مدرسه خانه خداست
سایر منابع:
سایر خبرها
یک شب خادمی برای روضه
شب ها هربار که پا به خیمه برادران می گذارم به یاد محرم می افتم، نماز جماعت های باغ ملی و صحبت های آقای حیاتی و شور و اضطرابی که برای شروع مراسم هرشب در دل های خادمان بود که "یعنی امشب چطور پیش میره؟ خوب از پس خادمی عزادار ها بر میایم؟!... " نماز که تمام شد سراغ چوب پر عزیزم رفتم. مثل بچه هایی که از دست گرفتن یک آبنبات ذوق می کنند، خوشحال بودم، چون چوب پر به دست گرفتن هم نوید تجربه ی ...
مشکلات غیرحضوری شدن مدارس را اینطوری مدیریت کنید
... اگر دو بچه مدرسه ای دارید و امکان تامین موقت دو گوشی تلفن همراه را ندارید، رایانه هم در خانه موجود نیست، شرایط را برای معلم بچه ها توضیح دهید.به جای حرص خوردن و استرس دادن به خودتان و بچه ها زمان بندی و اولویت بندی بین زنگ های درسی داشته باشید. مثلا اگر کلاس اولی تان قرار است نشانه جدید یاد بگیرد در آن روز اولویت را به او بدهید. یا اگر بچه کلاس سومی تان آموزش مبحث جدید درس ریاضی داشت، نیم ...
چهارشنبه های امام رضایی | تلویزیون خانه ما همیشه خاموش است
...، جایی که قرار است من هم آنجا بروم همپای پیرزن به طرف منزل پسرش می رویم کوچه های روستا پر از دانش آموزان دختر و پسری هست که شاد و پرذوق به تنها مدرسه روستا می روند. با گذشتن از چند کوچه، پیرزن مقابل خانه ای با درب کاملا باز می ایستد و زمزمه می کند، بچه ها آن قدر سر به هوایند که دستشان به پشت سرشان نمی رسد، صبح ها موقع رفتن به مدرسه در را همینطور چهارتاق باز می گذارند بعد هم با گفتن چخه حیوان، به ...
دردسرهای آموزش آنلاین برای دانش آموزان و والدین / آموزش مجازی برای کودکان جذابیت ندارد
، خاله، عمه، عمو و دایی زنگ زده. همه گرفتار بودند، بنابراین مونا 7 ساله را در همین روز آلوده با خود به محل کارش می برد. در گوشه ای فضایی پیدا می کند تا بچه بتواند در کلاس حاضر شود و کودک خسته و مستأصل در کلاس حاضر می شود. مریم می گوید: اگر قرار است کودک من به خانه دیگران برود یا در این هوا با من به محل کارم بیاید چه فرقی می کند که مدارس تعطیل باشند یا نباشند. آموزش مجازی، کودک را از محیط ...
شب های نار و انار
خوشمزه از ارومیه آورده بود و خلاصه هر کسی به نحوی نقشی در آماده کردن سفره شب یلدا، آن هم در شرایط سخت منطقه و در فاصله کمتر از 100متر با عراقی ها ایفا کرد. اینها همه در شرایطی بود که ما باید برنامه مان در 40دقیقه تمام می شد و به دلیل نزدیکی با نیروهای عراقی، نگهبانی هم می دادیم. قرار بود سه روز بعد از آن شب به یادماندنی عملیات بزرگ نهر عنبر توسط نیروهای سه گانه ارتش، سپاه و بسیج در منطقه دهلران و ...
سرقت های خشن مرد نقابدار از رهگذران صبحگاهی در پایتخت
انجام دهم. فقط به خاطر دیدن این فیلم ها بود؟ نیاز مالی داشتم و حتی نمی توانستم خرج مدرسه بچه ام را بدهم، برای همین مجبور به سرقت شدم. سرقت هایت را چه زمانی انجام می دادی؟ از ساعت 7 تا 8:30 صبح و یک روز در میان. چون صبح ها معمولاً افراد هنوز خواب آلود و سست هستند به همین دلیل زمانی که می خواهی گوشی را سرقت کنی خیلی سر حال نیستند که بخواهند مقاومت کنند. ...
سارقان خشن سر جوان 20 ساله را برای دزدیدن گوشی شکافتند
مان پرت کردند تا منحرف مان کنند. غزال از احساسش می گوید؛ از اینکه تا مدت ها می ترسید در خیابان تنهایی برود. می گوید حتی همین حالا که سارق ها را دستگیر کرده و شناسایی کردند باز می ترسم که نکند دوباره در خیابان مورد خفت گیری قرار بگیرم. * سارقان گفتند اگر در بروی دنبالت آمده و با قمه می زنیم! پسری جوان و قدبلند است. می گوید همین ها که پلیس دستگیرشان کرده ...
تالار پذیرایی یا جلسه دفاع پایان نامه؟ ؛ پذیرایی گران با پک های لاکچری | امید به نمره بالای پایین نامه ...
نکته کلیدی توجه نمی شود و دانش آموزان، اغلب در مقطع ابتدایی دچار آسیب می شوند. نسرین داودآبادی ، که پسرش در مدرسه ای در یکی از مناطق جنوبی پایتخت تحصیل می کند، گلایه مند توضیح می دهد: برای برگزاری جشن عدد 100 نماینده کلاس، از ما مبالغی دریافت کرد تا پک های پذیرایی بخرد. حالا بماند که همان مبالغ هم به دخل و خرج بعضی از خانواده فشار وارد کرد اما فشار بیشتر زمانی وارد شد که در کلاس دیگر همین مدرسه ...
روایت 50 سال تدریس ریاضی و زندگی معلم اصفهانی
ها مقدس هستند و ازاین رو، من هیچ گاه بدون وضو سر کلاس نرفتم و دوم این که با بچه ها مهربان باش و هیچ گاه آنان را کتک نزن. در آن زمان تنبیه بدنی رایج بود، اما من هیچ گاه این کار را نکردم و هیچ دلیلی نمی توانست باعث عصبانیت من شود. روزی ناظم مدرسه نبود و من باید این مسئولیت را قبول می کردم؛ چوب درخت اناری به من دادند و گفتند هرکس تأخیر داشت را بزن. ناگهان دیدم یکی از دانش آموزان، نیم ساعت ...
سالمندی دهه شصتی های ایران چگونه رخ خواهد داد؟
بیایند می تواند باعث سیل و ویرانی هم بشود. ما پایین کوهیم و مشغول زندگی روزمره هستیم. نگاهی به بالای کوه نمی کنیم حتی تصوری از شدت و حجم آبی که به سمت مان می آید نداریم. دیدن سالمندان امروز در واقع دیدن خودمان است؛ آماده کردن بستر برای کسانی که الان با تعریف جامعه جوان هستند و دهه شصتی هایی که مدرسه ها را پر کردند و دانشگاه ها را پر کردند و ازدواج کردند و بچه دار شدند و الان دارند به سمت ...
یلدا و حس خوب با هم بودن
می دهیم. در دنیای شلوغ امروزی در بیشتر موارد در تعاملات رسمی هستیم. البته نیاز ما فراتر از رابطه های خشک و رسمی است. ما نیاز به داشتن روابط صمیمی داریم. در دور همی ها فرصتی به دست می آید که هرشخص بتواند با هم سن و هم طراز خود به دور از هرگونه رسمیت ارتباط داشته باشد. اصلاً قرار نیست همه چیز را با سختی و گذراندن دوره های سخت بیاموزیم؛ که البته در جایگاه خود چنین یادگیری ها نیز ارزشمند است، اما با ...
بیوگرافی حسن ریوندی
دوستانش برنامه اجرا می کرد که خیلی مورد استقبال قرار می گرفت تا اینکه در دوران رهنمایی در جشن های مدرسه آیتم طنز انجام می داد. حسن ریوندی از سال 1372 به صورت جدی، کار خود را با تقلید صدای شخصیت های کارتونی آغاز کرد و سپس در نمایش هایش، تقلید صدای خوانندگان سنتی و خوانندگان پاپ ایران را انجام داد. او همچنین در انتهای اجرای برنامه هایش با مجری ها شوخی می کند. حسن ریوندی و حمید ماهی ...
فقط نگویید ایرادات شاد؛ اینترنت را هم ببینید
اختیار آموزش و پرورش قرار داده ایم تا در دوران کرونا تحصیل بچه ها با مشکل مواجه نشود، قضیه فرق می کند. از دید ما آن زیرساختی که درگیر این نرم افزار کرده ایم پس از تمام شدن کرونا و پایان آموزش مجازی باید درگیر کار دیگری بشود و زیرساخت فقط باید به اندازه میزان استفاده ای که از نرم افزار می شود، تامین شود. در واقع ما پیش بینی می کنیم که مثلا در این هفته چه میزان کاربر خواهیم داشت و براساس آن ...
خلاصه داستان قسمت 86 سریال ترکی زغال اخته
تو چه موقعیتی قرار دادی؟ و ناراحت میشه که نورسما سعی میکنه آرومش کنه و میگه پول منو تو نداره که و سعی میکنه دلشو به دست بیاره اما امید با دلخوری از خونه میره. دوعا میز شام مفصلی چیده و همگی ازش تعریف و تشویقش میکنن و خسته نباشید میگن. زنگ در زده میشه و شعله سپس عامر و آذرخش به خانه عبداله خان میان. وقتی همه جمع میشن دوعا میگه من میخواستم یه خبریو بهتون بدم سپس فاتح را صدا میزنه و حلقه اش را ...
گزارشی از انتشار کتاب های صوتی ادبیات پایداری در پاییز 1402
. حاج حسین یکتا، نام همه افراد لشکر را در دفترچه ای می نوشت و بعد با شنیدن خبر شهادت هر کدام از آنان، مربعی قرمز کنار آن اسم می کشید. آرزویش این بود که روزی کسی جلوی اسم خود او مربعی قرمز بکشد. در عملیات بدر که جراحت برداشت، دفترچه اش نیز خونین شد. اما مربعی قرمز کنار اسمش نیامد و به قول خودش، حسرتی بزرگ برایش باقی گذاشت. مرور جملاتی از این کتاب، حس و حال موجود در آن را نشان مان می دهد ...
فرصت های سوخته! کد خبر: 905888 / 28-09-1402, 01:20 / یادداشت / جامعه
بیایند و به ما کمک کنند. قطعاً ممکن است، خود همین که یک روزی آلودگی می شد یا برف می بارید و بچه ها در منزل تعطیل مطلق بودند و هیچ کاری نمی کردند ولی امروز از صبح برنامه دارند، فرصت هست. من به تجربه عینی دیده ام که مشاور مدرسه و مسئول هر پایه در روز غیرحضوری بودن مدارس برنامه مرتبط داده که مثلاً از ساعت 8:30 تا 9:30 این درس را داریم، زنگ دوم این درس و زنگ سوم هم این درس است. این ها فرصت است، ببینید ...
پاسخ به دغدغه های والدین برای آغاز سال تحصیلی
به قلم:ساناز حشمتی پور ؛ کارشناس علوم تربیتی ؛ نویسنده کودک و نوجوان ؛ مربی مهارت های زندگی تحریریه زندگی آنلاین : شروع سال تحصیلی جدید و کاهش دغدغه والدین و اضطراب و سردرگمی در دانش آموزان هر ساله با آغاز سال تحصیلی، شور و شوق همه دانش آموزان و حتی پدر و مادرها را فرا می گیرد، شوق روزهای مدرسه، دیدن دوستان قدیمی و پیداکردن دوستان جدید، شوق بازی ها و جمع های کودکانه و درس و ...
رفتار صحیح با کودکانی که دچار اختلال یادگیری هستند
مشاور مراجعه کرد. تأثیر این استرس بر آینده از همین لحظات و دوران شروع می شود؛ مثلاً ممکن است استرس باعث شود تا بچه از مدرسه رفتن امتناع کند. دلایلش هم مختلف است؛ یکی ترس از مدرسه رفتن دارد و دیگری ترس جدایی از مادر دارد یا ترس از مورد آزار قرار گرفتن در مدرسه یا حرف زدن جلوی جمع. همه ی این دلایل ممکن است باعث شود فرد نخواهد به مدرسه برود؛ این حالت قطعاً تأثیرات مخربی روی بچه دارد. گاهی ...
مهاجرت به تهران و سکونت در همسایگی حوزه آیت الله مجتهدی(ره)
در این منطقه بودیم و، به قول معروف، از وقتی خودمان را شناختیم، در این مناطق مذهبی و دستجات مذهبی بودیم. بچه که بودم به مدرسۀ آقای مجتهدی می رفتم و در روضه ها چای می دادم. آن قدر کوچک بودم که اجازه می دادند در بخش زنانه بروم و چای بدهم. آن روزها چای دادن با قوری و استکان بود و مثل حالا با سینی نبود. از این سن بود که با دین و دیانت و مذهب و مسائلی که بالای منبر می گفتند، آشنا شدم. ...
مارعلی، خدانگه دار!
یک مادر فراموش شده. مریم کلون درِ خانه مارعلی را کوبید و پیرزن به آغوشمان کشید. قربان صدقه مان رفت. و دستمان را گرفت تا پابرهنه، وارد رویاهایش شویم. مارعلی در روزهای کرونا برای کمک به بقیه سنگ تمام گذاشت چهار زانو روبه رویش نشستیم. زیر طاقچه ای که پر از عکس و مُهر و پلاک بود. نمی فهمیدم چه می گوید اما غلظت شیرین لهجه اش مرا می کشید. با مریم حرف می زد و حواسش جمع بود حالا که ...
تجربه خسروانی خسرو باباخانی
همانجا ایده برگزاری جلسه معرفی کتاب در زندان برای زندانی ها به طور همز مان جرقه زد در ذهن هادی و من و بی آن که نور و کورسویی از جرقه تولید شده را نشان کسی از کت و شلوارپوشان رسمی عصا قورت داده جمع همراه بدهیم، بازدید را برگزار کردیم و هرکس سر در گریبان خویش، برگشت سر کار خود و یکی دو روز بعدش که من و هادی هم را دیدیم، گشتیم بین کتاب های خوانده و نخوانده مان تا گزینه مناسب پیدا کنیم برای زندان و ...
کار ما روضه نیست!
پرفورمنس رقص است، در حالی که حرکت است و بیان مشخصی دارد که منتقل کننده کلمه و جمله است. لکچر پرفورمنس اصلاً داستان ندارد، یعنی داستان و نتیجه گیری همه به عهده مخاطب است. در سال های بعدی مخاطب بیشتری جذب کار ما شد و این برای مان انگیزه بخش بود. ما از پژوهشگرهای تاریخ اسلام بازخوردهای خوبی گرفتیم، حتی امسال چند پژوهشگر به ما پیوستند. استقبال عراقیها نمایش فاطمه (س) در اولین حضور ...
و تن خواهیم داد؛ نه وطن /شمیم ایثار در فضای فرهنگ کشور پیچید
هر لحظه بر تعدادشان افزوده می شد به وعده گاه رسیدیم. اصحاب فرهنگ و رسانه، هنر و قرآن و مسجد، خانواده های معظم شهدا، مادران شهدا و... خلاصه هر کس که پیام شهید گمنام را دریافت کرده بود، خود را به وعده گاه عاشقان می رساند. همه منتظر بودند و چشم در راه. ساعت 9 که رسید، انتظارها را پایان داد و پیکر مطهر شهید گمنام بر روی دست عاشقان مکتب ثارالله به وعده گاه رسید و با قرائت آیاتی از کلام الله ...
جنجالی تر ین مصاحبه هفته فوتبال ایران در رفسنجان
شدم و فردایش من را بیرون کردند. منی که پول عمل پدرم که با مرگ دست و پنجه نرم می کند را ندارم و طلاهای همسرم را فروخته ام؛ بعد دکتر تیم می گوید که باید پول مدرسه بچه هایش را بدهد. بعد آمده اند پول را بین بازیکنان تقسیم کرده اند. به یکی هفت درصد، به یکی هشت درصد، تمام تیم به هم ریخت! الهامی پس از سکوتی چند ثانیه ای با فریاد زدن ادامه داد: آقا گناه من چیست؟! الان خب من باید جواب بدهم! فحش ...
الهامی: چون توهین کردند، نمی روم/ مگر از پشت کوه آمده ام؟
همسرم را فروخته ام. بعد دکتر تیم می گوید که باید پول مدرسه بچه هایش را بدهد. بعد آمدند به یکی هفت درصد، به یکی هشت درصد پول دادند. تمام تیم به هم ریخته است. الهامی ادامه داد: آقا گناه من چیست؟ من باید اینجا جواب دهم. فحش ناموس را من باید بشنوم و از این طرف داور اینگونه با ما رفتار کرد که گفتم حلالش نمی کنم. تا روز ابد او را حلال نمی کنم چون در روز سخت تیم من را پاشاند. اگر هفته دوم و سوم ...
این شهید مکتب الصادق را بیشتر بشناسیم
سید الشهدا (ع) رساندیم تا در عملیات بیت المقدس 4 شرکت کنیم. از بین ما که حدوداً بیست نفر می شدیم، چند نفرمان متولد 1350 و 1351 بودند؛ یعنی زیر شانزده سال داشتیم و اگر مسئولان می فهمیدند، بی تردید باید برمی گشتیم تهران یا لااقل با ارفاق به پشت جبهه منتقل مان می کردند و اجازه حضورمان را در عملیات نمی دادند. چند شب بیشتر به حرکت بچه ها به سمت خط نمانده بود و شورونشاط و جنب وجوش ...
نشست خبری متشنج سرمربی مس رفسنجان/الهامی: چون توهین کردند، نمی روم
میلیارد هزینه کرده است؟ این تیم سال گذشته 300 میلیارد هزینه کرده و 130 میلیارد بدهی از سال گذشته دارد. من تاکنون 20درصد پول گرفته ام. من پول عمل پدرم را که با مرگ دست وپنجه نرم می کند ندارم و طلاهای همسرم را فروخته ام. بعد دکتر تیم می گوید که باید پول مدرسه بچه هایش را بدهد. بعد آمدند به یکی هفت درصد، به یکی هشت درصد پول دادند. تمام تیم به هم ریخته است. الهامی ادامه داد: آقا گناه من چیست ...