گفتگو با پلیسی که مأمور خرید انسولین پیرزن 80 ساله شد+فیلم
سایر خبرها
انتقام مرد کینه جو از دوستانش با اسیدپاشی/ چون 4نفرشان من را تنها گیرآورده و تا سرحد مرگ کتکم زده بودند، ...
اختلاف پیدا کردیم و کم کم اختلافمان شدت گرفت تا اینکه یک روز که در خیابان تنها راه می رفتم او و سه دوستش به من حمله کردند و تا حد مرگ کتکم زدند و بعد هم در حالی که نمی توانستم روی پاهایم بایستم رهایم کردند و رفتند. همان موقع با خودم عهد کردم اگر زنده ماندم انتقام بگیرم و آنها را ادب کنم. یک سال از آن روز گذشت و من با همکارم تماس گرفتم و گفتم برای حل وفصل مشکلات به پارک بیاید.می دانستم او از ترس اینکه ...
نامه ای که به دست فرستنده اش رسید!
خواهد نامه ای به آن ها ارسال کند. اما نامه ها در آن شرایط چند روز طول می کشید تا به دست خانواده برسد. من به او گفتم اتفاقاً قرار است فردا به تهران برگردم، امروز نامه ات را بده تا ظرف 24 ساعت به دست خانواده ات برسانم! این بنده خدا نامه را نوشت و به من داد. آن را گرفتم و عصر قبل از تاریکی هوا از سنندج به کرمانشاه رفتم. اگر به تاریکی می خوردم باید تا روز بعد منتظر می ماندم. چون آن زمان شب ها ...
مأموریت شهید اندرزگو برای سفر به هند و پاکستان
قدیمی برای پوشش کارم همراه داشتم. از آنجا وارد چم وخم کارهای اطلاعاتی شدم. سعی کردم محملی برای کارهایم درست کنم و به پوشش بدهم. ریش بلندی گذاشته بودم و یک دوربین و حالت یک توریست به خودم گرفتم. جلوی گمرک هم مرا گشتند. دوسه تا سکۀ قدیمی پیدا کردند و پرسیدند چه کاره ای؟ کجا می روی؟ گفتم: توریست هستم. آنها هم ذهن شان به سمت دیگری نرفت. آنجا من اسلحه نخریدم. فقط اطلاعات جمع کردم و آمدم. برداشت خودم ...
کمبود وارفارین کشوری است/در برخی داروخانه های استان موجود است
حال حاضر در برخی داروخانه های سطح استان توزیع شده و طی هفته آینده هم به صورت وسیع در اکثر داروخانه ها توزیع خواهد شد. قطعاً دانشگاه علوم پزشکی خود را ملزم به تأمین داروهای مورد نیاز بیماران بر اساس پروتکل ها و دستورالعمل های ابلاغی وزارت متبوع دانسته و موضوع کمبود یا نبود دارو را به عنوان یک موضوع محتمل در هر منطقه و زمانی مدنظر داشته و با تمام پتانسیل های موجود برای مدیریت کمبودها اقدام ...
اتفاق عجیب برای ملی پوش ژیمناستیک؛ احتمال محرومیت به دلیل پُر نکردن فرم دوپینگ!
انجام تست هم با خودم تماس گرفته می شد و می گفتم که تهران یا کرمان هستم و می آمدند و تست می گرفتند. گمان می کردم این مسئله به منزله همان پر کردن فرم است و فکر نمی کردم پر نکردن آن برایم شامل محرومیت می شود. وی در پاسخ به این پرسش که آیا نادوی ایران در این باره به او کمک کرده است یا خیر؟ تصریح کرد: آخرین اخطار را که دریافت کردم، به فدراسیون پزشکی رفتم و آقایان شارکی و اردیبهشت راهنمایی ...
همه کاورها یا جلدهای بازی ویدیویی فیفا از زمان آغاز
مجیدی بهمن 21, 1401 1 کیهان بچه ها مجله ای بود که در دوران کودکی می خریدیم. برای من کیهان بچه ها بوی نان می دهد! چون پدرم همیشه بعد از رفتن نانوایی؛ نان ها را لای مجله می گذاشت و وقتی به خانه می آمد من دوان دوان می رفتم و مجله را از او می گرفتم.منابع... علیرضا مجیدی مرداد 5, 1402 3 در طی دهه ها و قرن های انسان های اختراعات گوناگونی کرده اند. از برخی از آنها در ...
شیرخشک درگیر پارتی بازی
قربانی اختلاف نظرات الوند پدر کودک یک ونیم ساله ای که با متصدی داروخانه جر و بحث می کرد، به جهان صنعت گفت: هفته گذشته به هر داروخانه ای که مراجعه می کردم شیرخشک داشتند، اما دیروز چند داروخانه رفتم و گفتند که هیچ موجودی ندارند. برخی از آنها هم می گفتند که محصول را دارند، اما تا اعلام قیمت جدید نمی فروشند. شیرخشک به مدت یک هفته چندین برابر شده است. به این وضعیت اقتصادی فرزندآوری برای خانواده ...
آنچه برگزارکنندگان یک جایزه ادبی باید به آن توجه کنند
میلیونی را از آن خود کند درباره موضوع اثرش که مورد توجه هیات داوری قرار گرفته است، گفت: سوژه کتاب من اعتراف می کنم درباره یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق است که در سال 1354 اعدام شد. زندگی وحید افراخته به عنوان یک شخصیت مهم سازمان، به روند مبارزاتی در آن دهه گره خورده است. من از سال 1387 در خانه مطبوعات، نویسندگی را آغاز کردم و موفق به دریافت جایزه در بخش مصاحبه شدم اما پس از مدتی احساس کردم دیگر خانه ...
علیرضا بیرانوند در واکنش به بازگشت امتیازات با رای استیناف : از قبل هم به دنبال جریمه نقدی برای خزانه ...
برای خزانه فدراسیون بودند! دنبال چنین اتفاقاتی هستند! بعضی وقت ها اتفاقاتی می افتد که خود فدراسیون کارهایی می کند که تیم ها و هواداران به جان هم بیفتند! این اتفاق خوبی نیست. شاید باور نکنید حدود 2 ماه پیش با دوستان در تماس و پیگیر ماجرا استقلال بودم. گفتند امتیاز سپاهان هم بر می گردد. گفتم حداقل از استقلال هم کم کنید که همه راضی شوند و بعد اگر برگشت همه خوشحال شوند! الان اتفاق که افتاده واقعا به ...
داروی اینترنتی؛ از گران فروشی تا مخدرفروشی!
شفا آنلاین سلامت پیامک تبلیغات فروش اینترنتی دارو برایش ارسال می شود، سریعا داروهایش را در پلتفرم ثبت می کند، ساعتی بعد دارو به دستش می رسد اما در عین ناباوری می بیند نه تنها قیمت داروها چند برابر حساب شده بلکه تعدادی از داروها تاریخ مصرف گذشته است. پس از تماس با پشتیبانی به او اعلام می کنند که موضوع پیگیری می شود اما با گذشت یک هفته از این موضوع خبری از پیگیری نیست! به گزارش شفا ...
حبس و شلاق برای 2 پسر متهم به تعرض به دختر جوان
بیهوش کردن من، با آنها تماس گرفته اما خودش به خانه نیامده است. بیتا گفت: بعد از چند ساعت دو پسر جوان مرا رها کردند و من با سر و وضع آشفته به خانه برگشتم و حقیقت را به مادرم گفتم. به همین خاطر به پیشنهاد مادرم تصمیم گرفتم از آنها شکایت کنم. با توجه به اطلاعات به دست آمده مجید بازداشت شد. او ادعاهای دختر جوان را رد کرد و گفت: من از قبل بیتا را می شناختم. به همین خاطر در پارک با ...
اعترافات تکان دهنده عامل 3 جنایت
جوان 35 ساله ای که مرتکب 3 قتل هولناک در مشهد شده است، هنگام بازسازی صحنه های جنایت، درحالی با اعترافات تکان دهنده خود ابعاد دیگری از قتل های بی رحمانه را فاش کرد که تعداد زیادی از اهالی خواجه ربیع مشهد خواستار اجرای احکام قضایی در ملاءعام شدند تا درس عبرتی برای دیگران باشد.
جنایت در پمپ بنزین خزانه/ فلافل دستگیر و همدستش کشته شد
به مقتول ضربه زدند. اصلا چه شد که با چاقو به جان متصدی پمپ بنزین افتادید؟ عجله داشتم و در حالت مستی بودم. بنزین ماشین هم تمام شده بودم. با فریبا زن مورد علاقه ام بودم و می خواستیم جایی برویم. مقتول می گفت کارت سوخت دست افراد دیگر است. من هم کارت نداشتم. زنگ زدم ساسان، برادر ناتنی ام که می دانستم همان محدوده است و از او خواستم کارت سوخت برایم بیاورد. او چند دقیقه بعد به همراه ...
پدرشوهر، قربانی خشم برادر عروس شد
به گزارش ایران آنلاین، بهمن سال 1401 مرد 70 ساله ای را که به شدت مجروح شده بود به بیمارستان منتقل کردند. پسر این مرد در شکایت به پلیس گفت: برادر همسرم و دو نفر از دوستانش این بلا را سر پدرم آورده اند. مدتی قبل با دختری به نام سحر ازدواج کردم اما مدام با هم اختلاف و دعوا داشتیم تا اینکه چند روز قبل همسرم با حالت قهر خانه را ترک کرد و به خانه پدرش رفت. من چند باری با او تماس گرفتم تا به خانه برگردد ...
24 سال ویزیت رایگان نیازمندان توسط پزشک لرستانی
؟ بله، چند سال پیش هم متوجه شدیم که در روستای تکیه ضرون تب مالت شدید آمده است و مردم را گرفتار کرده، در همین حین خانم دکتر خسروی که اتفاقا اهل کوهدشت بود از تهران تماس گرفت که اگر جایی را سراغ دارید معرفی کنید تا ما در بحث دارو، کمک مالی و لوازم التحریر ورود کنیم. ما هم از فرصت استفاده کردیم و وضعیت روستا را شرح دادیم، خودمان هم در کوهدشت اکیپی تشکیل و داروهایی که موجود بود از ...
مادری که صبر را شرمنده خود کرده است
به گزارش خبرگزاری پردیسان آنلاین، کوچه هایمان را به نامشان کردیم تا هر زمانی نشانی منزلمان را می دهیم، بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم؛ همان هایی که دنبال گمنامی بودند، آن هایی که جبهه های هشت سال دفاع مقدس ما پر بود از عطر ایمان و نیایش هایشان، همان هایی که طعم شیرین اخلاصشان در همیشه تاریخ خواهد ماند، آن ها که بدون هیچ منتی و فقط برای گوش دادن به یگانه ولی فقیه ...
کاش می توانستم به دوران نوجوانی برگردم
شبانه روزی درس خواندم تا دیپلم خود را بگیرم. بعد از گرفتن دیپلم زندگی من عوض شد. بعد از خرداد که مدرک دیپلم خود را گرفتم، مهرماه سر کار رفتم. تجربه اولین کار من در نزدیکی شهر همدان بود که نزدیک به یک سال در آنجا حضور داشتم. بعد از آن در دوره مربی کودک قبول شدم و باید نزدیک به هزار ساعت در تابستان وقت می گذاشتیم. صبح تا وقت ناهار در آنجا بودم و بعد از آن به خانه می آمدم و بعد از خوردن ناهار دوباره ...
از ام البنین ها بپرسید چرا هنوز شهید می آورند...
، اگر مشتاق حضور مادر هستند، اول باید احتمال بازگشت پسر عزیزکرده او را لحاظ کنند: تا 17، 18سال، هر وقت زنگ خانه را می زدند، از چا می پریدم و می گفتم: داریوش اومد. مسافرت را برای خودم ممنوع کرده بودم. می گفتم: اگه برم سفر و داریوش بیاد، چی؟ پشت در می مونه! تا یکی از پسر هایم قول نمی داد در خانه می مانَد، محال بود مسافرت بروم. با تمام این اوصاف، وقتی چند سال قبل گفتند در منطقه عملیاتی محل شهادت داریوش ...
عجیب ترین ماموریت ستوان سوم مجتبی واموسی در شب یلدا
خودم پرداخت کردم و پولی از او نگرفتم اما یک اتفاق عجیب تر دیگر هم افتاد که شب یلدای امسال مرا شیرین تر کرد. چه اتفاقی افتاد؟ داخل داروخانه بودم و می خواستم داروهایش را بگیرم که اپراتور 110به من زنگ زد. دوباره همان آدرس را داد. یعنی خانه همان پیرزن. دارو را گرفتم و فورا برگشتم به خانه زن سالخورده. گفتم مادر چرا دوباره با 110تماس گرفته ای؟ می دانید بنده خدا چه گفت؟ گفت تصورش این ...
هرگز بی وضو شیر نداد|زیست عفیفانه شهید مصطفی
او تماس گرفتم و گفتم مصطفی جان دلم برایت تنگ شده، بیش از دو سال است که دوری ات را تحمل می کنم، گفت: نه مامان جان دو سال و یک ماه شده، گریه کردم، گفت: مامان جان چرا ناراحتی؟ مگر خون من از خون مدافعان حرم رنگین تر است؟ صبر و مقاومت داشته باش؛ باید زندگی را ادامه بدهی. این ها را گفت و خداحافظی کردیم و خوابم برد، در خواب او را دیدم که در حال گریه وارد خانه شد و گفت باید خداحافظی کنیم. مادر ...
تاخیر پرداختی بیمه؛علل نایابی شیرخشک در داروخانه ها/شرایط ارز تغییر نکند 4 ماه دیگر بحران شیرخشک به اوج ...
سازمان است. زمان نامناسبی برای تغییر نرخ ارز مشخص شد.بهتر بود این تغییر در پایان سال صورت می گرفت. آن زمان تولید کنندگان حداقل به اندازه چهارماه موجودی داشتند و تغییر نرخ ارز بر تولیدات آنها اثر گذار نبود. وقتی غذا و دارو نرخ ارز را به طور ناگهانی تغییر داد خود به خود قیمت شیرخشک هم تغییر کرد و افزایش یافت. اول باید بستر تغییر نرخ ارز ایجاد ، سپس اعمال می شد تا بر قیمت اثرگذار نبود و مردم هم ...
تخلفات عجیب و غریب پلتفرم های فروش دارو
مصرف گذشته است. پس از تماس با پشتیبانی به او اعلام می کنند که موضوع پیگیری می شود اما با گذشت یک هفته از این موضوع خبری از پیگیری نیست! فروش داروهای قاچاق، تاریخ مصرف گذشته و غیرقانونی مانند داروهای سقط جنین و مخدر بخشی از تخلفات فروشگاه های اینترنتی بود که سازمان غذا و دارو علام کرده است. سخنگوی قوه قضاییه مسعود ستایشی چندی پیش اعلام کرد که مدیران این سکوها و داروخانه هایی که ...
اعترافات تکان دهنده قاتل 3 جنایت در مشهد ! + عکس قاتل در محل قتل ها
...> هنگام ارتکاب قتل تنها بودی؟ بله!کسی همراه من نبود. مگر دختر 3ساله می توانست چهره شما را شناسایی کند که او را کشتی؟ ترسیده بودم با خودم گفتم شاید مرا بشناسد! موادمخدر یا دارو مصرف کرده بودی؟ نه!ولی کم سن وسال بودم ونمی فهمیدم! شما درآن زمان 26سال داشتید؟ (متهم سکوت کرد وپاسخ نداد!) چرا تلویزیون و باندها رانبردید؟ فرصت نداشتم بعد از قتل فقط به فکر فرار ...
بیش از 50 کیلومتر را در سرمای زمستان برای امتحان دادن با وانت می رفتم
در سال 1352 در بخش جغین از توابع شهرستان رودان به دنیا آمدم، خانواده ام متدین و از قشر پایین اقتصادی بودند وزندگی مان با شغل کشاورزی پدرم در روستاهای بخش جغین به سختی می گذشت و بااین حال همیشه دوست داشتم درس بخوانم و فردی باسواد باشم اما مسئولیت نگهداری از خواهر و برادران کوچکتر از خودم با من بود، 8 ساله که بودم مرا به مدرسه فرستادند، ولی مرا نپذیرفتند و گفتند که سن تو برای کلاس اول رفتن ...
خاطرات مادران ادیان مختلف از شهدای شان
.... شب 22 بهمن 1357 به خانه آمد و به من گفت: مقابل اداره رادیو تلویزیون درگیری شده است و من هم می خواهم بروم. هرچه اصرار کردم که نرود، فایده ای نداشت. با ماشین مینی ماینری که تازه خریده بود، به آن جا رفت. فردای همان شب هم خبر شهادتش را به من دادند. تنها چیزی که از او به یادگار مانده یک قرآن است که همیشه همراهش بود. گاهی اوقات به من هم می گفت: وضو بگیر و به این قرآن نگاه کن. من می گفتم ...
تعبیر خواب
هم دادم به راننده تاکسی که تا هتل بستان دمشق من رو برسونه. همه داراییم رو تو لبنانی که حتی ویزاش رو نداشتم خرج کرده بودم. اون هم با معجزه ای که هنوز براش جوابی ندارم. تو هتل بستان برای این که پول پیش ازم نخوان سراغ محمد رسپشن پیشین هتل رو گرفتم. گفتند نیست ولی همین که آشنا در اومدیم فقط کلید اتاق رو بهم دادند بی پول پیش. رو تخت که ولو شدم زنگ زدم به لیلا و گفتم که چی شده و این که از ...
یک، دو، سه، کلیک
.... بگو ببنیم چی می خواهی. گفت سلطان بدن مغز است. مغز اگر آسیب ببیند بدن از کار می افتد و دیگر نمی تواند از خودش دفاع کند و حواسش به خانواده اش باشد. جنگ هم دارد تمام می شود. شما برگردید اصفهان و حواستان به جانبازها و خانواده هاشان باشد. گفتم من که الان دارم به خانواده های شهدا خدمت می کنم و حواسم بهشان هست. گفت نه مامان؛ جانبازها واجب ترند. برو مامان حواست به این جانبازها و خانواده هاشان باشد ...
مسیر آشپزی یک نوجوان
آشپزی کنم. بعدتر مادرم که درباره یک کلاس آموزش آشپزی شنیده بود گفت دوست داری کلاس آشپزی بروی؟ من هم با علاقه جواب مثبت دادم . دوره جامع غذاهای ایرانی و ملل را رفتم، کم کم در دوره های مختلف دیگر مانند کباب ها، پیتزا، مدیریت رستوران، آموزش باقلوا و ... شرکت کردم و مدرک های مختلف آشپزی را گرفتم. در این کلاس ها با فنون و روش های آشپزی از لحاظ تکنیکی و علمی آشناشدم. الان به طور مستقل و حرفه ای ...
چه بلایی بر سر کودکان میترا استاد و لاله سحرخیزان پس از قتل مادرشان آمد؟
ساغر با بچه هایشان خانه ما بودند. قرار بود فردایش برویم بیرون. من هم آن روز کمی کسل بودم. حالم خوب نبود. نمی خواستم بروم مدرسه. مامان گفت برو زود می آیم دنبالت که برویم بیرون. همه بچه ها هم رفتند مدرسه. من هم آخرش گفتم اشکالی ندارد، می روم. اتفاقا همان روز بود که من دوباره در تیم منتخب تهران قبول شدم. خوشحال آمدم خانه و گفتم مامان را سورپرایز کنم که دیدم یکی جلوتر از ...
حاج قاسم گفته بود حاجی در یمن شهید می شود/ مخالف سرسخت بند پ
می دهد: ببخشید؛ نمی توانم! اگر از حاجی بگویم وقتی شما بروید حالا حالاها گریه می کنم. نمی توانم... تیر آخر را می زنم: شاید شهید حرف هایی را پیش شما به امانت گذاشته باشد تا امروز بگویید... بالاخره دل به دریای خاطرات می زند. به همان کمد چند کشویی تکیه می دهد و تسلیم سوال های من و اشک های خودش می شود: حاجی، خیلی خنده رو بود. خیلی هم قشنگ می خندید. خیلی خنده هایش را دوست داشتم. مخصوصاً وقتی ...