اعتراف به قتل بی رحمانه زن 16 ساله باردار + عکس قاتل در مشهد
سایر منابع:
سایر خبرها
گشت و گذار در لیان شامپوی سریال یاغی
نکرد و پدرهای ما با هم دعوا کردند. گروه پسران لیان شامپو سینا از سردسته های گروه پسران لیان شامپو است و به گردوخاک کردن در مدرسه شهرت دارد. چند بار هم مدیر و ناظم مدرسه عذرش را خواسته اند، ولی با وساطت معلمانش باز هم دانش آموز مانده است. ارشک می گوید: سینا شیطان هست، ولی درسش خیلی خوب است و چون امید دارند که در کنکور رتبه بیاورد عذرش را نمی خواهند. انگار سینا به تعریف و ...
ظریف آذر 91: همه قطعنامه ها حیات ابدی دارند
، بعد مبانی حقوقی اش را می گوید، تعهدش را به معاهده عدم اشاعه تاکید می کند، اینکه ما می گوییم بر معاهده عدم اشاعه در ملاقات استانبول تاکید کردند، بنابراین اتفاق عظیمی افتاده، نه در همه قطعنامه ها بر عدم اشاعه تاکید شده است. روش حقوقی است. در همین جا بر حقوق کشورها نیز تاکید کرده است، یعنی یادآوری می کند که کشورها در چهارچوب مواد 1 و 2 معاهده (چهارچوب موارد عدم اشاعه) حق دارند که انرژی هسته ای حق مسلم ...
دعوا بخاطر تماس های دختر 15 ساله
مادری که به همراه دختر 15 ساله اش به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی مراجعه کرده بود، گفت: دخترم به دلیل یک موضوع کم ارزش طوری عصبانی شد که به سمت من حمله کرد و با جیغ و فریادهایش همه همسایگان و اهالی محل را به خانه ما کشاند به گونه ای که از شدت شرم با پلیس 110 تماس گرفتم. وقتی نیروهای انتظامی به محل آمدند مرا راهنمایی کردند تا به دایره مشاوره کلانتری بیایم. بنابراین گزارش در حالی که ...
لزوم نظارت بر فعالیت و پوشش شاخ های اینستاگرام
اینجوری شدی؟! خودم هم نمی دانستم چه اتفاقی افتاده. فقط می فهمیدم یک چیزهایی تغییر کرده. مثلاً دیگر طاقت شنیدن موسیقی های سابق را نداشتم و حالم بد می شد. وقتی به خانه برگشتم، بیمار شدم. با چیزی شبیه آنفولانزا، 20 روز در بستر افتادم. شب آخر، یک خواب تکلیفم را روشن کرد. یک فرد نورانی در خواب به من گفت: دخترم! بلند شو نماز شب بخوان. فردای بعد از آن نماز، انگار دیگر اراده انجام هیچ کاری از ...
مصاحبه با زهرا آقایی موسس گانودرما مارکت تولید کننده قارچ گانودرما
باشن که موفق شدن توی کار تولید فقط بسته به ایجاد بازار فروشش داره یک تولید کننده خوب اول یک فروشنده خوبی باید باشه. چگونه کسب و کار خود را شروع کردید؟ اول باید بخش علمی تولید قارچ گانودرما رو یاد می گرفتم برای این کار ابتدا به دانشگاه فردوسی مشهد رفتم و اونجا دوره دیدم بعد باید وارد کار عملی شد و دانسته هاتون رو روی کار پیاده کنید تا با آزمون و خطا به نتیجه مطلوب برسید. ...
عشقی که زندگی جوان نخبه دانشگاه تهران را تباه کرد! | نقشه طلاق عروس جوان
عزیمت به استرالیا دادخواست طلاق بدهد، همه لوازم زندگی را فروختم و پول ها را به حساب همسرم واریز کردم تا امور اداری به سرانجام برسد. خودم نیز که حالا بی خانمان بودم به منزل مادر زنم رفتم اما در این میان، یک روز وقتی به خاطر موضوعی کم اهمیت و خانوادگی با ترنم بحث کردیم او از من خواست برای مدت کوتاهی از یکدیگر فاصله بگیریم من هم به ناچار در خانه مجردی یکی از دوستانم ساکن شدم اما تماس های ...
زائران خارجی آرامش خاصی در حرم مطهر رضوی دارند
به من سفارش کرده بود که بعد او به مشهد بیایم. متأسفانه در سن 13 سالگی پدرم را از دست دادم. بنابراین در سن 24 سالگی که مدرک لیسانس خود را در رشته ترجمه انگلیسی گرفتم، تصمیم خود را برای آمدن به مشهد با مادرم درمیان گذاشتم و او هم حاضر شد خواسته من را بر تمام خانواده و فامیل ترجیح دهد و در این مهاجرت همراه من به مشهد بیاید. ما سال 1377 به مشهد آمدیم و چون منبع درآمدی نداشتیم، دو سال در چند ...
آتشِ لجوجِ اعتیاد بر دامان بی گناه خانواده / جولان 9 هزار معتاد متجاهر در خراسان رضوی
با مواد مخدر خراسان رضوی اظهار داشت: یکی از مسائل اصلی در مقابله با خرده فروشان مواد، مشکل قانون است که عمدتا با جرم انجام شده، تناسب ندارد و برخورد قاطعی که باید انجام شود، وجود ندارد و امیدواریم در مرحله نهایی و بعد از تصویب مجلس شورای اسلامی، دست ضابطان و قضات باز شده و زمینه برای تشدید مجازات این قشر فراهم شود. صالحی خاطرنشان کرد: تقدیم چهار هزار شهید و 12 هزار جانباز در این راه ...
دنبال کارگردانی رفتم، فیلمبردار شدم!/انجام چندکاربرای هزینه کمتر
، طراحی صحنه هم بلدم اما برای طراح لباس یک دستیار می آوردم که به من کمک کند. بعد احساس می کنم خودم می توانم مجری طرح فیلم هم باشم چراکه روابط آن را هم دارم. بچه های جوان گاهی همین مدلی فیلم می سازند. وقتی طرف می بیند همه این کارها را خودش بلد است، با خودش می گوید چرا دورم را شلوغ کنم. به ویژه که برای فیلم کوتاه نیازی نیست این همه عوامل دور هم جمع شوند و این کار فرآیند تولید را هم اقتصادی تر می ...
جنیفر لارنس، جنسیت و نام فرزندش را فاش کرد/عکس
نبود و حس بدی داشت. خوشبختانه من دوستان دختر زیادی دارم که با من صادق بودند، کسانی که می گفتند ترسناک است. شاید به سرعت با مادر بودن ارتباط برقرار نکنی. ممکن است خیلی سریع عاشقش نشوی. برای بخشیدن خیلی خودم را آماده کرده بودم. به یاد دارم که همراه با یکی از نزدیک ترین دوستانم حدود نه ماه پیش راه می رفتم و می گفتیم که همه می گویند که فرزندم را بیشتر از گربه ام دوست خواهم داشت. اما این ...
خرده روایت های یک جامانده از اربعین
انجامش می دادند تا بعدتر و بعدتر. تا بعد از سال های دفاع مقدس که بالاخره راه کربلا در ایران باز شد و پیاده روی های محدود شروع شد تا الان که بزرگترین گردهمایی بزرگ بشری را هر سال در ایام اربعین حسینی شاهدیم. در یمنی چو با منی پیش منی و من از همان سال عزمم را جزم کردم به رفتن و دیدن و حظ بردن از مسیر که با زیارت امام علی (ع) شروع می شد و با پای پیاده برای دیدار امام حسین (ع) و حضرت ...
نُت های عاشقی| خرده استخوان هایم را جدا می کردم و بر زمین می انداختم/ روزی سه بار سهمیه کتک داشتیم
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان: عاطفه علیان ؛ اوضاع خیلی بحرانی و نفس گیر بود، خبرهای بدی به گوش می رسید؛ خبر رسید تعداد زیادی از بچه ها شهید یا اسیر شده اند و می گفتند عراقی ها بیش تر قایق های ما را منهدم و بچه ها را به شهادت رسانده بودند. در آن شلوغی یک لحظه چشمم به حاج حسین خرازی افتاد. چند روز بعد از عملیات کربلای 4، عملیات کربلای 5 شروع شد و شب هنگام باز هم به عنوان یک امدادگر ...
خواهر زنم به من علاقمند شده و عقدش کردم
با نیش و کنایه سخنی در این باره بگوید چرا که برخی از اطرافیانم همواره ضعف اقتصادی و اعتیاد پدر شیما را به رخش می کشیدند و این گونه او را تحقیر می کردند. در میان این فراز و نشیب های زندگی بالاخره همسرم باردار شد و زندگی ما رنگ و بوی شیرینی به خود گرفت. در این سال ها من با کمک پدرم خانه، خودرو و ویلای شخصی خریدم و به مناسبت تولد پسرم یک خودروی شاسی بلند خارجی هم به شیما هدیه دادم. این ...
اشک های رتبه 422 کنکور زیر طناب دار / او همکار زنش را کشته بود!
دیگر از روزهای سیاه ناامیدی و انتظار برای مرگ خبری نیست و مرد جوان به امید آینده ای روشن به زندگی فکر می کند. وقتی حکم قصاصم صادر شد با خودم گفتم یا باید روزهایم را به بطالت با خوردن قرص و خوابیدن بگذرانم تا روز اجرای حکم برسد یا به خدا توکل کنم و امیدم را از دست ندهم. گفتم اگر قرار باشد قصاص شوم بهتر است در این فرصت زندگی کنم. البته همسرم هم مشوق خوبی بود و مدام با من تماس می گرفت و مرا تشویق می کرد ...
بحران نوجوانی چطور آسیب زا می شود
...، کاری هم با کارشان نداشتم اما دیگر خودم از کارهایم خسته شدم، طوری شده که چند وقت پیش قصد خودکشی داشتم. مادر، پدرم یک چیزهایی متوجه شدند، نگران هستند و من از آنها خجالت می کشم، چون نمی دانند وخامت مشکلات من در چه حد است و چقدر در این منجلاب فرو رفتم. احساس می کنم رها شده ام ، نمی دانم چه کار کنم. مدتی پیش مادرم از من خواست نزد یک روانشناس برویم اما قبول نکردم ، ترجیح دادم تنهایی این کار را ...
جوان های تحصیلکرده ایی که نعش کشی می کنند!
تدریس نمی شود. تنها چیزی که دراین چند سال برای محسن هنوز جای تعجب دارد، رفتار نزدیکان نسبت به متوفی است: هر روز برایم تکرار می شود. آدم هایی که بعد از مرگ عزیران شان از آنها می ترسند و حتی حاضر نیستند به آن دست بزنند. متوفی همان عزیزی است که از دست رفته، خواهر، برادر، مادر، پدر، همسر و یا فرزند است. برایم سئوال است چرا از او می ترسند؟ مُرده چرا ترس دارد؟ هر سه نفر به ...
شهادت بچه ها را مدیون جلسات مرحوم کافی می دانم
را گرفتم. گفتم حمید کو؟ گفت حمید می آید. داود آمد، اما نتوانست خبر شهادت برادرش را به من و پدرش بدهد و باز به جبهه برگشت. از یکی از همرزمانش خواسته بود که خبر شهادت حمید را به ما برساند. همرزمش به تهران آمد و شهادت حمید را به همسرم اطلاع داد. خود داود هم دو روز بعد بازگشت. وقتی آمد صبورانه به استقبالش رفتم و بی تابی نکردم. نمی خواستم گریه و ناله هایم در فراق حمید دل داود را بلرزاند و ناراحتش کند ...
قم، عمود اول/ روایت جهادگرانی که به پیاده روی اربعین نمی روند
. دقایقی بعد گفت: من وقتی به زیارت امام حسین(ع) رفتم هیچ چیزی برای خودم یا فراهم شدن شرایط بهتر زندگی خانواده ام نخواستم، فقط از آن حضرت خواستم که محبت خودش را در دل فرزندانم هر روز بیشتر کند و نیت کردم هر پولی را که دارم در این راه خرج کنم. البته می دانم، اهل بیت(ع) هم به ما کمک می کنند. به یاد دارم، در سفر قبلی وقتی در نجف بودیم، مشکلی برای خانواده ما پیش آمده بود و آن جا در حرم ...
به مناسبت سالگرد سردار شهید محمدحسین علیخانی عارف گمنامی که لب تشنه ذبیح الله شد!
رفت و از همان زمان خودسازی را شروع کرد. وقتی 15 سالش بود به عنوان بسیجی به جبهه رفت و از آنجا که خیلی شجاع و زیرک بود در قسمت اطلاعات عملیات و شناسایی مشغول شد. بعد از 9 سال که ایشان و خانوده اش به خاطر خدمت حاج حسین در سپاه تهران از اقوام در کرمانشاه دور بودند، همسر و فرزندانش به دلیل اینکه پیکر حاج حسین در کرمانشاه به خاک سپرده شده بود و تحمل دوری برایشان سخت بود به کرمانشاه رجعت ...
مرد33ساله شیشه ای: همسر 16ساله باردارم گفت کمی پول بده برای بچه مان سیسمونی بخرم؛ او را هل دادم؛روی زمین ...
می کردم و از این خودنمایی ها مانند مصرف سیگار و بنگ لذت می بردم. بعد از این ماجرا بیکار شدی؟ نه، پدرم مرا به یک کارگاه تزریق پلاستیک معرفی کرد. یک سال هم آن جا کار کردم ولی درآمد زیادی نداشتم چرا که دیگر مخارجم بالا رفته بود و این پول های شاگردی کفاف هزینه های خوش گذرانی و اعتیادم را نمی داد.این گونه بود که این شغل را هم رها کردم و به خدمت سربازی رفتم. از چه زمانی به مصرف مواد ...
حمایت از مشاغل کوچک بستر تقویت کارآفرینی است
خبرنگار خبرگزاری شبستان از استان لرستان، اظهار داشت: بعد از مدت ها نا امیدی از یافتن شغلی مناسب به فکر ایجاد اشتغال خانگی افتادم. وی افزود: با همکاری همسرم به فکر راه اندازی شغلی برای گذران زندکگی افتادیم و به یاری خدا این شغل بستر اشتغال خودم و همسرم وچند نفر دیگر شده است. این کار آفرین لرستانی ادامه داد: تجربه های موفقی از این دست نشان می دهد توسعه کارآفرینی علاوه بر ایجاد ...
با کارگری و درآمد لبنیاتی، حیوانات را تیمار می کنیم!
: من حسین حاجی آبادی از روستای حاجی آباد نیشابور. 23 ساله و دانشجوی ترم 8 حسابداری. هماره با درس، کار کارگری هم می کنم؛ بنایی و گاوداری. در کنار اینها، یکی از مهم ترین کارهایی که می کنم نگه داری و تیمار حیوانات آسیب دیده است. ما خانوادگی حیوان دوست هستیم ما کلاً خانوادگی خیلی حیوان دوست هستیم و علاقه بسیاری به حیات وحش داریم. بر اساس همین علاقه بود که با آقای خالقی پور ...
مجرمان گستاخ، وحشی و پررو شده اند
تامین هزینه های اعتیادم سرقت می کردم. سه سال قبل دستگیر شده و به زندان رفتم. وقتی آزاد شدم، دوباره سمت اعتیاد رفتم و شب ها در پارک و خیابان می خوابیدم. شنبه شب پول مواد نداشتم و خماری بدجور به من فشار آورده بود. با همدستم تصمیم گرفتیم سرقت کنیم تا پولی به دست بیاوریم و موادمخدر بخریم. در خیابان پرسه می زدیم که با دیدن خانه ای که برقش خاموش بود، من وارد شدم و دوستم کشیک داد. با دیدن زنی که آنجا بود ...
سرنوشت زن جوان/ ازدواج با پسر افغانستانی سرنوشت تلخی را برایم رقم زد
زن 26 ساله در حالی که بیان می کرد یک عاشقی احمقانه در دوران نوجوانی همه عمرش را به تباهی کشید، اشک ریزان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: در یکی از شهرک های حاشیه نشین تهران به دنیا آمدم. پدرم راننده تریلر بود و روز و شب های زیادی را در جاده های کشور به سر می برد ولی درآمد زیادی نداشت به طوری که روزگار ما به سختی می گذشت. با وجود این، خانواده 9 نفره ما که من کوچک ...
اعتراف مرد شیشه ای به قتل زن باردار
این حادثه هولناک قرار گرفت و دستور بازداشت متهم (محمدرضا) را صادر کرد. این مرد شیشه ای پس از انجام اقدامات درمانی برای ترک اعتیاد، روز گذشته در برابر قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد قرار گرفت و به صراحت قتل همسر 16 ساله اش را پذیرفت. او گفت: همسر قبلی ام به خاطر اعتیاد از من طلاق گرفت و من سال گذشته با فاطمه – ک (مقتوله) ازدواج کردم اما پولی برای تامین مخارج زندگی ...
دوربین بیمارستان، زورگیران را در مشهد لو داد!
سرقت موتورسیکلت آپاچی، آن را با خودروی تک کابین پسرخاله ام به مشهد آوردیم تا با آن گوشی قاپی کنیم! روز حادثه هم تحت تاثیر مصرف مواد مخدر صنعتی (شیشه) و قرص های مخدردار بودم که گوشی تلفن زن جوان را ربودم. این درحالی است که مال باخته دیگری نیز با شناسایی جوان سارق، مدعی شد که آن ها از وی زورگیری کرده اند! بررسی های بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر اعضای این باند با دستورات ویژه مقام قضایی زیر نظر سروان سیفی (رئیس تجسس کلانتری شهرک ناجا) در حالی ادامه دارد که ردزنی های اطلاعاتی برای شناسایی مخفیگاه دیگر افراد مرتبط با این باند آغاز شده است. ...
تجاوز وحشیانه به زن جوان توسط راننده زورگیر
اجازه نمی دهم پدر و مادرم پنجره را باز کنند. فقط با پدرم از خانه بیرون می روم. منزوی شده ام. دیگر به خرید هم نمی روم و اگر چیزی لازم داشته باشم دوستانم یا مادرم برایم می خرند. نمی توانم به مهمانی بروم. شرایط روحی خیلی بدی دارم، در روز 10 قرص اعصاب می خورم که حالم بهتر شود. دکتر گفته حداقل سه سال زمان می برد تا تاثیر اتفاقی که افتاده کم شود. واقعاً زندگی ام از بین رفته است. *با ادعای این ...
آخرین جزئیات ناپدید شدن دختر 22 ساله اصفهانی در شیراز
آخرین بار چه لباسی پوشیده بود؟ یک سارافون مشکی همراه با مانتوی مشکی، روسری سبز و سفید و یک کیف سفید هم داشت. خواهرتان درس می خواند؟ بله. سال سوم رشته روان شناسی تربیتی بود. شما چند خواهر و برادر هستید؟ ما دو خواهریم و یک برادر کوچک تر هم داریم. من ازدواج کردم و سما به همراه برادرم با خانواده زندگی می کرد. حال و روز خانواده ...
منزل چهارم؛ راهپیمایی نجف تا کربلا
به سمت خودرو ها هدایت مَی کنند...حدود یک ساعت بعد کاروان به موکب "امام رضا" مَی رسد. جلوی ساختمان آجری موکب، از بچه ها با چای و آب و خرما پذیرایی مَی شود، چند دقیقه بعد چند نفر خادم ایرانی (زن و مرد) با لبخند و روی گشاده به استقبال کاروان مَی روند... حال و هوای موکب را نمی توان وصف کرد، بچه ها اما مَی گویند که هوای مشهد و حرم اقا علی بن موسی الرضا برایشان تازه شده...بچه های خراسان بیش از دیگران بی ...
ناگفته هایی از شیخ احمد کافی به روایت خواهر | صحنه تصادف برادرم ساختگی بود
ابراز دلتنگی کرد. بعد از آن دیگر طاقت نیاوردم و با خانواده راهی ایلام شدیم. چندروزی پیش او ماندیم تا رفع دلتنگی شود و کمی در محضرش باشیم. کافی نگاهی به عکس همسر شهیدش می کند و ادامه می دهد: همسرم از دوستان نزدیک برادرم شیخ احمد بود. یک روز به خانه آمد و گفت خواستگاری برایت در نظرگرفته ام، فقط باید بدانی اگر در خانه پدرت از لحاظ مالی تأمین بودی، در خانه شوهر قرار نیست همین طور باشد. باید ...