سایر منابع:
سایر خبرها
محاکمه پسری که باهمدستی دوستانش،به دختر 15ساله همسایه تجاوز کرد/ 3مجرم هنوز فراری اند
ارتباط داشتیم، یک روز که به دیدن دوستم رفته بودم، متوجه شدم او در خانه نیست ولی ناگهان برادرش و 3 پسر جوان حمله کردند و مرا به خانه قدیمی بردند و تحت آزار و تعرض قرار دادند. آقای قاضی من از آن روز تا الآن شب و روزم با کابوس می گذرد. چهار روز در اسارتگاه این شیطان صفت ها بودم تا اینکه در یک فرصت مناسب از آنجا فرار کردم و خودم را به خانه رساندم و همراه پدرم به اداره آگاهی رفتیم. در ادامه ...
اعظم 28 کودک آسمانی دارد!+عکس این کودکان را ببینید
.... برای نخستین بار بود که با مددکاری آشنا می شدم و فعالیت آنها را از نزدیک می دیدم. از همان روزها به این کار علاقه مند شدم و با وجود آنکه در مقطع متوسطه در رشته رایانه درس می خواندم اما برای کنکور رشته مددکاری را انتخاب کردم. یک گام به هدفی که داشتم نزدیک شده بودم. در کنار درس در فعالیت های اجتماعی سازمان های مردم نهاد مشارکت داشتم. 14 سال قبل به عنوان مددکار شروع به فعالیت کردم و در بحث پیشگیری ...
شوخی های تلخ یک سانسور چی!
راننده قوی هیکلش! همیشه سراغ روزنامه ها می رفت. خاطرم هست زمانی که من سردبیر اطلاعات بودم در یک بعداز ظهر سال 1326 تلفنی از سوی شهربانی به من زده شد و گفتند عکسی را که با مضمون سفر محمد رضا شاه به ایتالیا و در ملاقات با پاپ فرستاده می شود چاپ نکنید. چند دقیقه بعد از آن تماس، مسئول عکاسخانه آمد و همان عکس را روی میز من گذاشت و من بلافاصله به دفتر مسعودی مدیر مسئول روزنامه رفتم تا کسب اجازه کنم و وی گفت ...
گزارشی از یک اتفاق دردناک در زندان اراک!
خواب مادرم را دیدم. چند روز بعد وقتی با خواهرم در زندان ملاقات داشتم، خوابم را برای او تعریف کردم، یکدفعه خواهرم به گریه افتاد، وقتی علت گریه اش را پرسیدم، به من گفت که مادرمان در همه این سال ها با او در ارتباط بوده است. خواهرم گفت که او برای نجات من از زندان به ایران می آید. من اولش باورم نمی شد اما هر روز که می گذشت، بیشتر دوست داشتم مادرم را ببینم. من هشت ساله بودم که مادر و پدرم از ...
رمزگشایی از یک مهاجرت مرموز
. بعد از انجام مراحل کار، مبلغ 3 هزار دلار را برمی گردانند و فقط همان 80 دلاری که برای انجام مقدمات کار پرداخت کرده ایم، برای مان هزینه می شود. یعنی تقریباً مجانی است. به هرحال این موقعیت خوبی است که برای غیرمسلمان ها فراهم است و من از این موقعیت استفاده کردم و حالا در امریکا هستم. تینا دلش نمی خواهد از روز مصاحبه در اتریش حرف بزند. احساس ناامنی می کند. به قول خودش روی این چیزها حساس است ...
پیامی که آتش نشان شهید رضا نظری هنگام ماموریت پلاسکو در تلگرام فرستاد +عکس
چرا هفته آخر قبل از آتش سوزی ساختمان پلاسکو، گفت و گوهایمان فیلسوفانه شده بود. هر دو نفر جدی حرف می زدیم بدون شوخی و خنده. او می گفت مامان سر نماز ما را دعا کن بگو خدا روزی این پسر مان را زیاد کنه و عاقبت بخیر بشم و من هم در جواب می گفتم: همیشه برات دعا می کنم و به یادت هستم پسرمهربانم تو هم دعا کن پدر و مادرت سلامت باشند. روزهای آخر، علیرضا حال و هوای عجیبی داشت. او حتی روز اربعین 93 پیاده ...
خاطرات فتنه88 به روایت شهید مدافع حرم/برخی می گفتند بعد از 8سال جنگ چه نیازی بود به سوریه برود؟
.... این شهید مدافع حرم از جانبازان هشت سال جنگ تحمیلی هم بود که در سال 63 در منطقه عملیاتی مجنون از ناحیه کتف، سال 65 در منطقه عملیاتی شلمچه از ناحیه سر و گوش و در سال 67 در محور دربندیخان شیمیایی شده و به درجه رفیع جانبازی نائل شده بود. او سال گذشته در روز پنج شنبه 22 بهمن ماه، بعد از گذشت 40 روز حضور در سوریه به دست تروریست های تکفیری به شهادت رسید. گفتگوی تفصیلی مسعود فرزانه پسر دوم شهید رضا ...
خاطرات اسپارتاکوس و دزیره با دوبلورش به خاک سپرده می شود
کرده بود که پیش از این دبیر ورزش بوده و ورزشکار هم بوده است. او که فیلم های زیادی را در این 37 سال حرف زده است، گفته بود: اسپارتاکوس، خرقه یا دزیره فیلم هایی هستند که همیشه در خاطرم مانده است. دوریس دی که یک بازیگر شوخ و شیطان بود را تجربه کردم. آن موقع جوان بودم و دوریس دی مثل کاراکتر خودم بود و اولین فیلمی که به جای دوریس دی حرف زدم مردی که زیاد می دانست آلفرد هیچکاک بود. ...
خواستگاری از دختر دانشجو در ماشین با چاقو/ آزار و اذیت دختر جوان در بیابانهای جنوب تهران
روزقبل در میدان آزادی ایستاده بودم. ازآنجاکه برای رفتن به دانشگاه عجله داشتم و تاکسی هم نبود، به ناچار سوار یک خودروی شخصی شدم. پسر جوانی که راننده خودرو بود پس از چند دقیقه سرصحبت را بازکرد و گفت که حس عجیبی به من پیدا کرده وهمانجا ازمن خواستگاری کرد. درحالی که با شنیدن این حرف شوکه شده بودم به اوگفتم درحال حاضربه فکر ازدواج نیستم ومی خواهم ادامه تحصیل بدهم، اما او با حرف های مختلف حواسم را پرت ...
دختر نوجوانی که به دست مادر و دایی به قتل رسید
، من شش ساله بودم و در حیاط خانه مان در حال بازی بودم که دایی اسماعیل به خانه ما آمد. بعد به اتاق خواهرم منصوره رفت و وقتی در اتاق خوابش را باز کردم دیدم مادرم پاهای خواهرم را گرفته و دایی ام قصد خوراندن چیزی را به خواهرم دارد. بعد هم دیدم که با یک متکا خواهرم را خفه کردند. من که بشدت ترسیده بودم از اتاق بیرون آمدم و خودم را داخل کمد مخفی کردم. آن روز در حالی که در کمد خوابم برده بود یک ...
اگر سلحشور در قید حیات بود نمی گذاشت قصه های تبیان در این ساعت پخش شود
سلحشور و اساتید دیگر بودم که این مجموعه به عنوان آخرین کارشان بود و به نظر من مردم باید یک نگاه ویژه به قصه های تبیان داشته باشند که این آخرین کار آقای سلحشور و چقدر هم بر دل مردم می نشیند. وی ادامه داد: از اینکه توانستم به عنوان کوچکترین عضو این مجموعه دین خودم را ادا کنم خوشحالم، از بازخوردها من فقط مثبت دیدم تنها مشکل با زمان پخش بود که ساعت یازده شب بود. چاهل در پایان گفت ...
پزشکیان: احمدی نژاد تهی دستان را فریب داد
شخصیت نظام نبودیم . در دوران دانشجویی در دولت هاشمی تا پای اخراج هم رفتم/ به سیاست های تعدیل اقتصادی دولت سازندگی نقد جدی داشتم خانه ملت) رویکرد تعدیل اقتصادی و سیاست توسعه دولت هاشمی را قبول نداشتید؟ نقد من به ایشان اجرای سیاست های تعدیل اقتصادی بود. در آن زمان من ابتدا دانشجو بودم و در دور دوم دولت هاشمی اواخر دوره بنده به عنوان رئیس دانشگاه انتخاب شدم. در دوره ...
،گفتگو با اشکان خطیبی ، هنرمند همه چیز بلد
. الان در 38سالگی با توجه به اینکه مردم شما را به عنوان بازیگر و موسیقی دان می شناسند، در ادامه دوست دارید کدام را دنبال کنید؟ من خودم را موسیقی دان نمی دانم و فکر می کنم اگر خودم را با این عنوان خطاب کنم توهین به موسیقی دان های بزرگ کشورمان است. ولی قطعا از این به بعد کمتر به بازیگری مقابل دوربین خواهم پرداخت. حدود سه سال است فقط روی صحنه بازی کرده ام و جلوی دوربین نرفته ام ...
دختری که پدرش را کشت
داشتم اما دلیل بر این نمی شد که قاتل پدرم شوم. به خاطر جرو بحث های همیشگی در یک لحظه به شدت عصبانی شدم. آن هم وقتی به مادرم توهین کرد. بیشتر توضیح بده؟ روز حادثه می خواست مرا از خانه بیرون کند. می گفت مادرت هم به تازگی از تو حمایت زیادی می کند. برای همین او را هم از خانه بیرون می اندازم. مادرم بنده خدا سال ها با هر اخلاق پدرم ساخته بود و وقتی من اینها را شنیدم به خاطر مادرم ...
از پولدارها کمک خواستم؛ مرا ریپورت کردند!
روزهای اول نیست. آنقدر که گاهی از روی احساساتی شدن گریه اش هم می گیرد و مدام به این فکر می کند که اگر سال بعد مجبور شود روستای محل اشتغالش را تغییر بدهد چه طوری باید از آنها دل بکند. یگانه یکی از بچه های کلاس اولی است. دوهفته ای به خاطر مشکل قلبی برادر کوچکترش باید خانه مادربزرگش می رفت. روز اول را طاقت آورده بود اما از فردایش مدام سرکلاس گریه می کرد. من برای اینکه گریه نکند حسابی مسخره بازی در ...
تفاوت تفریحات ما با اونا!
...؛ امیدوارم فصل زیبای زمستان رو با شادی و سلامتی طی کنین؛ خدمتتون عرض کنم که 28 روز تا سال نو بیشتر نمونده! دقت کردین تفریحات به نسبت شهرها از بزرگ به کوچک تقسیم می شه و هر چه شهر شما از نظر وسعت کوچیکتر شه تفریحات هم کوچیک و کوچیکتر می شه؟! منظور من رو نمی فهمین نه؟! باید هم نفهمین؛ اگه مثل من تو پپوشت آباد زندگی می کردین، اون موقع من ت تفریح رو که می گفتم، تا ...
به خدا گفتم مرا امتحان کن!
...: دوست داشتم در اینستاگرام قصه زندگی ام را برای عبرت دیگران بنویسم و با آدمهای مختلف ارتباط بگیرم. به گذشته همسرم حساس بودم و بعد از تحقیقات زیاد فهمیدم هیچ خیانتی درکار نبوده و همسر من پیش از این 800 میلیون این خانواده را به بهانه قرض بالا کشیده است و آنقدر این خانم را تحت فشار جسمی و روانی گذاشته که از ترس جانش جدا شده است. بعد از آن متوجه شدم که خانواده همسرم با علم به همه این ماجراها به ...
توطئه ای عجیب / همه مشخصات شخصی شوهرم از زبان دختر غریبه درست بود!
خیانت شوهرش از او طلاق بگیرد اما چند روز بعد همسرش با همه تلاش توانست به عروس جوان بقبولاند که هرگز خیانتی انجام نداده بلکه دشمنان برایش توطئه ای چیده اند و به این ترتیب همسرش حاضر شد به خانه و زندگی اش برگردد. اما این آرامش قبل از توفان در زندگی شان بود و دختر ناشناس چند روز بعد تماس گرفت و به او گفت: - منیژه خانم این قدر ساده دل نباش، می خواهم حقیقتی را برایت فاش کنم، شوهرت درحقیقت من را ...
درخواست شوکه کننده مادر دختر از جوان اعدامی!
...> مشغول آموزش بودم دائم در حال توبه، من گناه کبیره ای انجام داده بودم و هر روز عذاب وجدان داشتم. زمان دستگیری مشغول به چه کاری بودی؟ درس می خواندم، دانشجوی ترم سوم بودم. با پدر و مادرت زندگی می کنی؟ پدرم سال ها پیش فوت شده و مادرم هزینه تحصیلم را می داد. با توجه به اینکه مادر مرجان چنین پیشنهادی به تو داده، چه نظری داری؟آیا با مرجان ازدواج می کنی؟ ...
مزد پرستاری از پدر جانبازش را با شهادت گرفت
روز پیشم آمد و گفت عمه جان خواب دیدم دارم راه می روم اما نه با پاهای خودم. بلکه دارم روی زمین کشیده می شوم. بعد دیدم تمام شهدا از درون مزارشان بیرون آمدند و با لباس رزم به من سلام نظامی دادند. شهیدی به من گفت: نمی خواهی بروی پیش پدرت؟ نگاه کردم دیدم به جای مزار پدرم یک خانه سرسبز و بزرگ است. من گفتم این مزار چطور تبدیل به یک باغ شده است. همان شهید گفت: از اول هم باغ بود. برو پیش پدرت. وقتی حامد این ...
انشای انقلاب همه را تحت تأثیر قرار داد
مکتب نرجس که خانم طه مسئولش بود از سوی ساواک بسته شد. اما خانواده های مذهبی به صورت مخفیانه آن را نوبتی در خانه های شان برگزار می کردند. با آنکه 38 سال از آن روزها می گذرد ولی هنوز با این حوزه در تماس هستم. آن انشایی که در خصوص انقلاب نوشتید چه بود؟ با توجه به حرف هایی که از حوزه مکتب نرجس و اعلامیه های حضرت امام (ره ) شنیده و خوانده بودم، توانستم انشایی بسیار پربار در مورد چگونگی به ...
خواهر شهید رضایی، گفت: باورمان نمی شد که محمد از این دنیا رفته است، ما خود را برای دامادی او آماده کردم ...
علمیه حضرت حجت بن الحسن العسکری انتخاب شد و در نهایت در چهارمین دوره اعزام رسمی به سوریه در تاریخ دهم شهریور ماه سال 93 بر اثر اصابت سه گلوله پی کاسی به شهادت رسید و در روز دهم مهرماه همان سال مصادف با شهادت امام محمد باقر(ع) همراه سه تن از همرزمانش در قطعه شهدای بهشت رضای مشهد آرام گرفت. مادر شهید محمد رضایی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو در مشهد، با اشاره به این مطلب که محمد ...
طنز؛ من زن ملانصرالدین ام
به من کرد و گرفت خوابید، کورمال کورمال رفتم گالری گوشی اش را چک کردم دیدم واویلاست. دوزاری ام تازه افتاد که وقتی او و خرش می روند توی خرپشته به موبایل شوهرم زل می زنند و ریسه می روند، چه گندکاری هایی پاش خوابیده. پریروز که به خانه آمد، گفت با زبون خوش آماده باش. فهمیدم بعد از خطای پزشکی تو اصفهان، مکافاتش را باید من بکشم. خودم رفتم گوشه اتاق چمباتمه زدم که انگشت شستش تو چشمم نرود حداقل. خب می زند ...
مستند دوران افشاریه رونمایی شد/ خاطره بازی با دوبلور "زورو"
آرامشی ندارند و مدام به فکر کار بعدی هستند. وی افزود: من که دیگر بازنشسته هستم و در هفته فقط یک روز به عشق کار و با علاقه کامل می آیم. البته منظورم این نیست که بگویم نسل جدید اینگونه نیستند اما ما عاشق بودیم. وقتی به من میگفتند آقای پرویز بهرام فردا با تو کار دارد، شب خوابم نمی برد. حالا اما فیلمها یک روزه دوبله می شود. این مدیر دوبلاژ قدیمی با اشاره به اینکه بسیاری از شاغلان ...
زندگی عجیب بیل گیتس
...، چقدر حیف. بیل گیتس به طرز دیوانه واری در صحرای البوکرکی در نزدیکی های اولین دفتر مایکروسافت رانندگی می کرد. یک روز او ماشین سوپر اسپرت پورشه 928 دوستش را قرض گرفت تا در صحرا رانندگی کند... و سپس با آن تصادف شدیدی کرد. تعمیرات و بازسازی آن ماشین یک سال طول کشید. بیل گیتس زمانی که با پورشه 911 خود از البوکرکی به خانه ی جدیدش در سیاتل رانندگی می کرد، سه برگه جریمه به خاطر ...
زندگی اسفبار دختر شهید و چهارفرزندش در مخروبه! + عکس
...: شب گذشته پس از آنکه از صبح تا عصر در یکی از روستاهای باشت در حال ساخت و ساز بنا و کمک به یکی از اقوام بودم، می خواستم حمام و استراحتی کنم که گوشیم زنگ خورد، یکی از دوستان بود، خبری داد که خیلی ناراحت کننده بود. خبر، خبر زندگی زوج جوان باشتی با چهار فرزند بود که به سختی می گذشت. وقتی شندیم مرد خانواده فرزند جانباز و همسرش فرزند شهید است، باور نمی شد، پیش خودم گفتم مگر ...
گاو شیرده را دادم و دوتار خریدم
را گوش کردم تا بالاخره دو آهنگ ساختم. بعد از دو سال دوباره برای ملاقات استاد نظرلی رفتم. وقتی من را دید، گفت بزن. وقتی زدم، گفت این آهنگ ها را از کجا یاد گرفتی؟ گفتم خودم آن ها را ساخته ام. دوتارش را آورد شروع به نواختن کرد و به من گفت بخوان. فردای آن روز من را با خودش به رادیو گرگان برد. چهار آهنگ او خواند و چهار آهنگ هم من خواندم. دو هفته بعد برای نواختن در یک مراسم عروسی در روستایی ...
چرا ترامپ برای طنز نویسان جذاب است
بیشتری با اشرف غنی صحبت کند: ترامپ: سلام استاد. غنی: علیک سلام، تاسو سوک یاست (شما چه کسی هستید؟). ترامپ: من دونالد ترامپ هستم رئیس جمهور جدید آمریکا. غنی: نمی شناسم. ترامپ: استاد شما سال 2006 در تگزاس سخنرانی می کردید و من هم روی قالی نشسته بودم، مویم زرد بود و شلوار هم داشتم . در ادامه این چت اشرف غنی می گوید در آن سال همه دنیا شاگرد او بوده و در آن سال بیشتر به فکر تبدیل کردن افغانستان به چهارراه ...
همیشه حمایت امام زمان(عج) را در زندگی ام احساس می کردم
متجاوزان جنگیده بود. خانم ها معمولا دوست دارند همسرشان را منحصرا برای خود حفظ کنند. شاید برخی مرد ایده آل را مردی بدانند که اکثر وقتش را قبل از شغل و فعالیت های اجتماعی اش با همسرش می گذراند. صبح قزوین : هیچ وقت به همسرتان نمی گفتید حق من است که بیشتر در خانه باشی؟ همسر شهید اسدی: با اینکه زیاد در خانه نبودند اما من به ایشان خیلی وابسته بودم این وابستگی بعد از ازدواج روز به ...
مسئولان با حمایت از تولیدکنندگان داخلی دست بیگانگان را از بازارهای ایران قطع کنند
بختیاری است با جهانبین نیوز را در ادامه می خوانید: جهانبین نیوز: خودتان را معرفی کنید و بگویید از کی وارد این کار شدید؟ بیگی: صغری بیگی 37 ساله و صاحب دو دختر و یک پسر هستم، تحصیلاتم کارشناسی حوزه است. 10 سال پیش بعد از اینکه درسم تمام شد با حمایت و پشتیبانی همسرم کارم را آغاز کردم. در ابتدا کارم را از خانه، با یک چرخ خیاطی دستی و یک متر پارچه شروع کردم اما بعدها اقدام به ...