سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های ملیکا از قتل مهسا
به جای دوستم او را ببوسم. توانستی از خودت دفاع کنی؟ نه من هیچ حرفی نمی توانستم بزنم. این قدر ترسیده بودم که زبانم بند آمده بود. اما وکیلم از من دفاع کرد. ملیکای 21 ساله اعدام می شود؟ حالا تا قصاص چقدر فاصله داری؟ مادرم در این سه سال خیلی تلاش کرد که خانواده مهسا را راضی به گذشت از قصاص کند. پدر و مادر مهسا هم مثل پدر و مادر خودم از هم طلاق گرفته اند. مهسا هم مثل من ...
تکواندوکایی که رویای طلای المپیک 2024 را دارد | تمرین که می کنم زمین می لرزد
...> اول از همه بگویم که به من اطلاعات غلط داده بودند و تصور می کردم با یک علاقه مند کاراته مصاحبه دارم که موفقیتی هم کسب کرده است و اصلا تصور نمی کردم با دارنده مدال طلای جهانی در تکواندو گفتگو دارم. جمعه شب در ساعت نامناسبی میهمان خانه شان می شوم. نرگس در را باز می کند و به طبقه دوم راهنمایی می شوم. هنوز صحبت زیادی رد و بدل نشده است که مادرش با قوری و 3 استکان وارد می شود. چای سبز دم کرده و بی تعارف ...
دحتر 22 ساله: از خواستگارهایم شانس نیاوردم
مدرسه در کارخانه های تولیدی کارگری می کردم تا به خواسته ها و آرزوهایم برسم. از نظر پوشش و وضع مرتبی که داشتم، یک سر و گردن از همه دختران فامیل بالاتر بودم و به این موضوع افتخار می کردم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که در 15 سالگی یک روز وقتی از مدرسه به خانه آمدم، زن ناشناسی را دیدم که کنار مادرم نشسته بود و سرگرم گفت وگو بودند. من هم سلامی به آن زن کردم و داخل اتاقم رفتم. ساعتی بعد وقتی ...
زنگنه: بازار نفت، پدر و مادر ندارد
نصف جهان: وزیر نفت بابیان اینکه بازار نفت پدر و مادر ندارد و برای گرفتن آن مشکلی نیست گفت: خیلی علاقه مند بودم تولید نفت ایران به شش میلیون بشکه در روز برسد برخی فکر می کردند خام فروشی است، اما پول نفت باید صرف اقتصاد کشور شود و به صندوق توسعه ملی برود و نباید وارد بودجه شود. بیژن زنگنه در پاسخ به سئوالی درباره نقاط ضعف و قوت وی در دوران وزارتش گفت: نقطه قوتم را دیگران باید بگویند، اما در دیدگاه هایم سرسخت بودم، دنبال زنده باد و مرده باد شنیدن نبودم و نیستم. سعی کردم آنچه منفعت ملی بود انجام دهم. نقطه ضعفم هم این بود که این دوره وزیر (نفت) شدم. ...
پریسا مجنونی لژیونر دوچرخه سواری ایران و تجربه جدید در بحرین
رین نبود ولی چون تازه شروع کرده بودم و تجربه ای نداشتم بسیار برایم ماندگار است. * کلام آخر: پریسا مجنونی: تشکر ویژه از خانواده ام که همواره حمایت هایشان را دورادور حس کردم، با این دوری تمرینات و حضور مستمرم در تهران کنار آمده اند و از من پشتیبانی کرده اند.
چند روایت درباره اینکه مادرها همیشه هستند، حتی اگر در پیش چشمانمان نباشند
یکی از روز های زمستان سال 65 چشم باز کرده و دیده تک و تنها شده و مجبور است بار زندگی خود و فرزندانش را یکه به دوش بکشد. مادر بیست وچهارپنج ساله من ناگهان باید نقش جدیدش را می پذیرفته بدون اینکه هیچ تمرینی کرده یا آموزشی دیده باشد، درست مثل همین احوال خواهرم که وسط سالن درمانگاه ایستاده و پسرش را در آغوش کشیده است. از خودم می پرسم هم بازی دوران کودکی ام کی اینقدر بزرگ شده؟ کجا این طور ...
برگزاری جشنواره ملی برای مادرم با همکاری کانون های مساجد
) برای کودکان، مهربانو با موضوع روایت روزهای مهم زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای نوجوانان و محبوبه ی عرش ویژه ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و امام خمینی (رحمه الله) برای عموم علاقه مندان بخش دوم جشنواره: پویش برای مادرم پویشی ملی برای خدمت به مادران و تکریم آنان با پیشنهادهای کارشناسان خانواده بخش سوم جشنواره: بزرگداشت و تجلیل از مادران شهدا، مادران زیر 35 سال دارای ...
دستبرد به خودروها در پوشش ضایعاتی!
مسئولیت یک خانواده را به عهده بگیرم. چند سال داری؟ 27 ساله هستم. مشهدی هستی؟ نه! در یکی از روستاهای مرزی منطقه صالح آباد خراسان رضوی به دنیا آمدم و در همان جا بزرگ شدم. چه شد که به مشهد آمدی؟ بعد از مرگ پدر و مادرم خیلی تنها شدم و برای یافتن شغلی مناسب به پیشنهاد یکی از دوستانم به مشهد آمدم، ولی به این روز دچار شدم. فرزند چندم خانواده هستی؟ من تک فرزند ...
شیرین ترین خاطره زندگی امام جمعه گرگان چیست؟
ترین بود، چون من عاشق امام بودم. امام جمعه گرگان ادامه داد: عشق من به امام نه فقط از زمان نهضت، بلکه از سال 33 یا 34 یعنی قبل از شروع نهضت انقلاب اسلامی بود از زمانی که نوجوانی 13 ساله بودم علاقه ای شدید نسبت به امام در دل من ایجاد شده بود. نماینده ولی فقیه در گلستان همچنین ادامه داد: تلخ ترین روز زندگی من هم روز ارتحال امام بود، آن طور که برای امام گریه کردم، شاید برای فوت پدر ...
دزد خوش تیپ تهرانی قول نمی دهد دزدی نکند / توبه نکردن در 14 سال زندان + فیلم گفتگو و عکس
؟ سرقت خودرو و لوازم داخل خودرو شیوه و شگرد؟ با یک قلاب در خودروهای سمند، پراید و پژو را باز می کنم و به راحتی دست به سرقت می زنم. چه خودروهایی را روشن می کنی؟ پراید با هر سوئیچی باز می شود و خودروهای سرقتی را یک روز در دستم بود و بعد آن را در کنار خیابان رها می کردم. چقدر پول به دست آوردی؟ 20 شب سرقت کردم و هر شب 2 بار ...
آنها روی پای خود ایستاده اند
به نظر می رسیدند. پدر و مادرم که اصرار و علاقه مرا دیدند، تصمیم گرفتند حمایتم کنند. آن زمان باشگاه های زیادی در محله های جنوب تهران پیدا نمی شد. با سختی بسیار باشگاهی حوالی خیابان رودکی کنونی پیدا کردیم و کاراته را با عشق شروع کردم. اوایل سخت بود. تمرین های زیاد، ضربه های سنگین. مادرم اغلب اوقات نگران می شد ولی در نهایت در برابر پشتکار من کوتاه می آمد. به پدر و مادرم قول داده بودم که ...
روزهای عاشقانه مدیر سایت شرط بندی رنگ باخت
مددکار اجتماعی کلانتری گفت: کلاس سوم راهنمایی را که به پایان رساندم مدرک سیکلم را روی طاقچه اتاقم گذاشتم و ترک تحصیل کردم . من به درس و مدرسه خیلی علاقه داشتم اما مجبور بودم سر کار بروم چرا که پدرم در قبال همسر و فرزندانش هیچ گونه مسئولیتی را نمی پذیرفت. او همه درآمد مسافرکشی اش را خرج عیاشی ها و خوشگذرانی هایش می کرد. من که اولین فرزند خانواده بودم مسئولیت مراقبت و تامین مخارج خانواده ام را به عهده ...
گزیده ای از زندگینامه شهید مهدی حاج رضا بیگی
فرمودند وظیفه شرعی است وفرمود ای کاش من هم یک پاسدار بودم و می توانستم در جبهه ها شرکت کنم . از شما خانواده محترم تقاضا دارم که مساجد را پر کنید که همانا مساجد سنگر هستند و با دعاهای خود ما را خوشنود کرده واین دعاهای شما امت حزب الله باعث پیروزیهای رزمندگان و طول عمر رهبر کبیر انقلاب اسلامی می شود و حکومتش را به حکومت جهانی حضرت مهدی موعود مبدل می سازد و از شما خانواده محترم می خواهم که مرا ببخشید و از ...
91سال عمر، 78سال نشرِ کتاب
محیطی پرورش یافتید؟ من در خانواده ای فرهنگی و مذهبی تولد یافته ام. پدرم با تحصیل در رشته داروسازی دارالفنون در حوالی محله ظهیرالاسلام فعلی داروخانه محبت را تأسیس کرده بود. مادرم نیز در مدرسه دخترانه طیبات _ که عمه ام ایجاد کرده بود _ به شغل معلمی اشتغال داشت. این مدرسه مقارن کشف حجاب به علت فوت عمه ام تعطیل شد. من که در همان مدرسه دخترانه تولد یافته بودم با پرورش در چنین خانواده ای خالی از دغدغه ...
خودکشی نفیسه روشن وقتی طلاق گرفت ! + فیلم و عکس
پاشایی دیدم. آن مراسم باشکوهی که برای او برگزار شد. ناراحتی می تواند فقط برای از دست دادن عزیزت نباشد. وقتی کسی که محبوب دل تان است از دنیا برود، ناراحت می شوی. برای سفر چه وسیله ای را ترجیح می دهید؟ – برای مسافرت هواپیما را ترجیح می دهم. از همان دوران کودکی عاشق هواپیما بودم. مادرم همیشه تعریف می کند و می گوید که هیچ وقت فکر نمی کرد که من همسر یک خلبان بشوم. از همان دوران ...
شهیدی که پس از 37 سال، روز تولدش به خانه بازگشت
بود دوری و انتظار برای آمدنش یا خبری از او بر پدر و مادرم سخت گذشت. مادرم چندی است به دلیل سکته مغزی ناتوان شده و قادر به حرکت کردن نیست. بازگشت پیکر شهید در روز تولدش این جانباز دوران دفاع مقدس گفت: پس از سال ها امید داشتن به برگشتن فرزندشان سرانجام چهارشنبه 8 بهمن ماه سردار باقرزاده مسئول گروه تفحص شهدا با هیئت همراه به منزل پدرم آمدند و خبر پیدا شدن پیکر شهید را در اطراف ...
انقلاب در قلب تهران شکوفا شد
نماند که در حین خیلی از این فعالیت ها با حضور مأموران شاه تهدید می شدیم و پا به فرار می گذاشتیم، اما باز به کارهایمان ادامه می دادیم. محمد هاشم مصاحب، محله خراسان: شرکت در راهپیمایی ها پنهان از چشم خانواده آن زمان دانش آموز مدرسه علوی بودم. حضور معلمان مبارز و سخنان آنها باعث شد تا به جمع انقلابیون بپیوندم. از آنجا که این مدرسه از همان ابتدا مذهبی بود یکسری فعالیت های انقلابی ...
روایتی از دانش آموزان و مجروحان بمباران مدرسه زینبیه
من را گرفت و کمک کرد کاملاً از زیر آوار بیرون بیایم. بعد از بیرون آمدن از زیر آوار، چشم هایم را که باز کردم، جز سیاهی و دود در حیاط چیزی ندیدم؛ ساعت 12 و نیم بود. همه جا بوی نفت و سوختگی می داد و فضای مدرسه جلوی چشمم خون آلود بود. من از ناحیه صورت مجروح شده بودم. چادرم و یک لنگه کفشم زیر آوار مانده بود. من را با سر و صورت خونی به بیمارستان بردند. در آن روز بهترین دختران مدرسه به شهادت رسیدند. من ...
ریگی: از دیدن چهره فقیر سیستان و بلوچستان در سینما رنج می بردم
این فیلم ها را در پرده سینما ببیند. قطعا اگر این اتفاق نمی افتاد بسیاری از فیلم ها در آرشیوها می ماند یا فقط در اکران های خصوصی نمایش داده می شد ولی هنر و تجربه دریچه ای را به روی سینما و فیلمساز باز کرد تا کسانیکه با نگاه خاص خودشان فیلم های شان را می سازند، دیده شوند. قطعا هنر و تجربه مخالفانی دارد اما مخالفت ها خیلی منطقی نیست زیرا هنر و تجربه باید جان بگیرد و رشد کند. این نهال نوپاست و امیدوارم درخت تنومندی برای تصویر کشیدن بخش نادیده جامعه باشد. ...
آنها روی پای خود ایستاده اند
ورزش بانوان بود. به ویژه در رشته هایی که کمی خشن تر به نظر می رسیدند. پدر و مادرم که اصرار و علاقه مرا دیدند، تصمیم گرفتند حمایتم کنند. آن زمان باشگاه های زیادی در محله های جنوب تهران پیدا نمی شد. با سختی بسیار باشگاهی حوالی خیابان رودکی کنونی پیدا کردیم و کاراته را با عشق شروع کردم. اوایل سخت بود. تمرین های زیاد، ضربه های سنگین. مادرم اغلب اوقات نگران می شد ولی در نهایت در برابر پشتکار من کوتاه می ...
زنگنه: بازار نفت پدر و مادر ندارد
وزیر نفت بابیان اینکه بازار نفت پدر و مادر ندارد و برای گرفتن آن مشکلی نیست گفت: خیلی علاقه مند بودم تولید نفت ایران به 6 میلیون بشکه در روز برسد برخی فکر می کردند خام فروشی است، اما پول نفت باید صرف اقتصاد کشور شود. بیژن زنگنه گفت: البته این طور نبوده است که به هر قیمتی اتکا کنیم؛ ما در بخش هایی توانمند شدیم که اقتصاد خوبی هم داشته و با تقاضای بالایی مواجه بوده ایم. وی ...
میم مثل مهر مثل مادر
. پریسا را همه به عنوان بانوی تاریخ ساز ایران در رشته کاراته می شناسند. او کسی است که موفق شد با کسب مدال طلا برای نخستین بار در مسابقات لیگ جهانی ترکیه عنوان بانوی تاریخ ساز ایران در رشته کاراته را از آن خود کند: از سال 79 فعالیت در رشته کاراته را با تشویق خاله ام شروع کردم. البته در یک خانواده ورزشی بزرگ شدم، پدرم فوتبالی بود و مادرم در رشته والیبال مشغول بود. باشگاه خاله در شهرری بود و من هم از 9 ...
صحنه های دردناک تر از جبهه را در مدرسه زینبیه دیدم
مدرسه رفت، چون شهلا معتقد بود مدرسه سنگر ماست و ما نمی خواهیم سنگرمان را خالی بگذاریم. مرحوم مادرم تعریف می کرد فکر می کردم شهلا در زیرزمین است، دلم طاقت نیاورد و برای دیدنش به آنجا رفتم. وقتی در را باز کردم، دیدم که شهلا از پنجره فرار کرده است. با دیدن این صحنه دلم آشوب شد، چون شهلا از شب قبل به من می گفت حلالم کنید! من نگران بودم که مبادا برای تنها دخترم اتفاقی بیفتد. صحنه هایی دردناک تر ...
شهیدی که الگوی جوانان روستایش شد
...> من پسرم را دوست داشتم، همان طور که پدر و مادرم من را دوست داشتند. او خیلی خوش اخلاق و مهربان بود. با برادرش هم خیلی شوخی می کرد. برادرش می گفت اگر حمزه بود من غمی نداشتم. پسرم بود؛ اما من را راهنمایی می کرد و من هم هر وقت مشکلی داشتم با او مشورت می کردم. خیلی اوقات به مشکل برمی خورم و می گویم ای کاش پسرم زنده بود و من از او کمک می گرفتم. حمزه دو روز قبل از شهادتش آمد خانه، محاسنش را مرتب ...
پشیمانی فروتن از طلاق
کارگردانی می کردم، آنجا هم کنکور دادم، قبول شدم و سینما خواندم. وی ادامه داد: خانواده ام خیلی مطالعه می کردند. یک بار پدرم از من خواست بخشی از کتاب بینوایان را بخوانم و آخر هفته از من آزمونی گرفت و پنج هزار به من هدیه داد. همین موضوع باعث شد که من کتاب را ادامه دادم. مدیری هم درباره کتاب خواندنش گفت:در دوران دبیرستان کتاب قمار باز داستایوسکی در کلاسور من بود و یکی از فامیل ...
زندانی سیاسی
می دانستم این سفیدی کاغذ فردا روزگار مرا سیاه خواهد کرد. ولی باز مطمئن بودم که در پیش خدای احد و واحد و خانواده رو سفید می مانم. نیمه شب بود. دلم می خواست زود تر صبح شود تا تکلیفم زود تر مشخص شود. خودم را تسلیم سرنوشت کردم. روی تخت دراز کشیدم و چشم هایم را بستم. تا صبح خوابم نبرد. چند بار بلند شدم و از پنجره بیرون را نگاه کردم. هیچ صدایی نمی آمد. دو صفحات روزنامه ساعت 11 هر شب به روز ...
روایت زنان سرپرست خانواده از رانندگی در اسنپ
راه پرداخت بهترین منبع شما برای دانستن هر چیزی در زمینه فناوری های مالی است. سال گذشته، همزمان با روز ملی کارآفرینی، اسنپ کمپین همراه زنان سرزمینم را آغاز کرد. در این طرح 417 نفر از زنان سرپرست خانواده عضو ناوگان اسنپ تا پایان اسفند 1398 از پرداخت کمیسیون معاف شدند. امسال نیز اسنپ در راستای مسئولیت های اجتماعی خود دوباره ثبت نام و شناسایی رانندگان زن سرپرست خانواده را ادامه داده و این ...
قرار نیست همه فرشچیان یا داوینچی شوند
قجری برمی گردد و پدربزرگش از سادات تفرش است که برای زندگی به تهران می رود. خانم شیخ زاده افشار می گوید: پدربزرگم تحصیلات عالیه داشت و به زبان فرانسه مسلط بود. علاقه مند به هنر بود، شعر می سرود و با خط خوش می نوشت. مادرم افتخارالملوک ادبی هم اهل هنر بود و خط زیبایی داشت. خانواده مادری تهران زندگی می کردند تا اینکه آستان قدس از پدربزرگم خواست برای انجام کار های حسابداری به مشهد بیاید؛ بنابراین ساکن ...