سایر منابع:
سایر خبرها
ولایت مداری ویژگی مهم نسل ظهور است
صبح خواب می دیدم که با چادر سفید وارد حسینیه شده ام و منتظر هستم تا رهبر عزیزم را ببینم و ایشان هم با همان صورت نورانی و پر از آرامش وارد حسینیه می شوند و روی صندلی می نشینند ولی نمی دانم چرا حتی در خواب هم نمیتوانم با ایشان صحبت کنم و فقط نگاهشان میکنم و دوست دارم از نگاهم تمام حرف هایم را بخوانند. روز سه شنبه باید راهی می شدیم، صبح با تمام دوستان و معلمان عزیزم خداحافظی کردم دوستانم نامه ...
روایت دانش آموز دیری از میثاق دهه هشتادی ها با شهدا در کربلای ایران
...، آری آنها همان نسل جدید هستند ولی با فکری سلیمانی در مقابل همه چیز مقاومت میکنند به معراج شهدا رسیده ایم هرکس در گوشه ای چمبره میزند و سر خود به زیر چادر میبرد تا چند لحظه ای را در کنار شهدا با آنها سخن بگوید و از غم هایش بگوید، بعد از چند لحظه روایت گری به بالاترین نقطه میرود تا از غمهای آن دوران بگوید همه با صورتی غرق در اشک به او نگاه میکنند و صدای گریها بالا میرود. بعد ...
ما به اهمال کاری اعتیاد داریم
صبح روز جمعه 12 آبان در کمپ ترک اعتیاد رهایی واقع در شهرستان لنگرود استان گیلان یک آتش سوزی رخ داد و به دنبال آن 32 نفر فوت و 17 نفر مصدوم شدند. در خبرهای اولیه علت آتش سوزی، آتش گرفتن پرده یکی از اتاق ها از طریق بخاری و سرایت آن به دیگر بخش های کمپ معرفی شد. اما با این وجود همچنان ابعاد و چگونگی وقوع این حادثه مبهم بود. از این رو برای شنیدن روایت شاهدان حادثه به لنگرود رفتم. در دقایق پایانی نگارش این گزارش و نقل روایت خانواده جان باختگان و مصدومان حادثه، فرمانده نیروی انتظامی گیلان اعلام کرد متهم آتش سوزی کمپ لنگرود دستگیر شده و به آتش زدن کمپ اعتراف کرده است. ...
اوبی میکل: وقتی پدرم را گروگان گرفتند، آبراموویچ قصد داشت افرادش را برای آزادی او بفرستد
بازی عمرم به میدان بروم. از بار اول شوکه کننده تر بود. اوبی میکل ادامه می دهد: وقتی فهمیدم پدرم را دزدیده اند غمگین بودم. نمی توانستم از اتاق خارج شوم. نمی توانستم با هیچ کس صحبت کنم. 30 دقیقه در اتاق ماندم و به این فکر کردم که به سرمربی و هم تیمی هایم بگویم یا اطلاعیه عمومی منتشر کنم؟ اما ما قرار بود در بزرگ ترین بازی عمرمان به میدان برویم، مقابل لیونل مسی و آرژانتین. بهش فکر ...
نقل عیسی خان وکیل باشی و دسته موزیک دارالایتام
دیگری گرفتند. چون بچه های گروه موزیک بزرگ بودند، نمی خواستند با بچه های مژدهی در یک مکان باشند. بنابراین روبروی محله بادی الله، مکانی برای گروه موزیک گرفتند. چند سال اداره موزیک همان بادی الله بود تا اینکه منتقل شد به استادسرا، نزدیک باغ وطن آبادی، بغل کارخانه یخ یاکوب. صاحب کارخانه یک یونانی بود که هتل ساوی هم ملک او بود. اداره موزیک استادسرا یک خانه خیلی بزرگ و قدیمی بود و سابق می گفتند ...
چند داعشی گوشم را بریدند!
.... انگار آب سرد پاشیده بودند به تنم. فرید، آرام و بی صدا نگاهم می کرد. مرگ جلوی چشم هایم می رقصید. به شبی که گذشت، فکر می کردم؛ به لباس مشکی توی نایلکس حیاط خلوت؛ به گریه های دختر عمویش؛ به لباس مشکی زن داداشم؛ به حرف های مبینا کوچولو؛ به پدرم که سرش را بلند نکرد تا چشمهایش را ببینم؛ به مادرم که می گفتند فشارش افتاده... یعنی همه آنها می خواستند بگویند او دیگر نیست؟! خاله فرید داشت داخل ...
پسر جوان: روز عقدم با دختری دیگری رابطه داشتم
منفی دختر عمه ام خیلی ناراحت و متعجب شدم.با وجود این ، مادرم آن قدر اصرار کرد و پدرم وعده های مالی داد که بالاخره قرار و مدار ازدواج را گذاشتیم ولی همه فکر و احساسم پیش آفرین بود. روز جشن عقد کنان، همه مهمان ها در تالار عروسی منتظرم بودند که من شوک زده تصمیم دیگری گرفتم. ناگهان با خودروی گل آرایی شده و باکت و شلوار دامادی به سوی منزل آفرین رفتم.خودروی صفر خارجی را که پدرم به ...
فایننشال تایمز: اسرائیل در غزه در حال تکرار شکست در لبنان است
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: این روزنامه به قلم یک دیپلمات اسبق انگلیسی نوشت: جنگ غزه شدیدا برای من یادآور حمله سال 1982 اسرائیل به لبنان است. من مسئول میز اعراب و اسرائیل در وزارت خارجه انگلیس بودم. تلاش برای ترور سفیر اسرائیل در لندن، بهانه ای شد تا آریل شارون وزیر دفاع اسرائیل برای بیرون راندن ساف از لبنان اقدام کند. ارتش اسرائیل ضمن حمله گسترده به مدت هفت هفته، بخش غربی بیروت را محاصره کردند ...
مستندساز ها خبرنگار هیچ رسانه ای نیستند
. وی به ماجرای جنگِ ضاحیه بیروت اشاره کرد و گفت: در اولین سفر جنگی که به لبنان داشتم، یک روز برای عکاسی رفته بودم و از حمله جنگنده ها ترس داشتم، که ناگهان صدای جنگنده ها و تیراندازی به گوش رسید. آن زمان اولین تجربه میدانی ام بود، که جنگ را می دیدم. همان موقع پدر و دختری را بیرون از خانه دیدیم و آن دختر وحشت کرده بود و گریه می کرد. آن موقع نمی تونستم به عکاسی کردن فکر کنم و به دنبال این بودم که آن پدر و دختر را از آنجا خارج کنم. اگرچه آن زمان ترسیده بودم، ولی وحشت یک آدم دیگر بخصوص خانم را می دیدم. آن صحنه خیلی دردناک بود. ...
موج جدید حملات هوایی علیه غزه
...: ازسرگیری حملات همه جانبه ارتش رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و وقوع درگیری های سنگین میان نیروهای مقاومت و اشغالگران در نزدیکی اردوگاه الشاطی واقع در غرب شهر غزه از جدیدترین اخبار فلسطین است. به گزارش مهر، گروه بین الملل: در حالی که نیروهای مقاومت فلسطین به حملات گسترده خود علیه عناصر متجاوز که قصد نفوذ زمینی به غزه را دارند ادامه می دهند رسانه های عبری زبان اذعان کردند که ارتش ...
جزئیات قتل فجیع یک زن با چکش!
سر این موضوع با من درگیر بود. من که عصبانی شده بودم با چکش منبت کاری دو ضربه به سر همسرم زدم و سپس او را به سمت نردبان آهنی هل دادم. همان موقع از پشت سر همسرم خون جاری شد. من برای اینکه از مرگ او مطمئن شوم با سنگ چند ضربه به سرش زدم. چند دقیقه بعد پیکر همسرم را به حیاط بردم و نردبان آهنی را روی سر او قرار دادم تا همه فکر کنند نردبان روی سر همسرم سقوط کرده و موجب مرگ او شده است. در دادگاه ...
پرواز از پمپ بنزین
تک تک روزهای زندگی تا 20 سال آینده هم یک روز خالی نداشت ولی من هم مامور بودم و معذور. به دست هایم نگاه کردم و به چشم هایش و به چای که شادی دم کرده بود و به موسیقی ای که از باندهای بنز سرمه ای اش پخش می شد. همیشه انگار بار اولم است. انگار زمین تنها همین یک موجود زنده را دارد، من مطیع فرمان خدایی هستم که این کار را بر عهده ام گذاشته و ذره ای تخطی از آن ممکن نیست. اطاعت محضم. توی ...
ماجرای شلوار 3 خط آدیداس
به گزارش خبرگزاری ایمنا ، این روزها که رژیم اشغالگر صهیونیستی به طور وحشیانه نوار غزه مورد هدف قرار داده است و هر روز بر تعداد شهدای فلسطینی افزوده می شود، کمپین های مختلف مردمی در حمایت از شهدایی که جرمشان مقاومت است و به خاطر پس گرفتن سرزمینی که سال ها پیش غاصبانه اشغال شد، مقابل سربازان اسرائیلی ایستادند، به راه افتاده است. کمپین روایت های مردمی از آغاز طوفان بچه های فلسطینی که ...
غزه مظلوم و مقتدر؛ الگویی برای جهانیانی که اعتقاد به حمایت از آرمان ها و وطن خود دارند
مصطفی دودانگه، سرپرست معاونت فرهنگی هنری سپاه انصارالمهدی(عج) استان زنجان امروز در گفت وگو با فارس ضمن محکومیت حرکت ددمنشانه رژیم صهیونیستی در رقم زدن فاجعه قرن در کشتار مردم مظلوم غزه اظهار داشت: بیش از 10 هزار فلسطینی طی هفته های اخیر شهید شدند که عمدتاً کودکان و زنان بی دفاع هستند و ده هاn هزار نفر مجروح و زخمی شدند که عمده این ها هم زنان و کودکان هس ...
رویا پردازی همسرم زندگیم را به تباهی کشاند / نقشه شوم زن برای طلاق گرفتن از مرد جوان
که صاحبخانه از من خواسته است تا منزلش را تخلیه کنم! پدرم مثل همیشه مرا بخشید و باز هم درآغوش پرمهرش جا گرفتم. چند روز بعد به یکی از طبقات منزل پدرم اسباب کشی کردیم ولی مهرانه راضی نبود در خانه پدرم زندگی کنیم. به همین دلیل او به همراه دختر خردسالم به خانه پدرش رفت و من هم در منزل پدرم ماندم تا شغل مناسبی پیدا کنم. حدود یک ماه بعد مهرانه با من تماس گرفت و گفت: شغلی در یک شرکت خصوصی برای ...
مهاجر یا آواره سرزمین مقدس
...... آوارگی دقیقا از همان روز شروع شد. تصمیم داشتیم که با پدرم تا مرز بیاییم و هر وقت مرز باز شد، بتوانیم به مصر برویم، چون اقوامی را در آنجا داشتیم. اما همه چیز آن جور که ما چیده بودیم، پیش نرفت. مجبور شدیم در جایی توقف کنیم. پدرم رفت که بعد از اجازه ای که می گیرد، برگردد اما به یکباره صدای تیراندازی شنیده شد و مادرم سراسیمه به آن سمت دوید و دوباره صدای تیراندازی. یادم می آید سرم را روی پای ...
چرا حزب الله سیاست ابهام را برای تداوم جنگ غزه برگزید؟
با تحولات میدانی، سیاست ابهام و قطعیت نداشتن را در برابر دشمن صهیونیستی دنبال کند. در این سیاست اگر رژیم صهیونیستی خطوط قرمز مقاومت را رد کند و قصد داشته باشد تمام زیرساخت های حماس را نابود و مردم غزه را به ترک وطن مجبور کند، آن گاه باید منتظر واکنش سخت حزب الله لبنان باشد. منبع: راهبرد معاصر انتهای پیام/ 134 ...
کلیک اشتباهی کل حساب بانکی را خالی کرد
خالکوبی بر روی دست و گردنش خودنمایی می کند، اگرچه سعی می کند با پایین کشیدن آستین پیراهنش، تتوها را پنهان کند! در این بین هرازگاهی پاچه شلوارش را هم به زور پایین می کشد تا کوتاهی اش به چشم نیاید. به سویش رفته و سر صحبت را باز می کنم. می پرسم: از شما هم کلاهبرداری شده؟ به سر تا پایم نگاهی کرده و می گوید بله؛ شما هم همین طور هستید؟ بعد از اینکه خودم را معرفی کرده و سر صحبت باز می شود ...
شوق یک دانش آموز از دیدار با رهبر انقلاب
آن روز استرس داشتم، استرس نه، بیشتر بی قرار بودم؛ از همان بی قراری هایی که وقتی پدرت را بعد از مدت ها می خواهی ببینی بود. صبح روز چهارشنبه بود، عاشقان همه آمده بودند، نسلی حاج قاسم بودند همه انگار؛ همه را نظاره می کردم من. آن روز اما این نسل چشم هایشان با کودکان غزه بود، با آن ها عهد بسته بودند انگار. گویا در این روز تمام دانش آموزان از جمله خودم در جایی قدم برداشته بودیم که ...
مردانه برای ارزش ها ایستادگی کرد و شهید شد
شاخص ترین خصوصیات برادرم احترام زیادی بود که نسبت به پدر و مادرم داشت. هادی تازه جانشین کلانتری شده بود. پدرم حال مساعدی نداشت. دکتر بیمارستان به ما گفت شما می توانید پدرتان را ببرید. چون ما کاری نمی توانیم برایشان انجام بدهیم. پدر را به خانه آوردیم. بعد از دو روز هادی با یک ساک لباس به خانه پدر آمد. گفتیم هادی چی شده؟ گفت به خاطر پدرم چهار ماه مرخصی گرفتم تا او را خوب نکنم، نمی روم. ...
گزارش میدانی خبرنگار قدس از آنچه این روزها در جنوب لبنان می گذرد/ زندگی باعزت زیر بیرق مقاومت
، حزب الله از روز دوم طوفان الاقصی به میدان مبارزه پیوسته. تقدیم 56 شهید در مسیر طوفان الاقصی و گرفتن 120 تلفات از دشمن گواه مدعا است. اما شاید برای شمایی که کمی دورتر از صحنه جنگ نشسته اید این حضور چندان مشخص و ملموس نیست. برای آشنایی بیشتر با آنچه اکنون جنوب لبنان و در میانه جنگ مقاومت و دشمن صهیونیستی می گذرد، گزارش میدانی خبرنگار اعزامی قدس به این جغرافیا پیش روی شماست. حجم ...
صاحب خانه بی شرمم به جای کرایه تقاضای همخوابی دارد/ همسر بی غیرتم هم انگار که نه انگار و...
بعد از آن که تحصیل در مقطع راهنمایی را به پایان رساندم دیگر به مدرسه نرفتم و مشغول امور خانه داری شدم چرا که علاقه زیادی به درس و مشق نداشتم و می خواستم در خانه به مادرم کمک کنم تا این که خودم زندگی مستقلی را تشکیل بدهم. بیشتر بخوانید: سرد مزاجی مرد دردسرساز شد/ همسرش آلت او را برید! بار اول که مچ شوهرم را گرفتم همه گفتن اشتباه میکنم / اما بار دوم چند روز شوهرم را ...
داداش کایکو به آرزویش رسید
گلوله های نیروهای تکفیری بر روی سرم بود اما من منگ شده بودم و مبارزه نمی کردم، بعد از دو ساعت به خودم آمدم و فهمیدم چه اتفاقی افتاده، پیکر عبدالله را با کمک همرزمان به عقب بردیم. چند روز قبل از اینکه من به خانه برگردم سپاه پاسداران خبر شهادت برادرم را به دوستانش داد، آنها هم خبر را به همکارانش دادند تا خانواده را از این موضوع با خبر کنند، خانواده از فقدان او بسیار ناراحتند اما از اینکه او به شهادت و به آرزوی دیرینه اش رسید خرسند شدند. ...
سقوطی که به زندگی وصل شد
...، زنی که افراد گمشده را پیدا کرد، درباره پرش جونز از پل میخواند و تنها در شش روز، پدرش را پیدا کرد. جونز که نام پدرش را فاش نمی کند یا نمی گوید کجا زندگی می کند، در این باره گفت: پیدا کردن پدرم از این پل غیرممکن تر از زنده ماندن من از پرش از روی پل بود. او گفت: من پدرم را نمی شناسم، اما می دانم که او را دوست دارم، این همه چیز را تغییر داد. من نمی دانم چگونه آن را توضیح دهم. می خواهم اینجا باشم تا به فرزندانم کمک کنم. می دانم که اکنون هیچ چیز مرا پایین نخواهد آورد. در تمام زندگی ام هرگز این احساس را نداشتم ...
9 راز عجیب و غریبی که از چند آدم معمولی فاش شد
بزرگ من تقریبا در تمام عمرش در رفت و برگشت به زندان بود و حالا چند سالی می شد که اعتیاد هم داشت و در نهایت به دلیل اوردوز از دنیا رفت. البته پیش می اید که بابت این اتفاق غمگین شوم اما انگار حالا که می دانم کجاست باری سنگین از روی دوشم برداشته شده است.""من، مادرم و فرزندانِ قد و نیم قد برادرم دیگر به تلفن های دلهره آور نیمه شب عادت کرده بودیم و همه ما وقتی او در زندان بود خیال راحت تری داشتیم. آزادی ...
شاعری که از بهار فلسطین می گوید
محل تولد او یعنی روستای البروه در فلسطین در سال 1948 توسط نیروهای صهیونیست نابود شد. اسرائیلی ها این دهکده را آتش زدند. محمود درویش در 6 سالگی به همراه خانواده اش به لبنان پناهنده شد. سرانجام پس از مقاومت های بسیار ساکنان منطقه، دهکده بروه از دست اسرائیلی ها خارج شد اما هنگامی که اهالی دوباره به آن وارد شدند همه چیز در آن نابود شده بود. درویش سال های زیادی از عمرش را در قاهره، بیروت ...
محمد جور دیگری برایم عزیز بود/ زائر قبر پسر جاویدالاثرم حضرت زهرا (س) است
خودم سر قبرش می روم؛ با خود گفتم من که دوتا از پسرهایم شهید شده اند؛ چرا مادرم حضرت زهرا (س) مزار یکی از بچه هایم را نشان می دهد؛ سه روز بعد یک تکه از بدن سید اسحاق برگشت. من حتی به یادبود آنها نیز راضی هستم. حیات: برای اسحاق گریه نمی کنید؟ دوری از محمد را چگونه می گذرانید؟ بی بی موسوی: من محمد را با سختی بزرگ کردم چون فرزند اولم بود و مادر نداشتم. روزهای خیلی سختی را گذران ...
سند افتخاری از سید آزادگان
تعدادی را تنبیه کردند و در آسایشگاه را بستند و 9 نفر از افراد آسایشگاه را به سلول انفرادی بردند و به فکر پرونده سازی برای آنها بودند. فردای آن روز فرمانده عراقی برای بازدید به داخل محوطه اردوگاه آمده و اتفاقی با حاج آقا برخورد کرده بود و سید نیز از موقعیت استفاده کرده و حمله اسرائیل به لبنان را محکوم کرده و شهادت لبنانی ها را تسلیت گفته بود و در ادامه سخن به فرمانده عراقی گفته بود که روز گذشته ...
امام از چه می ترسید، ما از چه؟!
و تعریف کرد: اوایل انقلاب بود و جنگ هنوز شروع نشده بود. روزی به دیدار امام رفتیم و دور تا دورش نشستیم. به نصیحت هایش گوش می دادیم که ضربه محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشه های اتاق شکست. از این صدای غیرمنتظره همه از جا پریدیم، غیر از امام! امام در همان حال که صحبت می کرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز صحبت هایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا ...
حاشیه نگاری از دیدار دانش آموزان با رهبر انقلاب | همچون رؤیایی دل انگیز
به گزارش همشهری آنلاین ریحانه خانچین(دانش آموز) در یادداشتی نوشته است: وقتی از آنها می پرسم از کجا آمده اند، نام گوشه ای از وطن را می برند. عده ای از بوشهر آمده اند، عده ای از لرستان، از آذربایجان های شرقی و غربی و ... بعضی از دیشب رسیده و خسته اند، اما از شوق، خستگی را فراموش کرده اند. خانمی که به همراه دانش آموزی از لبنان آمده است، عکسی از آقا و سیدحسن نصرالله را در دست دارد و با لهجه عربی می ...