سایر منابع:
سایر خبرها
انتقام عجیب از خواننده رپ +عکس
عنوان نامزد به خانه شان رفتم. یک روز شاکی به من پیامک داد و او متوجه شد. به همین خاطر تصمیم به انتقام گرفت. او با تلفن همراهم با پسر خواننده چت کرد و قرار گذاشت. بعد هم مرا و دوستش را به محل قرار برد. من از نقشه اش خبر نداشتم. در ادامه آرایشگر سارق به قاضی پرونده گفت: گفته های دختر جوان صحت ندارد و او خودش از ما خواست از خواننده رپ انتقام بگیریم. او حتی از من به اتهام این که او را مورد آزار ...
خانم دکتری که روی خاله اش اسید پاشید جان باخت
همسرم طلاق بگیرم. وی ادامه داد: حوالی ساعت 14 روز حادثه زنگ زنگ خانه خاله ام را زدم که وی به جلوی در آمد و من اسید را به روی بدنش پاشیدم، بعد از اسیدپاشی نیز به منزل خودمان رفتم و قصد داشتم با بلیطی که از قبل برای کانادا خریده بودم به آنجا فرار کنم که جلوی در ساختمان توسط مأموران دستگیر شدم همچنین اسید را خیابان ناصرخسرو تهیه کرده و با پرداخت پنج هزار تومان اسید خریدم اما از نوع اسید ...
سرنوشت گروه شهناز بعد از شجریان
صبح گرم تیرماه برای گفت وگو با یکی از آهنگ سازان نام آشنا و نوازندگان تار، به سوی منزل ایشان روانه می شوم. لحظه ورود کتابخانه قدیمی و زیبایی خودنمایی می کند. آشنا به نظر می آید. خوب که ورانداز می کنم یادم می آید چند تا از عکس های ایشان در کنار همین کتابخانه گرفته شده است. چند متر آن طرف تر برگه ای می بینم که روی دیوار چسبانده شده. روی برخی از نوشته ها هم خط کشیده شده است. لیست برنامه هایشان است. هر کاری را که انجام داده اند قلم گرفته اند و سراغ کار بعدی رفته اند. ...
از سیاهی رو به آفتاب
فرزندش تصمیم به ترک می گیرد: سه روز در خانه افتادم و درد کشیدم. شرایط خیلی بد بود. خانه کثیف بود، بچه ام خودش را کثیف کرده بود و آرش هم مرتب بیرون بود. بچه ام مریض شده بود. توان کار کردن نداشتم. مادرم هم نبود و سراغی از من نمی گرفت. مجبور شدم بلند شوم و پایپ بزنم. شب، آرش به خانه برگشت و گفت: بیا بچه را بفروشیم. گناه دارد. بگذار راحت شود. خانواده خوبی هستند. فردا قراره بیایند این جا. تو هم ببینشان ...
مادر حمید صفت: پسرم قاتل نیست
شد؟ من با پسرم از خانه بیرون رفتم و نمی دانم چه اتفاقی افتاد. فقط با من تماس گرفتند و گفتند هوشنگ در بیمارستان است. همسر شما چند روز در بیمارستان بستری بود؟ بعد از این که ما از آن جا رفتیم، حال همسرم بد شد و همسایه ها با اورژانس تماس گرفته و او را به بیمارستان منتقل کردند و من هم وقتی خبردار شدم، بلافاصله به بیمارستان رفتم؛ سه روز در بیمارستان بستری بود. جراحی ناپدری حمید ...
گشت چند ساعته در پاتوق های فروش مواد
شیشه مصرف می کنن. اگه پول داشته باشیم 50 تومن شیشه و دوا می خریم. نداشته باشیم هم روزی 20هزار تومن. من کارمند سفارت... بودم . داداشم هروئین می کشید. اون بهم داد. زن و بچه داشتم. اون موقع اعتیاد نداشتم. سال 74 زنم طلاق گرفت رفت سوئد. پدر و مادرم دماوند زندگی می کنند . بعضی وقت ها مادرم میاد پایین می بینمش. عزیزانم رو نمی توانم ببینم. خسته شدم . چرا ترک نمی کنی؟ می ترسم. یه بار ...
از آواز خواندن در اتاق عمل تا اجرا در تلویزیون
...؛ او همان پزشک پرانرژی و فعالی است که همراه با فرزاد حسنی با یک اجرای مشترک روی آنتن شبکه سه سیما می آمد؛ متخصصی که چند روز پیش مهمان برنامه خندوانه و رامبد جوان هم بود. به مناسبت روزی که در تقویم کشورمان، روز پزشک نام گرفته در دفتر جام جم آنلاین میزبان دکتر مسعود صابری می شویم. با کمی تاخیر، عصر یک روز کاری شلوغ، مستقیم از اتاق عمل و بعد از یک جراحی اورژانسی، از راه می رسد. قرار ...
پیشنهاد عجیب مادرزن به داماد در باره خواهر عروس!
راهنمای سفر من : زله شده ام . دیگر نمی توانم تحملش کنم. یک سال قبل، در یک جشن تولد با او آشنا شدم. کاش استخوان های پایم قلم می شد و به آن مهمانی لعنتی نمی رفتم. روابط من و بهاره در فضای مجازی به یک احساس آتشین تبدیل شد. به خواستگاری اش رفتم و ازدواج کردیم. من کس و کاری نداشتم . پدرم بیمار است و برادرم و خواهرم نیز سر خانه و زندگی خودشان هستند و دخالتی نکردند. ریش و قیچی دست ...
زن شوهرکش: اشتباه کردم طلاق نگرفتم
تهران آمدیم؛ من خیاطی می کردم و شوهرم نقاش ساختمان بود. روز حادثه می خواستیم برویم شهرستان به عروسی بردارزاده ام، شوهرم مدام نظرش عوض می شد. یک بار می گفت برویم، یک بار می گفت نرویم. البته درگیری ما ربطی به عروسی نداشت؛ او سر مسائل مختلف با من درگیر می شد. من اشتباه کردم که از شوهرم طلاق نگرفتم و همه مشکلات را تحمل کردم؛ اگر جدا می شدم حالا این وضعیت وجود نداشت. روز حادثه هم او خودش به خودش ضربه زد و من در این درگیری نقشی نداشتم. با توجه به گفته های متهم بازپرس دستور تحقیقات بیشتر دراین باره را صادر کرد. ...
نوه الویس پریسلی سخن می گوید
بچه بود. از اینجا به بعد توجهش کامل به سمت بازیگری جلب شد، شروع کرد حرف زدن با خودش، وانمود می کرد غمگین است، خوشحال است و می ترسد. جلوی آیینه کاری می کرد گریه کند. این نخستین نشانه ای است که بچه تان قرار است بازیگر شود. دارد جلوی آیینه گریه می کند؟ دومین نشانه اش این است که آیا از نظر احساسی بی ثبات است؟ البته قصدش از این کار جلب توجه نبود. طی اجرایی از وینی پو او در نقش شخصیت رو روی صحنه ...
مادر استعدادم را زیرنظر داشت/ چون درس می خواندم محفل دعوت نمی شدم/ چفیه دوم آقا را هم گرفتم
در مسابقات قرائت شرکت می کردم، اما چون امکان تمرین حرفه ای نبود، برایم دلچسب نبود، در هر حال بعد از مسابقات دارالقرآن امام علی(ع) بود که متوجه شدم می توانم در ترتیل موفق باشم. ترتیل را هم به صورت ویژه کار نکردم و استماع نغمات ترتیل را نیز نداشته ام و موفقیتم در این زمینه به خاطر تمارین خوب و قوی در تحقیق بوده است، در نتیجه ورود حرفه ای من به ترتیل حدودا در سال 92 بود و این خوابگاه دانشگاه و ...
آنگاه که روح مقاوم، هویت مرزنشین ایلامی را تعریف کرد
وحشتی که وجودم را فرا گرفته بود با صدایی لرزان مادرم را صدا زدم، پدر و مادرم با نگرانی مرا به خانه بهداشت روستایمان رساندند ولی دکتر با دیدن حال و روز من گفت امکانات اینجا محدود است و باید به شهر برای معالجه بروم و همان روز به همراه مادر و پدرم راهی ایلام شدیم. درست یادم هست که اطراف بیمارستان امام خمینی(ره) مردم تظاهرات براه انداخته بودند، من در آغوش پدرم از شدت تب بی حال شده بودم تا اینکه به ...
عروس 22 ساله وقتی بادار شد تازه فهمید هوو دارد و ...
گرفت و با حرف هایش مرا به آینده دلگرم می کرد. او می گفت دیگران به خاطر حسادت و دشمنی با خانواده ما این حرف ها را می زنند. حتی به دفتر پدرم رفت ولی باز هم پدر من نه تنها به این ازدواج راضی نشد بلکه مرا در منزل محدود کرد و تلفن همراهم را نیز گرفت من هم که دیگر ترک تحصیل کرده بودم تحمل این وضعیت را نداشتم تا این که دست به خودکشی زدم اما خوشبختانه مادرم متوجه موضوع شد و من از مرگ حتمی نجات یافتم در این ...
شمارش معکوس برای اعدام قاتل گوش بر +عکس
. من گوشی را بررسی کردم و عکس پسر جوانی را در آن دیدم. روز بعد به خیابان رفته بودم که با حجله همان پسر روبه رو شدم. همسایه ها می گفتند او به قتل رسیده و وسایلش هم دزدیده شده است. با افشای این راز، مجید به سومین قتل نیز اعتراف کرد و گفت: مقتول را از قبل می شناختم، اما اختلافات قدیمی رابطه مان را تیره کرده بود. روز حادثه با او قرار گذاشتم تا به اختلافاتمان پایان بدهم، اما دوباره با هم درگیر ...
قصور پزشکی شده پسرم قاتل نیست
اعلام کرد که حمید صفت در ساعت 20:15 روز جاری به ارتکاب جنایت و قتل همسر مادرش با انگیزه حمایت از مادر خود اعتراف کرد. روز بعد حمید صفت به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در جلسه بازپرسی به درگیری اعتراف کرد اما به ارتکاب قتل اعتراف نکرد و در مقابل بازپرس منافی آذر اظهار کرد: شب قبل از حادثه دوست مادرم که همسایه آنها در آلمان بود مهمان خانه شان بود و مادرم با من تماس گرفت و خواست تا آنها را ...
آنچه از زندگی خصوصی و فعالیت های خیرخواهانه خان عمو مجری برنامه کودک نمی دانستیم!
و مجبور میشدم مسیری طولانی را پیاده برگردم تا به خانه برسم, البته از سویی عشقِ بازی در تئاتر را نیز داشتم اما چون به کلاس نرفته بودم و آشنایی را هم در این حرفه نداشتم نمی توانستم خودم هم به بازی مشغول شوم. اما در همان روزها هم هرگز نگذاشتم شرایط و تلخی ها در روانم نفوذ کنند, همیشه تحت هر شرایطی, سعی می کردم که شاد باشم و به دنبال روزهای روشن باشم, و از هر چیزی که به آن عشق می ورزیدم لذت می بردم و ...
ناگفته های عامل جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی/مامور ساواک در انگلیس بودم
. بعد از انقلاب هم دو شرکت واردات تجهیزات پزشکی داشتم که ورشکست شدند. الان از کجا درآمد دارید؟ 18 میلیون خودم و 30 میلیون هم همسرم داشتیم که گذاشته بودیم بانک و سود آن را می گرفتیم، خانه ای هم که مال مادرم بود به من رسیده بود. کی ازدواج کردید؟ من دهم اردیبهشت سال 40 با خانمم آشنا شدم و اول اسفند 45 ازدواج کردم. الان 56 سال است. از شهرام بگویید ...
ناگفته های عامل جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی
داشتید؟ بله، مدیر تور بودم و به غیر از استرالیا به همه کشورها سفر کرده ام. بعد از انقلاب هم دو شرکت واردات تجهیزات پزشکی داشتم که ورشکست شدند. الان از کجا درآمد دارید؟ 18 میلیون خودم و 30 میلیون هم همسرم داشتیم که گذاشته بودیم بانک و سود آن را می گرفتیم، خانه ای هم که مال مادرم بود به من رسیده بود. کی ازدواج کردید؟ من دهم اردیبهشت سال 40 با خانمم آشنا شدم و ...
سرنوشت متفاوت متهمان 4 پرونده جنایی
ماندن ندارد برای همین او را هم به خانه ام بردم. نیمه های شب 24 آبان 93، با تماس خواهرم از درگیری پونه و سمیه باخبر شدم. وقتی خودم را رساندم دو سیلی به هر دویشان زدم. پونه ناگهان بی حال شد و روی زمین افتاد. خواهرم اورژانس خبر کرد اما او در بیمارستان فوت کرد. سپس نوبت به سمیه رسید. او نیز اظهار بی گناهی کرد و گفت: در باجه تلفن با کریم آشنا شدم. گفتم با شوهرم اختلاف دارم و جای امن می خواهم. او مرا به ...
اولین گفت وگوی حمید صفت پس از دستگیری
تماس گرفت و گفت مادرمان با هوشنگ، ناپدریمان درگیر شدند و از من خواست که خود را به آن جا برسانم تا در جریان ماجرا قرار بگیرم. جزئیات را اینجا بخوانید. ظهر آن روز مادرم نیز با من تماس گرفت و از من پرسید که چه زمانی به آن جا می روم، من نیز راهی خانه خودمان شدم. حمیدرضا صفت گفت: زمانی که در خانه را باز کردم دیدم ناپدریم سمت چپ مبل نشسته است و یک میز نیز جلوی او قرار داشت. گوشی ...
روایتی دخترانه از 12217 روز انتظار و گمنامی
دیده ام و یا در رویاهایم. البته خاطرات من از همه بیشتر است. چون من در رویاهایم خیلی با پدرم بودم. خیلی به خوابم می آمد. به خصوص وقتی بچه بودم شب هایی که فردایش روز پدر بود و من بغض می کردم به خوابم می آمد. حتی مراسم معراج شهدا را قبلا در خواب دیده بودم. او می گوید: ما هیچ خبری از پدرم نداشتیم. دقیقا تا آن لحظه ای که به ما اعلام کنند پیکرش پیدا شده، ما منتظر بازگشتش بودیم. من طی این سال ...
دردهای تحصیل برای مهاجران نخبه ی افغان
این چند روز هیچ کسی به من پیشنهاد نکرده که با این شرایط از بورس تحصیلی استفاده کنم. سال 93 یکی دیگر از دوستان من مهدی احمدی مهاجر افغان، رتبه یک زمین شناسی شد و تا جایی که می دانم برای گرفتن بورسیه اقدام کرد و بعد از چند ماه جواب منفی گرفت. همین آقای احمدی در کنکور دکترا هم رتبه 3 شد و در تمام این سال ها هیچ بورسی دریافت نکرد ولی از ادامه تحصیل در مقطع دکترا انصراف داد. من با آقای احمدی حرف زدم و ...
صدای بابا گفتن فرزندش را هیچ وقت نشنید
دید ما نسبت به آنها، وسیع تر شود. البته نظرش این بود که هر کسی این کتاب ها را نخواند چراکه ممکن است جنبه و ظرفیت آن را نداشته باشد و تغییر عقیده دهد. احترام پدر و مادر را خیلی نگه می داشت. دست و پای مادرم را خیلی می بوسید و به من هم توصیه می کرد این کار را انجام دهم. حتی بعد از اینکه ازدواج کرد، به پسرش یاد داده بود که بعد از غذا خوردن، دست مادرش را ببوسد و تشکر کند. معتقد بود بچه ای که روزی سه ...
فروش قاچاقی کتاب غرب زدگی کار دستم داد
با خسرو گلسرخی آشنا شدم. گلسرخی آن زمان وضع مالی خوبی نداشت و گاهی برای تهیه شیر پسرش از ما پول قرض می گرفت و آن ایام در خیابان صفی علیشاه زندگی می کرد. این آشنایی با ترجمه کتاب یادداشت های گمشده بیشتر شد. بعد تر هم خسرو گلسرخی کتاب تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد اثر فیدل کاسترو با ترجمه دایی اش آورد و خواست چاپ شود. در آن موقع چاپ آن کتاب ممنوع و خطرناک بود. بعدها در سال 1357 کتاب را چاپ کردم. ...
آنهایی که می گویند نویسنده ایرانی مخاطب ندارد، بی سوادند
آرمان - گروه ادبیات و کتاب: مجید دانش آراسته (1316-رشت) اولین کتابش استخوان های تهی را در دهه چهل منتشر کرد، اما با کتاب دومش- روز جهانی پارک شهر و زباله دانی - که در ابتدای دهه پنجاه منتشر شد، بود که خود را به عنوان نویسنده ای چیره دست معرفی کرد، تاجایی که احسان طبری بر آن یادداشت نوشت و بعد از آن بود که با انتشار داستان بی گمان کسی منتظر او نیست ، ابراهیم گلستان از او (و ناصر تقوایی) دعوت کرد ...
سوء استفاده از اعتماد پیرمرد توسط زن و شوهر جوان
کارگر مطمئن می گشتیم. از طرفی، پدرم می گفت دوست ندارد زنی تنها به عنوان کارگر به خانه اش رفت وآمد داشته باشد. مانده بودیم با این وضعیت چه کار کنیم که یک روز به طور اتفاقی با سوپرمارکت محله مان دراین باره صحبت کردم. می گفت زن و شوهری جوان، که آدم های خوبی هم به نظر می رسند، دنبال کارند. شمارۀ تلفن آن ها را به ما داد و تماس گرفتیم. زن و شوهر غریبه خیلی خوشحال شدند و روز بعد به خانۀ پدرم رفتند. من می ...
داستان تکان دهنده ی شهیدی نوجوان درباره رفتارهای شیطانی دخترخاله اش
کارهای دختر خاله ام را در یک جمله خلاصه می کنم: “درخواست از من برای انجام بزرگترین گناه کبیره” می دانم که منظور من را حتما فهمیده اید و لازم به توضیحات اضافی نیست. همانطور که گفتم پدر و مادرم حدود 17 ساعت از روز را در بیرون از منزل بسر می برند یعنی از ساعت 6 صبح تا 11 شب ؛ من هم از ساعت 7 صبح تا 1 بعد از ظهر مشغول تحصیل هستم یعنی حدود 10 ساعت از روز را با دختر خاله ام در خانه تنها هستم و همانطور ...
قرارهایم بی قرار شدند!
بود 4 ساعت بعد از زمان دستگیری در اداره آگاهی به قتل اعتراف کرد و گفت: به خانه رفته بودم که دیدم هوشنگ در حال کتک زدن مادرم است و یک لحظه از خود بیخود شدم و ضرباتی به او زدم اما فکر نمی کنم که عامل قتل او من باشم. به این ترتیب متهم بازداشت تا این که دیروز صبح در شعبه سوم دادسرای جنایی حضور یافت و به سوالات بازپرس پرونده پاسخ داد. چند سال داری؟ 24 ساله هستم. شغلت ...
دستگیری خواننده رپ به اتهام قتل
اولیه منکر هرگونه درگیری با مقتول و ضرب و جرح وی شد و در اظهاراتش، عنوان کرد: روز 24 مرداد زمانی که وارد خانه مادرم در خیابان شیخ بهایی شدم متوجه شدم که مادرم با همسرش درگیر شده و من تنها مادرم را برداشته و از خانه خارج شدم و اطلاعی از ضرب و جرح متوفی و علت مرگش ندارم. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم - معاون مبارزه باجرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، گفت: پسر همسر متوفی در حال حاضر در اختیار اداره دهم قرار دارد و تحقیقات مقدماتی از وی در حال انجام است. ...
جزئیات اتهام یک قتل به روایت حمید صفت
عصرخبر - پدر و مادرم زمانیکه کودک بودم از هم جدا شدند و مادرم حدود 12 سال قبل با هوشنگ ازدواج کرد. هوشنگ فرد تُندخویی بود و مدام مادرم را کتک می زد حتی یک بار به روی مادرم چاقو کشیده بود. در تاریخ 24 مرداد ماه جاری برادرم که ساکن امریکا است با من تماس گرفت و گفت هوشنگ مادرم را مورد ضرب و شتم قرار داده است؛ به خانه رفتم زمانیکه هوشنگ به سمت من هجوم آورد مادرم مابین من و او قرار گرفت، در ...