سایر خبرها
چرا عراقچی در زمان جلیلی به انگلیسی صحبت نمی کرد؟/نیروهای ایرانی امنیت اروپا را به عهده بگیرند/در دیدار ...
پروازها دقیقه به دقیقه پر میشد همه میخواستند فقط فرار کنند در خیابان وقتی راه میرفتم هر لحظه هر کسی از کنارم رد میشد احساس میکردم همان لحظه انتحاری خود را منفجر میکند.من از قلب شهرهای اروپا میآیم، مردم بسیار وحشتزده اند همه جا پلیس مستقر است اما به نظر من گروه تروریستی داعش هیچ ترسی از پلیس اروپا ندارد امروز وقتی به ایران رسیدم لذت امنیت را حس کردم هر چند که فکر میکردم محال است به ایران برسم اگر وضع ...
از نُت خشونت در پاریس تا قطار وحشت در بروکسل
نواندیش- سام سکوتی بداغ : از اولین حمله تروریستی که در ماه می 2014 در موزه ای یهودی در بروکسل اتفاق افتاد و مردی فرانسوی تبار و عضو داعش با گشودن آتش به روی بازدید کنندگان سه نفر را زمین گیر کرد تا امروز که قلب اروپا هدف حمله تروریستی دیگری توسط این گروه قرار گرفته است، علاوه بر کشته شدن بیش از 200 نفر، ترس و وحشت در دل افزون بر 500 میلیون اروپایی سایه افکنده است. در روزی که مردم پاریس ...
تشدید تدابیر امنیتی در ایتالیا
گردشگری این کشور افزایش داده اند. به گفته ماتئو رنتسی نخست وزیر ایتالیا، همه تدابیر امنیتی لازم برای جلوگیری از وقوع حملات تروریستی اتخاذ شده است. وزارت کشور ایتالیا نیز خواهان تشدید همکاری های نهادهای اطلاعاتی و پلیس ایتالیا شده است. ارتش ایتالیا نیز شمار بیشتری از نیروهای نظامی خود را برای محافظت از جان مردم مستقر کرده است. دانلود دانلود فیلم ...
بعیدی نژاد: راهکار حل بحران سوریه مهیاست
مدیر کل سیاسی و امور بین الملل وزارت امور خارجه در پی حوادث تروریستی روز گذشته در بروکسل گفت: با وجود اذعان به وجود جنگ در اروپا چرا اینقدر در برابر قلب مرکز طراحی و اجرای این نوع عملیات تروریستی در عراق و به ویژه سوریه مماشات می شود. حمید بعیدی نژاد، در واکنش به حوادث مرگبار روز گذشته در بروکسل در مطلبی نوشت: باز هم در ادامه انفجارات قبلی در فرانسه، ترکیه و چند شهر اروپایی و آمریکایی ...
ارتش جهانی؛ راه حلی برای پایان خون بازی داعش در خاورمیانه و اروپا
...: حدود 5 ماه بعد از انفجارهای تروریستی پاریس، این بار بروکسل شاهد انفجارهای تروریستی بود. این عملیات پی در پی تروریستی در قلب اروپا نشان می دهد که اروپایی ها در قبال گروه تروریستی داعش ناتوان هستند و نمی توانند به خوبی از امنیت شهروندان خود در قبال این تروریست ها دفاع کنند. این درست نکته ای که است که باید سران کشورهای اروپایی، دولتمردان آمریکایی و همه روسای کشورهای جهان به آن توجه کنند ...
از این پس، اوضاع در اروپا به این شکل است / همه باید به وحشت و ترور عادت کنند
مبارزه ای طولانی با وحشت و ترور عادت کنند که در آن هر کدامشان می توانند هدف حملات آتی باشند. مقاومت داعش زنگ خطر را به صدا در می آورد. بمب گذاری ها در بروکسل درست چند روز پس از دستگیری صالح عبدالسلام، مضنون اصلی حملات سال گذشته در پاریس بود که جان 130 نفر را گرفت. او در طول چهار ماه در میان دوستان و همسایگانش درست چند خیابان دورتر از خانه اش در مولن بیک در حومه بروکسل پناه گرفته بود. روشن ...
داعش 400 نفر را برای حملات تروریستی در اروپا آموزش داده است
اند ، در بخشهای مختلف اروپا مستقر کرده است که آنها دستور دارند زمان ، مکان و شیوه مناسب را برای اجرای حملات تروریستی به منظور ایجاد نهایت رعب و وحشت وهرج و مرج در محل انتخاب کنند. در هم تنیدگی و فعالیت همزمان هسته های این شبکه نشان می دهد داعش به رغم تحمل شکست در سوریه و عراق ، از قدرت خوبی برای اجرای برنامه های خود در اروپا برخوردار است. در این گزارش گروهی از مقامات و ...
السفیر: روند امور به نفع ایران، سوریه و حزب الله پیش می رود
همه رهبران عرب صحبت می کردند، اسرائیل هیچ توجهی نداشته و اعتنایی نمی کرد و حتی هنگامی که در نشست سران عرب در سال 2002 در بیروت از عادی سازی روابط با اسرائیل صحبت کردند، آریل شارون جنایتکار جنگی بدون هیچ درنگی اعلام کرد که این ابتکار عمل آنان به اندازه جوهری که با آن روی کاغذ نوشته می شود، ارزش ندارد. در مقابل اگر سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان فقط از یک موضوع جدید خبر دهد، اسرائیل ...
علیه مرگ مصنوعی
(کاردینال لاویژری) (3) در جواب سؤالی که: اگر کسی سیلی به صورت راست شما زد چه می کنید چنین گفت من می دانم چه بایست بکنم ولی نمی دانم چه باید بکنم. مقصود اینست ضمن هر عملی که به حکم ضرورت باید انجام دهد در عین حال آنچه را که به حکم وظیفه ی اخلاقی بایست بکند در نظر دارد، دنیای امروز شبیه آن راهزنست که در یکی از داستانهای (تالستوی) آمده که کارهای خود را نزدیک راهب اعتراف نمود و راهب گفت لااقل سایر ...
برجام ، از آغاز تا فرجام
وعده ای که به مردم داد، اتمام مناقشه 12 ساله هسته ای بود و توانست با 22 ماه مذاکرات مداوم کشورهای گروه 1+5 را قانع کند ایران هرگز به دنبال صلاح هسته ای نبوده و در عوض صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران را پذیرفتند. فروردین اولین گام برداشته شد تعطیلات نوروز سال 94، حال و هوای تعطیلات چیز دیگری بود مخصوصا روزهای آخر تعطیلات همه مردم منتظر شنیدن خبر تازه از مذاکرات ایران و گروه 1+5 ...
چرا اقتصاد مقاومتی تبدیل به گفتمان فراگیر نشده است؟
خرابی هایش محصول بی کفایتی مدیران اجرایی شهر تصور شود و کیفیت سومی را هم می توان فرض کرد که اکثریت مردم آن را یک رخداد طبیعی بدانند. بدیهی است که به تبع فراگیر شدن هر یک از این معانی، واکنش های متفاوتی نیز در قبال آن پیگیری خواهد شد. گفتمان همین جا ظهور می کند؛ تثبیت و فراگیر شدن یکی از چند حالت و معنای ممکن برای یک پدیده یا نشانه در جامعه به معنای هژمون شدن آن گفتمان خواهد بود. در ...
لحظه به لحظه با پیامدهای حوادث تروریستی در بروکسل
زخمی شدند. نخست وزیر لهستان خاطر نشان کرد: ما مجبوریم که پیش از هر چیز، نگران امنیت شهروندان خودمان باشیم. وی از سوی دیگر خواستار ممانعت از ورود هزاران آواره به کشورهای عضو اتحادیه اروپا شد و گفت این آوارگان صرفاً برای بهبود وضع زندگی خود به اینجا می آیند اما در بین آنها تروریست ها نیز حضور دارند. نخستین گروه از این آوارگان قرار بود اواخر مارس یا اوایل آوریل وارد لهستان شوند ...
مرثیه ای برای اسطوره؛ آب نبات هایی که دیر رسیدند
علت – به همین سادگی؟ نیم خط خبر در معمولی ترین روز هفته، صاحبِ آن اندام ترکه ای، موهای لخت و ساق های غیرقابل پیش بینی را برای همیشه از دنیا می گیرد. نیم خط خبر با کلیدواژه های آرامشِ همیشگی و بارسلونا. انگار نه انگار که یوهان زمانی به عنوان یک پادشاه به شهر قدم گذاشته بود. ساعت ها قبل از فرود هواپیمای او، فرکانس همه رادیوها روی گزارش زنده از فرودگاه تنظیم شدند وهمه راننده تاکسی های بندر بارسلون ...
مقصد بعدی داعش کجاست؟
به گزارش تراز ،از زمان انفجارهای فرودگاه بروکسل و برخی ایستگاه های متروی این شهر، بیشتر پایتخت های اروپایی در حال حاضر در حالتی از نگرانی و تنش امنیتی به سر می برند. انفجارهای بروکسل را یک شبکه وابسته به داعش صورت داد و این گروه بلافاصله مسئولیت این حملات را بر عهده گرفت. فرودگاه های اروپایی در چارچوب طرح های امنیتی فوق العاده فعالیت می کنند و نیروهای امنیتی با لباس شخصی یا رسمی، تقریبا در همه جا ...
مهمترین محور خطبه های نماز جمعه؛ سفر بان کی مون به جنوب لبنان
، فراموش کرده است و برخی رژیم های اروپایی وارد ائتلاف های شرم آور با رژیم های پادشاهی شده اند که هیچ چیزی جز حفظ تاج و تخت برایشان مهم نیست، آنها در برابر جنایات جنگی افرادی که از قلب اروپا آمدند، سکوت پیشه کردند. آیا اروپا در وجدان خود رنج ملت های منطقه ما را درک نمی کند؟ آیا این ویرانی و آوارگی که در کشورهای ما به وجود آمده، مشاهده نکرده است؟ آیا احساس نمی کند که مردم این منطقه در حال رنج و ...
تضعیف تولید داخلی با واردات بی رویه کالای خارجی/ ایران با خنثی کردن توطئه ها امن ترین کشور دنیا است/ ...
.... موسوی تولید، اشتغال و رونق اقتصادی را در گرو اجرای اقتصاد مقاومتی دانست و ادامه داد: حل مشکل رکود اقتصادی، حل مشکل تولید داخلی، مسئله بیکاری، مهار گرانی و در یک کلمه علاج همه مشکلات اقتصادی در مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی است. وی همچنین در تذکری به دولت عنوان کرد: دوره چهارساله دولت یازدهم در حال اتمام است ولی تاکنون اقدام قابل توجهی در زمینه اقتصاد مقاومتی انجام نشده ...
روایت تازه از پشیمانی خلخالی/ رای آیت الله جنتی پاک بود/ سیگاری که ولایتی برای قطعنامه کشید!/ پیگیری ...
قلب مردم است و خوشا به حال کسانی که لایق قلب مردم هستند.متن کامل نوشته ی این خواننده بدین شرح است: امن ترین و گرم ترین جای دنیا، همون جایی که دیگه نیاز به هیچ چیز و هیچ کس نداری. جایی که از هیچ چیز نمی ترسی و بهت آرامش میده و عزیزت می داره. جایی که آخر هر تلاشی باید آرزو کنی اونجا باشی و وقتی اونجا بودی دیگه همه تلاشت رو برای اون می کنی. جایی که قانونش فراتر و پرقدرت تر از هر قانونیه ...
با همزاد شاه بیشتر آشنا شوید+تصاویر
به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست [...] به گزارش گروه تاریخ مشرق ؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست نوشت و تحلیل کرد. یکی دست به توهین زد وی را هرزه و دزد و قاچاقچی نامید و دیگری وی را فردی طرفدار حقوق زنان خواند و آزادیخواه و وطن پرست نامید و دیگران در بین این دو سر تحلیل متضاد، مطالبی نگاشتند. ولی اشرف که بود؟ اشرف در واقع هم اینهایی که نوشته اند بود و هم نبود. شاید تعجب کنید یعنی چه؟ بله جای تعجب هم دارد. در جایی که خاندان پهلوی بنا به قانون حق دخالت در سیاست را نداشتند وی در سیاست دخالت می کرد و چه آشکار هم دخالت می کرد. وی مثل بقیه خاندان علاوه بر این ویژگی دست درازی هم در اقتصاد داشت. نه اقتصاد از نوع مشروعش، بلکه اقتصادی که به قول امروزیها ناشی از آقا زادگی و وابستگی به رانتهای قدرت و ثروت است. در این میان همزادی وی با شاه هم مزید بر علت بود که بتواند بیش از دیگر اعضای خاندان سلطنت در برخی از اموری که شاید در شأن آنان نبود دخالت نماید. زندگی آزاد و بنا به قولی بی بند و بار وی شاید علت اصلی نوع نگاه هرزه نگارنه برخی نویسندگان به نوع زندگی اوست. البته وی همیشه دوست داشت که در این جنجال خبری بماند و هیچگاه فراموش نشود. جنجالهای خبری ای که گاه مثبت بود و البته بیشتر منفی. بیست سال پیش روزنامه نگاران فرانسوی به من “پلنگ سیاه” لقب دادند و باید اعتراف کنم که تا اندازه ای از آن لقب خوشم می آمد، و از بعضی جهات اسم بامسمایی است. طبیعت من هم مانند پلنگ سرکش و یاغی و آکنده از اعتماد به نفس است. اغلب به سختی می توانم خوداری و متانتم را در میان جمع حفظ کنم. اما راستش را بگویم گاهی آرزو می کنم که به چنگ و دندان پلنگ مجهز بودم تا می توانستم به دشمنان سرزمینم یورش آورم. با این همه اشرف پهلوی نقشی گاه پر رنگ و گاه کم رنگ در کل دوره سلطنت برادرش داشت. اشرف همواره در همه جا خود را در درجات کمتری نسبت به برادر و خواهرش می دید و خود کاملاً بر این امر اذعان داشت. شمس و اشرف وقتی پنج ساعت بعد به دنیا آمدم، اصلاً از آن هیجان و جوش و خروشی که تولد برادرم به وجود آورده بود خبری نبود. گفتن اینکه من ناخواسته به دنیا آمدم شاید کمی تندروی باشد، اما خیلی هم دور از واقعیت نیست...هر چند خانواده من پرجمعیت بود، دوران کودکی ام اغلب در تنهایی گذشت. شمس به عنوان بچه اول، دختر محبوب و عزیز کرده بود. برادرم البته، به عنوان پسر اول و ولیعهد مورد محبت و احترام همه بود. خیلی زود متوجه شدم که من غریبه ای هستم که باید جایی برای خودم دست و پا کنم. در سالهای بعد خرده گیران و منتقدان من می توانستند بگویند که من در این راه افراط کرده ام، و حضور من در همه جا آشکار بوده است. اما به هر حال در بچگی کمتر مورد توجه قرار گرفتم. شاید همین کم توجهی کلی خانواده نسبت به او در دوره کودکی و نوجوانی موجب شد که در آینده تلاشهای زیادی نسبت به ورود به امور سیاسی و سپس اقتصادی گردید که نقش وی پر رنگ تر از سایر خواهران و برادرانش شد. شاید اولین نقش وی در امور سیاسی را در سفرش به شوروی بتوان دید. سفری که در خصوص مسائل و مشکلات آذربایجان بود و شاه وی را بعد از سفر مهم قوام به آنجا فرستاد که شاید بتواند از ظرافتهای زنانه وی برای نرم کردن دل به ظاهر سنگ استالین استفاده نماید. بنا به گفته خود اشرف- که شاهدی هم به غیر از خودش نداریم- این سفر، سفر موفقی هم بود. تاج الملوک به همراه اشرف و شمس با تمام شور و هیجانی که در خود سراغ داشتم تقاضا کردم که به حمایت روسها از جمهوری آذربایجان خاتمه دهد و کوشیدم استالین را متقاعد کنم که این دولت پوشالی بر روابط میان دو ملت ما در سالهای آینده آسیب خواهد رساند. ملاقاتی که قرار بود ده دقیقه باشد دو ساعت و نیم طول کشیده بود، و وقتی که ملاقات به پایان رسید استالین با من دست داد و تا دم در بدرقه ام کرد. پیش از اینکه از او خداحافظی کنم دستش را روی شانه ام گذاشت، به چشمانم نگاه کرد، و گفت: مراتب احترام و سلام مرا به برادرتان، شاهنشاه ابلاغ کنید و به او بگویید اگر او ده نفر آدم مثل شما داشت، هیچ جای نگرانی نداشت. رو کرد به مترجم و در حالی که با دست به من اشاره می کرد گفت: آنا پراودا پاتریوت، ایشان یک وطن پرست واقعی اند...حال که کار سیاسی ما به پایان رسیده بود، استالین میزبانی مهربان و دقیق و مراقب شده بود. پیش از آنکه با یک شخصیت مشهور ملاقات کنم، همیشه تکلیفم را انجام می دهم و هر چه اطلاعات مربوط به زندگی و شرح حال او گیرم بیاید می خوانم. در مورد استالین، می دانستم که هرگز از شاهزاده خانمی پذیرایی نکرده است و حتی هیچ علاقه ای هم به حکومت سلطنتی ندارد. اما آن روز تشریفات بی اندازه دلواپس من بود، مکرر به من نگاه می کرد و می پرسید که راحت هستم یا نه، چای و کیک تعارف می کرد... پیش از آنکه روسیه را ترک گویم، استالین کت پوست سمور بسیار گرانبهایی برایم فرستاد. این هدیه چنان جلب توجه کرد که نام مرا در سرخط روزنامه ها و مجلات جا داد، اما من هنوز آن را به عنوان یادگاری از نخستین مأموریتم در سیاست خارجی گرامی می دارم. اشرف و شمس پهلوی در نوجوانی آخرین باری که اشرف در امور سیاسی به صورتی کاملاً آشکار شرکت کرد و خود بارها نسبت به آن افتخار می کرد به روزهای پیش از کودتای 28مرداد باز می گردد. این ایام درست مصادف با روزهایی بود که شاه در اوج ضعف و ناتوانی قرار داشت و اشرف نیز به عنوان کسی که در کارهای مختلف دخالت می کرد با درخواست دکتر مصدق از شاه به شکلی کاملاً جدی از ایران اخراج شده بود. در این ایام که زندگی وی با توجه به ریخت و پاشهای نامعمولش به سختی می گذشت از سوی سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس مأمور شد که حامل پیامی از سوی آنان برای شاه ناامید باشد. وی در خصوص زندگی محنت بارش در پاریس پیش از کودتای 28مرداد می نویسد: در زندگی من این تنها باری بود که از نظر مالی شدیداً دست و بالم تنگ بود، و اصلاً به عقلم نمی رسید که در یک مملکت بیگانه، که دستم از تمام امکاناتم کوتاه شده بود، چطور این مشکل را حل کنم. نومید و سرگشته و بی قرار شدم. من همیشه، حتی وقتی که بچه بودم، مشکل خواب داشتم، اما حالا تمام شبها را با بیداری و کلافگی به صبح می رساندم. در این گیرودار بود که کم کم شبهایم را درکازینوها سپری کردم که وسیله ای برای لذت بردن نبود بلکه به همان دلایلی بود که گاهی مردم را وا می دارد برای فرار از واقعیت بیش از حد مشروب بخورند یا به مواد مخدر پناه ببرند ولو آن که تهیه آنها برایشان بسیار سخت باشد. به زودی تمام پولی را که برایم مانده بود باختم، و ضربه این کار چنان شدید بود که مدتهای مدید دور میز قمار نگشتم. اشرف در کنار محمودرضا پهلوی در سفر به شمال با تمام این احوال تنها چیزی که وی را نجات داد نه قمار و مشروب بود بلکه سرنگونی دولت ملی ایران بود. تابستان گرم پاریس سال 1332برایش با ملاقات با دو تن از عوامل سازمان جاسوسی غربی خوشیمن بود. نخستین پیشنهاد به وی رساندن پیامی دلگرم کننده به شخص شاه از طریقی مطمئن بود که آن شخص می توانست اشرف باشد. اشرف این کار را پذیرفت و این عملش را همیشه به عنوانی عملی قهرمانانه برای خود استفاده می کرد. و شاید پر بی راه هم نبود. زیرا زمینه ساز این شد که سالهای بعد دست بالا را نسبت به سایر اقوام در امور داشته باشد. سفر چند روزه و غیر قانونی وی به تهران که از چشم حکومت دور نبود در تهران سر و صدای فراوانی به پا کرد. هر چند که پس از چند روز وی مجبور به ترک تهران و بازگشت به اروپا شد ولی نامه دلگرم کننده به شاه رسید هر چند که چند روز بعد شاه و همسرش ثریا فرار را بر قرار ترجیح دادند ولی قرار کودتا به سرانجام رسید و اشرف هم پس از چند ماه به ایران بازگشت. هر چند در سالهای پس از کودتا شاه که تازه طعم قدرت را چشیده بود دیگر نمی خواست شریکی حتی در مسائل جزئی برای خود بپذیرد. چنین بود که پس از کودتای 28مرداد دیگر پای اشرف از این امور کوتاه شد.ولی وی با تأسیس سازمانهایی مانند شاهنشاهی خدمات اجتماعی و یا در سالهای پایانی سلطنت برادرش با تأسیس بنیاد اشرف همچنان به صورتی کامل در سایه، با نام سازمانهای خیریه و غیره ردپایش در سیاست اجتماعی کشور دیده می شود. اشرف و شمس در دو طرف عروس و داماد از خانواده راسخ بعد دیگر زندگی اشرف زندگی خصوصی وی است. زندگی ای که با سه ازدواج-مانند برادرش- عجیب و غریب توأم بود که دو تای آن به طلاق انجامید و آخرینش هم زندگی ای بود که هر چند گرم آغاز شد ولی با توجه به روحیات هر دو – اشرف و بوشهری- به شکلی غیر طبیعی ادامه یافت. ازدواج اول اشرف، ازدواجی به شکل کاملاً سنتی و بر خلاف ظاهر حکومت غربی ماب رضاشاه اجباری بود. یعنی دو جوان از دو خانواده مطرح و صاحب نام برای شمس و اشرف انتخاب شد. علی قوام برای شمس و فریدون جم برای اشرف. و البته جالب ترین این بخش هم مبادله این دو همسر به دستور رضاشاه و بنا به درخواست شمس دختر دردانه شاه بود! تغییر همسری که همواره مورد نکوهش و ناراحتی همه دوران زندگی اشرف بود. بدین لحاظ اشغال ایران به دست متفقین اگر برای همه ضرر داشت برای اشرف سودی فراوان داشت و آن خلاص شدن از این ازدواج اجباری بود. ازدواج دوم وی با فردی مصری به نام احمدشفیق بود که به یکباره و سریع انجام شد. ثمره آن دو فرزند علاوه بر فرزندش از علی قوام بود. اشرف خود همیشه از اینگونه ازدواجهای نامتعارفش یاد کرده و خود را چندان پای بند این گونه تعهدات سخت نمی بیند. چنانکه به هنگام جدایی از شفیق و پیوستنش به بوشهری به آن اشاره می کند: پس از تبعید و بیماری طولانیم به نظرم از اینکه دوباره در ایران پیش برادرم بودم چنان خوشحال بودم که خانه جدیدم همانطور که بود به نظرم خیلی عالی می آمد... پیش از ترک فرانسه، با مهدی[بوشهری] به تفاهم رسیدم: من از شفیق درخواست طلاق می کردم و هر چه زودتر با هم ازدواج می کردیم. علی ایزدی و اشرف پهلوی در بازید از یک مرکز اجتماعی وقتی با شفیق سخن از طلاق به میان آوردم او با طلاقی آرام و بی جنجال موافقت کرد به شرط آنکه چند سالی صبر کنیم تا بچه هایمان بزرگتر شوند. من هم قبول کردم. هیچ وقت مادر متعارفی نبوده ام، درست همانطور که هرگز همسر متعارفی هم نبوده ام. اما با این همه رابطه بسیار بسیار نزدیک و مهر آمیزی با بچه هایم داشته ام. چون احساس می کردم که همسری بوده ام که نتوانسته ام به ازدواج آن چنان توجه و مراقبتی را مبذول بدارم که هر ازدواجی برای پرو بال گرفتن و موفق بودن به آن نیاز دارد، وقتی شفیق گفت که اگر طلاق را به تعویق بیندازیم بچه ها کمتر صدمه می خورند، قبول کردم که حق با اوست. تأخیر در طلاق برایم دشوار بود، اما به نظرم کم کم داشتم درک می کردم که به خاطر انتخاب زندگی اجتماعی باید بهای آن را هم بپردازم...هرگز از خودم در آینه خوشم نیامده بود، حتی به رغم اینکه مردانی به من گفته بودند که جذاب هستم. همیشه در آرزوی چهره کسی دیگر بودم(دقیقاً نمی دانم چهره چه کسی)، پوست روشن تر و هیکلی بلندتر. همیشه خیال می کردم معدود آدمهایی دراین دنیا از نظر قد از من کوتاهتراند طوری که وقتی کسی را می دیدم که ریز نقش و کوتاهتر از من است کمی احساس رضایت می کردم. مهدی[بوشهری] به من گفت که من نقص ندارم، و چون او بهترین دوستم بود، مرا بر آن داشت که خودم را آدمی کم نقص ببینم...به عنوان زنی که همیشه درگیر و گرفتار کار است، در زندگی خصوصی ام سعی کرده ام آزاد باشم و راه خود را بروم. واضح است که چنین نگرشی با ازدواجهای بسیار موفق سازگار است. من جفتهایم را عوض کرده ام، پیر شده ام-اما عوض نشده ام. سومین ازدواج من نیز، پس از آغاز شبهه انگیز خود، کم کم نشانه هایی از تنگنا و دست انداز از خود بروز داد. در چند سال اول شوهرم سخت کوشید که زندگی اش را با برنامه پرتقلا و پر جنب و جوش من سازگار کند...باری، آن نوع سازگاری که مهدی در ابتدای ازدواجمان از خود نشان داده بود نتوانست به طور نامحدود ادامه یابد ومن بیشتر از آن به او احترام می گذاشتم که چنین کاری را از او بخواهم. لذا هر چندعمیقاً هر کدام زندگی جداگانه ای را برای خود در پیش گرفتیم. در عوض دوستان بسیار خوبی برای هم شده ایم. هر وقت امکان داشته باشد وقتمان را با هم می گذرانیم، و می دانیم که وقتی مشکلی پیش بیاید می توانیم به هم پناه بیاوریم. البته همسران اشرف، خصوصاً دو همسر آخرش از مزایای این ازدواج بهره کامل را بردند و در مشاغل حساس و پر آب و نانی مشغول کار شدند که می توانستند از همه معایب این شازده خودسر چشم پوشی کنند. همانطور که گفته شد اشرف که دستش را در سیاست کوتاه می دید در یک سری کارهای خیریه و اجتماعی از قبیل سازمانهای زنان و سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و نهایتاً تأسیس بنیاد اشرف پهلوی متمرکز کرد. سازمانها و اعمالی عوام پسندی که هیچگاه از چشم شاه دور نبود و در بسیاری از مواقع شاه در تنهایی خود همراه وزیر دربارش از آن به تمسخر و کنایه یاد می کرد. هر چند که بنا به نوشته های علم هیچگاه کار جدی ای در خصوص جلوگیری از این اعمال از سوی شاه انجام نگرفت. یک بار که شاه از دست اشرف شکار شده بود، اسدالله علم وادار به اینگونه نوشتن شد: “نسبت به امور والاحضرت شاهدخت اشرف دستور سختگیری شدید صادر فرمودند. یقین دارم والاحضرت سخت برخواهند آشفت. اگر خودکشی نکند خوب است. چون اخیراً هم کسالت عصبی پیدا کرده اند وحشت دارم ولی چاره نیست. بیچاره شاه می فرمودند، این خواهر و برادران من همه هر کدام یک نقص دارند. عرض کردم، خدا به آنها نقص داده که شما را کامل کند و درست می گفتم، تعارف نبود.” کیش، اشرف و محمدجعفر بهبهانیان وی حتی پای فراتر نهاد و با کمک برادر تاجدارش به سازمان ملل رفت و رئیس کمیته ایرانی حقوق بشر شد و همواره از سوی یکی از دیکتاتورترین حکومتهای خاورمیانه به دفاع از آزادیهای سیاسی و حقوق اولیه انسانها زد. کار کمیک و خنده آور که مورد تمسخر بسیاری از روزنامه ها و مجلات غیر وابسته غربی را فراهم می کرد. هر چند شاه با بسیاری از این ادا بازیهای اشرف به ظاهر مخالفت می کرد ولی به نظر می رسد از اینکه فردی از خاندان پهلوی که نامشان به بدنامی در حقوق اولیه انسانها شهره اند بتواند در سازمانهای مختلف بین المللی به دفاع از آنان بپردازد و شاه به کمک این راه برای خود کسب وجهه ای نماید تا حفظ ظاهر نماید، ولی چه سود که اشرف با بلند پروازیهایش که گاه به شوخی می ماند پای از گلیم حد و حدود خود بیرون می کرد و حتی شاه را هم وادار به عصبانیت می نمود. به عنوان مثال زمانی که اشرف داعیه ریاست بر مجمع عمومی سازمان ملل را داشت و در این راه شکست خورد خواستار نمایندگی دائمی ایران در این سازمان شد، بحثی چنین بین شاه و علم درگرفت: از آنجا که والاحضرت اشرف شانس انتخاب شدن برای ریاست مجمع عمومی سازمان ملل را ندارد، حالا در کله اش فرو رفته که به عنوان نماینده دائم ایران در سازمان ملل انتخاب بشود. شاه گفت:این خواهر دوقلوی من روز به روز دیوانه تر می شود...حرص و آزش برای مال اندوزی ارضا شده حالا در پی افکار احمقانه و جاه طلبانه است... اگر یک سر سوزن قابلیت مدیریت داشت با کمال میل پیشنهادش را بررسی می کردم، ولی چون خواهر من است خیال می کند می تواند از بالای سر وزارت خارجه کارهایش را انجام دهد. جاه طلبیهای او حقیقتاً نامعقول است. دستور داد تا فوری او را از نیویورک به تهران فرا بخوانم. زنان دربار؛ از راست: فاطمه، اشرف، فرح دیبا، فریده دیبا، شمس و شهناز پهلوی ولی به هر روی اشرف با همه این به ظاهر ناملایمتی برادر کارهای خود را به پیش می راند و برادر با همه غرولندش در حضور علم مجبور به اجابت بسیاری از خواسته های وی می شد. اعمال و رفتار اشرف در اروپا و در محافل داخلی بین مردم وسیاستمداران چنان آشکار بود که گاه این اخبار با درج شدنشان در مطبوعات غربی جنجالی برای حکومت ایران به پا می کرد که دود آن هم مسلماً بیشتر به چشم شاه می رفت.چنانکه چندین بار جنجالهای مختلف در اروپا نام ایران و اشرف را بارها بر سر زبانها و تیتر اول مطبوعات کرد. اخباری که به ندرت با سانسور داخلی ایران به گوش مردم می رسید ولی همه سردمداران از این گونه وقایع اطلاعات کاملی داشتند. در سال 57که مجدد موج اعتراضات مردمی در کشور شدت گرفت برای بار دوم اشرف به نوک تیز تبلیغ مخالفان نظام پهلوی تبدیل شد. نوک تیزی که به هدف اصابت کرد و همه می دانستند این هدف پاشنه آشیل شاه است. شاه هم این را خوب می دانست و حفظ نظامش از اوجب واجباتش بود، چنانکه اشرف خود می نویسد:”آخرین باری که ایران را دیدم اوت 1978[مرداد57]بود. از کنفرانس سازمان بهداشت جهانی در روسیه برگشته بودم و کشور را در اوج بی نظمی فزاینده دیدم. برادرم اصرار کرد که کشور را ترک کنم و من چنین کردم.” این بار نه یک مخالف شاه دستور به خروج وی از ایران داد- چنانکه مصدق این کار را در دهه سی کرده بود- بلکه به دستور نزدیک ترین فرد به خود مجبور به این کار شد. وی آخرین منظره ای که در ایران دید اینگونه بود: وقتی از بالای بنای یادبود شهیاد پرواز می کردم، دیدم که یک گوشه ای آن پایین کاملاً سیاه است، لحظه ای بعد متوجه شدم که این توده سیاه توده ای از زنان ایران است، زنانی که به یکی از بالاترین سطوح آزادی در خاورمیانه دست یافته بودند. در اینجا همان چادر مشکی هایی را سر کرده بودند که مادر بزرگهاشان در مراسم عزاداریها به سر می کردند. فکر کردم، خدایا، کار به اینجا رسیده است؟ برای من این صحنه به دیدن کودکی می مانست که بزرگش کرده بودم و اکنون ناگهان بیمار شده و رو به مرگ است. نصب نشان بر سینه برادر سال 57 نیویورک میزبان تتمه زندگی اشرف بود و او در 37 سالی که در این شهر زندگی کرد شاهد مرگ آخرین فرزندان رضاشاه-البته بجز غلامرضا- بود. منابع 1-پهلوی، اشرف. چهره هایی در یک آئینه. تهران، فرزان روز، 1377٫ 2-حدیدی، مختار. پهلویها. تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.1391٫ ج2٫ 3٫علم، اسدالله. یادداشتهای علم. تهران، مازیار، 1387٫ج6و7٫ Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
پادشاهی که در دیگ به احترامش برخاست/ تلاش شاه عباس برای صادرات قالی و منسوجات به اروپا
شکار رفته است صحنه ای را ترسیم می کند که در آن شاه عباس به سان یک ملجاء و منجی برای حیوانات نمایانده شده است، گویی شاه بر جمادات و نباتات و حیوانات مسخر و جان پناه همه موجودات است: از نوادر و غرایب حالات امری غریب از آن حیوانی چند مشاهده شد که آن بیچارگان چاره دیگر نیافته به الهام ملهم غیبی روی به جانبی که حضرت اعلی سواره ایستاده بودند آورده آن جا را مأمن یافتند و بر دور آن حضرت محیط گشته بعد از آن ...
القاعده و داعش؛ یک روح در دو بدن + تصاویر
سردمدار آنان "داعش" است مبارزه می کند. برخلاف طالبان در افغانستان، داعش یک جنبش قومی ساکن نیست که در آرمان ها و نارضایتی های بخشی از مردم محلی ریشه داشته باشد. داعش جنبشی تروریستی است که مرزهای ملی را درنوردیده است و خود را در هر جایی که بتواند جای پایی داشته باشد، جا می کند. این گروه در سوریه متولد شده و عراق رشد کرد، اما سنت های حاضر در این کشورها را منعکس نکرده است. این گروه با استفاده از ...
پولاک از مراسم خلعت پوشان و سلام نوروزی در محضر قبله عالم می گوید/ غزلی که شمس الشعرا در مدح سلطان ...
دستی می کنند تا از این رهگذر مزیت و منزلت آنان را تصریح کرده باشند. دیگر صدای غلغل قلیان است که همه جا را فرا می گیرد؛ تالار پر از دود غلیظ می شود که از پنجره های باز به خارج تنوره می کشد؛ وابستگان سایر اصناف و حرف نیز برای عرض تبریک به حضور صدراعظم می شتابند ولی فقط در خارج از تالار از مقابل پنجره ای که او مقابل آن نشسته است، می گذرند. آخرین نوبت مختص شاعران است که وزیر را در قالب غزل هایی مدح می ...
نوروز پیش از اسلام و پس از اسلام +آداب و اعمال
معنای روز نو و حالت نو بوده و هست. از لحاظ طبیعت، روز اول حمل – که اول بهار حساب شده است – روزی نو محسوب می شود؛ لیکن روز نو، منحصر به تجدید وضعیتی در طبیعت نیست؛ همچنان که در بعضی از روایات وارد شده در باب نوروز از ائمه هدی علیهم السلام، انسان خوب احساس می کند که آن بزرگواران هم بنا به رسم اسلام – که همه جا رسوم و سنت ها و واژه ها را گرفت و محتوای آنها را عوض کرد – در مورد کلمه نوروز و روز نوروز ...
مجاهد سوریه ای در گفتگو با 598: آتش بس برای آمریکا افتضاح روانی و نظامی است/دشمن از وجود سردار سلیمانی ...
با حمایت تکفیری ها و سلفی ها که خودش هم جز همین حزب است می خواهد التهاب را در سوریه بیشتر کند. در آینده سوریه انتخاباتی مهم در پیش دارد با توجه به شرایط فعلی ارزیابی شما چگونه است؟ بله امیدواریم انتخابات خوبی داشته باشیم مردمی که دراین چند سال در کشورشان ماندند و با وجود همه مشقت ها و سختی ها مقاومت کردند در روز انتخابات هم برای تثبیت قدرت و موقعیت کشورشان پای صندوق های رای ...
بان کی مون: لبنان به طورموقت میزبان آوارگان سوری است/همه کشورها به مبارزه با تروریسم بپیوندند
همبستگی گروه های سیاسی به زودی رئیس جمهور لبنان انتخاب شود تا لبنان بتواند نقش خود را در جامعه جهانی و منطقه بازی کند. ** از همه کشورهای جهان می خواهم به مبارزه با تروریسم بپیوندند بان کی مون در پاسخ به این سئوال ، چرا سازمان ملل در رسیدن به حل سیاسی بحران سوریه ناکام مانده است؟، خاطرنشان کرد: متاسفانه اوضاع در سوریه همچنان بد است و جنگ از شش سال قبل تاکنون وجود دارد که نه فقط بر ...
امیدها و ناامیدی های سال 1394- محمدمهدی مظاهری*
را نیز به نمایش گذارد. آثار سوء بحران های سوریه و عراق به همین جا ختم نمی شد، تضعیف دولت های این کشورها، فضای مساعدی برای رشد گروه های تروریستی و خصوصاً داعش فراهم آورد و سبب شد این گروه افراطی ضمن افزایش مناطق تحت تصرف خود در عراق، سوریه و لیبی، به عملیات های تروریستی فرا مرزی نیز اقدام نموده و موج وحشت را به امریکا و اروپا منتقل کند. عملیات های گسترده داعش در پاریس یکی از عجیب ترین حوادث ...
سبزه قبا
تاثیری بر آنان نداشت . آنان را دوباره زیر نظر گرفتم و از اینکه آنها حرکتی نمی کردند که منجر به در گیری شود ، خداوند را شکر گذار بودم و برای سلامتی همه رزمندگان دعا می کردم . ساعت حدود یک بامداد بود که ماه خود را نمایان کرد . ارتباط نور ضعیف ماه و حرکت قلب را نفهمیدم ولی هر جه بود از تپش آن کاسته بود و شاید هم علت آن رفتن عراقی ها از کنار نهر آب وخمارآلود بودن سربازان داخل سنگر بود . ولی دو رزمنده ...
ایران مستشار دموکراتیک در جنگ سوریه با تروریسم/ تهران به دنبال آرامش و امنیت در خاورمیانه است
در تقابل مستقیم با استراتژی اتحادیه عرب با هدایت عربستان ، ترکیه و حتی کشورهای اروپایی که روی گزینه تغییررژیم پافشاری می کنند ، است. سقوط دولت قانونی سوریه تجربه لیبی را به شکلی وحشت انگیزتر در مورد خود اروپایی ها مورد تهدید قرار خواهد داد. اگر ائتلاف متحدین دمشق نبود ، امروز داعش در خیابان های اروپایی شهروندان غربی را همانند مردم عراق و سوریه سلاخی می کرد. قدرت داعش و گروه های تروریستی ...
پایان تراژدی تهران
محله رفت یعنی اصولاً تهران شده تجاری – اداری و شما در برخی مناطق بسیار معدود در نقاط مختلف نشانی از بافت مسکونی می بینید. در اتوبان صدر اگر شب ها عبور کرده باشید ساختمان بزرگی را می بینید که نورپردازی زشتی روی آن انجام شده که عین خانه ی دراکولاست یعنی بی اعتنایی به منظر بصری مردم، یعنی بی ارتباط با زندگی مردم. و با یک نئون قرمز بالای آن نوشته شده کاخ تچر ! به نظر شما به عنوان یک هنرمند مجسمه ...
ام البنین، پاسدار خاطره عاشورا
...، سیزدهم جمادی الثانی سال 64 ق دانسته اند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است. ام البنین را در بقیع، در جوار امام حسن مجتبی علیه السلام ، فاطمه بنت اسد علیهاالسلام و دیگر شخصیت های اسلامیِ مدفون در آن جا به خاک سپردند. در رثای ام البنین علیهاالسلام این جا مزار فاطمه علیهاالسلام ، ام البنین است یا مادری غم دیده مدفون زمین است این جا نهاده سر به خاک غربت و غم ...
رهبری را فدارکارترین فرد ایران می دانم که خود را از بسیاری از مواهب طبیعی و به حق، منع کرده است/مجبورم ...
غذا خوردن و تنقلات و ... ولع خاصی ندارم. فیزیولوژی بدنم به گونه ای است که چاق نمی شوم، زود سیر شده از پای سفره بلند می شوم. ایام عید خوشبختانه دغدغه افزایش وزن ندارم. به نظر مردم دولتی ها و مدیران کشور بسیار ثروتمند هستند و حتما ایام عید را در خارج از ایران سپری می کنند آیا شما جزء پولدارهایی هستید که ایام عید را دور اروپا می گذرانید؟ دور اروپا؟؟ ایام عید یا تهران هستیم یا قزوین یا ...