چهارشنبه ۲۶ اردیبهشتساعت ۱۸:۴۲May 2024 15
جستجوی پیشرفته
راهیان نور ۱۳۹۵/۱۱/۰۴ - ۱۹:۱۵

روایتی از مراسم عروسی یک فرمانده در مسجد

مراسم شب هفت محمدرضا ناگهان خانم دانش دست من را گرفت و گفت: این دختر نامزد علیرضا است و من امشب نامزدی آنها را اعلام می کنم. مجلس بهم ریخت و همه شروع کردند به پچ پچ کردن، می گفتند: ایشان به خاطر شهادت پسرش محمدرضا دیوانه شده. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)

برچسب خبرهای مرتبط