سایر منابع:
سایر خبرها
بهار نارنج؛ شکوفه های معطر، سوغاتی دلپذیر مازندران، فعال برای اقتصاد مقاومتی
تکاندن شدید این درختان و یا با نواختن چوب به شاخه ها، سعی دارند تا شکوفه ها و بهار را از درختان جدا کرده و آنها را برای کشیدن عرق و یا درست کردن مربا مورد استفاده قرار دهند که این حرکت نامهربانانه اغلب مورد اعتراض سایرین قرار می گیرد، چرا که خسارت و آسیب را متوجه این درختان می کنند. بهارنارنج را بهتر بشناسیم بهارنارنج، شکوفه درخت نارنج است که در عطرسازی و ساختن اسانس، انواع ...
مرگ خاطرات و هفت کوچه آمل +عکس
نگاهش گره خورد به تصویر امروز.. گذشته یا حال.. حتی همین شش ماه پیش از هفت کوچه کمی مونده بود ولی دیگه نیست.. دیگه شما چیزی به اسم هفت کوچه نمی تونین پیدا کنین.بیش از هفتاد درصدش تخریب شد با بساز بندازهای دو واحده. قفس های زشت. آوردگاه سکته های قلبی و مغزی. دپرسشن های پنجره ای و بی روح بی درخت و گل. دلم می خواست یه روزی دست های بچه ام رو بگیرم و تو کوچه پس کوچه هایی که بزرگ ...
تغییر سرنوشت یک نبرد به دست شهید وزوایی
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : “گلعلی بابایی” نویسنده کتاب های دفاع مقدس، در کتاب “ققنوس فاتح” درباره جانفشانی های فرمانده شهید محسن وزوایی می نویسد: شرایط ما برای ماندن روی قله هر لحظه بدتر از قبل می شد. دست آخر، یکی از بچه ها، که از دیدن آن همه شهید و مجروح و وضعیت اسف بار ما، پنداری پاک تعادل روحی اش را از دست داده بود؛ به سمت برادر وزوایی هجوم برد و گفت: “پس کجا هستند اونایی که قرار بود ما رو پشتیبانی کنند؟ کو نیرویی که قرار بود بیاد؟ اصلاً تو ما رو چی فرض کردی؟ چرا بچه ها رو به کشتن می دی؟” ...
ماه رجب ماه بزرگ خدا است / 3 روز برای خدا باشیم
لحظه به اذان نزدیک می شویم و همه اعمال روز پایانی را به اتمام رسانده اند و منتظر اقامه نماز هستند تا با قلبی پاک به جامعه برگردند، بعضی خوشحال از اینکه موفق شدند این ایام را با موفقیت به اتمام برسانند، برخی نیز ناراحت از پایان گرفتن این ایام و دور شدن از این فضای معنوی هستند. صدای اذان از بلندگوی مسجد به گوش می رسد، همه وضو گرفته و آخرین نماز خود را در ایام اعتکاف می خوانند. بعد از ...
نمی خواهم تخته بند زمین باشم
...، دست از دامنش نمی کشم. حالا دیگر قلبم را به او داده ام. دلداده او شده ام... مثل یک خیال روزهایم زخمی است. درد دارم. با درد راه می روم. با درد نفس می کشم. بعد هم از زور درد، نه راه می روم و نه نفس می کشم. یک جایی می ایستم و به رودخانه زندگی نگاه می کنم که شروشر جاری است و اصلاً و ابدا با من که بی نفس و بی رمق در ساحلش ایستاده ام کاری ندارد. محلم نمی گذارد، حتی بگو یک ثانیه ...
دنیای رنگ... دنیای نقش... دنیای خیال!
تا جایی که الآن بعد از گذشت سال ها، هنوز که هنوزه موقع حرف زدن، به لکنت می افتم... و توی پارک، لام اول الاکلنگ را چهاربار و لام دوم را 10 بار تلفظ می کنم... سال های اول از دست آن گربه ی ناقلا حسابی شاکی بودم و همه ی گربه های دنیا را سیاه و سفید می دیدم؛ نمی توانستم با هم کلاسی هایم ارتباط برقرار کنم و کلی فکرهای رنگارنگ، توی ذهنم رسوب کرده بود. تا این که یک اتفاق گربه ای ...
زندگی سایه ها زیر پل مدیریت تهران
پاسخ می دهد آن هم نیمی کتابی و نیمی کوچه بازاری: ما معتاد هستیم و برای استعمال مواد اینجا می آییم؛ اما وقتی ماموربازی می شود، خدا سر شاهد است که بد ترین رفتار ها را با ما دارند. می گویم خب حالا که این قدر اذیت می کنند، دلت نمی خواهد خودت را از دستشان خلاص کنی و ترک کنی؟ می گوید: کار ندارم؛ اگرکار داشته باشم، مسلما مصرف نمی کنم. چند ثانیه مکث می کند و بعد دوباره شروع به حرف زدن می کند ...
نفیسه روشن: از مارمولک نمی ترسم/ هیچ حیوانی را نباید بکشیم
محیط زیستی که پیرامون مان وجود دارد، هستیم. تمام حیوانات و همچنین محیط زیست مخلوقات خداوند هستند. خداوند به همه ما روح و جان داده و همین مساله دمیدن روح از سوی خداوند در کالبد موجودات امر مقدسی است و این ما را موظف می کند که با همه موجودات به خوبی رفتار کنیم. به نظرم از جمله مسایلی که باید والدین از همان ابتدای کودکی به فرزندانشان بیاموزند مهربانی با درختان، طبیعت و موجودات زنده است. آموزش و پرورش ...
پاراگراف کتاب (67)
با زیردستان دون پایه ی خود تماس شخصی برقرار کنند غالبا قیافه ای متواضع و دوستانه به خود می گیرند. در مقابل این زیردستان سیمایی افراطی از ادب، لبخند، دست تکان دادن و دست فشردن های پایان ناپذیر و حتی نوازش کودکانه ارائه می دهند، اما به محض اینکه دورشوند لبخندها رنگ می بازد و باز در دل دنیای بی رحم قدرتشان ناپدید می گردد. باغ وحش انسانی | دزموند موریس موش گفت: " آخ " دنیا هرروز ...
پل مسیر شرق شعیبیه بر اثر سیلاب ریزش کرد/اهالی فقط با یک قایق تردد می کنند
اینجا به او رای ندادن اصلا به اینجا سر نزد. حرف دل مردم این است که چرا مسئولان برای آنها فکری نمی کنند؟ همه بر پشت بام ها زندگی می کنند. شنیدیم فرماندار به آیت الله کعبی گفته ما قایق گذاشتیم در صورتی که جز نیروهای ما هیچ کس اینجا نیامد. جاسم و عبدالکریم نیسی دو نوجوان و از ساکنان روستای حاج چویس از هم سفران ما در قایق می گویند چهار روز است مدرسه نرفتیم و حالا هم امتحانات مستمری ما شروع ...
از تک خوانی در گروه تواشیح تا شعرخوانی در محضر بزرگان
ایستاده روی حرف جاده چون کوه و کمر این درخت مرده آخر برگ و بر می آورد بشکنیدم با خود ای شب ها که بختم سالهاست روی دوشم برگ ها را با تبر می آورد آنقدر می ایستم تا مرگ را راضی کنم انتظار تشنگان را تیغ، سر می آورد 2 نه حسّی که دل را تکان داده باشد نه آهی که در سینه جان داده باشد نه آن آتشی که ...
چرا دیوار مهربانی جواب نداد؟
... اقدامی کرده باشند و آن خانواده ی نیازمند، هر موقع در توانش بود آن مبلغ را بدون سود و بهره، باز گرداند. البته از این دست کمک ها هنوز هم ادامه دارد و بسیارند آنهایی که در خفی و پنهانی، به یاری مستمندان می شتابند. با ورود شبکه های اجتماعی به زندگی مردم، تغییری در ذائقه ی جامعه نسبت به برخی گرایشات و موضوعات به وجود آمد که همه ی فاکتورهای اجتماعی را تحت الشعاع خود قرار داد. افراد در ...
نان با طعم دعا و مهربانی
باید روی این چارپایه بشینم. حرف به اینجا که می رسد دوباره دادآهو دست به آسمان می شود: باز هم شکر خدا. ان شاءالله خدا برای همه سلامتی بیاره. برای تو. برای حاجی خانم. برای تنها دخترم. نگاه مهربانش را می دزدد به سمت نان های نیمه آماده و ذکری زیر لب می گوید. سفارش های مراسم و خلق خوش همیشه اینطور نیست که دادآهو نان ها و کلانه هایش را بپزد و منتظر مشتری باشد. بعضی وقت ها افراد از روز ...
ماجرای عکاسی که در جنگ اسیر شد
شخص دیگری روایت می کند. شخصی که کم کم تحت تاثیر عباد قرار گرفته و حالا قصد دارد درباره عباد داستانی بنویسد. در اصل راوی داستان یک نویسنده است که مردد است که از کجای زندگانی شخصیت مورد علاقه اش بنویسد. این تردید هم بخاطر عظمت خاطرات و وقایع اطرافِ عباد است. داستان در زمان پس از آزادی عباد روایت می شود. تقریبا نزدیک به زمان معاصر. اما فلاش بک هایی هم به خاطرات زندان و جوانی او نیز داریم ...
ماجرای عکاسی که در جنگ اسیر شد/ عباد معلم مدعیان انقلابی بودن و پیرو خط شهداء بودن است
داستان را شخص دیگری روایت می کند. شخصی که کم کم تحت تاثیر عباد قرار گرفته و حالا قصد دارد درباره عباد داستانی بنویسد. در اصل راوی داستان یک نویسنده است که مردد است که از کجای زندگانی شخصیت مورد علاقه اش بنویسد. این تردید هم بخاطر عظمت خاطرات و وقایع اطرافِ عباد است. داستان در زمان پس از آزادی عباد روایت می شود. تقریبا نزدیک به زمان معاصر. اما فلاش بک هایی هم به خاطرات زندان و جوانی او ...
من هم یک لاکِ جیغی هستم
...، ولی خوشحالم. به من گفته بودند بیا در مورد این صحبت کن که مردم بهتان رأی دادند. به دنبال تریبون! من خیلی فکر می کردم که چه باید بگویم. همیشه دنبال تریبون بودم. این تریبون هر چی می تواند باشد. حالا چه تریبونی بهتر از برنامه زنده شب عید. آن روز خانمم شاهد است که حالم اصلاً خوب نبود. چون من آدمی نبودم که بروم بگویم دست تان درد نکند، جایزه دادید و بخواهم خودم را شیرین کنم. قبلش ...
کاروان اعتکاف به سرمنزل آخر رسید/ وداع در اعتکاف؛ اتصال دوباره با باری تعالی
، آسمان دل های معتکفین نیز بعد از سه شبانه روز خلوت با معبود، ابری و بارانی است؛ جدایی از حال و هوای اعتکاف و خودسازی و جدا شدن از فضای معنویت در این شب، غمگین است . اعتکاف، فرصت خلوت با محبوب است . یعنی اینکه تو به مدت سه روز با هرچه غیر الهی است خداحافظی کنی و خویشتن را به او نزدیک تر سازی چه آنکه او همیشه به تو بسیار نزدیک است اما تو هستی که روز به روز در هیاهوی ساختگی دنیا از او دورتر می ...
خودم را پوست کَن می کنم تا رمانی منتشر کنم/ در ادبیات جزیره ای و آشپزخانه ای زندگی نمی کنم
نوشتن چنین رمانی از کجا آغاز شد و چگونه سعید تشکری در نویسندگی به "هندوی شیدا" رسید؟ تشکری: نوشتن یعنی داشتن اَکت (act ) در یک رویداد. اگر رویداد از دل مطالعه بیرون می آید باز هم باید نویسنده تاثیر خود را در آن بگذارد. چون آن چه می نویسد و می آفریند در هر زمان هم قرار داشته باشد، به سبب ساختار و جایگاه رمان او باز هم در روز و آنِ لحظه قدم می زند. در حقیقت ادبیات اگر با ساخت و ...
هرظلم نوعی دزدی است و امروزدزد فرهنگ داریم
برود؟ به کجا نرسیده که می خواهد برسد؟ آدمی که متقی است و همه بخش های وجودش در اختیار خودش است، در تحت ولایت الهی است و ولایت الهی هم همه اش سود است. اضافه کردن است. بالا بردن است. بالا بردن است. این آدم دیگر می خواهد کجا بالا برود؟ معلوم می شود این باید یک جاهایی برود. آدمیزاد باید یک جاهایی برود که حالا ممکن است ما بعد از اینکه از دنیا رفتیم تازه بفهمیم کجاها بایست می رفتیم. این باید یک جاهایی برود ...
شهدای اهل تسنن و تشیع در حالیکه خونشان در هم آمیخته بود، دست در دست هم به شهادت می رسیدند
سازندگی دیواندره می گذشت. با نگاهی گذرا به روستاهای دیواندره به وضوح می توانستم عمران و آبادانی را در این روستاها ببینم. روستاهایی که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی چیزی به اسم برق و آب لوله کشی را حتی به چشم هم ندیده بودند، حالا می توانستند از آب و برق استفاده کنند و همه این امکانات به واسطه انقلاب اسلامی و حضور و اقدامات ارگان های انقلابی بود که از دل انقلاب روئیده بودند. جهاد سازندکی ...
گنبد زنگوله دامغان فراموش شده است/سکوت زنگوله در بهار
نشده است آثاری که هرکدام دنیایی حرف برای گفتن دارند، نقشی بر کتیبه ی تاریخ زدند تا روشنگر مسیر آیندگان و سندی بر قدمت و ارزش این شهر باشند. راز گنبد زنگوله اما همچنان سربه مهر باقی می ماند، گویا باید منتظر ماند و دید در سال جدید دستی گرد راز از چهره ی گنبد می زداید یا خیر. بعد از تهیه این گزارش بارها پاهایم مرا به سمت گنبد زنگوله کشانده، آن قدر که حسابش از دستم در می رود اما بعدازاین دیگر نگاهم به این اثر تاریخی تغییر کرده، چند برابر باارزش تر از گذشته.... کاش چشمان همه مردم بر تمام آثار شهر دقیق تر باشد، شاید به قول سهراب: چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. ...
امیر دل ها، فاتح اروند و علم کوه
بیاورند را دارد به زور از آ ن ها می گیرد و توی کولة سنگین خودش می گذارد. توی جمع دوازده نفره مان، آمادگی جسمانی و تر و فرزی او در عبور از منطقه واقعاً چشمگیر بود. بعضی جاها که منطقه صخره ای می شد، و بچه ها به زور خودشان را بالا می کشیدند، محمدرضا اول می رفت بالا و کولة خودش را می گذاشت و بعد می آمد کوله های بچه ها را می گرفت و برای شان جابجا می کرد. اصلاً انگار نه انگار که او هم یکی مثل بقیه است و ...
دولت دل رفتن از خودروسازی را ندارد
اندکی بعد اعلام کرد مناقصه میادین نفت و گاز با قراردادهای جدید به زودی اجرایی می شود تا آخرش هم کسی نفهمد اصلاً قرارداد و نقد و برنامه ای وجود دارد یا خیر؟ چندی پیش علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی که یکی از عوامل مهم در وزیر شدن زنگنه بود، از ضرورت پایان بررسی مشکلات ipc در هیئت تطبیق قوانین خبر داد تا هر چه سریع تر همه چیز مشخص شود. در این وضعیت، با وجود اشکالات متعدد کارشناسان زبده و ...
ده گام اساسی برای تحقق اقتصاد مقاومتی/ از قناعت و خوداتکایی تا پرهیز از اسراف و تجمل گرایی
پول خودش نیست. اینها همه امانت است دست ما که باید محترمشان بداریم و حفظشان کنیم برای نسل های آینده. اسراف و تبذیر دولتی قبیح است، در بخش خصوصی هم قبیح است. باید طوری برنامه ریزی کنیم که حتی لقمه ای نان دور ریخته نشود چه برسد به امکانات ارزشمند کشور. یک چیزهایی را نسل های قبل امانت به دست ما سپرده اند ما هم باید آنها را به نسل های بعد برسانیم. این بی مبالاتی در مصرف انرژی خطرناک است و باعث می شود ...
چرا زلیخا بار دیگر جوان شد؟
رجب المرجّب، ماه شعبان المعظّم و به خصوص ماه رمضان المبارک طیّ عمرمان می آید، امّا آن روزه حقیقی و آن حال واقعی را نداریم؟! بحمدلله و المنّه، اکثر جوانان ما در این روزها اعتکاف می روند. چقدر این اشتیاق خوب است! امّا سؤال این است: چرا بعد از اعتکاف، حال اعتکافی در ما وجود ندارد؟ یا گاهی در خود همان اعتکاف هم به نیّت رفیقم رفتم، به نیّت دیگری رفتم، اصلا نمی دانم این جا یعنی چه، بله، روزه ...
کسی اجازه ندارد از رادیو بد بگوید
پیشکسوت صداست که شنوندگان امروز و دیروز رادیو او را بیشتر با برنامه شب بخیر کوچولو می شناسند. به بهانه ی هفتاد و ششمین سالگرد تاسیس رادیو، گوینده شب بخیر کوچولو به ایسنا آمد تا برای لحظاتی ما را مهمان خاطراتی کند که در این سال ها از رادیو داشته است. مریم نشیبی 38 سال است که در رادیو کار می کند و بعد از این همه سال هنوز هم دلبستگی اش همان عشق و علاقه قدیم است و وقتی اسم رادیو می آید از ...
کتابی که به لبخند اول استاد هدیه شد/ داستان زندگی امیرخان!
بیشتر حرف ها حول و حوش امیرخان است. نزدیکی های دو سه بعدازظهر می رسیم به قره تپه . می ایستیم و منظره چشم نواز سبلان را که قره تپه بر دامنه آن قرار دارد می بینیم. وارد روستا می شویم. از قبل منتظرمان هستند. رئیس شورای روستا هم خودش را رسانده است. او در پی اینکه دل ما را به دست بیاورد تا مدیران مرکزنشین را متقاعد کنیم که فکری برای آب منطقه بکنند و ما در پی گرفتن حس و اطلاعات لازم برای ...
نظر احمدی شاعر و نمایشنامه نویس کرمانی: تئاتر، بدون وجه نقادانه هیچ است
برای چاپ کتاب دیر نیست و البته که من هم دوست ندارم عصیان یا آهنگ های فراموش شده ای داشته باشم که فردا باعث پشیمانی و گرفتن وقت دیگران بشود،واقعا درختان از اکثر شاعران معاصر بیشتر از اره برقی می ترسند ،من عاجزانه از خیل عظیم دوستانی که قصد چاپ کتاب دارند می خواهم پیش از انتشار اول سری به جنگل های شمال بزنند تا هم هوایی تازه کنند و هم ارزش یک درخت را بهتر بدانند، بلکه منصرف بشوند و اما به رغم همه این ...
مصاحبه با استاد معرفت پیرامون شماری از مباحث قرآنی (2)
نیروی خدادادی ممکن است مورد سوء استفاده بزهکاران قرار گیرد. شخصی که این امکانات را دارد، باید سعی کند که چنین نشود. این ها همه قانون و قاعده و ضابطه دارند. تأویل ضابطه دارد. کیهان فرهنگی: پرسشی که در باب ترجمه مطرح است، اینکه ویژگی های یک ترجمه خوب کدامند؟ و اصولاً آیا امکان یک ترجمه دقیق از قرآن وجود دارد؟ آیا ترجمه ای که خالی از تفسیر باشد، دست یافتنی است؟ با توجه به شرایط ...
وسط عملیات های انتحاری بودم !
و یک بار اخیر هم در ترکیه. یک بار در پاریس بودم . سال بعد نیز در همان محدوده زمانی باز هم پاریس بودم که به هشت نقطه حمل انتحاری شد. امسال هم که ترکیه بدوم و میدان تقسیم را زدند. امنیت بی مانند ایران به این موضوع حتی در صفحه اینستاگرام اشاره کردم که امنیت موجود در ایران را با هیچ جای دنیا عوض نمی کنم. درست است که مشکلاتی وجود دارد که در همه دنیا هست اما امنیت یک کشور بزرگ ...