرم خواهر و برادر ناتنی ام را ببیند و احمد خواهر و برادر ناتنی ام را به شدت اذیت می کرد. من که از این وضع خسته شده بودم مقابل خانه احمد رفتم و با او درگیر شدم. اما من واقعا ...
باید خیلی بجنگم تا به قائدی برسم
رمضانی کنارم است. او در ایذه مربی ام بود. الان هم در اصفهان با هم در یک تیم بازی می کنیم. خانواده ام هم به خاطر من به اصفهان آمده اند. البته آنها فولادشهر هستند و من در اصفهان با بچه ها در خوابگاه می مانم. می گویند برای باشگاه ها شرط گذاشته ای که هر جا سحر بازی کند تو هم همان جا بازی می کنی. بله 2سال است که در لیگ بازی می کنم و سال قبل هم با سحر سپاهان بودم. هم به خاطر سن کمی که دارم ...
اعتراف دروغ به قتل جوان خواب آلود در تهران + عکس
...> پس چرا ادعا کردی قاتل هستی؟ آن روز همراه مادر و خواهرم به تهران آمدیم و در نزدیکی تهران با مادر و خواهرم بر سر بیکار بودنم و اینکه نامزد کردم و هیچ شغلی ندارم بحث کردیم که عصبانی شدم و با خانواده ام درگیری لفظی پیدا اکردم و به همین خاطر خودرو را در کنار ریل قطار پارک کردم و از روی پل به سمت آن طرف ریل راه آهن رفتم، ساعت 3 بامداد بود که جایی برای خواب نداشتم و دنبال جای خواب بودم به ...
گفتگو با سارق طلافروشی جوادیه / سارق مسلح: قرص خورده بودم
اعتراف کرد. او در ابتدا همه چیز را گردن گرفت و گفت: مدتی بود که دچار مشکلات مالی شده بودم. از سوی دیگر من ساکن یکی از شهرهای غربی کشور هستم و هرچه به دنبال کار می گشتم موفق نشدم شغل خوبی پیدا کنم. به همین دلیل چند روز قبل نقشه سرقت مسلحانه از طلافروشی در پایتخت را کشیدم. وی ادامه داد: یکی از دوستانم در شهرستان یک اسلحه فروش را به من معرفی کرد، چراکه برای اجرای این کار نیاز به اسلحه برای ترساندن ...
انگلیسی حرف زدن با مادر در خواب
می زدم. سوادم بد نبود. به اندازه کلاس چهارم و پنجم ابتدایی سواد داشتم؛ اما حساب و جغرافی و این جور چیزها را نمی دانستم. مرا به مدرسه امانت بردند. بعد رفتم به مدرسه اسلام. بعد به مدرسه افتخاریه رفتم در آن ایام من معمم و پیش نماز شاگردان مدرسه بودم. عشق به مطالعه از همان دوران کودکی سراغ مینوی آمد. او این دوران را این گونه شرح داده است: وقتی بنده کوچک بودم، پدرم می رفت کتاب امانت می گرفت یا کرایه ...
طنز/ خاطره بازی با روزای دانشگاه
کوچه زدن بیرون. همینجور میخ کوچه شده بودم و میخواسم بلند شم برم دنبالشون که یهویی یه موتور گشت پلیس وایساد کنارم و یه سرباز یغور، پشت گردنمو گرفت. هرچه داد زدم و تقلا کردم، سربازه ول کن نبود. سربازه و استواری که راننده بود، دستبند زدن رو دستای من و بردنم کلانتری. اونجا بود که متوجه شدم چن شبی میشه توی اون کوچه دزد پیدا شده و شبا، خونه ها رو میزنه و حالا با دیدن حرکات من، سربازه و استواره ...
دهقان فداکار؛ این بار 14ساله
دیدگی ریل نمی شد و 25دی یا روز های پس از آن، شاهد خروج قطار تهران- مشهد از ریل و وقوع یک فاجعه تمام عیار بودیم. دنبال توپ می رفتم که متوجه شکستگی ریل شدم محمدمهدی 14ساله است و در کلاس هفتم درس می خواند. او اهل روستای شفیع آباد شهرستان جغتای خراسان رضوی است. این پسر نوجوان در مورد روز حادثه گفت: آن روز داشتیم با بچه ها فوتبال بازی می کردیم که دوستانم توپ را به سمت ریل راه آهن ...
دهقان فداکار دهه هشتادی
محمد مهدی عباسی، نوجوان 14ساله اهل روستای قلعه نو شفیع آباد است که چند روز قبل با اعلام یک نقص فنی در ریل نزدیک محل بازی اش به اداره راه آهن، فداکاری ریزعلی در کتاب درسی را تکرار می کند.محمد مهدی عباسی می گوید: آن روزبا دوستانم درزمین خاکی کنار مدرسه مان که در نزدیکی راه آهن است غرق بازی فوتبال بودیم که تنها سرگرمی ما در روستا است.او ادامه می دهد: بعد از تمام شدن بازی، من رفتم توپ را که بچه ها ...
گفت وگو بادکتر احمد خنجری قمی ، جانبازقطع عضو(بخش نخست) ابر و باد و مه و خورشید و فلک تلاش کردند شهید ...
خیرالله با هدایت عملیات، با هلی کوپتر بالای سر ما بودند و کلاً ارتباط ما با عقبه قطع شده بود و در مقابل ما سیصد-چهارصد تانک بود، من خود به چشم دیدم. فاش نیوز: چند ساله بودید که برای اولین بار به جبهه رفتید؟ - 17 مهر 1359، 17 ساله بودم و جزء پیش قراول سپاه که به جبهه اعزام شدم. در میدان راه آهن با کلی وسایل و ساز و برگ نظامی، زمانی که برای تجدید وضو رفتم، دوستم شهید قربانی وسای ...
از وقتی رهبر شدم اصلاً آجیل نخوردم
به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم ، رحیم پور ازغدی می گوید: آیت الله خامنه ای چند وقت پیش آمد مشهد. به یکی از دوستان گفته بودند من همه دوستان را دیدم غیر حیدرآقا. آقای شمقدری گفته بودند بروم ایشان را بیاورم که آقا گفتند نه خودم می روم منزلشان. آیت الله خامنه ای به خانه ما آمدند. برایش وقتی آجیل آوردیم، خندید و گفت من آجیل نمی خوردم، از وقتی رهبر شدم اصلاً آجیل نخوردم، چون رهبر باید مثل فقرا زندگی ...
حدادی فر: در مورد منظمی با رحمان رضایی هیچ صحبتی نداشتم
تصمیم گرفت منظمی را به تیم امید بفرستد و او از این خواسته سرپیچی کرد و به همین دلیل وقتی قصد داشت در تمرینات بزرگسالان حاضر شود مانع او شدند. او از من خواست برای میانجی گری وارد عمل شوم و به عنوان کاپیتان تیم در این خصوص صحبت کنم که من با مسئولان باشگاه صحبت کردم و گفتم تکلیف او را اگر می شود روشن کنید. وی افزود: من هیچ صحبتی با رحمان رضایی در خصوص منظمی نداشتم و اینکه گفته شده به خاطر او با سرمربی تیم حرف زدم و حتی وارد دعوا شدم صحبت ندارد و این موضوع را تکذیب می کنم. صحبت من در خصوص او تنها با باشگاه بود. ...
نداشتن جای خواب پسرجوان را مجبور به اعتراف به قتل کرد
شده ام و دست به جنایت زدم. با خودم گفتم دستگیرم می کنند و شب را در کلانتری می خوابم. از سوی دیگر خانواده ام نگران من شده و قدرم را بیشتر می دانند. سابقه داری؟ یک بار به اتهام ضرب و جرح دستگیر شده ام. در درگیری فردی را زخمی کردم و مدتی زندان بودم. اما این بار مرتکب قتلی نشده ام، هیچ کس را در تهران زخمی نکرده ام. هرآنچه گفتم دروغ و داستان خیالی بوده است. من قاتل نیستم خواهش می کنم آزادم کنید. ...
محاکمه دوباره زنی که شوهرش را به قتل رساند
، پسرخاله همسرش بوده است. به این ترتیب متهم به نام امیر بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. او گفت: شوهر دخترخاله ام مرد بد اخلاقی بود. او همیشه دخترخاله ام را اذیت می کرد. من خیلی به دختر خاله ام و دختران او علاقه مند بودم. آخرین بار وقتی دختر 12 ساله آنها به من گفت پدرش او را کتک زده، عصبانی شدم. من آن شب با دوستانم مشروب خوردم و مست بودم. یک خودرو را از نمایشگاه ماشین محل کارم برداشتم و به ...
فرجام هولناک دختر بلندپرواز
. وقتی به سن بلوغ رسیدم دوستان زیادی پیدا کردم و با آن ها به تفریح و خوش گذرانی می رفتم. هر پسری که در خیابان به من لبخند می زد یا با جملاتی محبت آمیز سخن می گفت، بلافاصله عاشقش می شدم و با او ارتباط برقرار می کردم. بر اثر معاشرت با دختران و پسران، مصرف حشیش و کشیدن سیگار را آغاز کردم. به خاطر کنجکاوی و خوش گذرانی هر نوع ماده مخدری را تجربه می کردم. چند بار نیز به اتهام رابطه نامشروع توسط ...
الهام از من قاتل اعدامی ساخت! / ردپای زنانه در جسد سوخته بهرام + عکس
.... به این ترتیب امیر 24 ساله که در نمایشگاه خودرو کار می کرد ردیابی و بازداشت شد. امیر گفت: شوهر دخترخاله ام مرد بد اخلاقی بود. او همیشه دخترخاله ام را اذیت می کرد و من خیلی به دختر خاله ام و دختران او علاقه مند بودم. آخرین بار وقتی دختر دوازده ساله آنها به من گفت پدرش او را کتک زده عصبانی شدم .من آن شب با دوستانم مشروب خورده و مست بودن که یک خودرو 206 را از نمایشگاه ماشین برداشتم و به ...
پسرخاله خطاکار به میز محاکمه بازگشت
او دختر 12 ساله اش را به شدت کتک زده است، عصبانی شدم و تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. او در خصوص قتل گفت: شب حادثه بعد از خوردن مشروب به خانه مقتول رفتم. بعد از خوردن شام ماشینم را در حیاط خانه بهروز پارک کردم و سپس از او خواستم با ماشین خودش مرا تا نزدکی خانه مان برساند. او قبول کرد و با هم از خانه خارج شدیم. ساعت یک نیمه شب بود که حوالی اتوبان امام علی با چاقویی که همراه داشتم چند ...
قتل یک مرد بخاطر زن خائنش در تهران / 2 قاتل اعدام می شوند
آجرپزی رفتم و و وقتی دیدم میلاد و سعید با هم درگیر شده اند و سعید قصد فرار دارد چند ضربه چاقو به او زدم. من اتهام مشارکت در قتل را قبول ندارم. وقتی نوبت دفاع به زن جوان رسید منکر معاونت در قتل شد. وی گفت: من اصلا خبر نداشتم میلاد با شوهرم قرار گذاشته است. او خودسرانه چنین تصمیم گرفته بود. من از زمان و مکان قرار آنها بی اطلاع بودم و اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده میلاد و مصطفی را به قصاص محکوم کردند. زن جوان نیز به خاطر معاونت در قتل به زندان محکوم شد رکنا ...
همسرکشی به خاطر عشق ممنوعه
و سیما از این موضوع اطلاعی نداشت. کیوان نیز گفت: من به خواست خودم همراه محمود رفتم و وقتی دیدم آن ها با هم درگیر شده اند و داریوش قصد فرار دارد چند ضربه چاقو به او زدم. سیما نیز بار دیگر اتهام خود را انکار کرد و گفت: من اصلاً خبر نداشتم محمود با شوهرم قرار گذاشته است. او خودسرانه چنین تصمیمی گرفته بود. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده محمود و کیوان را به قصاص محکوم کردند. زن جوان نیز به خاطر معاونت در قتل به زندان محکوم شد. منبع: روزنامه ایران ...
نفیسه روشن از دخترش بعد از طلاق رونمایی کرد + عکس
آخر سر به مهماندار می دادم! گاهی اوقات هم به عشق صابون های کوچک به دستشویی هواپیما می رفتم. ماشین شخصی را هم در حالی که چند ماشین پشت سر هم باشیم ترجیح می دهم. مسافرت های دسته جمعی. مسافرت تنهایی با یک ماشین را دوست ندارم. نسبت به سفر با کشتی فوبیا دارم. بعد از تماشای تایتانیک، فکر می کنم که تمام کشتی ها غرق می شوند! به نظرم قطار هم خیلی کند است. اگر وسیله ای وجود نداشته باشد ...
جنایت بر سر متلک پرانی
...، عصبانی شدم و یک چاقو از آشپزخانه برداشتم و سراغ دوستم رفتم. من آنقدر عصبانی بودم که انگار دچار جنون شده بودم و دوستم را به قتل رساندم. درگیری دسته جمعی گاهی متلک پرانی منجر به نزاع دسته جمعی نیز می شود. مانند حادثه ای که تیر ماه 98در بوستان ولایت تهران رخ داد و متلک پرانی به یک دختر منجر به نزاع دسته جمعی چند پسر جوان شد که پایان آن قتل یکی از آنها بود. ماجرا از این ...
آقای گرفتار به تلویزیون برمی گردد
پادگان و هنرهای نمایشی را می دیدند. هر 15 روز یک بار نمایش کار می کردم و حتی مانور و ماموریت هایی هم که می رفتم هر جا نیازی بود برای ایجاد روحیه تئاتر اجرا می کردم.البته بعد از سربازی من به اصفهان برگشتم و ازدواج کردم و به صورت حرفه ای به کار تئاتر مشغول شدم. از چه سالی دقیقا وارد کار حرفه ای تئاتر اصفهان شدید و آن زمان وضعیت تئاتر چگونه بود؟ سال 49 کار تئاتر بزرگی را انجام دادم و ...
واکنش مدافع سایپا به شایعه جنجالی مقابل استقلال
شایعه اما خیلی زود تکذیب شد. گرامی درباره خبری که در فضای مجازی منتشر شد، می گوید: بعد از بازی در صفحات مجازی این شایعه مطرح شده بود که من برای بازی با استقلال 4 کارته بودم و این موضوع کمی نگرانم کرد. به همین خاطر با سرپرست تیم صحبت کردم و خیلی زود متوجه شدم که این خبر فقط در حد شایعه است. گرامی در لیگ بیستم مقابل نفت مسجدسلیمان، فولاد خوزستان، ماشین سازی و پیکان کارت زرد گرفت و به همین دلیل دیدار باصنعت نفت آبادان را به خاطر محرومیت از دست داد. او مقابل ذوب آهن پنجمین کارت زرد خود را گرفت و مشکلی برای بازی مقابل استقلال نداشت. ...