سایر منابع:
سایر خبرها
برایم مراسم ختم گرفتند
به امام توهین کرد و گفت: تو هم یک دروغگویی! بر اثر این کتک ها دست هایم چنان ورم کرده بود که موقع دستشویی نمی توانستم بندهای شلوارم را باز کنم. البته این کتک ها همیشگی بود و کارم به زندان انفرادی هم کشیده شد اما اعتراف نکردم. البته خودشان فهمیده بودند که من روحانی هستم. زندان انفرادی زندان انفرادی ام همان یکی دو ماه اول اسارت بود و بسیار وحشتناک. یک صحنه اش این بود که ...
علی حاتمی،کارگردانی که تاریخ را دوست داشت
. بعدها که فیلم را دیدم، متوجه شدم که آن چند چراغ، در یک نمای از دور دیده می شوند تاحدّی که حتا یک اینسرت هم ازشان گرفته نشده. از سوی دیگر حاتمی بارها به جعل یا تحریف تاریخ متهم شده. بله، با نگرشی صرفاً تاریخی آثار او نمی توانند چندان محل استناد قرار گیرند، اما حالا دیگر باید بپذیریم که حاتمی نه یک مورّخ که یک هنرمند است و هنرمند اگر هم سراغ تاریخ می رود آن را به مثابه ی یک منبع الهام می نگرد ...
آزادگان به نظام جمهوری اسلامی ایران عزت بخشیدند
مدیریت خالصانه و ایثارگرانه ، ادامه دهنده راه شهدا هستند. خجسته با اشاره به فرموده امام خمینی(ره) درباره اسرا که "اگر روزی اسرا بازگشتند و من نبودم سلام مرا به آنان برسانید و بگویید که امام منتظر شما بود" افزود: حب امام در قلب اسرا به حدی بود که همه به امام عشق می ورزیدند و به عشق امام سختی های شکنجه و دوری ورنج اسارت را تحمل می کردند. نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی ...
به یاد آزادگان شهید در اسارت / پرواز در غربت با دست هایی بسته
...، شجاع و نترس، مدافع انقلاب و امام که تن به ذلت و خواری دشمن ندادند و در برابر همه شکنجه ها روح خویش را به اسارت در نیاوردند و آزاد مرد ندای حق را لبیک گفتند. آری همان رزمندگان اسیر شجاعی که تن بی جانشان با دست هایی بسته و لبانی خشکیده از خون تا اوج ملکوت پرواز کردند و زمین را به زیر بال های خود به اسارت گرفتند. سالهای قبل که از اسیر و اسارت در جنگ و خاطره آزادگان می نوشتم و شکنجه ...
مردم و دانشجویان درباره مطالبه دانش آموختگان صنعت نفت چه می گویند؟
رقابت بهتر بزنن زیر تعهد. به نظرم بچه های تهران و شریف و ... اگه خیلی چشم به استخدام توی نفت داشتن باید زحمت میکشیدن میرفتن اونجا درس میخوندن چون من خودمم یادمه که چنین تعهدی توی دفترچه انتخاب رشتمون بود ولی به شخصه به خاطر راه دور و بدی آب و هوا ترجیح دادم تهران درس بخونم. * سید مرتضی:چرا مسئولان جواب گو این همه عمر از دست رفته ما جوانان مملکت در دانشگاه صنعت نفت نیستند؟؟؟؟ چرا روز اول ...
پاسداشت سالروز ورود آزادگان استقامت در اسارت با یاد امام/ بگویید خمینی(ره) در فکرتان بود
، بلافاصله به زیارت مرقد مطهر حضرت روح الله می رفتند تا ثابت شود که خبر شنیدن ارتحال امام(ره) در اسارت، چقدر برایشان دشوار بوده است. اینجا هم به آنان اطلاع دادند که امامشان برایشان پیغامی گذارده است: اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود. آنان حتی در اسارت هم با برخی از پیام های امام که به دستشان می رسید، روحیه می گرفتند که این نامه ...
دری به روی دوست
؛ من هم توی این دنیا سهمی دارم!..." اما خوب به خاطر بسپار که چه می گویم؛ این خانه، مال جمال است؛ جمال من به زودی به این خانه بر می گردد! تو هم باید برای همیشه گورت را گم کنی و از جلوی چشمهایم دور شوی! و اما نرگس؛ به او بگو که باید این آرزویش را با خود به گور ببرد؛ او... * از امید به پدر از بیستون به بیستون 1 مهرماه 1369 سلام آقا معلم! من امید هستم ...
وقتی مشتاقان هشتمین خورشید صدای نقاره های طلایی رامی شنوند/ آمدم ای شاه پناهم بده!
به گزارش افکارنیوز ، عاشقان مشتاقی که تنها از روی پشت بام منزل به سمت خراسان می ایستند، اشکی می ریزند و با دلی لرزان از دوری از این گرمای قدسی، سلامی می دهند. شاید داستان کبری خانم پیرزن کرمانی که سالها چشم انتظار دیدار گنبد و بارگاه طلائی امام رضا(ع) بوده است حکایت همان دلدادگانی باشد که اگر دست خیر خیران و نگاه پر مهرشان نبود باز هم تنها مکان دلدادگی و زیارتش همان پشت بام منزل ...
گفتگویی مفصل با - کاوه یغمایی - پس از 10 سال!
طی شد تا آلبوم منشور به دست مخاطبانتان برسد و اگر مشکلاتی در داخل کشور وجود داشت، چگونه این مشکلات برطرف شد؟ خوشحال می شدم اگر این سؤال از سوی یکی از مسئولان فرهنگی کشور در 15 سال گذشته صورت می گرفت که متأسفانه چنین نشد. شاید جواب این سؤال و دلایلی که توضیح خواهم داد، فقط مشکلات من نباشد و توضیحاتی را که برای مردم عزیزم خواهم داد، امیدوارم به گوش مسئولان فرهنگی کشورم برسد تا شاهد وقوع ...
عصر شعر رضوی در اسدآباد برگزار شد
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اسدآباد اظهار کرد: درحال حاضر شهرستان اسدآباد دارای دو انجمن ادبی شعر و داستان است. رضا قاسمی تعداد اعضای دو انجمن ادبی شعر و داستان شهرستان را 30 نفراعلام کرد و گفت: در عصرشعر رضوی برگزار شده به مناسبت ولادت امام رضا(ع) و نیز دهه کرامت، 10 نفر از شاعران شهرستان به شعرخوانی پرداختند. وی با اشاره به اجرای موسیقی سنتی در جمع شاعران ...
مژده لواسانی: دلم که می گیرد بلیط مشهد می خرم
مهربانی شان می شناسیم. در زیارت نامه ایشان می گوییم ایها الامام الرئوف . حرف های معنوی شما این شعر را به یاد من آورد که هر چند حال و روز زمین و زمان بد است/ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است . از بین اشعاری که درباره مقام والای امام رضا(ع) سروده شده کدام را بیشتر می پسندید؟ همیشه تک مصراع آمدم ای شاه پناهم بده را زمزمه می کنم. یکی از قشنگ ترین شعرهایی که خودم آن را مرور می کنم این است: حتما قرار شاه و گدا هست یادتان/ آری همان شبی که زدم دل به نامتان/ مشهد، حرم، ورودی باب الجوادتان/ آقا دلم عجیب گرفته برایتان . این شعر را هر وقت دلتنگ می شوم زمزمه می کنم. ...
نوجوانی که غیرتش، زن خبرنگار را مجبور به حفظ حجاب کرد/ من لحظه ای نترسیدم و خود را نباختم
کار را بکنند، ولی تصمیم خود را گرفته بویدم و من از خودم خبر داشتم که به هیچ وجه تسلیم خواسته هایشان نمی شدم. همان لحظه معروف که خبرنگار زن مجبور به رعایت حجاب شد آن روز که دو، سه روز از اسارتم گذشته بود، پس از آن داستان آتشبار کاتیوشا، بلافاصله ما را که سه، چهار نفر بودیم، سوار جیپ کردند و حرکت دادند. کم کم به خرمشهر نزدیک می شدیم و از دور، تک تک ساختمان هایی که ...
شعرحیات و هستی من است
هم دوره خودش جلو بود. از بابت ارتباط گیری و استعداد پیوند پیداکردن از شعر دیگر منعطف تر بود. علاوه بر اینکه خودش مطرح شد و شاعرانی که در آغاز بودند مطرح شدند، روی نسل های بعد از خودش هم تاثیر گذاشت و نقطه عزیمت شعر خیلی از جوان هایی شد که بعدها جزو شاعران مطرح شدند. حداقل نمونه هایی که می توانم بیاورم این هاست که بعدها بهزاد خواجات و بهزاد زرین پور از دل شعر ناب بیرون آمدند یا قاسم آهنین جان که ...
بنیاد در آینه مطبوعات
پوتینهای پسرش را آورد و گفت: به ازای این هدیه، برایش دو روز روزه بگیر. پوتینها را پا کردم و آمدم مشهد؛ سر گذر ایستادم تا کار کنم. از پول یک روز کارگری ام، یک دست لباس سربازی و کمی خرت و پرت دیگر برای توی راه خریدم و راهی شدم. پدرم هنوز دلش به رفتنم رضا نبود. آقای خمینی گفته بود پسرانت را به جبهه بفرست اول اردیبهشت1361 بود که راهی شدم. روستایی زاده بودم و چیزی درباره آموزش نظامی نمیدانستم ...
سالروز بازگشت پرستوهای عاشق به میهن/ آزادگان، مثنوی بلند عشق و عاشقی
خانواده چشم انتظار بازگشت عزیزان خود هستند. تازه دامادی که با عروسش وداع کرده، پدری که فرزند خردسالش را به دست تقدیر سپرده و دانشجویی که کلاس درس را رها کرده و راهی می شد، می دانست که قدم در راهی می گذارد که به احتمال بسیار بازگشتی برایش متصور نیست. اما عشق به خدا و میهن در رگ های مردان خدایی جاری شده و هراسی از مرگ در وجودشان راه نمی یافت. زخم برداشتن و اسارت نیز بخشی از مثنوی ...
چگونه در خانه ثواب بوسیدن تربت امام حسین(ع) را بدست آوریم؟
از دست من به آن غذا بوده باشد. آیت الله بهجت در این مورد فرمودند: تازه ایشان نامادری امام زین العابدین علیه السلام بود که این همه احترام داشت، اگر مادر واقعی ایشان بود چه حرمتی می داشت؟ اشکال می گیرند که تا بحث پدر و مادر می شود، جوان ها عیب می گیرند که چرا فقط درباره حقوق آن ها صحبت می کنید، پس حق ما چه می شود؟ اسلامی که به شما دستور می دهد که به پدر و مادرت احسان و احترام کن، همین ...
چهار روایت از لحظه بازگشت آزادگان
ابوغریب و الرشید در بی خبری و به دور از چشم مأموران صلیب سرخ نگهداری شدند و در سال 69آخرین اسیرانی بودند که آزاد شدند. روزهای بازگشت این قهرمان ارتشی در رابطه با روز آزادیش روایت می کند: زمانی که از مرز وارد کشور شدیم. شب در قصرشیرین یا اسلام آبادغرب مستقر شدیم. در پادگانی که در آن مستقر شده بودیم. تعدادی از مردم به استقبال ما آمده بودند. ولی ما کسی را نه از مسئولان و نه از مردم ...
از این طرف لطفاً فقط هیس! سروده ی ناصر کشاورز
به آنها کرد / از آنچه برایش ماند / یک شانه مهیا کرد / فریاد برآورده / آن اسکلت ماهی / ای عشق من! ای دریا! / یک شانه نمی خواهی؟. گفتنی است کشاورز که از او به عنوان یکی از شاعران نوگرا و صاحب سبک در شعر کودک و نوجوان نام برده می شود ، تاکنون جوایز متعددی در حوزه شعر کودک و نوجوان دریافت کرده که از جمله آن ها می توان به جایزه دوازدهمین جشنواره کتاب کودک و نوجوان در بخش شعر برای کتاب مداد ...
حس و حال یک شاعر شیعه عراقی در حرم امام رضا(ع)
. بخش اول این کتاب به پایان رسیده و قرار است که بخش دوم آن نیز به زودی در شهر مشهد مقدس چاپ شود. 18 سال است که شاعر هستم موضوع اشعارم بیشتر حماسی و مذهبی است در این جشنواره یک تفاوت بین شعرهای ایران و عراق به چشم می خورد؛ شاعران عراقی از ادبیات فصیح استفاده می کنند ولی شاعران ایرانی ادبیات عامیانه ایی در اشعارشان دارند. * دلیل حضورتان در مشهد چیست و حال و هوایتان در حرم امام رضا(ع) چگونه ...
یک قاب، دو روایت نگاهی به وضعیت آزادگان در زمان اسارت
برایم نوشته بود که در ایام حج روحانی کاروان چند بیت شعر از شیخ بهایی خواندند که من از آن اشعار خوشم آمد و تلاش می کردم تا این ابیات را از وی گرفته تا برایت بفرستم، اما فرصتی دست نمیداد که نمیداد... تا روز آخر که در فرودگاه جده بین دو نماز پیش روحانی کاروان رفته و به او گفتم تا این شعر را در دفترش بجوید و به من بدهد... شعر را نوشتم که چنین است: همه شب نماز خواندن، همه روز روزه بودن، ...
به بهانه سالروز آزادی اسرای جنگ تحمیلی / آنان که در اوج اسارت حریت را تجلی بخشیدند
و وحشتناک دشمن، با پدر پیرخود درددل می کردند و آن پیر فرزانه با عشق پدری به آنان پاسخ می داد: فرزند بسیار عزیزم! از نامه دل سوزانه شما بسیار متأثر گردیدم. من ناراحتی شما عزیزان دربند را احساس می کنم، شما هم ناراحتی پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند، احساس کنید. عزیزان من! سیّد و مولای همه ما حضرت موسی بن جعفر بیش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به سر بردند. برای اسلام عزیزش صبر ...
راهیان قبله هفتم
فاصله گرفتن از خانواده، زندگی و کار و کاسبی به چه بهایی؟ برای یافتن پاسخ ها با یکی از قدیمی ترین کاروان های پیاده روی ایران همراه شدیم تا پرده از راز این عشق برداریم؛ کاروانی که در دهه کرامت به مشهد رسید اما پیش از روز میلاد امام رضا(ع) باید به بافق بازگردد چون مردم آنجا در انتظار جشن های بیت الرضای این شهرستان در شب میلاد حضرت رضا(ع) هستند. هر سال این کاروان به نام یکی از اهل بیت (ع) نامگذاری می ...
روزگار فیروزه ای نویسندگان
گوش سپردی، درباره شان حرف زدی و کمی بعد خودمانی تر شدی واز خودت و دنیایت حرف زدی، دوستی مان شکل گرفت . ساریتای عزیز، حالا دیگر تو فقط مخاطب داستان های من نیستی. حالا دیگر موقع نوشتن با آن چشم های پرسشگرت روبه روی من می نشینی و با من حرف می زنی . ساریتا، دوست نیشابوری من سلام. یادداشت خاطره انگیز کیارش برای طاهره ایبد یادداشت کیارش طاهره ایبد: ...
داستان مقاومت
الگوی ما می شود. من معتقدم که برای جوان مسلمان، بخصوص مسلمانی که با زندگی ائمّه و خاندان پیامبر و مسلمانان صدر اسلام آشنایی داشته باشد، پیدا کردن الگو مشکل نیست و الگو هم کم نیست. حالا خود شما خوشبختانه از حضرت زهرا سلام الله علیها اسم آوردید. من در خصوص وجود مقدّس فاطمه ی زهرا سلام الله علیها چند جمله بگویم؛ شاید این سررشته ای در زمینه ی بقیه ی ائمّه و بزرگان شود و بتوانید فکر کنید. شما خانمی ...
مسعود کیمیایی: سینمای امروز عشق را بلد نیست
وسیعی از انتخاب انسان امروز است، مثل تدوین، خواب تدوین شده هست اما می توان دوباره منظره های دیگری بر آن گذاشت و مناظری از آن منها کرد. کاری که در روز کرده ای را دوباره مونتاژ کن. آنها را که دوست نداری کم کن و رؤیای تمیزت را اضافه کن، در خانه، کار، پیاده رو، کارخانه، سینما، رانندگی، می شود یک زندگی دیگر که منظرهایی دارد که مال تو نیست. کارِ قضاوت سخت می شود. گفتم سینما دارد از دست می رود، یا از ...
چشمان و جانم فدای رهبرم!
...> جانباز میانکی ادامه داد: می خواستم پشت پدرم باشم ولی پدرم مثل کوه پشت من ایستاد و زمانی که در بیمارستان بستری بودم، این جمله را می گفت: تا زمانیکه راه می روم و نفس می کشم، اگر لازم باشد تمام دارائیم را می دهم و نمی گذارم تو سختی بکشی و همیشه در کنارت هستم. این جانباز سرافراز خطاب به فرمانده ناجا گفت: افتخار می کنم یکی از سربازان شما هستم؛ سرداراشتری عزیز ،چشمان من فدای یک تار موی آقا و ...
آنان که در اوج اسارت حریت را تجلی بخشیدند
می کردند. آنان در گوشه زندان های تاریک و وحشتناک دشمن، با پدر پیرخود درددل می کردند و آن پیر فرزانه با عشق پدری به آنان پاسخ می داد: فرزند بسیار عزیزم! از نامه دل سوزانه شما بسیار متأثر گردیدم. من ناراحتی شما عزیزان دربند را احساس می کنم، شما هم ناراحتی پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند، احساس کنید. عزیزان من! سیّد و مولای همه ما حضرت موسی بن جعفر بیش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه ...
زندگی متفاوت روحانی با یک دست!
شما را لعنت کند، چه آدمهای بدی هستید شما! این روحانی هم دوان دوان فرار کرد. با همه این شیطنت ها بازهم دست بردار نبودیم و باز دنبال طلبه رفتیم و کلی التماس کردیم و بالاخره او را برگرداندیم و بعد آنقدر همین روحانی با بچه ها رفیق شده بود که ماهها از ماموریتش می گذشت؛ اما نمی توانست از بچه ها دل بکند به خانه برود. وقتی اکبر کور دعای کمیل می خواند! طلبه ها گلوله انرژی جبهه ها بودند و با هر ...
رضا را دعوا کردم به سوریه نرود
خبر داشتم بار اول با رفتنش مخالفت نکردم اما دفعه بعد که می خواست اعزام شود مخالف بودم. گفتم الان که می خواهی بروی خانمت جوان است، بچه هایت کوچک هستند. گفت: خدا بزرگ است. گفتم: نمی گویم خدا بزرگ نیست اما من اینها را چه کنم؟ برایم سخت است، خیلی با او بحث کردم ولی دیدم او مصر است که برود. گفت: تو می گویی من نمی روم ولی جواب خانم زینب کبری(س) و فاطمه زهرا(س) را خودت بده. وقتی این را گفت ساکت شدم و ...
فرزند کویر از زمین حلب آسمانی شد +تصاویر
...، نذر یعنی همین نه که بخوری سیر بشی. روزگار را سپری می کردیم و در این همسفری مان خداوند دو پسر به ما عنایت کرد. تا اینکه حرامی ها به حرم حضرت زینب ( سلام الله علیها ) می خواستند نزدیک شوند که مهدی هم مثل همه جوانان غیرتمند این مرز و بوم تصمیم گرفت راهی سفر عشق شود. فروردین 94، تازه از شهرستان برگشتیم، که با شادمانی یک روز از سر کار برگشت و گفت : یک خبر خوش، اگر آقا دعوت نامه مان را ...