گزارش تسنیم از معلمی که ترجمان درس ایثار و از خودگذشتگی شد + فیلم
سایر منابع:
سایر خبرها
شعار مادر شهید صالحی در تشییع فرزندش/ رقابت دایی و خواهرزاده برای نیل به شهادت
دو کنار هم بودند و توی سر و کله هم می زدند، دبیرستان که باهم بودند، دانشگاه و جبهه هم با هم رفتند. تشییع حمیدم، مرگ بر آمریکا گفتم/ پایین بیقراری دایی و خواهرزاده با شهادت توجه خانواده به تحصیلات بچه ها باعث شد همه فرزندان به سراغ تحصیلات تکمیلی در دانشگاه بروند. حمید وقتی درسش تمام شد کنکور شرکت کرد و سال اول در رشته مکانیک دانشگاه تهران قبول شد. مادر از اهمیتی که حمید به درس ...
یک یادگاری در انتهای معبر
نمی داد. تنها جوابش این بود که بابا سؤال نکن. موقعی که اصرارش کردم، گفت: من عضو گروه تخریب هستم؛ یعنی این که برای جلوگیری از عبور دشمنان مین می کارم و مین های آنان را خنثی می کنم . دیدم اصرار فایده ای ندارد، گفتم: پسرم تو را به خدا می سپارم چه زنده باشی و چه شهید بشوی، از تو راضی هستم و تشکر می کنم. این روایت در کتاب انتهای معبر به چاپ رسیده است. انتهای پیام ...
ادامه زندگی شیرین دیگران با اهدای اعضای بدن "فرهاد" / حیات می بخشد، عضوی که "خاک" خواهد شد
...، مادر و همسرش در زندگی از او رضایت داشتند. اگر روز حادثه تکرار شود، باز هم اعضای بدن برادر را اهدا می کنیم وی در پاسخ به این پرسش که اگر روزی دوباره آن حادثه تلخ تکرار شود، آیا حاضر به اهدای اعضای پیکر برادرتان هستید، توضیح داد: اگر یکبار دیگر آن روز حادثه تکرار شود و برادر ما دچار مرگ مغزی شود، تصمیم به اهدای عضو او می گرفتیم؛ چرا که این اقدامی است که می تواند موجب نجات ...
گلایه الهام پاوه نژاد از جای خالی زنان میانسال در آثار هنری
می زنند، توضیح داد: هنرمندی چنین مطلبی می گوید که فرزندی نداشته باشد ولی مسئولیت و تجربه مادری بسیار متفاوت و دشوارتر از ان است که با کار هنری مقایسه شود. حتی حالا هم که دخترم بزرگ شده، تعهدات خانوادگی دیگری در قبال مادر و دیگر اعضای خانواده ام دارم و مطمئنم 90 درصد کسانی که بچه دارند، فرزندشان برایشان در اولویت است. هرچند ممکن است درصد انگشت شماری در قبال فرزندان خود کوتاهی کنند، ولی بیشتر ...
سخت ی های زندگی مادر و همسر شهید افغانستانی/ خدا نکند که مادری هم مادر باشد و هم پدر/ عاشق مسیر جهادیم
1369 در شهر لاهور پاکستان ترور شد و فرزند او شهید سید اسدالله سجادی که بعد از شهادت پدر رشد کرد و به سن جوانی رسید هم راهی مسیر جهاد شد. او شهید مدافع حرم فاطمیون است که سال 1393 در سوریه به شهادت رسید. بخش اول گفت وگوی تفصیلی تسنیم با مرضیه ناصری همسر و مادر شهیدان سجادی در اینجا قابل مشاهده و بخش دوم و پایانی آن در ادامه می آید: * تسنیم: شما سال 1369 و در روزگاری با شهادت همسرتان یک ...
روایت کسانی که یک بار مرگ را تجربه کرده اند
روز میان مرگ و زندگی مردد ماند تا بالاخره زندگی را انتخاب کرد. بعد از خودکشی دو روز کما بودم. جوانک آن روزها حالا مردی است میانه بالا با موهایی که می روند تا جوگندمی شدن را تجربه کنند. زندگی ارزش جنگیدن داره. از تصمیم آن روز که می گوید خنده تلخی می دود به گوشه لَبش و بعد سکوتی کوتاه. جوانی است و هزار اشتباه. قبول نشدن در کنکور، شکست عشقی و بگوومگوهای بی اهمیت با اعضای خانواده مسعود را به مرز انتخاب ...
سیدمحسن منجی 3نفر شد
غافلگیرکننده به آنها داده شد: بیمار دچار مرگ مغزی شده است. خانواده سیدمحسن آنچه را که می شنیدند باور نداشتند. آنها گمان می کردند چند روز پس از جراحی عزیزشان از بیمارستان مرخص می شود اما حالا خبر مرگ مغزی سیدمحسن شوک بزرگی برای شان بود. آنها در برابر انتخاب سختی قرار گرفته بودند. پدر و مادر سیدمحسن از یک سو و همسر و 2 فرزندش از سوی دیگر باید در این باره تصمیم گیری می کردند. هرچند از دست دادن ناباورانه ...
چند روایت درباره اینکه مادرها همیشه هستند، حتی اگر در پیش چشمانمان نباشند
نوشتم که معلم بعد از اینکه مدادش را لای انگشتانم فشرد، با عصبانیت گفت: بگو فردا مادرت بیاید مدرسه. گفتم: خانم، ما مادر نداریم. کمی صدایش را آورد پایین و گفت: با کی زندگی می کنی؟ بگو پدرت بیاید. روز بعد، زن برادرم مقابل معلم ایستاد و به حرف هایش گوش داد. بچه های کلاس آنجا بود که فهمیدند مادر ندارم و مدام سؤال پیچم می کردند. یکی دو سال بعد مدادتراش رومیزی دختر های برادرم، لباس های تمیزشان ...
روایتی از آن ها که خودکشی کردند و نمُردند
نلبعکی تا قبول نشدنش در کنکور، یک جواب داشت؛ چرا نمردی. سرکوفت پدر و ترس از اینکه دوباره نمیرد لیلی را از خودکشی دوباره منصرف کرد. خوشحالم اون روز موفق نشدم. زندگی یادم داد مرگ آخرین راه حله نه اولین انتخاب. برگشتم خونه. تنها کاری که شوهرم کرده بود، دَم در منتظرم بود، همین. مرد در قاب دَر ایستاده تصویر تمام نگرانی یک همسر بود؛ این صحنه رو که دیدم، خوشحال بودم که به خاطر او از زندگیم ...
به زنِ مطلقه، زنِ مجرد و زنِ تنها، خانه اجاره نمی دهیم!
...، ولی خب به سختی همین جا را پیدا کردم و حاضر نیستم همین زیرزمین نمور را از دست بدهم. او می گوید: در فقدان برخورداری از حمایت خانواده، داشتن همسایه هایی که بشود روی یاری و مهرورزی شان حساب کرد نعمتی هستند. اما در بسیاری از مناطق ایران، بیشتر همسایه ها به زنی که با پدر و مادر یا شوهرش زندگی می کند اطمینان بیشتری دارند تا به زنان مجرد. عالیه توقع مهر و یاری از همسایه ها ندارد و به همین ...
روز مادر چه روزی است؟
به گزارش راهبرد معاصر؛ روز مادر در ایران مصادف است با روز تولد ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها. تاریخ دقیق روز مادر امسال چهارشنبه همین هفته 15 بهمن 1399 می باشد. در بسیاری از کشورها هر ساله تاریخ خاصی به نام روز مادر نامگذاری شده است. در ایران نیز روز تولد حصرت صدیقه کبری(س) روز مادر و روز زن نامیده شده است. به رسم قدیمی ایرانیان هر ساله روز مادر را جشن می گیرند و با ارسال پیام های ...
زنگنه: بازار نفت پدر و مادر ندارد
خبرگزاری دانشجو: وزیر نفت بابیان اینکه بازار نفت پدر و مادر ندارد و برای گرفتن آن مشکلی نیست گفت: خیلی علاقه مند بودم تولید نفت ایران به 6 میلیون بشکه در روز برسد برخی فکر می کردند خام فروشی است، اما پول نفت باید صرف اقتصاد کشور شود. بیژن زنگنه گفت: البته این طور نبوده است که به هر قیمتی اتکا کنیم؛ ما در بخش هایی توانمند شدیم که اقتصاد خوبی هم داشته و با تقاضای بالایی مواجه بوده ایم ...
با این فیلم ملیکا 21 ساله بخاطر قتل مهسا اعدام نمی شود؟!/ او در زندان زیر تیغ است!
دارید که هر انسانی ممکن است مرتکب خطا شود،سرش به سنگ بخورد و پشیمان شود و با صداقت به خطایش اعتراف کند؛لطفا به ملیکا کمک کنید.لطفا به یک جوان این مرز و بوم،آن هم یک دختر جوان و یک مادر و پدر رنجدیده بی منت کمک کنید. سه سال قبل دختر جوان 21 سله ای به نام مهسا مقابل در خانه شان واقع در اسلامشهر با ضربه چاقو از سوی دوستش مجروح شد و ساعتی بعد جان خود را از دست داد. به این ترتیب ...
آرزوهای برباد رفته دختران مهاجران | شهری که کودک همسری در آن رواج دارد
عاطفی و در ادامه دل کندن از زندگی. 13 سالم بود که پدرم فوت کرد و 4 ماه بعد خواستگارانی از خانواده های مطرح روستا به خانه ما آمدند. هرچه گفتم می خواهم درس بخوانم، برادرانم نگذاشتند و گفتند باید ازدواج کنی. آن ها نگران بودند حالا که پدر بالای سرم نیست، کمی که سنم بالا برود دیگر کسی به سراغم نیاید اما من فقط 13 سال داشتم . این ها صحبت های طاهره است که دو سال است با مردی زندگی می ...
مرا قسم داد تا بگذارم به سوریه برود
شانزدهم اردیبهشت ما سال 1349 به دنیا آمد، آن موقع ما در شهرکرد زندگی می کردیم. او دومین فرزندم بود و بیشتر وقتش را با مادر بزرگش سپری می کرد. وی می افزاید: به طوریکه او از 7 سالگی، نماز خواندن را از مادربزرگش یاد گرفت و هر روز با او به مسجد می رفت. همین رفت و آمدهایش به مسجد باعث شد با بسیج نیز آشنا شود. مادر شهید رضایی ادامه داد: حسین از همه 6 بچه دیگرم، هم کاری تر بود و هم ...
هر بازیگری دوست دارد نقش گوهر را بازی کند
با این حال او در زندگی کاری خود یک دانشجوی نخبه و پژوهشگری موفق است؛ حسن پورشیرازی و شهره لرستانی هم نقش پدر و مادر گوهر را بازی می کنند. اخوان سال گذشته و در سی وهشتمین جشنواره فیلم فجر با ایفای نقش در فیلم دوزیست ساخته برزو نیک نژاد اولین حضور در یک اثر سینمایی را تجربه کرد. این بازیگر جوان در کنار گروه بازیگران باتجربه و حرفه ای این فیلم همچون سعید پورصمیمی، جواد عزتی ...
گروگان گیری مرگ بار در پرونده خواهر و برادر آدم ربا
هایی که انجام گرفت، مشخص شد این مرد به نام سعید نیز قربانی زن و مرد پژو سوار شده است. خانواده سعید به مأموران گفتند یک روز قبل از پیداشدن جسد چند نفر با آنها تماس گرفته و درخواست پول کرده بودند. مادر این جوان گفت: پسرم کارگر است و برای امرار معاش ما کار می کرد. روزی که زنگ زدند و از من پول خواستند، من سه میلیون تومان داشتم و قبول کردم پول را بدهم؛ ولی دزدها قبول نکردند و گفتند یک میلیون تومان ...
مرد متاهل پنهانی با دخترجوان ازدواج کرد/ خانواده نوعروس تازه داماد را در مشهد سر به نیست کردند
به قتل 50 ساله) در پاسخ به سوال کارآگاهان مبنی بر این که دخترت اکنون کجاست؟ به صراحت از کشتن او خبر داد و گفت: بعد از این ماجرا دخترم را نیز سوار پژو 405 خودم کردم و به همسرم گفتم او را نزد خاله اش می برم تا مدتی را آن جا بگذراند و عشق این پسر (رسول) از خاطرش بیرون برود! ولی در واقع من نقشه قتل او را کشیده بودم به همین دلیل دخترم را از شهرستان نیمروز به منطقه مرزی بردم که دریاچه ای نیز دارد. طنابی ...
واکنش مربی استقلال به درگذشت مهرداد میناوند
شود با بدبختی و در فرودگاه مهرآباد ساعت را انداختم داخل تاکسی و فرار کردم! من از بقیه فوتبالی ها شنیده بودم مهرداد خیلی دست و دلباز است اما باور نمی کردم اینقدر لارج باشد. خداوند رحمتش کند و به پدر و مادر و همسرش صبر بدهد. یک خاطره دیگر هم از او یادم آمد. بگویید... هفته ای یکی، دو بار زنگ می زد و سراغ دخترم رُز را می گرفت. من یک تیکه ای دارم و همیشه به دخترم می گویم رُز بابا و مهرداد هم می پرسید رُز بابا چطور است؟ روحش شاد و یادش گرامی. ...
جشن تولد 22 فرشته زمینی
تا فرهنگ ایثار و شهادت بیشتر معرفی شود و همه با این شهدا بیشتر آشنا شوند. ایمانی شهدا را الگوی نسل جوان می داند و می افزاید: زهرا، دخترم، 17 ساله و مهدی، پسرم، 16 سال دارد. شیوه زندگی شهدا می تواند بهترین الگو برای آنها باشد. جوانان با شناختن شهدا می توانند آنها را الگوی خود قرار دهند و راه درست زندگی را انتخاب کنند. ساعاتی از جشن گذشته و حالا نوبت پذیرایی است. شادی بچه ها با دیدن کیک ...
آرمات: اجازه ندادند بمانم/ پسرم و دامادم بعد از من به قزوین برنگشتند
باشد و برای حفظ سهمیه لیگ برتر تلاش خواهیم کرد. همیش گفتم که هدف اول ما حفظ تیم است و پس از آن نیم نگاهی به جمع 8 تیم برتر و در نهایت 4 تیم برتر مسابقات امسال داریم. آرمات خاطرنشان کرد: من چه زمانی قول دادم که تیم ما حتماً به جمع 4 تیم برتر راه پیدا کند؟ هیچ مربی از همان روز اول نمی گوید که تیمش قهرمان می شود. بهترین مربی ایران هم نمی تواند چنین قولی به مسئولان بدهد. برای اینکه بتوانم ...
خون گرم شهید در زمستان سرد طلائیه
.... عصای دست پدر سرصحبت را که باز می کند، از عبدالرضا می گوید: وسط تابستان به دنیا آمد، مرداد 1344 خورشیدی. بچه سومم بود. مرحوم پدرش برای همه بچه ها شکرگزار خدا بود؛ اما برای پسر بیشتر. می گفت پسر، عصای دست پدر است. عبدالرضا تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید آیت و دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان بیرونی مشکان گذراند. درس هایش خوب بود و از همان دوره نوجوانی علاقه خاصی ...
سخنان مالامال از دلتنگی و دوری/پدر جان! تا آخرین نفس حافظ رسالتت خواهم بود
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد موسوی نژاد از دلتنگی ها و ادامه راه پدرشان می گوید.
آرزویم را برآورده کرد و رفت
را به خانواده دادند، اولین واکنش مادرم، شکر خدا بود؛ بعد هم که رفت وآمد مسئولان و هم رزمانش به خانه مان شروع شد، متوجه شدم برادرم آدم بزرگی بوده و اتفاق خیلی مهمی برایش افتاده بنابراین به او افتخار می کردم ولی واقعاً برایم سؤال بود و درک نمی کردم که شهادت چیست؛ باوجوداین از آن روز غم بزرگی روی دلم آمد چراکه آن زمان به بچه ها خیلی اهمیت نمی دادند و من کسی را ازدست داده بودم که بیشترین توجه را به من ...
درباره ضرورت آموزش های مجازی به دانش آموزان | محتوای 18 + برای سنین 18 -
فرزانه شهامت | شهرآرانیوز ؛ معصوم است؛ مثل همه بچه ها. علیرضا تا ورود به نوجوانی، فاصله ای ندارد. از آخرین بار که تصاویر غیر اخلاقی را در اینترنت دیده، روز های متمادی می گذرد، اما انگار ذهنش هنوز درگیر دنیایی است که از آن بی خبر بوده است. خاطر جمع است از اینکه مامان و بابا حرف هایش را نمی شنوند و فقط تو، شنونده حرف هایی هستی که برای گفتنِ بی مقدمه اش، داوطلب شده است. یک عکسایی برام اومد که ...
شعر را ساده نگیریم
شمار شاعران می دانند. در آن دو دهه روزنامه نگاری تقریبا هر روز یک نفر با دفتر و دستک و پاره ورقی به روزنامه می آمد و با خواندن نوشته هایش ادعای شاعری می کرد و درخواست چاپ شعر داشت. جالب تر اینکه گاه برخی افراد تأییدیه چند نفر را هم پیوست شعرشان می کردند؛ این چند نفر گاهی دوست و رفیق و خواهر و برادر او بودند و گاهی هم متاسفأنه معلم و فلان نویسنده و شاعر! بیشتر آن ورق پاره ها اصول اولیه و ...
مهیار ؛ از دستگیری توسط خلخالی تا شهادت در مریوان! + عکس
به گزارش مشرق ، آنچه در ادامه می خوانید، روایتی درباره بسیجیِ مهندس، شهید مهیار مهرام است. از دوره دبستان تا دوره دبیرستان باهم بودیم. ما 3 تا رفیق بودیم که هیچ وقت از هم جدا نمی شدیم. توی محلّه یوسف آباد تهران، شب و روز باهم بازی می کردیم و درس می خواندیم. البتّه هوش و استعداد مهیار از همه دوستان ما بیشتر بود. او کمتر از ما درس می خواند و نمره ای بهتر از ما می گرفت. از طرفی خانواده ی ...
دیدار با گلپا : 42سال نخوانده ام، اما ماندم
آیا فردا برای مرگ آماده هستی؟ می گویم بله. البته هر چه از عمر می گذرد ممکن است آدم اشتباهاتی انجام دهد.امیدوارم هر چه زودتر از مرحله امتحانی که به دنیا آمده ایم تا چند صباحی روی این کره زندگی کنیم، بگذریم و کسی از ما نرنجد؛ همین و بس، وگرنه همان طور که گفتم من ایرانی هستم و ساکن ایرانم.به من گفتند شما نباید بخوانی؛ هر چند به صورت شفاف نگفتند، ولی در عمل این موضوع را نشان دادند. من هم بلافاصله گفتم ...