خانه
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
شهدای تفحص جمهوری اسلامی ایران را بهتر بشناسیم + جزئیات
لرزاده درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال 1361 رنگ و بوی جبهه گرفت و به عنوان تخریبچی ، زخم های تنش دفتر خاطراتی از رزم بی امانش گردید.یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد ، بار دیگر از ناحیه شکم، حالش خوب نبود ولی او همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد. پس از پایان جنگ در سال 1369، منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین حضور او را در قرارگاه رمضان وجنگ با ضد انقلاب و ...
غلط کردم / حرف های کثیف عمه ام در مورد ارتباط های ماردم دروغ بود!
ناپدری ام سال ها قبل خواستگارش بوده و جواب رد شنیده اما حالا که همسرش فوت کرده دوباره پا پیش گذاشته است. این مسئله باعث اختلاف هایی بین من و ناپدری ام شد. با اینکه مرد خوب و محترمی بود، نتوانستم با او کنار بیایم. فرار کردم و از شهر خودمان به مشهد آمدم. مدتی در یک کارگاه کارگری می کردم که شدم و بعد هم به این فضاحتی افتادم که می بینید. من یک برادر کوچک هم دارم. ناپدری ام او را از دو برادر ناتنی ام بیشتر ...
اظهارات یک قاتل در دادگاه: در زندان،هم بندهایم به من یاد دادند که قتل را به گردن همسر مقتول بیاندازم
.... شب از عروسی به خانه آمدیم و استراحت کردیم. نیمه شب بود که صدای خرخر از اتاق خواب به گوشم رسید. خودم را که به آنجا رساندم یاشار، فامیل همسرم را دیدم که روی قفسه سینه شوهرم نشسته و چاقویی در دست دارد. او مرا تهدید کرد که اگر سروصدا کنم من را هم خواهد کشت و بعد هم از خانه فرار کرد. با توجه به اظهارات زن جوان، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد و یک هفته پس از این جنایت متهم متواری ...
گونه شناسی مناسبات اجتماعی شیعیان با ائمه اطهار
سیاسی امکان ارتباط گسترده و آسان شیعیان را با امامان: سلب کرده بود، اما با این حال، شیعیان در هرجا مشتاق زیارت و دیدار امامان معصوم خویش بودند، و علی رغم مشکلات فراوان، از جمله سختی های سفر و خفقان حاکم، از راه های دور خدمت امامان خویش می رسیدند و از وجود ایشان بهره می بردند. ابوالاسود عمر بن محّمد کوفی هر سال یک بار از کوفه برای دیدار امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) به مدینه می رفت. (نجاشی، 1407ق ...
درخواست جدایی از زن کم حرف
این مرد، کم حرفی همسرش را انگیزه خود از این جدایی اعلام کرد. او که از سکوت های پی درپی همسرش بشدت شاکی بود، در باره ماجرای زندگی اش به قاضی دادگاه خانواده تهران گفت: دو سالی می شود که با ملیحه ازدواج کرده ام. من عاشق ملیحه بودم و روزی که با او آشنا شدم تصور می کردم در کنارش خوشبخت می شوم. ولی در این مدت رفتارهای ملیحه باعث شد کم کم نسبت به او بی تفاوت شوم. ملیحه رفتارهای عجیبی دارد. او درباره هیچ ...
ماجرای پیت نفت و رفتنم به گردان تخریب/ مادرم تا ماه گرفتگی ام را ندید باور نکرد برگشتم/ شهید خرم جاه ...
.... تعداد نفرات به تناسب زمان موجود و کارهای شخصی بچه ها از قبیل استفاده از سرویس های بهداشتی، استحمام و شستشوی لباس ها البته درصورت وجود آب، نظافت محیط همه و همه در کنار اذیت و آزار سخت دشمن باعث شده بود زمان را از دست بدهیم و فراموش کنیم در چه ماه و روز از سال هستیم. تصور کنید چگونه 300 نفر می توانند فقط ظرف 90 دقیقه از 10 چشمه سرویس بهداشتی آن هم با پای برهنه همراه با ضرباهنگ کابل ...
پایان داستان خیالی قاتل سعادت آباد
نخستین اعتراف هایش با انکار همراه داشتن اسلحه کمری گفت: کاظم مرا برای کار به یک شرکت خصوصی معرفی کرده بود و مشغول به کار شده بودم. اما پس از گذشت چند روز مدیر شرکت عذرم را خواست و دوباره بیکار شدم. پس از آن چند روزی به اصرار خودش در خانه آنها بودم تا اینکه روز جمعه او و همسرش به عروسی دعوت شدند. پیش از رفتن به عروسی، برای تهیه شربت و قرص متادون به مطب پزشک رفته بودم اما مطب بسته بود. پس ...
واژه های تنت از رحل دو دستم افتاد...
اگر به من بگویند تشیع را در یک جمله خلاصه کن می گویم :" دین همه دین است". امیرالمومنین و حضرت فاطمه (س) مظهر کامل بودن دین هستند. این قرائت از تشیع مظلوم است و ما امروز در جامعه به یک چنین قرائتی نیاز داریم. انقلاب اسلامی حرکتی بود برای احیای این قرائت از دین. انسان کامل، امام دین کامل است. اگر دین ناقص شد و یؤمن ببعض و یکفر ببعض شد و عمره و عبادت و حج را قبول داشتیم اما جهاد با طواغیت و مستکبران و عدالت و ساده زیستی آن را قبول نداشتیم آن وقت است که دین شقه شقه می شود و دیگر نیازی هم به انسان کامل نیست. امامت برای این است که دین کامل را حفظ کنیم. ...
ناگفته های مادر محسن یگانه از خوانندگی پسرش +عکس
روزها مشغول تدریس در دانشگاه است در ابتدای گفتگو در برنامه فرمول یک از روزهای سخت دوران جنگ گفت و از زمان شهادت همسرش در عملیات والفجر سال 64 در حالی که تنها 21 سال سن داشت صحبت کرد و درباره سختی های تربیت سه فرزندش بعد از شهادت پدر محسن یگانه گفت. در ادامه گفتگوی جذاب علی ضیا ء با مادر محسن یگانه ، مجری برنامه درباره فرزندان این همسر شهید پرسید و گفت:شما دو فرزند دارید که پزشک هستند و ...
ناگفته های همسر یکی از فرماندهان نظامی ایران در سوریه
دانستم آخر این ماجرا چه می شود. نگرانی از یک طرف و سختی تنهایی با دو بچه از طرف دیگر. از او خواهش کردم تا می تواند مراقب خودش باشد و کمتر خطر کند. باقی را هم به خدا سپردم. می دانستم همه چیز دست خداست و تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمی افتد ماهی 15 روز یا بیشتر در خانه تنها هستم او درباره مدت زمانی که در خانه همراه بچه ها تنها می ماند، می گوید: اوایل اعزام شان به سوریه یک ماه تنها می ...
خواهرم غیبش می زد و بعد با شوهری جدید می آمد تا اینکه!
؟ او حدود چهار سال پیش با هادی، پسرخاله ام، ازدواج کرد و دو سال با یکدیگر زندگی کردند اما، از همان روز اول، آن ها با یکدیگر مشکل داشتند. خواهرم مدام گلایه می کرد که هادی معتاد Addicted است و ما به درد هم نمی خوریم. و آن قدر این کار را کرد تا اینکه مجبور شدیم طلاقش را بگیریم. بعدش چه شد؟ او چند وقت خانه بود تا اینکه ناگهان فهمیدیم غیبش زده است. همه جا را دنبالش گشتیم ...
کتاب نورالدین پسر ایران ویژگی فرزندان ایران را نشان می دهد
.... او نیروی ازاد،غواص و فرمانده در گردان های خط شکن لشکر 31 ، جبهه های مختلف تجربه بود و بارها در این جبهه ها مجروح شد.نورالدین نزدیک به هشتاد ماه از دوران جنگ تحمیلی را علیرغم جراحات سنگین و شهادت برادر کوچک ترش سید صادق -در جبهه ماند و در عملیات های متعددی حضور داشت او جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس است. کتاب نورالدین پسر ایران که انتشارات سوره ی مهر آن را در آذر ماه 1390 منتشر کرد ...
30 تقریظ و ارجاع رهبری بر آثار سوره مهر /کتاب های دفاع مقدس مصداق جهاد فی سبیل الله است
سیدعنایت الله حسینی را گرامی می داریم . زانوانم سست شد و همان جا روی زمین نشستم و گریه کردم. همه دوستان اطلاعات کنارم روی زمین نشستند و همراه من گریستند. این جانباز درباره نحوه اسارتش گفت: روزی که اسیر شدم، بچه ها تا آخرین گلوله مقاومت کردند. هیچ تیربار، اسلحه کلاش و آر پی جی گلوله نداشت. فقط من ماندم و سالار شهی نژاد. از سمت راست جاده می رفتم که پایم تیر خورد. احساس کردم قدم از سمت راست ...
سرمایه ای که یک شبه آب برد!/ آرامش به ویرانه عمه کلثوم بازگشت
شبه آب برد! منزلش را در گذشته به کمک مردم ساخته بود اما سیل همان را هم ویران می کند و فقط دو اتاق باقی می ماند که آن هم در شرایط خوبی قرار ندارد به طوری که همه به او پیشنهاد می کنند به دلیل ترک خودن دیوارها، در آن اتاق ها نخوابد، می گوید: همان سال که سیل آمد فرماندار و مسئولان به بازدید منزل ما آمدند و گفتند که داخل خانه نروید که احتمال دارد روی سرت آوار شود . چه سالی بود که ...
جان امام فدای حفظ حرمت خانه کعبه شد
...> حرکت امام حسین علیه السلام برای حفظ حرمت کعبه پیش از این اشاره شد که حضرت سیدالشهدا علیه السلام درسوم ماه شعبان سال شصتم وارد مکه معظمه شد و تا ذی الحجه همان سال در مکه ماند. آن حضرت احرام به حج بست و روز ترویه عمرو بن سعید بن العاص با جماعت بسیاری به بهانه حج به مکه آمدند. او از جانب یزید مامور بود که امام حسین علیه السلام را گرفته و به نزد او برد یا آن جناب را به قتل رساند. وقتی ...
پهلوان قهرمان
دوپایم از کار افتاد و بدین ترتیب قدرت ایستادن روی پاهایم را برای همیشه از دست دادم. البته از دست دادن پاهایم را موهبت الهی می دانم. مطمئنا خداوند به حقیر نظر کرد که سعادت جانباز شدن را در راه حق نصیبم کرد. وی با تاکید می گوید که اگر هزار بار دیگر نیز در موقعیت انتخاب قرار گیرد، بادل و جان حضور در جبهه های جنگ را انتخاب خواهد کرد. علی نادری (دوومیدانی جانبازان و معلولان) ...
شهیده ای که بعد از نمازصبح در آبادان معراجی می شود
صبح در مسجد این شهر و درحالی که باردار بوده مورد اصابت بمباران عراقی ها قرار می گیرد و به شهادت می رسد. همسر این بانو پس از شهادت وی به هرمزگان باز نمی گردد و همسرش را در همان آبادان به خاک می سپارد. حالا سیده زیبا ترکی زاده شهید زن هرمزگانی سالها از گذشت جنگ با خونش به شهر آبادان عزت و عظمت داده است. زنان خرمشهری بیش تر از همه دردهای جنگ را می فهمند چون در بطن توپ و خمپاره ...
دوبار ممنوع القلم شدم
. بزرگ شده تهران هستم، خانه ما در قلب تهران، میدان بهارستان کوچه نظامیه بود. آن موقع تهران واقعا همان جاها بود. لاله زار، منوچهری، نادری و کمی پایین تر مولوی بود و از آن طرف هم حداکثر تا عباس آباد بود. همه چیز آرام بود. آدم هایی که امروز می دیدی را دیروز هم می دیدی و همه با هم سلام وعلیک داشتند، کوه های شمرون را شفاف و تمیز می دیدی، این همه ساختمان مانع دید نبود و هر چیزی که آدم احتیاج داشت در دسترس ...
غوغای "شهید بی سر" در اصفهان/تشییع باشکوه شهید حججی در اصفهان +عکس
امام (ره) آماده شد که تصویر آن را مشاهده می کنید: پیکر مطهر شهید حججی وارد اصفهان شد پیکر مطهر شهید مدافع حرم"محسن حججی" رأس ساعت 15:20 امروز از طریق فرودگاه بدر وارد اصفهان شد. پیکر شهید حججی در بدو ورود به فرودگاه بدر اصفهان با استقبال گسترده مردم شهیدپرور و ولایت مدار اصفهان قرار گرفت. پیکر این شهید گرانقدر که پس از 50 روز به ایران بازگرداننده شد، در مشهد و تهران ...
سیستان و بلوچستان دیار لاله های افتخار آفرین در جنگ تحمیلی 8 ساله/ از جوانترین شهید و مبارز دفاع مقدس تا ...
آفرینی کرد. این جانباز و آزاده سرافراز، در آبانماه سال 69 به آغوش میهن اسلامی و خانواده وهمرزمان خود بازگشتند ولی بعد از آن دوران سخت رنجها و مشقات پس از اسارت وی به دلیل عوارض و جراحات شیمیایی از ناحیه ریه و کبد آغاز شد. حاج محب فارسی طی چند سال اخیر بارها مورد درمان و عمل جراحی قرار گرفت و نهایتا ظهر روز سه شنبه 12 اردیبهشت ماه 96 پس از سالها رنج بیماری و جانبازی به شهادت رسید. ...
حاج قاسم در عملیات ها با کسی شوخی نداشت/از رزمنده ای که 100 درصد جانبازی داشت روحیه گرفتم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از آرمان کرمان ؛ رضا همت آبادی یکی از جانباران و رزمندگان 8 سال دفاع مقدس است که در سال 58 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به علت درگیری داخلی در منطقه کردستان به عنوان پاسدار ذخیره به منطقه مهاباد اعزام و در همان منطقه می مانند تا زمانی که جنگ تحمیلی توسط حزب بعث عراق شروع می شود، وی به کرمان احضار می شود و سپس از آنجا به همراه 30 رزمنده به جبهه های جنوب ...
جای آموزش دادن، انگ ضد ولایت می زنند/ برخی انتظار دارند به قاتلین بهشتی بگوییم دست شما درد نکند/ به ...
با آن بار سنگینی را برداری مثلا بخواهی سیستم صوت تهیه کنی، که کرایه نکنی، یا مثلا زمین بدهند برای ساخت حسینیه. البته ما با مشکلات ادارات آشنا هستیم، مثلا اینکه اگر به این هیات بدهند آن یکی اعتراض می کند، اینها را در جریان هستیم ولی آن کمکی که مسئولین باید بکنند نمی کنند. این را هم بگویم که ما یک حسینیه داشتیم، اما اگر اشتباه نکنم حدود 3 یا چهار سال پیش شب اول ماه رمضان بود ...
روایت بانوی امدادگر اسفراینی، از کفن کردن شهید 14 ساله با دستان پدر
به تو می سپارم ای کاش من شهید می شدم و پسرم می ماند، حالا جواب مادرش را چه بدهم با کمی دلداری هرچند نمی توانستم حرفی بزنم و اشک امانم را بریده بود هردو تابوت رو جابجا کرده تا امبولانس رسید و برادران تعاون سپا ه قسمتی از تابوت را پدر وبقیه همراهی کرده وبا ذکر لا اله الا الله گل پر پر را در امبولانس گذاشتند وبه اصفهان بردند. او می گوید: جوان های ما همان جوان های زمان جنگ هستند ولی مشکلات ...
زنان در نهضت سیدالشهدا(ع) چه نقشی داشتند؟
شد تا حضرت اجازه دهند زنانی که خودشان می خواهند، بمانند و در غم خاندانشان شریک باشند. قمر ، خورشیدی که درخشید از زنان دیگری که در این راستا می توان از آنان نام برد، همسر عبداللّه بن عمیر کلبی و همسر زبیر هستند. هنگامی که عبداللّه بن عمیر کلبی تصمیم خود را بر پیوستن به امام (ع) با همسرش قمر در میان گذاشت همسرش گفت: چه فکر خوبی کردی. خدا تو را هدایت کند، مرا هم همراه ...
آش فروختیم و آمبولانس خریدیم
او قیچی می کرد و آنها با جان و دل کمک می کردند. کانون حضرت زهرا(س)که آمدیم آقای محرر حیاط خانه شان با یک پذیرایی به ما دادند, قرار بود دو سه ما بمانیم ولی چند سالی بودیم، البته کارهای فرهنگی هم می کردیم یک بار جانبازان را آورده بودیم، یک جانباز آمد سخنرانی کرد. یکبار ماه رمضان یک توپ پارچه آوردند و گفتند جنوب شهر یک انبار پارچه را موشک زدند. یکسری پارچه ها سوخته بودند و یکسری کپک زده ...
ارتش اقدامات زیادی کرده که جنگ دیگری به ما تحمیل نشود
پشتیبانی هایی که از حریف می شده، بیش از این طرف ماجرا بوده است . مجموعه نیروهای ارتش، با همه آن فشار و مشکلاتی که برایش ایجاد شد و نداشتن نیروی سرباز به اندازه کافی، تصمیماتی که دولتمردان آن روز برای ارتش گرفتند، عدم پشتیبانی شان از ارتش، شعار انحلال ارتش و تضعیف روحی و روانی نیروهای ارتش از یکسو؛ و از سوی دیگر در 18 ماه آغازین انقلاب تا زمان آغاز جنگ، دو، سه لشگر نیروی زمینی و بخشی از ...
ترشابه، نشانه ای از دلاور مردی مردم ملکشاهی در دفاع مقدس
... علاوه بر این دسته های متعددی نیز از طریق ایلام به محور کُولگ، کانی سخت، شور شیرین و میمک اعزام شدند و در لبیک گفتن به پیام امام (ره) لحظه ای درنگ نکردند. مردم شهرستان ملکشاهی در طول 8 سال دفاع مقدس با اعزام بیش از پنج هزار نیرو در جبهه ها حضور یافتند و با تقدیم بیش از 400 شهید، بیش از هزار جانباز که جای زخم های تیر و ترکش در جای جای بدن هایشان به یادگار مانده است و 11 آزاده ی ...
زن جوان از پشت تلفن گفت زن پنهانی شوهرم هست، دنیا دور سرم پیچید تا اینکه!
این ها بخشی از اظهارات زن 33 ساله ای است که با مراجعه به کلانتری سجاد مشهد کوله بار رازهای زندگی اش را مقابل کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری گشود تا نگذارد آخرین رشته باریک زندگی اش بریده شود. او در حالی که می گفت کاش همسرم مرا ببخشد و من هم آن روز لعنتی را فراموش کنم، به تشریح تلخ ترین ماجرای زندگی اش پرداخت و ادامه داد: 15 سال قبل زندگی رویایی و عاشقانه ای را در کنار رحمت آغاز کردم ...
قتل وحشتناک پسر بچه 3 ماهه در تهران
لحظه کنترلم را از دست دادم و حالا حاضرم تمام دنیا را بدهم تا به گذشته برگردم؛ به همان روزنخست تولد پسرم. وی در توضیح ماجرای روز حادثه چنین گفت: ساعت 10:45صبح بیست و هفتم خرداد ماه بود، همسرم برای پرداخت قسط به بانک رفته بود. امیرعلی پیش من بود و همسرم گفت تا لحظاتی دیگر برمی گردد. آن روز خیلی اعصابم خراب بود. شب قبل از حادثه با همسرم بحثم شده بود و او تا صبح با من حرفی نزده بود. از سوی دیگر ...
آنقدر چنگ زدند تا شیمیایی شدند
غذا نمی داد و ما در خانه با چنین امکاناتی پذیرایی می کردیم. زمان بسیار خوبی داشتیم. آنجا سه بار به دلیل بمباران سقط کرده بودم. به من گفتند باید از آنجا بروی. گفتم حالا بچه هم نداشته باشیم، ایرادی ندارد، همانجا بمانیم. حدود پنج ماه گذشت و از آنجایی که حاج آقا هم بچه می خواست با تمام غم و اندوه از آنجا به تهران آمدم. بعدا در عملیات مرصاد چون بچه 4 ماهه داشتم، فقط حاج آقا رفت و من در بیمارستان های تهران خدمت کردم. انتهای پیام/ 940502 ...
