سایر منابع:
سایر خبرها
واکنش کاسپینی ها به اظهارات رئیس جمهور
هم آقای سیف عوض میشه و رییس جدید میاد میگه به من ربطی نداره و ما هم هر روز بدبخت تر از روز قبل میشیم و کسی هم تو این مملکت جوابگوی 2 میلیون نفر سپرده گذار بی گناه نخواهد بود. Shahin: من به شخصه به تمام کسانی که میشناسم اعم از فامیل و دوست آشنا و همکار دارم میگم که هرموسسه ای پول دارید خارج کنید تا دچار سوتفاهم بانک مرکزی نشه سرمایه زندگیتون خدارحممون کنه قدیم دزدمیومد ...
"نشاط" پیش کش، عیدمان عزا شد
جوابگوی 2 میلیون نفر سپرده گذار بی گناه نخواهد بود. Shahin: من به شخصه به تمام کسانی که میشناسم اعم از فامیل و دوست آشنا و همکار دارم میگم که هرموسسه ای پول دارید خارج کنید تا دچار سوتفاهم بانک مرکزی نشه سرمایه زندگیتون خدارحممون کنه قدیم دزدمیومد درخونمون دزدی و میرفتیم شکایت میکردیم امروز تو روز روشن پولمو دزدقانونی زده عبدالهی: خدا لعنت کنه کسانی رو ...
به ازای هر عضو او، عضوی را از آتش آزاد خواهد کرد
...> تدبر 1️⃣ درباره اینکه منظور از این آیه چیست، معانی زیر گفته شده (که همه آنها می تواند درست باشد و با توجه به قاعده امکان استعمال یک لفظ در چند معنا قبول یکی، به معنای نادرستی بقیه نیست) الف. آزاد کردن یک برده در راه خدا (المیزان، ج20، ص293) ب. آزاد کردن گردن خود از آتش جهنم با التزام به ولایت کسانی که خداوند دستور به تولی آنها داده است (اهل بیت ع) ج. آزاد کردن گردن خود ...
آنچه در خریدهای نوروزی از یاد می بریم
بپوشم ، بچه ها مسخره ام می کنند، می گن فقط همین یه دونه کفش رو داری من از اون مانتو آبیه خیلی خوشم اومده، دلم می خواد برای عید داشته باشمش . دلایل را که بشنوید می توانید بفهمید ایراد کار کجاست. نوجوان شما تحت تأثیر حرف مردم است یا ذهن اش به سمت مصرف گرایی بیشتر متمایل شده و نمی تواند خودش را از زیر بار آن نجات دهد، یا اینکه فقط یک هوس نوجوانانه برای خریدن دارد و با صحبت کردن و دلیل آوردن، همه چیز ...
چهره ی شطرنجی فوتبال
اولین بار درست نفهمیدم بچه ها از چه حرف می زنند، اما کم کم همه چیز دستم آمد. همه ی این کل کل ها و شوخی ها و تهدیدها سرِ بازیِ استقلال و پرسپولیس است و این وسط انگار تنها کسی که به قول علی، توی باغ نیست منم که محض رضای خدا یک تیم ندارم که برایش کف بزنم و سروصدا راه بیندازم! خب راستش بابا هم خیلی اهل فوتبال نیست. فقط هرجمعه صبح می رود کوه، آرام و بی صدا! چندباری مرا هم با خودش برد و توی ...
تجرد زیستی زنان و دختران در تهران
مناسب پیدا کنم و به پیشنهاد یکی از دوستانم به تهران آمدم و در یک شرکت خصوصی استخدام شدم. 8 سال در آن شرکت کار کردم. در همین شرکت با همسرم آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. من به خواست خودم تصمیم گرفتم که به تهران بیایم اما در این راه خانواده ام همیشه پشتیبانم بودند. پدرم همیشه می گفت: ماهی در دریا بزرگ می شود و زندگی در شهر کوچک تو را محدود می کند و مرا تشویق کرد که به تهران بیایم ...
مستندی دِلانه و شاعرانه
مسجدسلیمان را به یک کار شاعرانگی نزدیک کرده است تا یک مستند گزارشی یا آماری خشک و کارشناسی شده و من دارم مشت خودم را وا می کنم ... آره من این فیلم را انگار برای آدمهای مثل خودم ساختم ، چهره ها همان هایی هستند که دوست داشتم ، صحبتها همانهایی بودند که با کوک دلم همساز بودند ، کودک آب فروش خود من بوده است ... سینما ، باشگاه ، بنگله ، کوچه ها همه نوستالژی من بوده اند ... خودخواهانه بگم این فیلم را ...
زندگینامه و مبارزات محمدتقی بهار +دانلود کتاب گزیده دیوان اشعار
ترین و بد قیافه ترین وضعها گذرانیدم. از بدو افتتاح مجلس پنجم، اوضاع دگرگون شد، تا عاقبت من از روزنامه نویسی دست برداشتم. پیش بینی هائی که چند سال درباره آنها، قلم و چانه زده بودم، یعنی مضرات هرج و مرج فکری و ضعیف کردن رجال مملکت و دولت مرکزی، آن روز، بروز کرد. مردی قوی با قوای کامل و وسائل خارجی و داخلی، بر اوضاع کشور و بر آزادی و مجلس و بر جان و مال همه مسلط شد، و یکباره دیدیم که حکومت مقتدر ...
ساعتی با دختران فراری در پایانه غرب تهران
در پایانه غرب، نزدیک میدان آزادی در میانه هفته هم بازار سفر، حسابی داغ است. اما مقصد همه مشخص نیست؛ دختر نوجوان گریه کنان به سمت اتوبوس می رود، اتوبوسی به مقصد یکی از شهرهای شمالی. زنی جوان هم با چادر مشکی و دمپایی دنبال او: این بار نرو، تو رو خدا نرو، می ری یه بلایی سرت می آد... هر چی باشه، اینجا خونته... نه پول داری نه هیچی آخه... پای اتوبوس این حرفها را با هم می زنند. هر دو اشک می ریزند. راننده ...
اس ام اس روز درختکاری (3)
...> _____________________________________ ای درخت کودکی از دست آفتاب زیر پایت نشست پرنده ای روی شاخه ات آوازی خوش خواند ولی تو . . . درخت ها که مثل پرنده ها نیستند که وقتی جنگل آتش گرفت کوچ کنند ! درخت ها می مانند اما نمی توانند جنگل را نجات دهند . . . مثل من که می مانم اما نمی توانم تو را نجات دهم ! مرا ببخش محبوب من که پرنده نیستم ! ...
این بار می خواهیم برویم توی دهان اژدها
. برق ها خاموش شد. در فضای معنوی و آماده شروع کردم. بتاب ای مه دلم از غصه خون شد بتاب ای مه که زهرا لاله گونه شد بتاب ای مه که تا با روی نیلی بشویم در دل شب جای سیلی بتاب ای مه حسن مادر ندارد حسین من کسی بر سر ندارد گریه و شیون فضا را پر کرد. در حالت عادی هم نام فاطمه(س) بر جان آن ها آتش می کشید، چه رسد به ایام فاطمیه و نزدیک عملیات. صبح روز ...
مرگ نعمت است یا بلا
ابراهیم (علیه السلام) ادامه زندگی را تلخ بداند و به مرگ علاقه مند شود. در همین وقت به خانه خود بازگشت ناگاه یک شخص بسیار نورانی را که تا آن روز چنان شخص زیبایی را ندیده بود مشاهده کرد و پرسید: تو کیستی. او گفت: من فرشته ی مرگ هستم. ابراهیم (علیه السلام) گفت: چه کسی است که از نزدیک شدن به تو و دیدار تو بی علاقه باشد، با اینکه دارای چنین جمال دل آرایی هستی. عزراییل گفت: ای خلیل خدا، هرگاه خداوند خیر و ...
پرتوی از فضایل حضرت زهرا علیه السلام در تفسیر روض الجنان و کشف الاسرار
اَعْطَیْناکَ الکوثر . روایات متعددی نقل کرده اند که در این جا به ذکر چند نمونه از تفسیر روض الجنان (ابوالفتوح رازی) و تفسیر کشف الاسرار میبدی اکتفا می شود. 1 حضرت فاطمه مادر امامان در خبر است که رسول شبی به نزدیک خدیجه علیهاالسلام بود و او سخن می گفت: رسول گفت: یا خدیجه من تُکلِّمین؟ با کی سخن می گویی؟ گفت: ای رسول اللّه با این جنین که در شکم دارم. رسول گفت: بشارت باد تو را که جبرئیل ...
متن کامل سخنرانی مهم حجت الاسلام پناهیان در محضر رهبر انقلاب
اش را می گذاشت و به مدینه می آمد. آقا من به مدینه آمده ام، در مدینه زیرساخت ها آماده است؟ نه، آماده نیست در خیابان بخواب! خب این مردم مدینه که خودشان خانه و زندگی دارند، ما را که نمی توانند راه بدهند! خُب آنها هم اگر مسلمان هستند، باید شما را راه بدهند! به یک تعبیری، پیامبر اکرم(ص) زندگی همه را به هم ریخت! خُب تو که ایمان آورده ای، باید وضعت به هم بریزد! ما یک ایمان آوردنِ عافیت طلبانه ...
روایت زندگی دختران فراری در ترمینال غرب
دوان به سمت اتوبوس شان می روند، اینجا در پایانه غرب، نزدیک میدان آزادی در میانه هفته هم بازار سفر، حسابی داغ است. اما مقصد همه مشخص نیست؛ دختر نوجوان گریه کنان به سمت اتوبوس می رود، اتوبوسی به مقصد یکی از شهرهای شمالی. زنی جوان هم با چادر مشکی و دمپایی دنبال او: این بار نرو، تو رو خدا نرو، می ری یه بلایی سرت می آد... هر چی باشه، اینجا خونته... نه پول داری نه هیچی آخه... پای اتوبوس این حرفها را با هم ...
ماجراهای آقای هیجانی!
، دماغم رو گرفت و... آخ دماغم!!... ای مرد نامهربون! آخه این دماغ کوچولو و ظریف من، چه آزاری به تو رسونده بود که... تورو خدا خودت بگو؛ آخه چطور دلت اومد این دماغ نازنین رو..." پس از این صحنه، بلافاصله دست های حضار در استودیو و همچنین کلیه بینندگان گریان برنامه در خانه هایشان، به سمت بسته های دستمال کاغذی دراز شد و ناگهان صدای فریاد آقای هیجانی، همه نگاه ها را به سوی خود فراخواند:"رحم کنین ...
دیداری از جنس صمیمیت اصحاب رسانه همدان با خانواده شهید مدافع حرم
خبرگزاری شبستان/ همدان 22 آبان ماه امسال بود مردم دارالمومنین و دارالمجاهدین استان همدان یک بار دیگر خبر شهادت یکی از مجاهدان در راه خدا را شنیدند. استان همدان برای یازدهمین بار شهید مدافع حرم محمد حسین بشیری را تقدیم جبهه های مقاومت می کرد تا به استکبار جهانی و گروه های تکفیری بگوید او و امثالش همواره از ارزش های اسلامی تا آخرین نفس دفاع خواهند کرد. در آخرین ...
شهیدی که در شب شهادت ام ابیها(س) پر کشید+عکس
زیرباران منتظر بماند، با احوال پرسی مختصری وارد منزل شدم. گویی همه چیز از قبل تدارک دیده شده، صندلی چوبی قهوه ای رنگی کنار عکس شهید سعید درویشی گذاشته و آن طرف تر نیز گل زیبایی فضا را دلنشین کرده بود. حرف هایش را با نام خدا و چند آیه از قرآن آغاز می کند "مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما ...
دختران فراری ترمینال غرب شب ها کجا می رفتند؟
شان می روند، اینجا در پایانه غرب، نزدیک میدان آزادی در میانه هفته هم بازار سفر، حسابی داغ است. اما مقصد همه مشخص نیست؛ دختر نوجوان گریه کنان به سمت اتوبوس می رود، اتوبوسی به مقصد یکی از شهرهای شمالی. زنی جوان هم با چادر مشکی و دمپایی دنبال او: این بار نرو، تو رو خدا نرو، می ری یه بلایی سرت می آد... هر چی باشه، اینجا خونته... نه پول داری نه هیچی آخه... پای اتوبوس این حرفها را با هم می زنند. هر دو اشک ...
طولانی ترین دعای صحیفه سجادیه کدام است؟
ام بدار به حیات پاکیزه ای که خواسته هایم را برآورده سازد، و همه آنچه را که دوست می دارم فراهم آورد بدون آنکه ناپسند تواز من سرزند، و منهیات تو از من صادر شود، و مانند آن کسی بمیران که نور او از پیشاپیش و از جانب راستش - روان می گردد، و مرا در محضرت ذلیل، و در نزد بندگانت عزیز گردان، و چون به خلوت مناجات بنشینم خاشعم ساز، و در میان بندگانت رفعتم ده، و از آن که از من بی نیاز است بی نیازم کن، و بر فقر ...
دغدغه ام ساختن تئاتر کودک است تا نسل آینده راآگاه بارآوریم
همیشه گفته ام و خیلی هم دوست دارم. کارش بسیار زیاد است، تمرین های طاقت فرسای طولانی مدت داریم تا نقش شما شکل بگیرد و شبیه به آن نقش بشوید. چون یک زمان است که تو می خواهی نقشی را بسازی و اختیار دست خودت است و یا یک موقع است یک نمونه ای داری و تو باید شبیه به آن بشوی؛ شبیه شدن یک مسئولیت است که تو باید ذات آن آدم و روح آن آدم را روی صحنه بازی کنی و این به نظر من مسئولیت بزرگی است. می گویم پروژه با ...
روایت 30 سال گمنامی یوسف گمگشته یک مادر
به خانواده اش اعطا می کند چنین می گوید: خدا اینقدر به انسان صبر می دهد که تصورش را نمی کنی. من خاک پای حضرت زینب(س) هم نمی شوم ولی می دانم خدا به او صبر داد و به ما هم صبر داد. وقتی خدا صبر را عنایت می کند اوضاع را تحمل می کند. من هم این سال های دوری از فرزند را به لطف خدا تحمل کردم. به مادران شهدا فقط توصیه صبر دارم. خدا صابران را دوست دارد. صابران هم جزو شهدا هستند. اگر پایدار باشیم خدا صبر را ...
استقلال-سیاه جامگان در توییتر: #بحرین #اتوبوس
! فهیمه: استقلال مساوی کرد تا تنور رقابتهای لیگ همچنان داغ بمونه. البته واسه رده ی دوم! سیاه جامگان در بازی مقابل استقلال 13 مرتبه بیش از سی ثانیه در هر بار روی زمین افتاده بود. اتفاقی که منجر شد 764 ثانیه معادل 12.7 دقیقه از جریان بازی را سیاه جامگانی ها روی زمین افتاده باشند. همه لحظاتی که بازیکنان سیاه جامگان به بهانه مصدومیت روی زمین غلت می خوردند را مرور می کنیم.( در این ...
طباطبایی نژاد: شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون باعث افتخار شیعه و سنی هستند
کنونی و زیر رگبار تهاجم فرهنگی الحمدلله جوانانی تربیت می شوند که برای دفاع از اسلام و در راه خدا از همه چیز خود و حتی زن و فرزند خود می گذرند و این باعث افتخار است. امام جمعه اصفهان به خاطره ای از همسر یکی از شهدای مدافع حرم اشاره کرد و گفت: همسر این شهید می گفت: همسر من وقتی گریه های مرا می دید گفت: اشکهای تو دل مرا لرزاند ولی ایمانم را نمی تواند سست کند، وقتی انسان چنین جوانانی را می ...
دختران فراری ترمینال غرب شب ها کجا می رفتند؟!
می روند، اینجا در پایانه غرب، نزدیک میدان آزادی در میانه هفته هم بازار سفر، حسابی داغ است. اما مقصد همه مشخص نیست؛ دختر نوجوان گریه کنان به سمت اتوبوس می رود، اتوبوسی به مقصد یکی از شهرهای شمالی. زنی جوان هم با چادر مشکی و دمپایی دنبال او: این بار نرو، تو رو خدا نرو، می ری یه بلایی سرت می آد... هر چی باشه، اینجا خونته... نه پول داری نه هیچی آخه... پای اتوبوس این حرفها را با هم می زنند. هر دو اشک می ...
به من بینوا کمک کنید ...
میدانی در مورد تکدی گری، فکرم را مشغول خود کرده بود. یقین دارم تمام لحظاتی که به این گزارش فکر می کردم، مصمم بودم اما زمانی که با لباس گدایی و گریم در میدان اصلی شهرمان از خودرو پیدا شدم، دلم ریخت، با خودم گفتم این چه کاریه یعنی نمی شد این گزارش را ذهنی بنویسی، حالا من بودم و دلهره و البته خجالت، در کمتر از چند لحظه به اهدافم برای نوشتن این گزارش فکر کردم، من مصمم بودم چهره شهرم را با ...
حاشیه و متن گردهمایی اسکاری در تهران | اصغر فرهادی: دعا کنید
در جای خود بنشیند، یکی از حاضران با صدایی بلند خطاب به او گفت که من پیش از این در جایی شماره ام را به شما دادم و قرار بود از من برای بازی دعوت کنید اما این کار را نکردید و به من بدهکار هستید. فرهادی پس از این صحبت ها اظهار کرد: دعا کنید! خدا توانی به من بدهد که با همه حاشیه ها فقط روبروی خود را نگاه کنم و دلگرم باشم که باز هم اینجا کار کنم. او با اشاره به اینکه این صحبت ...
روایت جانباز مدافع حرم از همرزم شهیدش مجید قربانخانی
گرفتم کار آنشبش را جبران کنم. موبایل را دستم گرفتم رو به مجید گفتم می خوام همه عکسات رو پاک کنم تا دلم خنک بشه . با حالت التماس وار گفت نکنیا این عکس ها رو گرفتم تا بچه های یافت آباد برای مراسم تشییع من ازشون استفاده کنند جان من این کارو نکن . نشد که تلافی کنم روز بعد به بهانه غذا آوردن با خودم راهی اش کردم چند کیلومتر که رفتیم بین الحضر و خان طومان گفتم برو یه سر زیر ماشین عقب ببین چی ...
اس ام اس روز مادر (4)
بهشت باز هم طفل توام ،هرچه کردم ، چه زیبا و چه زشت ______________________________ مادر تابلوی آفریدگار است . تار و پود روح مادر را از مهربانی بافته اند. عشق مادر هدیه بزرگ خدا به انسان. پس قدر این هدیه بزرگو ار را بدانیم . ______________________________ هر لحظه در برابر من اشک ریختی از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی بیچاره من، که به همه ی اشکهای تو هرگز نداشت راه گناهم نهایتی ...
رسولی: لوگوی فیلم محمد(ص) را با انگشت نوشتم
زمینه استعداد دارید؟ جلیل من ابتدا بسم الله الرحمن الرحیم بگویم چون میگویند اگر ابتدا بسماللهالرحمنالرحیم نگویید کار در نهایت به خوبی و خوشی تمام نمی شود، من می توانم بگویم از سن 14 سالگی به طور جدی خوشنویسی را شروع کردم، زمانی که دبیرستان می رفتم خوشنویسی می کردم و در واقع من در شهر همدان به دنیا آمدم، پدرم که خدا رحمتش کند، مرا به مکتبخانه فرستاد که البته امروز به آن کودکستان می گویند ...