سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی قرار بود علی پروین استقلالی شود
مربی شان به مشکل خورده بودند و به من گفتند بیا همزمان برای ما بازی و مربیگری کن. چند وقت بعد که باشگاه تهرانجوان افتتاح شد، آقا فکری به پرویز قلیچ خانی پیغام داد که به قاسم بگو تیمش را بیاورد اینجا. من هم همه تیم را بردم تهرانجوان. از سال 50 تا 54 بازی کردم و کاپیتان تیم بودم و بعد شدم مربی. فوتبال خوب و بد دارد فوتبال ما خوب و بد را با هم دارد. اجازه بدهید از هر دو گروه ...
آیا سینما و سریال های شبکه خانگی در نمایش خشونت افراط می کنند؟
و فجایعی بود که جامعه ما به آن مبتلا است. سجاد افشاریان هم در واکنش به این سؤال گفت: البته دوست ندارم از این واژه استفاده کنم، چون به نظرم نکبتی وجود ندارد، بلکه شرایط رقت انگیز است و اگر کمی دقت کنیم می بینیم که این آدم ها دارند اطراف ما زندگی می کنند. پاسخی هم کیانوش عیاری در این مدت بار ها آن را خطاب به مسئولان داده است. او فیلمی ساخت به اسم خانه پدری که روایت قتل دختری به وسیله پدر ...
از معدود ورزشکارانی هستم که چهار دوره المپیک را تجربه کرده اند
سال 78 آغاز کردم و یک سال بعد اولین بار با پیراهن تیم ملی در مراکش به میدان رفتم؛ در اردوی آسیایی چین یک مربی با تجربه به من گفت که استعدادت در رشته نیمه استقامت و سرعت است، یعنی400 متر و800 متر را باید تمرین می کردم و از همان زمان تمرکزم را روی این مواد از مسابقات گذاشتم. در آن زمان به عنوان دونده 3 هزار و 5 هزار متر استقامت تیم ملی اعزام شده بودم. بعد از آن تمریناتم را سرعتی کردم و در مسابقه ...
شهیدی که به دست کومله ها ارباً اربا شد
از مرداد 59 که به کردستان رفت خبری از او نداشتیم تا اینکه 4 مهر و بعد از زدن پل اهواز تلفن زنگ خورد: کسی بیرون نره آبجی، حواستون به خودتون باشه ؛ خیلی غیرتی بود از همانجا نگران بود که در این شرایط به هم ریخته نکند بیرون برویم و دست دشمن بیفتیم؛ اشک راه گلویم را بسته بود، صدایم بالا نمی آمد، دوست داشتم گوش هایم را به تلافی چند ماه چشم انتظاری از صدایش سیراب کنم، آبجی، گوشَت با من است؟ بیشتر از این ...
یال های تپه دوقلو با خون رزمندگان گروهان نصر رنگین شد
عملیات نصر 4 در اولین روز های تیرماه 1366 در منطقه شمالی استان سلیمانیه عراق انجام گرفت و نهایتاً پس از چندین روز نبرد منجر به آزادسازی شهر ماووت عراق شد. گردان حمزه سیدالشهدا (ع) از لشکر 7 ولیعصر (عج) یکی از یگان های حاضر در این عملیات بود که رزمندگانش حماسه های بسیاری خلق کردند و شهدای متعددی نیز از این گردان تقدیم شد. شهید محمد قائدرحمتی یکی از این شهدا بود. همرزمش پرویز پورحسینی از رزمندگان حاضر در عملیات نصر 4 در گفتگو با ما خاطراتی از این شهید و این عملیات بیان می کند که ماحصلش را پیش رو دارید. ...
وقتش که رسید از میوه های درخت بهشتی خورد و شهید شد
از میان رزمنده های خانه لهردی ها، حسن شوق زیادی برای حضور در جبهه داشت. دیگر حتی دیدن دست های زحمتکش و چروکیده پدر هم نتوانست مانع اعزام او به جبهه شود. او و دو برادر دیگرش حسین و بهرام هم لباس رزم پوشیدند و جبهه دفاع از اسلام را انتخاب کردند. در نهایت از میان برادر ها این حسن بود که بعد از مدت ها حضور در عملیات های مختلف جنگ به عاقبت شهادت دست یافت. ...
درگیری خونین در ورزشگاه آزادی در حاشیه لیگ پاورلیفتینگ
وزنه زدم و توانستم امتیازات خوبی را کسب کنم و در راه یابی تیم به مرحله نهایی نقش داشته باشم. اما متاسفانه من در تیم غریب بودم و از روز اول مثل اجنبی با من برخورد کردند. وی افزود: روز قبل از شروع مسابقات در سالن 12 هزار نفری آزادی، با آن ها صحبت کردم و گفتم پدر و مادرم کرونا گرفتند نمی توانم بیایم. گفتند بیا در دسته 83 کیلوگرم وزنه بزن. چند ساعت بعد گفتند چون تمرکز نداری صلاح نیست وزنه ...
داستان/ انفجار بزرگ
هوشنگ گلشیری: می گویم چرا یکی زنگ نمی زند بگوید: فضل الله خان! اولین دندان پسرم کیومرث، همین امروز صبح نیش زد؟ می شنوی امینه آغا؟ این ها همه شان فقط بلدند نفوس بد بزنند، ناله کنند که: عمه جانم فوت کرده دنده هام، این دنده ی راستم، اینجا، درد می کند. آنوقت من حرفی نمی زنم. چندین و چند سال است، می شنوی زن، پ ...
قتل همسایه به خاطر فلاسک چای
های تخصصی از متهم وی لب به اعتراف گشود و ضمن تشریح ماجرای قتل گفت: حدود سه سال قبل از شهرستان به تهران آمدم تا کار کنم. اینجا به عنوان کارگر ساختمانی کار می کردم و اتاقی هم در یک خانه در جنوب تهران اجاره کردم. اما بعد معتاد شدم و حال و روز خوبی نداشتم. وقتی آن روز زن همسایه به من تهمت دزدی زد خیلی عصبانی شدم، چون فلاسک مال خودم بود، اما همان شب وقتی شوهر زن همسایه به سراغم آمد، چون حال ...
شرط همسر یک مدافع حرم برای حضرت زینب +عکس
خبر نداشتند) آقا مهدی 2 ماه، 2 ماه به این کشور می رفت که در سال حدود چهار باری می شد. این سال ها گذشت تا اینکه در ماه رمضان سال 94 یک روز تماس گرفت و گفت: قسمت شده سوریه یا عراق بروم. استخاره کردیم. برای رفتن به عراق بد آمد، اما برای سوریه جواب استخاره خیلی خوب در آمد. سوریه را به شرطی رفت که خانواده را هم همراه خودش ببرد. مدتی رفت تا کارهای اقامت یک ساله ما را درست کند. اوایل محرم سال ...
از فعالیت در نهضت ملی شدن نفت تا کادرسازی برای انقلاب/ تشکیل شورای انقلاب به فرمان امام خمینی(ره)
مسافرتم و بعد از مسافرتم، ولی در آن نوبت ها بازداشت ها موقت بود، چند ساعته بود. این بار چند روز در کمیته بودم و آزاد شدم. دیگر آن جلسه تفسیر را نتوانستیم ادامه بدهیم، تا در سال 57 بار دیگر به مناسبت فعالیت و نقشی که در این برنامه های مبارزاتی و راهپیمایی ها داشتیم، در عاشورا چند روزی مرا دستگیر کردند و به اوین و بعد به کمیته بردند و باز آزاد شدم و به فعالیت ها ادامه دادم، تا سفر امام به ...
عاشقانه های متین ستوده پس از ازدواجش +تصاویر
، چند روز بعد دوباره به دفترشون رفتم و مونولوگ هایی را که برام ایمیل کردند را براشون بازی کردم و همون روز برای نقش شیوا انتخاب شدم و فیلمنامه به دستم رسید و قرارداد کار را بستم و از اواخر شهریور و مهر سال گذشته، کار را شروع کردیم. جذاب ترین نکته ای که تو را ترغیب کرد تا در این کار با این مضمون خاصش بازی کنی؟ وقتی که قرارداد بستم برای نقش شیوا اول به خاطر اسم خودِ آقای قاسم زاده ...
انقلاب اسلامی خون بهای هزاران شهید است
.... پدر و مادر عزیزم! اگر من شهید شدم گریه و عزاداری نکنید چون دشمن از گریه شما سوء استفاده می کند. شما باید خوشحال باشید که چنین فرزندی را به اسلام هدیه کردید. پدر و مادر و برادرانم! دوست دارم شما هم اسلام را یاری کنید و ای خواهرم! تو هم سنگرت حجاب را حفظ کن. برادر ایرج! تو هم راه مرا مانند ستار که راه برادرش را ادامه می دهد . سلام مرا به عمویم خدارم و خاله ام طوبی و به پسر عموهایم مرتضی ...
یک روایت دست اول از خرید خودرو با سرویس خرید سفارشی کارنامه
خانه بودم. این آغاز ماجراجویی من با خودرویی است که ماه ها و سال ها برای خریدن آن با صبر و حوصله پس انداز کردم و الان خوشحالم که قضیه ختم به خیر شد. چون قبلا همیشه از اینکه بی گدار به آب بزنم و از بازار خودروهای دست دوم خرید کنم واهمه داشتم. از خودرو صفر و قرعه کشی هم که چیزی عایدم نشد و روز به روز ارزش پولم داشت آب می رفت. الان اما خوشحالم که بالاخره با یک روش مطمئن و حساب شده خودرو خریدم. ...
حکایت 50 سال فعالیت مداوم
حقوقی در آن توضیح داده است: در حدود سال های 37 تا 38 تنها با حقوقی به عنوان جوان شاعری آشنا شدم که توانایی سرودن قصیده را دارد. پس از آن در سال 1344 که بعد از چندین سال دوباره به اصفهان بازگشته بودم روزی حقوقی به همراه بهرام صادقی به منزل من آمد و از من خواست در جلسات ادبی که برگزار می کردند شرکت کنم. از آنجا که کمی پیش از این ماجرا نخستین شماره جنگ اصفهان منتشر شده بود و به نظر من مطالب این مجله ...
پاسخ داعشی ها به تماس همسر سردار + عکس
، بعد از ظهرش همسایه ها آمدند و غروب هم سرداران سپاه آمدند... **: پس شکر خدا شما آمادگی روحی اش را داشتید و خبر را به خوبی پذیرفتید. همسر شهید: ما از اول هم آمادگی اش را داشتیم چون همه اش به قول حاج قاسم، در سرما و گرما، تمام زندگی اش را وقف کردند. **: عکسی که حاج آقا با حاج قاسم سلیمانی دارند، بعد از شهادتشان به دست شما رسید؟ همسر شهید: بله؛ اولین بار ...
شهید حسن آیت
چه معنا دارد؟ مگر می شود همیشه بیرون از خانه ماند؟ اما دل من شور می زد. اولین تهدید را گروهک منافقین کرده بود، بعد از آن هم نبود که روزی علیه آیت، در روزنامه مجاهد چیزی ننویسند. شهید حسن آیت بسیاری از مواقع، نامه های تهدیدآمیز را خودم باز می کردم و می خواندم. چند روزی قبل از ترور شهید آیت، همسایه دیوار به دیوار ما نزد من آمد و گفت: دو تا موتور سوار آمدند، از جلوی خا ...
250 تا 750 هزار تومان ؟
اذیتم می کرد. اینکه همسایه ها به یک باره برایشان سؤال شده بود که شوهرم کجاست و من جوابی نداشتم که بدهم، آزارم می داد. چند ماه بعد رضا از شرکت رفت و من دیگر ندیدمش. دخترم بزرگ شده و من باید خودم را جمع وجور می کردم. مردهایی در زندگی ام بودند که انگار نبودند. هرکسی به فکر خودش بود و من بدون هیچ حق وحقوقی سال هایی را در کنارشان گذراندم. هیچ اعتراضی نمی توانستم به رضا بکنم چون من همسر صیغه ای اش بودم و ...
عکس العمل حاج قاسم از ازدواج مجدد همسر شهید
به مراسم همسرم دقایقی سخنرانی هم بکنند. نامه را به دوست شوهرم دادم تا به دست سردار سلیمانی برساند. راستش اصلا فکر نمی کردم نامه به دست او برسد و یا اگر برسد اصلا بازش کند و بخواند. تقریبا 4-5 روز بعد دیدم آقایی زنگ زد و گفت گوشی دستتان باشد سردار سلیمانی می خواهد با شما صحبت کند. آنقدر از شنیدن این جمله هیجان زده شده بودم که زبانم بند آمده بود. وقتی حاج قاسم شروع کرد به صحبت باور نمی کردم دارم ...
سرقت تلخ در تهران / پیرمرد پول اجاره خانه ندارد + جزییات
اختصاصی خبرنگار رکنا،ماموران پلیس برای مشخص شدن جزییات بیشتر پرونده به سراغ مالباخته رفتند. پیرمرد تهرانی به ماموران پلیس اینطور گفت: پس از بازنشستگی برای مخارج زندگی و پرداخت اجاره خانه ام مجبور به کار کردن در تاکسی اینترنتی شدم. در کرج بودم که با درخواست سفر به تهران از سوی مسافر جوان مواجه شدم و آن را قبول کردم. مالباخته ادامه داد: در مسیر بودیم که سارق جوان ادعا کرد شارژ باطری تلفن ...
دنیای متفاوت یک فیلم ساز
کنم و یکشنبه برایت می آورم. یکشنبه ساعت سه بعد از ظهر دسته گلی گرفتم و کیکی با نوشته تولدت مبارک و چند خرده ریز دیگر به خانه اش رفتم. طبق معمول شروع به شکایت کرد که امروز روز تولدش است و عزت نیست و هنوز نیامده. تلفن هم از چند روز پیش قطع است و تا پولش برسد وصل می شود. چهارشنبه دهم تیر تلفن زنگ زد، عزت بود. شکایت می کرد که رفته خانه سهراب و کسی جواب نداده. نگران بود. پرسیدم: مگر قبلا با سهراب قرار ...
روستایی که همه اهالی آن آتش نشان هستند
منابع طبیعی به 12 سال پیش برمی گردد: 12 سال پیش بود که اداره منابع طبیعی برای جذب علاقه مندان به طبیعت به منظور حفظ و حراست این عرصه ها فراخوانی را در رسانه ها منتشر کرد. من هم که روستا زاده و عاشق طبیعت بودم، بی معطلی جذب این فعالیت ها شدم و از اهالی روستا هم خواستم که با ما تعامل داشته باشند. کافی بود این پیشنهاد از زبان محمدحسین خارج شود، همه اهالی پای کار آمدند: از آن روز به بعد ...
تشییع بی نظیر پیکرهای شهدای 7 تیر، خیال خام بانیان ترور را نقش بر آب کرد
ایشان این بود که بروید سراغ اصل کار و اگر چه آن موقع ما متوجه نشدیم، اما بعد از فروردین 1342 و قضیه فیضیه متوجه شدیم و کاملاً در مسیر مبارزه قرار گرفتیم. دومین بار بعد از اینکه نیروهای شاه به فیضیه حمله کردند، به اتفاق چند تن از دوستان به ملاقات امام (ره) رفتیم و از آن به بعد دیگر امام (ره) برای ما به عنوان یک رهبر مطرح شد، در حالی که پیش از آن فقط بحث مرجعیت بود. تاثیرات مکتب امام (ره ...
خاطره ای که شهید بهشتی گفت هرگز فراموش نمی کنم
آنهایی که آنجا نگفتم اینجا برایتان بگویم. شروع کردم برایشان صحبت کردن، بعد معاونش هم آمد شروع کرد به یادداشت کردن. گفتم که شما به این ملت چه می گویید؟ آیا یک ملت مرده می خواهید در این کشور باشد. ما می گوییم ملت ما باید یک ملت زنده ای باشد. آن روز برای چندمین بار، چون اولین بار نبود که مرا به ساواک احضار می کردند، برای چندمین بار تجربه کردم که اگر انسان مؤمن مبارز در برخورد با دشمن با قوت ...
پدر شهید کاکه جانی: بعد از شهادت پسرم خودم را از چشم مادرش پنهان کردم
دانست که او همه امید مادرش است. او تک پسر خانواده بود و یک جور هایی مونس چهار خواهر. راضی کردن مادر سخت بود. پدرش در وصف این دلبستگی می گوید: همسرم از لحاظ عاطفی وابستگی شدیدی به آقاجواد داشت و اگر چند روزی آقا جواد را نمی دید به شدت بی تابی می کرد. آقا جواد هر وقت که از محل کارش به خانه برمی گشت، اول به دیدار مادرش می آمد و با او دیدار می کرد و بعد راهی خانه اش می شد. وقتی مادر جواد را ...
ای ال اس؛ ناشناخته ای پر از رنج
. وی با بیان این که برادرش تعمیرکار ماشین های آتش نشانی بود، ادامه می دهد: بعد از زمینگیر شدن برادرم، بدهی های مالی زیادی روی دستش ماند و همچنان بعد از چند سال با وجود بیماری سختی که دارد درگیر پرداخت این بدهی هاست و هیچ کس در این مورد کمکش نمی کند. قطعی برق و احتمال خفگی ای ال اسی ها خواهر محسن از خطر خفگی برادرش در زمان قطعی برق، می گوید: اگر یک روز برق قطع شود ...
فصل دوم سریال دودکش + بیوگرافی بازیگران و خلاصه داستان / تصاویر
...: خانواده فیروز مشتاق که بی قیف و قپی به سفری رفته اند، در راه بازگشت به تهران با دختری همسفر میشوند که از نظر بهروز، نیمه گم شده قلمداد می شود و به ضرس قاطع، شروعی برای فرو رفتن خانواده در آمپاس است! بماند که با انچه از نصرت و شرایط جدیدش مشهود بنظر می رسد، بستر قمپزش گسترده تر از قبل شده است و با عقبه ای که از آنان سراغ داریم، ماجراهایی آغاز میشوند که بی هیچ شائبه ای در زندگی همه ی ...
زنگ خطر تنش آبی شدید در چهارمحال و بختیاری به صدا در می آید
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرکرد ، جریان زندگی همه ما وابسته به وجود آب است، از فضا سبزهایی که این روزها به نفس نفس افتادند ، جنگل ها و چاه هایی که از نبود آب خشک می شوند، رودخانه هایی که امروز دیگر جاری نیستند تا کشاورزانی که دل نگران کم آبی هستند. خشکسالی، بحران و تنش بی آبی قصه تلخ این روز های استان چهارمحال و بختیاری است، قصه ای تلخ اما واقعی، استان چهار فصل بعد از گذشت چند دهه پر ...
زندگینامه آیت الله بهشتی قبل از ترور در 7 تیر 1360 به قلم خودش
چند ساعته بود. این بار چند روز در کمیته بودم و آزاد شدم، دیگر آن جلسه تفسیر را نتوانستیم ادامه بدهیم. تا در سال 1357 بار دیگر به دلیل فعالیت و نقشی که در این برنامه های مبارزاتی و راهپیمائیها داشتیم در روز عاشورا مرا دستگیر کردند و به اوین و بعد به کمیته بردند و باز آزاد شدم و به فعالیتهایم ادامه دادم تا سفر امام به پاریس. بعد از رفتن امام به پاریس چند روزی خدمت ایشان رفتیم و هسته شورای ...